سراج الدين اديب

دنمارک

درمحور، حوادث سپتمبر

  

بخش ( دوم )

از ظهور تا شکست طالبان 

 

 حوادث 11 سپتمبر2001 در امريکا، ودر پس منظرآن جنگ امريکا و انگليس درافغانستان نه تنها مردم عزيزمان را بلکه درمجموع تمام جهان را تکان داد، تـنها استدلال مناسب جنگ امريکا، درآنست که اکثر مردم افغانستان قربانی ديکتاتوری ملامحمدعمراخندزاده، وهيئت رهبری اش وهمچنان همکاران پاکستانی وسعودی آن تحت نام تحريک طالبان بوده ومردم ازخارج شدن صحنه سياسی ملاعمر و سايرمتجاوزين ابرازخرسندی کردند، زيرا وجود، او برای کشورعزيزمان افغانستان چنان فاجعهء محسوب می شد که تهاجم امريکا در وحله اول برای عدهء نويد بخش وچشم اندازهای به مراتب بهتر بود، در اين ميان نمی توان ازبه ارمغان آوردن دموکراسی ويا خشنودی از، لشکر غربی برای افغانستان سخن گفت؛ بلکه موضوع تـنها رهايی از کابوسی بد نام ملاعمر و شبکه های ياری دهنده پاکستانی وگروه  بن لادن بود زيرا که افغانستان از حلقوم (پاکستان ـ سعودی*) بيرون کشيده شد، بسياری چنان می پنداشتند که ابر قدرت امريکا و انگليس با داشته ها و تجهيزات مدرن نظامی همانطوری که به زمان اندک طالبان را ريشه کن کرد  به زودی روی شبکه های پاکستانی و دستگيری، بن لادن  فايق می آيند و مردم افغانستان برای هميش از شر خارجی ها وقدرتمندان خارجی بيرون می آيند ولی دراين چند سال ديده ميشود که سريال بن لادن به درازا، کشيده شد و زجر، آه و ضجه مردم از دست حاکمان بی قانون نحوه ديگر بخود گرفت، زيرا مردم رفاه اجتماعی و اصلاحات اساسی زير بنايی را آنطوريکه از جلسه( بن) به بعد   توقع داشتند به استثنای چند مورد لمس نکردند ودوام و افزونی حضورنظاميان خارجی باعث شک و ترديدی را درميان مردم به بار آورد، بسياری ميپرسند که طالبان کی ها اند و چرا اينقدرمهم که بهای آنرا مردم عادی می پردازند ؟ به همين منظور چون جنگ امريکا و ائتلاف عليه تروريزم زير نام بن لادن و ملا عمر و گروه های وابسته به آن حک شده بناأ به ناگزيری آنرا از ريشه بايد پی گرفت تا خوب را از، زشت تفکيک کرد.

 

نهضت مقاومت قندهار:

    نهضت به اصطلاح مقاومت قندهار براساس شبکه قبيله ای درانی ها شکل گرفت، درقندهارمبارزه عليه روسيه بيشتريک جهاد قبيله ای به شمار می رفت که رهبری آنرا، رؤسای قبايل وعلمای سنتی به عهده داشتند، نه يک جهاد ايديولوژی به رهبری اسلام گرايان، احزاب هفتگانه مجاهدين مستقردرپشاورکه توسط پاکستان به رسميت شناخته شده و سهمی از کمک ها را از طريق مجاری سيا دريافت می کردند، رهبری هيچ يک از احزاب هفتگانه با پشتونهای درانی نبود، در قندهار هر يک از احزاب پيروان خاص خود را داشت اما پرطرفدارترين حزب در جنوب، حزبی است که مبتنی بر پيوند های قبيله ای باشد، مانند حرکت انقلاب اسلامی به رهبری مولوی محمد نبی محمدی و حزب اسلامی مولوی يونس خالص، اين دو رهبر در محافل پشتون کاملأ شناخته شده بودند و هر کدام مدارس مذهبی خود را اداره ميکردند.

   برای قوماندانان جنوب وفاداری حزبی بستگی به تأمين اسلحه و پول توسط رهبران احزاب در پشاور داشت، برهمين اساس ملا محمد عمر به حزب اسلامی يونس خالص پيوست، در حاليکه ملا محمد حسن عضو حرکت انقلاب بود، يکی ديکر از احزاب پر طرفدار جبهه ملی اسلامی به رهبری سيد احمد گيلانی بود، حرکت انقلاب ، ساختار منسجم حزبی نداشته و تنها بر اساس پيوند های متزلزل بين قوماندانان و سران قبايل شکل يافته بود، حزب اسلامی گلبدين حکمتيار ساختاری بسيار سازمان يافته، سری و شديدأ متمرکز داشت و کادرهايش را از ميان پشتونهای باسواد شهری انتخاب می کرد، قبل از جنگ اسلام گرايان در جامعه جايگاه تعريف شده ای نداشتند، اما توسط پول و اسلحهء  سيا، و با حمايت پاکستان نفوذ سياسی فوق العاده ای يافتند، سنت گرايان اسلامی چنان در مقابل هم صف آرايی کردند که سر انجام رهبری سنتی در قندهار به کلی حذف شد و صحنه را برای موج جديد طالبان که به مراتب اسلام گراتر از آنان هستند خالی کرد که سابقه تاريخی خاص قندهار نيز در نبرد برای تسخير آن تعيين کننده بوده است. 

معرفی شهر قندهار:

   قندهاردومين شهربزرگ افغانستان به شما ميرود، در سال 1979 ميلادی مطابق 1358 خورشيدی جمعيت آن حدود 250000 نفر می رسيد، شهر قديم قندهار از 500 سال قبل از ميلاد به اينطرف مسکونی بوده است، اما منديگگ واقع در 56 کيلو متری اين شهر که در حدود 3000 سال قبل از ميلاد ايجاد شده ويکی از روستاهای عهد برنز به شمار ميرود، بخشی از تمدن دوره ( ايندوس ) را تشکيل می داده است ، از آنجائيکه شهر قندهار در تقاطع راههای تجاری قرار داشته است ، قندهاريها در طول تاريخ تاجران بزرگی به شمار می رفته اند، اين شهر از طرف شرق با عبور از ( بولان ) به سند، دريای عرب ( خليج فارس ) و هند و از طرف غرب به هرات و ايران منتهی می شود، قندهار مهمترين نقطه تلاقی تجاری، هنر و صنعت ايران و هند بوده و بازار های پر رونق آن قرنها شهرت داشته است، شهر جديد اندکی از نقشه اوليه اش که احمد شاه درانی، بنيانگذار سلسله درانی آن را تهيه کرده بود انحراف يافته است، اين امر که درانی ها از قندهار بر خاسته و با حکومت 300 ساله شان برافغانستان دولت جديد را دراين کشور پايه ريزی کرده اند، به مردم قندهارنسبت به ديگر پشتونها موقعيت ممتازی بخشيده است، شاهان کابل به عنوان يک امتياز خانوادگی، قندهاريها را از خدمت سربازی معاف کرده بودند، آرمگاه احمدشاه در بازار مرکزی شهر قرار دارد و هنوز مردم زيادی برای دعا به بنيانگذارکشورشان آنجا به ادای احترام می روند، پشت آرمگاه احمدشاه درانی محل نگهداری خرقه حضرت محمد( ص) يکی از مقدس ترين اماکن نيايش در افغانستان است، خرقه به ندرت از محل خودش خارج ميشود، چنانچه که يگبارمرحوم امان الله خان( موسس استقلال افغانستان ) برای متحد کردن قبايل، خرقه مبارک را به عموم نشان داد و بار ديگرهنگامی به مردم نشان داده شد که در شهر مرض وبا شيوع يافته بود، همچنين در سال 1996 ميلادی مطابق 1375 خورشيدی ملا محمدعمر به منظور مشروعيت بخشيدن به رهبری اش و به عنوان کسی که مسئوليت الهی دارد تا مردم افغانستان را رهبری کند خرقه را از محل خودش بيرون آورده و به انبوه طالبان حاضر نشان داد.

   شهر قندهار در وسط صحرا قرار دارد گرمای تابستانهای آن نفس گير است، اما اطراف شهر را نهر های پر آب و زمينهای سر سبز و با غات ميوه فرا گرفته است که حاصل از آن ، انگور، خربوزه ، شاه توت، انجير، شفتالو و انار بدست  می آيد ، و انار آن بر علاوه  مصرف داخلی  در سراسر هند، پاکستان و ايران مصرف داشته و مشهور است،  تجاران قندهار از يک قرن پيش تجارت خود را با حمل ميوه قندهار به دهلی و کلکته آغاز کرده اند و اين تجاران کمک مالی عمده ای به طالبان برای تسلط بر کشور نمودند ، باغ های ميوه قندهار پيش از جنگ بايک سيستم منظم و يکپارچه آبياری می شد، اما پس از شروع جنگ هم مجاهدان و هم نيرو های شوروی سابق، مزارع را چنان به صورت انبوه مين گذاری کردند که روستاييان بنا چار باغ ها شانرا ترک کرده و با پاکستان مهاجرت نمودند، قندهار يکی از پر (مين) ترين شهر های جهان به شمار ميرود، در يک چشم انداز نسبتأ هموار، باغها و کانالهای آب پناهگاههای اصلی مجاهدين به شمار می رفت ، آنان به زودی کنترول حومه شهر را به دست گرفته و نيروهای روسی را در داخل شهر محدود ساختند، حرکت تلافی جويانه روسها عبارت بود از قطع هزاران درخت و هموار کردن کانالهای آبياری ( از سال 1990 به بعد ) هنگامی که مهاجرين به مزارع ويران شده شان بازگشتند بنا بر دستور و بعضأ بناچار برای امرار معاش به کشت خشخاش روی آوردند و بدين ترتيب منبع در آمد مهمی برای طالبان ايجاد کردند.

بيو گرافی شخصی ملا عمر:

 

   ملا محمد عمر در حدود سال 1959 ميلادی مطابق 1338 خورشيدی در دهکدهء ( نوده /  راهود ) درولايت ارزگان در يک خانواده غريب و فاقد زمين از قبيله هوتک شاخهء  از پشتونهای غلزايی به دنيا آمد، او پدرش را در نو جوانی از دست داد وظيفه تکفل مادر و خانوادهء  پر جمعيتش به دوش او افتاد،  ملا عمر جوان در جستجوی کار به روستای سينکسار در ناحيه ميوند ولايت قندهار رفت و در آنجا ملای، ده  شد و يک مدرسه کوچک باز کرد، ملا عمر به حزب اسلامی يونس خالص پيوست و بين سالهای ــ92 تاـ 1989 ميلادی مطابق 71 ـ 1367 خورشيدی تحت فرماندهی نيک محمد عليه رژيم جمهوری افغانستان جنگيد؛ او طی اين مدت چهار بار مجروح شد وآخرين بارچشم راستش را ازدست داد، ملا عمر سه زن داردکه کاملأ پوشيده هستند، درحاليکه دومين همسرش گلجانا که کمترازبيست سال سن داشت با ملاعمردر سال 1995 ميلادی مطابق 1374 خورشيدی با او ازدواج کرد، از روستای سينگسار است نخستين و سومين همسرش از ارزگان هستند، او جمعأ پنج فرزند دارد، که در مدرسه خودش درس می خواند، ملا عمر مردی قد بلند و خوش اندام است، عمامه سياه بر سر می پيچد و ريش سياه و بلند دارد، او خونسرد اما زيرک و باهوش است در برابر ديگران بخصوص خارجيها بيش از حد محجوب و خجالتی است و ليکن طالبان به آسانی به او دسترسی دارند، در ابتدا نماز جمعه را در مسجد اصلی شهر بر گزار می کرد و با مردم در می آميخت ؛ اما به تدريج منزوی تر شده رفت، ملا عمر ريش انبوه و صدای ملايم و آرام دارد.

 

قيام عليه قوماندانان خشن قندهار:

    در باره اينکه چگونه ملاعمر توانست گروه کوچکی از طلاب را عليه قوماندانان خشن قندهار به حرکت در آورد، داستهانهای زيادی بر سر زبانهاست، موثق ترين آنها که اغلب نقل و قول می شود آن است که دربهار سال 1994 ميلادی مطابق 1373 خورشيدی( زماني که گروه های مجاهدين در کابل به جنگ خون و آتش مصروف بودند) ساکنان محله سينگسار برای شکايت از يک قوماندان نزد ملا عمر آمدند، آنها اظهار داشتند که يکی از قوماندانان دو دختر جوان را ربوده سرهايشان را تراشيده وپس از بردن در يک پايگاه نظامی مورد تجاوز قرار داده اند، ملاعمر باجمع آوری 30 طالب که تنها 16 ميل تفنگ داشتند به پايگاه قوماندان مذکور حمله نموده و پس از آزاد کردن دختران ، فرماندهء را از لوله تانک حلق آويز کرد، طلاب در نتيجه اين عمليات مقدار زيادی اسلحه و مهمات به دست آوردند، بعد ها ملا عمر اظهارداشت : ما عليه آن دسته از مسلمانها که گمراه شده بودند می جنگيديم ، چطور می توانستيم آرام بنشينيم، در حالی که مشاهده می کرديم عليه زنان و بيچارگان جنايت صورت می گيرد .

   چند ماه بعد از اين حادثه دو قوماندان ديگر در قندهار رو در روی هم قرار گرفتند، اين بار موضوع اصلی پسر بچه ای بود که هر يک از قوماندان خواهان او بودند، درجنگی که بين آنها در گرفت چند شهروند به قتل رسيدند، گروه ملا عمرپسر بچه را، آزاد کرد و پس ازآن مردم با اشتياق از آنها تقاضا نمودند که در ديگرمشاجرات محلی نيز به کمک آنها بشتابند، اکنون ملاعمرچهره رابين هود  را به خودگرفته بود که در مقابل قوماندانان زور گو به ياری مردم بيچاره می شتافت موقعيت ملا عمر به اين دليل بالا گرفت که هيچ پاداش و تأييدی از مردم که به کمک شان می شتافت تقاضا نمی کرد خواست او تنها يک چيز بود: اينکه برای ايجاد يک نظام کاملأ اسلامی از او پيروی کنند ! در همين هنگام فرستادگان ملاعمربا اسماعيل خان در هرات و ربانی درکابل ديدار کردند، حکومت منزوی کابل علاقمند بود هر نيروی جديد پشتون و مخالف حکمتيار را که هنوز از گلوله باران کابل دست بر نداشته بود حمايت کند در اين ملاقات ربانی قول داد طالبان را کمک مالی نمايد، مشروط بر اينکه آنها با حکمتيار به مخالفت بر خيزند، طالبان که در مدارسی تحت سر پرستی مولانا فضل الرحمن مولوی تند رو و حزبش جمعيت العلماء اسلام درس خوانده بود نيروی نو ظهور طالبان را به قوای مسلح  و آی اس آی  پاکستان معرفی ميدارد.

 

 گروه مجهول و شهره شدن آنها :

   بتاريخ 4 نومبر 1994 ميلادی مطابق 13 عقرب 1373 خورشيدی، کاروان بزرگ تجارتی پاکستان متشکل از 30 لاری به مقصد آسيای مرکزی از طريق سپين بولدک داخل ولايت قند هار شد ولی مورد تاراج گروه مسلح قرارگرفت وبعد  گروهی دينی افغان داخل صحنه شدند و با حملات برق آسای نظامی اموال تاراج شده را دوباره بدست آورند و ازهمان جا بود که پای شان در يک سلسله اقدامات اصلاحی داخل گردانيده شد، و بنام تحريک طالبان شهرت يافتند چنانچه آنان درابتدا برای پاک کاری شاهرا، ها از پاتکها ومحصول گيری های غيرقانونی وغيرشرحی، دزدی و چور وچپاول و دست درازی به مال و ناموس مردم داخل يک سلسله اموراصلاحی شدند، گفته شده که حملات طالبان در ولاياتی که تحت کنترول شان در آمده اند ازطرف شب بوده، اين امردر آن وقت برای گروه های که قدرت را در کابل بدست داشتند، زنگ خطری را به صدا درمياورد اينکه مبادا آنها از حمايت قوای هوائی که  با وسايل  رادار، به آسانی کشف نشود برخوردار باشند، قوای که قسمأ ازبيرون مرزها کمک نظامی خواهد شد به قول خانم بينظير بوتوکه به خبر نگار بی بی سی اظهار داشته بود{ گروه طالبان به کمک دولت های ايالات متحده امريکا، انگلستان و عربستان سعودی چند سال قبل در پاکستان ايجاد گرديده که چهره های اساسی را طالبان مدارس دينی ازجمله مهاجران افغان تشکيل ميدهد که بعدأ گروپ فوق به نيروی طالبان مسلح مبدل گرديد و رهبری آنها را رهبران سازمان بنيادگرای پاکستان ( جمعيت العلما ) بدوش داشته و.. سلاح طالبان از امريکا و انگلستان و پول از جانب سعودی اکمال ميگردد .  ـ هفته نامه اميد چاپ امريکا شماره مسلسل 235  صفحه 7 .

   امريکا درآغاز، از ورود و ظهورتحريک طالبان در صحنه استقبال کردند، زيرا گروهی که توانسته بودند در قندهار و قسمت هايی از جنوب، امنيت بر قرارنمايند، برعلاوه امريکايی ها فکر می کردند که طالبان سدی عليه منافع روسيه وايران درمنطقه بوده و زمينه را برای پاکستان آماده می سازد  تا از طريق افغانستان به بازارهای پرمنفعت ومنابع عظيم نفت و گازآسيای ميانه راه يابد، مامورين امريکايی همچنين عقيده داشتند که گروه طالبان می توانند توليد و تجارت مواد مخدر، را قطع نمايند موضوعات ديگری که امريکا خواست از گروه طالبان حمايت نمايد تعهدات اين گروه به انجام رسانيدن يک سلسله تعهدات تجارتی و ساختمانی به نفع شرکت های نفتی بود، طالبان تعهد کردند اجازه دهند ساختمان و تمديد لوله های غول آسای نفت و گاز، ازترکمنستان از، راه افغانستان به پاکستان صورت گيرد، داوطلب عمدهء ساختمان اين پروژه عظيم کمپنی های بزرگ نفت امريکايی يونيکال و دلتای عربستان بود که مشترکأ آنرا بايد آنجام می دادند، بقول برنت روبين، يک تحليلگراوضاع افغانستان، عمده ترين وظيفه گروه طالبان درارتباط ساختمان لوله های نفت و گاز، برقراری امنيت در مسيراعمار لوله ها بود، از اينرو بعد از بدست گرفتن عدهء از ولايات به سرعت و با قوای لوژستيکی فروان بسوی کابل يورش نمودند، پس از پنج روز جنگ خونين در اطراف کابل، سر انجام پايتخت افغانستان به تسخير گروه طالبان، اين ارتجاعی ترين گروه در ميان مجاهدان در آمد، حکومت ائتلافی ربانی ـ حکمتيار در آستانه سقوط کابل اعلام کرد که برای جلو گيری از خونريزی بيشتر قوای خود را از پايتخت بيرون می کشد، در جريان اين جنگ شديد بيش از چند هزار نفر کشته يازخمی شدند که اکثر آنها از اهالی بی دفاع شهر کابل  بودند، قوای طالبان مجهز به جنگ افزار های مدرن و تقويت شده با مليشای نظامی پاکستان ، نزديک به يک هفته تمام شبانه روز اين شهر ويران را زير موشک باران گرفته، آنرا ويران تر کردند و امان از مردم کابل بريدند، با ورود نيرو های اين گروه به کابل، بخش بزرگی از اهالی شهر سراسيمه خانه و کاشيانه خود را ترک گفتند که در بيابانهای اطراف کابل شهر سر گردان بودند.

   نيروی طالبان به محض ورود به کابل، در نخستين اقدام خود گستاخانه وارد حريم سازمان ملل متحد شده و دکتورنجيب الله رئيس جمهور پناه گرفته در دفتر سازمان ملل متحد در کابل را به همراه برادرش احمد زی به اسارت گرفتند، آنها درست به شيوه های قرون وسطايی و بربريت عمل کردند و دکتور نجيب الله و برادرش را طناب پيچ کرده و در طول چند جاده شهر به مقصد ميدان آريانا، با ريسمان بر روی زمين کشيدند و در پی شکنجه های وحشتناک در برابر انظار مردم اين دو مبارز، را تير باران و جسد شان را در برابر مقر رياست جمهوری آويزان کردند، بااستقرار نيروی طالبان در کابل، اوج فاجعه باری بود که سالها سايه ننگ آن بر پيشانی نام وطن عزيزم افغانستان سايه افگنده بود و مصيبت افغانستان بلا زده هر گز چنين ابعادی به خود نگرفته بود و آسمان تيره افغانستان هيچگاه چنين ظلمانی نشده بود چنانچه اقدام بعدی طالبان اعلام موازين شرع در شهر کابل بود، طبق مقررات اعلام شده از سوی اين نيروی فوق ارتجاعی که نظارت بر اجرای آنها بر عهده يک هيئت شش نفری است، از اين پس زنان حق اشتغال در ادارات را ندارند و هر زنی که بدون رعايت حجاب کامل شرعی از منزل بيرون بيايد طبق دستورات شرع به سختی مجازات خواهد شد که اينک جدول فرمانهای آنرا به قضاوت خوانندگان عزيز قرارميدهم :

 

 نمونه ء از فرمانهای طالبان در ارتباط با زنان و

 مسايل فرهنگی پس از تسخير کابل درسال1996 م

= = = = = = = = = = = = =

                             ( 1 ) 

فرمان رياست عمومی امر به معروف و نهی از منــکر

نومبر  1996  ميلادی    ( عقرب  1375 خورشيدی)

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

     شما زنان نبايد به خارج از محل سکونت خود قدم بگذاريد، اگر به بيرون از خانه می رويد، نبايد مانند زنانی باشيد که به لباسهای مد روز و آرايش عادت کرده اند و مانند قبل از ظهور اسلام جلو هر مردی ظاهر می شوند .

     اسلام به عنوان يک دين نجاتبخش حرمت خاصی برای زنان قائل ا ست و تعاليم ويژه ای برای آنان دارد، زنان نبايد و ضعيتی را به وجود آورند که باعث جلب توجه افراد بيکاره يعنی کسانی شوند که با آنها به نظر خوب نمی نگرند، زنان به عنوان معلم و هماهنگ کننده خانواده مسئوليت دارند شوهر ، برادر و پدر موظف هستند که نيازمنديهای ضروری زندگی خانواده ( غذا، لباس و غيره ) را فراهم نمايند، در صورتی که لازم شود زنان برای تحصيل، نيازها و خدمات اجتماعی از خانه خارج شوند، بايد مطابق با مقررات اسلامی پوشش داشته باشند، اگر زنان با لباسهای مد روز، تجملی ، تنگ و جذاب بيرون بروند تا خود را نمايش دهند، ملعون شريعت اسلامی خواهند بود و نبايد انتظار بهشت را داشته باشند.

   تمام بزرگان خانواده و هر مسلمانی در اين باره مسئوليت دارد، ما از تمام بزرگان خانواده می خواهيم که کنترول شديدی بر خانواده اعمال کند و از اين معضلات اجتماعی اجتناب نمايند، در غير اين صورت اين زنان همچون بزرگان خانواده توسط نيروهای منکرات مورد تهديد و بازجويي قرار خواهند گرفت و شديدأ مجازات خواهند شد، منکرات ( پوليس مذهبی ) مسئوليت ووظيفه دارد که عليه اين معضلات اجتماعی مبارزه کند و تا زمانی که گناهکاری پايان نيافته است، به تلاش خود ادامه خواهد داد.

                             ( 2 ) 

مقررات کار برای شفاخانه های دولتی ودر مانگاههای

خـــصوصــی بر اسـاس اصـــول شـــريعــت اســـــلامی

کابل: نومبر1996 م ( عقرب  سال 1375  خورشــيدی)

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

1 ـ بيماران زن بايد به داکتران زن مراجعه نمايند، در صورتی که داکتر مرد، مورد نياز باشد، بيمار زن بايد در معيت بستگان نزديکش معاينه شود.

2 ـ در طول معاينه، بيماران زن و داکتران هردو بايد پوشش اسلامی و حجاب داشته باشند .

3  ـ  دکتوران مرد جز عضو مبتلا به بيماری نبايد هيچ بخش ديگر از بدن بيماران زن را لمس کنند يا مشاهده نمايند .

4 ـ سالن انتظار بيماران زن بايد کاملأ مستور باشد .

5 ـ منشی هايی که برای بيماران زن نوبت می دهند بايد زن باشند .

6 ـ در طول نوبت شب ، دکتوران مرد بدون در خواست بيمار مجاز نيستند  وارد اتاقهايی شوند که بيماران زن در آنها بستری هستند.

7 ـ نشست و برخاست و گفتگو ميان دکتوران زن و مرد ممنوع است، اگر گفتگويی ضرورت داشته باشد بايد با حجاب صورت گيرد.

8 ـ دکتوران زن بايد لباسهای ساده بپوشند، آنها مجاز نيستند از لباسهای شيک و تجملی و يا لوازم آرايش استفاده کنند.

9 ـ دکتوران و پرستاران زن نبايد وارد اتاقهای شوند که در آنها بيماران مرد بستری هستند.

10 ـ کارمندان شفاخانه ها بايد نماز را در وقت خود در مساجد بخوانند .

11 ـ ماموران منکرات مجاز هستند هر زمانی برای کنترول وارد ( شفاخانه ها ) شوند وکسی حق ندارد برای آنها ممانت ايجاد کند .

هرکسی که از اين فرامين تخطی کند، براساس مقررات اسلامی مجازت خواهد شد.

                             ( 3 )

رياست عمومی امر به معروف و نهی از منکر

کابل:  دسمـبر 1996م  ( قوس  ) سال 1375

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

1 ـ جلو گيری از اغوا و بی حجابی زنان : هيچ راننده ای حق ندارد زنی با چادری ( برقع ) ايرانی را سوار موترنمايد راننده در صورت تخلف زندانی خواهد شد، اگر چنين زنی در معابر يافت شود، خانه اش جستجو و شوهرش مجازات خواهد شد ، اگرزنان از پارچه های تحريک کننده و جذاب استفاده کنند و همراه بستگان خود نباشند، رانندگان نبايد آنها را سوار کنند.

2 ـ ممنوعيت موسيقی : استفاده از کاست و موسيقی در مغازه ها، هتل ها و وسايط نقليه ممنوع است، ظرف پنج روز روی اين موضوع نظارت صورت خواهد گرفت، اگر هر نوع کاست موسيقی در يک مغازه يافت شود، مغازه دار  زندانی و مغازه اش بسته خواهد شد، اگر پنج نفر ضمانت کنند مغازه باز و مجرم پس از آن آزاد می شود، اگر کاست در وسيله نقليه يافت شود، موتر بايد توقيف و راننده زندانی شود، در صورت ضمانت پنج نفر، موتر آزاد وبعدأ زندانی رها خواهد شد.

3ـ ممنوعيت کوتاه کردن يا تراشيدن ريش :  اگر پس از يک ماه و نيم ( پس از تسخير کابل توسط طالبان ) مشاهده گردد کسی ريش خود را کوتاه کرده و يا تراشيده است، بايد دستگير و زندانی گردد تا ريشش انبوه شود .

4 ـ ممنوعيت نگهداری کبوتر يا کبوتر بازی :  ظرف 10 روز اين سر گرمی بايد متوقف شود، پس از آن اين قضيه مورد بررسی قرار گرفته و کبوتر يا پرنده ديگری که برای بازی مورد استفاده قرار می گيرد، بايد کشته شود .

5 ـ ممنوعيت کاغذ پرانی  ـ گدی پرانی  : مغازه های محل فروش کاغذ پرانی  بايد برچيده شوند .

6 ـ ممنوعيت بت پرستی :  عکسها و تصاوير بايد از وسائط نقليه، مغازه ها، هوتل ها، خانه ها و ساير بر چيده شوند، ماموران بايد کليه عکسها را در اين مکانها پاره پاره کنند .

7 ـ ممنوعيت قمار : مراکز اصلی( قمار) با همکاری پوليس امنيتی بايد جستجو شوند و قماربازان به مدت يکماه زندانی گردند .

8 ـ ريشه کنی / عتياد : معتادان بايد زندانی شوند و برای يافتن تهيه کنندگان و محل فروش ( مواد مخدر ) تحقيقات لازم صورت گيرد، مغازه فروش بايد بسته شود و مالک و مصرف کننده زندانی و مجازات گردند.

9 ـ ممنوعيت آرايش به سبک امريکاييهاو انگليسها : افراد دارای موهای بلند بايد دستگير و به اداره منکرات آورده شوند تا موی شان اصلاح گردد، مجرم بايد مصرف سلمانی را بپردازد.

10 ـ ممنوعيت اخذ سود،از پول قرض، مطالبه مصرف از مبادله اسکناسهای خرد و دريافت مصرف بابت حواله پولی : تمام صرافان بايد بدانند که تمام سه نوع مبادله ياد شده ممنوع است، در صورت تخلف مجرمان برای مدتی طولانی زندانی می شوند.

11 ـ ممنوعيت شست وشوی لباس توسط زنان جوان در امتداد نهرهای داخل شهر : زنان متخلف بايد به شيوه احترام آميز اسلامی به خانه شان برده شوند و شوهرانشان شديدأ مجازات گردد .

12 ـ ممنوعيت موسيقی ورقص در مراسم عروسی : در صورت تخلف رئيس خانواده دستگير و تنبيه خواهد شد .

13 ـ ممنوعيت طبل زدن : ممنوعيت اين کار بايد اعلام شود، اگر کسی به چنين کاری اقدام کند، بزرگان مذهبی می توانند در باره اش تصميم بگيرند.

14 ـ ممنوعيت دوخت لباسهای زنانه و اندازه گيری زنان توسط خياط ( مرد ) : اگر زنی يا مجلات مدلباس در مغازه خياطی ديده شود خياط زندانی خواهد شد.

15 ـ ممنوعيت جادوگری : تمام کتابهای مربوطه بايد سوزانده شوند و جادوگران زندانی گردند، تا از عمل خود توبه کنند .

16 ـ جلو گيری از ترک نماز و سفارش به نماز جماعت در بازار : نماز بايد در تمام مناطق در اوقات شرعی برگزار شود، حمل ونقل و جابجايی در هنگام نماز شديدأ ممنوع است و همه مردم بايد به مسجد بروند، اگر جوانان در اين هنگام در مغازه ديده شوند، فوری زندانی خواهند شد.                                                                

                                                                                                                                                                                       =

     آری آنطوريکه مطالعه نموديد طالبان بعدأ احکام و مقررات و فرمانهای کرخت کننده را برشهريان کابل جاری نمود، زنان را ازخارج شدن از خانه بدون محرم منع کرد و مانع کارآنان شد، دروازه های مکتب را بررخ شان بست، زنان مريض را از معاينه دوکتوران مرد محروم نمود، دسته های پليس مذهبی در کوچه و بازار توظيف شد تا مردان و زنانی را که بعقيده آنها از مقررات طالبی عدول نمايند، جزا دهند، مردانی که ريش خود را اصلاح و تميز بدارند و يا درمساجد نمازنگذارند، مورد شماتت قراردهند، درحقيقت تمام انواع سرگرمی های تفريحی در تلويزيون قدغن گرديد، گدی پران بازی منع شد و شيشه های پنجره های خانه های شخصی سياه رنگ گرديد، و صدای رسای مظلوم شهريان کابل از داخل بخارج کشور طنين انداز بود همه جهان به خشم آمده بود ولی هيچ يک ازتبهکاری های گروه طالب، اداره کلنتن را به خشم نياورد، چنانچه 9 ، ساعات بعد از استقرار گروه طالب برکابل در سپتمبر 1996 ميلادی و 1375 خورشيدی نطاق وزارت خارجه امريکا گلن ديوس اعلان داشت : ايالات متحده امريکا در تطبيق قوانين نوع طالبی در مناطق تحت گروه طالب هيچ نوع ايرادی ندارد . دو ماه بعد تر رابن رافل معاون وزارت خارجه امريکا طی يک سخنرانی در سازمان ملل متحد، در مورد گروه طالب بدگمانی بين المللی را تاييد کرد ولی اظهار داشت که وجود آنها را نمی توان بعنوان يک حرکت بومی ناديده گرفت، مقامات رسمی امريکايی ازملاقات ها و ديد، و واديدها ميان گروه طالب ومامورين امريکايی اعتراف نمودند که در آن گشايش دوباره سفارت امريکا در کابل مورد بحث قرار گرفته بود، يونيکال ازملاهای طالب درامريکا بحيث ميزبان استقبال نمود واشخاصی را که درگذشته با جريان جهاد همراهی داشتند درکمپنی استخدام کرد، روبرت اوکلی سفيرسابق امريکا درپاکستان وچارلزسانتوس نمايندهء سابق ملل متحد درکابل بصفت مشاورين کمپنی برگزيده شدند، زمانی که حکومت سودان اسامه را در سال 1996 ميلادی مطابق 1375 خورشيدی به هدايت امريکا اخراج نمود، وی به پاکستان و بعدأ عازم افغانستان شد و در ساحهء دورتر از شهرجلال آباد سکونت اختيار کرد، روزنامه نيويارک تايمز گزارشی را  به نشر سپرد و در آن واضح ساخت که اسامه در زمان باز گشت به افغانستان مبلغی در حدود سه ميليون دالر دراختيارطالبان گذاشت، اين مبلغ در کشور فقيری مانند افغانستان که اقتصاد برباد رفته دارد مبلغ بزرگی بود .

 

دوستی غير شکنندهء محمدعمر، با اسامه محمد بن لادن رهبرالقاعده

و فشار کشور های امريکا و عربستان سعودی به استــرداد، بن لادن :

   اسامه درک نمود که خواسته های او با اهداف طالبان هماهنگ است، دستگاه استخبارات پاکستان ( آی اس ای ) که ايجاد گر و بنيانگذار گروه طالبان است، تشخيص داد و به نفع خود دانست تا روابط اسامه را با رهبران طالبان ملا محمدعمراخند زاده  بيشتر تقويت نمايد و زمانی که کابل به تصرف طالبان درآمد، اسامه به قندهار که طالبان آنرا مرکز عمليات و سوقيات خود ساخته بود اقامت گزيد، حکومت امريکا از اقامت اسامه در افغانستان اطلاع داشت زمانی که( بل ريچاردسن) سفير دايمی امريکا در سازمان ملل در سفر خود به افغانستان در اوايل سال 1998 ميلادی مطابق 1377 خورشيدی با ملاعمر ملاقات نمود، از وی تقاضا کرد تا اسامه را از افغانستان خارج سازد، رهبری طالبان تقاضای را رد نمود بالاخره حکومت امريکا رويهء خود را در قبال گروه طالبان تغيير داد مگر بسيار نا وقت ، درسال 1998 ميلادی زمانی که بمب گذارى درسفارتخانه هاى آمريكا درآفريقا( تانزانيا و کنيا ) صورت گرفت امريکا بتاريخی 20، اگست 1998 ميلادی مطابق 29، اسد 1377 خورشيدی ، با حملات75 موشك اردوگاه هاى بن لادن درافغانستان را مورد حمله قرار داد اما بن لادن چند ساعت قبل از فرو افتادن راکت ها از پايگاه  خود بيرون شده بود که اين آغاز بخش مبارزه عليه بن لادن بود ازآن زمان، تروريسم به يكى از دغدغه هاى اصلى رئيس جمهورى آمريكا تبديل شد پس از حملات موشکی گزينه هاى ديپلماتيك براى وارد كردن فشاربرطالبان چندان قابل توجه نبودند، ايالات متحده به سودان و طالبان هشدار رسمى داد و گفت: آنها در قبال هرنوع حمله عليه آمريكايى ها مسؤوليت مستقيم دارند براى مدت كوتاهى، به نظر مى رسيد كه حملات اگست ممكن است به طالبان براى تحويل بن لادن شوك وارد كرده باشد، در ۲۲ اگست، ملامحمد عمر طى ملاقاتى با يك مقام وزارت خارجه گفت: او با ايالات متحده به گفت وگو درباره حضور بن لادن درافغانستان خواهد پرداخت، درملاقات با ويليام ميلام سفيرآمريكا دراسلام آباد، هيأت اعزامى طالبان گفت كه تحويل دادن بن لادن برخلاف فرهنگ آنهاست، درسپتامبر ،۱۹۹۸ ميلادی و1377خورشيدی هنگامى كه شاهزاده تركى از ملامحمد عمر درباره قولش مبنى براخراج بن لادن پرسيد، وى پاسخ منفى داد و دو نفر بر سريكديگر داد زدند و ملامحمدعمرازدولت عربستان به شدت انتقاد كرد، پس ازاين بودكه رياض، روابط خود با رژيم طالبان را به حالت تعليق درآورد،(عربستان سعودى، پاكستان وامارات عربى متحده تنها كشورهايى بودند كه حكومت طالبان را درافغانستان به رسميت شناختند)  آمريكا با عربستان سعودى به تبادل اطلاعات دراين زمينه ها مى پرداخت و افسران آمريكا اجازه داشتند تا از مظنونان تروريست در زندان هاى سعودى بازجويى كنند، در اكتبر1998 ميلادی همان سال، يك مقام مركز ضد تروريسم اعلام كرد كه سازمان اطلاعاتى ارتش پاكستان كه طرفدارطالبان است، كشميرى هاى جدايى طلب را در يكى از اردوگاه هايى كه مورد حمله موشكى آمريكا قرارگرفته بود، تعليم داده است به دنبال بمب گذارى سفارتخانه ها، آلبرايت به نايروبى مرکزکنيا سفر كرد تا اجساد آمريكايى ها را بازگرداند و از آن زمان، توجه اين وزارت بر ضد تروريسم افزايش يافت.

   عربستان سعودى كه رابطه طولانى و نزديكى با پاكستان داشت و نفت آن را سخاوتمندانه تأمين مى كرد، به نوازشريف در مورد طالبان و بن لادن فشار وارد مى كرد.يك مقام وزارت امور خارجه گفت كه اميرعبدالله وليعهد سعودى فشارهاى وحشتناكى را بر نخست وزير پاكستان در جريان سفرش در اكتبر ۱۹۹۸ميلادی، وارد كرد وزارت امورخارجه از كلينتون خواست تا در مورد پاكستان، اقدامى صورت گيرد كلينتون، نوازشريف را به آمريكا دعوت كرد و دوطرف در مورد هند و بن لادن گفت وگو كردند  پس از اينكه نواز شريف به پاكستان بازگشت، كلينتون به او تلفن كرد و موضوع بن لادن را مجدداً مطرح كرد اين تلاشها باعث شد تا شريف متعهد شود كه با طالبان گفت وگو كند، اما موضع ملامحمدعمر نرمتر نشد، هنگامى كه مايكل شيهان هماهنگ كننده ضدتروريسم آمريكا در دسامبر ۱۹۹۸ميلادی تعيين شد او نيز موضعى سخت در برابر طالبان و تروريسم داشت و خواهان اعلام طالبان به عنوان حامى تروريسم بود اين مسأله از نظر تكنيكى دشوار بود، چون اگر طالبان به عنوان حامى تروريسم شناخته مى شدند، به معناى آن بود كه ايالات متحده آن را از نظر ديپلماتيك به رسميت شناخته است؛ امرى كه آمريكا از آن خوددارى مى كرد، مايكل شيهان   خواهان به كارگيرى هر سلاحى عليه طالبان بود.

   در اوايل۱۹۹۹ميلادی مركز ضد تروريسم وزارت امورخارجه طرح جديدى را ارائه كرد، در اين طرح از پاكستان به عنوان كشورى كه در مورد مسائل تروريسم همكارى نمى كند، ياد شود، طرح مايكل شيهان   به كار گرفته نشد و اداره جنوب آسيا بسيار محتاطانه عمل كرد احتياط اداره جنوب آسيا در مه ۱۹۹۹ ميلادی مطابق 1378 خورشيدی   مجدداً استحكام يافت، هنگامى كه نيروهاى پاكستانى وارد مناطق كوهستانى كشمير شدند، جنگ محدودى ميان هند و پاكستان درگرفت كه به بحران( كارگيل) شهرت يافت، صبر وحوصله وزارت امورخارجه و مركز امنيت ملى از پاكستان رو به پايان بود، يك مسؤول اين مركز در حوزه پاكستان به سندى برگر مشاور امنيت ملى آمريكا نوشت كه اسلام آباد در دو مورد حمايت از طالبان و جنگ با هندوستان به عنوان يك كشور خودسر عمل مى كند.

   در دولت كلينتون، مباحثات زيادى در مورد افغانستان انجام شد كه درنهايت، دو راه حل مطرح شد: راه حل اول كه از سوى كارل ايندرفورث معاون وزيرخارجه مطرح شده بود، بر تلاشهاى عمده ديپلماتيك براى پايان دادن به جنگ داخلى و آغاز يك دولت اتحاد ملى استوار بود، راه دوم از سوی ريچارد كلارك و شيهان پيشنهاد شده بود و خواهان آن بود كه طالبان به عنوان يك گروه حامى تروريسم شناخته شود و به طور مخفيانه به دشمن و رقيب او، يعنى اتحاد شمال كمك شود، گزينه ديپلماتيك ديگرى هم در دسترس بود: مطرح كردن گروههاى تبعيدى افغان به عنوان يك آلترناتيف ميانه رو براى طالبان دراواخرسال ۱۹۹۹ميلادی مطابق 1378 خورشيدی واشنگتن مقدمات گفت وگوى رهبران تبعيدى را فراهم كرد كه شامل محمدظاهر پادشاه سابق مستقر در رم و   حامد كرزى بود، دو مقام وزارت امورخارجه كه ازمقاومت طالبان به ستوه آمده بودند، پيشنهاد كردند كه سعودى ها ۲۵۰ ميليون دلار به طالبان درعوض تحويل بن لادن پيشنهاد كنند، چنين پيشنهادى از همان ابتدا با مخالفت مواجه شد، در وزارت امور خارجه، اين گزينه نيز مطرح بود كه طالبان به عنوان يك سازمان تروريستى خارجى محسوب شوند تا ازطرح شناسايى رسمى طالبان به عنوان دولت حاكم جلوگيرى شود، در اين زمينه نخست تشکيل طالبان را به شکل گراف تقديم ميداريم و بعد می پردازيم به دنباله مطالب :

                                                        

                                                               تشکيلات طالبان

                                                              = == = = = = =

1ـ  ملامحمد عمر  / رهبر/ هوتک /تحصيل در مدرسه علوم دينی قندهار، رئيس حکومت

2ـ ملا محمد ربانی / رئيس شورای کابل               /ازقبيله وطايفهءقندهار              ـکاکر/

3ـ ملا محمد حسن / وزير خارجه بعد از 97          / ازقبيله وطايفهء قندهارـقندهار،هوتک/ تحصيل در مدرسه علوم دينی در کويته

4 ـ ملا محمد غوث / وزير خارجه تا97                / ازقبيله وطايفهء قندهارـخوشاب قندهار،             نورزی/ درسال 97 در مزاردستگير شد/ يک چشم نا بينا

5ـ ملا عبدالرزاق   / وزير گمرکات                     /ازقبيله و طايفهءقندهارـقندهار،   پوپلزی /

6 ـ ملاسيدغياث الدين/ وزير تحصيلات/ازقبيله و طايفهء                ـ                     فارياب /           فاقد تحصيلات رسمی، تاجر، گشواره در گوش دارد

7ـ ملاخيرالله خير خواه / وزير داخله                   /ازقبيله وطايفهء قندهارـ            پوپلزی/ فارغ التحصيل، مدرسه حقانيه

8ـ احسان الله احسان / رئيس بانک دولتی            /ازقبيله وطايفهء قندهارپنجوی/    والی خوست درسال97 که در مزار کشته شد

9ـ مولوی عبدالستارسنايی/ رئيس داد گاه عالی  /ازقبيله و طايفهء   قندهارـ اسحاق زی/ تحصيلکرده مدرسه علوم دينی قندهار

10ـ ملا محمد عباس / وزير صحت عامه / ازقبيله و طايفهء ارزگان ـ هوتک/ فارع التحصيل مدرسه علوم دينی زابل

11ـ ملا عبيدالله /  وزير دفاع       / ازقبيله و طايفهء                    قندهارـ هوتک/  روابط بين (آی اس آی پاکستان) و طالبان

12 ـ  ملا داد الله / وزير اعمار     /

13 ـ محمد الله آخوند / وزير ماليه / ازقبيله وطايفهءقندهارـ الکزای  /تحصيلکرده در مدرسه علوم دينی کويته

14ـ امير خان متقی / وزيراطلاعات و کلتور/ازقبيله و طايفهء         لوگرـ               /تحصيل درمدرسه حقانيه وقوماندان نيروهای بغلان

15ـ عبدالطيف منصور/ وزير زراعت                  / ازقبيله وطايفهءپکتيا               /تحصيلکرده مدرسه حقانيه

16ـ محمد عيسی / وزير آب وبرق /                    ازقبيله و طايفهءقندهارـ             هوتک/

17ـ الله داد آخوند/ وزير ارتباطات/                      ازقبيله و طايفهء                      قندهارـ هوتک / علوم دينی در ايالات شمالغربی پاکستان

18 ـ  نورالدين ترابی/ وزير عدليه                      / ازقبيله و طايفهءارزگان           ـهوتک / يک چشم

19ـ حميد الله نمانی / وزير تحصيلات عالی           /ازقبيله وطايفهءزابل ـ               دفتانی/ فاقد تحصيلات رسمی      

20ـ احمد جان / وزير معدن و صنعت/ ازقبيله و طايفهء                 پکتيا                ـحدران/  مذاکره کننده با کمپنی های نفتی

21ـ جلال الدين حقانی / وزير امور سرحدات         /ازقبيله وطايفهءپکتياـ حدران/ جنبش اسلامی را عليه داود خان رهبری کرد،

22 ـ صادق آخوند/ وزير تجارت قندهار                / ازقبيله وطايفهءهوتک             /فاقد تحصيلات، در تسخير مزار شرکت داشت

23 ـ قاری دين محمد/ وزير پلان ( برنامه)           /ازقبيله وطايفهءبدخشان / عضو برجسته تاجک در شورا

24 ـ مولوی قلم الدين / رئيس امربه معروف        /ازقبيله و طايفهءلوگر/              تحصيلکرده لوگر و حقانيه، منشی مولوی نبی محمدی

25 ـ مولوی جليل الله / رياست عدليه                  /ازقبيله وطايفهءهرات               ـخوجه / تحصيلکرده مدرسه ديوبندی در هند.

26ـ محمد حسن  /والی ولايت قندهار                   /ازقبيله و طايفهءارزگان            ـاچکزی / تحصيلکرده مدرسه دينی درکويته.

27 ـ وکيل احمد/ وزير خارجه /ازقبيله و طايفهء    قندهارـ کاکر/منشی و دستياراصلی ملا عمر، سخنگوی طالبان.

28 ـ شير محمد استانکزی/معاون وزير خارجه/ ازقبيله و طايفهء    لوگـر ـ             اسانکزی/افسر سابق پليس، آموزش ديده درهند.

29ـ عارف الله عارف/ معاون وزير ماليه             /ازقبيله وطايفهء پکتيا               ،زمرودـسليمان/تحصيل تا صنف 6، و 14 سال تحصيل در حقانيه                

 ---------------

     ريچارد كلارك و مايكل شيهان در جولاى ۱۹۹۹ميلادی مطابق 1378 خورشيدی به خواسته خود رسيدند و پيروز شدند، كلينتون طى فرمانى، رژيم طالبان را به عنوان حامى تروريسم شناخت، در اكتبر همان سال، طی يك قطعنامه، سازمان ملل متحد تحريم هاى اقتصادى و مسافرتى عليه طالبان وضع كرد، با وضع تحريم ها به نظر مى آمد تلاشها به نتيجه مى رسد  در نوامبر، كلارك در نامهء به سندى برگر نوشت كه به نظر مى رسد طالبان آماده اقداماتى هستند، ملامحمدعمر درجلسه دولت خود از احتمال عزيمت بن لادن اشاره كرده بود، حدس و گمان ها بر آن بود كه مقصد بعدى بن لادن، سومالى است، البته چچن هم مدنظر بود، اما با حملات روسها، اين احتمال دوم بسيار كم بود. كلارك گفت: عراق و ليبى هم از گزينه هاى ديگر بودند اما گمان نمى رفت كه بن لادن به ديكتاتورهاى سكولار عرب مانند صدام و قذافى اطمينان كند، كلارك همچنين از يمن به عنوان يك گزينه ديگر نام برد، اما هيچ كدام از فشارهاى خارجى برروى ملا محمدعمر تأثيرى نداشت چون نسبت به تجارت با جهان خارج بى علاقه بود، او در واقع هيچ ارتباط ديپلماتيكى با غرب نداشت، چون از ملاقات با غير مسلمانان امتناع مى ورزيد .

    شوراى وزيران طالبان ** با اكثريت آرا، رأى به اين داد كه آنها با بن لادن خواهند ماند و او را تحويل نمى دهند وايالات متحده به همكارى با روسيه پرداخت؛ كشورى كه درحال مبارزه با جدايى طالبان چچن بود كه از حمايت و پشتيبانى اسامه بن لادن بهره مند بودند، آمريكا توانست سازمان ملل متحد را قانع كند تا قطعنامه ۱۳۳۳ شوراى امنيت را صادر كند، طبق اين قطعنامه، طالبان تحريم تسليحاتى مى شدند، هدف قطعنامه ضربه زدن به طالبان در حساس ترين نقطه بود، يعنى صحنه نبرد با اتحاد شمال و ممانعت كردن از تحويل سلاح به آنها، يعنى كارى كه پاكستان آن را انجام مى داد، البته قطعنامه نه اثرى برملا محمدعمر گذاشت و نه جريان همكارى نظامى پاكستان را با طالبان متوقف كرد مقامات آمريكايى مجدداً براى ترغيب پاكستان به همكارى تلاش كردند، رئيس جمهور كلينتون درجون ۱۹۹۹ميلادی مجدداً با نواز شريف تماس برقرار كرد و با او درباره بحران با هند به گفت وگو پرداخت اما در مهمترين امر از او به شديد ترين وجه خواست تا طالبان را به اخراج بن لادن قانع كند، كلينتون پيشنهاد داد كه پاكستان از كنترل خود بر تأمين نفت طالبان و صادرات افغانستان از طريق بندر كراچى براى وارد آوردن فشار استفاده كند، نواز شريف در مقابل، پيشنهاد داد كه نيروهاى پاكستانى راساً به دستگيرى بن لادن اقدام كنند، اگر چه كمتركسى درواشنگتن به انجام اين كاراعتقاد داشت، اما رئيس جمهوركلينتون با اين ايده موافقت كرد، رئيس جمهوركلينتون دراوايل جولاى مجدداً با نوازشريف در واشنگتن ملاقات كرد، در اين ديدار، كلينتون از شكست پاكستان در انجام اقدام مؤثر در رابطه با طالبان و بن لادن شكايت كرد، شريف مجدداً بر برنامه خود تأكيد كرد او توانست موافقت كلينتون را براى آموزش نيروهاى ويژه پاكستانى براى دستگيرى بن لادن كسب كند، دراكتبر۱۹۹۹ميلادی نواز شريف توسط ژنرال پرويز مشرف خلع و آن برنامه نيز لغو شد، در ابتدا دولت كلينتون اميدوار بود كه كودتاى پرويزمشرف ممكن است راه را براى اقدام عليه بن لادن بازكند، اما اينگونه نشد و در پايان سال ۱۹۹۹ميلادی يكسال پس از بمب گذارى سفارتخانه ها، ديپلماسى با پاكستان به مانند تلاش ها با طالبان به ثمر نرسيد به عنوان پاسخى به بمبگذارى سفارتخانه، كلينتون به سيا اين اجازه را داد تا از طريق برنامه قبلى خود به دستگيرى بن لادن و يارانش بپردازد، كلينتون همچنين اجازه حمله به بن لادن از راههاى ديگر را هم داد. طبق فرمان ويژه اى هم تمامى منابع مالى مرتبط با بن لادن ضبط شد، سيا از دانش خود براى مختل كردن هسته هاى القاعده استفاده كرد، با همكارى مقامات آلبانى، سيا موفق شد تا عمليات القاعده را در تيرانا، خنثى كند و چند سلول تروريستى را از بين ببرد، پس از بمب گذارى هاى سفارتخانه، افراد مرتبط با القاعده در جمهورى آذربايجان، ايتاليا و بريتانيا دستگير شدند. سيا با همكارى اف.بى.آى توانست از حمله به سفارت آمريكا در اوگاندا ممانعت به عمل آورد و مظنونان را دستگير كند، بتاريخ ۴ نومبر ۱۹۹۸ميلادی مطابق13 عقرب 1377 خورشيدی قاضی نيويورك جنوبى عليه بن لادن اقامه دعوى كرد، اسامه محمد بن لادن متهم شده بود كه با سودان، ايران و حزب الله متحد شده است.

 

نابودی مرکزيت القاعده در افغانستان :

    با دخالت نظامی امريكا درافغانستان در اكتبر 2001، بن لادن رهبرا لقاعده تمام تلاش خود را براي همكاري با طالبان، ملاعمر و حزب اسلامي گلبدين حكمتيار در افغانستان انجام ميدهد، همچنين القاعده به همكاري خود با سپاه صحابه، لشكر جنگوي، لشكر طوبي، جيش محمد، حركت المجاهدين و گروه‌هاي ديگر پاكستاني ادامه ميدهد، با حضورنيروهاي آمريكا و گروه‌هاي امنيتي واطلاعاتي درافغانستان و پاكستان كه مركز القاعده را مورد هدف قرار دادند، القاعده بيش ازپيش مركزيت خود را از دست داد، درحالي كه گروه عملياتي القاعده به نقاط مختلف سفرميکنند و اين حملات را با هسته مركزي در جنوب هماهنگ ميسازند، اعضاي القاعده به همان اندازه كه راغب است حضورش در دنيا را اثبات كند، روي شبكه جهاني همفكران خود در جنوب شرقي آسيا، جنوب آسيا، شاخ آفريقا، خاورميانه و قفقاز تكيه دارد تا به وسيله آنها به دشمنان ضربه بزند حملات در كنيا، اندونزي، هندوستان، پاكستان، كويت و يمن به دليل جبران از دست دادن و نبود فضا و فرصت مناسب در افغانستان انجام  ميپذيرد .

    پس از اينكه نيروهاي آمريكا و متحدان آن در 7 اكتبر سال 2001 در امور افغانستان مداخله كردند، عراق به يك پايگاه مناسب براي القاعده تبديل شد گروه‌ها ی آنها با نااميدي نياز به يك نمايش جديد دارند تا از نظر روانشناسي و فيزيكي، افرادي را كه به فنون جنگي آشنايي دارند، تربيت كنندالقاعده جهت ايجاد مشكل براي دشمنانش، به طور مداوم تاكتيك‌هاي نظامي، متد حمايت مالي و تكنيك شايعه‌پراكني جديدي را در سال گذشته ابداع كرده است، به رغم اينکه غرب 150 ميليون دالر، دارايي القاعده را در چهار ماه اول پس از 11 سپتامبر،ضبط كرد، اما القاعده برنامه مالي خود را تغيير داد، براي مقابله با هر تهديدي، پنتاگون توانايي نظاميي  و سيا توانايي اطلاعاتي خودشان را افزايش داده‌اند، در حال حاضر،2  تا 4 عضو القاعده و طالبان دستگير و كشته شدند،

براي اينكه از موفقيت اين مبارزه مطمئن شويم، جامعه بين‌المللي بايد، در بازسازي افغانستان بكوشد. ملل غربي بايد به جاي حرف زدن عمل كنند، بايد، با گروه‌هاي كه از نظر سياسي و اقتصادي مسائل حاشيه‌اي ايجاد مي‌كنند، ويا( مانع نفوذ عناصر روشنگر و دموکرات در سهيم ساختن قدرت در افغانستان اند ) به مبارزه پرداخته شود، مبارزه عليه اسلام تندرو نبايد با مسلمانان دنيا كه يك ‌‌پنجم جمعيت دنيا يعني 44/1 بيليون مردم را تشكيل مي‌دهند، آميخته شود.

 

ضميمهء بخش( 2)

                        از ظهور تا شکست طالبان و حکومت عبوری در افغانستان

                        = = = = = = = = = = = = = = = = = = = = = = = =

 

1994ميلادی مطابق(1373 خورشيدی)

4    نومبر (13 /8 / 1373) :  يک کاروان تجاری پاکستانی متشکل از 30 موتر، لاری ( کاميون ) به مقصد آسيای مرکزی توسط گروهی از جنکجويان در نزديکی  قندهارتوقيف  وجنگ بين آنها و گروهی بنام طالبان که قصد آزاد کردن کاروان را داشتند 20 کشته برجای گذاشت .

 5    نومبر (14 /8 / 1373)                  طالبان کنترول قندهار را به دست گرفتند وکاروان را آزاد کردند، طی پنج روز جنگ 50 نفر کشته شدند .

 25 نومبر ( 4   /9 / 1373 )                 طالبان دو ولايت جنوبی لشکر گاه و هلمند را به دست آوردند.

 

1995 ميلادی مطابق ( 11/10/1773 ) تا ( 5/9/1374) خورشيدی    

اول جنوری ( 11/10/1373 خورشيدی : سه صد نفر طالب پاکستانی پشاور را به مقصد افغانستان ترک کردند.

2  فبروری (13/11/  1373 )                طالبان بسوی ولايت وردک در 40 کيلو متری کابل حرکت کردند.

11 فبروری (22/11/ 1373 ) طالبان ولايت لوگر را تسخير کردند تا اکنون 9 ولايت از 30 ولايت افغانستان در دست طالبان قرار داشت ،

                                 ربانی هيئتی را برای ديدار با طالبان فرستاد.

14 فبروری (25/11/ 1373)                 طالبان بسوی چهار آسياب يورش بردند و نيرو های حکمتيار بدون جنگ عقب نشينی کردند.

18 فبروری (29/11/ 1373  )               طالبان برای پيوستن به دولت موقت سه شرط گذاشتند : 1ـ نيروهای بی طرف از طالبان تشکيل شود . 2 ـ تنها

           مسلمانان فاقد پيشينه سوء در آن شرکت نمايند. 3 ـ کليه سی ولايت افغانستان نمايندگی داشته باشند .

7  مارچ      (16/12/ 1373  (  طالبان در ولايت نيمروز و فراه پيشرفت کرده و تلاش نمودند تا هرات را تسخير نمايند، طالبان بعد از اينکه نيروهای هزاره موقعيتهای خود را ترک کردند، بسوی جنوب ( غرب ) کابل پيشروی نمودند .

11 مارچ    ( 20/12/ 1373                  )مسعود به نيروی طالبان در نزديکی کابل حمله کرد، طالبان به سوی چهار آسياب عقب نشينی کردند .

13 مارچ   ( 22/12/  1373)                 رهبرحزب وحدت عبدالعلی مزاری هنگام انتقال به سوی قندهار در داخل هليکوپتر توسط طالبان کشته شد، طالبان ولايت فراه را تسخير کردند .

29 مارچ   ( 9/1/1374)    : -               نيروهای دولتی، طالبان را 130 کيلومتر از شندند دور کردند.

4  اپريل    ( 15/1/ 1374 )                   طالبان بخشی از پايگاه هوايی شيندند را در جنوب هرات تسخير کردند.

12 می     (22/2/  1374) طالبان از فراه عقب رانده شدند.

31 می     ( 10/3/ 1374)                    شاهزاده ترکی رئيس سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی از کابل و قندهار ديدار کرد .

10 جولای( 19/4/ 1374)                     معاون سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی به عنوان ماموريت صلح از شهر های افغانستان ديدار و با طالبان گفتگو کرد .

2 سپتمبر  (11/6/ 1374)  طالبان مجددأ به فراه حمله کردند و جنگ شديدی در نزديکی شيندند در گرفت .

3 سپتمبر  (12/6/ 1374)                     طالبان شيندند را تسخير کردند، کابل در فرماندهی نظامی تغيير و تحولاتی ايجاد کرد ، اسماعيل خان را تنزل درجه داد و از طريق هوا نيرو به هرات اعزام نمود .

5 سپتمبر ( 14/6/ 1374                       )طالبان هرات را تسخير کردند، اسماعيل خان بدون درگيری به ايران فرار کرد .

6 سپتمبر (15/6/ 1374 سفارت پاکستان در کابل تاراج و سپس به آتش کشيده شد، ايران به طالبان درباره احترام به مرز های خود هشدار داد.

10، اکتوبر(18/7 / 1374)                    طالبان چهارصد عراده تانک از قندهار به سوی کابل فرستاده و آماده حمله به پايتخت شدند.

11، اکتوبر(19/7 / 1374 )                   طالبان حمله بزرگ خود را شروع کرده و چهار آسياب را به تسخير در آوردند.

11 نومبر  (20/8 / 1374)                    کابل در معرض حمله موشکی طالبان قرار گرفت، در بدترين روز موشک باران 36 نفر کشته و 52 تن مجروح شدند .

26 نومبر   (5 /9 / 1374 )                   در اثر شديد ترين بمباران کابل توسط طالبان 390 نفر غير نظامی کشته و 140 تن مجروح شدند، نيروهای دولت طالبان را از کابل عقب زدند.

 

1996 ميلادی مطابق ( 12/12/1774 ) تا ( 10/8/1375) خورشيدی   

3   مارچ ( 12/12/1374 خورشيدی :      ربانی رهبر جمعيت اسلامی افغانستان سفر به ايران، ترکمنستان و ازبکستان را آغاز کرد.

20 مارچ (29/12/ 1374)                                          شورای طالبان با شرکت يکهزار نفر از علما و بزرگان قبيله ای برای بحث در مورد خط مشی گروه در قندهار بر گزار شد .

4 ، اپريل (16/1/1375)                        شورای طالبان در پايان نشست خود عليه دولت ربانی رئيس جمهور اعلام جهاد کرد، ملاعمر امير المومنين عنوان يافت .

19، اپريل (31/1/ 1375 )                     ديپلوماتهای ارشد امريکايی با رهبران افغان در کابل و قندهار ديدار کردند.

23   می   (3/3/ 1375  )                     فرستادهء ويژهء سازمان ملل، محمود مستيری به دلايل صحی استعفا داد.

26   جون (6/4/ 1375 )                      حکمتيار به عنوان نخست وزير( صدراعظم ) به دولت ربانی پيوست، طالبان کابل را موشکباران کردند که در اثر آن 52 نفر کشته شدندو

11جولای(21/4/ 1375 )                      ديپلومات المانی ( نوربرت هول ) به عنوان فرستاده سازمان ملل در امور افغانستان منصوب شد.

4 سپتمبر (14/6/ 1375 )                     زنان افغان در کابل عليه افراط کاريهای طالبان اعتراض کردند.

10 سپتمبر ( 20/6/ 1375 )                  طالبان 2 ناحيه را در ننگرهار به تصرف خود در آوردند، حاجی قديد به پاکستان گريخت و جنگ شديدی در نزديکی جلال آباد رخ داد.

11 سپتمبر (21/6/ 1375 )                   طالبان جلال آباد را به تصرف خود در آوردند.

25 سپتمبر (4/7 / 1375 )                    طالبان سروبی و اسدآباد را تصرف کردند.

26 سپتمبر (5/7 / 1375 )                    طالبان ظرف يک شب خود را از سروبی به کابل رساندند، جنگ در خارج از شهر در گرفت، کابل به دست طالبان آفتاد.

27 سپتمبر(6/ 7 / 1375 )                    طالبان داکتر نجيب الله را به دار آويختند، مسعود به سمت شمال عقب نشينی کرد، ملا عمر عفو عمومی اعلام نمود، شورای 6 نفره به رياست ملامحمد ربانی اداره قدرت را درکابل به دست گرفت، ايران ، روسيه، هند و دولتهای اسيای مرکزی فتوحات طالبان را محکوم کردند، پاکستان هيئاتی را به کابل فرستاد.

11، اکتوبر(10/ 7 / 1375 )                  طالبان به مسعود در پنجشير گفتند که يا تسليم شود و يا آماده مرگ باشد، در حالی که طالبان به سمت شمال پيشروی می کردند، مسعود جاده های منتهی به پنجشير را منفجر کرد، طالبان به تونل سالنگ رسيدند و در مقابل نيروهای دوستم موضع گرفتند.

4، اکتوبر (13/ 7 / 1375)                    اجلاس کشورهای مشترک المنافع در الماتی طالبان را از نزديک شدن به مرز های اسيای مرکزی بر حذر داشت .

8، اکتوبر( 17/ 7 /  1375 )                  تلاش طالبان برای تسخير پنجشير و بروز جنگ شديد بين طرفين پاکستان برای ميانجيگری رفت و برگشت بين دو طرف در گير را شروع کرد.

10، اکتوبر(19/ 7 / 1375 )                  دوستم، مسعود و خليلی در خنجان با يکديگر ملاقات کردند و ( شورای عالی دفاع از وطن ) را تشکيل دادند، مسعود با پنجاه نفر بگرام را مورد حمله قرار داد و به ضد حمله های طالبان در جاده سالنگ پاسخ داد.

12، اکتوبر(21 / 7 / 1375 )                 مسعود جبل السراج را باز پس گرفت .

13، اکتوبر(22 / 7 / 1375)                  مسعود چاريکار را دوباره به چنگ آورد، جنگ درست در 16 کيلومتری کابل صدها زخمی بر جای گذاشت .

18، اکتوبر(28/ 7 / 1375 )                  بگرام به دست مسعود افتاد و طالبان از آنجا گريختند، دوستم نيروی زرهی خود را به کمک مسعود فرستاد.

24، اکتوبر(3 / 8 / 1375)                    ملا عمر گفت :( ما تادم مرگ خواهيم جنگيد و آخرين قطره خون خود را برای کابل خواهيم داد) مسعود خواهان غير نظامی کردن کابل شد ، طالبان طی جنگ شديد بانيروهای دوستم، ولايت بادغيس را به چنگ آوردند .

31، اکتوبر(10/ 8/ 1375)                    نيرو های اسماعيل خان از ايران به ميمنه انتقال يافتند تا در غرب عليه طالبان مقاومت کنند .

 

1997 ميلادی مطابق ( 12/10/1775 ) تا ( 26/9/1376) خورشيدی   

اول جنوری ( 12/10/1375 خورشيدی:    طالبان دوباره بگرام و چاريکار را به تصرف خود آوردند و مسعود شکست سختی را متحمل شد .

23 جنوری ( 14/11/ 1375 )                طالبان گلبهار را در دهانه سالنگ به چنگ آوردند.

2 فبروری ( 14/11/ 1375 )                 در حالی که طالبان در امتداد دره گلبهار به پيشروی خود ادامه می دادند، هزاره ها دفاع باميان را تحکيم کردند، هيئتی از طالبان از امريکا ديدار کرد .

12 مارچ   (22/12/ 1375)                   تلاش برای ترور ملاعبدالرزاق والی هرات .

19  می     ( 29/2/1376  )                  جنرال عبدالملک پهلوان عليه دوستم شوريد، فارياب را به چنگ آورد و گفت که به طالبان پيوسته است .

20  می     (30/2/ 1376 )                   ولايت بادغيس، فارياب و سرپل پس ازجنگ شديدی به دست جنرال عبدالملک افتاد، ملک اسماعيل خان را همراه با 700 تن از نيرو هايش به طالبان تحويل داد .

24  می    (3/3/  1376 )                     طالبان مزار شريف را به چنگ آوردند قانون شريعت را تحميل کردند و مدارس دخترانه را بستند .

26  می    (5/3/ 1376 ) پاکستان حکومت طالبان را به رسميت شناخت ، مذاکره بين طالبان و جنرال عبدالملک به شکست انجاميد، جنگ شروع شد.

28  می    (7/3/  1376 )                     طالبان پس از 18 ساعت جنگ و دادن بيش از 300 کشته از مزارشريف بيرون رانده شدند، هزاران تن از نيرو های طالبان به اسارت در آمدند، مسعود در جنوب به ضد حمله دست زد .

2  جون   (12/3/ 1376) طالبان سفارت ايران را در کابل بستند، هزاران طلبه پاکستانی به طالبان پيوستند، نيرو های مختلف ائتلاف جديدی در مزار شريف به وجود آوردند.

12 جون  ( 22/3/ 1376 )                    حدود 3000 تن از نيروهای طالبان در بغلان خلع سلاح شدند، مسعود جبل السراج را باز پس گرفت، ربانی با ملک در مزارشريف ديدار کرد، مخالفان طالبان جبهه متحد ملی اسلامی برای نجات افغانستان را تشکيل دادند.

19 جولای (28/4/ 1376 )                    مسعود بگرام و چاريکار را باز پس گرفت، طالبان فراری شده و تسليحات زيادی بر جای گذاشتند.

21  جولای ( 3/4/ 1376 )                    جنرال عبدالملک برای گفتگو به ايران رفت .

28 جولای  ( 6/5/ 1376)                     سازمان ملل ، اخضر ابراهيمی را مامور تهيه گزارش در مورد افغانستان کرد، جنگ شديد در اطراف کابل ادامه يافت .

7،    اگست ( 16/5 /1376 )                  کميته بين المللی صليب سرخ اعلام کرد که طی، جنگ 3 ماه گذشته 6800 نفر در افغانستان مجروح شده اند.

12 ، اگست ( 21/ 5/1376)                   طی نشست مخالفين در مزارشريف، ربانی به رياست جمهوری ابقا شد .

15، اگست ( 24/ 5/ 1376)                   اخضر ابراهيمی به قصد سفر طولانی در منطقه وارد اسلام آباد شد .

19، اگست ( 28/ 5/ 1376 )                  ابراهيمی از قندهار ديدار کرد، طالبان به رسانه های خارجی هشدار دادند که صادقانه گزارش دهند، و گرنه اخراج خواهند شد .

4 سپتمبر    (13/ 6/ 1376)                  ملاربانی باشاه فهد در جده ديدار کرد و به دنبال آن گفت که سعوديها در مسائل آموزشی و  صحی به طالبان کمک خواهند نمود، طالبان ايران، روسيه و فرانسه را متهم کردند که به مسعود کمک می رسانند .

8 سپتمبر   ( 17/ 6/ 1376)                  طالبان ميدان هوايی مزارشريف را پس از حمله مجدد از سمت قندوز بار ديگر تصرف کردند، ازبکها اکنون به دو گروه طرفدار دوستم وجنرال ملک تقسيم شده بودند .

9 سپتمبر   (18/ 6/ 1376)                   ملک مزار شريف را ترک کرد و خانه اش توسط نيرو های حزب وحدت به آتش کشيده شد، در حاليکه آژانسهای کمک رسانی ملل متحد شهر را ترک می کردند، غارت وسيعی در آن صورت گرفت، طالبان ازميدان هوايی عقب زده شدند.

12 سپتمبر (21/6/ 1376)                    جنرال عبدالرشيد دوستم از ترکيه به مزار شريف باز گشت، طالبان 70 قريه ازانسان هزاره را در قزل آباد در حومه مزار قتل عام کردند، به دنبال عقب نشينی طالبان و آرايش نيرو های دوستم، سه روز غارت و چپاول در مزارشريف به پايان رسيد و آرامش به آن جا بازگشت .

18 سپتمبر ( 27/6/ 1376 )                  جنگ شديد  دوباره در نزديکی مزارشريف آغاز شد ، طالبان گفتند که : شاه فهد از آنها حمايت مالی و سياسی  کامل خواهد کرد .

23 سپتمبر ( 1/7 / 1376)                    طالبان با ميان را به شدت بمباران کردند، جنگ در 10 کيلو متری مزارشريف ادامه داشت .

28 سپتمبر ( 6/ 7 / 1376 )                  امابنينو همراه با 19 نماينده ديگر جامعه اروپا در کابل توسط طالبان دستگير و سه روز نگهداری شدند .

30 سپتمبر ( 8 / 7 / 1376)                  سه کارمند سازمان ملل  توسط طالبان از قندهار اخراج شدند .

اول اکتوبر ( 10/ 7 / 1376)                  اخضرابراهيمی پس از ديدار از 13 کشور به ماموريت خود پايان داد، جنگ شديد در اطراف مزار شريف جريان داشت .

8  اکتوبر  ( 16/ 7 / 1376)                  عبدالرشيد دوستم،  طالبان را وادار به عقب نشينی به سمت قندوز نمود، کابل توافقنامه تجارت ترانزيت با پاکستان را  رد  کرد .

21  اکتوبر (29/ 7 / 1376 )                 جنرال عبدالرشيد دوستم شبرغان را به تصرف خود در آورد وجنرال عبدالملک به ايران گريخت .

16 نومبر ( 25/ 8 /1376 )                   دوستم 2000 تن از اجساد طالبان را در 30 گور جمعی در نزديکی شبرغان کشف کرد و به طالبان پيشنهاد تحويل آنها را داد، تبادل زندانيان صورت گرفت .

18 نومبر  (27/ 8 / 1376)                   مادلين البرايت وزير امور خارجه امريکا در پاکستان وضعيت حقوق بشر طالبان را نفرت انگيز خواند.

26 نومبر( 5 /  8 / 1376)                    کوفی عنان سر منشی سازمان ملل گزارش جدی ملل متحد را در مورد مداخلات خارجی در افغانستان انتشار داد .

17 دسمبر( 26/9 / 1376 )                   شورای امنيت سازمان ملل  تدارک تسليحات خارجی به گروههای افغان را محکوم کرد و خواستار آتش بس شد

 

1998 ميلادی مطابق ( 16/10/1776 ) تا ( 8/10/1377) خورشيدی   

6 جنوری (16/10/1376 خورشيدی :       رئيس جمهور ؟ ربانی از ايران، پاکستان و تاجکستان ديدار کرد تا حمايت آنها را در بر گزاری يک کنفرانس منطقه ای در مورد افغانستان تحت نظارت سازمان ملل به دست آورد، طالبان به قتل عام 600 غير نظامی ازبک ولايت فارياب متهم شدند، محاصره باميان توسط طالبان با اتمام مواد غذايی شدت يافت .

7 جنوری  (17/ 10 / 1376)                 کوفی عنان از طالبان خواست که مانع انتقال مواد غذايی به باميان نشوند.

13جنوری (23/10/  1376                    )طيارات طالبان در نزديکی کويته دچار سانحه شد و 80 سرباز کشته شدند، در گيری بين طالبان و قريه جات مخالف سربازگيری در نزديکی قندهار.

27 جنوری (7 /11/ 1376 - )                250 زندانی از طرفين در گير به مناسبت عيد ( فطر ) آزاد شدند . 

4 فبروری  (15/11/ 1376 )                 در زلزله شمال شرق افغانستان 4000 نفر کشته و 15000 نفر بی خانمان شدند، برف مانع کمک رسانی سازمانهای خيريه شد .

20 فبروری ( 1 /12/ 1376 ) دومين زمين لرزه در شمال شرق روی داد .

8 مارچ      (17/12/ 1376 )                 روز بين المللی زن در سراسر جهان به ياد زنان افغان گرامی داشته شد.

14 مارچ    (23/12/ 1376 )                 جنگ شديد در مزار بين ازبکها و هزاره ها رخ داد .

22 مارچ    (2 / 1 /1377):                  اخضر ابراهيمی برای ميانجيگری ميان طالبان و مخالفين بازگشت.

اول اپريل   (12/1 / 1377 )                  طالبان گروهی را برای مذاکره با مخالفين به منظور تشکيل کميسيون علما تعيين کردند .

17 اپريل    (28/1  / 1377 )                 فرستادهء امريکا بيل ريچاردسون از کابل و مزارشريف ديدار کرد .

26 اپريل   ( 6  /2 / 1377)                   کميسيون علما تحت نظارت سازمان ملل در اسلام آباد تشکيل جلسه داد.

4   می      ( 14/2 / 1377 )                 گفتگوی های کميسيون علما به نتيجه نرسيد .

17 می      (27/2 /  1377)                  طی بمباران طالبان توسط جت های جنگی طالبان 31 نفر کشته و 100 نفر زخمی شدند، جنگ شديدی در اطراف کابل و در شمال جريان يافت .

30  می    (9 /3 / 1377 )                    زمين لرزه شديدی شمال شرق افغانستان را دوباره تکان داد و 5000 نفر کشته بر جای گذاشت .

18 جون   (28/3 / 1377 )                   شاهزاده ترکی رئيس سازمان اطلاعات عربستان سعودی به قندهار سفر کرد .

30 جون   (9 /4 / 1377 )                    طالبان از کليه سازمانهای کمک رسانی مستقر در کابل خواستند که دفاتر خود را به ساختمان تخريب شده پلی تخنيک منتقل سازند، سازمانها از قبول اين کار خود داری کردند .

3 جولای  (13/4/ 1377 )                     پنج کشور آسيای مرکزی در الماآتی خواستار پايان جنگ در افغانستان شدند.

9 جولای  (18 / 4/ 1377 )                   طيارهء سازمان ملل در کابل مورد اصابت موشک قرار گرفت، ملا عمرفرمانهايی در مورد دور ريختن تلويزيونها، اخراج کليه مسيحيان و مجازات کمونيستها صادر کرد. 

12 جولای (21/ 4 /1377)                    طالبان ميمنه را تسخير کردند، 800 نفر ازبک را زندانی نمودند و 100 تانک به چنگ آوردند .

18 جولای (27/ 4 /1377 )                   اتحاديه اروپايی کليه کمکهای بشر دوستانه را به کابل به دليل اعمال محدوديتهای غير قابل قبول از سوی طالبان به حالت تعليق دراورد.

20 جولای  (29/ 4 / 1377)                  سازمانهای کمک رسانی کابل را ترک کردند، اتحاديه اروپايی دفترش را بست .

21 جولای ( 30/ 4 / 1377 )                 دو کارمند افغان ( سازمانهای کمک رسانی ) در جلال آباد ربوده شد و به قتل رسيدند .

31 جولای (9 / 5 / 1377 )                   رهبران طالبان از مدرسه دارالعلوم حقانيه در پاکستان ديدار کرده و خواستار نيروی جنگجو شدند، 5000 پاکستانی کشور خود را برای شرکت در جنگ افغانستان ترک کردند.

1ول، اگست (10/ 5 /1377 )                 طالبان شبرغان را به چنگ آوردند و دوستم با نيرو هايش به حيرتان در مرز ازبکستان گريخت .

7، اگست   (16/5 / 1377 )                   در انفجار های بمب در سفارتخانه های امريکا در کنيا و تانزانيا، اسامه بن لادن مسئول شناخته شد .

8، اگست (17/ 5 / 1377 )                    طالبان مزار شريف را تسخير کردند، 11 نفر ديپلمات و روزنامه نگار ايرانی را کشتند، طالبان هزاران نفر ازمليت هزاره را در مزار قتل عا م کردند و هزاران تن ديگر از شهر گريختند .

10، اگست ( 19/ 5 / 1377 )                 طالقان به دست طالبان افتاد .

11، اگست (20/ 5 / 1377 )                  روسيه به پاکستان هشدار داد که به طالبان کمک نکند، دولتهای آسيای مرکزی به حالت آماده باش در آمدند.

12، اگست (21/ 5 / 1377 )                  پلخمری و حيرتان به دست طالبان افتاد.

18، اگست (27/ 5 / 1377 )                  آيت الله علی خامنه ای امريکا و پاکستان را متهم کرد که از طالبان برای توطئه عليه ايران استفاده می کنند، تنش بين ايران و طالبان شدت گرفت، ملاعمر گفت که طالبان از بن لادن محافظت خواهند کرد .

20, اگست ( 29/ 5 /1377)                   امريکا 75 موشک کروز به سوی پايگاهای بن لادن در خوست و جلال آباد شليک کرد که در اثر آن 21 نفر کشته و 30 نفر مجروح شدند.

21، اگست ( 30/ 5 /1377 )                  طالبان حملات امريکا را محکوم و تعهد نمودند که از بن لادن حمايت کنند، کليه خارجيها(سازمانهای کمک رسانی ) افغانستان و همچنين پشاور و کويته را ترک کردند.

26، اگست (4 / 6 / 1377 )                   دادگاه نيويورک کيفر خواستی عليه بن لادن تنظيم و او را به تروريسم متهم کرد .

اول سپتمبر( 10/ 6 /1377 )                  ايران بازی جنگ را در مرز های افغانستان با 70000 نيرو آغاز کرد .

6 سپتمبر   (15/ 6 / 1377 )                 با اين اظهارات ايران که بر اساس مقررات بين المللی حق دارد از شهروندان خود دفاع کند، خطر اشغال جنگ افزايش يافت، امريکا توصيه به خويشتنداری کرد، طالبان مجددأ از سازمان ملل خواستار شناسايی شدند.

10سپتمبر  (19/ 6 / 1377)                  طالبان گفتند که اجساد 9 ديپلمات ايرانی را در مزارشريف يافته اند.

13 سپتمبر (22/6 / 1377 )                  باميان پس از درگيری به دست طالبان افتاد، ملاعمر از نيرو ها خواست که خويشتنداری خود را حفظ کنند .

20 سپتمبر ( 29 / 6 /1377)                 طی موشک باران شديد توسط مسعود 66 نفر کشته و 2150 تن زخمی شدند.

22 سپتمبر (31/ 6 / 1377)                  عربستان سعودی به دنبال ديدار شاهزاده ترکی از قندهار، نماينده طالبان را اخراج کرد و از امتناع طلبان در واگذاری بن لادن اظهارخشم نمود.

27 سپتمبر ( 5/ 7 / 1377 )                  طالبان 30000 نيرو به مرزهای ايران اعزام کردند تا در برابر اقدامات ايران مقابله نمايند.

2 ، اکتوبر (10/ 7 / 1377 )                  طيارات و هليکوپترهای جنگی ايران حريم هوايی هرات را نقض کردند، ارتش ايران تمرينهای نظامی خود را در مرز های شرقی با 200000 نيرو آغاز کرد.

14، اکتوبر (22/7 / 1377 )                  اخضر ابراهيمی در قندهار با ملاعمر گفتگو کرد، اين اولين ديدار ملاعمر با يک ديپلومات خارجی بود، طالبان موافقت کردند کليه زندانيان ايرانی را آزاد سازند.

21، اکتوبر ( 29/ 7 /1377 ) بنياد حمايت ازآزادی زنان در امريکا که از 129 سازمان زنان نمايندگی می کند، خواستار فشار اقتصادی و اجتماعی بيشتری برطالبان شد ماويس لنو همسر جی لنو مبلغ 100000 دالر برای مبارزه عليه سياستهای جنسيتی طالبان اهدا کرد.

23، اکتوبر( 1 / 8 / 1377)                   مسعود تهاجم موفقيت آميزی در شمال شرق انجام داد و وارد ولايت قندوز شد، طالبان 60 نفر از طرفداران جنرال تنی را به اتهام تلاش برای کودتا دستگير کردند.

25، اکتوبر (3 / 8 / 1377)                   طالبان استفاده از مين های زمينی ممنوع اعلام کردند، مسعود امام صاحب را واقع در مرز تا جکستان به تصرف خود آورد.

7 نومبر (16/ 8 / 1377)                      سازمان ملل اظهار داشت که طالبان مسئول قتل 4000 نفر طی جنگهای چندي پيش در مزارشريف هستند، ملاعمر سازمان ملل را متهم به غرض ورزی کرد و گفت که 3500 نفر از طالبان کشته شده اند، وی بارديگر با تشکيل يک حکومت فراگير مخالفت نمود.

13 نومبر (22/ 8 / 1377)                    محمد اگبری رهبر يکی از جناحهای حزب وحدت در با ميان به طالبان تسليم شد .

23 نومبر ( 2 / 9 / 1377 )                   فردريکومايور رئيس يونسکو کشور های جهان را تحريک کرد که مانع تجاوز به حقوق بشر توسط طالبان شوند.

اول دسمبر(10/ 9 / 1377) طالبان به سوی دانشجويان در خارج از دانشگاه جلال آباد تير اندازی کردند که در اثر آن 4 تن کشته و 6 تن مجروح شدند.

9 دسمبر ( 18/9 /1377)                      مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه شديدالحنی در مورد افغانستان صادر کرد.

29 دسمبر( 8 /10/1377)                     يونيسف ادعا کرد که سيستم آموزشی در افغانستان متلاشی شده است

 

1999 ميلادی مطابق ( 20/10/1377 ) تا ( 10/10/1378) خورشيدی 

10 جنوری (20/10/1377 خورشيدی:      طالبان حزب صلح ووحدت ملی را که در پشاور تشکيل شد ، رد کردند و گفتند که فقط راه حل نظامی مورد قبول آنها است، حملات مسعود در شمال ادامه پيدا کرد.      

12 جنوری ( 22/10/ 1377)                 در پشاور به سوی خانواده عبدالحق قوماندان سابق و برجسته مجاهدين تير اندازی شد .

19 جنوری (29/10/ 1377 )                 طالبان دستهای 6 دزد، را در کابل قطع کرده و اعضای بريده شده را در داخل شهر روی درختها آويختند.

21 جنوری ( 1/11/ 1377  )                 شورای امنيت سازمان ملل به دنبال گزارش اخضر ابراهيمی بارديگر خواستار آتش بس در افغانستان شد.

31 جنوری (11/11/ 1377 )                 اولين هيئت چينی برای ديدار با طالبان به کابل رسيد .

2 فبروری  ( 13/11/ 1377 )                مقامات ايران با طالبان در دبی ديدارکردند ستروب تالبوت معاون وزير خارجه امريکا در اسلام آباد با طالبان مذاکره کرد، او نامه ای را در مورد درخواست برای تحويل بن لادن به آنان تسليم کرد .

9 فبروری (20/11/ 1377)                   طالبان نامه امريکا را رد کردند و گفتند که بن لادن مجبور به خروج از کشور نخواهد شد, اما آنها محدوديتهای را بر فعاليتهايی را بر فعاليتهای وی اعمال خواهند نمود.

11 فبروری( 22/11/ 1377)                 زلزله در ميدان شهر در لوگر 50 نفر را کشت و 200 تن را مجروح کرد.

13 فبروری ( 24/11/ 1377)                بن لادن از انظار ناپديد شد، طالبان گفتند که محل اختفای او را نمی دانند، مسعود برای گفتگو به تهران رفت .

15 فبروری (26/11/ 1377)                 دهمين سالگرد خروج نيرو های شوروی از افغانستان .

21 فبروری ( 2 /12/ 1377)                 اخضر ابراهيمی ميانجی سازمان ملل پس از ديدار شاه فهد در رياض به اسلام آباد رفت .

28 فبروری ( 9 /12/ 1377)                 ائتلاف ضد طالبان گفتند که يک شورای رهبری و يک پارلمان دارای 150 عضو تشکيل خواهند داد.

3   مارچ    (12/12/ 1377)                   شيخ مرادف وزير خارجه تر کمنستان برای اولين بار با ملاعمر در قندهار ديدار کرد

4   مارچ    (13/12/ 1377) هيلاری کلينتون سياستهای طالبان را در باره زنان مورد انتقاد قرار داد.

11 مارچ    (20/12/1377)                   مذاکرات بين طالبان و مخالفان آنان با ميانجيگری سازمان ملل در عشق آباد شروع شد .

14 مارچ   (23/12/ 1377)                   گفتگو ها با اميدواری پايان يافت، وطی آن توافق شد که هر دو طرف تعدادی از زندانيان را آزاد سازند و ساختار حکومت در مذاکرات بعدی مورد بحث قرار گيرد.

24 مارچ (4 /1 / 1378 )                      اخضر ابراهيمی با ملاعمر در قندهار گفتگو کرد.

30 مارچ (10/ 1/ 1378)                      دور بعدی مذاکرات در عشق آباد با انتقاد طرفين از يکديگر به توقف انجاميد .

7   اپريل (18/ 1/ 1378)                      ايگور سرگيف وزير دفاع روسيه در دوشنبه با مسعود ديدار کرد و روسيه اعلام نمود که پايگاه نظامی جديدی در پاکستان خواهد ساخت .

10 اپريل ( 21/ 1 / 1378)                    ملاعمر گفتگو های بيشتر با مخالفين را رد کرد، جنگ شديد در باميان و اطراف آن .

15 اپريل (26 / 1 /1378)                     رئيس جمهور کلينتون نقض حقوق بشر توسط طالبان را مورد انتقاد قرار داد و طالبان کلينتون را محکوم کردند.

21 اپريل ( 1 / 2 /1378)                      با ميان به دست حزب وحدت افتاد و طالبان از آن بيرون رانده شدند، دهها تن کشته و دهها تن ديگر اسير شدند.

28 اپريل (  8 / 2 /1378)                     طالبان باميان را به منظور تسخير مجدد، شايدأ بمباران کردند، که در اثر آن 30 نفر غير نظامی کشته شدند.

29 اپريل ( 9  / 2 / 1378)                    طالبان پاکستان و ترکمنستان معاهده ای امضا کردند تا پروژه خطوط لوله گاز را احيا نمايند و متعهد شدند تا سر مايه گذارجديدی برای پروژه بيابند .

5  می    (15/2 / 1378)                      ايران و ازبکستان بيانيه مشترکی در تاشکند انتشار دادند در مقابل تا در مقابل کنترول طالبان بر افغانستان مقاومت کنند.

9 می    (19/ 2 / 1378) طالبان با حمله از شمال و جنوب به سوی باميان مجدأ آنرا به تصرف خود در آوردند.

12  می (22/2 /1378)   هيئت نمايندگی طالبان با ترکمنستان توافقتنامه هايی برای خريد گاز و برق به امضأ رسانيدند.

14  می (24/ 2 / 1378) امريکا برای نخستين بار به پاکستان هشدار داد که ديگر از طالبان حمايت نکنند و اظهار داشت که طرفدار باز گشت شاه سابق ظاهر شاه به افغانستان است.

20  می (30/ 2 /1378)  جنگ شديدی در گرفت مسعود 12 موشک به سوی کابل شليک کرد، طالبان بگرام را بمباران کردند و جنگ در شمال از سر گرفته شد .

22  می (1/ 3 /1378)    طالبان شورش هرات را ناکام گذاشتند، 8 تن را در ملأ عام اعدام کردند و صد تن ديگر را به قتل رساندند، طالبان ايران را به توزيع سلاح متهم کردند .

28  می (7 /3 /1378)    عفو بين الملل طالبان را به کشتار غير نظاميان در جريان تسخير باميان متهم کردند، ملاعمر نشستی با شرکت چند هزار قوماندان و ملا، در قندهار برای سه روز برگزار کرد تا آينده جنبش را مورد بحث قرار دهند .

2 جون ( 12/3 /1378)   عزيزکاملوف وزير خارجه ازبکستان برای نخستين بار با ملاعمر در قندهار ديدار کرد، طالبان تأکيد کردند، تنها در صورتی در احلاس بعدی کشور های 6+2 در تاشکند شرکت خواهند نمود که به عنوان دولت افغانستان به رسميت شناخته شوند.

8 جون (18/3 /1378)    اف. بی .آی ( پوليس فدرال امريکا ) بن لادن را در رأس 10 نفری قرارداد که بيشتر از ديگران زيرتعقيب بودند، احتمال حمله امريکا به مقر بن لادن افزايش يافت .

26 جون (5 /4 /1378)   شاه سابق ظاهر شاه يک اجلاس مشورتی در روم بر گزار کرد، اما طالبان هرگونه نقش او را در فرايند صلح رد کردند، امريکا هفت سفارتخانه اش را در افريقا به دليل تهديد بن لادن بست .

6 جولای (15/ 4 /1378)                      واشنگتن تحريمهای تجاری و اقتصادی عليه طالبان را تحميل و دارايی های آنان را در امريکا مسدود کرد، طالبان برای حمله بزرگی در تابستان عليه مسعود آماده شدند و چند هزار داوطلب پاکستانی همراه با صد ها عرب به طالبان پيوستند.

15 جولای (24/4 /1378)                     عبدالاحدکرزی سناتور سابق و يکی از ملی گرايان برجسته افغانستان به دنبال ديدار با ظاهرشاه در کويته به قتل رسيد، وزارت خارجه امريکا و سازمان ملل اين قتل را محکوم کردند .

16 جولای (25/4 /1378)                     وزرای خارجه روسيه، تاجکستان و ازبکستان در تاشکند بايکديگر ملاقات کرده و متعهد شدند که برای مقابله با افراط گرايی اسلامی در آسيای مرکزی بايکديگرهمکاری نمايند .

19 جولای (28/4 /1378)                     مذاکرات کشور های 6+2 در تاشکند آغاز شد، رئيس جمهور اسلام کريموف خواستار آتش بس و نشست سازمان ملل راجع به افغانستان شد .

20 جولای (29/4 / 1378)                    گفتگو های تاشکند بدون نتيجه گيری خاصی پايان يافت .

23 جولای ( 1 /5 / 1378)                    مسعود به تاشکند رفت و با رئيس جمهور کريموف ديدار کرد .

27 جولای (5 /5 /1378)                      با اصابت موشکهای مسعود به ميدان هوايی کابل، طيارات سازمان ملل پرواز به سوی اين شهر را متوقف کردند.

28 جولای (6 / 5 / 1378)                    تهاجم طالبان در سه محور اغاز شد و آنان به سوی بگرام پيشروی کردند ، طی نخستين روز جنگ 130 نفر از طرفين کشته شدند .

اول اگست ( 10/5 / 1378)                   بگرام به دست طالبان سقوط کرد و تلاش مسعود برای باز پس گيری آن جنگ شديدی را به دنبال داشت.

2، اگست (11/5 / 1378)                      طالبان چاريکار را تسخير کردند و مسعود به پنجشير عقب نشست200000نفر به سمت دره شمالی فرار کردند و اين امر بحران جديدی را در مورد آوارگان بوجود آورد .

3، اگست (12/5 /1378)                       طالبان از قندوز به سمت شمال پيشروی کردند و با تصرف امام صاحب و شير خان بندر، راههای تدارکاتی مسعود از تاجکستان را مسدود نمودند، در اثر اين در گيريها 3000نفر زخمی شدند .

5 تا 8 اگست (17/5 / 1378)                 مسعود با اقدام به ضد حمله چاريکار را باز پس گرفت و طالبان را وادار به عقب نشينی به موضع قبلی شان

 در نزديکی کابل کرد 400 نفر از نيرو های طالبان کشته و 500 تن ديگر اسير شدند .

10، اگست (19/5 / 1378)                    واشنگتن دارايي های خطوط هوايی آريانا را در امريکا که متعلق به طالبان بود، به دليل روابط آنان با بن لادن ممسدود کرد .

13، اگست (22/5 / 1378)                    طالبان بگرام را باز پس گرفتند.

15، اگست( 24/5 / 1378)                    در حالی که طالبان سياست زمين سوخته را در دره شمالی اعمال می کردند، سازمان ملل از آنان خواست که بيش از اين باعث آوراگی مردم نشوند و جنگ را متوقف کنند، هزاران نفر در کابل دستگير شدند .

17، اگست (26/5  /1378)                    پاکستان پيشنهاد ميانجيگری نمود، اما ائتلاف شمال آن را رد کرد.

24، اگست ( 2 /6 / 1378)                    طی انفجار عظيم بمب در خارج خانه ملاعمر در قندهار40 نفر از جمله دو برادرناتنی وی و 6 عرب کشته شدند.

5 سپتمبر (14/ 6 /1378)                     جنگ شديد، به دنبال حملات مجدد طرفين در شمال و اطراف کابل.

10 سپتمبر(19/6 / 1378)                    برنامه کنترول مواد مخدر سازمان ملل (UNDCP ) اظهار داشت که توليد مواد مخدر افغانستان در سال 1999 دو برابر شده و به 4600 تن رسيده است 97 در صد زمينهای قابل کشت در مناطق تحت کنترول طالبان برای اين کار مورد استفاده قرار می گرفت.

20 سپتمبر(29/6 / 1378)                    روسيه گفت که افغانها، پاکستانی ها و عربهايی که در افغانستان پايگاه دارند در داغستان و چيچين می جنگند .

25 سپتمبر(3  /7 / 1378)                    طالبان به سمت طالقان، پايتخت ائتلاف شمال پيشروی کردند، جنگ شديدی در آنجا جريان يافت .

27 سپتمبر(5  /7 / 1378)                    سازمان ملل حمايت خارجی از جناحهای افغان را مورد انتقاد قرار داد، طالبان امام صاحب را مجددأ به تصرف خود در آوردند.

29 سپتمبر( 7 /7 /1378)                     ائتلاف شمال جنگنده سوخو- 22 طالبان را بر فراز طالقان سرنگون کردند و جنگ شدت يافت.

4، اکتوبر ( 12/7 / 1378)                    رئيس آی اس آی پاکستان از قندهار ديدن کرد و خواهان استرداد تروريستهای پاکستانی شد.

12، اکتوبر(20/7 / 1378)                    کودتای نظامی در پاکستان ( توسط جنرال مشرف ) باعث سقوط دولت نخست وزير نواز شريف شد.

15، اکتوبر(23/7 / 1378)                 شورای امنيت امريکا تحريمهای بيشتری را عليه طالبان وضع کرد .

21، اکتوبر( 29/ 7 / 1378) اخضر ابراهيمی از وظيفه اش مستعفی گرديد، وی ناخشنودی خود را از طالبان ابرازداشت و از کشور های همسايه افغانستان خواست تا در امور افغانستان مداخله ننمايند

25، اکتوبر ( 3  /8 / 1378)                  موسسه ملل متحد اعتبار حکومت ربانی را بحيث دولت قانونی افغانستان برای يکسال ديگر تمديد کرد.

28، اکتوبر ( 6 / 8 / 1378) ملا محمد عمر فرمان خاصی تغييراتی را در اداره طالبان به ميان آورد و در ضمن مولوی احمد متوکل را بحيث وزير خارجهء خود مقرر نمود .

8 نومبر ( 17/8 / 1378)                      اداره حقوق بشر نوشت : به موجب نقض حقوق بشر،افراد دانشمند از افغانستان  خارج ميشوند، جنگ اکنون جنبه خصومت قومی و نژادی را بخود گرفته است، قتل عام ها در مزارشريف، هزاره جات و شمال کابل مسايلی اند که بايد جامعه بين المللی بدان توجه داشته باشند واوضاع بشری در افغانستان به تناسب کو سوا و تيمور شرقی به مراتب بدتر است.

14 نومبر (23 /8 / 1378)                    مقامات طالبان تحديد نمودند که در صورت تطبيق تعزيرات عليه طالبان در کشت و توليد مواد مخدر افزايش بعمل خواهد آمد و تااکنون 460 تن مواد مخدر در مناطق تحت کنترول طالبان توليد گرديده است .

19 نومبر ( 28 / 8 /1378)                   طبق موافقتنامه که بين مقامات جمهوری اسلامی ايران و گروه طالبان صورت گرفت بندر اسلام قلعه بروی تجار افغانی باز گرديد.

26 نومبر ( 1 / 9 /1378)                     جلسه تدوير لويه جرگه اضطراری تحت رياست محمد ظاهر شاه  در روم افتتاح گرديد و اين جلسه تا تاريخ 4 قوس ادامه داشت .

16 دسمبر ( 25/9 / 1378)                   در کنفرانس خطر تروريست های اسلامی که به ابتکار کشور فرانسه داير گرديده بود با قاطعيت و يک صدا سياست های  طالبان محکوم گرديد و پيتر تامسن سفير سابق امريکا برای مهاجرين افغان در اين جلسه گفت : سياست های طالبان افغانستان را از جهان بيگانه نموده است، آنها با ايديالوژی بيگانه وارد افغانستان گرديده اند .

17 دسمبر ( 26 /9 / 1378)                  به تعقيب انفاذ تحريم های اقتصادی عليه طالبان کشور های سعودی، امارات متحده عربی و قطر به اخراج مهاجرين افغان اقدام نمودند و 310 مهاجر از طريق راه پشاوربه تورخم فرستاده شدند.

25 دسمبر(4 / 10 / 1378)                   يک طياره هوايی هندوستان توسط چند مرد مسلح در ميدان هوائی قندهار به زمين نشست که دارای 161 مسافر بود، طياره ربايان خواستار رهائی مولانا مسعود اظهر گرديدند، اظهريکی از رهبران حزب المجاهدين کشمير و در هند زندانی بود .

31 دسمبر( 10 /10/  1378)                 سر نشينان طياره ربوده شده، هندی بعد از تبادله با چند زندانی کشميری خاک افغانستان را ترک نمودند، زندانيان آزاد شده عبارت بودند از : مولانا مسعود اظهر، احمد عمر سيد شيخ و مشتاق احمد زرگر ميباشند.

 

2000 ميلادی مطابق (24/10/1378 ) تا (4 /10/1379) خورشيدی 

14جنوری (24 جدی 1378 خورشيدی:     سومين بار سرای شهزاده از طرف اشخاص مسلخ تاراج شد.

17 جنوری (27/10/ 1378)                  يک هيئت شش نفری عضو حکومت چيچين به رياست سليم خان بندربايوف به قندهار رسيد، آنها از طالبان تقاضا نمودند تا حکومت مردم چيچين را به رسميت بشناسند، طالبان حکومت جيجين را به رسميت شناختند و اعلان نمودند که حکومت چيچين می تواند در کابل برای خود سفارت باز کند.

20 جنوری ( 30/10/ 1378)                 پيتر تامسن سفير سابق امريکا برای مهاجرين افغانستان اظهار داشت که ادره طالبان در افغانستان سقوط می نمايد، طالبان بنام تحريک ظهور نمودند و کدام رژيم نيستند.

22 جنوری ( 2 /11/1378)                   فرانسيس ويندرل بحيث نمايندهء خاص سرمنشی موسسه ملل متحد برای افغانستان تعيين گرديد.، وی با امير خان متقی روی موضوع تسليمدهی اسامه بن لادن صحبت نمودند.

24 جنوری ( 4 /11/ 1378)                  سفارت دولت چيچين در کابل رسمأ افتتاح گرديد .

25 فبروری( 6 /12/1378)                   ملل متحد به اين باور است که طالبان 75 فيصد مواد مخدر تمام دنيا را توليد می نمايند ووزارت خارجه امريکا در گزارش سالانه خودطالبان را به نقض صريح حقوق زنان نيز متهم نموده است .

24 مارچ (4 حمل 1379 )                     جنرال عبدالرشيد دوستم و جنرال ملک به وساطت کشور ايران باهم ملاقات نمودند، فيصله شد که بعد از اين مسؤوليت امور سياسی جنبش ملی اسلامی  را جنرال ملک و مسؤليت نظامی آنرا جنرال دوستم به عهده بگيرند.

27 مارچ (7 /1 / 1379)                       اسماعيل خان موفق به فرارميگردد و در جمله فراريان عبدالظاهر پسر حاجی عبدالقدير سابق والی ننگرهار و حکمت الله محافظ زندان نيز شامل بود.

15، اپريل (26/1 /1379)                      هزاران مامور دولت به شمول زنان از وظايف دولتی بر کنار شدند، طالبان علت اين اقدام را تشکيلات اضافی و غير ضروری خواند.

25، اپريل (5 /2 / 1379)                      طالبان بازار صرافی کابل را بستند و بر تبادلهء اسعار خارجی در مناطق تحت کنترول خود قيودات وضع کردند .

اول می ( 11/2 / 1379) افغانستان ( به نسبت مراکز و تربيت گاه تروريستها ) در ليست سياه ایالات متحدهء امريکا شامل گرديد.

6 می   (16/2 / 1379)   شورای امنيت موسسه ملل متحد با صدور اعلاميه ای از همه اطراف درگير در قضيه افغانستان خواست تا از دوام جنگ جلوگيری نموده و بخاطر تشکيل يک حکومت وسيع البنياد مشترکأ تلاش نمايند، در اين اعلاميه گفته شده که طالبان به هيچگونه فيصلهء اين شورا پابندی نشان نداده اند .

23 می (2 /3 / 1379)    عارف ايوب که در سالهای 95 تا 97 بحيث مديرکل بخش افغانستان و آسيای مرکزی در وزارت امور خارجه پاکستان ايفای وظيفه مينمود جديدأ بحيث سفير جديد پاکستان در کابل تعيين شد .

25 می ( 4 /3 / 1379)   جنرال پرويز مشرف در اسلم آباد گفت : طالبان نمايندگان پشتونها هستند، پشتونها اکثريت افغانستان را تشکيل ميدهند و دوستی با آنها بر اساس حفظ منافع ملی پاکستان صورت می گيرد. و دفتر محمد ظاهر شاه بتاريخ 9 جوزا، نوشت : اين سخنان به مفهوم ايجاد بی اتفاقی دربين افغانان تعبير می شود، ملت افغان از اقوام پشتون، تاجيک، ازبک ، ترکمن و غيره تشکيل شده که ملت غير قابل تجزيه هستند.

10 جون (20/3 / 1379)                      بل کلنتون رئيس جمهور امريکا وولاديمير پوتين رئيس فدراسيون روسيه ضمن ديدار شان در مسکو ، افغانستان را منبع تروريزم خواند و موافقه نمودند که تلاش های شان عليه درهم کوبی آن بايد سرعت يابد.

22 جون (1 /4 / 1379) حکومت پاکستان ليست 2500 تن از اتباع خود را که در کمپ های نظامی در افغانستان تحت تربيه قرار دارند به مقامات طالبان سپرد و از آنها خواست تا اين افراد را به حکومت پاکستان تسليم نمايند.

11 جولای (30/4 /1379)                     انفجار مهيبی در سفارت پاکستان در شهر کابل به وقوع پيوست که تلفات در بر نداشت ولی قسمتی از آن سفارت به کلی منهدم شد.

14 جولای (23 / 4/ 1379) عبدالحکيم مجاهد نماينده طالبان در نيو يارک گفت : زنان کارمند در مؤسسات امدادی به بهانه کار جاسوسی ميکنند تا از اينطريق حکومت طالبان را متزلزل سازند.

16 جولای (25/4 / 1379)                    وزارت امور خارج امريکا در راپور خويش بار ديگر افغانستان را مرکز دهشت افگنی خواند، و در گزارش گفته شده که دهشت افگنان  از چيچين، کسووا،الجزاير و کشمير در افغانستان تربيه نظامی می شوند.

31 جولای( 9 /5 /1379)                      پيتر تامسن سفير سابق امريکا برای مهاجرين در خطاب به کانگرس اظهار داشت : امسال برای طالبان سال اخير است ، تاختم سال طالبان از کابل بيرون خواهند شد و مردم عليه آنان قيام خواهند نمود . تا مسن افزود : تا با کسانی که بعد از طالبان می آيند کمک صورت گيرد، به عقيدهء وی بايد حکومت جديد خط مشی حکومت های قبل از کودتای کمونيستی را دنبال نمايند .

2، اگست (11/ 5 / 1379)                     بعد از پيروزی طالبان در صفحات شمال کشور ملا عمر فرمان عفو اعلان کرد ( هر کسی که با استفاده از اين فرمان به امارت اسلامی تسليم گردد سر، مال و ناموس آنها در امان خواهد بود مخالفت با امارت اسلامی گناه است و مسلمان نبايد مرتکب آن گردد ) .

14، اگست ( 23/5 /1379) ـ                  30 باب حمام را طالبان در کابل بستند.

24، اگست ( 2 /6 /1379)                     جنرال متقاعد حميد گل سابق رئيس آی اس آی پاکستان طی مصاحبه ای با صدای امريکا گفت : پاکستان صرف مساعد ت سياسی طالبان را می نمايد که به رسميت شناختن طالبان نيز به همين مفهوم می باشد وی در ضمن صحبت خويش افزود : ما گروه های افغان را به ميان نياورده ايم بلکه در ابتدا آنها خود 82 گروه بودند که افغان کمشنری آنها را به هفت و يا شش گروه تقليل داد. وی افزود : در ابتدا صرف جمعيت اسلامی بود، بعد حزب اسلامی بميان آمد وآنهم دو گروپ تقسيم شد و سپس جماعات ديگری به ميان آمدند.

4 سپتمبر (13 /6 /1379)                     در اثر انفجار يک ماين ديوار قونسلگری پاکستان در شهر جلال آباد تخريب گرديد .

8 سپتمبر (17/6 / 1379)                     بعد از يک سلسله جنگهای شديد طالبان موفق گرديدند تا شهر تالقان مرکز ولايت تخار را متصرف گردند

10 سپتمبر(19/6 /1379)                     ملا عبدالسلام ضعيف بحيث سفير جديد طالبان در اسلام آباد تعيين شد، قبل از وی ملا سيد محمد حقانی اين عهده را به دوش داشت .

25 دسمبر(4 / 10/1379) مسوده تحريم ها عليه طالبان منظور شد، اين تحريم را از جمله 15 عضو شورا (13) آن توافق نمودند.

 

2001 ميلادی مطابق ( 29/10/1379 ) تا ( 1/10/1380) خورشيدی 

 

19 جنوری (29 / 10/ 1379 خورشيدی:  تحريم ملل متحد عليه طالبان نافذ شد، زيرا طالبان به خواسته های شورای امنيت توجه نکردند، در تحريم امده بود که : 1 ـ منع ارسال اسلحه بطور يکجانبه به طالبان . 2 ـ  جلوگيری ازسفر افراد بلند پايه طالبان بخارج کشور . 3ـ مسدود نمودن دفاتر طالبان در جهان و يا کاهش کارمندان آن .

8 فبروری ( 19 /11/ 1379)                 جنرال معين الدی حيدر وزير داخلهء پاکستان بعد از سفر کابل و قندهار در اسلام آباد به خبر نگاران گفت : طالبان از امضأء معاهده در مورد تسليمی اشخاص مظنون خارجی ابا  ورزيدند، وی به نقل از ملا عمر گفت : کشت کوکنار به کلی منع گرديده بناأ بايد جهانيان با دهاقين افغان مساعدت نمايند. مذکور در يک مصاحبه خبری گفت : طالبان خط ديورند را به عنوان سرحد بين افغانستان و پاکستان محترم می شمارند .

22 فبروری (3 /12 / 1379)                 سازمان حقوق بشر موسسه ملل متحد تأئيد نمود که طالبان در ماه های اخير در حدود 300 تن افراد ملکی را به قتل رسانيده اند، اين سازمان از قتل های جمعی ذريعه طالبان نيز گزارش داده است .

27 فبروری (9 /12/1379)                   ملا عبدالحی مطمئن نطاق طالبان گفت : علمای جيد و ستره محکمه طالبان فتوای تخريب همه بتها به شمول بت های باميان و موزيم کابل را صادر نمود زيرا به احکام دين ديگر بودن آنها کدام جواز شرعی ندارد .

اول ماچ ( 10/12/ 1379)                     ملا عمر رهبر طالبان طی فرمانی دستور تخريب بتهای باميان را به وزارت اطلاعات و کلتور سپرد . سال گذشته ملا محمد عمر بخاطر حفظ آثار تاريخی يک فرمان صادر و در آن گفته بود ، اکنون وقت عبادت بتها گذشته است و بايد جلو تخريب آنها گرفته شود .

2 مارچ (11/12/ 1379)                       طبق فرمان ملا محمد عمر رهبر طالبان کار تخريب مجسمه های معروف و مشهور باميان که يکی از آثار تاريخی افغانستان و جهان شمرده می شدند آغاز گرديد ، ملا عمر رهبر طالبان امر نمود که بخاطر کفارهء تأخير در تخريب و شکستاندن بتها 100 رأس گاو قربانی شود به اين اساس 12 رأس گاو در کابل ذبح و گوشت آن به 200 فاميل توزيع شد ، بعد از فرمان ملا عمر در حدود چهل مجسمه ديگر نيز تخريب گرديد که در آن جمله مجسمهء کنشکا که چهل و پنج سال قبل در بگرام توسط يک فرانسوی يافت شده بود نيز شامل می باشد.

15 مارچ (25 /12/1379)                     طالبان دفتر بی بی سی در شهر کابل را مسدود نمودند و به گيت کلارک خبر نگار اين دفتر گفتند تا در ظرف 24 ساعت افغانستان را ترک نمايد ، طالبان نظر دادند که اين دفتر عليه آنان پرو پا گند می نمايد .

16 مارچ (26/12/ 1379)                     در اثر گرسنگی در ولايت بدخشان بيش از 1012 نفر هلاک گرديده که شامل اطفال، زنان و سالخوردگان بودند، طالبان سومين مجسمه بزرگ بودا در ولايت غزنی را نيز ازبين برد و اين مجسمه شانزده متر ارتفاع داشته وبيش از يکنيم هزار سال قدامت تاريخی داشت .

25 مارچ ( 5 حمل 1380 )                    جنگ شديد بين نيرو های طالبان و جبهه متحد در باميان در گرفت .

2، اپريل (13/1 / 1380)                       طبق فرمان ملا عمر : شاگردان تا صنف سوم مکلف اند کلاه بر سر نهاده و شاگردان بالا تر عمامه بر سر نهد .

              پارلمان اروپا از احمد شاه مسعود فرمانده نظامی جبهه متحد دعوت کرد تا در اجلاس شهر فرانکفورتشرکت کند تا در مورد اوضاع جاری و بخصوص وضع زنان در افغانستان سخنرانی کند.

7 اپريل (18/1 / 1380) جنگ شديدی بين نيرو های طالبان و جبههء متحد در سر پل در گرفت، يک روز قبل جنرال دوستم نيز بعد از جلا وطنی دوباره وارد افغانستان گرديده بود .

             احمد شاه مسعود وارد فرانسه گرديد و در آنجا با رئيس و برخی از اعضای پارلمان اتحادي اروپا ملاقات نمود .

8 اپريل (19/1 / 1380) طالبان هزاران مامور اداری و نظامی را به اتهام وابستگی با رژيم های کمونيستی از وظايف شان سبکدوش کردند .

9، اپريل (20 /1 / 1380)                      جنگ شديدی بين نيروهای طالبان و جبههء متحد در ولايت تخار در گرفت .

17، اپريل( 28/1 / 1380)                     ملا محمد ربانی رئيس شورای سر پرست طالبان در اثر مريضی  در شفاخانه نظامی راولپندی وفات يافت جنازه وی  توسط طياره موسسه ملل متحد به قندهار انتقال يافت، و در اول ثور جنرال معين الدين وزيرداخلهء پاکستان بخاطر اشتراک در مراسم فاتحه خوانی ملا ربانی وارد قندهار شد. و بتاريخ دهم ثور مولا نا فضل الرحمن رهبر جمعيت العلمای اسلام اباد وارد قندهار شد.

10 می (20/2 / 1380)   بعد از اينکه دفتر طالبان در نيو يارک مسدود گرديد، طالبان دفاتر موسسه ملل متحد در ولايات قندوز، مزار شريف، جلال آباد و هرات را، مسدود نمودند .

12 می ( 22/2 / 1380) ملاعمر گفت : ما بخاطر اسامه بن لادن افغانستان را فداخواهيم ساخت ولی او را تسليم کسی نخواهيم کرد ولی او را تسليم کسی نخواهيم کرد و ملا عبدالسلام ضعيف سفير طالبان بتاريه 26 ثور در پاکستان گفت : اوضاع افغانستان کاملأ در کنترول ما است، اسامه مهمان ما می باشد تا هر وقتی که خواسته باشد در افغانستان زندگی نموده ميتواند .

              ملا عمر بتاريخ 27 ثو ر گفت : امريکا مطالبات خويش در مورد اسامه را اصول بين المللی ميداند ولی مارا به ديده حقارت می نگرد و در حالی اسامه را از ما ميخواهد که جرم او ثابت نشده است و با افسوس بايد گفت جنرال عبدالملک که قاتل هشت هزار طالب است امريکا به وی پناه سياسی داده و نه تنها که او را به ما نميدهد، بلکه در آغوش خود هم گرفته است، نامبرده افزود : خط مشی ما اصولی و قانونی است، قوت های استکباری تحمل آنرا ندارند .

10 جون (20 /3 /1380)                      طبق گزارش موسسه ملل متحد، در اثر گرمای شديد 43 تن افغان باشندگان کمپ جلوزئی جانهای خود را از دست دادند .

15 جون (25/3 /1380) طبق فرمان ملا محمد عمر رهبر طالبان، تجارت اموالی که بالای آن عکس های اشيای ذيروح باشد، ممنوع اعلان گرديد.

18 جون (28/3 /1380) جنگ شديد بين نيرو های طالبان و مخالفين آنان در يکاولنگ در گرفت.

25 جون (4 /4 / 1380)  طالبان يکبار ديگر اعلان نمودند که کشور های روسيه، هند و ايران با جبههء متحد مساعدت جديد نموده اند .

11 جولای (20/4 / 1380)                    طبق فرمان ملا عمر : مامورين دولتی بايد عمامه سياه بر سر نهاده و از قلم سياه استفاده نمايند .

9  سپتمبر ( 18/6 / 1380)                   طی يک حمله انتحاری دوتن ازعرب که خود را ژورناليست معرفی نموده بودند، فرمانده احمد شاه  مسعود در منطقهء خواجه بهاوالدين ولايت تخار شديدإ زخمی گرديد، خبر مرگ او چند روز بعد از طريق رسانه های خبری جهان اعلان گرديد، جنازه وی به امامت سياف ادا و در تپه بازارک پنجشير به خاک سپرده شد.

12 سپتمبر(21 /6 / 1380)                   مولوی وکيل احمد متوکل طی مصاحبه با تلويزيون سی ان ان  حملات تروريستی بر مرکز تجارتی بين المللی در شهر نيو يارک را نکوهش کرد، امريکا اسامه بن لادن را که در افغانستان بسر می برد، مسوول اين عمليات وانمود کرد .

13 سپتمبر(22/ 6/1380)                     ديپلوماتهای خارجی از کابل بيرون شدند .

14 سپتمبر(23 /6 / 1380)                   ملا محمد عمر رهبر طالبان اظهار داشت : اسامه بی گناه است و امريکا به اين بهانه ميخواهد بر افغانستان حمله نمايد .

16 سپتمبر(25/6 / 1380)                    ايران مرز های خويشرا با خاک افغانستان مسدود نمود .

20 سپتمبر(29 /6 / 1380)                   جلسه علما که بخاطر سرنوشت اسامه بن لادن در کابل تشکيل شده بود، پايان يافت در اين اجلاس فيصله شد تا اسامه در وقت ممکن از افغانستان خارج گردد، ولی قصر سفيد اين فيصله را رد نمود و آنرا يک بهانه برای انتقال اسامه از يکجا به جای ديگر خواند .

22 سپتمبر(31/6 / 1380)                    طالبان يک طيارهء بدون پيلوت را در ولايت سمنگان سرنگون نمودند.

23 سپتمبر(1 /7 /1380)                      ملا محمد عمر رهبر طالبان اظهار داشت : با از بين رفتن من و اسامه بن لادن مشکل حل نخواهد شد، اگر امريکائيان ميخواهند تروريزم را از ميان بردارند ، ابتدا نيرو های خود را از خليج خارج ساخته و از حمايت اسرائيل دست بکشند .

25 سپتمبر(3 /7 / 1380)                     عربستان سعودی روابط خويش را با طالبان قطع نمود .

30 سپتمبر(8  / 7 /1380)                    محمد ظاهر شاه برای خبر نگاران گفت : بايد افغانستان از وجود طالبان پاک گردد.

2، اکتوبر(10/7 / 1380)                      ناتو ، حمايت خود را از حملهء امريکا بالای افغانستان اعلان نمود، فرانسه نيز راضی گرديد تا حکومت طالبان سقوط داده شود .

    به تعداد 6600 نفر افراد جنگی طالبان از ولايت پکتيا و کنرها وارد کابل شدند .

4، اکتوبر (12 /7 /         1380)             يک بار ديگر اخضر ابراهيمی بحيث نمايندهء موسسه ملل متحد برای افغانستان تعيين گرديد .

6، اکتوبر (14/7 / 1380)                                           طالبان اخطار کردند که اگر نيرو های امريکايی از خاک ازبکستان بر افغانستان حمله نمايند، در آنصورت آنان بر خاک ازبکستان حمله خواهند کرد.

              جورج دبليو بوش اظهار داشت : ما بخاطر تحويل دادن اسامه بن لادن برای طالبان فرصت کم داده ايم که در حالت پايان رسيدن است .

7 ، اکتوبر (15/7 / 1380)                    قوتهای هوائی امريکا شب گذشته ساعت 8:45 بر کابل، قندهار، جلال آباد، قندوز و مزارشريف حمله نمودند .

8 ، اکتوبر(16/7 / 1380)                     در حاليکه حملات هوائی نيرو های امريکا بر افغانستان ادامه دارد، ملا محمد عمر اين حملات را تروريزم خواند، اسامه نيز سو گند ياد نمود که امريکائيان را آرام نخواهد گذاشت .

10، اکتوبر (18/7 /1380)                    در اثر حملات هوائی امريکا 20 تن در کابل و 35 تن در جلال آباد جان های خود را از دست دادند .

11، اکتوبر (19/7 / 1380)                   در اثر حملات نيرو های امريکائی بيش از 116 تن در مربوطات ولايت ننگرهار به قتل رسيدند، در اکثر نقاط  جهان مردم بر ضد حملات نيرو های امريکايی بر خاک افغانستان دست به تظاهرات زدند .

12، اکتوبر(20/7 / 1380)                    ملا محمد عمر رهبر طالبان اظهار داشت : مسلمانان نبايد به تما شا بنشينند بايد خود را آماده جهاد سازند .

14، اکتوبر(22 /7 / 1380) حکمتيار رهبر حزب اسلامی در مورد حملات نيرو های امريکايی اظهار داشت : امريکائيان در افغانستان به سرنوشت روسها مواجه خواهند شد .

15، اکتوبر(23 /7 / 1380)                   طالبان اعلان نمودند که تا اکنون 670 نفر افغان در اثر حملات نيرو های امريکايی جان های خود را از دست داده اند .

16، اکتوبر(24 / 7 /1380)                   طی حملات مکرر نيرو های امريکايی بر قندهار 33 نفر به قتل رسيدند .

18، اکتوبر(26 / 7 / 1380)                  امريکا تصميم گرفت تا از جانب شمال افغانستان حملات عساکر پيادهء خويشرا آغاز نمايد.

20، اکتوبر(28/7 /1380)                     اولين دسته نيرو های کماندوئي امريکا که تعداد شان در حدود 200 تن تخمين شد در دامنه های کوه بابا واقع قندهار از هليکوپتر به زمين پياده شدند، جنگ شديدی بين آنان و طالبان به وقوع پيوست، طالبان ادعا کردندکه يک طياره آنان را نيز سر نگون نموده اند.

21، اکتوبر(29/7 /1380)                     طی حملات هوائی نيرو های امريکايی يک تعداد از هموطنان ما در ولايت ارزگان به قتل رسيدند . و طی حملات هوائی نيرو های امريکايی به تعداد 70 تن در ولايت هرات به قتل رسيدند.

23، اکتوبر(1 /8 / 1380)                     در اثر حملات نيرو های امريکايی ده ها تن از اهالی بی گناه در ولايت پکتيا و کنر به قتل رسيدند.

25، اکتوبر(3 /8 /  1380)                    در اثر پرتاب بمب طيارات امريکائی بر يک بس در قندهار تمام راکبين آن به قتل رسيدند.

26، اکتوبر(4 /8 /  1380)                    طالبان عبدالحق قوماندان معروف مجاهدين را در منطقه ازره گرفتار و اعدام نمودند.

29، اکتوبر(7 / 8 /  1380)                   منزل ملا عمر رهبر طالبان در قند هار بمباردمان شد .

اول ، نومبر(10/8 /  1380)                  نيرو های امريکاِيی بند برق کجکی را هدف قرار دادند که در اثر آن ولايات قندهار و هلمند از روشنی برق محروم گرديد.

             600 تن پاکستانی به نيت جهاد بر ضد امريکا وارد افغانستان گرديدند.

2 ، نومبر(11/8 /  1380)                     طيارات امريکائی و بريتانوی خطوط مقدم جبههء طالبان در شمال کشور را بمباردمان نمودند.

3 ، نومبر(12/8 / 1380)                      طالبان در ولايت ارزگان طرفداران محمد ظاهرشاه را به دار آويختند. طالبان ادعا نمودند که دو فروند طيارهء دشمن را سقوط داده اند.

5 ، نومبر(14/8 / 1380)                      ملا محمد عمر رهبر طالبان گفت : اگر امريکا چهارچندقوای کنونی خويش را به افغانستان بفرستد، ما را منهدم نخواهد ساخت .

7 ، نومبر(16/8 /1380 ) حامد کرزی که در ولايت ارزگان در محاصرهء طالبان قرار داشت، توسط نيروهای کماندويی امريکا نجات يافت .

8 ، نومبر(17/8 / 1380)                      در اثر حملات هوائی نيرو های امريکائی در حدود 35 تن در نواحی مختلف کابل به قتل رسيدند.

10، نومبر(19/8 /  1380)                    بعد از سقوط مزار ولايت سمنگان و سر پل نيز بدست نيروهای جبههء متحد فتح گرديد.

11، نومبر(20/8 /  1380)                    نيرو های جبههء متحد ولايات تخار، بادغيس، غور و باميان را متصرف شدند. نيرو های جبههء متحد مامور فتح کابل گرديدند.

12، نومبر(21/8 /  1380) هرات بدست نيرو های اسماعيل خان فتح گرديد.

13، نومبر(22/8 /  1380)                    نيرو های جبههء متحد وارد کابل گرديدند . ولايت وردک نيز بدست نيروهای مخالف طالبان افتاد.

14، نومبر( 23/8 /  1380)                   ولايات ننگر هار، لغمان، کنر، لوگر، خوست، پکتيا و پکتيکا از دست نيرو های طالبان سقوط کرد. در جلسهءکه به رياست ملامحمد عمر داير شد، قندهار پايتخت طالبان اعلان شد. کابينهء چهار عضوی جبههء متحد که در آن ربانی بحيث رئيس جمهور، داکتر عبدالله وزير خارجه، يونس قانونی وزير داخله و فهيم وزير دفاع معرفی و اعلان گرديد.

15، نومبر(24/8 /1380)                      در حاليکه جنگهای شديدی در اکثر نقاط کشور ادامه داشت، ولايت غزنی نيز بدست نيرو های مخالف طالبان افتاد و طالبان محاصره شده در ولايت قندوز مورد حملات شديد هوايی و زمينی قرار گرفتند.

19، نومبر(28/8 /1380)                      طالبان اظهار داشتند که به تعداد 1000 نفر آنان در قندوز به قتل رسيده اند. نشرات راديو تلويزيون کابل بعداز پنج سال توقف دوباره آغاز شد .

23، نومبر (2 /9 / 1380)                     موسسه جهانی صليب سرخ جسد 600 نفر، ميت ( مرده ) را در مزارشريف کشف نمود. در کنفرانس بن، عبدالستار سيرت و محمد يونس قانونی بحيث رؤسا انتخاب شدند.

25، نومبر(4 /9 /1380) در حدود 85 نفر طالب در مزارشريف به قتل رسيدند.

27، نومبر(6 /9 / 1380) کنفرانس( بن ) که در آن 30 تن عضو از اطراف چهارگانه اشتراک ورزيده اند، آغاز گرديد.

           نيرو های امريکايی در قندهار دست به عمليات زدند و يک تعداد از قوت های طالبان را ازبين بردند. بيش از 500 تن طالب در قلعهء جنگی به قتل رسيد.

1ول، دسمبر( 10/9 / 1380)                 طالبان يک طيارهء جيت امريکائی را در قندهار سر نگون کردند. در اثر بمباردمان طيارات امريکائی در حدود    30 تن افغان در راه بين قندهار و سپين بولدک بقتل رسيدند. قوای امريکائی ميدان هوائی بگرام را در تصرف  نيرو های خود در آوردند.

2، دسمبر(11/9 / 1380)                      يک طيارهء جيت امريکائی در قندهار سقوط داده شد. در اثر بمباردمان نيرو های امريکائی در( توره بوره )

ننگرهار در حدود 50 تن اهالی منطقه بقتل رسيدند.

3، دسمبر( 12/9 /1380)                                            در کنفرانس ( بن ) بر کابينه 30 عضوی، ستره محکمه و کميسيون خاص لويه جرگه توافق صورت گرفت جنگ قندهار به حالت فيصله کن خود رسيد، قوتهای مخالف طالبان در حالت ورود به شهرهستند. در اثر بمباردمان نيروهای امريکائی به تعداد 58 تن در توره بوره بقتل رسيدند.

5، دسمبر(14/9 /1380) حملات شديد نيرو های امريکائی بر قندهار و هلمند ادامه دارد. توافقات ( بن ) در مورد ایجاد اداره عبوری اعلان گرديد، حامد کرزی برای ششماه بحيث رئيس ادارهء انتقالی تعيين گرديد، چنانچه توافق بعمل آمد تا عساکر صلح مؤسسهء ملل متحد برای حفظ امنيت وارد کابل گردند. اخضر ابراهيمی نماينده خاص مؤسسه ملل متحد در امور افغانستان در کنفرانس ( بن ) اظهار داشت : ادارهء جديد افغانستان در 22 دسمبر به کار آغاز خواهد کرد.

6، دسمبر(15/9 / 1380)                      ملامحمد عمر رهبر طالبان بعد از مشوره با علما و سران قومی فيصله نمود تا شهر قندهار راترک گويد، طالبان اداره قندهار را به ملا نقيب الله سپردند. بمباردمان شديد نيرو های هوائی بر توره بوره جريان دارد، چنانچه درهر2 دقيقه يک راکت کروز برين منطقه اصابت می کند.

7، دسمبر( 16/9 / 1380)                     حکمروائی پنج سالهء طالبان پايان يافت، قندهار، هلمند و زابل آخرين ولاياتی بودند که طالبان آنرا از دست دادند و به اين ترتيب ملا محمد عمرو اسامه بن لادن هردو، ناپديد گرديدند. در اثر بمباردمان طيارات امريکائی در قندهار صدها تن بقتل رسيدند.

8، دسمبر(17/9 / 1380) جنرال مشرف، تيلفونی با حامد کرزی صحبت نمود، اين اولين تماس زعيم يک کشور با آقای کرزی بعد از اتخاب وی بحيث رئيس ادارهء انتقالی می باشد. حامد کرزی در مورد اختلافات اخير قندهار اظهار داشت : اگر قوماندان سالاری و پاتک بازی ازبين برده نه شود، از رياست اداره انتقالی استعفا خواهد داد. سازمان عفو بين المللی طی يک اعلاميه ابراز داشت : بايد تراژيدی مزار و قندهار تکرار نه شود .

9، دسمبر( 18/9 /  1380)                    حامد کرزی وارد ولايت قندهار گرديد و آقای شيرزی را بحيث والی تعيين نمود.

11، دسمبر( 20/9 /  1380) عده ای از عساکر امريکائی وارد سفارت آن کشور در کابل شدند تا امنيت کارکنان خويشرا تأمين نمايند .      يک تعداد از وزرای کابينهء طالبان طی کنفرانس مطبوعاتی در اسلام آباد مقاطعه خويش با تحريک طالبان را ابراز داشتند و افزودند بعد ازين آنان مربوط تنظيم خدام الفرقان خواهند بود .

12، دسمبر(21/9 /  1380)                   مسوولين ادارهء ماين پاکی موسسه ملل متحد ابراز داشتند: مردم افغانستان از درک بمب های خوشه ای انفجارناشده ( در جنگ امريکا بر ضد طالبان ) دچار تکليف هستند، تعداد زخميان خيلی زياد شده که اکثر آنان را اطفال تشکيل ميدهند . اخضر ابراهيمی نماينده موسسه ملل متحد در امور افغانستان وارد کابل شد و با مسوولين ادارهء کابل مذاکره نمود .

14، دسمبر( 23/9 / 1380)                   حامد کرزی وارد کابل شد تا زمينه را برای انتقال قدرت مهيا سازد، وی گفت : برای انتقال قدرت ضرورت است تا يک نيروی چند مليتی وارد کابل گردد. يک گروپ 30 عضوی قوای بحری فرانسه وارد مزار شريف گرديد.

15، دسمبر(24/9 / 1380)                    عساکر امريکائی کنترول ميدان هوائی قندهار را بدست گرفتند.

18، دسمبر(27/9 / 1380)                    حامد کرزی وارد روم گرديد، قرار است وی با محمد ظاهر شاه سابق ديدار نموده واز او بخواهد تا لويه جرگهء آينده را افتتاح نمايد. امريکا با برافراشتن بيرق خود بر فراز سفارت آن کشور در کابل، روابط سياسی خويشرا با ادارهء انتقالی اعلان نمود.

20، دسمبر(29/9 /1380)                     اولين دسته قوای زمينی انگليس در ميدان هوائی بگرام پياده شدند تا امنيت شهر کابل را حين تسليم قدرت به ادارهء انتقالی به عهده گيرند.

21، دسمبر( 30/9 / 1380)                   در اثر انفجار يک ماين در مزارشريف در حدود 100 تن زخمی گرديدند. درحدود 65 تن از هموطنان ما در حاليکه ميخواستند بخاطر اشتراک در مراسم انتقال قدرت وارد کابل گردند، در منطقه ( سته کندو ) هدف بمباردمان طيارات امريکائی قرار گرفتند و جانهای خود را از دست دادند.

22، دسمبر(اول/10/ 1380)               حامد کرزی در رأس قدرت اداره انتقالی  قرار گرفت، درمراسم انتقال قدرت در حدود 1500 مهمان داخلی و نمايندگان 30 کشور اشتراک ورزيده بودند، امنيت محل برگزاری انتقال قدرت در کابل توسط نيرو های برتانوی گرفته شده بود و به اين ترتيب تاريخ افغانستان وارد مرحلهء جديد خويش گرديد .

                                                                            ادامه بخش سوم در آينده

 

 
بخش اول
  ­­­­----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

* عربستان سعودی ( حجاز ) :ـ دربين خليج فارس و دريای سرخ واقع است / همسايه های اين کشور عبارتند از ( عراق ـ کويت ـ اردن ـ قطر ـ امارات متحده عربی ـ يمن )  وسعت     خاک آن 2149677 کيلو متر مربع ميباشد / جمعيت آن بالغ بر 135 ميليون نفر است / مرکز کشور رياض نام دارد / سيستم حکومت در آنجا شاهی است و در سال  1932 ميلادی از انگلستان استقلال کسب کرد .*  پاکستان :ـ  در قاره آسيا واقع است / همسايه های آن عبارتند از ( افغانستان ـ ايران ـ هند ـ چين و دريای عمان در جنوب ) وسعت خاک آن840000 کيلو متر مربع بوده / جمعيت آن بيشتر از 102000000نفر است /  مرکز کشور ، اسلام آباد نام دارد / سيستم حکومتی آن جمهوری اسلامی است / و درسال 1947 ميلادی آزادی خود را از انگلستان کسب کردند.

** شورای عالی متشکل از بنيانگذاران جنبش طالبان ( قندهار94-1997ميلادی) :ـ عبارت بودند از ( 1ـ محمد عمر امير المومنين رهبر جنبش، 2 ـ ملا محمد ربانی رئيس شورای حکومتی و معاون رهبر، 3ـ ملا محمد غوث آخوند وزير امورخارجه تا جوزا سال1376خورشيدی ، 4 ـ ملا محمد حسن آخوند رئيس قوای نظامی ، 5 ـ ملا محمد فاضل آخوند رئيس قوای زمينی، 6 ـ ملا عبدالرزاق رئيس اداره گمرکات، 7ـ ملا سيد غياث الدين آقا وزير اطلاعات ، 8ـ ملا خير الله خير خواه وزير داخله، 9ـ مولوی عبدالستار سنايی رئيس دادگاه عالی، 10 ـ مولوی احسان الله احسان رئيس بانک دولتی، 11ـ ملا عبدالجليل وزير امورخارجه پس ازجون 1997 ميلادی ) قوماندانان شورای نظامی:ـ ( ملا محمد عمر قوماندان کل قوا ، ملامحمد حسن رئيس قوای نظامی، رحمت الله آخوند رديس ارکان، ملا محمد فاضل رئيس نيروی زمينی، قوماندانان لشکر عبارتند از : ـ  ملا جمعه خان ـ ملا محمد يونس ـ ملا محمد گل ـ ملا محمد عزيز ـ و ملا محمد ظاهر قوماندان لشکر زرهی .)

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

 

در مطالب فوق  از برگه های اسناد ذيل بهره گرفته شده است :

ـ    کتاب ( طالبان ـ اسلام، نفت و بازی بزرگ جديد ) نويسنده : محترم احمد رشيد/

     مترجمان: محترم اسد الله شفايی و محترم صادق باقر/ چاپ اول سال 1379

ـ    هفته نامه اميد چاپ امريکا شماره مسلسل 235 صفحه 7

ـ     بيانيه شورای مرکزی سازمان فدائيان خلق ايران ( اکثريت ) مورخ 7 مهر 1375

ـ    منبع : روزنامه ايران1383/6/3 گزارش کميسيون 11 سپتمبر فصل پنجم.

ـ    منبع : سايت بازتاب1383/6/5   کلبد شکافی .. مترجم محترم امير حسين کريمپور

ـ  تقويم و ياداشتهای شخصی ( س . اديب ).

ـ رسانه های گروهی ( نشرات ، راديو  و تلويزيون ).

ـ  کتاب : ( طالبان ـ اسلام، نفت و بازی بزرگ جديد) نويسنده: محترم احمد رشيد ـ مترجمان : محترم اسدالله شفايی ، محترم صادق باقری ـ ناشر : دانش هستی چاپ اول سال 1379

           ـکتاب : (کرنولوژی حوادث تاريخی افغانستان )نگارنده : محترم دکتور جميل الرحمن کامگار ـ طبع و نشر : بنگاه انتشارات ميوند ،کتابخانه سبا: سال چاپ1382



بالا
 
بازگشت