اکبراختری

سويدن

نظريات پيرامون مسودهً قانون اساسی

 

متن قانون اساسی جديد افغانستان اخيرا به منظوری رئيس دولت انتقالی رسيده و نظريات مردم پيرامون آن مطالبه گرديده است. در بدو امر بحيث يک افغان بايد بگويم مدتی که برای نظر خواهی تعيين شده ، در همچو يک موضوع سرنوشت ساز و حياتی مردم افغانستان خيلی کم ميباشد و مردم نخواهند توانست دراين محدوده نظريات بهی خواهانه شانرا کلا ابراز بدارند.

بهرحال من بحيث يک افغان نظريات خودم را در چند مورد بطور خلاصه بعرض ميرسانم. آرزومندم مسئولين امور بدان توجه مبذول فرمايند.

1 . کلمهً اسلامی که در نام جمهوری افغانستان علاوه شده هيچ دردی را داوا نمی کند زيرا افغانستان بيشتر از 1400 سال به اينطرف کشور اسلامی بوده و مردم آن نيز مسلمان بوده اند ، مسلمان هستند و مسلمان خواهند بود. اين کلمه که براساس فشار افراطيون راست جبرا تحميل شده بايد حذف گردد. اين خواست اکثريت مردم ما ميباشد ولی از آنجاييکه بنيادگرايان هميشه در لويه جرگه و در مواقع ديگر از احساسات پاک مردم ما سوء استفاده کرده و ميکنند مردم اجازه نمی يابند تا بدور از فشار آنها  آرا و نظريات شانرا ابراز دارند و تصميم بگيرند.

اسلام سياسی برخی از کشور هارا مثل ايران ، عربستان سعودی و سودان نه تنها به پيش نبرده برعکس به لبهً نابودی نزديک کرده است. انهائيکه نمی پذيرند فقط مثل گنجشک سرخود را به برف گور کرده اند. اين کشور ها دير يا زود سقوط ميکنند و آنگاه نه تنها افراطيون نابود و روسيا ابدی می شوند بلکه اسلام معتدل هم صدمهً کاری ميبيند. همان کاريکه طالبان متحجر در کشور ما برهنمايی پاکستان کردند ووطن ما را به سرزمين سوخته تبديل نمودند.

2 .  صلاحيت های رئيس جمهور آنقدر زياد است که کشور را بسوی استبداد می کشاند. لذا تمرکز اين صلاحيت ، در وجود رئيس جمهور بهانه ايست قوی برای خود کامگی وی در موقعيکه بخواهد.

آرزومندم دراين مورد تجديد نظر بعمل آيد و کابل مهم و سرنوشت ساز کشور را از انحصار يک شخص بيرون کشيده و آنرا بين سه قوه ( اجرائيه ،  مقننه و قضا ) بطور عادلانه و ديموکراتيک تقسيم نمايند. و با اين ترتيب مردم ما بتوانند بعد از سالها استبداد و تک قومی و ظلم و ستمی که از طرف حاکمان جبار طی قرون متمادی برايشان تحميل شده ، قدمی را در راه دموکراسی بردارند. معنی دموکراسی حکومت مردم ، توسط مردم ، برای مردم است . اگر صلاحيت ها در وجود يک شخص متمرکز گردد در آن صورت نميتوان از دموکراسی نام برد.

3 . موضوع مهم ديگر انتخابات شورا های محلی و شهر داری هاست که بايد بدون فشار دولت مرکزی مردم ما بتوانند با رای آزاد نمايندگان خود را در شورا های محلی ( قريه ـ شهر وولايت ) و شهرداری ها انتخاب نمايند.

تعيين والی ها و ساير کارکنان محلات از مرکز دور از عدالت اجتماعی بوده و با خواست مردم ما درتضاد ميباشد.

اميدوارم تجارب تلخ نظام های قبلی تکرار نشده و عدالت بمفهوم واقعی آن تامين گردد. ( واقعات و رخداد های نافرجام شمال کشور را در گذشته های نه چندان دور و نزديک دراين باره نبايد فراموش کرد. )

4 . روشنفکران افغانستان تعدد احزاب را در چوکات قانون احزاب و قانون اساسی کشور باعث رشد و ترقی کشور و تامين عدالت اجتماعی ميدانند. آرزومندم دراين مورد دولت به فشار افراطيون راست و هيچ نوع سنگ اندازی های ديگر تسليم نشده ، برای ترقی خواهان کشور موقع فعاليت و خدمت گذاری داده شود.  افغانستان خانهً مشترک همه ی ماست و هرکس حق دارد خشتی در بنای آبادی آن بگذارد. البته يک امر واضيحست که احزاب مکلفيت دارند تا تمام قوانين نافذ کشور را در فعاليت های شان مراعات کنند و ارزشهای مقدس مردم ما را از نظر دور نداشته باشند. بس است که کشور ما در طول قرون متمادی از طرف استبداد کوفته شده و به کشور فقير و دست نگر و محتاج تبديل گرديده است. اکنون زمان آن فرارسيده که کشور بتواند بدست فرزندان واقعی خود و به کمک دوستان بين المللی بدون لغزش به راست افراطی و يا به چپ افراطی گامهايی بسوی ترقی و تعالی بردارد و خود را ازاين عقب ماندگی خجالت آور بيرون بکشد.

وجود پلوراليزم سياسی در کشور موقعيت و اعتبار افغانستان عزيز را درجامعهً بين المللی بلند می برد و نمايندگی از رشد سياسی و فرهنگی آن می نمايد. ما نبايد بار ديگر گول ملا ها را بخوريم،  بيشترين ضربه را در طول تاريخ آنها به کشور ما وارد کرده و جلو رشد و ترقی را گرفته اند.

5 . موضوع مهم ديگر بازسازی کشور است ، آرزومنديم دولت باطرح پروژه های زود رس اقتصادی اين بازسازی را از ولايات عقب مانده و فراموش شده چون بدخشانات ، هزارستان ، بادغيسات ، نورستانات وغيره آغاز نمايد و جبههً کار را برای مردميکه در اثر جمع آوری سلاح ، تفنگ را برزمين ميگذارند بکشايد تا آنهاييکه سلاح های شانرا تسليم ميدهند بی سرنوشت نمانده ، از يکطرف در بازسازی کشور سهيم ساخته شوند و از طرف ديگر با بدست آوردن درآمد مناسب زندگی آبرومندانه را پيش ببرند. زيرا اگر دولت برای مجاهدينی که خلع سلاح می شوند کار پيدا نکند ، اين احتمال وجود دارد که مخالفان از جمله القاعده ، طالبان و گلبدين آنها را بطرف خود بکشاند و مسلح سازد. بنابران بااين مسئله دولت بايد برخورد عاجل و مسئولانه نمايد.

6 . مسالهً زبان های اقوام کشور از سالهاست که مورد بحث و گفتگو است. آرزو دارم دراين مساله دولت و دولت های آينده به آن برخورد ديموکراتيک و عادلانه داشته ، حقوق همه اقوام کشور را در صدر وظايف شان قرار بدهند و به اجرای آن اقدامات قانع کننده بعمل آرند تا فرزندان همه اقوام بتوانند با استفاده از زبان مادری شان از رشد تعليم و تربيه بهره کافی گيرند.

بااحترامات فايقه



بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت