پروفيسور داکتر عبدالستار سيرت

– سوانح مختصر پروفیسور دکتور عبدالستار سیرت:

تاریخ ومحل تولد: میزان سال 1316 هجری  شمسی

سمنگان- افغانستان.

تحصیلات: دوکتورا در علوم اسلامی.

رتبه علمی: پرو فیسور ( پوهاند).

حیات عملی:

*بحیث استاد، معاون و رئیس پوهنحی شرعیات پوهنتون کابل از 1339- 1348. هجری  شمسی

*بحیث وزیر عدلیه و لوی حارنوال افغانستان 1348 هجری  شمسی 1350. هجری  شمسی

*  وزیر مشاور و منشی مجلس عالی وزرا.

* اقامت در مکه المکرمه و استاد در پوهنتون ام القری 1354 هجری  شمسی -1381 هجری  شمسی

*عضو شورای موسسان رابطه العالم الا اسلامی در مکه المکرمه 1354 هجری  شمسی - 1381. هجری  شمسی

* نماینده  خاص و مشاور  ظاهر خان پادشاه  سابق  1354 هجری  شمسی  - 1381. هجری  شمسی

*رئیس شورای مصالحه ووحدت ملی سابق و رئیس حرکت و حدت ملی افغانستان 1369 هجری  شمسی تاحال.

*رئیس هیات مو ظف  ظاهر شاه پاد شاه  سابق در کنفرانس تاریخی بن 1380 هش.

* در دهه هشتاد در خدمت مجاهدین و مهاجرین افغانستان 1358 هجری  شمسی– 1369 هجری  شمسی.

*در دهه نود در خدمت مردم مظلوم افغانستان برای صلح ووحدت ملی 1370 هجری  شمسی تاحال.

* آثار علمی:

شرف ترجمه معانی قرانکریم و احادیث مبارک نبوی شریف.

*دوازده  اثرعلمی به زبان های دری، عربی، انگلیسی و فرانسوی در رشته های اسلامی ، سیاسی و حقوقی  به نشر رسیده است.

*شرکت در کنفرانس های علمی و بین المللی.

*در بیش از بیست کنفرانس و مجالس علمی، سیاسی  وبین الملی در امریکا، کانادا، اروپا، آسیا و افریقا شرکت نموده است.

*شرکت در مجالس علمی و سیاسی در کشور های اسلامی و عربی در راس هیات های افغانی به نماینده گی اعلیحضرت محمد ظاهر شاه و به نماینده گی از رابطه عالم اسلامی و پوهنتون ام القری در مکه المکرمه.

           دارالانشا کمیسیون فرهنگی

خط و مشی ستار عبدالستار سیرت   

بنام خداوند بخشاینده و مهربان

همو طنان عزیز:

اسلام علیکم و رحمت الله و برکاته:

به توفیق خداوند بزرگ :

 با ایمان کامل به معتقدات و اساسات دین  مقدس اسلام ، با توکل به ذات اقدس الهی جل جلاله.

-          بااعتماد و باور به اراده محکم و تشخیص سالم و تائید قاطع شما مردم مسلمان و مجاهد افغانستان.

-          آرمان و اهداف این جانب عبدالستار سیرت فرزند این ملت غیور و قهرمان افغان بحیث کاندید مقام ریاست جمهوری ذیلآ خلاصه میگردد:

-          حفظ استقلال، آزادی ، تمایمت ارضی ، اعاده  و تحکیم وحدت ملی.

-          تامین عدالت اجتماعی، امنیت ملی و خود ارادیت.

-          تشکیل و تکامل قوای امنیتی ملی- پولیس و اردوی ملی.

-          توسعه و تنظیم متوازن معارف، زراعت ، صحت و اقتصاد ملی.

-          مساعی جدی در ساحه اعمارو بازسازی و تنظیم عودت ابرو مندانه  مهاجرین افغانی و اسکان آنها.

-          رعایت حقوق بشر، تامین حقوق زن، حمایت از دیموکراسی  و جامعه مدنی در پرتو هدایات دین مقدس اسلام.

-          مبارزه علیه مواد مخدر و تروریزم و فساد اداری.

-          احترام متقابل و حسن  همجواری و همکاری با کشور های جهان.

-          قضاوت آزاد در مسایل بین الملی و دوستی و همکاری با تما کشور های جهان.

-          مساعی در رشد سالم مطبوعات و حمایت از آزادی بیان.

به آرزوی توفیق خداوند بزرگ و تائید ملت آزاد افغان

        دارالانشاءکمیسیون فرهنگی  

 

***************************************************************************************

يکشنبه 25 اسد

باختر

پرو فیسور عبد الستار سیرت کاندید ریاست جمهوری امروز در یک کنفرانس  مطبوعاتی در مرکز بین المللی مطبوعات در جمعی از خبرنکاران داخلی و خارجی گفت:  احساس مسوولیت و آرزوی  خدمت  و تقاضای  جمع غفیری

 همو طنان  و دوستان  عزیز این فرزند کشور مظلوم را بعد از سه  دهه  غربت و آواره گی  وارد این صحنه  مسابقه سیاسی و ملی ساخت.

 تقریبا" سه دهه  جسمآ از وطن عزیزخود دور بودم آگرچه  تسلی  بزرگی داشتم که خداوند شرف اقامت به مجاورت  خانه خود  کعبه مشرفه  را نصیب من ساخته بود و بیش از 26 سال این شرف بزرگ  نصیب من بود اما احوال و طن و همو طنان اوضاع  ووقایع که در افغانستان در طول سه دهه گذشته واقع شده یک لحظه مرا از خود دور نساخته بود چنان که امثال من هزارها و ملیون ها افغان آواره  در بیرون  مصروف نگرانی  به اوضاع کشور خود بودند. آمدن اینجانب و همکاران دراین صحنه سیاسی  به حیث کاندید زعامت سیاسی  افغانستان  فقط به هدف رسیدن کرسی ریاست نیست بلکه هدف اصلی  رسیدن به آن فضای سیاسی است که ملت افغان  احساس آزادی اراده  و تصمیم  خود را بکند و برای ملت افغانستان فضای مساعد شود که به اراده آزاد خود  زعامت سیاسی و ملی  خود را انتخاب بکنند.

این اراده  سیاسی ملت افغانستان  که بدبختانه در طول بیش ازنیم قرن  گذشته  و مخصوصا" در طول سه دهه گذشته  اکثر  بلکه تمام تصامیم  مهم سیاسی در حق ملت افغانستان و در رابطه با سرنوشت مردم افغانستان در غیاب اراده  آزاد مردم افغانستان و بیشتر توسط  مراجع و مراکز غیر  افغانی گرفته شده امروز وقت آن است  ملت افغان احساس کند که زمینه استعمال اراده آزاد  خودش در سرنوشت سیاسی کشورش میسر است. روابط سیاسی افغانستان باجهان غرب مخصوصآ با کشور بزرگ  امریکا در طول تاریخ روابط  سیاسی، البته شمابه خاطر دارید که استقلال افغانستان به مجرد حصول  استقلال ازطرف ایالات متحده  نشده بود بیش از ده سال گرفت که این استقلال سیاسی از طرف امریکا به رسمیت شناخته شد ولی در طول روابط  سیاسی که هم دوستانه بود مگر  قضاوت در مورد مسایل افغانستان در نظر  غرب و در کشور ایالات متحده  توسط معرفی قضیه از سوی افغانها و افغانستان صورت نمیگرفت  متاسفانه  ما همیشه  در غرب و در امریکا برای معرفی قضیه  خود وکیل و حی و نماینده گان غیر  افغانی داشتیم بخاطریکه جغرافیه افغانستان و موقعیت جغرافیائی افغانستان   به ترتیب بود به حد خطیر و یک  موقعیت مشکل است که همسایه های ما  با جهان غرب و مخصوصا" با امریکا روابط کاملآ متمایز و اختصاصی با آنها داشتند که  روابط مابا امریکا در زیر شعاع کشور های همسایه ما با امریکا واقع میشد. مثلآ در دوره شاهنشاهی ایران را بطه ایران با امریکا  فوق العاده  فرق داشت و امتیاز  داشت نسبت با رابطه افغانستان با امریکا و بعدازانقلاب اسلامی ایران جای شاهنشاهی ایران را در روابط سیاسی  متمایز و ممتاز همسایه  دیگر ما کشور برا در پاکستان گرفت پاکستان هم کشور اسلامی بزرگی است که روابط سیاسی با غرب و امریکا نسبت  به روابط   افغانستان و امریکا  فوق العاده متمایز و اختصاصی بود. هرگاه  قضیه ئی به ارتباط افغانستان در غرب و مخصوصا"  در امریکا مطرح میشد قضاوت اول و معرفی  اول مربوط به قضایای  افغانستان  توسط یکی از این همسایه های ما صورت میگرفت نه توسط خود  افغانهاو البته  نظر  افغانها  نظر در جه دوم و نظر  بعد تر  از این همسایه ها بود. در طول تاریخ  روابط سیاسی ما  افغانستان ووقایع افغانستان صرف دوبار در نظر جهان غرب و کشور  ایالات متحده امریکا در بار اولیت و اولویت داشته با راول هنگام که اردوی سرخ اتحاد شوروی  به خاک  افغانستان تجاوز کرد و کمو نیزم  جهانی  استقلال افغانستان را پایمال کرد  در این وقت قضیه   جهانی و جهان در وقایع  افغانستان توجه  بیشتر ین نمودند  و قضیه ما در نظر غرب و امریکا اولویت و اولیت پیدا کرد درکنار ملت افغان در جهاد تاریخی و با شهامت شان ایستادند  با ما کمک و همدستی کردند  البته  نه همدستی برای خدا بلکه همدستی و همکاری برای دفع خطریکه متوجه  تمام منافع و مسالح  غربی  در منطقه  و در کشور های اسلامی در منطقه نفت و در شرق افریقا  و در ساحه  جنوب شرق آسیا تمام مناطق که ساحه  نفوس و منافع غرب بود تمام این مناطق  زیر خطر طوفان امتداد کمو نیزم و اشغال شوروی وقت واقع شده بود. بار دوم افغانستان از اهمیت خاص برخوردارشد. که  با حادثه 11 سپتمبر 2001 در نیویارک  واشنگتن  افغانستان را بازهم در فوکس توجه جهانی و مخصوصا" غرب و امریکا قرارداد بین  واقعه  سپتمبر  و شکست کمونیرم اتحاد شوروی و اخراج  اردوی  سرخ  از افغانستان ده سال  فاصله بود در این ده سال تمام کشور های که در دهه  جهاد در پهلوی ملت افغانستان ایستاده بودند پشت خود را به طرف افغانستان گشتاندند وافغانستان را فراموش کرده بودند وما بارها با دوستان امریکائی  من شخصآ به حیث مسوول به مراجع مسوول امریکائی در 1990 یعنی یازده سال  قبل از و قوع 11 سپتمبر به دوستان امریکائی گفته بودم که شما باید یک پالیسی  مشخص در مورد افغانستان و آوردن  و ایجاد یک نظام سیاسی ملی در افغانستان و اعاده  صلح در افغانستان با ما کمک کنید مثل که در جهاد باما کمک نمودید، در جهاد جنگ،  در جهاد صلح نیز با ما کمک نمائید ازیک دوست امریکائی پرسیدم که آیایک پالیسی مشخص راجع به افغانستان دارید.   او یک لحظه  فکر کرد و گفت: ( اگر تو پالیسی را پیدا کردی مراهم  خبر کن) .من برایش گفتم که اگر شما در افغانستان مصالح ندارید دشمنان شما  در آنجا مصالح میکرد و افغانستان بهترین ووسیع این مرکزی برای فعالیتهای ضد امریکائی خواهدبود. این پیشبینی را شاید مثل من بسیار مردم دیگر کرده باشند مه در سال 1990 یازده سال پیش از 11 سپتمبر گفته بودم در طول این ده سال در هرسال ودر هرکنفرانس  و اجتماع که حاضر شدم  گفته ام و کسانیکه در امریکا زنده گی کرده اند، شنیده اند که حین گفتار را تکرار کرده ام. ما هیچ  آرزو نداشتیم و نهایت یک  فاجعه  و صحنه تراژیدی بود که 11 سپتمبر واقع شد و در اینجا بازهم نام افغانستان در فوکس اخبار قرار گرفت.

    و قضیه  افغانستان در نظر  غرب و مخصوصآ امریکا اولویت پیدا کرد بسیار واضح است که در چنین  حالتی  با و قوع  چنین  فاجعه  بزرگ  تصامیم سیاسی و نظامی  باهم  خلط میشود. هرکس با عجله   تصمیم میگیرد.و خطر این است که تصمیم سیاسی و نظامی باهم متفاوت و در تناقص  واقع شود. من فکر میکنم بدبختانه با حالت وواقعه ایجاب میکردکه دوستان امریکائی ما فورآ تصمیم بگیرد و فورآ دشمنان  خود را تعقیب بکنند و فورآ داخل عمل شوند عمل نظامی و در عین  حال عمل سیاسی  متاسفانه  موقع که ارگانهای مربوط و مراکز مربوط پالیسی  سیاسی مربوط  به افغانستان را عمیقآ هماهنگی با مراکز نظامی  صورت گرفته باشد.نه این موقع موجود بود ونه عناصر و مراکز کوالت های  و مقتدر در ارزیابی حالت نظامی و سیاسی متعلق  به قضیه افغانستان و در داخل افغانستان در این جهت من به خاطر  دارم  در روم با بعضی از شهخصیت های عسکری و سیاسی  امریکا ملاقات کرده بودم من این احساس و نگرانی خود را به آنها گفتم که من  میترسم در بین تصامیم سیاسی و نظامی شما در مورد یک کشور  بیچاره  مثل افغانستان تفاوت باشد. شما یک کشور بزرگ  هستید برای شما  فرق نمیکند  پنتاگون وسه دیپارتمنت دو رقم  پالیسی  داشته باشد یا این  حرف بزند  مگر اگر دو پالیسی  و دو  حرف در مورد یک کشور بیچاره مثل  افغانستان انجا  تطبیق شود او برای ما قابل تحمل نخواهد بود ومارا   بیچاره تر وویران تر خواهد ساخت متاسفانه در غرب صداهای انفرادی  باصداهای ناشی از کشور های عقب مانده و بیچاره  مخصوصصآ مسلمان  گوش  شنوا بسیار نیست  و مادیدیم که دوستان  غربی ما مخالفین  خود را تاکید کردند آنهاحق داشتند وشورای امنیت ملل متحد برای آنها حق داد که مرتکبین و  مجرومین  11 سپتمبر را تعقیب و مجازات بکنند و در پهلوی آن آنها خواستند حالت سیاسی افغانستان را هم تنظیم بکنند. برای ارزیابی و مطالعه دقیق و عمیق این ساحه آنها موقع زیاد ند اشتند مخصوصآ  دو سیه ها و را پورها و معلومات نیم قرن گذشته  در مورد افغانستان همه از منابع غیر مستقیم و غیر افغانی  و از منابع همسایه های که قبلآ عرض کردم.

همسایه ها  کشور های برادر و دوست ما بودند مگر منافع ما در نظر آنهانسبت به منافع خود شان مقدم نبود این امر طبیعی است آنها نسبت به ما کشور های بزرگتر و قوی تر بودند و مابدبختانه جغرافیائی که  نصب  افغانستان شده این جغرافیائی خطر  و احساس تاریخ  مارا ساخته  است که ما در منطقه واقع باشیم که به حیث یک کشور بزرگ  و محاط به  کشور های بزرگ  و دارای  منافع  و مصالح مختلف در کشور ما در پرتو چنین تصامیم سیاسی کنفرانس بن منعقدشد و شما خبر دارید که کنفرانس بن یک روزنه امیدی یک توقوع برای ملت ما باز کرد.

  وملت افغان منتظر بود تا این کنفرانس  نظام سیاسی  را به ملت خود ارمغان  میدهد که مشکلات امنی وسیاسی  و اداری  افغانستان تاحدی حل شود من زیاد تر در مورد  کنفرانس بن حرف  نمیزنم چون خودم یکی از مسوولین این کنفرانس  بودم و شما خبر دارید که آنجا چه واقع شده مگر ما به خاطر داریم که یک اداره موقت برای شش ماه  ساخته شد یک دوره انتقال برای دوسال پیشبینی شد ووظایف مشخصی برای  هردو دوره تفویض گردیده و عمومآ دوره های موقت اداری و دوره های  انتقال برای کشور ها در حالات غیر طبیعی و غیر  نارمل سیاسی ایجاد میشود در یک حالت ثبات و استقرار سیاسی در دوره انتقال و ضع  نمیشود در یک حالت صلح  و استقرار سیاسی یک اداره  شش  ماهه تشکیل نمیشود این نوع ادارات و دوره های سیاسی برای  و ظایف مشخص به منظور کشیدن جامعه  و یک کشور از حالت غیر عادی از حالت بحران به طرف حالت ثبات و استقرار سیای  وضع میشود. از همین لحاظ است که مسوولین و زعمای دوره های موقت به جز اجرای وظایفی که برای  ساده تجویز شده هیچ یک صلاحیت اداری و سیاسی دیگر را ندارد . و در دوره انتقال همچنان و بخاطر یکه این دوره ها و ظایف مشخص تفویض شده برای شانرا موفقانه اجرا بکنند و به فکر این که خود را به ما بعد مطرح نسازند.

پرنسیپ های حقوقی این است که این نوع اشخاص اصلآ اجازه مطرح شدن در ما بعد این دوره ها داده نمیشود مثلآ برای دوره موقت گفته شده بود که به هیچ صورت از این شش ماه  نمیتوانند دوره خود را تمدید کنندو در آنجا  این هم در ضمن مناقشات گفته شده بود که این عناصر نمیتواند خود را در دوره انتقالی  کاندید  نماید بخاطریکه  اگر این چانس برای شان داده شود این شش ماه  برای آماده گی برای مطرح شدن به دوره مابعد این مصرف میشودووظایف اصلی اجرا نمیشود.   وحین استدلال و تصمیم در مورد تنظیم دوره انتقال گرفته شده بود و در آنجا هم گفته شده بود که زعمای دوره انتقال با مسوولین دوره انتقال و دردوره مابعد انتقال حق مطرح شدن و کاندیدشدن را ندارد مگر این در جمله بحث های این کنفرانس واقع شده بود مگر  متاسفانه در اسناد کنفرانس داخل نشده بخاطریکه اسناد کنفرانس و ظیفه کنفرانس را ما اعضای کنفرانس  و ما افغانها  نساخته بودیم این در بیرون کنفرانس  و قبل از کنفرانس توسط دوستان افغانستان و توسط  غیر افغانها ساخته شده بود و توسط نماینده خاص سر منشی ملل متحد    آن چیزیکه  قبلآ ساخته شده بود او باید نافذ میشد و نظر یات که ما داشتیم او در نظر گرفته نشد امروز ماهم دوره موقت و هم دوره  انتقال را از لحاظ وقت بپایان رسانیدیم مگر از لحاظ و ظایف  متاسفانه انجام نشد. ما دوره انتقال را بعد از شش ماه شروع کردیم – درحالیکه  وضع امنیتی در مقدمه زنده گانی سیاسی هر کشور است در مقدمه  حقوق طبیعی هر انسان است امنیت ، سوال اول فرد، جامعه،  ملت و دولت است. در راس تمام اجراآت دولت باید موضع  امنیت در نظر گرفته شود و امنیت وقتی تامین شده میتواند که عدالت روشنی خود را بالای تمام اعمال ارکان دولت و مسوولیت انداخته  باشد. عدالت اساس امنیت است و امنیت  اساس دولت است  وقتیکه سوال عدالت و امنیت را یاد میکنیم یک صحنه از زنده گانی  عمر  فاروق ( رض)  بخاطر م آمد که حضرت عمر فاروق ( رض)  یک رمز عدالت و رمز شجاعت و قوت  زعامت اسلامی و ملی در تاریخ  اسلام است با ری یک هیات دولت روم میخواستند به  حضور حضرت عمر فاروق – رض مشرف شوند اینها و قتیکه به شهر داخل میشوند اول می بینند که آثار  قصر ها به کجا است هر قدرکه می دیدند در آنجا قصر نیست می روند جستجو میکندکه  قصر  خلیفه   بکجاست  مردم میگویند که خلیفه قصر ندارد اخرمی پرسند در میدانی از یک کسی که ما چطور میتوانیم امیر المومنین و خلیفه اسلام را پیداکنیم  خانه وی به کجا است این آدم  نگاه  کرد  یک درخت خرما بود و بر زیر درخت یک شخص خواب است پیشتر رفت و گفت که همین  خلیفه است و به یک دشت بدون دیوار و دروازه  و خانه در زیر سایه یک درخت خواب کرده این هیات  امپراتوری روم از وحشت بی هوش میشد گفت: این ممکن است که همین خلیفه مسلمین باشد و امپراتوری روم از وی میترسد این شخص  همان نفری است که عمر فاروق نامش است گفتند بلی آمدند با لای وی ایستاد شدند عمر فاروق ( رض)  خواب بود برای وی گفتند  عدالت کردی، در امن شدی و بعدآ خواب کردی ما نمیتوانیم عمر فاروق شویم مابه یک صدم و هزارم شخصیت و قوت  حضرت عمر فاروق نمیرسیم مگر به مکتب او به راه او به خط او چون به پیغمبر ایمان داریم و از یک قران این تعلیمات را میگیریم و به یک خدا ایمان داریم باید به همان راه روان شویم اوراه اول تامین عدالت و در پرتو تامین عدالت تامین امنیت، و وقتی است که ما بدون بادیگارد به روی سرک  خواب بکنیم یازنده گی خود را بکنیم.  ما در دوره موقت و در دوره انتقال در آن فقط تامین امنیت و صلح را وظیفه اداره موقت و حکومت دوره انتقال البته آن توسط لویه جرگه  تنظیم شده من دور بودم نمیتوانم  بگویم تا چقدر این و ظایف تکمیل شده و چقدر نشده شما همه زیاد تر از من با خبر هستیدمگر در پهلوی آنکه  ما بعضی  از و ظایف اساسی  خود را انجام نکردیم بعضی  وظایف غیر اساسی راکه وظیفه ما نبود به آن دست زدیم  ووقت خود را سپری نمودیم و ظایف این بود اشخاص  برادران و همو طنان ماکه مسوولیت تنظیم دوره  موقت را داشتند در طول دوره موقت خود را در دوره انتقال آماده ساخته بودند و این دوستان و برادران  ماکه مسوولیت تنظیم  دوره انتقال را گرفتند بازهم خود را به دوره  مابعد انتقال آماده میسازد این چقدر خوب بود که اگر وظایف دوره انتقال با وظایف دوره موقت کاملآ انجام شده می بود و مردم افغانستان به اراده  آزاد  خود به این مسوولین که و ظایف  شانرا انجام داده بودند جایزه  میدادند این هارا دوباره خود مردم   مطرح میکردند مگر شما میدانید که اراده مردم چیست تشویش  خواهشات و نگرانی مردم چیست و تقاضا های این دوستان و برادران  مسوول ما در دوره های موقت و انتقال چیست . یک مرض مهلک  و آفت تباهکن از دیر زمان در افغانان رواج شده بود.  او در دوره اشغال شوروی تقویه یافته بود در این دوره همکاری آغای  براهیمی که نام  او  همکاری  و خودش حاکمیت و به حیث همکار ملل  متحد  آمده  بود که به ماکمک  کند مگر آمد و به حیث حاکم  پرکتس کرد و او این بلا و آفت که در پنجاه سال گذشته  و مخصوصآ در ایام اشغال شوروی و مخصوصآ  در این دونیم سال او اعتبار قوم بازی و قوم گرائی به عوض لیاقت و  شایستگی بود،  اتحاد شوروی سابق از اشغال یک عده از ملت های مختلف مسلمان و غیر مسلمان شش کشور اسلامی در آن بود تشکیل شده بود باز آنها در تشکیلات خود برای این که  هر ملت را از ملت دیگر جدا نگاه بکند و نشود که  تمام این ملت ها یک  کتله واحد به ضد  قدرت کمونیزم  و اتحاد شوروی تشکیل بکند آنجا  اصطلاح ملیت ها را رواج کرده بودند و قتیکه روسها به افغانستان آمد  این اصطلاح ملیت ها در مقابل اقوام ما رواج  کردند. هر قوم را یک ملیت  گفتند درحالیکه هیچ ملتی بدون اقوام  مختلف نیست  شما  دردنیا  یک کشوری را نشان داده نمیتوانید که صد فیصد یک قوم واحدباشد هر کشور اقوام مختلف دارد اقوام مختلف معنی ملت های مختلف نیست اقوام مختلف معنی ملیتهای مختلف نیست شمایک قوم را نباید یک ملیت بگوید  یک ملت واحد یک ملیت واحد می داشته باشد یک ملیت  واحد میتواند اقوام مختلف  داشته باشد مگر این را به گوش ما  چکاندند  متعلم ما معلم ما  تمامآ نافهمیده و غیر ارادی اینکه من ملیت  از بک هستم من ملیت پشتون هستم و کدام  و کدام چند ملت در افغانستان است که این  قدر ملیتها باشد یک افغانستان کوچک با اقوام که تعدد ملیت ها اصلا حامل زیبائی افغانستان است این اقوام   رنگ های گل های رنگارنگ  یک باغ واحدبود. این اقوام  افغانستان را یک تابلوی نقاشی رنگارنگ  ساخته بود ماچه  حق داشتیم که هر رنگ این را بگیرین  و جدا کنیم و برای یک رنگ  یک نام را بگذاریم و برای رنگ دیر نامی دیگری با بگزاریم و رفته  رفته  هر رنگ  آنرا یک ملیت  خطاب کنیم این به هیچ  صورت درست نیست از  مطبوعات خواهش میکنم که بعد از این به هیچ  قوم افغانستان شما نام ملیت  فلان  قوم را نگوید میتوانید بگوید که  قوم ازبک، هزاره، پشتون و تاجک  ملیت از یک نگوید  بخاطریکه  ملیت یک کلمه  ملت گرائی است و ملت یک ملت است و افغانستان یک ملت دارد و یک ملت یک ملیت می داشته باشد. ملیت های مختلف در افغانستان نیست شما اکر یک قوم افغانستان را یک ملیت بسازید و این ترکیب قومی افغانستان یک ترکیب  کاملآ بخصوص و متمایز از تمام کشور های دیگری است برای اینکه این قومهای که ما در اینجا داریم اینها هرکدام مثال های بزرگی  خود را در بیرون  افغانستان دارد هریک  عنصر تکوین ملی افغانستان است.

   اگر دیده شود این یک مثال کوچک نسبت به مثال  بزرگتر آن در نیروی پشتون ما در پهلوی خود به  همین اندازه یا از این کرده زیاد تر پشتون دارد، ازبک ما در پهلوی خو یک  ازبکستان دارد، تاجک ما یک تاجکستان دارد، ترکمن ما ترکمنستان دارد، شیعه که یک اقلیت مذهبی  ماست  در پهلوی خود یک کشور بزرگی که  مذهب اهل تشیع را دارد سنی ما در پهلوی خود یک کشور بزرگی را دارد که او پاکستان است هیچ یک  عنصری را در کشور خود نداریم که  مثال بزرگتر آن در بیرون نباشد اگر شما هر عنصر را از پیکر اصلی آن جدا  بگویم او ازاد نمیباشد او میرود در او  مثال بزرگ  خود محو میشود، باقی مانده آن در انجا شکست میکند و زخم می ور دارد.

نه او پیکر باقیمانده و توان بقا و حیات را میداشته باشد نه او جز جداشده از پیکر میتواند به استقلال خود زند ه گی بکند از این لحاظ افغانستان ماهیت افغانستان او ترکیب غیر قابل  تجزیه   و تجزیه ناپذیر تمام اقوام  در یک پیکر واحد است که نام او افغانستان است و در یک ملت واحد است که نام او ملت افغان است.

ما امروز در صدد خدمت به همین ملت واحد از طریق اعاده و حدت ملی و تمامیت ملی  افغانستان برآمدیم من فکر میکنم که امروز تمامیت   ارضی وساحه  افغانستان مستقیمآ ارتباط دارد به تمامیت ملی افغانستان و تمامیت  ملی افغانستان ار طریق وحدت و یکپارچگی ملت افغانستان بدست میاید اولین  کار که مسوولیت  هر حکومت و زعامت ملی است که ملت افغان را از پارچه  شدن از جداشدن به معیار قوم، به معیار زبان   به معیار سمت به معیار فرهنگ  ملت افغانستان را از این آفت نجات بدهد از این نگاه بکند و هر افغان در هر موقعیت سیاسی  باید از طریق  شایستگی و لیاقت خود بیاید نه از طریق  زبان و سمت و قوم  خود و قتیکه از طریق لیاقت و شایستگی هر مقام دولتی را احراز میکند در آنوفت او نماینده قوم خود نیست بلکه نماینده ملت  خود است و او مسوول است که مصلحت و منفعت ملی افغانستان را در نظر بگیرد نه مصلحت قوم خود را و قوم او  یک رکن و عنصر مردم افغانستان است نه کل ملت افغانستان.

در ساحه روابط خارجی ما به دوستان  مخصوصآ به دوستان امریکائی خود خاطر نشان میسازیم  و دوستانه خاطرنشان میسازیم ما از یک موقع  مساوی با دوستان امریکائی حرف زده نمیتوانیم برای این که ما خود را میشناسیم ، ما خود رامشناسیم که درچه مقامی قرار داریم مگر از یک موقف  صاحب حق از موقف یک ملت  مظلوم و ستم دیده و درعین حال با کرامت و عزت  با آنها حرف میزنیم، تصامیم که بعد از 11 سپتمبر کرفته شد یقینا" در امریکا شخصیت های  واقعبین علما و دانشمندان و سیاستمداران و سیاست مدار و استراتیژیست های واقعبین بسیار زیاد است ممکن است اشتباهاتی در نظر شان مطرح باشد وا صالاحات در طرق مطالعه  و استراتیژی امریکادر رابطه با کشور ما صورت بیگرد ما این آرزو را در ساحه اورو پا و سایر کشور های جهان داریم ما محتاج دوستی و همکاری با تمام همسایه های خود و مخصوصآ با تمام کشور های منطقه  و تمام کشور های جهان داریم، مانه توان دشمنی با هیچ کشوری را داریم ونه حوصله  دشمنی با کشوررا داریم ، بلکه  آرزوی دوستی  همکاری بی شایبه   همکاری کشورها مخصوصا  امریکا که در زمان اشغال  شوروی  بعد از خداوند بزرگ  تکیه گاه ما امریکا بود بعد از خداوند چه از کشور های اسلامی باشد و چه از کشور های  غربی باشد اتکا داشتیم وبه ما کمک کرده اند امروز هم حاضر هستیم امریکا مخصوصآ و غرب  به صورت عموم موقعیت را داشته  باشند که کشور های فقیر و بیچاره و مظلوم فکر بکنند که  یک اتکای روحی  یک سندی برای این کشور ها این ها شده میتواند و سندی که کشور ها حقوق خود را به همکاری  این ها بدست آورده  بتوانند از این که حقوق اینها  توسط این  سند پایمال شود.

 متاسفانه  من آنرا به صورت  عجله  نسبت میدهم من چند سندی رادر موسسات بسیار معروف و بزرگ  امریکائی در رابطه به  قضیه   افغانستان مطالعه  کردم و به من واضح شده که اشخاصیکه ستراتیژی خاص  برای  حکومت خود برای افغانستان پیشنهاد کرده معلومات کافی و راسخی در مورد قضیه مانداشته و حتی از نظر اشخاص مثلا اندی پندنت تاسک نورس یک مرکز مطالعات بزرگ در امریکا بود این اداره  60 عضوی داشت تمامآ  علما و شخصیت های بزرگ  در مورد  قانون اساسی ما نظر  یاتی را اینها ابراز کردند و به حکومت خود مشوره دادند من این هر 60 نفر را معلومات شانرا  و شخصیت شانرا پرسیدم و مطالعه کردم در بین این 60 نفر یک افغان  ، یک نفر  به صفت مشاور نبود ولی که ما هزاران افغان تعلیم  یافته در خود امریکا داریم . افغانهای امریکائی داریم اکر بالای افغان ، افغان اعتماد نبود سر افغان امریکائی اعتبار خو بود میشد که یک  پنج  چهار نفری در این مرکز شامل می بود از خود این ها از همین 60 نفر 59 نفر مطالعات اختصاصی در مورد افغانستان نداشتند صرف یک نفر یک  چیزی  یک ادعای از افغانستان شناسی دارد و این نظر داده  بود  و نظر این از سوی شصت نفر تائید شده بود و این  نظر شصت نفر میرود  به حکومت ممکن جز یک پرو گرام و پالیسی امریکا باشد.

این درست  نیست که سرنوشت یک کشور مظلوم و بیچاره این گونه مطالعه  شود. یک موسسه بزرگ  و معتبری بنام رند گار پور ریشن است که امکان  داردنام آنرا شنیده باشید موسسه مطالعات ستراتیژ بسیار  عمده  و معروف است آنها هم مطالعات زیاد کرد ند من نمیخواهم فعلآ این صحبت را یک صحبت ارزیابی  مطالعات بکنم مگر به دوستان امریکائی خود دوستانه  خاطر نشان میسازم که سر نوشت ملت های مظوم را مخصوصآ ملت های را که بالای امریکا حق داشته باشد چرا و ضعیت کنونی امریکا بحیث حاکم  دنیا و سوپر پاور منحصر به فرد اگر عامل اساسی این ملت افغان نباشد یک عوامل  اساسی آن جهاد ملت افغان است، و همچنان بیچاره گی و مظلومیت و مصیبت ملی افغانستان است اگر عامل اساسی این همین کشورهای بزرگ  و دارای منافع و مصالح خاص در این منطقه  اگر این ها نباشند یکی از عوامل مصیبت ما آنها هستند ما وقتیکه  با این دوستان  غربی خود  در موردسرنوشت افغانستان حرف میزنیم از منطقه  حقوق و کرامت حرف می زنیم  نه از بیچاره گی و نه از موقف یک گدایگر که بده  بنام خدا یک چیزی  بلکه  از موقف یک ملتی که دارای حقوق و کرامت و دارای یک دین بالای این ممالک است ما هیچ نظری بد نمیتوانیم ونه موقع  این را داریم  فقط ما دست دوستی را با اینها دراز میکنیم که در آینده راجع به سرنوشت ما سر سری و با حلقه های کوچک  مطالعه  نکنند ساحه مطالعه  و ارزیابی خود را وسیع بسازند و پرو گرام ها و ستراتیژی  که برا ی ما می سازند به اساس قومیت و به اساس معیار های قومی و سمتی ما  نسازند بلکه مارا به حیث یک ملت واحد ببیند و به معیار لیاقت و شایستگی همراه با ما کمک بکنند و در آبادی و اعمار کشور ما در پهلوی ماباشند.

چیزی راکه گفتنی  بودم عرض شد من آرزو دارم که افغانستان در پایان  این دوره انتخابات و پروسه سیاسی که پیشروی ما است به ملت خود یک  ترکیبی از زعامتی تقدیم بکند که نشانه  دست نشانده گی در پیشانی او نباشد ، ووملت افغان احساس بکند که فرزندانش به اتکای  خداوند و بعد از آن به اتکای ملت خود،  خود را در خدمت ملت خود آماده میسازد، این اهداف اساسی من بود که خدمت شما تقدیم کردم.

 



بالا
 
بازگشت