سيداحمد شاه دولتى

١٢ سپتمبر ٢٠٠٤ ميلادى


گاليله در آغاز قرن ١٧ در روم و لطيف پدرام در آغاز قرن ٢١ در کابل به کفرگويى متهم شدند


 
از شش مليارد نفوس کره ارض ٥٠ در صد آنرا پيروان دين و آيين يکتاپرستى تشکيل ميدهد که بيشتر از نيم آنرا مسلمانان احتوا ميکنند ٠

اين خداپرستان در هرکجاى دنيا که باشند بر وفق رهنمود ها و هدايات دين و آيين خويش عمل ميکنند که منبع آنرا کتب آسمانى آيات نازل شده از جانب 
رب العزت به رسول و پيامبر خدا مى اينگارند که در طول سده ها پس از پيدايش کاينات و مافيها به مرور وگاهى بصورت وفور توسط حضرت جبراييل
 به آنها رسانيده شده ويا الهام گرديده است ٠

پيشگامان مذهبى و عالمان مسايل دينى در هر زمان چه در گذشته وچه در عصر حاضر هميشه مطابق درک و درايت شان به عنوان محافظين اين مقدسات واکنش نشان داده 
و عمل کرده اند که اين واکنشها بعضأ نسبت عدم درک خودشان ، از فرمايشات دينى بوده و بعضأ با وسيله و افزار قراردادن دين و مذهب بهحريفان سياسى خويش 
تاخته اند که هم برخورد بدون درک عميق و همه جانبه مسايل دينىو مذهبى ، وهم افزار حربه قرار دادن آن از ديدگاه علماى جييد نارواو منسوخ تلقى ميگردد يعنى دين و 
مذهب را تازيانه ساختن نارواست ٠

تاريخ يکتاپرستى نشان ميدهد هنگاميکه در سال ١٩١٠ ميلادى گاليله براى تعميم تيورى استرونوميک نيکولاى کوپرليک پولندى که در سال ١٥٤٨ ميلادى گفته بود زمين
و سيارات به گرد خورشيد ميچرخند ، با بکارگيرى تليسکوپ جديد با مشاهده طرز حرکت سيارات بگرد خورشيد و حل يکسلسله معادلات فيزيکى و نجومى معتقد گرديد 
که واقعأ زمين و سيارات ديگر به گرد خورشيد در حرکت بوده اند ٠ 
خورشيد را مهور و اين سيارات را اقمار شمسى ناميد و با خورسندى زايدالوصفى ازين عمل معجب خويش و استادش نيکلاى کوپرنيک اعلام نمود کهزمين بگرد 
خورشيد ميچرخد نه برعکس ٠

در آن زمان که آيين کاتوليک به حيث وارث سنتى دين و آيين مسيحييت از قدرت بى همتايى برخوردار بود با تمام پيروانش معتقد بود که خورشيد به گرد زمين ميچرخد
 و زمين حرکت نميکند ٠

سخنان علمى گاليله را به سخريه گرفتند و حکم تکفير او را صادر کردند ٠ گاليله را به محکمه کشانيدند ، چون مستنظقين روهانى کاتوليک ها که معتقد بودند خورشيد 
بدور زمين ميچرخد هرگونه استدلال عالمانه گاليله را دليل مرتد بودن و کفرگويى نابخردانه مى انگاشتند و اورا به حبس طويل المدت محکوم کرده بودند ٠

ميگويند وقتى گاليله حکم ظالمانه دادگاه را در مورد خودش که در ايزاى اثبات يک قضيه علمى و نجومى اش صادر شده بود شنيد از کورمعزى و تحجر فکرى 
آنان که مسايل کاملأ روشن علمى را قبول نداشتند بسيار متأثر گرديد ، در حين خروج از دادگاه به عقب نگاه کرد خود را به قضات نشان داد در حاليکه 
در بين دو مرد قوى هيکل پاسبان ساتراپ قرار داشت زمين را لگد زد و به آواز بلند گفت من که خلاف اراده خود بروفق اراده قضات دادگاه گفتم زمين بگرد 
خورشيد نميچرخد اما تو بگرد خورشيد ميچرخىدر زبور آمده است ( زمين بر اساسش استوار است تا جنبش نخورد ) برداشت کاتوليک ها ازين آيت اين بود
 که يعنى زمين مرکز عالم سيارات است بنا به همين درک نادرست شان کاتوليک ها گاليله را به محکمه احضار کردهوادار نموده بودند تااز نظريه اثباتيه اش انکار نمايد 
در غير آن کشته خواهد شد ٠

در سال ١٩٩٢ حدود ٣٥٠ سال پس از مرگ گاليله رهبران کليساى کاتوليک رسمأ اعتراف نمودند که نظريه گاليله درست بوده است ، زمين و سيارات نظام شمسى بگرد 
خورشيد ميچرخيده اند اصدار حکم ستره محکمه افغانستان بر کفرگويى عليه لطيف پدرام برنده جايزه ادبى در عرصه ادبيات و هنر و کانديدکرسى رياست جمهورى 
افغانستان نيز عارى از شبهات بنظر نميرسد زيرا لطيف پدرام با برخوردارى از درايت لازم ادبى ، مذهبى ، سياسى ، فرهنگى و اجتماعى هرگز گامى در جهت
انحرافى نخواهد برداشت اما آنچه او گفته ، قرار اظهارات خودش از آن سوً تعبير گرديده است ٠

لطيف پدرام گفته است ( تعدد زوجات و تأمين (عدالت موضوعى است قابل بحث ٠٠٠

قابل بحث گفتن تعدد زوجات در اسلام به هيچصورت به مفهوم کفرگويى نميتواند محسوب شود بلکه هنوز اين گفته او به عمق و پهناى  دين و مذهب توجهات زنان و مردان
را معطوف مينمايد و به موشگافى درين باره وا ميدارد تا با مطالعه عميق جوانب قضاياىدينى و مذهبى را بحيث يک مسلمان عميقأ درک نمايند وبه فلسفه آن خود را وارد 
بسازند ٠

ازين سبب گفته پدرام را نه تنها نميتوان کفرگويى شمرد بلکه ميتوان آنرا به اين شعر ايرج ميرزا مقايسه کرد ( دستم بگرفت و پا بپا برد - تا شيوه راه رفتن آموخت ) ٠

چند آيت در باره تعدد زوجات و تأمين عدالت :

آيه - ولن تستطيعوان تعديلوا بين النسأ ولو حرصتم فلا تميلوا کُل الميل فتذروها ( کالمعلقته (سوره النسأ

ترجمه - هرگز نميتوانيد که عدالت کنيد ميان زنان ، و اگرچه در آن حرص کنيد ، پس ميل نکنيد به تمام ، پس ميگذاريد آن زن را 
مانند موعلقه ٠

تفسير- اگر بيش از يک زن در نکاح شما باشد و شما نميتوانيد در محبت قلبى و در هر کار ميان آنها برابرى کنيد چنين نيز نکنيد که بهيک جانب کاملأ متوجه باشيد 
و ديگرش را در ميدان معلق بگذاريد يعنى نه خود آنرا آسوده نگه ميداريد ونه بالکل جدا ميشويد که ديگرى با وى نکاح کند ٠

آيه - فان خفتم الا تعدلوا فواحدتُ (لن 
تنالو)

ترجمه - پس اگر ترسيديد که عدل کرده نميتوانيد پس نکاه کنيد يک زن را ٠

آيه - و عاشروهن بالمعروف (لن تنالو)

ترجمه - و گذاره کنيد با زنان به وجه احسن ٠

ازين آيات مستفاد ميشود که اگر اشخاص اضافه تر از يک زن را هوس ميکنند در صورتيکه نتوانند از لحاظ معاشرت و محبت عدالت 
را برقرار نمايند مجاز نيستند زن دوم و سوم را بخود نکاه کنند ٠ براساس حکم آيه ( فانکحوا ماطاب لکم من النسأ مثنى ثلاث و ربع ) گرفتن بيش از يک زن 
تا چهار زن مجاز شمرده شده قيود و شروط آن نيز در قرآن کريم آمده است که آيات بالا و ساير آيات که در اينجا بخاطر جلوگيرى از تطويل کلام به 
رشته تحرير کشيده نشد بيانگر اين شروط است ٠

لطيف پدرام که گفته زنان نيز اختيار طلاق گرفتن ويا ترک شوهر را داشته باشد نيز خلاف شرع نيست ٠

در صفه ١١٥ جلد پنج تفسير کابلى آمده است آن حضرت ص» زنى را به نکاح خود درآورد چون نزديک او رفت زن گفت : خدا مرا از تو پناه بدهد٠ 
آن حضرت بجواب او فرمود : به ذات بزرگ پناه بردى ٠ به او يک دست لباس داد و رخصتش کرد اين حکم مخصوص پيغمبر نيست بلکه به تمام مسلمانان عام است 

همين گفته مُفسر به اثبات ميرساند که زن نيز حق دارد شوهرى را که نميخواهد به اراده خود طرح طلاق و جدايى از شوهرش را پيش بکشد ٠ 
مثليکه آن زن حضرت پيغمبر را قبول نکرد و شوهر نيز حق ندارد بزور زن را در قيد نکاح خود نگهدارد چنانچه حضرت محمد ص پيغمبر اسلام نگهنداشت. 

در تفسير شريف آمده است : اﷲ تعالى قيد مهر را از پيغمبر برداشته بود ٠ برخلاف موءمنين که نه بيش از چهار زن برايشان اجازه است و نه نکاح ايشان بدون مهر است ٠

ازين کلام مُفسر هويدا ميگردد که ازدواج اجبارى بدون کسب رضاييت اناث و بدون تأديه مهر و ارضاى خاطر او مجاز نيست ٠ 
درحاليکه به مشاهده ميرسد عده از مردان هوسباز کشور ما خلاف حکم شريعت ازدواجهاى اجبارى را انجام داده اند و هنوز هم انجام ميدهند ٠

در صفحه ١١٧ جلد پنجم تفسير کابلى مُفسر نوشته است : از سيرت اکمل البشر محمد ص که به نسبت خود فرمود قوت جسمانيکه به من اعطا شدهاست برابر چهل مرد اهل 
جنت است ، قوت يک مرد جنتى برابر صد مرد دنيا ميباشد ٠ گويا به اين حساب قوت چهار هزار مرد دنيا به آنحضرت ص ارزانى شده بود ٠٠٠٠ قرار اين 
حساب اگر چهار هزار زن به نکاح آنحضرت ص ميبود به اعتبار قوه آنحضرت ص ميتوان آنرا مثل نکاح يک زن شمار نمود ٠

مُفسر با ذکر نام ٩ نفر از زنان حضرت محمد ص مينويسد انسانيکه در دنيا بى مثال و ازهمه بزرگتر و باعتبار قواى فطرى خود اقلأ مستحق چهار هزار زن باشد و ٩ زن 
اختيار کند آيا کدام انصاف پسند الزام کثرت ازدواج را برو عايد کرده ميتواند٠٠٠٠

مُفسر نوشته است آنحضرت به زوجات خود واضحأ گفته بود کسيکه زندگى آخرت ، پسند دارد با من باشد و کسيکه خواهان عيش دنياست برايش رخصت است ٠

اين کلام رهنمود دهنده مفسر قرآن شريف به وضاحت ميرساند که انسانهاى ضعيف از لحاظ قواى جنسى با آنکه پول فراوان داشته باشند نبايد به افزودن تعدد زوجات بر 
حق آنها ظلم کنند به نکاح گرفتن بيشتر از يک زن به اشخاصى مجاز است که از لحاظ قواى جنسى به حدى باشد که تمايلات مکرر او به معاشرت زنش را به مرز انزجار 
 کشانيده وفکر شود که تداوم اين وضع به زن منکوحه اش ظلم است ٠ 
اينجاست که براى رفع اين ظلم و کاهش دادن فشار معاشرت او ميتواند اصولأ زن دوم را بخود نکاح کند بشرطيکه از لحاظ اقتصادى نيز در موقعيتى قرار داشته باشد که تمام 
مايحتاج زندگى را براى زنان خود بدون حرج مهيا ساخته بتواند ٠

در افغانستان که شنيده اند مرد حق دارد تا چهار زن بگيرد با استفاده از محکوميت و خاموشى زنان حتى آنهاييکه از لحاظ جنسى و مالى توانارضاى خاطر يک زن را نداشته
 است بزور تفنگ يا بد معاشى و يا دليل تراشى هاى ديگر از هر زن ويا دخترى که خوشش آمده اورا بدون درنظرداشت مقررات و شروط تعدد زوجات که در قرآن 
شريف تذکر داده شده بنام خود قيد کرده و به خواستها و تمنيات آنها ارزش قايل نشده است ٠

فلسفه ديگر تعدد زوجات برقرار ساختن رابطه بين اقوام است که اين خود گامهاى مهمى براى ايجاد همبستگى بين اقوام و زبانهاى مختلف است چنانچه در تفسير 
شريف آمده است چون زنان قبايل و طبقات مختلف به خدمت و صحبت آنحضرت ص سرفراز شدند آن قبايل و جمعيتها طبعأ به دامادى حضرت محمد ص مشرف ومفتخر 
گرديدند و بدين وصيله از وحشت و نفرت آنها کاست ٠٠٠ 
شوق و رغبت آنها بسوى اسلام زياد گرديد ٠٠٠ يک جماعه عظيم الشأن عاشقان خداى متعال و جان نثاران آن حضرت و هاديان دين بوجود آمد. 


با پيروى از همين فلسفه تعدد زوجات ظهيرالدين بابر امپراتور با عظمت اوزبيک تبار زنى را از قوم يوسفزايى گرفت٠ امير حبيب اﷲ خان بارکزايى زنى را از هزاره ها
گرفت ، امير امان اﷲ خان پسرش نيز همين کار را کرد ، اخمدشاه درانى نيز با دختر يکى از سرداران عربهاىسنى مذهب ازدواج کرد که در بهسود جلال آبادميزيست که
 تيمورشاه پسر ارشد احمد شاه درانى از همين زن عرب او متولد شد ٠

نيک محمد پوپل زى در کتابى بنام کابل قديم نوشته است حقيقت کثرت ازدواج تيمورشاه اين بود که يک تعداد آنها با انتخاب احمدشاه درانى بحيث استحکام محبت 
با سران قبيله صورت گرفته بود و جمعييت ديگر برحسب پسند خود تيمورشاه از بزرگزاده گان افغان به حباله نکاح او درامده بودند ٠

پوپل زى نوشته است تعداد زوجات تيمورشاه بقرار ثبت روزنامچه خاصه خودش ٣٠٠ نفر ذکر شده است که البته چهار نفر از زنان به حساب اسلام زنان نکاحى و متباقى 
به حکم کنيز در حرمسراى تيمورشاه در اختيارش قرار داشته اند ٠

در حقيقت التواريخ آمده است تيمورشاه ده زن از قبايل پشتون افشار هندى و کشميرى داشت ٠

از دين و مذهب نبايد بحيث آله سرکوب استفاده کرد!

باپيروى از دين ومذهب در مورد تذکييه نفس ايجاد محبت و همدلى بين مومنين برقرارى رابطه روحانى از طريقذکر خدا دعا و نجوا به آفريدگار 
ميتوان نقش با ارزش ايفأ کرد اما هرگاه ازين نقش درجهت افتراق افترا و دشمنى با ديگران استفاده شود بلاشک فاعل حقيقى آن در چهره انسان نقش شيطان 
را بازى کرده است ٠

در برخى از کشورهاى اسلامى که رهبران آن حرکات بنيادگرايى مذهبى را دنبال مينمايند دين و مذهب به کرات و مرات بحيث افزار سرکوب و تازيانه عليه مخالفين 
سياسى اش مورد بهره بردارى قرار ميگيرد ٠

آيت اﷲ تالقانى آيت الله منتظرى ، آيت اﷲ آغا جرى و ده ها روحانى ديگر بنامهاى مختلف در ايران هفتاد مليون نفرى در يک ربع قرن اخير به اتهامات کفرگويى اهانت 
بدين اسلام توهين به مقام رهبرى و امثال آن به زندان و محاکمه کشانيده شده اند ٠

ملت ايران و مسلمانان جهان باور ندارند که اين دانشمندان اسلام که ايام پر طلاطم جوانى را در راه آموزش امور دينى مذهبى بدون کوچکترين انحرافى سپرى نموده 
خطوه از نصوص آن عدول نکرده اند در سنين پختگى ثمردهى معنوى و روحانى برضد دين و آيينيکه ايمان و عقيده آنان بروى آن استواراست قراربگيرند 
٠

همه ميدانند آنچه به همچو اشخاص به عنوان اتهام وارد شده يکسلسله دليل تراشى هايى سياسى در لفافه مذهبيست تا مجال مخالفت و 
سربالاکردن به حريفان سياسى شان داده نشود٠

در ماليزيا نيز مهاتير محمد صدراعظم بنيادگراى آنکشور معاونش را که انور ابراهيم نام داشت در رقابتهاى سياسى و انتخاباتى در سال
 ١٩٩٨ ميلادى از وى در حال پيشى گرفتن بود قبل از آغاز انتخابات دام  تذويرى ساخت به اتهام رشوه ستانى دست و پاى او را بست بزندان ومحاکمه کشانيد
 ، نسبت نبود اسناد اثباتيه انور ابراهيم در شرف نجات از دام اين تذوير بود که توطعه ديگرى براه افتاد و موصف را متهم به لواط کارى نموده دين و مذهب را 
بحيث تازيانه کوبنده بکار گرفت و تبليغات و سيعى را عليه او براى مخشوش کردن اذهان مسلمانهاى ٢٤ مليونى ماليزيا براه انداخت جريان محاکمه را تا ختم پروسه 
انتخابات معطل قرار داد و در ابقاى خويش در پست صدارت پيروز گرديد و در ظرف 5 سال صدارت اش اسنادى که لواط کارى او را ثابت بسازد با تمام توطعه 
گرى اش نتوانست تهيه و به محکمه عليه او ارايه نمايد ٠

سرانجام وقتى که در سال ٢٠٠٣ بجاى مهاتير محمد شخصى ديگر بنام احمد عبد اﷲ بداوى بحيث صدراعظم انتخاب گرديد انور ابراهيم دموکراتمنش به حکم محکمه 
از زندان آزاد گرديد مهاتير محمد گفت از آزادى انور تعجب کردم٠٠

قضاياى وسيله و تازيانه ساختن دين و مذهب عليه مخالفان سياسى در افغانستان بشکل ديگرى تکرار شد ٠

روزنامه چراغ چاپ کابل نوشت لطيف پدرام اين نامزد رياست جمهورى قبلأ از سوى يک تن از رهبران مجاهدين که از نظر حزبى به رييس دادگاه عالىافغانستان
نزديک است تحديد به مرگ شده بود ٠

اين نوشته ميرساند که ستره محکمه نيز بشکلى از اشکال با اين رهبر بنيادگراى مجاهدين همنوايى ميکند که اين همنوايى اگر صورت گرفته باشد مغاير قانون اساسى جديد 
افغانستان است که ارگانهاى قضايى و نظامى را از پيوستن به حزب و وابستگى به آن ممنوع ميکند و تحديد به مرگ آنهم شخصىکه نامزد انتخاباتى در پست رياست 
جمهورى افغانستان است و اين تحديد قدرت بنيادگرايى مذهبى در افغانستان را نشان ميدهد که زير شعار دموکراسى جنب و جوشى در آن وجود دارد ٠

اينگونه برخورد هاى عاقبت ناانديشانه از هر شخص به هر گونه يى که صورت بگيرد ضربه سياسى آن حامد کرزى رييس دولت انتقالى افغانستان را زير تأثير قرار 
خواهد داد که خود نيز يک نامزد انتخاباتى است ٠

دولتمردان افغانستان را لازم است در شرايط حساس کنونى افغانستان با هوشيارى سياسى با در نظرداشت بافت سنتى جامعه و شيوه رفتار واپسگرايانه عده از منفعت 
جويان در همه جا و همه چيز را زير نظر داشته و آتش فتنه را نگذارند مشتعل گردد ٠
                     والسلام




بالا
 
بازگشت