دکتور محمد اکبر همت فاريابى

ارقام فيصدى نتيجه انتخابات ماحصُل يک سنجش ذهنى 
 
پروسه انتخابات رياست جمهورى 18 ميزان ١٣٨٣ هجرى شمسى مطابق به نهم اکتوبر ٢٠٠٤ ميلادى  در افغانستان نشان داد که اين پروژه نمايشنامه يى بود که از 
طرف سياست سازان امريکا ترتيب گرديده توسط « هنرمندان » داخلى وابسته به حامدکرزى تحت  کمپوز رسانه هاى اطلاعات جمعى مغرض اجرأ گرديد ٠احتمالأ که درين 
نمايشنامه ، کمسيون نامنهاد انتخابات رول کليدى را بازى نمود ٠
بتأسى از سناريوى قبلأ تهيه شده جوهر رنگ تقلبى بايد از آغاز رأى گيرى افشأ ميگرديد تا به نتيجه آن کانديداى رياست جمهورى رقيب آقاى کرزى دست به تحريم 
انتخابات زده و ناظرين خود را از صحنه رأى گيرى فرا ميخواند تا صحنه رآي گيرى خالى از ناظرين کانديد ها گرديده و خودگردانى کامل انتخابات را وابستگان آقاى 
کرزى بدست خود گيرند ٠
ممکن ميزان سوء استفاده از جوهر رنگ تقلبى با دادن رأى تکرارى کمتر از آن تقلباتى باشد که در زير پوشش هياهوى تقلب از همان روز اول  انتخابات تا اعلان 
نتيجه آن صورت گرفت ٠
نحوه اجراى اين همه تقلبات و تخلفات گاهى هم آشکارا تا به سرحد تمسخر رسيده و به ارتباط قفل هاى شکسته صندوق هاى آرأ ، در سوال  ژورناليست که پرسيد : چرا
 قفل هاى صندوق ها شکسته شده ؟ مسوءلين مربوط با همه پُررويى جواب دادند گويا که قفل ها در وقت انتقال بروى تصادف شکسته است ٠ 
چنين رسوايى در انتخاب زعيم ملى يک کشور بيسابقه ميباشد ٠کانديداى رياست جمهورى رقيب حامدکرزى شکايات خود را در موارد مشخص و مستند تقلب و تخلف در 
پروسه رأى گيرى عنوان نموده و مشروعيت انتخابات را زير سوال بردند ٠ از قرار منابع اطلاعات جمعى در حدود بيش از دوصد شکايات از طرف مردم نيز به مراجع 
مربوط مواصلت نموده بود ٠
با درنظرداشت اينکه کمسيون انتخابات و پوليس مشترکين و سازماندندگان تقلب و تخلف از طرف معترضين شناخته شدند ، تصميم گرفته شد که يک کمسيون سه عضوى 
« حقيقت ياب » از طرف جوامع بين المللى مأمور گردد تا موضوع تقلب و تخلف را بررسى نمايد ٠

ديريک جنيس و ايستيفن دارنو - دو تن از اعضاى کمسيون تازه تشکيل شده « حقيقت ياب » در اولين نشست خبرى خود گفتند : شکاياتيکه تا هنوز براى ما رسيده 
مربوط به يازده محل رأي گيرى در ده مرکز انتخاباتى است ٠ ما از دفتر تنظيم انتخابات خواستيم تا صندوق هاييکه مربوط به اين حوزه ها است جدا کرده و دوباره به 
محلات رأيدهى قبلى برگردانيده شود ٠
کمسيون« حقيقت ياب » اطمينان داد که آنها افراد مستقل و غير وابسته بوده و وظيفه ايکه براى آنها سپرده شده صلاحيت و استقلال کامل دارند ٠

نحوه ويا ميکانيزم کارى ايکه اين کمسيون در اولين نشست خبرى خود اظهار نمود گوياى آن بود که اين نيز ميتواند بخشى از سناريوى قبلأ تکوين شده باشد ٠
آنها گفتند : ابتدأ ما ميبينيم که شکايات رسيده شکل قانونى دارد ويانه !در مرحله دوم مى بينيم شکاياتيکه شکل قانونى دارند مربوط به کدام حوزه هاى انتخاباتى ميگردد و
 متعلق به کدام مرکز شمارش آرأ ميباشد و بعدأ از دفتر مشترک تنظيم انتخابات ميخواهيم کارشانرا در همان حوزه متوقف سازند و شکايات وارده به چند نوبه بررسى 
خواهد شد ٠

قسميکه از اظهارات پيداست کمسيون « حقيقت ياب » از همان آغاز کار آماده نبود که خود را عميقأ داخل يک بحران نموده ويا حد اقل در پروسه تأثير گذار باشد و اظهار 
اين نوع ميکانيزم کارى پيش از پيش عرصه را بخاطر يک بررسى جامع و فراگير مقيد نموده بود ٠ 
جالب توجه ديگر اينکه در پروسه کار کمسيون حقيقت ياب ديده شد که کمسيون مشترک انتخابات که خود متهم به تقلب بوده سهيم ميباشد ، اين به معنى آنست که دزد در 
بررسى جرمش در قضاوت شامل گردد ٠

بالآخره بعداز تبليغات وسيع و صحنه سازى هاى تمام عيار کمسيون « حقيقت ياب » همان « حقيقت » را درميابد که امريکا و آقاى کرزى به آن ضرورت دارند که از 
نتايج تحقيقات همگان واقف هستند ٠

بسيار خوشباورى خواهد بود اگر به اين اعتقاد داشت که در افغانستان حقيقتى خارج از زواياىديد امريکا وجود دارد ٠ « حقيقت » همان است که امريکا او را حقيقت 
بشمارد و معيار حقيقت نيز با ايالات متحده تقدير ميگردد ٠

فراموش نبايد کرد که جهان علاوه بر يک قطبى شدن سيستم اقتصادى در بناى گلاباليزم ، رشد يک قطبى شدن مناسبات سيستم نظامى را نيز در قبال دارد و اين امر 
باعث ميگردد تا عدالت اجتماعى و دموکراسى تحت شعاع نفوذ زورمندان قرار گيرد ٠انتخابات رياست جمهورى کشور اُکرايين که تقريبأ در زمان مشابه با انتخابات 
رياست جمهورى افغانستان داير گرديد ، از لحاظ صادقانه بودن خيلى متفاوت است ٠

در انتخابات رياست جمهورى موًرخ ٣١ اکتوبر ٢٠٠٤ ميلادى اُکرايين که دو کانديد عمده « ويکتور يوشينکو » و « ويکتور يانيکوويچ » با هم در تقابل قرار گرفتند ،
ويکتور يوشينکو با اخذ ٣٩، ٨٧ ٪ در جاى اول و ويکتور يانيکوويچ با گرفتن ٣٩، ٣٢ ٪ در مقام دوم قرار گرفتند ٠ 
صداقت و امانت دارى که درين انتخابات وجود داشت ، کنترول و نظارتيکه از طرف نهاد هاى داخلى و خارجى صورت گرفت هيچکدام از کانديداى رياست جمهورى 
اُکرايين 50 درصد آرأ را بدست نآورده و انتخابات رياست جمهورى بدور دوم کشانيده شد که بتاريخ ٢١ نوامبر داير خواهد گرديد ٠ ولى با وجود آنهم کمسيون ناظر 
بين المللى مشروعيت آنرا زير سوال برده ادعا نمود که اين انتخابات با ستاندارد هاى اروپايى مطابقت ندارد ٠

اين قضاوت غير واقعبينانه بخاطرى صورت گرفت که تا در دور دوم انتخابات با سوء استفاده ازين مانور از نفوذ و تأثيرات مناسبات متقابل مسکو وکييف جلوگيرى بعمل 
آيد ٠

بديهيست که در دور دوم انتخابات اگر ويکتور يانکوويچ کانديد طرف تأييد امريکا پيروز شود به نظر اين کمسيون ها انتخابات از مشروعيت لازم برخوردار است و اگر 
برعکس ويکتور يوشينکو کانديد طرفدار مسکو پيروز شود درينصورت انتخابات مشروعيت ندارد ٠

اما در انتخابات رياست جمهورى افغانستان که تقلب و تخلف با همه طول ، عرض و ضخامت صورت گرفت که شايد نظير آن در جهان کمتر ديده شده باشد و اين يک لکه 
ننگ در دامن دموکراسى و عدالت اجتماعى است ، از طرف کمسيون هاى فريبنده و فرمايشى داخلى و خارجى مشروعيت آن غيرمخدوش و قابل پذيرش اعلان گرديد « آب 
زور سر به بالا ميرود » ٠آيا ميتوان گاهى هم فکر کرد که اينهمه کمسيونهاى بيشمار داخلى و خارجى که آله دست امريکا است ، خود از مشروعيت لازم برخوردار است 
وياخير ؟!  
حالا که نتيجه انتخابات رياست جمهورى با همه تقلب و دغلکارى ها اعلان گرديد ، حامد کرزى ٥٥ درصد جاى اول ، يونس قانونى ١٧ درصد جاى دوم ، عبدالرشيد 
دوستم و محمد محقق هرکدام با ١٠ تا ١١ درصد آرأ در جاهاى سوم و چهارم قرار گرفتند ٠
آيا اين ارقام ٥٥ ٪ ، ١٧ ٪ ، ١١ ٪ و ١٠ ٪ جمع تقلبات ، ترتيب طبيعى  نتايج انتخابات است ؟!

کمسيون نامنهاد مستقل انتخابات و پوليس که شُرکاى اصلى تقلب قلمداد شده بودند ، بعداز ختم رأى گيرى تا اعلان نتيجه آن در اوضاع کاملأ مسلط بودند ، همان قسميکه 
بعداز اعلان ختم انتخابات قفل هاى صندوق هاى رأى گيرى شکستانده شد و تقلب ادامه پيدا کرد ، پس چرا آنها ٥٥ ٪ آرأ را براى حامد کرزى تدارک ديدند درحاليکه همه
امکانات جعل کارى در اختيار شان قرار داشت و ميتوانستند رأى آقاى کرزى را به ٧٠ - ٨٠ ٪ بالا ببرند ٠ آيا آنها متقلبين با انصاف بودند ؟!

غير قابل باور است که ارقام متذکره جمع تقلبات ، ترتيب طبيعى نتيجه انتخابات بوده باشد ٠ به نظر ميرسد که ٥٥ ٪ آرأ براى حامد کرزى و متباقى رقم ها براى ديگر 
کانديد ها بخش ديگرى از سناريو بوده و مناسبترين فيصدى براى کرزى همان + ٥٥ - ٪ بوده است که اعلام گرديد٠  
اولأ- با تدارک ٥٥ ٪ آرأ براى حامدکرزى ، گردانندگان اين پروژه خواستند که ابعاد تخلف و تقلب را کم اهميت جلوه داده و وسعت واقعى تقلب و تخلف را پنهان نمايند ٠

ثانيأ- کميت آرأى ٥٠ ٪ +١ کافىبود تا از دور دوم انتخابات جلوگيرى شود که تيم آقاى کرزى از آن حراس داشت زيرا آنها ميدانستند که دور دوم انتحابات براى حريفان 
حامدکرزى امکانات مانور وسيع سياسى را فراهم مينمايد و شايد هم در دور دوم انتخابات رقباى او با پيريزى يک ايتلاف حامدکرزى را با همه پشتيبانى خارجى ها به 
شکست مواجه سازند قسميکه اختتام انتخابات بدوراول از رقباى آقاى کرزى چنين شانس را ربود که آنها اميدوار بودند ٠ و شايد هم چنين اميدوارى ها حريفان کرزى 
را به ناکامى مذاکرات ابتدايى آنها بخاطر عرضه يک کانديد واحد و مشترک مواجه نموده و آنها را بسوى مذاکرات و ملاقات هاى اگر و مگر کشانيد ٠
ثالثأ- با کميت ٥٥ ٪ آرأ براى آقاى کرزى گردانندگان اين سناريو خواستند که از فرط احساسات برانگيخته شده معترضين کاسته شود ٠

رابعأ- جهت مهم و با سزاى ديگر ارقام ٥٥ ٪ ، ١٧ ٪ ، ١١ ٪ و ١٠٪ در آن است که در ضمير اين ارقام ، سنجش ذهنى کميت اتنيکى اقوام ساکن در افغانستان نهفته 
است که بعداز اعلام نتايج انتخابات ، توسط يکى از آيدلوگ هاى خط فکرى شوونستى در طى يک گفتگو با راديوى بى بى سى بتاريخ ٢٧ اکتوبر 2004 ميلادى برملأ 
گرديد ٠

بخاطر توضيح روشنتر اين موضوع بخشى از سنوگرام گفتگو که از راديوى بى بى سى ثبت گرديده جمع ملاحظات نگارنده تحريرأ در معرض خوانندگان  گرامى قرار 
ميگيرد :

ژورناليست - ٠٠٠٠٠ اما چه نوع دولتى بعداز انتخابات در حال تشکيل است ؟ ٠٠٠٠٠ براى حفظ ثبات گامهاى بعدى چگونه بايد باشد ؟
اين موضوع را با سه صاحبنظر مطرح مينمايم :
١- داکتر اسپنتا استاد در دانشگاه کابل ،
٢- محمد آصف ضعيفى رهبر حزب رفاه افغانستان ،

٣- روستار تره کى استاد سابق دانشگاه کابل ٠

داکتر دادفر اسپنتا : ٠٠٠٠٠ افغانستان به همه حال به ايجاد وحدت ملى که بتواند به معضلات تاريخى غلبه کند نياز دارد ٠٠٠٠٠ رييس جمهور منتخب مردم بايد در 
موقعيتى قرار داشته باشد که تا بتواند اقوام پراکنده افغانستان را و گروه هاى سياسى را بدور يک برنامه وحدت ملى متحد بسازد ٠٠٠٠٠

روستار تره کى : ٠٠٠٠٠ حکومت بايد در چوکات او اشخاص و گروه هاى سياسى را که تأثيرگذار در سرنوشت آينده افغانستان بودند تشکيل ميشد ٠٠٠٠٠ «حکومت 
مشارکت ملى» اگر قصد کسيکه اين اصطلاح را بکار ميبرد اين باشد که ٠٠٠٠٠
به گفته آقاى روستار تره کى ميخواهم بگويم اگر چنديکه ايشان درين بخش گفتگوى خود سخنان بيشمار درباره دموکراسى و حاکميت قانون بزبان رانده اند که نقل قول 
همه آنها درين نوشتار گنجايش ندارد ولى کلمه « مشارکت ملى » را با اکراه تمام ادأ کردند که گويى اين اصطلاح ناشناس و بيگانه و خارج از چوکات ليکسکون ادبى 
شان قرار دارد ٠ حکومت مشارکت ملى که سنگبناى ايجاد جامعه مدنىرا تشکيل ميدهد بدون تحقق آن در جامعه و تضمين حقوقى آن در سطح قانون اساسى کشور ، تأمين 
صلح وثبات و خوشبختى براى ملتى که در آينده تشکيل خواهد شد غير ممکن ميباشد ٠

امروز در افغانستان موضوع ملى ساختن قدرت سياسى نسبت به هر زمان ديگر برجسته تر گرديده و در برابر مليت هاى در حاشيه رانده شده و محروم ازاشتراک در 
قدرت سياسى الترناتيف ديگرى به غير از مرگ ويا حقوق مساوى وجود ندارد ٠ اين موضوع را بايد دولتمردان آينده افغانستان بخوبى درک نموده و تيورى هاى 
خود ساخته ، قلابى و غير علمى عناصر متعصب و برترى جو را که هواى انحصار قدرت سياسى را همچون گذشته به سر ميپرورانند در خط مشى خود دخيل نسازند
 تا باشد که مردم افغانستان در محور ارزشهاى ملى صاحب يک دولت مقتدر مردمى در بناى قانون و احترام به حقوق شهروندى شده و با مناسبات قبيلوى و فرهنگ 
فرسوده سياسى براى هميش پدرود بگويند ٠بعدأ رشته کلام به آقاى ضعيفى سپرده شده آنها اظهار عقيده مينمايند که وحدت ملى ويا ملت سازى که در اثر اتحاد اقوام 
بوجود بيايد تجربه نشان داده است که بى ثبات است در عين حال باعث ميشود که يکنوع فرهنگ ديگرى را هم در جامعه مروج بسازد که بنام برادر بزرگ و برادر 
کوچک ويا اقليت و اکثريت و در عين حال توزيع ناعادلانه قدرت را بوجود خواهد آورد و به عقيده ايشان وحدت ملى بنابر اتحاد اقوام متزلزل است ٠

با تمام احترام به آقاى ضعيفى ، ملاحظه بنده درينجاست که اتحاد اقوام ساکن در افغانستان الترناتيف ديگرى نداشته و يکى از ستون مهورى ملت سازى در آينده ميباشد و
 اين امر از راه تقسيم عادلانه قدرت سياسى بين مليت ها ممکن ميباشد و مسلم است که هيچگاهى اتحاد واقعى اقوام در افغانستان بوجود نيامده و جورآمد هاى شکننده در 
طول تاريخ زير پاشنه هاى آهنين بوده است ٠ و بنظربنده ترويج فرهنگ برادر بزرگ و کوچک ويا اکثريت و اقليت که بدوران هاى متمادى در جامعه حکمفرما بوده ناشى 
از عدم اتحاد واقعى اقوام وفقدان ملت واحد به مفهوم علمى اين اصطلاح ميباشد و ازينجاست که توزيع غيرعادلانه قدرت سياسى بين اقوام در همه ادوار مشهود بوده 
است ٠

آقاى تره کى : ٠٠٠٠٠ اساسأ جامعه افغانستان يک جامعه قبيلوى است به شکلى که در انتخابات متبلور شد او را جاى داد و درين رابطه او اقواميکه بزرگتر هستند 
ميتوانند نقش تاريخى خود را در تأمين وحدت ملى در افغانستان بازى کنند اما اين به مفهوم آن نيست که حقوق ساير اقوام افغانستان در نظر گرفته نشه و واقعيت هاى 
سه دهه جنگ و خواست هاييکه اقليت هاى قومى در افغانستان مطرح ميکنند اين در چوکات اصول دموکراسى البته به شکل تدريجى اش مراعات نشه ٠
به فرموده آقاى روستار تره کى گفته شود که قبيله سالارى و مدنيت باهم متضاد بوده و هيچگاه در چوکات مناسبات قبيلوى تمدن ايجاد نخواهد شد. 
 بخاطر ساختن ملت و مدنيت بايد از لاک سنت گرايى و قبيله سالارى بيرون آمد و موضوع اقليت و اکثريت که از آن سندروم ( مرض ) برادر بزرگ وکوچک ناشى ميگردد 
درطول موجوديت افغانستان هيچگاهى ازطرف يک ارگان باصلاحيت و بيطرف داخلى ويا بين المللى طى يک نفوس شمارى واقعى تثبيت و تأييد نگرديده است و تمام 
ارقاميکه به ارتباط جمعيت نفوس اقوام مختلف افغانستان در نشريات داخل وخارج تا هنوز انعکاس يافته است تراويده برخورد و قضاوت هاى نادرست حکومات استبدادى 
در همه ادوار بوده است ٠ اما علايم و شواهدى که درطول سه دهه جنگ در بناى واقعيت هاى مناسبات اجتماعى ، سياسى ونظامى بُروز نمود مخالف ادعا هاييست که 
آقاى تره کى و همچون اشخاص بخاطر تداوم برترى هاى قومى و قبيلوى مطرح مينمايند ٠

افغانستان بخاطر اعمار يک جامعه مدنى مبتنى بر عدالت اجتماعى به وحدت ملى ضرورت دارد ٠ اگر سندروم تفوق طلبى با ادعا هاى اقليت و اکثريت در جامعه مضمحل 
نگردد ، رسيدن به يک توافق و ايجاد جامعه مدنى غير ممکن ويا حداقل سده ها طول خواهد کشيد ٠

آنطوريکه آقاى تره کى اظهارنمودند «اقواميکه بزرگتر هستند نقش تاريخى خود را در وحدت ملى بازى ميکنند و خواست هاى ديگر مليت ها را نيز در نطر ميگيرند البته 
بشکل «تدريجى» ، درين گفتار سه موضوع قابل مکث است : ١- نقش تاريخى ٢- درنظر گرفتن خواسته ها ٣- تدريجى بودن تعميل خواسته ها ٠

از ايجاد افغانستان در حدود ٢٥٠ سال ميگذرد ، «اقوام بزرگ» به گفته آغاى تره کى در طول دونيم قرن رسالت ويا نقش بزرگى خود را در ايجاد وحدت ملى بازى نکرد، 
بنأ دونيم قرن آينده مردم را درانتظار نبايد گذاشت٠ اين گفته آقاى تره کى که «خواسته هاى ديگر مليت ها را نيز درنظر گرفت» گوياى آنست که مليت هاى ديگر گويا 
کتگورى هاى بعدى هستند ٠ازلحاظ حقوقى (درنظر گرفتن خواسته) و (اخذ حق مساوى) ويا به عباره ديگر برخوردار شدن از حق مسلم ، اين دو تعريف باهم متفاوت 
هستند ٠

در صورت اول ( درنظر گرفتن خواسته ) اين شکل داوطلبانه و اخلاقى را دارد و نه حقوقى را ، اجرأ و عدم اجراى آن منوط به اشتياق عامل ويا فاعل ميباشد ٠ 
و از لحاظ شرعى يک عمل مستحب است يعنى اجراى آن صواب دارد و ابأ ورزيدن از آن گناه ندارد ٠
اما در صورت دوم ( اخذ حق مساوى ) منحيث شهروند کامل الحقوق جامعه ، حقوق شهروندى فرد فرد جامعه واجب الاجرا بوده و ضرورت ندارد که کسى او را در نظر 
داشته باشد ويا نداشته باشد ٠ مليت هاى مختلف ساکن افغانستان باهم برادر ولى برابر در وطن آبايى خود حق مساوى دارند واين حق از طرف اولياى امور که خود مردم 
آنها را مى گمارند تحت تضمين و محافظت قرار گرفته و واجب الاجرأ ميباشد و اين کار برخلاف فرموده آقاى تره کى «تدريج» پذير نيست ٠ 
فراموش نبايد کرد آن مقوله حقوقى را که گفته شده است « حق داده نميشود بلکه حق گرفته ميشود » ٠ مردم با تفاوت از گذشته ها منتظر نخواهد ماند تا کی نوبت آنها 
برسد و کسى « خواسته » آنها را درنظر بگيرد ( بقول آغاى روستا تره کى ) بلکه مردم مصمم هستند که حق مسلم خود را بگيرند ٠

ژورناليست سوال را متوجه آقاى اسپنتا نموده ميپرسد فکر نميکنيد که چنين طرحى را که آقاى تره کى مطرح ميکند يک بازگشت به گذشته باشد و يادآور محروميت ها 
و تفرقه هاييکه نتيجه اش ميتواند در جنگ دو دهه گذشته به يک شکلى متبلور شده باشد ؟

داکتر اسپنتا با توجه به برترى جويانه بودن چنين طرز تفکر ميگويد اين طرحى که آغاى تره کى به آن اشاره ميکند يک طرح قبيله گرا يک طرح نيمه نژادپرستانه است 
که در جهان کنونى باعث خونريزى هاى بسيار فراوان شده است ٠ به باور بسيارىاز تحليلگران و آنانيکه در افغانستان حضور داشتند ميدانند که اين اقوام غير پشتون  
بخصوص در غرب ومناطق شمال افغانستان بودند که با دادن رأى براى آغاى کرزى امکان ٥٥ ٪ را براى ايشان ممکن گردانيدند حالا اگر ازين راه بخواهيم نتيجه گيرى 
نژادى بکنيم اين اصل دموکراسى اصل قوم کلان و بزرگ نيست اين يک اصل نژادپرستانه است وظيفه اصلى امروز اينست که رييس دولت آينده افغانستان چگونه ميتواند 
از رهبر يک قبيله برون آيد و به عنوان رهبرملى قدرت را در دست گيرد ٠ طرح هاى اينطورى که طرح هاى بسيار آشنا هستند نه در افغانستان بلکه در يوگسلاوى و 
در بسيارى کشور هاى ديگر باعث خونريزى هاى فراوان شده است ٠آقاى تره کى : ٠٠٠٠٠ تذکر آقاى اسپنتا تذکر بسيار تخيلى و درعين حال دور از واقعيت هاى جامعه 
افغانستان است ٠ بدليل اينکه انتخابات نشان داد که آرأ به کانديد هاى مختلف بر مبنى گرايشهاى قومى تقسيم شد ٠ آغاى کرزى که ٥٥ ٪ آرأ را که بدست 
آورده ٩٩، ٩٩ ٪ از مناطقى بوده که در آنجا پشتونها زندگى ميکرده ٠ مه بشدت طرفدار ازى هستم که او اقوام اکثريت که ميتواند نقش تاريخى را در جامعه قبيلوى بازى 
کنه ٠٠٠٠٠
به ارتباط اين فرموده آقاى روستار تره کى بايد گفت که درين شکى وجود ندارد که بناى آراى چهار کانديد عمده را آراى اقوام مربوطشان تشکيل ميدهد و اين 
پديده به واقعيت هاى جامعه مهر تأييد گذاشته بار ديگر تأکيد مينمايد که مسًله مشارکت ملى مبرم ترين وظيفه يى است که در برابر جامعه قرار دارد ٠ اما برخلاف فرموده 
آقاى تره کى اين بدان معنى نيست که آراى مردم صد در صد قومى شده باشد زيراکه در اکثر ولايات افغانستان مردم در برابر دو الترناتيف قرار گرفتند که متأسفانه هردو 
پيام آور احياى مظالم اجتماعى بود ٠ ازيکطرف تداوم سايه تفنگ اشخاص غير مسًول و خارج از کنترول و از جانب ديگر امکان احياى شوونيزم ويا طالبان به چهره 
ديگرى ٠ بتأسى ازين تشويش آراى مردم در ولايات شمالى ، شمالغربى و مرکزى کشور در بين کانديد هاى همتبار خود و کانديد آقاى کرزى تقسيم گرديده ، اگرنفى تقلبات 
صحبت شود نتيجه ٥٥ ٪ آرأ را براى حامدکرزى به ارمغان آوردند ٠از قرار ادعاى روستار تره کى که ميگويد ٥٥ ٪ برادران پشتون به آقاى کرزى رأى داده است چنين 
برميآيد که حد اقل ٢٠ ٪ ازين برادران در صف القاعده با دولت کرزى در حال نبرد هستند و شايد يک ١٠ ٪ هم در رأى گيرى شرکت نکرده باشد ، مجموع اين رقم 
به ٨٥ ٪ ميرسد مگر آقاى تره کى درين اظهارات خود نگفت که قبايل آنطرف خط ديوراند هم شامل همين رقم ٥٥ ٪ ميگردد يا چطور ؟اگر احيانأ قبول گردد که آراى بدست 
آورده حامد کرزى ٩٩، ٩٩ ٪ از مردم همتبارش بوده باشد پس صبغه ملى بودن رييس جمهور منتخب در يک جامعه کثيرالمله زير سوال قرار دارد و يک رييس جمهور 
غيرملى متکى به قبيله ويا قوم مشخص خود يک رييس جمهور نابکار و عارى از هرهوع مشروعيت ميباشد ٠

همچنين ادعا ها بار ديگر ثابت ميسازد که رقم ٥٥ ٪ آرأ براى حامدکرزى ماحصُل ساخته و پرداخته ذهنى بوده و با نتيجه طبيعى سنجش آرأ هيچ رابط يى ندارد ٠ به نظر 
من با اينطور ترتيبات ارقام آرأ براى کانديدهاى رياست جمهورى گردانندگان اين پروژه خواستند خاطرنشان نمايند که آراى مردم قومى شده و کميت شعاع وجودى اقوام 
طورى ميباشد که « نتيجه آرأ » نشان ميدهد ٠در شرايط فعلى افغانستان که مردم در انتظار دگرگونى ها بسوى ساختن يک جامعه فارغ از استبداد ، تبعيض ، بدبينى ، 
دشمنى و عدم اعتماد بين مليت ها و اقوام هستند ، نشخوار کردن مسًله اقليت و اکثريت و يا برادر بزرگ و برادر کوچک ، براى مردم جنگ زده و بدبخت جامعه افغانى نه 
صلح ، نه کار ، نه نان و نه هم لباس خواهد شد ٠
اگر پيشگامان جامعه افغانستان مرض خودمنشى بزرگسالارى و اکثريت سالارى را در وجود خود مهار نسازند و موجوديت همديگر را تحمل نکنند ،  رسيدن به يک توافق 
ملى و صلح شهروندى و اعمار يک جامعه نوين براساس اصول دموکراسى و احترام متقابل حقوق شهروندى غيرممکن ويا حداقل بى نهايت دشوار خواهد بود ٠ ضرب 
المثل بجاى و انسانى در زبان پشتو وجود دارد که ميگويد « که ته وايى چه زه يم او زه وايم چه زه يم ، نه به ته يى نه به زه يم ، او که ته وايى چه ته يى او زه وايم چه 
ته يى ، هم به ته يى هم به زه يم » ٠ترجمه : اگر تو بگويى که منم و من بگويم که منم ، نه تو هستى و نه من هستم ٠ اگر من بگويم که تويى و تو بگويى که تويى ، هم 
تو هستى و هم من هستم ٠
                                          
و من الله التوفيق

هالند - ١٥ نوامبر ٢٠٠٤ ميلادى

akbarhemat4@hotmail.com


بالا
 
بازگشت