آيا يك نفر قوي‌تر از 17 نفر است؟

 

نويسنده: داكتر شمس‌الدين لغماني

سنبله 1383

عقربه‌هاي ساعتِ زمان، با شتاب حركت مي‌كند، شمارش معكوس براي شروع انتخابات رياست جمهوري افغانستان آغاز شده‌است.

    قرار است به تاريخ 18 ميزان يك حادثه بسيار مهم و سرنوشت ساز در افغانستان اتفاق بيفتد. درين روز ارادة ملت در عرصة انتخابات، تبلور خواهد يافت و افغانان ”حق خود اراديت“ خود را تمثيل خواهند كرد.

    صحنة رقابت‌هاي انتخاباتي در افغانستان بسيار پرجوش و خروش است؛ ولي اينكه در نهايت چه كسي درين انتخابات برنده خواهد شد سوالي است كه جواب دادنش مشكل است، زيرا كليد غيب در دست خداست، اما سرانجام در 18 ميزان هرچه در ديگ است در چمچه بيرون خواهد آمد.

    انتخابات رياست جمهوري را ميتوان به يك منظرة بديع و شگفت انگيز تشبيه نمود؛ اطراف و جوانب ذيدخيل درين انتخابات، هركدام با يك ديد خاص به اين منظره نگاه مي‌كنند، كانديداها هركدام حريصانه به چوكي رياست جمهوري و كاخ گلخانه چشم دوخته‌اند و هركدام با زبان خاصي به مردم مي‌گويند «من خدمتگار شما هستم به من رأي بدهيد، كمكم كنيد تا به قصر گلخانه راه پيدا كنم، چوكي رياست جمهوري حق من است، به گفته‌هاي رقيبان اعتماد نكنيد، آنها هرچه از باغ بالا و آسياي پايين بگويند صحت ندارد، تنها من هستم كه مي‌توانم شكم‌هاي گرسنه را سير، شهرهاي خراب شده را آباد، دشت‌هاي لم‌ يزرع كشور را سرسبز و افغانستان را به گلستان تبديل نمايم و خيلي چيزهاي  ديگر. »

    از آن طرف طالبان نيمه جان و متواري سر از ”غار موشي‌“هاي خود بيرون كشيده‌اند و دم به دم رجز مي ‌خوانند و مي‌گويند گور پدر انتخابات، ما سرنوشت ملت افغانستان را با تفنگ و مواد منفجره تعيين مي‌كنيم.

كرزي به طرف آمريكاييها چشمك مي‌زند، ملاعمر، خوب است كه مثل موشه دايان دنيا را فقط با يك چشم نگاه مي‌كند. خلاصه اسامه‌بن لادن، پرويز مشرف، جورج دبليو بوش، نصرالله بابر، مشران قبايل آن سوي خط ديورند، همه و همه مثل كاسه‌هاي داغ‌ تر از آش، به منظرة انتخابات افغانستان، چهارچشمه نگاه مي‌كنند.

    درين ميان آقاي كرزي، يك تنه با 17 نفر كانديداي ديگر در حال مبارزه است، هر قدر مخالفين ايشان گفتند: اول استعفاء بعد كانديداتوري در جواب گفت: نه! هرگز استعفا نخواهم كرد ( يعني سنگ در جاي خود سنگين است )، گفتند بيا با ما مناظره كن، فرمود فعلاً مصلحت نيست. گفتند عادلانه نيست كه از امكانات دولتي و كمك‌هاي آشكار و پنهان خارجي‌ها بطور يكجانبه به نفع خود استفاده كني، سخنگويانش يكصدا اين به اصطلاح ”ابهامات نادرست“ را رد كردند و گفتند جناب كرزي صاحب، عدالت پيشه و دموكرات است.

    15 كانديداي مخالف، هرقدر چپن ابريشمي آقاي كرزي را كش كردند، عذر نمودند، تهديد كردند، فشار آوردند، به قانون اساسي متوسل شدند، جرگه تشكيل دادند و خلاصه هرچه خود را به آب و آتش زدند كه آقاي كرزي را لااقل براي چند هفته از چوكي رياست پايين بياورند موفق نشدند. جواب آقاي كرزي به ايشان، در حقيقت اين شعر ”رحمان بابا“ به زبان پشتو بود كه گفته است:

لکه و نه مستقــــــيم پخپل مكان‌يم

كه خزان را باندي راشي كه بهار

    شلّه‌گي و قاطعيت جناب آقاي كرزي، سرانجام كانديداهاي مخالف را عملاً به عقب‌نشيني وادار كرد و ديگر كسي نگفت كه ايشان مستعفي شوند، از تحريم انتخابات هم خبري نشد؛ تا اين مرحله از رقابت‌ها و جنجال‌هاي انتخاباتي، كرزي خود را به كرسي نشانده و گوي سبقت را از حريفان ربوده است. به همين خاطر و با مشاهدة اوضاع آشفتة صحنة انتخابات، بعضي از هموطنان  ما با لحن تمسخر آميز مي‌گويند: نوش جانت آقاي كرزي! عجب پهلوان زور‌آور و چلبازي هستي كه يك تنه در برابر 17 نفر حريف ايستاده‌اي و يكه يكه حريفانت را از ميدان باسكتبال انتخابات بيرون مي‌كني.

و اما در جبهة كانديدهاي مخالف آقاي كرزي چه خبر؟

    اعضاي اين جبهه ناهمگون نامشترك بايد بر سر دروازة (شوراي همكاري كانديداها) اين كلام فيلسوف شرق مرحوم سيد جمال‌الدين افغان را بنويسند كه مي‌گويد:

” افغانها اتفاق كرده‌اند كه هرگز اتفاق نكنند“

بله درين جبهه، كانديدهايي را مي‌بينيم كه از يك قوم و مليت‌اند، سالها با هم در چوكات يك حزب سياسي و در يك سنگر نظامي عليه دشمنان دين و وطن جنگيده‌اند، حتي از يك سمت و ولايت و منطقه هستند، افكار و عقايد و سطح تحصيلات و نوع سليقه و خط‌مشي آنها نيز با هم بسيار نزديك و همگون است ولي با تمام اين مشتركات بازهم هركدام ازين افراد، پرچم جداگانه‌اي را بلند كرده و طبل مخصوص به خود را به صدا در‌آورده و ”قوغ“ انتخابات را در زير ديگدان خود جمع مي‌كنند.

    معلوم نيست سمفوني انتخابات رياست جمهوري در افغانستان چرا اينهمه آهنگ‌هاي مختلف  مي‌نوازد؟ دو برادر، دو همفكر، دو هم قبيله، دو يار سالهاي جهاد، اينك براي بدست آوردن چوكي رياست، رو در روي هم قرار گرفته‌اند؛ شوراي همكاري كانديداها فقط يك اسم بي‌مسمي و خانه‌‌‌اي بي سقف و ستون است. در چوكات اين شورا، مسايل مبهم، پراكنده و نا متجانس مطرح مي‌شود و ازين ساز بي قانوني، نغمه‌هاي متفاوتي به گوش مي‌رسد. با اين وضعيت نابهنجار، چگونه ميتوان باور كرد كه اعضاء محترم اين شورا واقعاً براي به پايين كشيدن كرزي از اريكة قدرت مبارزه مي‌كنند و مي‌خواهند فردي از ميان جمع همفكر و همطراز خود را در برابر آقاي كرزي عَلَم نمايند؟

    اگر اينها واقعاً چنين انديشه‌اي در سر مي‌داشتند از همان آغاز تشكليل شوراي همكاري، حتماً يك نفر و يا حداكثر دو نفر را به حيث كانديداي مشترك خود معرفي مي‌كردند، وجود 18 كانديدا در يك انتخابات، نشان دهندة اين واقعيت تلخ است كه هر كدام خود را برتر و مستحق‌تر از ديگران مي‌داند و هيچكس تابع هيچكس نيست و هر كس ”منم“ مي‌گويد و درين ميان چوكي رياست جمهوري صنمي زيبا و شاهد طنّازيست كه پيش چشم 18 عاشق دلباختة خود جلوگري و دلبربايي مي‌كند.

    در جبهة كانديداهاي مخالف آقاي كرزي، پراكنده‌گويي و تشتت آراء بيداد مي‌كند. خط‌مشي آنها حالت كليشه‌اي و شعارگونه دارد، و ديدگاههايشان راجع به بعضي مسايل، واقعاً حيرت آور و تعجب‌برانگيز است.

    يكي مي‌گويد: اگر من رئيس جمهور شوم براي هر تبعة افغانستان خانه‌اي خواهم ساخت، چرا اين كانديداي محترم حرفي مي‌زند كه حتي خودش هم نميتواند باور كند؟

    ديگري مي‌گويد: هرگاه من درين انتخابات برنده شوم در زمان تصدي رياست جمهوري خود (يعني مدت پنج سال آينده) خط ديورند را در داخل قلمرو پاكستان تعيين خواهم كرد و اين قرارداد استعماري را فاقد اعتبار و مشروعيت اعلام خواهم نمود.

    يك كانديداي ديگر مي‌گويد: در صورتيكه در انتخابات پيروز شوم لويه جرگه را فرا مي‌خوانم و نظامي فدرالي را براي افغانستان پيشنهاد مي‌كنم.

    بازهم از جمع كانديداهاي شوراي همكاري يكي ديگر از داوطلبان قدرت مي‌گويد: نظام رياستي با اصل دموكراسي منافات دارد، هرگاه مردم به من رأي بدهند و چوكي رياست جمهوري به من تعلق بگيرد نظام پارلماني را جايگزين نظام رياستي خواهم كرد تا قدرت اصلي در دست پارلمان و وكلاي منتخب مردم باشد.

    يكي ديگر از كانديداهاي محترم (معلوم نيست با چه انگيزه‌اي؟ و شايد براي جلب آراي طبقه پشتون افغانستان) به قانون تعدد زوجات كه از قوانين مسلّم و تغيير ناپذير اسلامي است انگشت انتقاد مي‌گذارد و بقول بعضي‌ها از خط قرمز عبور مي‌كند و در مورد قانون طلاق  نيز حرفهاي بر زبان جاري مي‌كند كه اين سخنان خشم سترة محكمه  را برانگيخت و قاضي محكمه سخت گريبانش را گرفت.

    اين چنين پراكنده‌گوييها و سخنان غير مسؤولانه از زبان كانديداهاي محترم رياست جمهوري متأسفانه خيلي زياد شنيده مي‌شود. در سخنرانيها و خطابه‌هاي آنان، هيجان و احساسات غلبه دارد و كمتر كانديدائي را ميتوان سراغ كرد كه در پهلوي سخنان كليشه‌اي و بيانات پرجوش و خروش تبليغاتي خود،  طرح و برنامة جامع و قابل تطبيق براي رشد و انكشاف افغانستان و رفاه و سعادتمندي فقير و بيكار و كم بغل خود ارائه دهند؛ هر كدام ازين محترمين، در سخنان تبليغاتي خود، طبق معمول، ابتدا چند تا نيش و كناية آبدار به جان آقاي كرزي حواله مي‌كنند. بعد مي‌گويند خط‌مشي من چنين است و اهداف و پرورگرام‌هاي من چنان ... .

    خط‌مشي‌ها كاملاً متفاوت و ناهمگون، و پروگرام‌ها بسيار عريض و طويل است، معلوم نيست آن دهقان بيسواد دهاتي هموطن ما چگونه از بين 18 كانديداي رياست جمهوري، خوب را از بد، و يا ميان خوب‌ها، خوبترين، شايسته‌ترين و با كفايت‌ترين فرد را تشخيص دهد و راي خود را به صندوق آنجناب بريزد؟ امروز در كابل و در داخل افغانستان از هر كس در بارة پروگرام و خط‌مشي كانديداها سوال كني برايت خواهد گفت فضا آنقدر مغشوش و ابر آلود است و خط‌مشي‌هاي اعلام شدة كانديداهاي محترم رياست جمهوري آنچنان ”گد“ و ”ود“ است كه براي تشخيص دادن بهترين خط‌مشي‌ها چهل تا مستوفي دانا و كاركشته لازم است. ولي درين گيرو دار و هياهو، هستند خارجياني كه با تفنگ تبليغات و تيرهاي زهر‌آلود توطئه به كمين مجاهدين نشسته‌اند و مي‌كوشند با انواع لطايف‌الحيل  و رگبار توطئه و تبليغات، رهبران مجاهدين را به اتهام عناصر ضد صلح و ترقي و دشمنان آشتي‌ناپذير دموكراسي و حقوق بشر؟! از صحنه خارج نمايند. ولي كيست كه نداند اين اتهامات كاملاً جعلي و محصول فابريكة دروغ و نيرنگ غربيهاست، چلوصاف آنها وقتي از آب بيرون آمد كه جنگسالار حرفه‌اي و قوماندان غير مسؤول صدها مليشة مسلح يعني امان‌الله نيك زاد را پس از ارتكاب جنايات تكان دهنده و ضد انساني‌اش محترمانه از شيندند هرات به كابل فراخواندند و به عنوان ميهمان دولت در كابل نگه داشتند، اما والي قانوني هرات يعني اسماعيل خان را به اين بهانه كه در راه تأمين صلح و برقراري امنيت و بازسازي اين ولايت جانفشانيها كرده و فداكاريهائي از خود نشان داده است، از مقام ولايت بركنار نمودند. همگي مي‌دانند پيشنهاد چوكي وزارت معادن و صنايع براي اسماعيل خان به پاس خدمات ارزنده‌اش، صرف يك بهانه براي دور كردن او از هرات و تحت نظر نگه داشتن وي در كابل مي‌باشد. اكنون سياستي در افغانستان جريان دارد كه ترور شخصيتي رهبران مجاهدين يكي از شاخصه‌هاي اصلي آن بشمار مي‌رود، ما كاري به اين نداريم كه در پايان انتخابات چه كس برنده خواهد شد ولي هدف ما ازين نوشته آنست كه تدابيري اتخاذ شود تا از حريم مقدسات مذهبي مردم مسلمان افغانستان كه محيط ملي و ديني كشور را حفظ كرده‌است به نحو احسن محافظت شود.   


بالا
 
بازگشت