جامه دزد و جامه دوز

 

رومیانش جامه دزد و زنگیانش جامه دوز                                  شاد باش ای جامه دزد و آفرین ای جامه کش

 

مولانای بلخی بدون شک بنحو خیلی ظریفانه و درد مندانه به نیرنگ ها و غارت حساب شده آن روزگاران اشاره کرده که به تبع باشرایط و احوال امروزه مان انتطباق دارد. هرگاه تاملی در زمینه ترفندهای بازیگران جامعه جهانی صورت گیرد نقش ملل متحد و امریکا در ابیات بالا درست ترسیم و متجلی گردیده . یعنی ملل متحد نقش زنگیان و امریکاییها نقش رومیان را در مسایل افغانستان و مسایل جهانی ایفا کرده اند و هنوز هم کماکان ادامه دارد.

در وضعیت ناهنجار کشور ما سازمان ملل متحد بحیث یک نهاد شر رسان به ارتکاب تخلف خشن موازین حقوقی عمده ترین مسئولیت ها را بعهده دارد. اگرچه این سازمان از دیریست که بحیث ابزار سرکوبگر دردست امریکاییها درآمده که ما را انتظاری از آن نبوده و نیست . اما نابخشودنی ترین روش اخیر این سازمان افسونگر و بی تعهد اینست که با گوشهای کر و چشمان بسته به انتخابات تقلبی و رژیم دست نشانده شوینستی صحه گذاشت که خود مجموعه دپلوماسی نیرنگ جهانی آن سازمان را باردیگر واضح و ثابت ساخت. کلا در یک کلام که جامه دزد ها و جامه دوزها با کوششهای تب آلود چندین ساله خود اخیرا قادر شدند تا با رفوی پوستین کهنه شوینستی یک رژیم متعفن ، لرزان و خجالت زده را عرضه کند.

 

سیری به چار اشکال معیوب شیونسم جامه دریده و عریان :

امریکاییها و انگریزها با خریداری رأی های بی ارزش و با هزاران خدعه ونیرنگ برای ابقا و استواری حکومت دستپخت استعماری خود در افغانستان قدرت، ثروت و شریعت را یکسره به مزدوران شوینست آزموده شده خود تمرکز بخشیدند . این سه عنصر متشکله در یک کشور اهرم اساسی حاکمیت را میسازد که در موقف های رئیس جمهور مطلق العنان ، وزارت دفاع ، وزارت داخله ، وزارت مالیه ، وزارت تجارت ، استخبارات و محاکم متجلی بوده . این قوا در دست حق ناشناسان فتنه انگیز همانا ابزار کارآزموده قدیمی توطیه گری بوده که بمثابه مثلث ( تیغ ، طلا و تسبیح ) علیه اقوام بومی و حریت اندیشان از آن استفاده خواهند کرد. اما بنابر اقتضای زمان آن تیغ ها کند شده و دچار زنگار گردیده وکنون با آن تسبح ها وبا تیغ های کند فقط باید استغفرالله گفت .

تردیدی در این راه  ندارد که در کشور فقیر ما طلا کارگر نیفتد و این وسیله آزموده شده استعماری را کپتان ملکم  که در آن زمان بین قبایل پول پخش میکرد طی یاداشتی پول پرستان را بنام خوکان طلاخور نامید.

گذشته از آن شیوه نامشروع توزیع  نا عادلانه قدرت و غضب حقوق سایرین نه تنها اعمال تبعیض در حد یک اهانت عظیم ملی بسایر اقوام بزرگ و بومی این سرزمین تلقی میگردد. و این دیدگاه ها و گرایشات قوم گرایانه رئیس جمهور متناقص با ماده 66 قانون اساسی کشور بوده که ماهیت سخط ضد ملی رژیم را آشکار میگرداند. لیکن آزمون های تاریخ برای برتری جویها و گزاف اندیشی ها مهر خاتمت زده اگر این شوینست های دیوانه با لاشخواران فاشست قدیم شان چون هاشم خان، داود خان  و محمد گل خان مهمند زنده شوند و صد بار دیگر هم تحت لوای بیگانه اقطاب قدرت سیاسی را در حاکمیت تشکیل بدهند و باهمین دیدگاه ها و فهم ها طالع و حاکم شوند صورت و سیرت تازه یی را نخواهند یافت و تاریخ نوینی را بنیان نخواهند نهاد.  و از سوی دیگر این ( ستیزن های ) امریکایی هرکدام  تقریبا سی سال از درد ، رنج ، محنت ، عذاب ، فقر ، مرض ، زندان ، کشتار، تجاوز، مبارزه ، جهاد و مقاومت دور بودند. لذا از شکوه و شوکت مبارزه و مقاومت مردم و تاریخ کشور بی نصیب و محروم اند. بعضی این آقایون در گرماگرم دفاع وطن در شبکه های آژانسهای اطلاعاتی ، برضد منافع علیای وطن یاوه سرایها میکردند و در کوچه و پس کوچه شهرهای نیویارک ، سانفرانسکو، شیکاگو ، سندیاگو وغیره چون دربانان ، دلالان ، حشیش داران ، حقه بازان، سماوارچیان ، میخانه داران و حاجبان بی مقدار در انتظار دریافت اجرت پوزک میزدند و یا در شرکت های نفتی بحیث کمشنکاران، تیل فروشی میکردند.

این تیم متکی به کسب رأی اکثریت افراد جامعه نیست فقط متعهد به تحقق دساتیریست که باداران امریکایی شان به آنها میدهند. و فعلا با تجدید روح ارتجاعی و احیای مکرر و متناوب عوامل جاهلی و عناصر فکری ضد ملی جامعه را گرفتار کرده اند. و برعلاوه شمولیت افغانستان به ناتو محتملا این خوش خدمتی ها را به باداران خود انجام خواهند داد.

v     موفقتنامه حضور نظامی و احداث پایگاه دایمی امریکاییها در افغانستان

v     موفقتنامه شناسائی خط تحمیلی دیورند

v     عدم مطالبه غرامات و خسارات جنگی از پاکستان متجاوز

v     انصراف از خون بهای شخصیت های ملی و فرهنگی هموطن ما که در پاکستان بطور گلچین و زنجیره یی ترور سری شده اند

v     طرح دکترین نظامی زون دفاعی منطقه یی که برخلاف مصالح علیای کشور ما بوده و بدون موافقت پارلمان و یا رفرندم مردم صورت میگیرد. این طرح  کشور ما را از موقف بیطرفی سنتی دایمی آن خارج و دچار آشوب ساخته و منطقه را متشنج و ذهنیت  منفی را علیه افغانستان در کشورهای اسلامی و همسایه بر می انگیزاند.

مضاف برآن این آقایون در همدستی با شبکه های معلوم الحال شان عاملانه در جامعه مصیبت دیده و هزار پارچه ما گرسنگی، فساد و فحاشی گسترده و بی سابقه را جهت گمراهی و مصروف سازی های تصنعی وسیعا سازماندهی نموده اند. قراریکه مشاهده میشود یک بخش جامعه بکار پرمشقت بیست و چهار ساعته با شکم گرسنه واداشته شده و یک کتله هرزه جامعه بی هراس به قاچاق ، سرقت مسلحانه ، قتل ، اختلاس ، فساد اخلاقی ، ارتشا، جنایت ، اختطاف و تقلب سرگرم است. و با تاسف فراوان که یکی از شرم آورترین تحایف نامیمون وارداتی این مجریان استعماری ترویج فحاشی و تکثیر مریضی ایدز در جامعه فقیر ، سنتی و اسلامی ما بود ه که در گذشته ها سابقه نداشته . اما اکنون تعداد متنابهی به این مریضی خانمانسوز مبتلا شده اند. از آنجاییکه در کشور ما وسایل و طرق مبارزه علیه این مریضی در سطح خیلی نازل قرار دارد ممکن قربانیهای زیادی را بجا گذارد! و فاجعه بار آرد! و این هم از زمره مصروف سازی های ظالمانه و از همان نوع کشتن های مافیای است که خونش نمی ریزد!

برای قشر تحصیل یافته کشور بالطبع و به میل شان غذا طبخ گردیده آنها به بیماری مزمن حزب سازی ها ، انجو بازیها و مناقشات بیحاصل قومی ، سیاسی و سمتی مبتلا ساخته شده اند. اما یکعده محدود تحصیل یافته های که دیروز از نوع سرخ کیشان افراطی ضد امریکایی بودند بنابر گرایش قومی و قبیلوی امروز صدا در گلو شکستند و آنهمه خونی را که به نشانه عشق و ارادت به میهن بود به خاک ریختند و همه چیز را می بینند اما سکوت سیا پیشه کردند و حتی با بیشرمی مصروف دفاع استعمار اند. و بعضی حلقات رهبری شان در کابل زانو زده برای معرفی ( رفقای دوآتشه) نظام پوشالی را آرایش میدهند. که اینهم بالذات یک نوع مصروفیت کاذب بحساب می آید.

مهاجرین کشور در دیار غربت برعلاو تقبل رنج دوری وطن با دها شرایط و ضوابط تصنعی خواستنی و ناخواستنی مواجه ساخته شده اند. پرابلم های حاد فامیلی ، پیداکردن کار و پیشه، اسناد پذیرش ، قبولی یا اخراج ، لسان آموزی ، فراگیری حرفه ، اصطکاک فرهنگی با محیط و بالاخره تعصب و تحمل اهانت و تحقیر و غیره دامنگیر اکثریت آنها بوده که در یک گرداب مخدوش کننده فرسایشی دست و پا میزنند.

ما هرگاه اندرین باب قدری بیشتر کاوش و تحقیق نماییم با وضوح درمی یابیم که هرکس ناخودآگاه و یا آگاهانه به یک نوع کشمکش ها و مصروفیت های ضمنی و مشغله های فرعی فکری چون ( خاک بازی های کودکانه) سرگرم نگهداشته شده یعنی هر هموطن ما چه در اداره و دکان چه در داخل و خارج چه در مسجد و میخانه درهمچو مصروفیت های تحمیلی مستغرق ساخته شده تا مع الوصف مجالی برای اندیشیدن و احساس کردن را نیابد. در چنین یک جو متلون تصنعی استعمار در مصونیت کامل بدون دغدغه خاطر ذریعه تیم مزدورش قادر به تحقق ستراتیژی اش شود.

پس کی ها با پامال نمودن خون ملیون ها آزادی خواه و مبارزین راه آزادی و استقلال بر ضد آرمانهای یک قرنه مبارزین عدالت گستر، میدان را به جولانگاه تحقق آرمان شوینستی و امریکایی خالی نمود ورسما به دبیر، مشیر و اجیر طالب نکتای دارقدرت را سپرد؟

مقصر اصلی این وضعیت کیست ؟

در گام نخست یک مجموعه گمشدگان از هم پاشیده مقاومت ملی مقصر اند که اینها بنابر کوته فکری ، خامی و کم بضاعتی یک بینش فراگیر عقلانی شده ، دچار آشفتگی های روزمرگی شدند و محیط را برای خود تنگ و تاریک ساختند و این ساده لوح ها تا اکنون به عمق بازی ها و نیرنگ ها پی نمی برند.  و بسان کودکان با دریافت ( شرینی و جرنگانه ) ارضا شده اند و با دریافت امتیازات بی مقدار رتب مطنطن و اکرام اعزازی در حاشیه عملا سوق گردیدند و یکی دونفرشان مانند آقایون احمدضیا مسعود و خلیلی فاقد صلاحیت برای تزیین ودیکور رژیم انتخاب شدند. این رسم دیرین کلیه نظامی های تبعیضی ، توامیت خواه و توتالیتر در افغانستان بوده اگر به بسیار گذشته ها برنگردیم در رژیم دکتور نجیب الله طور مثال آقای  محتاط و آقای  سرابی معاونین  بی صلاحیت رئیس جمهور بودند. که فاقد هر نوع اختیارات بودند. صرف از هویت آنها جهت مشروع جلوه دادن نظام ، آنهم فقط در ویترین قومی بحیث تزیین دیکور استفاده بعمل آمده بود.

ثانیا هیچ اقدام و تصمیم در معرض رایزنی شخصیت های فرهیخته و متفکر و ملی قرار داده نشد. اگر چه این افتیضاح و ورشکستگی داستانیست که سر درازی دارد و ضلع اساسی آن از کانفرانس بن امتداد یافته و بحث طویلی میخواهد که از آن می پرهیزیم و لی باید گفت که از اینجاست ببعد که افتاد مشکلها!

بهر ترتیب تصریح گردد که در وضع کنونی ما را عقیده بر آن است که در قبال سرنوشت و طن و کشورما حلقات کلانتر ها و کاندیداتورهای ریاست جمهوری مسئولیت و تقصیر بزرگی را بعهده دارند. زیرا اینها به ارتکاب خبط عظیم سیاسی ناشی از خودخواهی ها، جاه طلبی و ثروت اندوزی ها سرنوشت کشور و مردم را بازیچه ساختند کلا اینها شایستگی این مقام رفیع را نداشتند. و عده ی هم به بیع و بقاله و معامله آشکار و نهان روی آوردند و سهمی برداشتند و رفتند و اگر فرد شایسته یی در بین شان بود او را در همان صبحگاهان کمپاین انتخاباتی با دها توطیه و شانتاژ کنار زدند و تکفیرش کردند و نیز در بین خود از هیچ نوع تساهل و مدارا کار نگرفتند.

یک تعداد کاندیداتور ها در قبال سرنوشت وطن و کشور در کمپاین انتخاباتی بسان مجلس داوطلبی تیکه داران عمل کردند. چنانچه معمول بر آن بوده که در روز اول داوطلبی تعداد تیکه داران سابقه دار و بی سابقه مجهز و نامجهز با جلابان به دها نفر میرسد اما حینیکه پای معامله خرید و فروش امتیاز در بین کشیده میشود فورا انصراف ها بعمل می آید وبالاخره شخصی که امتیاز سایر داوطلبان را خریده بحیث برنده شناخته میشود. البته وضع و قراین موجود همین را میرساند که اگر پای داد و ستد و معامله های تیکه دار مآبانه در میان نبوده اینها چگونه از کنار یک امر مقدس میهنی به این ساده گی و آسانی عبور کردند و ممکن به یک تیکه دار همچو معامله ها روا باشد اما یک کاندیداتور مشفق چنین حقی را ندارد! که به امانت مردم جفا کند. زیرا ادب امانت داری با آداب تیکه داری فرق دارد.

بهر حال همگان از ان مستحضر اند که کمپاین انتخاباتی فرمایشی در همان وهله اول بنابر تقلب ، خدعه ونیرنگ صریح و چهره های گمنام و بدنام طالبی دچار اعوجات شدید شده بود  و در سراشیب رسوایی قرار داشت . اما در خلال یک وقفه زمینه برای چنه زدن ها و ورود به معامله ها فراهم شد بدین ترتیب کارگذاران ماهر بزور دالر به خریداری آدم ها و رأی ها پرداختند.

به  استثنایی یکی دونفر سایر کاندیداتور ها بمردم مفاهیم فراخ و فخیم حق خواهی را جهت عدالت گستری درست تفهیم نکرد و عده یی هم در گرد خود پیچیده بودند. با نظریات محدود محلی و جهادی که دیگر بازارش کساد شده فاقد برنامه و فاقد شعار های دادخواهانه جامع ملی و مردمی بودند که نه تنها جذابیت نداشت بلکه به نفع رقیب تمام شد. بعضی اینها به فساد ، تقلب و تزویر صریحا اعتراض کردند اما اسناد و شواهد و مدارک موثق را نتوانستند جمع آوری و اشتهار کنند. و بنابر مصلحت اندیشی ها از خود سرسختی و استواری نشان ندادند و مردم را برسم اعتراض به گردهمآیها، مظاهرات و عدم همکاری فرانخواندند و یا لا اقل اسناد تقلب را از طریق وسایل ارتباط جمعی به گوش و اطلاع مردم ، سازمان ها ، نهادها، شخصیت های حکمی و حقوقی ، دیده بانان و ناظرین بین المللی نرسانیدند و هم چنان سلب مشروعیت نظام پوشالی را تقاضا نکردند و حتی به کرزی افهام نکردند که مطابق ماده 64 ، بند 11 قانون اساسی او دارای صلاحیت تعین کابینه بدون تایید پارلمان نمیباشد. 

یک تعداد تاهنوز هم از مقوله مقدس جهادی بحیث دکان بقالی استفاده میکنند و افکار و روان عموم جامعه را از محاسبه دور داشته اینها بنابر عدم درک جامعه شناختی و معرفت شناختی خود را متحجرو مردم را مقید ساخته به باور و اعتبار شان لطمه وارد کردند . تا اینکه در برابر بابای افسون و معرکه گیران و سوداگران چرس و بنگ و کیسه دوصد ملیون دالری تاب آورده نتونستند و به ناکامی سوق شدند . گذشته از این باید گفت که بعدا همه کلانترها و کاندیداتورها در باب توزیع غیرعادلانه نامشروع و غیر قانونی قدرت هم تا اکنون هیچ اعتراضی بعمل نیاورند گویا معامله در کلیت امر انجام پذیرفته و حق السکوت های دریافتی با لاتر از سطح توقع شانرا از این ( یوتیلیتی ستورUtility store.) بدست آورده اند.

علی الرغم انبوه آفات ، نامشروعیت ها  و نادرستی قایمه ها و خادمه های نظام، باید گفت که مبارزه گرم نه تنها از بیرون نظام بلکه درداخل نظام استعماری شوینستی آهسته آهسته شکل میگیرد نظام که بر پایه های باطل متکی باشد خود باطل و نخواستنی است. هر اندیشمند آگاه و دل معنی یابی که عواقب منفی و گرایشات روسپی مآبانه و لاوبالی رژیم را درک کند مانند آقای رمضان علی بشردوست وزیر پلان از آن دوری میجوید. استعفای این شخصیت تشخیص فساد و وابستگی رژیم بود که  پیام درشتی وارستگی و سربلندی را بهمه مامورین، کارمندان شریف بلند رتبه و پایین رتبه عرضه میدارد و درست تفکر عالی مولانای بلخ را در باره پیام طوطیان باغستان آزاده گی و فرزانگی تداعی می بخشد تا آنهای که در قفس اسارت گیر مانده اند با پیروی و الهام از آن شیوه ها راه رهائی سراغ نمایند و خود را از سرافگندگی دارین نجات دهند. و در جاییکه تشخیص میکنند که منافع ملی نقض میگردد قاطعانه از همکاری ابا ورزند و در راه افشا آن مساعی نمایند.

شوینسم طماع استعماری و گستاخ را ادب کردن و اورا نه بالا و نه پایین بلکه باهم برابر نشاندن  حکم زمان بوده و بحیث شعار روز مطرح است . بایست هدف مندانه کلیه اقوام برادر وبرابر از مساعی جمیله و مبارزه پیگیر در این راستا دریغ نورزند .

                                                  و من الله توفیق

 

با این ابیات به بحث خاتمه می دهیم :

 

به دندان رخنه در فولاد کردن                              به ناخن سنگ خارا را بردن

نباشد آنقدرها سخت و مشکل                               که  بار منت  دونان   کشیدن

 

عبدالقدیر رسولی

رئیس انجمن فرهنگی افغانهای مقیم اکراین



بالا
 
بازگشت