سالار عزيزپور

 

کژتابی ها و ناهنجاری های نگارشی

 

پيش از آنکه بر ناهنجاری های نوشتار زبان پارسی انگشت بگذاريم ، بايستی گفته باشيم که « هنجار» در نگارش از نظر ما چه ميباشد وويژگيهای قاعده مند نگارش زبان پارسی کدام ها اند؟

« هنجار» در نوشتار عبارت است از : همآهنگی نسبی نشانه های نوشتار با آوا های گفتار. نسبی ازينرو گفتم که « اگر بخواهيم خطی داشته باشيم که صوت های گفتار را تمامی ثبت کند ، چنانکه خوانندهً از روی علامتهای خط ، درست بصورت ملفوظ کلمات پی ببرد ، علامتهای آن به اندازه ای فراوان ميشود که آموختن و بکار بردن خط را بسيار دشوار  ميکند».

اصولی که اديبان در گذشته در گفتگو های خويش به آنها تکيه ميکردند ، ازاينقرار بود :

1 ـ  شيوه متداول کاتبان قديم يعنی سنت ديرين خط فارسی .

2 ـ  اسان خواندن و پرهيز از اشتباهات.

3 ـ  زيبايی ترکيب کلمات.

4 ـ  اتکا به قواعد منطقی دستور زبان فارسی .

5 ـ  پيروی از شيوهً خط عربی در موارد مشترک ميان دو زبان فارسی و عربی (1)

اصولی که در بالا آمده به جز از دو مورد آن ( 2 و 4 )  موارد ديگر آن جنبهً عمومی و همگانی ندارد. چراکه اصل يکم ، تکامل ساختاری و نوشتاری زبان فارسی را در نظر ندارد. در مورد اصل پنجم بايد گفت پيروی از شيوهً خط عربی هم اصلی نيست که در همهً موارد قابل مراعات باشد ، با آنکه خط فارسی و عربی يکی است و بسياری از لغات درين دو زبان مشترک است.

ازحيث ساختان زبان ميان عربی و فارسی آنقدر تفاوت و اختلاف وجود دارد که هرگز نميتوان قاعده های نوشتاری يکی را در ديگرش نيز درست دانست.

نکاتی را که امروز زبان شناسان و اديبان منحيث هنجار نوشتاری زبان برآن تکيه ميکند، به ترتيب زير ميتوان بر شمرد :

ـ ساختمان دستوری وواشناختن زبان.

ـ آسانی آموزش و خوانش

ـ آسان سازی نوشتن و پرهيز از نگاشتن صورتهای ناهنجار واژه ها.

ـ همآهنگی بين صورتهای نوشتاری و گفتاری.

ـ زبان شناسی معاصر.

ـ دستيابی به معيار های عام و کاهش موارد خاص املايی. (2)

 

ويژگيهای زبان پارسی دری :

«  چون زبان پارسی دری بيشتر متمايل به جنبه  التصاقی ( پيوندی ) و سپس انفصالی ( گسستگی ) است ، جنبهً تلفيقی نيز در آن گاهی وجود دارد. اما غالبا از عربی وارد شده است. زبان پيوندی زبانهايی هستند که واژه های آن اغلب از پيوند تکواژه ها تشکيل ميشوند و ميتوان تکواژه ها را بدون دشواری از هم مجزا کرد ، مانند : (3)

آدم ـ ها

زن ـ ها

با استفاده ازين ويژگی زبان فارسی ، ميتوان فرهنگ نوشتاری اين زبان را سامان و هنجار داد ، يعنی در نگارش بسياری از واژه های ترکيبی ، جدا نويسی واژه های آميز ای را پيشنهاد کرد.

باپيشکش نکات بالايی منحيث سنگ محک فرهنگ نوشتاری ف اينک به ناهنجاری های نگارش زبان پارسی می پردازيم :

درپيشگفتار کتاب گرانمايه و پرارزش « ابوالحسن نجفی »  بنام  « غلط ننويسيم » چنين ميخوانيم :

« سخن گفتن به فارسی برای کسانيکه اين زبان را از کودکی آموخته اند ، ظاهرا کار آسانی است ، ما به هما سادگی که نفس ميکشيم با ديگران نيز سخن ميگوييم، اما نوشتن به فارسی به اين آسانی نيست. هنگاميکه قلم بدست ميگيريم تا چيزی بنويسيم ، حتی اگر يک نامه ً کوتاه باشد ، غالبا درنگ می کنيم و با خود ميگوييم : آيا « آذوقه » درست يا « آزوقه » ، « چمدان » يا « جامه دان » ، بوالهوس » يا بلهوس » ؟

اين يک روی سکه است در روی ديگرش دهها نا بسامانی ديگر پيدا و پنهان است. از نشانه گذاری گرفته تا کاستی های آوايی و نه نوشتن صدای کوتاه و .....  ناگزينش واژه ها و کار برد آن که آيا شوريدگی نوشت يا اضطراب ، انديشه نوشت يا تأمل ، آرزومندی نوشت يا تمنی ، آهستگی نوشت يا تانی ، استواری نوشت  يا ثقه ، خو نوشت يا سيرت ، خانگيان نوشت يا اهل بيت ، مرگ يا وفات ، شتاب کردن نوشت يا تعجيل ، خويشاوندان نوشت يا اقارب ، بردباری نوشت يا تحمل ، پارسايی نوشت يا عفاف ، معلوم نوشت يا دانسته ، « استعمال دخانيات اکيدا ممنوع » يا « خواهش ميکنيم سگرت نکشيد » يا « دود نکنيد ».

اين همه نابسامانی و آشفتگی در مورد تمامی زبانهايی صدق ميکند که کمتر به آنها توجه شده است. در حاليکه در ممالک مترقی ، فرهنگ نوشتاری فراگير شده است. حتا برای کسانيکه دورهً دبستانی را گذرانده باشند ، نوشتن امر عادی است. راحت نامه مينويسند و نمونه هايی ديده ام که در نامه ابتکار های هم دارند و با عبارت های قالبی شروع و ختم نمی کند ، نوشتن را در دبستان فراگرفته اند و مواد خواندنی که در دسترس آنان ميباشد ، متنوع و فراوان و عموما از نظر زبانی سالم است و طبعا ، همچنان که کودک با شنيدن ، سخن گفتن ياد ميگيرد ، آنان با خواندن ، نوشتن می آموزند » ( 5 )

برعکس همهً کسانيکه به خط فارسی مينويسند و می خوانند ، با مسايل و کم و کاستی های آن آشنايند و صاحب نظران خط و زبان نيز در چند دههً پسين در بارهً کم و کاستيهای ساختاری اين خط بسيار نوشته اند و يا در مورد اصلاح آن با برگزيدن خط ديگری بجای آن ، بربنياد لاتين يا اوستايی و جز آنها ، پيشنهاد های گوناگونی کرده اند. برروی هم مهمترين ايرادی که بر خط فارسی گرفته اند ، آنست که ، بخلاف خط هايی که اصل يونانی و لاتين دارند ، از يک نظام منطقی ساختاری پيروی نميکنند ، همسانی شکلها ، فراوانی نقطه ها ، سرهم نويسی ها ( پيوست نويسيها ) و جدا نويسی هايی که اساس منطقی ندارد و نيز فراوانی حروف همصدا از سويی و نبودن نشانهً چند مصوت ، از جمله مسايل خط فارسی است.

باری ، از آنجا که تغيير خط در دستور کار نيست و من نيز از هواداران اين نظر نيستم « چراکه » هيچ خطی صورت تلفظ را دقيق و آسان بدست نمی دهد ، و اين ناهماهنگی ميان زبان و خط با تحول زبان و ثابت ماندن خط بيشتر ميگردد.

پس يگانه راه که باقی می ماند اينست که نبايد گناه بی سوادی خود را به گردن خط اندازيم از يکسو ، و از سوی ديگر تا آنجا که ممکن است در اصلاح آن در جهت هنجار و قانونمندی آن دست بکار شويم.

« نخستين نکته ای که بايد ياد آور شد آنست که کوشش برای اصلاح شيوهً نگارش فارسی و سازگار تر کردن اين خط ـ که اصل عربی دارد ـ

بازبان فارسی کوشش تازه ای نيست و دست کم از سدهً پنجم هجری مدارک آنرا در دست داريم ، يعنی از زمانی که کهن ترين نسخه های خطی موجود نوشته شده است » (6) اگر ژرفتر به بحران و آشفتگی زبان توجه کنيم ريشه های آنرا در بحران فرهنگ می يابيم و مقداری از آن از بی توجهی مانسبت به اين زبان بر ميخيزد.

با اين همه نابسامانی  بدون آنکه تغييری بزرگ در خط يا عادتهای نوشتاری خود داشته باشيم با افزايش چند نشانه فرعی ميتوان نخستين گامی در رفع اين نابسامانی برداشت اما مشکل اساسی در جای خود باقی می ماند.

« مشکل اساسی همچنانيکه امروز بسياری از اهل نظر و صاحبان قلم متوجه شده اند ، انست که زبان فارسی زبانی است از نظر دستگاه صرفی پيرو دو دستور زبان جداگانه که بعلت ساختمان نا همگون شان باهم جوش خوردنی نيستند و در واقع برای آموختن زبان نوشتاری فارسی بايد دو زبان را آموخت ، زيرا بمثل ، کشتن ، کشنده و کشته از يک دستگاه دستوری است و قتل و قاتل و مقتول از دستگاه دستوری ديگری ، حال آنکه زبان عربی هر اندازه هم که از فارسی وام گرفته باشد ، آنرا در دستگاه زبانی خود گوارده و از خود کرده است. همين سلامت دستگاه گوارش زبان عربی است که به آن اجازه ميدهد ، واژه ها و مفاهيم اروپايی را نيز در دستگاه خود بگوارد و از همينروست که عربها نياز های زبانی تازه خود را چه بسا بسيار آسانتر از ما برآورده اند ، اما فلج شدن دستگاه گوارش زبان فارسی در طول هفت ، هشت قرن سبب شده است که هرگاه يک مشتق تازه مثل « رسانه » از مايه های درست و سالم زبان ساخته شود ، با ريشخند روبرو ميشود زيرا اين کار با عادتهای زبانی ما ناسازگار است.

جدا از قلمرو زبان فارسی دری ، زبان فارسی در جزيره مطلوب ما بدترين روزگار خود را ميگذراند ، گرچه در همين زمينهً خاص تلاشهای صورت گرفته است يکی آن رساله ايست در جهت همگون سازی املای زبان بنام ( روش املای زبان دری )

اگر از کوشش ها و مجاهدت های گروهی بگذريم ، به هشدارها و گوشزدهای آقای خليل الله معروفی در هفته نامه وزين  « اميد » ميرسيم که به برخی از کاستی ها و غلطی های نگارش اشاراتی داشته اند.

با آنهمه توجه و دقت که آقای معروفی در در انگشت گذاشتن برخی از غلطی ها داشته اند ، بازهم کژتابی ها و ناهنجاری های نگارش زبان فارسی دری بقوت خود باقی می ماند. ايکاش آقای معروفی در کاربرد واژه های عربی طريق اعتدال را می پيمودند ، و نا خودآگاه به نابسامانی ها و نا هنجاريهای نگارش دامن نمی زدند ، بد بختانه عادت بدان بوده است که همواره واژه تازه را از عربی بگيرند تا بشکل عربی جعل کنند و هرگز به دهن شان نمی گذرد که زبان فارسی هم می تواند واژه های تازه بسازد.

از همينروست که روز بروز بر واژه های وام گرفته از بان عربی افزوده ميشود ، و به اجبار به فراگرفتن شکلهايی از نوشتار ضرورت پيدا ميکنيم، بدون آنکه به هنجار مندی زبان فارسی نزديک شويم.

« اين نکته درست است که زبان سره يعنی زبانی که هيچ اميخته با واژه های زبان ديگر نداشته باشد ، زبانی است تنگ ميدان و چه بسا زبانهای قبيله يی فروبسته ...  اما اين آميخته گی ها زمانی سودمند است که به بارور شدن بينجامد و افقها و امکانات تازه ای را نشان دهد ، ولی به ساخت اساسی فرهنگ و زبان آسيب نرساند ، متاسفانه در بسياری موارد اين داد و ستد غيرمنصفانه بوده که به ساخت اساسی و بنيادی زبان فارسی دری آسيب وارد کرده است.» (9)

درپايان اين جستار بايد افزود :

کاربرد به اندازه ای واژه های تازی ما را از توهم و پريشانی در نوشتن واژه های هم آوا و يا مشابه عربی رهايی می بخشد.

اگر برابر های موجود واژه های همگون مذبوحانه يا مزبوحانه تذوير يا تزوير بکار ببريم با فعال کردن دستگاه ساختار زبان فارسی خاطر خود را از نگرانی درست و يا غلط نوشتن مجموعه يی اينگونه واژه های متشابه عربی مانند : آثار ، آصار ، آمر ، عامر ، آثم ، عاثم يکباره و برای هميشه اسوده خواهيم ساخت.

 

سرچشمه ها و رويکرد ها :

 

1 ـ پرويز ناتل خانلری ـ زبان شناسی و زبان فارسی ص 279

2 ـ ستارنک ـ « روشنی » شماره سوم و چهارم ، ص 75

3 ـ احمد ابومحبوب ـ « ساخت زبان فارسی » ، ص 47

4 ـ ابولحسن نجفی ( غلط ننويسيم ) پيشگفتار

5 ـ نامه فرهنگستان ، سال دوم شماره دوم ف تابستان 1375 ، ص 2

6 ـ داريوش آشوری ـ باز انديشی زبان فارسی ـ ص 111 ـ 112

7 ـ داريوش آشوری ، باز انديشی زبان فارسی ـ ص 131

8 ـ هفته نامه اميد شماره های 405 ـ 389

9 ـ داريوش آشوری ـ ص 110

 


بالا
 
بازگشت