خان آقا سرور

 

طالبان نکتايی دار

آوانيکه چند سال قبل سرشار از زيارت مادرم که در پاکستان مهاجر شده بودند ، بودم و هنوز پايه های ظلم ووحشت طالبی ، يا امارت آنها در افغانستان محکم نشده بود ، با يک دوستی غنيمت صحبت دست داد ، که جناب شان قبل از آنکه همقطار کاروان مهاجرين افغان به پاکستان شوند ، در جبل السراج وظيفهً مقدس داکتری طب را عهده دار بودند.

دوست محترم در يکی از صحبت هايش ، که پيرامون کاروايی های بی خردانه و دور از تصور انسانی طالبان بود ، تماس گرفته گفت  : يکی از روها که يک تن از جنگجويان زخمی طالبان برای مداوا به نزد وی آمده بود در برابر سوال دوکتور که پرسيده بود : آيا شما با اين تحصيل و با اين تفصيل و با اين شمايل قادر خواهيد بود که امور يک کشور  و يا يک دولت را به پيش ببريد و يا آيا شما که با اين سر ووضعيکه در دفاتر تان بعوض ميز و چوکی از دوشک استفاده کرده و در هر گوشهً دفاتر تان از هر چيز بيشتر تفدانی نصوار تان چشمگير است ؟  هرگاه با کدام سياستمدار خارجی و مدرن مواجه شويد ، چه خواهيد گفت و چه خواهيد کرد؟

طالب نسبتا جوان که تازه از درد نجات يافته بود ، نفس عميق کشيده گفت : داکتر صاحب ، شما تشويش نداشته باشيد ، مايان کسانی هستيم که می خواهيم آرامش بياوريم و راه را هموار سازيم ، پس از ما نکتايی دارانی می آيند و خود شان کار و بار و سلطنت داری را پيش می برند.

ولی هرقدر کنجکاوی محتاطانه کردم ، گره اييرا که اين نکتايی دارها کی خواهن بود نتوانستم باز کنم. و او هم بلافاصله تفنگش را برداشته ، در پيکپی که برای بردنش دهن دروازه انتظار ميکشيد ، با ديگر هم قماشاهايش يکی شده و ناپديد گرديد.

امروز که از آن هنگام چند سالی ميگذرد ، و ما همه صحنهً تمثيل ، سناريوی کرزی ـ خليلزاد را مشاهده ميکنيم ، تا حدودی همان گفتهً طالبان نکتايی دار وی ، دارد چهرهً واقعی بخود ميگيرد. چه می بينيم که آقای کوچی و قلم الدين خان  قصاب متوکل و امثالهم از گوانتنامو ، زندان بگرام ، زندان قندهار و ديگر زندانها يکی پی ديگر جوقه جوقه آزاد ساخته می شوند و با تغيير لباس به کرسی های اساسی و مهم دولتی مقرر ميشوند ، چنانچه چندين تن آنان قبلا در ولايات جنوبی و جنوب غربی  ميخ شده اند.

بهمه هويداست که طالب و طالب سازی ، ثمرهً پلانهای طولانی مدت ، سيا بود که بايد در خدمت جدال جنگ سرد به کشتارگاه ها فرستاده شوند. و زمينه مساعد گردد تا امريکا توفيق يابد ، ناکامی اش را در جنگهای ويتنام تلافی کند و از جانبی هم توانست ، به شمشير  دين و يکتا پرستی ، کمونيزم و بی خدايی را محو کرده و در واقع گليم کمونيزم را جمع کردند. همه ديديم که با اين دسايس سياه بود که ديوار برلين برداشته شد و امريکا کشور يکتای جهان و برمقدرات جهان دست يافت.

امريکا در حدود چهل سال قبل به تعقيب اقدامات قبلی اش ، دست به ساختار مدارس ملاسازی در پاکستان زد. آنهام به اشکاليکه ، فارغان اين مدارس ، از دانش علوم ساينسی و ديگر علوم حقوق ، بکلی بی بهره بوده و چنان مغز شويی شوند که در اسلام روش تسنن ، مذاهب ديگر برحق نبوده و نه تنها خون رهروان مذاهب ديگر مباح است ، بلکه با کشتن هر فرد شيعه مذهب يک باب جنت را بروی خود ها باز ميکنند. چنانچه اين گفته ها بار ها از زبان آنان شنيده شده و همين اکنون هم جنگ ميان سنی و شيعه عراقی از همين سرچشمه آب می خورد.

سپس ديديم که بهدف آنکه در برابر ابر قدرت خاندان آل سعود بايد بديلی داشته باشند ، از اسامه بن لادن که يک مسلمان آرام و بی ضرر بود و در سودان بکار های انسانی اشتغال داشت ، شخصيتی بسازند که امروز جهان شناس شود. در حاليکه خود آن بيچاره اصلا باور نميکند که تا اين حد قدرت دارد. مگر موجوديت وی چنانچه در گذشته ها در ايران شايد آنهم بعنوان اپوزيسيون پرقدرت مخصوصا در برابر سردمداران تيل سعودی برای امريکا نقشی حياتی دارد. بعد تر ديديم که يکبار ديگر اين منحيث وجه مشترک تيل و سرمايه تا حد شريک تجارتی بوش و دک چينی شده و چنان شد که در روز يازدهم سپتامبر که پرنده در هوا پر زده نمی توانست ، يگانه طياره ايکه از امريکا پرواز کرده و به عربستان رفت همان طياره يی بود که اقوام نزديک به اسامه بن لادن را از غضب مردم امرطکا نجات داد. در حاليکه دهها تن در تلويزيون ظاهر شده و با گريه گفتند که همانروز ، بهدف ديدار وابستگان شان که در نيويارک و پنتاگون ايفای وظيفه ميکردند ، بهر در و دروازه می دويدند ، تا طياره ای به اختيار شان گذاشته شود و آنها را بجاهای مقصود برساند ولی با جوابهای منفی مقابل  می شدند.

خوب از اين تکرارهای تکرار که بگذريم و به جريانات و درامهً افغانستان متوجه شويم ، بوضاحت ديده ميشود که طالبان يعنی همان طالبانی که ميان آنها اعتدال پسند و افراطی وجود ندارد ، با کدام نيرنگ ها يکبار ديگر بقدرت رسانيده می شوند و يکبار ديگر دولت افغانستان اعلام ميدارد که در افغانستان مدارس دينی ساخته ميشود که ماهيت اينگون مدارس به همه هويداست !!  و در حقيقت چنان می نمايد که اينگونه مدارس فقط جاه عوض ميکند ، زيرا در گذشته در پاکستان داير بود و اينک در افغانستان به طالب سازی سرگرم شده و طالبان باصطلاح  ميانه رو ، که به گفته گردانندگان ، دستان شان بخون کسی آلوده نيست در همين مدارس ، مدرس و مربی مقرر ميشوند.

چندی قبل دولت و آقای خليلزاد از طالبان ميانه رو صحبت ها داشتند و ما ديديم که با چه عکس العمل رسانه های جمعی قرار گرفت. مگر چون آب زور سربالا ميرود ، بخواست هيچ کسی وقعی گذاشته نشد  و چنان اين پروژه  به سرعت پيش برده می شود که حتی در بعضی حلقات تا سرحد گروه گرايی و قوم گرايی صحبت می شود.

ترس ما از آنست که اين روش سرسام آور اگر به همين منوال پيش برده شود ، يکبار ديگر نظم نيم دلمل کنونی دستخوش ناآرامی ها شود و يبار ديگر عقده ها بترکد و بازهم تفنگداران به کوهها بالا شوند. و اگر اينمرتبه خدای ناخواسته و هفت کوه سياه  در بين ، چنان شود ، مردم جنگديده و ميدان جنگيده ، که اکثر قوماندانان آنها از بيست سال بدينسو با عوايد خونهای آنان عيش کرده اند و اکنون به انزوا کشانده شده اند ، نير بی دخل نخواهند نشست و خدای ناخواسته يک شورش ديگر بميان خواهد آمد که پيامد آن خيلی تاريک مشاهده ميشود.

ما خوب بياد داريم که قشون سرخ آنزمان که تا دندان مسلح بودند و يکه تاز زمان بودند و از طرفی هم شوروی همسايهً در به ديوار بود ، ولی در برابر زور مردم نه تنها نتوانست هيچ ايستادگی کند ، بلکه تکه تکه و توته توته هم شد. آيا امريکا که از يکطرف خيلی دور افتاده است و از طرفی هم هرگاه روزانه چند سرباز آنها به قتل برسند آيا ملت امريکا آرام خواهند نشست؟ آنهم در اين شرايطی که هفتهً قبل حزب مخالف رژيم بوش در سنای امريکا ، خونبهای هر مرده سرباز امريکايی را از ده هزار به يکصد هزار دالر بلند برد.

ودراين شرايطی که قرار گفته های پوتين ، هرگاه حقيقت داشته باشد ، در صدد  بازسازی قدرت متلاشی شدهً شوروی سابق است و از جانبی هم اتحاديهً اروپا بخصوص فرانسه و آلمان با اين يکه تازی امريکا موافقت ندارد. و از جانبی ايران  که اکنون در خطر حتمی قرار دارد و در گذشته ها هم در امور داخلی ما دست درازی هايی هم کرده است. آيا بيدخل آرام خواهد گرفت؟

گرچه پلان عبور لولهً تيل از دل افغانستان از زمانی رويدست گرفته شده بود که نواز شريف یرطرف شده و مشرف از طياره بقدرت ملکی و نظامی پاکستان رسانيده شده واز طرفی هم بنياد گرايان در مناطق جنوب صوبه سرحد به قدرت رسانيده شدند ، تا امريکا به آسانی کارهايش را راه اندازی کند. ولی چون ناکار آيی رهبران جهادی نزد سی آی ای به اثبات رسيد ، امريکا يکبار ديگر ، بعنوان تکرار تاريخ که توسط گماشتگانش بعنوان ملا ، روحانی  و پير نظام امان الله خان را برانداخته بود بازهم از دروازهً جنوبی کشور طالب را بکشور سرازير ساخت. تا اينکه پس از موفقيت کوتاه مدت که توام با کشت و خون انجام شد ، و بالاخره اينکه افغانستان به کمپهای تروريستی جهانی چهره عوض کرده بود امريکا يک چرخش 180 درجه يی  کرده و در حاليکه طالبان حاضر بودند ، اسامه را تحويل امريکا نمايند ساخته های دست خودش را نابود کرد. ولی قراريکه اکنون می بينيم موجوديت اسلام بنياد گرا در مناطق سرحدی پاکستان نيز روی پلان دقيق و از قبل طرح شدهً امريکا مايه گرفته است. زيرا امريکا دانسته بود که بقايای طالبان را اگر در مناطق سرحدی پاکستان پناه بدهد ، برای بقای موجوديت امريکا در منطقه ضروريست. زيرا هرچند گاهی بايد گروپهای ده دوازده نفری طالبان بايد وارد افغانستان ساخته شوند ، دهشت افگنی کنند ، خود کشته شوند و يا تعدادی را به قتل برسانند ، که بهرحال امريکا در هر دو حالت بی تفاوت است و توسط رسانه های امريکايی تبليغات بزرگ راه اندازی شود ، تا زمينه بودن قوای امريکايی در منطقه به درازا بکشد. در غير آن هرگاه در کشور آرامی باشد، سروصدايی وجود نداشته باشد ، ديگر ضرورتی برای موجوديت قوای امريکايی در آنکشور ديده نميشود و بايد از منطقه خارج ساخته شود. که بدون شک در آنصورت امريکا قادر نخواهد بود ، در سرحدات ايران و کشورهای جدا شده از بدنه شورویسابق دسترسی اينچنين داشته باشد. که به هيچ وجه امريکا اين شانس را نمی خواهد از دست بدهد.

پس هرگاه به گفتهً ملای غريب ، يا آذان ملای غريب کسی نماز بخواند ، هنوز هم تا جائيکه شرايط نشان ميدهد ف دير نشده است و بايد جناب کرزی که يک شخص تحصيل يافته ، ديپلومات و شهيد داده و مورد تاييد ملت افغانستان تشريف دارند ، نبايد با اشتباه پياده کردن سياست برادر بزرگ و برادر کوچک ، اجازه بدهند ، که يکبار ديگر اشتباه کشندهً گذشته را تکرار کنند. آنهم دراين شرايطی که رسانه های جهانی ، نه تنها بعضی از وزرا را بلکه برادر شانرا نيز بجرم قاچاق مواد مخدر لکه دار ساخته اند. بازهم با آوردن طالبان بقدرت ، سرمهً آزموده را آزمايش نکنند.

باين معتقد هستم که آقای کرزی با همه پاکی نفس و صداقت کامل کار ميکند که حتی چندين بار از خطرات سوء قصد نيز نجات يافت و مخصوصا که طور بيسابقه موضوع ثبت دارايی های وزرا و خودش را برای بار اول در افغانستان معرفی کردند که خدا کند از محدودهً  وزرا فراتر رود. ولی هرگاه بازهم بيماری سمت گرايی و زبان پرستی دامنگير شان شود ، همه ميدانند که نتيجهً مطلوبی نخواهد داشت. هر کشور به مصيبت اعتشاش مبتلا خواهد شد.

آقای کرزی !

بايد تا حال به يک مطلب متوجه شده باشيد که چه تعداد از اعضای طالبان و پاکستانی را که از زندانهای گوانتنامو ، شبرغان و زندانهای ديگر رها ساخته ايد و از همه مهمتر اگر اينمرتبه طالبان نکتايی دار ، دوباره بقدرت برسند ، آنهم در حالاتيکه همه آنها از مزارشريف ، باميان ، مردمان شمال و ديگر مناطق کشور عقده هايی تاسرحد جنون بدل دارند ، آيا نقابهايشان را از چهره دور نمی اندازند؟ و بازهم جويهای خون را روان نخواهند ساخت؟

پس بهتر است در اقدامات تان ، خاص بخاطر رضای خداوند و آرامش اين ملتی که هنوز در ايران و پاکستان زندانی های بدون بازخواست گر دارند ، دار و ندار شان در طول بيشتر از دو دهه از بين رفت ، آورده های ما تا گوشه گوشهً جهان رسيد ، هزاران شهيد دادند و تپه ها از توغ های سبز و سرخ پوشيده شده است که زير چه عناوينی به گورستانهای سرد و تاريک خوابيده اند ، دل بسوزانيد و اجازه ندهيد دست مداخله گران بخصوص پاکستانی که نيمی از بدنهً مانرا جدا کرده است ، هنوز هم ميدان جولان داشته و ايران هم آرزوی تصاحب نمودن هرات و آبهای هيرمند را در سر می پروراند. هنوز وقت است با دقت و احتياط قدم برداريد.

باميد آنروز والسلام



بالا
 
بازگشت