راضيه اختری شيوا

سابق معلم ليسهً زرغونه ــــــــــــــــــ سويدن

مبارزات زن افغان

جامعهً افغانستان باز در شاهراه تکامل تاريخ قرار گرفته است.

اما بنيادگرايان وواپسگرايان منطقه ما از جمله سلاطين قرون وسطايی و شيوخ کشورهای خاورميانهً عربی ، آخندهای خشک انديش ايران ، مولانا های ديوبندی پاکستان و رهبران تنظيمهای ساخت پاکستان در کشورما ، از بيم تحولات دموکراتيک در کشورهای خود و از ترس زايش انقلابات قريب الوقوع در خاورميانه عربی و ايران آخوندی ، بازهم با همان شعار های مفت و آزمون شده « کفر » و « الحاد » و « کمونست » وارد کارزار تبليغاتی و جنگ های خرابکارانه ، در نوار مرزی کشور ميشوند. از دين اسلام ، عليه کارآگاهان رشته های مختلف علمی و فنی ، مغزهای روشن و متفکر ، تحصيلکردگان ملکی و نظامی و شخصيت های برجسته اجتماعی و فرهنگی و بخصوص زنان استفادهً تعصب آميز مينمايند.

برخلاف ارزشهای دموکراتيک قانون اساسی و حکم محکمهً با صلاحيت بيش از يکصد هزار کار شناس و کارمند با تجربهً کشور و اين ثروت های سرشار جامعه فقيرمارا بدون احساس مسئوليت ملی و خود سرانه می خواهنداز حق اشتراک درحيات سياسی و حق شهروندی محروم کنند.

اينان برضد احزاب سياسی و سازمانهای ملی ، دموکراتيک و ترقيخواه قبلی و نوظهور جامعه ، اتهامات ناجايز « کفر ، الحاد » وارد ميکنند.

درکشورما  هيچگاه و به طور قطع حزبی بنام « حزب کمونست » تاسيس نشده است. نه جناب صبغت الله مجددی و نه قضات محترم ستره محکمه، هيچ يکی نمی توانند که در اصول مرامی « حزب دموکراتيک خلق افغانستان ) واژه و اصطلاح سياسی « کمونست » را به اشاره يا کنايه ارايه بدارند. اين شعار تبليغاتی و سياسی دوران « جنگ سرد »  ديگر رنگ خود را باخته است. امروز مبارزه بر ضد بنيادگرايی ، القاعده ، تروريزم بين المللی و مواد مخدره به شعار مشترک تبليغاتی امريکای سرمايه داری ، چين کمونست ، اروپای سوسيال دموکراسی و به شعار همه طرفداران صلح ، آزادی و دموکراسی جهان زمان ما مبدل شده است.

اتحاديهً علمای دينی کشور بجای اينکه از کرامت انسانی مادران مردپرور ، يتيم پرور ، شهيد پرور و بيوه گان غمپرور و از زنان تحت ستمهای گونه گون ملی ، اجتماعی ، فرهنگی و جنسی و از حقوق کار و زندگی زنان باردار و از حق کودکان و مادران ميهن حمايت کنند و توجه دولتمردان را بوضع بهداشت ، صحت مردم و با احيای مجدد و ساختمان چهارصد بيمارستان و مراکز صحی ويران شده جلب بنمايد ،  جهاد گسترده را برضد کشت و زرع ترياک ، تجارت ، توليد و ترافيک آغاز و انجام کنند و اين خجلت و شرمساری تاريخی را از نام مردم مسلمان ما و کشورما پاک گردانند که نخستين کشور توليد کننده ترياک و مواد مخدر در جهان است.

همچنين رهبران و مقامات بلند پايه تنظيمها و جبهه های بزرگ ساخت پاکستان ، بجای نبرد متحد عليه گرايش های نا سالم خصومت ملی ، استثنی طلبی ملی ،  عظمت طلبی ملی و تبعيض های قومی ، مذهبی ، محلی ، نژادی ، لسانی و جنسی ، دانه های نابرابری حقوقی ، زن ستيزی ، مرد سالاری و بيعدالتی را در اذهان مردم مسلمان کشت کنند. با دريغ و درد که در مقابل  اراده و خواست تاريخی و عادلانهً مليارد ها انسان سيارهً ما و ارزشهای اعلاميهً جهانی حقوق بشر مقاومت لجوجانه مينمايند و با توسل با چنين نيرنگ های تبليغاتی و سياسی جنون آميز، آب به آسياب بنيادگرايی ، تمرکز های خونين منطقه ، تروريزم بين المللی ، القاعده ، مافيای ترانسپورتی و تاجران مواد مخدر ميريزند و در تحليل نهايی عمر نظامات قرون وسطايی و زوال يابندهً افغانستان ، منطقه و جهان ما را طولانی و پروسهً بازسازی ، نوسازی و رشد شتابندهً تحولات دموکراتيک اجتماعی ، اقتصادی ، سياسی و فرهنگی  جامعهً مستعد به تکامل ما را کند و کند تر ميکنند.

درکشورعزيز ما، با وصف شرايط اختناق آور قرون وسطايی ، زنان افغان در حيات اجتماعی بارها نقش ارزندهً را ايفا کرده اند.

آنها درجريان تاريخ معاصر کشورما درکليه مبارزات و جنبش های ضد استعماری و استبداد فعالانه سهم گرفته اند. بخصوص در جريان جنگ های عادلانه استقلال خواهی مردم کشور ما عليه استعمار گران انگليس و چه در جريان جنگ های داخلی که در طی 25 سال بالای مردم افغانستان تحميل شده است، زنان کشور ما از خود قهرمانی حماسه آفرين در تمام عرصه های اجتماعی ، فرهنگی و دفاع از حقوق حقهً شان در حالت مهاجرت چه در داخل کشورو چه در خارج کشور شان نشان دادند، تاريخ شاهد زنده آنهاست.

مادران شيردل و زحمتکش کشورما در دوران مبارزات آزادی خواهی مردم وطن ، نه تنها در غياب مردان سرپرستی فرزندان و برادران خود را انجام دادند ، بلکه عدهً هم دراين مبارزهً مقدس عملا اشتراک ورزيده و در تشويق و تهيج جنگجويان دلير عليه اشغالگران بريتانيا نقش برجسته و اساسی را ايفا کردند که در داستانهای حماسی ملی ما سيمای نجيب اين زنان شجاع وقهرمان همچنان می درخشد. در نخستين ماه های پس از استقلال کشور ما در دوران نهضت شاه امان الله زنان کشور يکبار ديگر شايستگی خويش را در امر اشتراک ثمربخش و مفيد در حيات اقتصادی و اجتماعی جامعه نشان دادند. از ريفورم های دموکراتيک دورهً امانی استقبال گرم نموده در امر تطبيق آن عملا در سالهای ( 1919 ـ 1929 ) در مدارس داخلی کشور سهم گرفته در نشريهً جريدهً ( ارشاد النسوان ) تاسيس انجمن « حمايت نسوان » و غيره فعاليت داشتند.

روزيکه ملکه تريا در يک اجتماع از پيشرفت زنان جهان و عقب ماندگی افغانستان سخن زد ( جدی 1299) ، زنان با درد افغان گريستند و پنجاه نفر شان فی المجلس خود شانرا درخدمت معارف و تاسيس اولين مدرسه زنانه گذاشتند. ملکه ثريا خودش وظيفه مفتش مکتب مستورات به عهده گرفت .   و در عين زمان عدهً از دختران افغان غرض تحصيل به ترکيه اعزام شدند. ولی افسوس ... چند صباحی از نهضت آزادی زنان کشور ما نگذشته بود که ارتجاع سياه داخلی ،  بنيادگرايان ، عقب گرايان ، که خود نا مسلمان بودند ، تحت پوشش جهاد و اسلاميزم ، با تحريکات دشمنان قسم خورده وطن و مردم ما بارديگر مسلط گرديدند. و مدت سی سال زنان کشور ما از مسايل اجتماعی در جامعه افغانی دور نگهداشته شد. آنها حقوق و آزادی های تامين شدهً زنان افغان را سلب کرده و هرانچه تاريکی و سياهی بود جانشين آزادی زنان کشور ما گرديد و زنان مجبور گرديدند تا نقاب سياه اسارت را بسرکنند و خانه نشين گردند. ولی سراز شب اول چهلمين سالگرد جشن استرداد استقلال کشور يعنی 1959 درعهد سردارمحمدداود زنان توانستند باروی برهنه درجامعه ظاهرشوند و در بخش تربيتی و سپس امور اجتماعی توانايی خود را تبارز دهند.اين پيروزی در نتيجه خواست اکثريت گروه زنان و مبارزه طولانی و ثمربخش آنان در منطقه و جهان بوده است که زنان افغان نيز با وصف محدوديت های ، در اين راه کارهای مثمری انجام دادند.

در سال های پس از رفع حجاب ، زنان کشور ثابت نمودند که آنان می توانند در تحت شرايط مساعد ، در امور اقتصادی و اجتماعی کشور سهم فعال ايفا نمايند. چهل سال قبل باتصويب قانون اساسی کشور يک سلسله آزادی های دموکراتيک و منجمله حق کار و تعيين شغل آزاد و حق اشتراک درانتخابات برای زنان برسميت شناخته شد. چون اين حق درشرايط نظام فرتوت کهنه فئو دالی ميسر نبود ولی با احراز آن پيروزی مقدماتی مرحله جديدی برای زنان کشور بوجود آمده بود. زنان مبارز و آگاه افغانستان که درگذشته هرگز از کمک به نبرد پرافتخارکشور عليه استعمار و ارتجاع سياه سرباز نزده اند. موقع را غنيمت شمرده مبارزات وسيع خويش را سازماندهی نمودند ، در انتخابات ولسی جرگه وقت سهم گرفتند. و در کار های اداری ، توليدی دوشادوش برادران مسلمان خويش يکجا سهم گرفته و از حقوق حقه زنان کشور دفاع نمودند و زنان آگاه و دلير کشور درآن مرحله تاريخی تشخيص دادند که در برابر شان دووظيفه مهم و اساسی قرار دارد.

يکی مبارزه  بمنظور تامين حقوق انسانی و اجتماعی زنان افان ( رهايی از قيد و بند عادات و خرافات و رسوم کهنه قرون وسطايی )

دوم اينکه اشتراک فعالانه در مبارزات ملی و بمنظور ايجاد تحول بنيادی در جامعه ( باالنتيجه تامين پيشرفت و رفاه عموم مردم افغانستان چه مرد و چه زن )

بدينمنظور از طرف زنان افغان در دهه دموکراسی سازمان زنان افغانستان ايجاد و تاسيس گرديد. که از طريق سازمان زنان و ديگر نهاد های افغانستان مطالبات اساسی اقتصادی و اجتماعی زنان کشور مطرح و تا امروز دفاع صورت گرفته است

که بر مبنای حقوق بشری و دموکراسی چه در داخل کشور و چه در خارج آن تا همين اکنون مبارزه مينمايند. ناگفته نبايد گذاشت که سازمان زنان افغانستان از طرف فدراسيون جهانی زن برسميت شناخته شد.

زنان آگاه کشور ما بدفاع از حقوق زن صد ها ميتنگ و تظاهرات را براه انداختند . در دوران دهه دموکراسی و بعد از آن بخاطر تحقق حقوق حقهً زن افغان به دفاع از نهضت آزادی زنان ( از يوغ استبداد محافل حاکمه فيودالی ) تا اکنون در تحولات کشورما سهم بارز داشته و دارند. زنان افغان در مقابل هرگونه حملات وحشيانه ـ ترور ، حبس  ، فحش و دشنام ، اتهامات محافل ارتجاعی و سياه با متانت مقاومت کردند و هيچگونه ترديد و ترس را بخود راه ندادند. هرگونه توطئه و دسيسهً جريانات ساخته و پرداخته ، تروريستی و بنيادگرانه را خنثی ساختند. زنان افغان در امر مبارزه صلح اميز خويش حبس ، تهديد و کشتار شوهران و فرزندان خود را در شرايط بس دشوار زندگی شکنجه و مرگ با متانت و شجاعت تحمل نمودند.

زنان افغان مبارزات صلح آميز خود را مطابق به خواست جامعه بين المللی و مصالح ملی کشور و مطابق عرف و عنعنات ملی ما از پيش برده و می برند.

زنان افغان طی مدت جنگ های تحميلی درعرصه های مختلف کلتوری ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی کشور سهم مستقيم و فعال داشته که نکاتی چند طور مثال ارايه ميگردد.

1. تامين حقوق زنان با مردان و حق کار مساوی در تمام ادارات دولتی و موسسات شخصی و خارجی در سطح مرکز وولايات کشور گرديد.

نمايندگان زنان درشورا ها وکميته های دولتی شامل کار گرديدند ، حق رای و حق انتخاب شدن در تمام عرصه های اقتصادی و اجتماعی را کسب نمودند.

2. درمرکز وولايات به غرض حمايت مادران و زنان کشور ـ شيرخوارگاه ، کودکستان ها و انجمن های بهبود کار و رهنمای خانواده ، امور صحی وغيره تاسيس و ايجاددگرديد.

3 . در راه سهم گيری امحای بی سوادی هزاران کورس  مبارزه با بی سوادی در موسسات ، مکاتب و تحصيلات عالی برای زنان کشور  درسرتاسر کشور ايجاد و تاسيس گرديد.

4 . رابطه زنان افغانی با ديگر سازمانهای بين المللی  هر ساله درجلسه فدراسيون زنان جهان اشتراک ورزيده و بدفاع از حقوق زنان کشور می پرداختند.

حقوق زنان افغانستان در تمام عرصه های زندگی اجتماعی ، کلتوری و فرهنگی ، اقتصادی نظر به شرايط جنگ تحميلی تا اندازه امکانات تامين گرديد و راه ارتقايی و تکاملی خود را می پيمود.

امابازهم صد افسوس که بار ديگر دراثر مداخلات کشورهای خارجی باالخصوص پاکستان و ايران و کشورهای عربی پس ازتسلط تنظيم های بنيادگرای اسلامی برسرنوشت کشور در ده سال قبل ، سياهکاران  و ادم کشان قرن 20 ، نهضت زنان افغان و تمام دست اورد های چندين ساله آنها رااز بيخ و بن از بين بردند و چه جفای درحق زن افغان و مادرافغان انجام ندادند. که قلم و عقل انسان از نوشتن جنايات انجام شدهً ده ساله اخير عاجز می ماند، و که در مقابل جامعه جهانی و بشری شرمندگی ببار می آورد.

اين سياه دلان و سياه کاران تاريخ تحت رهبری اسامه بن لادن و تروريست های بين المللی تحت پوشش کلمه مقدس جهاد و اسلام انواع مختلف جنايات بشری را در حق زن افغان و مادر وطن انجام دادند

از عملکرد دولت طاللبان و تروريست های بين المللی تا هنوز بنيادگرايان اسلامی و جنگ سالاران دولت انتقالی تجربه نگرفته اند : علمای دينی و جهادی خودسرانه خلاف حقوق بشری برضد زن افغان فيصله ها و احکام صادرمينمايند که : زن افغان حق کار خارج از منزل را نداشته و بدون محرم شرعی سفر کرده نميتواند.

جای بسيار تاسف است که علمای دينی از حقوق بشری و انسانی آگاهی نداشته عملا درجنگ های داخلی و جهادی بيشتر از صد هزار زن افغان بيوه گرديده هر يک شان اطفال خورد و ريزه دارند. بسياری شان بين ( 1 ـ 7 ) تن طفل دارند. زن های افغان می توانند که در خارج از منزل کار کرده و با مزد بدست امده  فرزندان شانرا اعاشه و اباته نمايند. در غير آن اين نوع فيصله های دينی و اسلامی که ( ضد زن افغان و ضد مادر وطن قرار گرفته ) باعث ميگردد زن افغان بدبخت و بيچاره گرديده و از گرسنگی و فقر بميرد. فرزندان شان از تحصيل بازمانند و بازهم بی سوادی و فقر دامگير ايشان گردد.

معلوم نيست چه وقت کی و چطور ؟ علمای دينی کشور بالای زنان و مادران افغان اعتماد انسانی و بشری خواهند کرد ، تا آزادانه يکجا با برادران هم وطن خود برای بازسازی کشورشان کار نمايند.

 

پايان
بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت