بارنت روبين: تعويق انتخابات به نفع افغانستان است

 

 

در حالیکه افغانستان به سوی انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی گام برمی دارد، تشدید فعالیت های نظامی طالبان و متحدین آنها در جنوب، مبارزه قدرت میان فرماندهان در سایر مناطق، نگرانی های زیادی را در مورد دورنمای روند صلح و ثبات در افغانستان بوجود آورده است.

نقش رهبری سیاسی در حل مسایل پیچیده کنونی، اعتماد و رابطه گروه های شرکت کننده در قدرت و اینکه آیا کشور آماده برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی است است یا نه، موضوع گفتگوی اختصاصی است که ظاهر طنین با بارنت روبین افغانستان شناس آمریکایی و مدیر مرکز مطالعات بین المللی دانشگاه نیویورک انجام داده است:

وضعيت کنونی بدترين وضعيت نيست

آيا آمريکا صلح را در افغانستان باخته است؟ مطبوعات آمريکا اين روزها از خطر شکست در افغانستان هشدار داده اند و در اروپا نیز در مورد دور نمای ثبات در کشور شک و ترديدهايی ابراز می شود.

به نظر می رسد که جنگ طالبان در جنوب، زور گويی فرماندهان در شمال، و ناتوانی دولت در کابل زنگ های خطر را به صدا در آورده است. گرچه مقامات در واشنگتن و کابل، مشکلات امنیتی و سیاسی کنونی درافغانستان قبل از انتخابات رياست جمهوری را تهديد بزرگی برای پیروزی در افغانستان تلقی نمی کنند.

بارنت روبین افغانستان شناس برجسته آمریکا و مدير مرکز مطالعات بین المللی دانشگاه نيويورک بدین باور است که وضعيت کنونی در تاریخ طولانی افغانستان وحتی در تاريخ دو سه دهه اخير، بدترين وضعيت نيست، چرا که عوامل زيادی به سود صلح، ثبات و پيشرفت در آينده عمل می کنند و بعد از سالها، پيش از اينکه گفته شود آمریکا در افغانستان باخته است، دریچه امیدی برای جامعه بين المللی فراهم شده است. اما او می پذيرد که هم عوامل مثبت و هم تلاش ها برای ریشه کن کردن عوامل منفی کافی نیست:

"وضع در افغانستان اساسا طوری است که دستاوردهای مثبت زيادی وجود دارد. از جمله ايجاد نهادهای جديد به شمول پليس و ارتش جديد، سرمايه گذاری اقتصادی، کارها در عرصه آموزش و غيره ... اما هیچکدام از تلاشهايی که تا کنون صورت گرفته به پی ريزی شرايطی نينجاميده است که در صورت خروج نيروهای خارجی ادامه يابد. فرماندهان کنترل بيشتر کشور را در دست دارند، طالبان به جنگ در جنوب کشور ادامه می دهند و آنچه بسيار خطرناک است، ادامه توليد مواد مخدر و خصوصا انتقال کارگاه های توليد هروئين به داخل افغانستان است. اين بدان معنی است که پولهای غير قانونی زيادی در دست فرماندهان، جنگ سالاران ، جنايتکاران و قاچاقچيان قرار دارد و در نتيجه دولت ضعيف تر از اين نيروهاست. از سوی ديگر جنایات سازمان يافته بين المللی در افغانستان از طريق رساندن مواد شيميايی مورد نياز برای تبديل خشخاش به هروئين فعال است. بدين گونه بازار مواد مخدر افغانستان، مانند بازار کوکائين کلمبيا به يک کارتل بين المللی تبديل می شود، و رهبران اين کارتل از لحاظ سياسی و اقتصادی نفوذ زيادی پيدا می کنند که برخورد با آن را مشکل تر می سازد."

شکست ناتو در ايجاد امنيت؟

در واقع سه تهديد ترور، تفنگ و ترياک که هنوز مانع گذار به يک افغانستان با ثبات است، تنها متوجه مردم ، دولت و جامعه افغانستان نيست. همسايه های دور و نزديک افغانستان، جامعه بين المللی و نيروهای نظامی بيش از بيست کشور جهان که يا زير چتر نيروهای آمريکايی و يا زير پرچم پيمان آتلانتيک شمالی (ناتو) در کشور حضور دارند، آماج اين تهديد هستند. اگر جهان به آشوبی که ترور، تفنگ و ترياک به بار می آورد علاقمند نيست، اين آشوب به جهان علاقمند است و به همين علت به گفته بارنت روبين آمرييکائيها متوجه شدند که چگونه در آمد ترياک در سال جاری به تشديد فعاليت طالبان در جنوب و تقويت روحيه جنگ سالاران، در ديگر مناطق انجاميده است:

"در چنين وضعی در سطح منطقه هیچ کاری واقعا انجام نيافته تا اين اطمينان به دست آید که کشورهای منطقه سهمی در ثبات افغانستان داشته باشند. البته آنها علاقمنديهايی برای ثبات در افغانستان دارند تا آنجاييکه نيروهای ائتلاف بين المللی ضد تروريسم از فعاليت نيروهای رقيب آنها جلوگيری می کنند. نيروهای ائتلاف بين المللی ضد تروريسم نقش محدودی در تامين امنيت در افغانستان داشته اند. ايالات متحده آمريکا در دو سال اول مخالف گسترش نيروهای بين المللی کمک به امنیت يا آيساف بود و حالا به نظر می رسد که ماموريت ناتو برای ايجاد امنيت در ولايات شکست خورده است مگر اينکه در جلسه قريب الوقوع ناتو در ترکيه تغيير بنیادی در سياست آن در قبال افغانستان به وجود آيد. بدون چنين تغييری در سياست ناتو می شود گفت، اين سازمان نقش خود را در افغانستان از دست داده است. گرچه اهميت بعضی تغييرات سياست ائتلاف بين المللی ضد تروريسم تحت رهبری آمريکا از جمله عمليات عمده عليه لابراتوارهای توليد هروئين را با آنکه اين کار بسیار دير صورت گرفته، نمی توان ناديده گرفت. درآمد ناشی از مواد مخدر نه تنها عمليات طالبان عليه دولت و نيروهای ائتلاف را تقويت کرده بلکه به جنگ سالاران نيز موقع داده است که با اين در آمدها در جريان خلع سلاح مقاومت کنند، و اين چيزيست که به گفته آقای خلیل زاد سفير و نماينده خاص رئيس جمهور آمريکا در افغانستان می تواند به لغو انتخابات پارلمانی بيانجامد."

کارهايی که کرزی انجام نداده است

چالشهای نظامی و تهديد های امنيتی به پاسخ های سياسی نياز دارد. در حاليکه بعضی ها احتمالا تحکيم ثبات در افغانستان را به ضرر خود می دانند اما به نظر می رسد که نيروهای بسياری با وجود برداشت های متفاوت از آينده، گذشته های سياسی و عقیدتی مخالف و حتی عدم اعتماد به يکديگر خود را درصلح و در نتيجه در ايجاد فرهنگ سياسی جديد ذینفع می دانند. به نظر بارنت روبين در چنين وضعی يک سياست خوب و يک رهبری سياسی موثر عوامل مهمی اند برای مقابله با خطر و سمت دادن افغانستان در جهتی بهتر.

"البته نهادهای افغانستان هنوز ضعيف تر از آن است که تنها با انجام انتخابات بتوان گفت که کی در کشور قدرت را در دست دارد. اما متاسفانه آقای کرزی شماری از کارهايی را که می توانست انجام دهد انجام نداد تا اين نهادهای کشور و دور نما برای گذار تقويت يابد. يکی از کارهای مهمی که او انجام نداد و نمی دهد، تشکيل يک حزب سياسی و یا يک جنبش سياسی است. حزب و يا جنبشی که از برنامه ی او در کشور حمايت کند. متاسفانه اشخاصی که مخالف آقای کرزی هستند، مانند طالبان که مخالف همه چيز هستند و يا اشخاصی که ديدگاه متفاوتی درمورد آينده دارند، مانند بعضی از فرماندهان اتحاد شمال سابق و يا ديگران، متشکل هستند و منابع در اختيار دارند. اگر کسی با آنها موافق باشد می داند که به چه سمتی می رود، اما کسانی که می خواهند از برنامه رئيس جمهور پشتيبانی کنند نمی دانند به چی سمتی می روند و یا چه کاری بکنند. چرا که آقای کرزی هيچ چيزی را سازمان نداده است. او گفته است که مردم از احزاب نفرت دارند، اما اين کافی نيست. مردم به سازمان سياسی و رهبری سياسی نياز دارند، چيزی که آقای کرزی ارائه نکرده است."

به عقيده بارنت روبين اين نظر آقای کرزی که احزاب در بين مردم منفورند، ممکن است او را به اين نتيجه رسانده باشد که اگر حزبی تشکيل کند، موقعيت خود را به عنوان يک رهبر فراگروهی و محبوبيت خود را به عنوان رهبر کشور از دست خواهد داد. اما بارنت روبين می گويد که برعکس در صورتی که آقای کرزی حزبی تشکيل ندهد و حمايت مردم را از برنامه خود جلب نکند، محبوبيت خود را ازدست خوهد داد. اعتقاد به رهبری فراگروهی ممکن است مشوق آقای کرزی در جستجوی راههای مصالحه با فرماندهان و رهبران گروههای مجاهدين بوده باشد. تلاشهايی که در هفته های اخير اعتراضهايی را برانگيخت وبعضی ها آن را معامله سياسی قبل از انتخابات با گروههای پر قدرت خواندند. اما در وضعی که دولت خود را به آرام کردن کشور و متحد کردن جامعه متعهد می داند، مرز بين مصالحه و معامله چيست؟

بارنت روبین می گويد: "در اينجا سوالهای مختلف و بسيار زيادی مطرح است، پيش از همه اصطلاح مجاهدين. مجاهد شخصی است که در جهاد شرکت داشته است، اما این لقبی نيست که بتوان مادام العمر آن را حفظ کرد، آنهم به خاطر اينکه شما قبلا کاری را انجام داده ايد، و اين لقبی هم نيست که از پدر به فرزند مانند سلطنت انتقال يابد. بسياری از کسانی که در جهاد شرکت داشتند آنها مجاهد نيستند. آنها رهبران بعضی از احزاب سابقی هستند که مشغول جهاد بودند. همه مردم افغانستان که برای آزادی کشورشان جنگيده اند مجاهد بوده اند. بنابراين رهبرانی که می خواهند ادعا کنند که جهاد ملکيت شخصی آنها بوده، بخشی از افغانستان هستند و قدرت دارند. قدرت آنها بر عوامل مختلف متکی است. آنها از برکت همکاری با نيروهای بين المللی پول به دست آورده اند و در بعضی موارد برخی از آنها پول هايی را در اختیار دارند که از سالهای 1980 باقی مانده بود و آنها اين پولها را نگه داشته و از آن در جهادی که رهبری می کردند، استفاده نکرده اند. بعضی از اين رهبران امروز پولهايی را دارند که از فروش لاجورد، مواد مخدر، عوايد گمرکی و يا تجارت شخصی به دست آورند. بنابراين آنها واقعا قدرت دارند. در چنين وضعی آقای کرزی با يک تصميم دشوار روبروست، يا بايد با آنها مخالفت کند که در اين صورت نيز هنوز قدرت خواهند داشت ويا اينکه با آنها مذاکره کند. من فکر می کنم که عاقلانه است با آنها مذاکره و بحث صورت بگيرد و حتی تلاش شود ائتلاف با آنها به وجود آيد، اگر اين ائتلاف متکی به يک برنامه باشد و حتی می توان اگر لازم باشد در مورد اين برنامه نيز مصالحه صورت بگيرد. اما سوال اين است که برنامه آقای کرزی چيست؟ بدون برنامه اینطور معلوم می شود که مذاکره فقط بين افراد صورت می گيرد."

انتخابات افغانستان را دگرگون نخواهد کرد

بارنت روبين تاکيد می کند که تنها دولت افغانستان، پول و اسلحه يگانه منابع قدرت در افغانستان نيست. به گفته او حمايت جامعه بين المللی منبع ديگر قدرت است. البته آقای کرزی کار زيادی انجام داده است که برای فعاليت جامعه بين المللی در افغانستان خط دهد. اما اگر او يک برنامه روشن داشته باشد و حاميان سياسی خود را متشکل سازد و بعضی تصميمهای قاطع در باره تغيير اداره، برخورد با افراد معينی که در برابر او مقاومت می کنند، اتخاذ کند، جامعه بين المللی از او حمايت خواهد کرد. چرا که به گفته آقای روبين فقط آقای کرزی به کمک جامعه بين المللی متکی نیست، جامعه بين المللی نيز به او متکی است و باید از او حمايت کند. تصاميم روشن آقای کرزی کمک خواهد کرد که جامعه بين المللی و حتی ايالات متحده آمريکا در جهت درست گام بردارند.

آقای روبين اضافه می کند که آقای کرزی به عنوان يک رهبر دارای توانايی های زيادی برای رهبری کشور است. ولی مهم است که از اين توانايی ها استفاده شود. اما در واقع رهبری سياسی افغانستان بدون شک با انتخابهای سختی روبروست. کار در يک محيط گنگ، برخورد با وضعی که زير کنترل کسی نيست، و همکاری ميان آنانيکه زبان يکدیگر را نمی فهمند، اغلب به اشتباهات می انجامد. در وضعی که انتظارات مردم از دولت و رهبری سياسی بيشتر اخلاقی است، چگونه می توان ميان صلح و عدالت، ثبات و دموکراسی راهی را برگزيد که مردم آن را بپذيرند و وجدان بشری ناظر بر افغانستان راضی باشد."

بارنت روبین می افزايد: "من فکر می کنم البته بسیاری از مردم خواهان اين هستند که افغانستان به عنوان يک کشور اسلامی طوری که هست، به يک کشور آزاد، دموکراتيک و ثروتمند مبدل شود. ولی اگر واقع بينانه صحبت کرد بايد گفت ناممکن است که افغانستان به همچو کشوری درسپتامبر سال جاری که انتخابات برگزار می شود مبدل شود. ناممکن است که قدرت جنگسالاران و فرماندهان را تا سپتامبر سال جاری ريشه کن کرد، حتی اگر رئيس جمهور اين جنگسالاران و فرماندهان را برکنار کند. چرا که هنوز سيستم دولت و اداره، پليس و ارتش، توانايی آن را ندارند که قدرت را در اين مناطق در دست بگيرند. آنچه که واقع خواهد شد ظهور جنگسالاران جديد و جنگ بين خود فرماندهان خواهد بود. بايد يک دوره گذار وجود داشته باشد. مردم اين را درک خواهند کرد اما متاسفانه آقای کرزی واضح نساخته است که دوره گذار چيست و چگونه عملی می شود. با وجود اعلاميه های عامی که او علیه جنگسالاری و تروريسم و درباره دموکراسی داده است، مردم را برای حمايت از برنامه خود بسيج نکرده است."

مصالحه کليد زندگی مسالمت آميز

در افغانستان جنگ طولانی و تجربه های تلخ سياسی رقبا و مخالفان سياسی را تشويق کرده تا در باره مقاصد و اعمال يکديگر مبالغه کنند. درنبود يک فرهنگ سياسی جديد در افغانستان، اعتماد يک امر شخصی است و در همين حال وقتی از دموکراسی و گذار به يک جامعه نو صحبت می شود، جنگندگان سابق احساس می کنند که توطئه ای برای راندن آنان از صحنه قدرت به کار افتاده است. در چنين فضايی مشکل اساسی مشکل اعتماد است:

بارنت روبين: "به نظر من در اينجا مساله مصالحه مطرح می شود. پيش از همه سوال کنار گذاشتن هيچ کسی نبايد مطرح باشد، چه ما با نظر شخصی موافق هستيم يا نيستیم. بايد به خاطر داشت که بسياری از کسانی که در صفوف مجاهدين سابق قرار داشتند، زندگی خود را در مبارزه ای که فکر می کردند به نفع افغانستان است وقف کردند، قربانی دادند و رنج کشيدند. برای آنها مشکل است که بعد از بيست سال جنگ خود را با وضعيت جديد سياسی تطبيق دهند. به آنها بايد احترام قائل شد و نه تنها برای آنها بلکه برای آنانی نيز که در طرف ديگر جبهه جنگيده بودند و اکنون علاقمند اند در روند کنونی سياسی شرکت داشته باشند. اما بايد مطمئن شوند که جايی برای آنها طوری که در قانون اساسی تصریح شده وجود دارد. اما آنها بايد بدانند انحصاری را که زمانی برقدرت داشتند، نخواهند داشت. اين بدان معنی است که شما نمی توانيد دولت را زير کنترل داشته باشيد، برای اينکه در جانب پيروزمند جنگ بوده ايد. اين تمام مردم افغانستان اند که بايد بر دولت کنترل داشته باشند، نه آنهايی که فقط تفنگ داشته اند. البته کنار گذاشتن تفنگ و پيوستن به اين روند وقت می خواهد و در اين زمينه به نظر من آقای کرزی، برخلاف لحن ستيزه جويانه برخی از همکارانش، در ايجاد اعتماد نقش مثبتی داشته و خواستار مصالحه بوده است. او معمولا به حرفی کسانی که با آنها صحبت می کند گوش می کند و نگرانيهای آنها را درک می کند."

بارنت روبين اضافه می کند که با وجود اين تغییر وضعيت برای کشوری که بيست و پنج سال در جنگ زيسته، به يک کشور صلح آميز کار مشکلی است. بسياری ها بايد شيوه زندگی خود را تغيير دهند و در کشور فقيری مانند افغانستان، انتخابهای زيادی برای نجات وجود ندارد. آقای روبين می گويد بعضی اشخاص که در مواضع مهم قدرت بوده اند و به دليل نقش آنها در جنگ ثروتهای زيادی داشتند، وقتی می بينند که نقشها تغيير می کند، می ترسند که قدرت و پول خود را ازدست دهند، و يا حتی زندگيشان در خطر قرار بگيرد. به گفته او در گذشته در افغانستان اگر شما قدرت را ازدست می داديد، زندگيتان را ازدست می داديد، و اين روحيه هنوز در کشور وجود دارد. در چنين وضعی اگر رئيس جمهور بگويد که برنامه من چيست و چه هدفی دارم، اگر شما با آن مخالف هستيد بياييد بحث کنيم و اگر موافق هستيد اين برنامه را تحقق بخشيم، نه اينکه مخالفين برنامه خود را سرکوب کنيم، در آن صورت مشکلی نخواهد بود و اعتماد بيشتری ایجاد خواهد شد. چرا که مردم حق خواهند داشت که با شما موافق باشند و يا مخالف. به نظر بارنت روبين، بحث در مورد تقويت رهبری در افغانستان است نه تغيير رهبری:

"بلی تقويت رهبری و تقويت اداره دولت. چرا که مردم می خواهند دولت مسئوليت خود را در برابر آنها اداء کند. يک گام مثبت اين است که دولت آقای کرزی تصميم گرفته است تعداد وزراء را به بيست نفر کاهش دهد و مؤثریت کار دولت را بيش از پيش ارتقاء بخشد. البته مردم می خواهند نتيجه تغيير تشکيلات را ببينند. مردم همچنين انتظار دارند که رياست دولت بهتر سازمان يابد و موثر عمل کند، تا بتواند دولت را بهتر اداره کند، تصاميم روشن اتخاذ شود و اين اطمينان به وجود آيد که اين تصاميم عملی می شود."

گام های لرزان به سوی انتخابات

در اوج نگرانيها در مورد وضعيت امنيتی و پيچيدگی روند سياسی گذار به ثبات، افغانستان با گام های لرزان به سوی انتخابات رياست جمهوری و پارلمانی می رود. در حاليکه بايد هدف انتخابات ايجاد يک دولت فراگير و مشروعيت قدرت باشد، ترس آن وجود دارد که يک انتخابات شتابزده که زير سايه تفنگ برگزار شود و مردم نتوانند آزادنه و بدون فشار رای خود را به صندوقها بريزند، به پايان بحران کمک نکند و مشروعيتی را که انتظار می رود به بار نياورد. بارنت روبين افغانستان شناس آمريکايی و مؤلف اثر فرو پاشی افغانستان، به اين باور است که اگر برگزاری انتخابات، ضروری هم باشد حداقل برگزاری انتخابات پارلمانی بدون خلع سلاح طوريکه زلمی خليل زاد سفير آمريکا نيز اخيرا گفته است، خطرناک خواهد بود. اما مشکل ديگر به گفته آقای روبين اين است که به تعويق انداختن انتخابات ممکن است، مشروعيت حکومت فعلی را در انظار عمومی لطمه بزند و به مبارزه قدرت تکان تازه ای بدهد:

"به نظر من يک مشکل تاريخی در افغانستان وجود دارد. شما شاهد تجربه آقای ربانی بوديد که قدرت را گرفت و آن را رها نمی کرد. آقای کرزی نمی خواهد اين تجربه را تکرار کند. علاوه بر اين، قرارداد بن چارچوب زمانی را برای برگزاری انتخابات تعيين کرده است، گرچه به نظر من اين تصميم عاقلانه ای نبود. اما مردم می خواهند اين چارچوب زمانی عملی شود. نادرست است اگر به مردم وعده داده شود و اين وعده عملی نگردد، به جز اينکه دلایل معقولی وجود داشته باشد و اين دلايل به مردم توضيح داده شود. در صورتی که دلايل ديگر قابل قبولی وجود داشته باشد که انتخابات رياست جمهوری و حتی انتخابات پارلمانی برگزار نشود. گام عاقلانه ای که دولت می تواند بردارد اين است که اعضای لويه جرگه قانون اساسی را فرا بخواند و موافقت آنها را در اين باره جلب کند. همچنين اين لويه جرگه می تواند بهترين مجمعی باشد که آقای کرزی برنامه خود را ارائه کند."

البته قانون اساسی اجازه می دهد که در مورد تصميم گيری در مسائل خطير ملی لويه جرگه فرا خوانده شود و هرگونه تصميم در مورد به تعويق انداختن انتخابات يک مساله مهم ملی است. اما مشکلی که برای فراخواندن لويه جرگه وجود دارد اين است که اعضای لويه جرگه پيش بينی شده در قانون اساسی، عمدتا اعضای هر دو مجلس پارلمان و شواراهای ولايتی و ولسوالی اند، نهادهايی که هنوز وجود ندارد. از سوی ديگر تصميم در مورد به تعويق انداختن انتخابات با اين اعتراض روبرو خواهد شد که دوره کار دولت کنونی که در لويه جرگه اضطراری انتخاب شده بود، به پايان رسيده است. بنابراين، تصميم دولت پايه قانونی ندارد. اما بارنت روبين معتقد است که دولت مطابق قانون اساسی می تواند به کار خود ادامه دهد، اما نمی تواند مشکلات سياسی ناشی از به تعويق انداختن انتخابات، از جمله انتخابات پارلمانی را ناديده بگيرد:

"قانون اساسی تاريخی را برای برگزاری انتخابات تعيين نکرده است، و تا زمانی که پارلمان تشکيل شود، کابينه دولت انتقالی قدرت قانونگذاری دارد و رئيس دولت انتقالی در راس قدرت اجرايی قرار دارد. بنابراين اگر آنها بخواهند می توانند لويه جرگه (اعضای لویه جرگه قا نون اساسی ) را برگزار کنند. البته آنها مکلفيت قانونی برای اين کار ندارند اما ضرورت سياسی وجود دارد که با نماينده های مردم افغانستان مشورت صورت گيرد و توافق آنان جلب شود."

سوالی که اکنون مطرح است اين است که اگر برگزاری انتخابات حتی صرفا به دلايل سياسی و اجتناب از لطمه زدن به مشروعيت دولت ضرورت باشد، به چه شرايطی نياز است تا اين انتخابات بتواند، انتخابات آزاد، دموکراتيک و منصفانه باشد؟

بارنت روبين: "خوب، پيش از همه ما بايد بدانيم که همه شرايطی که برای انتخابات واقعی دموکراتيک نياز است، برای يک زمان طولانی در افغانستان وجود نخواهد داشت. اما با انتخابات وضع بهتر از اين خواهد بود که هست. البته من فکر می کنم در صورتی که حد اقل نيروهای پليس و ارتش افغانستان قادر شوند تا قدرت بيشتری نسبت به مليشه های غير رسمی، که تحت کنترل نيستند و زير رهبری فرماندهان مختلف هستند، داشته باشند، اين امکان به دست خواهد آمد تا يک وضعيت نسبتا بهتر امنيتی به وجود آيد و مردم در مناطق مختلف کشور بتوانند در انتخابات بدون ترس از زندگی خود شرکت کنند. درعين زمان وقت کافی وجود داشته باشد تا مراکز و صندوقهای رای دهی به درستی آماده شود و به مردم نيز آموزش داده شود که چگونه در رای گيری سهم بگيرند. من نمی دانم که آيا همه آگاهند که برگزاری انتخابات پارلمانی چقدر کار مشکلی است. فرض کنيم اگر سی و چهار ورقه رای دهی وجود داشته باشد، در ولايات مختلف که در آن دهها نفر کانديدا خواهند بود و در اين ورقه ها نه تنها اسامی بلکه به دليل بیسوادی، عکس های آنان نيز درج باشد، چقدر مشکل است که اين اوراق رای گيری به تمام مناطق افغانستان انتقال يابد. ما می دانيم که در افغانستان مناطقی وجود دارد که دسترسی به آن آسان نيست. برعلاوه شمارش آراء کار مشکلی برای کميسيون انتخابات خواهد بود. اينها همه بدين معنی است که کارهای زيادی بايد صورت گيرد."

حدود چهار ماه قبل از برگزاری انتخابات رياست جمهوری و پارلمانی به نظر می رسد که صرفنظر از مشکلات امنيتی و خطر تمام نشدن روند ثبت نام حدود ده ميليون رای دهنده ی زن ومرد افغان، هنوز معلوم نيست که رهبران سياسی افغانستان، از انتخابات آينده چه انتظاری دارند. آيا می خواهند به وضعيت کنونی مشروعيت دهند، آيا انتخابات همه پرسی در باره نظام جديد خواهد بود و يا اينکه رقابت آزاد ميان نظرها و ديدگاههای مختلف سياسی؟ بارنت روبين در حاليکه اين ابهامات را ناديده نمی گيرد می گويد که در فضای کنونی، امکان ديالوگ عمومی برای شرکت کنندگان انتخابات محدود است:

"به اضافه مشکلات تکنيکی عوامل سياسی را نيز نبايد ناديده گرفت. از جمله بايد به احزاب سياسی موقع داده شود که تشکل يابند، نظر خود را در باره آينده افغانستان مطرح کنند و در يک گفتگوی عمومی بدون ترس شرکت کنند. بعضی از اين گروهها فعلا می توانند اين کار را در کابل انجام دهند، در حاليکه امکانات بحث و اظهار نظر در ساير نقاط کشور محدود است. به يک دهه وقت نياز داريم تا شاهد يک دموکراسی کامل در افغانستان باشيم ولی بعضی از شرايط ضروری برای حرکت به سوی دموکراسی بهتر است که از همين حالا مهيا شود، از جمله خلع سلاح کامل، آموزش بيشتر نيروهای امنيتی و مصونيت بيشتر رسانه های گروهی و زمان بيشتر برای آماده کردن و آموزش مردم."

انتخابات آمريکا و انتخابات افغانستان

درحاليکه آمادگی ها و وقت برای برگزاری يک انتخابات آزاد و دموکراتيک در افغانستان پس از جنگ شرط عمده ايست، تصور اين است که يکی از دلايل مهم برگزاری انتخابات، درحدود چهار ماه آينده اين است که رئيس جمهور بوش می خواهد تصويری از پيروزی در افغانستان در برابر مشکلات آن کشور در عراق برای رای دهندگان آمريکايی در انتخابات رياست جمهوری آمريکا، که قرار است در ماه نوامبرسال جاری برگزار شود، به دست دهد. اما بارنت روبين افغانستان شناس شناخته شده آمريکايی می گويد که نفع دولت بوش، نه در انتخابات شتابزده، بلکه در انتخابات درست و منصفانه در افغانستان است:

"اگر حکومت بوش در تلاش برای پيروزی در انتخابات آمريکا اهداف سياسی را در افغانستان دنبال کند، اولا چنين هدفی اهميت زيادی نخواهد داشت. چون هيچکسی در افغانستان فکر نمی کند که حوادث افغانستان سرنوشت انتخابات رياست جمهوری در آمريکا را تعيين کند. حکومت آقای بوش می خواهد که وضعيت در افغانستان تا جايی که ممکن است موفقيت آميز جلوه کند. بنابراين حتی اگر آنها يک ديد سياسی کوتاه نظرانه نسبت به انتخابات افغانستان داشته باشند، يک انتخابات بد و غير منصفانه در افغانستان که در آن مليشه های مسلح دخالت کنند، بدتر از عدم برگزاری انتخابات خواهد بود. از اين جهت به نفع حکومت آقای بوش هم نيست که يک انتخابات غيرمنصفانه را حمايت کند."

نگرانيهای امنيتی و دغدغه های سياسی ممکن است مانع انتخابات رياست جمهوری در چند ماه ديگر نشود. مشکلات تکنيکی در بدترين حالت شايد زمان انتخابات رياست جمهوری را تا ماهی و يا چند هفته ای به عقب بیاندازد. اما ناظران مسائل افغانستان با آنکه به اهميت پارلمان جديد به عنوان يک عامل مهم تبارز اداره مردم در قانونگذاری و جلوگيری از آنچه که اقتدار گرايی خوانده می شود آگاهند، پنهان نمی کنند که عجله در برگزاری همزمان انتخابات رياست جمهوری و پارلمانی و به طور خاص يک انتخابات شتابزده پارلمانی تا وقتی که خلع سلاح صورت نگرفته باشد، ممکن است پارلمان آينده را به مرکز مخالفت سياسی با دولت و بدين گونه نه به وسيله تعادل قدرت، بلکه به وسيله تخريب مبدل کند. شايد به همين دليل است که مقامات آمريکايی خلع سلاح را پيش شرطی برای انتخابات پارلمانی اعلام کرده اند و اما چه چیزی به نفع افغانستان است؟ انتخابات آزاد و دموکراتيک پارلمانی يا يک انتخابات با عجله؟

بارنت روبين می گويد: "به نظر من به تعويق انداختن انتخابات پارلمانی به نفع افغانستان است و حتی نظر شخصی من اين است که به تعويق انداختن انتخابات رياست جمهوری نيز به نفع افغانستان است. اما به شرطی که تعويق انتخابات به شيوه دقيق و توافق مردم تا زمانيکه شرايط لازم برای انتخابات فراهم آيد صورت گيرد. من می دانم که آقای کرزی در مورد به تعويق انداختن انتخابات، خصوصا انتخابات رياست جمهوری، حداقل تا کنون موافق نيست. البته جامعه بين المللی در اين باره نظر مشترکی ندارد. نقش سازمان ملل متحد طوری که در قرارداد بن تصريح شده اين است که بر اجرای موافقتنامه های بن نظارت کرده و به دولت افغانستان در مورد اجرای موافقتنامه ها کمک کند. از اين جهت دولت افغانستان است که انتخابات را برگزار می کند نه سازمان ملل متحد. دولتهای اروپايی به صورت غير رسمی طرفدار به تعويق انداختن انتخابات هستند در حاليکه ايالات متحده آمريکا می خواهد انتخابات طوری که برنامه ریزی شده برگزار شود. اما در آخر کار اين دولت افغانستان است که بايد تصميم بگيرد که انتخابات را به تعويق بيندازد و يا چی وقت برگزار کند."

سوال اساسی که افغانستان امروز با آن روبروست محدود به اين نيست که چگونه انتخاباتی داشت و چی وقت. به نظر می رسد که اين سوال بخشی از يک مساله بزرگتر است، کشور در چه جهتی حرکت می کند، به کدام طرف می رود و نقش همه گروهها ومردم افغانستان در اين انتخاب چيست؟ و به اين سوال نمی توان با ديالوگ منفی در باره مشکلات، بلکه با گفتگوی سازنده در باره راه حل ها پاسخ داد.

 

 


بالا
 
بازگشت