بزرگی در راه است

 

نوشتهء: عزیزالله ایما

 

 

میگویند نخستین نمایشنامه ها 4000  سال پیش از میلا د در مصر به روی پرده آمدند که دریغا از آنها اثری به جای نمانده است.

از همان آغاز نخستین نمایشنامه های یونانیان میبینیم که آشیل با امید های بی پایانی به آیندهء بشریت؛ اندوخته ها وتجربه های زنده گی اش را با دیگران در میان میگذارد و مینماید که چه گونه  خدایان ، قهرمانان و شاهان، گرفتار درگیری های  بزرگتر از نام  ونشان خویش اند.

 

شکسپیر این نابغهء ادبیات نمایشی ، تاریخ را در برابر چشمان بیننده جان میدهد و کنش و واکنش سرداران و شاهان را از پهنهء گستردهء زنده گی با قدرت عجیبی در پرده های نمایش میگنجاند.

 

شکسپیر ، شیلر و سترند برگ نویسنده گان بزرگی بودند که تاریخ را در صحنهء کوچکی در برابر بیننده گان قرارمیدادند و به آن جان دوباره می بخشیدند.

 

بسیاری از صاحبنظران نمایشنامهء « باغ آلبالو » ی انتوان چخوف را گذار از یک عصر به عصر دیگری میدانند وعده یی هم آن را دید پیشگویانهء سرنوشت روسیه گفته اند.

 

واما رزاق مامون با « پردهء شانزدهم » مارا به دیروز تاریخی می برد که هنوز هم دربرابر چشمان ماست.

مامون در پانزده پرده ، عصر خلافت عباسیان را با حیله ها ، فتنه ها و تزویرها ی  دربار ودرباریان ؛ بیچاره گی و ذلت سرداران و شمشیر دارانی که با خون همگنان و همتباران خویش سیمای عظمت های بی بنیاد شان را تصویر میکنند.

 

کلام فخیم و بینش حجیم مامون جوان ، برگهای کاغذ را به پرده های عظیم نمایش تاریخ مبدل میسازد و ما عجین شدن دیروز های مان را با امروز های مان می بینیم.

 

صحنه های درخشان حضور روح بابک خرم دین در برابر افشین؛ به زنجیر کشیده  شدن افشین ـ سردار نامدار سپاه دارالخلافهء بغداد و فاتح جنگ با رومیان؛ ذلت و خواری مازیارفرمانروای طبرستان؛ استواری سخنان افشین هنگام محاکمه و افشا گری های یاران وشاهدانش؛ وبه باد سپردن خاکستر پیکرهء آن ساجی وارسته ، از فراز بت های بامیان؛ خط خون خراسانیان را از آن سوی تاریخ تا به امروز در قتلگاه سردار و سپه سالار دیگری  کشيد که سه دهه در برابر استعمار و استبداد قامت افراخت ودر پایان خون ریخته اش به دست خود کشانِ تبار معتصم ، نخشکیده؛ یاران و « دسته های فاتح و پر از باد و مدعایش» در پای خلافت دیگری، قربانیان زبونی و ذلت خویش را نظاره میکنند و چنان به سوی هیچ شدن و گم شدن گام میزنند که در ادامهء راه ، خونی هم نخواهند یافت تا صورت در حال مردن را رنگ سر افرازی بخشند.

 

پردهء شانزدهم ویا شانزدهمین پرده، از دید چشمانی که همه چیز را در ظاهر میتوانند دید؛ پنهان است.

 

پرده شانزدهم ویا شانزدهمین پرده، ماراخاموشانه به عمق تاریخ میکشاند و ما ناگزیریم آن را در برابر چشمان باطن مان روی صحنه آوریم.

یا قامت شکسته وسیمای ذلت مان را گریسته به تماشا نشینیم ویا قد بر افرازیم  و از هیچ قدرتی نهراسیم ودرین دنیای ناپایداری که مرگ پایانش است؛ مرگ را نپذیریم و حضور روحمان را جاودانه سازیم.

 

رزاق مامون نخستین گامهایش را چنان محکم  جای پای بزرگان و نمایشنامه نگارانی که نامشان را پیشاپیش گفته آمدیم؛ میگذارد که بدون شک میتوان گفت:

 " بزرگی در راه است."

 

 

 


بالا
 
بازگشت