محمد عارف عرفان

اتحاد سیاسی نور  در برابر ظلمت ندای تاریخ است

 

پس از ابتکارات تسلیم طلبانه  سیاسی « باز سازی گربا چف وتیم او » , به دنبال فرو پاشی سو سیالیسم و جنبش های دمو کراتیک وطغیان امواج پرطلاطم در همان اتمسفیر سیاسی جهان ومنطقه  وپیروزی« ظلمت »  بر  «   نور » ناشی از همان فکتور عمده  جو موجود سیاسی ودر پی جریان بی ا نتهای  آتشفشان های غربی ومتحدین آن  در افغانستان ,بیش از یک د هه است که ابر تاریکی درکشور چیره شده وآفتاب تابناک در عقب نوار تاریکی , از پرتو افگنی خویش بر فراز کشور ما عاجز ونا توان مینمایا ند .  برخی از  علمبر داران مشعل نور ,  نیز  درکشورو کرانه های گیتی ما از مدار اصلی وطبیعی خود خارج وبرخلاف رسالت  تاریخی شا ن در فضای لایتناهی چون یک موجود بی جان ویا نیمه جان سرنوشت خود را به باد و باران گره زده وهمگام  با میلان  جریان نا ملایمات  موجود  سیاسی در یک روند نامساعد  کشانیده میشوند . اسفناکتر از همه اینکه برخی ازین نیروها کاملا به اجسام « جامد »  مبدل گردیده وبا زدایش جوهر اصیل خویش خود را به مثابه امتعه بسیار نا چیز برای دلا لان سیاسی کشور وار بابان زر وزور عرضه میدارند . برخی از نیرو ها هنوز از« گلیم داری » ومجا لس عزا داری و فاتحه خوانی نظام های پیشین وبرخی  رهبران آن دوران رهای نیافته و با عقده گشای در چاه « توهم » پرستی وذهنیگری  دست وپنجه نرم نموده وبه عوض ردیابی قاتل ,  به نوحه سرای های ریا کارانه دست زده  وبدون یک محاسبه دقیق وهمه جانبه به جان هم افتیده و گویا به چشم همه خاک زده , همپیمانان وکشتی نشینان توفان زده  قبلی خود را به ناسزا می گیرند . مرگبار تر ازهمه که برخی ازبا زماندگان سازمان ها ونظام های پیشین وجریانات نو خاسته به عوض سرایدن سرود اتحاد سیا سی وملی که رمز نجات وپیروزی نورپرستان در کشور است , متروک ترین ومردود ترین شعار ظلمت پروران را انتخاب  وبه میل و آرزوی نیرو های «  فنا تیک »  متعصب وملی گرا در جاده تنزل بسوی قهقرا راهپیمايی مینمایند .  برخی دیگر این رسالتمندان در بلند ترین قلعه ای  نما یشات کمیدی, تکیه زده ونظارت مینمایند  که چگونه کشورش ومردمش به سرعت در سراشیب نیستی ونابودی سقوط نموده واسیر توطئه ها ود سایس بازی کنان بیرحم وسنگدل جهانی می گردند . این گروه رمز نجات ورهای کشور را بدوش سرنوشت تاریخ والبته  تاریخیکه نسخه های آن  توسط دیگران ساخته میشود  واز یک ملت زنده , اشیای بیجان ترسیم داشته , می سپارند.

     برخی دیگر با آنکه خدمات بزرگ وفراموش ناپذیری را برای مردمان ستمدیده افغانستان انجام داده ودر برابر محاسبات تاریخ بطور بی باک وسربلنداز خود دفاع میتواند به عوض اینکه تصویر خویش را در سیما , در قضاوت  ودر برابر آینه ای تمام نمای وجدان ملت ارزیابی نماید ,بی محا با , با سر خوردگی از شکست های قبلی میخوا هد تا اعمال نامه خویش را از آرشیف تاریخ نیروهای چپا ولگر وبنیاد گرا های منفور وبد نام بدست آورده ونا امیدانه خموشی اختیار نموده ویا بعضا صدای خود را با صدای رقبای سیاسی اش هماهنگ ساخته وبه منفی بافی می پردازند  . انگلیس ها ضر ب ا لمثلی  دارند که میگویند: « شکست  پایه ای  پیروزی  است» اما این نوع مردم بر خلاف راز های مبارزه , پیروزی را جاودانه پنداشته وشکست را ابدی .

     برخی دیگر منتظر آنند ودر همین مورد زمینه سازی مینمایند  که چه وقت کشورش  به اثردسایس حلقات معین  سیاسی به  یک زندان هتلری تبدیل و وی  خود  توسط  قدرت های متجا وز  خارجی به حیث یک انسان  اسیر و دربند, نقش « باشی » زندان را بدوش کشیده وملت ستمدیده خویش را به سلول های تاریک وابدی ان کنترول و  مشایعت نموده وبا لای  زندا نیان کشور  حکم وقومانده صادر نماید.

 با حفظ تمامی پتا نسیل های موجود مداخلات خارجی در کشور  باید به  یک واقعیت مسلم وانکار  نا پذیر نگاه کرد  که در فرجام این قدرت آهنین مردمی است که سر نوشت ساز بوده وراه اصلی   را تعین مینمایند  و  مشروط براینکه این اسرار برای مردمان کشورتفهیم گردیده و در جاده اصلی سوق وهدایت  داده شوند بخصوص مردمیکه  در نتیجه تحولات شگرف سیاسی تا حدی  هوشیار گردیده و شکار دوکانداران دین نخواهند شد. 

       عکس برداری موجود از مجموع گرایشات سیاسی جهان روشنفکری  درداخل وخارج  افغا نستان جز همین  متا سفانه هیج چیزی دیگری نیست. یکی از علت  ها اش را میتوان چنین پندا شت که هنوز هم کما کان  همان گرد باد مصنوعی در کشور  در چرخش بوده وبرخی ها بنا بر پرابلم های روانی وسایکو لوژیکی موفق به در یا فت جا یگاه معین وحصول  راه نجات خود وکشورش  نگردیده وبا تاسف زمانی به طریق رهای آن پی خواهند برد که قبر کنان کهنه کاروظلمت پیشه  سیاسی را بر فراز تابوت سیاسی جسم نیمه جان  خود وهمسفرا نش بنگرند . با توجه برگزارشات واستنباطات  دقیق سیاسی از اعماق نقشه های طرا حان دوزخی , وتداوم انقطاب نیرو های  ملی ودمو کراتیک در این برهه ای از زمان , اگر وضع بر همین روال انکشاف یابد دور نیست آن روزیکه نظام سیاهتر ومرگبار تر از دوران طالبان در تحت نقشه بیگا نگان برملت ستمدیده کشور تحمیل گردد ویا اینکه سلطه بنیاد گرای برجامعه ما سالها به طول بینجا مد .از همین اکنون مظاهر وشواهد آن فقط به یک دید ساده مشخص می گردد , وریشه آن از همین عقیده مزخرف که گویا سرنوشت مصیبت بار این ملت ازلی وابدی است آب می خورد. بخصوص پا کستان این خفاش نوزاد استعمارکه تازه بال گشوده وبر سرنوشت ملت ما سایه می گشاید به مشکلی از مشکل ها در برهم زدن اراده ملی برای سرنوشت شان  مبدل شده است.

    نمایشات معجزه آسای زمان چنان تکوین وپیوند ارگانیک  انساج  پدیده  های« سرخ ضد انقلابی وسیاه انقلابی »   را به صورت حیرت انگیز تصویر بر داری مینماید که پدیده های متضاد ومتناقض سیاسی  در کار خانه های آدم سازی «    CIA »    و«      ISI     » به یک موجود به هم پیوسته ومتجا نس مبدل گردیده ودور هسته واحد جهت استمرار سلطه مرگبار وذلتبار عناصر عقبگرا ونما یندگان سازمان های جهنمی استخباراتی جهانی ومنطقوی  در حرکت می افتند , این نوع کرامات  البته بیانگر عالیترین مدارج تکامل بشر , نبوغ انسان وپیشرفت تکنا لوژی معاصر در  جهان بوده که از انگیزه های شرایط خو نبار کشور ما وتداوم زندگی دردناک وطرح  جاودان سازی شرایط مصیبت بار  آن  سر چشمه می گیرد. مشکل آن است  تا چه نامی از قاموس ادبیا ت سیاسی جهان براین مولود جدید انتخاب گردد.

     رشد ارتجاع اسلام گرای افراطی در ابعاد مختلف در کشور که بعضا جهت تحکیم پا یه های سیاسی  در زیر پوسته های شعار های ناسیو نالیسم ملی خود را پنهان واز ان تغذیه مینماید, فعالیت های تروریسم بین الملی , رشد قاچاق مواد مخدر ورشد امواج سریع وپیهم آدم ربای ,ادم فروشی وآدم کشی , وضعیت سیاسی  اجتما عی , اقتصادی وامنیتی   درکشوررا بسیار پیچیده وبحرانی نموده است که علت عمده آن عبارت ازفقدان   نیروهای روشن اندیش جامعه در حیات سیاسی واجتماعی افغا نستان وتسلط افکار تحجر گرانه وعقبگرایانه ایست که سال های قبل بوسیله مامورین« سیا  » وسازمان« آی اس آی » پاکستان غرض تحقق اهداف استراتیژیک افشانده شده  وپرورش داده شده اند. هر گاه اکنون به در گاه بازی گران این پروژه مرگ افرین تضرع نموده وتقا ضا نمایم که بدون در نظر داشت مصارف بلیون ها دالر در قوام پذیری این « مسلخ سیاسی»  از تداوم کار این پروژه انصراف و  بگذارند تاچند روزی این  ملت با پیکر خونین اش در این بیشه ای آواره نفس راحت بکشند, لبیک خواهند گفت؟  پاسخ آن روشن است واز اصل ماهیت استبداد وارتجاع جهانی میتوان جواب ان را دریافت که نه؛  لذا چه باید کرد ؟. یگانه روزنه ایکه روشنفکران ما به ان دلبسته بودند عبارت از انگیزه  های شعله های آتشباری ها ی آتشکده واشنگتن ونیویارک بود که مردم افغانستان وامریکا را در برابر سرنوشت مشترک وخونین قرار داد . بی خبر از اینکه تازه فصل ماهی گیری سر دمداران قصر سفید وسازمان آی اس ای پاکستا ن بطور مشترک درآب گل آلود  افغانستان آغاز یافته وطر ح تطبیق پروژه دوم «  طالبا ن نوین »  در دستور کار ایشان قرار داده میشود.

تسلط استرا تیژی نظم مسلحا نه امریکا در کشور  نه تنها با عث رشد دموکراسی وایجاد ثبات سیاسی واقتصادی نشده بلکه روز بروز به  وضعیت بحرانی این کشور افزوده است وخود نیرو های امریکای نیز ظاهرا در این باطلاق سیاسی گیر افتیده اند . برعلاوه عوامل تروریستی ومداخلات پیهم بیگانگان , یکی از فکتور های بسیار مهمی که در گستره این بحران دخیل است عبارت از نقش قشر نوپای بیروکراتیک فاسد اراکین بلند پایه  « دولت » وگروپ مافیای دولتی وقاچاقبران مقتدر,  در تقویت ارتجاع , که تحت مشاورت دستان« مرموز» فعالیت مینماید ونظام را بسوی کجراهه وتاریکی  سوق میدهد, میباشد. هرگاه مصاحبه اخیر وزیر داخله کشور را به بر رسی بگریم چقدر مضحک به نظر می رسد که می گوید:  « هرگاه فرماند ه هانیکه از قاچاق مواد مخدر دست نکشند مااسمای آنها را افشا خواهیم نمود؛؛؛» . اسمی چه کسی را وچه وقت  وتنها افشا ؛؛؛  . هرگاه از مقامات بلند پایه« دولت » در قبال دست آورد های دونیم ساله اش سوال گردد, عاجل به گزارشات مقایسوی دوره طالبان مبادرت نموده وغافل از اینکه اکنون  تمامی جوامع جهانی با کلیه امکانات پنجهزار ملیون دالری وپشتیبانی سیاسی وحمایت نظامی اش  در اختیاراین نظام  قرار داده شده در حالیکه نظام طالب از همه این عناصر  محروم بود وکدام رسالت سازندگی را هم عهده دار نبود.  پس برتری خاص شما  ودست آویزمشخص مصارفات  این مبلغ  هنگفت , وآرزوی کسب حمایت ملی از این سلوک  در کجا است ؟

 

   فریاد وطن وندای تاریخ :

آنچه که وطن به حیث یگانه وسیله  نجات  به آن دلبسته است فقط وفقط روشنفکران وطنپرست و اتحاد قوی , طبیعی ورزمجویانه کلیه نیرو های آزاد اندیش , تجدد طلب وترقیخواه افغانستان است. منظور آن است که این نیروها به فرمان تاریخ از«  دیوار چین » عبور نموده وتحت یک درفش واحد با کنار گذاشتن مجموع اختلافات شخصی وسلیقه ای در کنارهم  قرار گرفته ویک آرمان واحد ویگانه ر ا برای نجات افغانستان دنبال نمایند. ضرور نیست که این نیرو ها از کدام چهارچوب سیاسی ویا گروهی وقشری بیرون می ایند مهم این است که مجموع نظریا ت وافکار  همسو وهمرنگ در حدود اربعه یک  نهاد گسترده که جوهر آن را ترقی خواهی ووطنپرستی ونجات وطن میسازد  بوجود اید. وتمامی این لشکر مشتت وپراگنده سیاسی هرمی را تشکیل نمایند تا بر بنیاد ان سر انجام یک مبارزه فراگیر سیاسی براه افتیده وبه یگانه الترناتیوی سیاسی برای نجات امروز وفردای کشورمبدل گردد. هرچند تا کنون سازمانهای فرا وان سیاسی با ارائه شعار های واقعی  ترقیخواهانه , در کشور وبیرون از آن ایجاد گردیده اما به میزان سطح وظایف ورسالت های موجود در قبال دشواری های  کشور, فعا لیت های آنها نا چیز بوده  وباید درک گردد که انجام اقدامات ومبارزات  پراگنده  این مثال را در ذهن انسان تداعی خواهد نمود  که اگر  یک جریان کوچک آب در یک ریگستان بزرگ براه  افتد , فقط پس از طی جریان  چند قدم خشک خوا هد گردید .

         تعصب گرايی , سلیقه گرايی , خود خواهی های روشنفکرانه , عظمت طلبی های سیاسی , دگم پرستی , محافظه کاری , شونیسم وناسیو نالیسم تعصب جو یانه ملی , نوستیزی وابدیت پرستی نهاد  های سیاسی , کشنده ترین امراضی  بوده که تاکنون بدنه دموکراسی واحزاب دموکرات را سخت ضربه زده وبیما رانیکه هنوز از بستر مریضی  بر نخا سته , بدون پرهیز کاری  واجتناب , مند رجات همان نسخه های سابق را پیروی مینمایند.

         آنچه که امروز سلامتی سیاسی رهروان نهضت اما نیه ووارسین صدیق جنبش های ملی,  وقدرت کار آی عناصر رسالتمند جامعه ما را تفکیک مینماید عبارت ازآن است تا با  درک عناصر جهان تمدن ها وارزش های عالی جهان معاصر وبا حفظ وفاداری به منافع ملی وزحمتکشان افغانستان  با کمال شکیبای وعشق آتشین نوع پرستی ونوع پروری بسوی نزدیکی وبلاخره اتحاد وهمبستگی کلیه نیروهای روشن وبالنده جامعه به محور یک هسته واحد گام بر دارند   , البته این کمال شهامت , جسارت , وشجاعت کسی است که به ندای تاریخ جواب مثبت گفته وپیروان تحقق منافع اجتماعی بر منا فع فر دی  میباشند. باید دست همه نیرو ها ی را که برای آزادی و رهائی همه انسان ها از زیر سایه استبداد , فقر, جهل و نا بسامانی رزمیده وبرای تحقق دموکراسی وعدالت اجتماعی مبارزه مینمایند بفشاریم.

هرچند تاکنون تلاش های پرشورو پر ثمر وموفقیت آمیزی از جانب برخی نیرو ها وسازمان های سیاسی  برای اتحاد خود جوش وطبیعی  نیروهای دموکراتیک ملی بویژه در بیرون از کشوربخصوص قاره اروپا  صورت گرفته است  اما متا سفا نه  در مراحل آغازین خود قرار داشته ولازم است تا کار گسترده ووسیع برای اتحاد طیف بزرگ وبزرگتر نیروهای بالنده جامعه ما همزمان با دوران سریع چرخ تاریخ, در چهار چوب یک نهاد بزرگ سیاسی براه انداخته شده تا باشد همه بدور  یک کانون واحد که در بر گیرنده  همه نیروهای نو اندیش ترقیخواه  وتجدد طلب باشد  جایگاه لازم خود را در یابند .

آنچه که برای تشکل نیروهای دموکراتیک وروشنفکران ملی بسیار مساعد بنظر می رسد عبارت از آن است که این نیرو ها به تعلیمات جدید نیازمند نبوده وهریک بزرگترین مکاتب سیاسی وتعلیمی را پشت سر گذاشته اند. مهم این است تا اسرار ورموز های خیلی ظریفانه روشنفکری وفریکانس های فکری  مربوط به آن  جهت یک تشکل واحد جستجو گردد.

       در راستای یک اتحاد طبیعی لازم است تا  تلاش ومبارزه برای ارتقای هرچه بیشتر سطح مبارزات سیاسی ملی , واعتلای ان, رادیکالیزه شدن جنبش های اجتماعی , درهم شکستن توطئه ها ودسایس داخلی وبیرونی, احیای مجدد وحدت ملی , تلاش های سیاسی ,سازمانی وتشکیلاتی وتبلیغاتی برای افشای چهره های ددمنش باید بصورت همگانی براه افتیده واز مطالبات دموکراتیک , رفاهی, برابری طلبانه وازادی خواهانه واستقرار نظام دموکراتیک ملی ومردم سالار  وهژمونی نیرو های روشنفکر, ترقی خواه ووطنپرست با شرکت کلیه نیروهای ملی  وکلیه مردمان ساکن کشور درساختار نظام سیاسی  افغا نستان پشتیبانی گردد. البته باید به وضاحت خاطر نشان نمود که به نظر نویسنده  تعریف اساسی  « دوران ما » در شرایط نا هنجار کنونی سیاسی همین است وبس.

 

پنجم جولای 2004

لندن


بالا
 
بازگشت