کانديد اکاميسين اعظم سيستانی

 

پاسخ به آقای شهرانی ، رئيس کميسيون تدقيق قانون اساسی جديد

 

از نام کميسيون تدقيق مسودهً قانون اساسی ، نامه يی در سايت آريايی بچاپ رسيده که گويا خواسته درعين دفاع از آقای شهرانی ، به بطلان مسوده قانون اساسی که از دفتر آقای شهرانی بيرون آمده و ابتدا در هفته نامهً اميد و بعد در سايت آريايی و سپس در اکثر سايت های انترنتی افغان در خارج بچاپ رسيده ، بپردازد. اين نامه که با دست پاچگی نوشته شده و بنام من صادر شده، با غلط خوانی مطالب مطروحه درمقاله من ، خواسته با برچسپ های بی مايه و غير قابل اثبات مرا از سر راه دفاع ازارزشهای ملی و اجتماعی کشور پس کند، که کور خوانده است.

در اتهام نامهً آقای شهرانی آمده است که : « شايد خوانندگان محترم نظريات سيستانی را از ايام که ايشان عضو کميتهً مرکزی ( ح. د. خ . ا ) بودند آشنائی داشته باشند و نيز نظريات ايشان را از زمان حکومت طالبان و به حمايت از آنها  نيز مطالعه نموده باشند. و ميتواند قضاوت درست مبنی بر حقايق ووقعيت ( واقعيت) ها را نمايند.»

از سستی و ضعف انشای اين پراگراف ميگذريم و اما آنچه دربارهً عضويت من در حزب دموکراتيک خلق افغانستان جعل شده ، بايد بگويم که من هيچگاهی عضويت حزب دموکراتيک خلق نبوده ام تا چه رسد به عضويت کميتهً مرکزی آن حزب. همه اعضای اکادمی علوم و ازجمله دکتورعلوم کبير رنجبر ، سابق رئيس اکادمی علوم افغانستان و عضو کميتهً مرکزی و ظاهر افق معاون ادکادمی و عضو کميتهً مرکزی که با ايشان شش سال همکار بوده ام، شاهد ادعای منند که من هيچ تعلق سازمانی با آن حزب نداشته ام و اگر ميداشتم ضرورتی نبود تا کتاب « کودتای ثور و پيامد های آن در افغانستان » را عليه آنحزب و برضد جنايات جنگی تفنگ سالاران تنظيمی در 1995 بنويسم و انتشار بدهم.

ميگويند تهمتگر حافظه ندارد. اول مرا متهم به عضويت حزب ( د.خ.ا.) ميکنيد و سپس چون شواهدی برای اثبات اين اتهام نداريد، بعد مرا از هواداران طالبان ميخوانيد ، در حالی که اگر کسی عضو دموکراتيک خلق بوده باشد ، نميتواند بنيادگرايی را تاييد کند. و اما من از بنيادگرايی تحت هر عنوان و نامی که باشد ، بشمول رژيم طالبان يا رژيم تفنگ سالاری نفرت دارم. درمورد بنيادگرايی طالبان و چگونگی ظهور آنها من در همان کتاب خود بحث مفصلی دارم، يکبار بخود زحمت بدهيد و آن نظريات را بخوانيد تا ديدگاه مرا درمورد طالبان خوبتر درک کنيد. اگر شما در آن کتاب ويا درساير نوشته های من يک سطر در حمايت از طالبان را يافتيد ، با آن سطور حق دارديد تا روی مرا سياه کنيد ، و الا اجازه بدهيد تا روی مفتری سياه گردد.

اتهام شما در مورد من شبيه همان جعلياتی است که از جانب برخی تفنگ سالاران تنظيمی به پشتونهای مسکون در ولايات شمال و شمال غرب کشور تحت عنوان طالب يا هوادار طالب زده ميشود تا بدينوسيله برخانه و کاشانه شان يورش برده، دارايی و مايملک آنها را تصاحب کنند و خود آنها را مجبور به ترک منازل شان بنمايند.

من در نحوهً نگارش انتقاد خود هيچ کلمه و سخن دور از ادب وعفت قلم بکار نبرده ام تا نسبت بشما بی شما بی ادبی تلقی شود و از سوی ديگر شما کدام مقام مقدسی نيستيد که کسی نتواند پا در حريم تقدس شما بگذارد، شما هم مثل ساير مقام های دولتی يک کدر دولتی هستيد و همانگونه که مردم صاحبان قلم از آن مقام ها وشخص رئيس دولت انتقاد ميکنند ، از کارکردهای شما نيز ميتوانند انتقاد کنند و اينکه شما کلمهً « آگاهان » را ( آگاهانه ) خوانده ايد ، بطرز ديد شما نسبت به نوشتهً من تعلق دارد ، و کلمات « غفلت» و « بی مبالاتی» ، کلمات مروج در ادبيات دری است و بدرستی هم استعمال گرديده اند و اگر غفلت در متن وشکل و حفظ مسودهً قانون اساسی ( که شما آنرا رد ميکنيد) صورت نمی گرفت ، اولا شايد اين متن بدسترس نشرات ووسايل ارتباط جمعی قرار نمی گرفت و ثانيا اغلاط تايپی و املايی و گرامری آن اصلاح می شد و بعد به رئيس دولت پيش ميگرديد. آقای اسکندری نيز متوجه ضعفهای انشايی اين مسوده شده و خواستار تعيين هيئاتی از استادان ادبيات برای اصلاح ادبيات دری آن شده است تا متن قانون را از لحاظ ادبيات درسطح معياری آماده کنند. افزون برين آقايان داکتر اميرزاده و انجنير مجيد اسکندری و داکتر هاشميان بسی دقيق تر و قويتر از من اين مسوده را نقد کرده اند ، نميدانم به آنها چه جوابی خواهی داشت؟

متنی که عنقريب بدسترس مطبوعات قرار خواهد گرفت ، در واقع به دليل اعتراضات دانشمندان و آگاهان افغانی از داخل و خارج صورت ميگيرد. با آنکه من به دانش و خرد اعضای کميسيون محترم تسويد قانون اساسی و از جمله به دانش و خرد پوهاند عبدالسلام عظيمی و استاد موسی معروفی، باور کامل دارم و درنامهً که عنوانی شما قبلا فرستاده بودم اين حس ارادت و اميدواری را ابراز کرده ام. معهذا نامهً سرگشاده 70 تن از استادان پوهنتون و ديگر فرهنگيان کشور، گواه ديگری است به بی باوری فرهنگيان پايتخت کشور نسبت به اکثر اشخاص غير مسلکی اعضای کميسيون تدقيق قانون اساسی جديد تحت رياست شما.

خود را بزرگ جلوه دادن و ديگران را با تهمت های ناحق کوچک نشان دادن ، کار دانشمندانه نيست ، بلکه بوظايف محولهً خود ، مسئولانه برخورد کردن و از نگرانی هموطنان کاستن ، نشانگر بزرگی شخص است. شنيده ايد که گفته اند : عطر آنست که خود ببويد ، نه آنکه عطار بگويد!


بالا

بعدی * صفحة دری * بازگشت