کانديدای پست رياست جمهوری

 

اجازه بدهيد قبل از اينکه بحيث يک شخصيت مستقل حکمی و حقوقی دلايل کانديداتوری خود را اعلام کنم ،  براي معلومات هموطنانم يک مقدمه ای کوتاه بياورم .

از ديموکراسی در کشور سويس بيشتر از يکصد سال ميگذرد و اين کشور نيز دارای اقوام متعدد و زبانهای مختلف ، با فرهنگ های گونه گون ميباشد ، ولی قانون در آنجا حکومت ميکند و اين دست آورد نتيجهً فداکاری مردم بخصوص زعمای دلسوز آنکشور بوده است. در يکی از مقاله های استاد آئين که خداوند عمر طويل و صحت خوب برايش اعطا فرمايد خواندم که صدراعظم يا رئيس جمهور آنکشور مسافه راه بين منزل و دفتر را با بايسکل درجه ( 3 ) طی ميکرد. نامه نگاری ازش پرسيده بود که چرا بايسکل درجه 3 ؟ وی جواب داده بود ، بخاطريکه بايسکل درجه 4 پيدا نمی شود.

بهرحال سرزمين محبوب و آبايی ما از دورهً آريانا تا دورهً خراسان و افغانستان کنونی پيوسته در زير چکمه های استبداد خلفا ، اميران و سلاطين برخاسته از موضع زور ، روزگار سختی را سپری کرده است و اين حاکمان با کشمکش های بيهوده و خونين برای کسب قدرت و حفظ قدرت ، مليونها انسان اين سرزمين اعم از طفل ، پير و جوان ، زن و مرد را به ديار نيستی فرستاده اند وکشوری ويران را بما بميراث مانده اند.

اگر در گذشته نزديک نظر کنيم ، مقاومت مردم ما در طی بيست و چند سال گذشته در برابر متجاوزين چپ و راست قابل تقدير است و با خطوط زرين در اوراق تاريخ درج خواهد شد .  مردم کشور بخصوص اقليت های کوبيده شده در طول تاريخ انتظار داشتند تا شخصيت های ملی ، مترقی و جهادی ، جبههً متحدی را در برابر کرزی که از طرف امريکا با سلب حقوق استاد سيرت ، در جلسه بن باين پست پيشکش و بالای مردم افغانستان تحميل گرديد و سرانجام بآنمقام رسيد ، اتخاذ ميکنند و در روشنی مواد قانون که محصول صدها سال مبارزه آزادی خواهان ماست ، به مبارزه بر ميخيزند و قدرت را از راه قانونی و مسالمت آميز از آن مردم محروم مينمايند وصفحه جديدی را در تاريخ کشور باز ميکنند.

ولی خدا عقل  شان را گرفت ، چشمان شانرا ، پول ، چوکی و دپ و ديپ موقت کم نور ساخت و بالاخره در اثر توطئه های کرزی ، باند وی و امريکائيان  ، متفرق شدند و هر يک بيخ را مانده به شاخی دست انداختند که سرانجام نتيجه آن همانا تداوم حکومت های تيپ گذشته در کشور است. زيرا ديديم حکومت کرزی از بدو به قدرت رسيدن فقط برای  بقای قبيله سالاری می انديشد و بس.  و تيم وی را « طالبان ميانه رو » تشکيل ميدهد. به اين ترتيب آنها يک شانس طلايی را از دست دادند و آمال و آرزوهای مردم را پايمال کردند.

عدم توجه او به مطبوعات ، ايجاد توطئه عليه اسماعيل خان و دوستم  و بوجود آوردن نا آرامی ها در ولايات هرات و فارياب ، همه و همه جز پايمال کردن آمال و آرزو های مردم محروم کشور چيز ديگری نمی تواند تعبير گردد.

لذا در چنين شرايطی خود را بحيث شخصيت مستقل برای احراز پست رياست جمهوری اعلام و خط مشی خود مختصرا قرار ذيل معرفی ميدارم : 

1. مطبوعات کشور را کاملا سرکاری می سازم. از انتشار اين همه اوراق جلوگيری ميکنم زيرا حکومت کرزی به مطبوعات اصلا اهميت قايل نيست و نويسندگان ما بيهوده زحمت ميکشند. گويی در روی يخ می نويسند و آنرا در آفتاب می گذارند.

2 . با پاکستان باساس آروزهای گلبدين خان کنفدريشن را اعلام مينمايم و سرحدات کشور را بروی پاکستانی ها بخصوص پيروان اوسامه ، ملاعمر ، گلبدين ، فضل الرحمن ، سميع الحق و نصرالله بابر با ز می گذارم.

3 .  از آنجائيکه تمام ضروريات مردم ما با کيفيت مرغوب(!) از پاکستان وارد افغانستان می شود عجالتا ضرورت به احداث فابريکات در کشور ديده نمی شود. به توليدات پاکستانی اکتفا ميکنيم زيرا پاکستان برادر ماست و در طول تاريخ تولد خود ، به کشور ما هيچوقت چشم بد نداشته است. ربانی حکمتيار  و فضل الرحمن برادر تنی هم اند.

4 . و اما مصارف ويرانی کشور را هم از پاکستان ، ايران ، عربستان ، چين و روسيه از طريق محکمه بين الملل هاگ خواستار می شوم.

5 . اکثر وزارتخانه ها را که موثريت ندارند و بار دوش دولت اند ملغا اعلام ميدارم و کار شانرا به اشرف غنی احمدزی ميسپارم. بجای وزرای لغو شده چند معينيت تحت اداره وی ايجاد ميکنم و برادران احمدزی ، کرزی و طالبان ميانه را بصفت معينان مقرر ميکنم و کار انجو  ها را کاملا  به اين وزارت محول ميسازم تا احدی از بودجه عادی و انکشافی و کمک های کشور های دوست سر در نياورد که از کجا رسيده و به کجا مصرف ميشود.

6 . انوراحق احدی را بجايش می گذارم که حد اقل توانست با ابتکار خود با فروش مليونها دالر واردتی خيراتی ، ثبات افغانی را در برابر دالر و کلدار وغيره حفظ نمايد. بپاس خدمات او کتاب سقوی دوم را تکثير ، به او همه فاشيست های قماش او بحيث تحفه اهدا می نمايم.

7 . همه رهبران جبهه مقاومت را تسليم امريکا می نمايم و از بوش تقاضا ميکنم تا طالبان را رها کرده و آنها را برای مدتی در قفس های گوانتانامو بياندازد ، زيرا هر کدام اکنون تا توانستند پول  اندوختند و جايداد های شخصی و دولتی را بزور و رضا خريداری و يا تصاحب نمودند و از کار اساسی صرفنظر کردند.

8 .  بخاطر خوشی روح نادرخان ، بخاندان شاه امان الله اجازه برگشت بوطن را نمی دهم و آنان را ممنوع الورود اعلام ميدارم چون در حين ساخت قانون اساسی و لويه جرگه هم از ايشان نامی گرفته نشد.

9 .  به تمام خاندان آل يحيی مثل دوران عبدالرحمن خان معاشات مستمری مقرر ميدارم. محل اقامت و بودباش شان تا ابد ارگ مبارک خواهد بود. و بعد از وفات ظاهر خان لقب بابای ملت به اساس خدمات سردار عبدالولی  بوی انتقال خواهم کرد زيرا او در سوم عقرب دههً دموکراسی مصدر خدمت بزرگی برای اين کشورشده اند و اکنون هم تمام جايداد های دولتی را نقده ساختند و به بانک های خارج انتقال  داده و ميدهند. البته در زمينه از لويه جرگه اضطراری مشوره خواهم گرفت.

 

اعضای حکوم من قرار ذيل است :

 

ـ   سيد خليل الله هاشميان بحيث معاون اول من خواهد بود.

بايد گفت که وی از احفاد پيامبر اسلام و از سلاله سيد جمال الدين افغان و دارای شخصيت و نام و نشان هستند ، سابق استاد در دانشگاه کابل بودند که تربيه سالم اولاد وطن را بعهده داشتند و در طول حيات خود هميشه عفت قلم  وزبان را مراعات کرده اند و به احدی  ناسزا و دشنام نثار نکرده اند. بلی اولاده رسول خدا بايد چنين باشد. اگر باور نداريد يک جلد مجله آئينه افغانستان را بدست آوريد و ببينيد درجه سيادت او را. خداوند همچو اشخاص را از سر ملت افغان کم نکند.

ـ   معاون دوم دوکتور روستا تره کی را برگزيده ام.

ايشان هم حرفی از اقليت و اکثريت تا حال نگفته اند چون معتقد اند که هرزمانيکه سرشماری نفوس کشور از طريق ملل متحد بشمول نمايندگان با صلاحيت همه اقوام کشور صورت گرفت ، در آنزمان خود به خود معلوم می شود که کدام قوم چقدر است. بيهوده حرف زدن و احساس مردم را تحريک کردنن و بنای وحدت ملی را متزلزل ساختن کار فاشيست های عظمت طلب است که تره کی صاحب از آن قافله نيستند. ايشان را عقيده براينست که زمانيکه دموکراسی جايگزين استبداد شد و تعدد احزاب بوجود آمد مردم دنبال رهبر دلخواه و خط مشی مطلوب و مترقی ميروند نه دنبال قبيله. در آنصورت فرق نمی کند رهبران آن حزب ازچه قومی است.

ـ  وزير دفاع  ، معاون کنونی وزارت دفاع ، جناب جنرال  وردک خواهند بود زيرا وی از مدت مديدی  با آی اس آی ارتباط مستقيم داشته در جنگ جلال آباد تحت رهبری مستقيم آی اس آی قوای «جهادی » را رهبری کردند  و در مسئله هرات خود شان پلان را طرح و تطبيق نموده و مينمايند .

ـ   وزير داخله جناب جلالی هستند. گرچه تعدادی زيادی بشمول کرزی در کابينه وی اعضای سی آی هستند ولی جلالی نه تنها از عضويت در سی آی ای نمی شرمد بلکه با آن افتخار ميکند. جلالی بدون شک برای يک امريکايی  و همقطاران انکليسی دان وی زياد تسليم است و در خدمت آنان قرار دارد. وی دهها صاحبمنصب متقاعد امريکايی را در وزارت داخله بحيث مشاور مقرر کرده و غلام حلقه بگوش آنان است. بناء بهتر ازين چه شخصيتی ميتواندوزير داخله کشور باشد؟

ـ   وزير خارجه آقای متوکل. ايشان برای ساختن کشتارگاه و قطع دست و پای مردم کمک های بين المللی را جذب خواهد کرد

ـ  وزير امنيت ملی ظاهر نائب زاده تا بمشورهً وزرای دفاع ، داخله و خارجه پلانهای وطندوستانه اش را در محل تطبيق قرار دهد.

ـ  آقای مولوی حقانی را بحيث آمر زون شمال ، شمال شرق و هرات مقرر ميکنم. البته متقی و منان نيازی بحيث معاونان او ، در تطبيق اندرز های کتاب سقوی دوم کمک خواهند کرد.

ـ   استاد سياف را بحيث لوی سارنوال ، قاضی القضات و محتسب عمومی مقرر ميکنم تا حکومت صدر اسلام را پياده کرده و با زنان و ديگر انديشان برخورد اسلامی نمايند.

ـ  از مارشال قسيم فهيم وعده ای ديگر که صاحب منازل و قصر های شده اند بازخواست قانونی بعمل  آورده همانقدر برايش می مانم که يک آدم عادی ضرورت دارد.

ـ   کرسی کابل شاروالی را بصورت فوری خالی نموده  ، حبيب اصغری را که در توزيع زمين ها ، خانه های  با نمره وبی نمره ، ساحات سبز ، ساحات کودکستان ها  تجربه طولانی داشته ،استعداد خوبی دارد و آدم مردم داری است و ميگويند يک بلند منزل را می تواند به چندين نفر توزيع کند ، مقرر می نمايم.  

اين موضوع را که ظاهر خان بعد از چهل سال سلطنت چگونه به ملت پشت کرد و در برابر آغالاله بزانو درآمد بيک سيمينار بين المللی محول ميکنم تا در زمينه تحقيقات لازمه بعمل آورند . زيرا داود خان با وجود وطنپرستی اش در دوران رياست جمهوری خود مصدر هيچ کاری نشد و کشور را به شوروی تسليم. از شاهکار های او فقط می توان از اعمار زندان بزرک و مخوف پلچرخی نام برد.

ـ اينکه در جنگ های 23 سال اخير چقدر افغانستانی در داخل و خارج کشور اعم از زن ف مرد ف پيرو جوان و اطفال کشته ، مفقود ، معلول و معيوب شده اند يک احصائيه دقيق را از تمام نقاط کشور بدست می آورم و به خانواده های مصيبت ديده جلب کمک های بين المللی را روی دست می گيرم.

ـ تا ختم حکومت داکتر نجيب الله ، همه وزارتخانه ها ، موسسات تعليمی ، صنعتی ، صحی وغيره پا برجا بود و هريک دارای ذخاير بزرگ ، وسايط ولوازم کافی بودند که بطور مثال می توان از کارخانجات جنگلک و رياست ميخنيکی وزارت ساختمانی و دههای ديگر نامبرد ولی با آمدن مجاهدين اين همه ذخاير ووسايط نقليه و تحويلخانه ها مورد دستبرد و چور و چپاول وزار و تنظيمها قرار گرفت و عمدتا به پاکستان انتقال يافت و درايی های نقدی هم به تاراج رفت و سلاح و مهمات تاراج گرديد. مجاهدين چنان به قضايا برخورد کردند که گويی کشور غير اسلامی را فتح کرده اند و همان وزرا با تاسف حالا هم در دستگاه دولت بحيث وزير ، وزير مشاور ، معين ويا رئيس کار ميکنند . يک کمطسيون عالی بيطرف را تعيين می کنم تا از ايشان بازخواست قانونی بعمل آرند زيرا قيمت اين همه دارايی دولت که از طرف آنها غارت شده به ملياردها دالر ميرسد. و همچو وزيران را آينده در دستگاه دولت نمی پذيرم. صرف نظر کردن ازاين موضوع عمده خيانت به ملت افغانستان است.

ـ با مدنظر داشت نظريات و پيشنهادات متعدد متخصصين حقوق ، علما و نويسندگان در مورد قانون اساسی ( که فعلا دوسيه در ستره محکمه موجود است ) ، قانون اساسی ، سرود ملی ، تکت های پوستی ، نامگذاری ها را با رعايت حقوق حقهً همه ً اقوام کشور بيک کميسيون عالی تر می سپارم تا اصلاحات دموکراتيک در آن وارد نمايند.

اين بود خط مشی و اعضای کابينه بنده که فوقا عرض شد در متباقی امور از نصيرالله بابر ، مولانا فضل الرحمن و سميع الحق و ساير بزرگان آنجا مشوره خواهم گرفت.

از آقای خليل زاد ميخواهم تا نام من را در لست ماموران يونيکال و دفتر سی آی ای ثبت کنند تا از طالبان نکتايی دار عقب نمانم. من اعلام ميکنم که مخلص آقای بوش هستم گرچه انشاء لله ايشان عمر کوتاهی خواهند داشت و شرق و غرب از شر اين ديوانه مادر زاد خلاص خواهد شد و ملت امريکا با انتخاب شخص جديد ، اعتبار ، حيثيت ووجاهت تاريخی خود را در بين خانواده بزرگ جهان دوباره بدست خواهد آورد و با همه کشور های جهان از راه دوستی و با در نظر داشت حقوق بين الدول برخورد خواهد کرد و امنيت و استقلال و کرامت هر ملتی را محترم خواهد شمرد. با کارهائيکه آقای بوش انجام داد ، ديگر امريکا نمی تواند خود را مدافع حقوق بشر در جهان بخواند.

 

حامد شمالی وار

فعلا باشندهً آستراليا


بالا
 
بازگشت