اکادميسين دستگير پنجشيری

اردوی منظم ملی ضامن صلح و استقلال کشور واحد و تجزيه ناپذير ماست

مردم آزاديدوست افغانستان هشتادو چهارمين سالگرد استرداد استقلال کشور عزيز مان را با افتخار جشن گرفته و ازاين روز ، درفضای نه چندان آزاد تجليل بعمل آوردند.

 با هزاران دريغ و درد که مهاجران اجباری ، تبعيديان و فرزندان مليونها شهيد راه آزادی ، بعد از هشتادوچهارسال ، بازهم در سالگرهء اين جشن آسمان وش ملی در فضا و هوای استقلال کامل ملی ، با احساس دردها ، رنجها و افتخارات و منافع مشترک ملی درکشور واحد و تجزيه ناپذير خويش اشتراک مستقيم و فعال نميتوانند. اين درد درمان ناپذير ، درد تمامی افغانان آزادی دوست در داخل و خارج کشور است. اين درد را هر افغان ميهن پرست درگوشت و پوست خود لمس و تا مغز استخوان و عمق شعور و روان خود احساس ميکند.

اما درآستانهء تجليل جشن استرداد استقلال وطن ( 28 اسد) از رسانه های خبری و اطلاعاتی يک سر و هزاران زبان جهان ما و مطبوعات درون مرزی ، غوغا های کرکنندهء سازمان يافته و هم آهنگی عليه تفنگسالاری بگوش ميرسد. اين هياهوی سياسی و فرياد های اعتراض نه عليه طالبان مزدور وحزب اسلامی حکمتيار و تنظيم های بنيادگرا و تند رو ساخت پاکستان و حاميان آنان واز جمله قاضی حسين احمد و مولاناهای ديوبند و القاعده بل ، عليه مارشال فهيم وزيردفاع ، يونس قانونی ، سترجنرال عبدالرشيد دوستم ،  اسماعيل خان والی هرات ، حضرت علی ، استاد عطا و ديگر جنرالان جبههء متحد مقاومت ملی بازتاب گسترده می يابد.

هيچ افغان سالم انديش، بی تعصب و روشن بين ، منکر اين تحولات تند سياسی درکشورما نميشود که بعد از شهادت قهرمان ملی احمدشاه مسعود ( 9 سپتمبر 2001 ) و تراژيدی نيويارک ( 11 سپتمبر 2001 ) اين جنگسالاران جبههء متحد مقاومت ملی افغانستان يکجا با پاسداران صلح سازمان ملل متحد درخط اول جبههء ضد طاعون فراگير طالبان ، القاعده ، تروريزم بين المللی و نيروهای تجاوزکار پاکستان قرار گرفتند ، هزاران عربی ، عجمی و پنجابی مسلح را ، از هرات ، کرانه های آمو، بلخ ، کندز قلب افغانستان، پروان و ننگرهاربزرگ و پکتيا ، با قبول قربانی و رشادت فراوان گرفتار و بمحابس دولت انتقالی جلالتماب کرزی سپردند.

اين تفنگ سالاران با وصف ايستادگی ومقاومت دلاورانه برضد متجاوزين خارجی ، اينک به نقض حقوق بشر ، سرکوب حقوق و آزادی های دموکراتيک مردم ، سوء استفاده از مقام نيپوتزم (   ) متهم ميشوند و بخويش و قوم پرستی محکوم ميگردند. من نمی گويم که اين جنگسالاران پيامبرانند ، هيچ اشتباه نکرده اند و در آينده نيز اشتباه نخواهند کرد. قول معروف است « هرآنکه عمل کند اشتباه ميکند». فقط ماهيان مرده ميتوانند اشتباه نکنند. اما مهم اينست که اشتباهات تکرار نشود.

بهرحال لازم به تذکر است که بعد از شيوع طاعون فراگير طالبان درپاکستان، سپس در قندهار ، هرات ، باميان، ولايات جنوب ، شرق و شهر کابل ، آمر مسعود آگاهانه و بصورت منظم بپايگاه پنجشير عقب نشينی کرد. سنگر آزادی و مقاومت را تا دم مرگ خالی نگذاشت. از همه وطنپرستان ، آزاديخواهان ، سربازان و افسران بدون تعصب سازمانی ، سياسی و فکری و بدون در نظر گرفتن پيوندهای قبلی تنظيمی و جهادی و گرايش های چپی ، حزبی و مقام ايشان به اساس معيار های کفايت و شايسته گی استفاده ء عاقلانه کرد.

آموزش وپرورش نيروهای مقاومت ملی و طرح پلانهای اوپراتيفی را بجنرالهای تحصيلکرده ، جنگديده و با تجربهء اردوی قبلی سپرد. الحق که ستر جنرال آصف دلاور ، شادروان جنرال غلام حضرت شهيد، جنرال عزيزالرحمن کهستانی ، جنرال بابه جان ، جنرال افضل امان ، جنرال بلوچ رئيس لوژيستيک که اسم شريفش را فراموش کرده ام ، جنرالان هوايی، دوران قهرمان ، جنرال صادق سرانجنير قوای هوايی ، جنرال سليم ، جنرال گل محمد ، جنرال ظاهر آغيز ، جنرال خليل امين زاده ، جنرال عبدالروف، جنرال منان و دهها افسر آگاه و باتجربهء ديگر اردو و پوليس وظايف مقاومت دفاعی را با رشادت و شهامت ملی دوشادوش جنگسالاران ، جهادی و زير رهبری قهرمان مسعود انجام دادند. ياد رفته گان و زندگان آنان بخير باد.

اين جبهه بمثابه ستون فقرات جبههء ملی يکجا با جنرال دوستم ، کريم خليلی و شادروان حاجی قدير ، مقاومت ملی هم آهنگ دفاعی خود را برضد « مثلث شيطانی » تروريزم بين المللی و طاعون طالبان آغاز نهادند.

تا جائيکه از رسانه های خبری و معتبر بين المللی و مطبوعات داخل وبيرون مرزی ، شنيده و خوانده ميشود ، درحال حاضر نيروهای سازمان يافتهء نظامی و سياسی از خارج و داخل زير شعار « بظاهر » خوشايند مخالف با جنگسالاران جبههء مقاومت ملی ، کارزار تبليغاتی گسترده ای را براه انداخته اند.

نيروهای مستقل وسازمان يافته زيرين زير شعار ضد تفنگ سالاری ، بسوی تصرف و تمرکز قدرت سياسی در حال خزيدن ميباشند.

ـ جلالتماب اشرف غنی احمدزی وزير خزانه داری و فرزند يکی از سربرآوردگان قبيلهء احمدزی.

ـ محترم پروفيسور احدی رهبر افغان ملت و مقام برجستهء رهبری جريان پولی وبانک مرکزی افغانستان.

ـ سلطنت طلبان (وحدت ملی )

ـ بقايای طالبان

ـ شورای تفاهم قبرس

ـ شورای تفاهم پاکستان

ـ شورای تفاهم سويدن

ـ غورزنگ صلح شاغلی تنی

ـ بخشی ازاعضای رهبری حزب وطن متمايل به حزب اسلامی حکمتيار

ـ ملی يوالی شاغلی جليلی

ـ احزاب نو ظهور وقبلی ايکه با هردو جناح اصولا آشتی ناپذير ميباشند

ـ تکنوکراتهای نجيب وطرفينيکه از دياران دور و بعد از دهها سال با وجود کبر سن برای احراز کرسی های وزارت وسفارت خانه ها تشريف آورده اند و رنج سفر را برخود هموار کرده اند.

ازفهرست نامکمل مخالفان جنگسالاران و تفنگ سالاران جبههء مقاومت ملی ، اين واقعيت سرسخت بوضوح کامل درک شده ميتواند که :

باستثنای سازمانهای نوظهور و حلقه های دموکراتيک و چپی  که با هردو جانب نظر مساعد ندارند و تکنوکراتهای پيريکه به فضای باز کاری و زندگانی آزاد می انديشند ، ديگران از آغاز تا انجام فهرست ، بدرجات متفاوتی در رسانه های خبری بين المللی درمطبوعات درون مرزی از جنبش طالبان با صراحت دفاع ميکرده اند ، يا با حزب اسلامی حکمتيار و طالبان ائتلافهای موقت آشکار و پنهان داشته اند.

شک و ترديد های هموطنان ما ازاين لحاظ موجه به نظر ميرسد که درحال حاضر نيزطالبان و بخشی از اعضای حزب اسلامی حکمتيار از سوی پاکستان ، قاضی حسين احمد و مولاناهای ديوبند و تروريزم بين المللی ، قاچاقبران مواد مخدر نوار مرزی حمايت ، تمويل ، مسلح و به اصطلاح به عمق  ستراتيژيک پاکستان فرستاده ميشوند و آب به آسياب دشمنان صلح و استقلال ملی ما می ريزند.

دليل زندهء ديگريکه شک و ترديد های نيروهای جبههء متحد ملی را تقويت ميکند اينست که :

 مخالفان تفنگسالاری به تمامی ازاين طرح های خام و ناپخته دفاع ميکنند که جنگسالاران وفادار مارشال فهيم ، سترجنرال عبدالرشيد دوستم ، اسماعيل خان ، کريم خليلی و جنرال حضرت علی ، خلع سلاح شوند و سلاحهای پرافتخار مقاومت ملی را برزمين نهند به تعبير روشن ترجنگسالاران برجستهء ضد تجاوز پاکستان ، القاعده و طالبان مانند جنرال آصف دلاور ، جنرال روزی ، جنرال دوران ، جنرال امام الدين ، جنرال عبدالر وف بيگی ، جنرال صادق ، جنرال عزيرالرحمن کهستانی ، جنرال بابه جان ، جنرال هلال و ديگر افسران ميهن پرست از حق افتخار خدمت بوطن محروم شوند.

اما بجای آنها نيروهای مليشهء ولسی درنوار مرزی ، از افراد تحت نفوذ طالبان و ديگر تنظيم های بنياد گرا ، سيطره جويان و سلطنت طلبان تشکيل گردد  و در نهايت  راه طراحان ( فارورد پاليسی ) هموار ، عمر فاجعه طولانی و اشتباهات نجيب تکرار شود وپروسهء تشکيل اردوی منظم ملی افغانستان کند و کند تر گردد.

نيروهای مخالف تفنگسالاری بايد با مغز سرد و قلب گرم اين واقعيت ها ی تلخ تاريخ را هرچند باب طبع ايشان نباشد ، بخوانند و بدانند و بشنوند که تفنگسالاران ما از دره ها ، از دهقانخانه ها فرود آمده اند. و تنها شاگردان ممتاز مردم ( اول تا سوم نمبر ) حق تحصيل به مکاتب حرفه ای ، دارالمعلمين ها و مدرسه های دينی راه می يافته اند و شمار بسيار اندکی از آنان بدانشگاه ها می رفته اند.

مگرباافتخار ميتوان گفت که امروز با همه دوری و جدايی تاريخی از اداره و سياست ازخود شايستگی و کفايت چشمگير نشان ميدهند. بگونهء مثال از آغاز گشايش مکاتب عصری و تاسيس معارف نو در افغانستان ، هيچ وزيری را نمی توان جستجو کرد که برای دو تا سه مليون شاگرد معارف زمينهء آموزش و پرورش را مهيا کرده باشد. فقط  يونس قانونی اين وظيفهء پرافتخار را انجام داده است. آگاهی سياسی و قدرت تصميم گيری دارد ، تحصيلات عالی دارد ، بزبانهای دری و پشتو و زبانهای اکثريت مردم وطن با فصاحت و روانی تکلم می تواند. تمام جوانی و عمر عزيز خود را درسنگر های مقاومت ملی و آزاديخواهانه با دشواريهای باورنکردنی سپری کرده است ، افتخار خصومت دشمنان خلق ووطن را کسب و يک پای خود را عملا در راه استقلال و آزادی وطن از دست داده است ، در هيچ محکمهء قانونی باتهام نقض حقوق بشر محاکمهء علنی و محکوم نشده است.

همچنين اکثريت جنگسالاران غير وابسته ،اهميت زندگی صلح آميز ، آزادی ، ترقی اجتماعی و عدالت را در گوشت و پوست خود احساس کرده اند. هريکی از آنان تا رسيدن بمقام جنگسالاری بامرگ چندين بار پنجه نرم کرده اند و صدها همراه و همرزم و همباور وهمسنگر شهيد خود را بخاک سپرده اند. طبق روايت موثق همين حالا فهرست مکمل هشتهزار شهيد پايگاه پنجشير نزد لوی سارنوال محمود محفوظ ميباشد. تمامی اين شهيدان با دستان مسعود شهيد و ياران وفادارش با تشريفات دينی بخاک سپرده شده اند.

دولت انتقالی و دولتمردان کنونی ما مديون اين شهيدان ، خانواده های شهيد پرور ، يتيم پرور و صدها هزار بيوه زنان و بيماران و معلولان کشور ما اند.

بايد دانست که اين شهيدان مقاومت ضد « مثلث شيطانی » افزار بی شعور و مزدور اين وآن جنگسالار نبوده اند. آنان برای آزادی ، تماميت ارضی ، تقسيم وتوزيع عادلانهء قدرت سياسی و ثروت و برای ساختمان افغانستان آباد ، آزاد ، غيروابسته ، صلحجو ، دموکراتيک و تجزيه ناپذير می جنگيده اند.

مردم ما ضرب المثلی داشته اند که :  « شير زد و روباه برد » مگر جنگسالارن امروز ما ازآن شيرانی نيستند که روباهان کهنه استعمار آنان را بفريبند و يکجا با هواداران فاشيست مشرب مولف « دوهمه سقاوی » از خانه و کاشانه ، دره های سبز و تاکستانهای شاداب بدشتهای بی آب و علف تبعيد  کنند  يا به غلامان کمر بسته خود تبديل نمايند.

هواداران نظامات منسوخ قرون وسطايی بايد از گذشت روزگار درس عبرت بگيرند. ما درقرن بيست و يکم زندگی ميکنيم ، پايه های سلاطين مستبد شرق يکی پس از ديگری فرومی ريزد ، شيوه های ادارهء امير عبدالرحمانی ، طالبانی ، ديگر به نياز های زمان ما پاسخ گفته نميتواند. ديگر منطق زمان بابا ها و نياکان ما که :  « بهرحال شکر کنيد » ، « صبر کنيد » ، « شعله تانرا بخوريد و پردهء تانرا بکنيد » ، « داری بنوش نداری خاموش » ، « مسجد گرم و گدا آسوده » ، « نيم نان راحت جان يک نان بلای جان » ، « حسن حسن گوش کو و دم نزن » يا « مشت و دروش ( درفش ) برابر نمی شود » و « جور استاد به ز مهر پدر » در دل نوه های آنان چنگ نمی زند.

فرزندان خانواده های نجيب الطرفين عملا آمادگی ندارند که بوطن برگردند و مسلح شوند وقابليت دفاعی وطن را تقويت بخشند. فرزندان آسوده حالان در همان آغاز راه خود را با تهيدستان و بينوايان وطن جدا کرده اند زيرا ديگر خونی برای نوشيدن در سرزمين ما باقی نمانده است. تظاهرات گسترده ء مهاجران و تبعيديان ما درهالند و اعتصاب درد انگيز کودکان و زنان مهاجر افغان در بلجيم بيانگر اين واقعيت است که نسل جوان و تحصيل کردگان ما بمشکل می توانند از فضای سوسيال دموکراسی اروپا به وطن و به گرداب کشمکشهای خونين ، خود را پرتاب کنند و آب را ناديده موزه های خود را بکشند. دور نمی رويم همين اکنون سازمان نيرومند « ناتو » با همه امکانات مالی ، تخنيکی و فنی قادر نيست که 10 ـ 23 هزار سرباز جديد را برای پاسداری صلح و امنيت در کشور ما مهيا کند.

حکومت امريکا و بريتانيا زير فشار های فزايندهء ملتهای بيدار و نمايندگان منتخب آنان قرار گرفته اند و با عبرت اندوزی از وضع دشوار عراق ، از حدود تحويلدهی مساعدتهای مالی و کارشناسان ، گامهای نظامی ديگری نمی گذارند. روسيه قبلا ازگسيل سربازان خود به افغانستان احتراز کره است.

بريتانيای کبير با عبرت اندوزی از اشتباهات تاريخی خود ، شايد ديگر هيچگاه  بفکر گسيل نيروهای مسلح خود بيش از تعداد کنونی نباشد. زيرا گورستانهای خوردکابل به جنگسالاران بريتانيايی دوران استعماردرس تاريخی را آموخته بوده است :

« بايد پذيرفت که افغانستان يک مشکل بزرگ طبيعی است. فتح افغانستان امريست دشوار و نگهداری آن مستحيل  (ناممکن )و مشکل است يک قوهء نظامی را دراين کشور نگهداشت و از همه مشکل تراينست که چگونه بتوان برون شد. (1)

از تحليل مشخص اوضاع ملی و بين المللی کنونی ، اين نتيجه بدست می آيد که : هيچ دايهء مهربان تر از مادر ما نيست. فقط فرزندان مردم افغان بايد اردوی منظم ملی خود را ، تشکيل کنند ، تفنگهای خود را خلاف طرز تفکر مخالفان تفگسالاران بدشمن تسليم نکنند برزمين نگذارند. برعکس در سلاح کوتهای نظامی اردوی منظم ملی و با انضباط خويش تحويل کنند و به اين شيوه و طبق احکام قانون خلع سلاح عمومی بدون تبعيض ، استثنا آغاز و انجام يابد.

طبق قانون عسکری يونيفورم نظامی پرافتخار اردوی ملی را برتن کنند.

انضباط دقيق و اکيد عسکری و گارنيزيونهای خود را رعايت کنند.

شب و روز و در هر شرايطی حاضر و قادر به دفاع از سرزمين ، نظام ملی ـ دموکراتيک و استقلال ملی و مرزهای قبول شدهء خود باشند.

اردوی منظم ملی ضامن صلح و استقلال وطن واحد ماست.

اهانت به تفنگسالاران ، اهانت به اردوی منظم ملی ، استقلال و سنن پسنديدهء دينی خلق آزادی پرست وطن ماست.

مردم آزادهء ما شمشير و کمان را تا سرحد ناموس خود احترام ميکرده اند. اهانت بپاسداران آزادی وطن و شمشيرو کمان اهانت به ناموس ملی است کودکان نرينهء تمامی اقوام وطن و مقدم برهمه قبايل سلحشور پشتون همينکه چشم به جهان می گشايند قبل از شنيدن آذان و کلمهء طيبه آواز و صدای غرش تفنگ را می شنوند.

غريزهء ، ميل و روحيه سلحشوری درهمان لحظات زندگی آنان بيدارميگردد. بنابران غوغای ضد تفنگسالاری و ضد تفنگ و سپر و سلاح آزادی و ازادگی روح ازادگان و ازاديخواهان و روح و روان ملت سلحشور افغان را زايل ميکند. ازاين شعار خطرناک فقط و فقط اردوی پاکستان ، طالبان و تروريزم بين المللی سود خواهد برد. وزيردفاع نجيب الله بقول شهيد غلام حضرت قوماندان برکنار شدهء قول اردوی ننگرها 360 زنجير تانک و ماشين محاربوی و شصت و چهار هزار قبضه کلانشينکوف را به فضل حق مجاهد قوماندان قول اردوی حزب اسلامی در ننگرهار تحويل کرده بود. و همين تعداد را مولوی حقانی درخوست به تصرف درآورده بود. برويد از جنرال حضرت علی قوماندان قول اردوی کنونی ننگرهار پرسش کنيد که آنهمه سلاح های عصری و مهمات آنان  بکجا رفت. مگر نواز شريف درجريان مبارزات انتخاباتی خود با غرور فراوان نمی لافيد که نيرومندترين اردوی منطقه را خرد و خمير کرده است. مگر در تضعيف آن اردوی منظم ، مولوی حقانی و حزب اسلامی نقش فعال نداشته اند؟

باذکر اين رويداد های غم انگيز اگر حلقه های معين سيطره جوی ملی وسياسی در اينجا و آنجا بازهم به اين فکر ناپخته و خام باشند که حل مسالهء ملی ، بدون تقسيم دموکراتيک قدرت و توزيع عادلانهء ثروتهای ملی و اشتراک تمامی گروههای خرد و بزرگ قومی درتحولات اجتماعی ، اقتصادی ، سيلسی و فرهنگی بازسازی و نوسازی کشور باصدور گروهی از رهبران و کارشناسان داخلی و خارجی از ماورای بحار به اين زودی حل و فصل شده می تواند ، سخت در اشتباه خواهند بود. ديگر در کشور ما اکثريت خاموش وجود ندارد. خود آگاهی اجتماعی و ملی در گوشه و گوشهء کشور بيدار گرديده وميگردد.

چند روز پيش در يکی از رسانه های خبری معتبر بين المللی مژده ء تاريخی و اعجاب انگيزی را شنيدم که تمامی زنان قبيلهء احمدزی در انتخابات آينده فعالانه اشتراک ميکنند. اين تحول دموکراتيک و کيفی زنان کشور را می توان رويداد شگفت انگيز قرن حاضر توصيف کرد. اين خبر جناب حشمت غنی احمدزی، روايات جنرال قهرمان و پيلوتی را بيادم آورد که درجريان دفاع جلال آّباد شبانه هشت ساعت بدون خستگی در آسمان نوار مرزی وطن ، گشت می زد و از مرز های کشور پاسداری مينمود. اين پيلوت ميهن پرست يکجا با من بفرمان نجيب الله احمدزی رئيس جمهور در سلول نمبر 55 بلاک اول پلچرخی محکوم باعدام و زندانی بود و اين جنرال قهرمان هوايی شاهپور احمدزی نام داشت. جنرال قهرمان شاپور احمدزی ميگفت و روايت ميکرد که : سفيدمويان و مشران ما آدمهای عاقل و جرگه ماری ميباشند ، بامشوره های طولانی و گفتگوهای سازنده راه های عبور از پل صراط را نيز دريافته می توانند. (2 )

بهرحال ائتلاف کنونی نيروهای گونه گون چپی و راستی سيطره جوی ملی وسياسی ، مخالف تفنگسالاری و جبههء متحد مقاومت ملی بيانگر اين واقعيت است که  نمايندگان برجستهء اشرافيت قبايل محمدزايی ، احمدزی ، نورزی ، بارکزی ، پوپل زايی و هواداران مولف فاشيست مشرب « دوهمه سقاوی » و افغان ملت وبخشی ازعلاقمندان حزب اسلامی در رهبری حزب وطن ، شانه به شانهء همدگربر ضد تفنگسالاران خلق طرفدار نظام جمهوری پارلمانی ،زير شعارمردم فريبانه و خوش آيند خلع سلاح بسوی تصرف حاکميت ملی و استقرار نظام سلطتنی تلاش تب آلود دارند. اين فدراسيون سيطره جوی ملی و سياسی و انحصار گران قدرت بايد بدانند که زن و مرد کشور ما حتی قبايل سرگردان و کوچندهء وطن از کشمکشهای خونين افغانستان ، طی قريب يک ربع قرن ، درسهای آموزندهء سياسی گرفته اند. شعار همهء مردم ، آزادی ملی ، دموکراسی ، صلح ، ترقی وحدت ملی ، همبستگی و دوستی مردم افغانستان واحد است.

مژدهءاشتراک زنان قبيله احمدزی موئيد اين حقيقت  و ادعا است که ديگر هيچ ابر قدرتی نمی تواند  که حق حاکميت ملی ما را بسلاطين قرون وسطايی حاتم بخشی کند.

حق حاکميت ملی حق مشروع افراد ملت است. همه افغانها حق دارند که از طريق انتخابات عمومی مستقيم ، سرتاسری ، آزاد ، دموکراتيک و عادلانه درآن اشتراک و نمايندهء دلخواه خود را ، انتخاب کنند و در تحولات اجتماعی و سياسی و ادارهء امور اقتصادی و فرهنگی ، طبق قانون اساسی و ارزش های اعلاميهء جهانی حقوق بشر و ديگر قوانين مملکتی اشتراک فعال نمايند.

وهمانگونه که در جنگ های اول و دوم  ، جنگ فاتحانهء ميوند و جنگ سوم افغان و انگليس و ديگر مبارزات دموکراتيک ميهنپرستانه و مشروطه طلبانه، امين الله خان لوگری ، وزير محمد اکبر خان ، مير مسجدی خان کوهستانی ، عبدالله خان اچکزايی ، سردار محمد ايوب خان ، ملا مشک عالم ، ميربچه خان کوهدامنی ، عصمت الله خان جبار خيل و آصف قندهاری ، محمود طرزی ، عثمان خان پروانی ، تاج محمدخان بلوچ ، سيدقاسم آغا ، عبدالهادی خان داوی ، عبدالرحمن خان لودين ، غبار فقيد ، ميرزا محمد مهدی خان چنداولی ، فقيرمحمد پنجشيری ، محمد ولی خان بدخشی  و ديگر سيما های پر فروغ ميهن ما ، از استقلال ملی ، حاکميت ملی و تماميت ارضی افغانستان درجبهات نظامی ، سياسی و فرهنگی دفاع دلاورانه نمودند و سرزمين تاريخی آريانا ، خراسان و افغانستان مستقل را به نسلهای امروز به ميراث گذاشته اند ، سر برآوردگان و اتحاد قبايل پشتون و تفنگسالاران جبههء متحد ملی نيز می توانند و بايد با طرح ، تدوين و توشيح و نفاذ قانون اساسی افغانستان وتشکيل اردوی منظم ملی غير تنظيمی ، غير حزبی و با انظیاط ، حاکميت ملی و اين امانت ملی را ، بدون مداخله اين و آن ابرقدرت از طريق انتخابات آزاد ، دموکراتيک و عادلانه بمردم افغانستان مستقل وواحد مان بسپارند. وباانجام اين کارنامه های درخشان ملی و ميهنی ، ارمانهای سرکوفته مليونها شهيد راه آزادی و مردمسالاری و آرمانهای تمامی قهرمانان گمنام و نامدار ملی افغانستان را تحقق بخشند و سرانجام شرايط مساعد رشد و تشکيل ملت واحد و نيرومند افغان و تامين وحدت اورگانيک ملی را فراهم نمايند و راه نسلهای پرتوان امروز و فردای افغانستان مستعد به تکامل را روشن و هموار کنند و درغير آن تاريخ حوصله فراوان وضربت قاطع دارد . برافراط کاری های مستبدانه  نقض کنندگان حقوق و آزادی های دموکراتيک مردم بدون ترس از اشباه قضاوت عادلانه خواهد کرد.  

اکادميسين دستگير پنجشيری

ايالت واشنگتن   امريکا

اگست 2003

*************************************************

( 1 ) هربرت ادوارس

افغانستان و هند بريتانوی ـ  ترجمهء فنايی کابل صص 189 ، 212 ، 218     

 

(2) . پل صراط با کسر صاد نام پلی باشد ، باريکتر از مو ، تيز تر از تيغ ، تاريکتر از شبها که در قيامت بايد از آن عبور کنند


بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت