همايون تاچ

 

نياز افغانستان به يک شخصيت همچو نلسن منديلا

 

افغانستان در اثر عوامل گوناگون اجتماعي- تاريخي و موقعيت حساس و مهم جيوستراتژيك خويش همواره گرفتار رقابتهاي بين المللي و منطقوي بوده و در چنگال جنگ هاي خانمانسوزتحميلي رنج كشيده است.

در نتيجه اين رقابتها و مداخله هاي وسيع و مختلف خارجي كه محصول آن جنگهاي مخرب بوده است، افغانستان فرصت كافي و مناسب نيافته است تا در جهت ايجاد سيستم سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كار هاي ثمربخشي را انجام دهد و تمامي بخشهاي حيات ملي خويش را در داخل يك نظام دموكراتيك تنظيم نمايد.

جنگهاي طولاني بيش از سه دهه اخير كه در اثر رقابتهاي ابر قدرتها در زمان جنگ سرد بر افغانستان تحميل شد و رقابت هاي همسايگان و منطقوي نيز در آن افزون گرديد، افغانستان را در تمامي ساحه هاي حيات ملي ويران ساخت. نفاق ملي را دامن زد و مردم افغانستان را چنان در برابر همديگر قرار داد كه جنگ افغان كشي و برادر كشي خانه به خانه شيوع يافت و فضاي مصيبت بار انتقام جويي تمام مملكت را در برگرفت. اين تراژيدي ملي خطر پارچه پارچه شدن كشور و آشتي ناپذيري ملي را به وجود آورد. انگار از هر سو مصيبت و غم مي باريد و هر افغان چنان در گفتار و كردار به جان هم افتيده بودند كه همه روزه جنايت بار ترين اعمال در گوشه و كنار كشور به وجود مي آمد و آتش انتقام جويي ها را شعله ور تر مي ساخت.

اين وضع غم انگيز و مصيبت بار، چنان نيرو ها و عناصر سياسي افغانستان و تمام مردم را در خود پيچانيده بود كه رهايي از آن خارج از اختيار افغانها به نظر مي آمد. يگانه اميد آه و ناله جانسوز يتيمان، بيوه زنان و مظلومان بود كه به دربار خداوند بخشاينده و عادل قبول گرديد و اين فاجعه دامن گير آناني شد كه اين وضع غم انگيز و مصيب بار را به افغانستان تحميل كرده بودند و عامل اصلي و اساسي اين فاجعه به وطن محبوب ما افغانستان به حساب آمده و مسئووليت آن را به دوش داشتند.

حادثه يازده سپتمبر به وقوع پيوست، جلسه بن به نتيجه رسيد، در جهت فيصله نامه هاي بن، لويه جرگه ها تشكيل يافت، قانون اساسي تصويب شد و رئيس جمهور انتخاب گرديد و بدين ترتيب راه به سوي اعمار يك افغانستان نوين باز شد. زمينه آشتي، مصالحه و همبستگي ملي  و زمينه باز سازي و نوسازي در تمام عرصه هاي حيات ملي در افغانستان به وجود آمد. اكنون وظيفه تاريخي و ملي همه نيرو ها و عناصر سياسي و مردم افغانستان و در رأس دولت افغانستان است كه بدون دامن زدن به نفاق ملي و اجتماعي و بدون تازه كردن زخمهاي كهنه، انتقام جويي ها و عقده كشايي ها براي ايجاد، استحكام و حفظ نظام دموكراتيك و حكومت قانون در كشور و بازسازي و نوسازي مملكت، دست به دست هم داده ، بازو به بازو به طور صادقانه و خستگي ناپذير ازكار هاي سود بخش و ثمربخش دريغ نورزند و با استفاده از تجار ب تاريخي شكار توطيه ها و دسايس آن كانون هاي شيطاني (كه مي خواهند رياكارانه به نام "حقوق بشر" و بيست و پنجمين سال حضور نظامي شوروي باز هم نفاق و شقاق و انتقام جويي ها و عقده كشايي ها را در جهت ضد منافع ملي افغانستان احيا و ترويج نمايند) نگردند.

رئيسان جمهور افغانستان هريك پوهاند صبغت الله مجددي، پوهاند برهان الدين رباني و آقاي حامد كرزي در باره حوادث گذشته عفو را اعلان كرده اند، چنانچه در اثر اعلان عفو بود كه براي جنرال دوستم رتبه ستر جنرالي و عنوان مجاهد كبير از طرف حضرت صاحب مجددي و رتبه مارشالي براي آقاي فهيم از طرف جناب حامد كرزي اعطا گرديد و همچنان در برابر اعضاي رژيم هاي گذشته ، نيرو ها و عناصر سياسي از طالبان و مجاهدين گرفته تا حزب دموكراتيك خلق افغانستان با مدارا و عفو برخورد شد. اين عملي بود مثبت مطابق به مقتضاي زمان و منافع ملي افغانستان. دولت ، احزاب سياسي و مردم افغانستان بايد آينده نگر باشند و براي حال فكر و عمل مثبت و مفيد نمايند و از اقدامات غير عملي تخريش كننده، نفرت بار، انتقام جويانه و احساساتي اجتناب كرده  و دوري جويند.

آنچه در گذشته واقع شده است ثبت تاريخ گرديده و زدودني نيست، بهتر آن است كه مسئوولان امور متوجه حالت كنوني باشند تا حقوق بشر در حاكميت موجود نقض نگرديده از بمبارد هاي خودسرانه، سم پاشي بر خانه ها و مزارع دهقانان، قتل هاي دسته جمعي، فروش اطفال و زنان، ايجاد زندان هاي خصوصي، شلاق زدن هاي روي سرك، تجارت مواد مخدره، رشوت ستاني ها، فساد اداري و ساير اعمال غير قانوني و ضد بشري كه همه روزه در وسايل ارتباط جمعي انعكاس مي يابد جلوگيري شود و يك كميسيون واقعاً مستقل حقوق بشر كه اعضاي آن سابقه وابستگي به تنظيم هاي سياسي و ارتباط هاي جانب دارانه در جريان سياسي موجود نداشته باشد به وجود آيد.

در شرايط كنوني افغانستان بهترين عدالت، ايجاد و استحكام ثبات، همبستگي و مشاركت ملي، استقرار صلح و امنيت، عملي ساختن بازسازي و نوسازي در كشور مي باشد و هر عمليه اي كه اين پروسه را برهم زند گرچه تحت نام عدالت هم صورت گيرد جفا به عدالت است.

آسايش، آرامش، ثبات، استقرار، امنيت، صلح، رفاه، عدالت، قانونيت، دموكراسي، بازسازي و نوسازي و تطبيق ارزشهاي اعلاميه جهاني حقوق بشر در افغانستان به عفو، گذشت، مدارا و تدبير ملي و انساني به گونه يي ضرورت دارد كه نلسن منديلا در افريقاي جنوبي عملي كرد، آري در شرايط پيچيده و دشوار كنوني، افغانستان به يك شخصيت همچو نلسن منديلا كه داراي روح بزرگ و ديد وسيع باشد، نياز دارد.

 

- برگرفته از شماره يكم، سال هشتم 2005 م ، نشريه "محبت"، چاپ لندن

 


بالا
 
بازگشت