طنز هايی از کابل زمين

از سايت صدای مردم

 

اندر باب سه واژه

مردم سالار- آدمي که خوب شعار بدهد، خبرنگاران کم سن و سال راديو بي بي سي، بقاياي احزاب سياسي که باز هوس قدرت دارند، صاحبان ان جي او ها، صاحبان نشريات دولتي يا مزد بگير، هر آنکس که مجبور باشد بخاطر معاش دالري شعار بدهد، نوعي تعارف بخود و چاپلوسي بديگران.


تفنگ سالار- جناح مخالف، آدم هايي که حرفي خلاف پاليسي داشته باشند، نصف اعضاي کابينه، اعضاء مجلس فيفتي فيفتي، هر کس که بابزرگان نيست، نوعي برچسپ زود گذر که بعد از تاييد برنامه هاي پنهاني يک شبه از بين مي رود،


غرب سالار- آدم خوش چانس، آدم هاي تنبل و پر ادعا، هر کس که زبان مادري را خوب ندانست، هر کس پشتوانه خوب داشت، آنکه راديو داشته باشد يا در راديو کارکند، هر کس که سفر هاي خارجي زياد داشت، هر کس که نوکرخارجي داشته باشد يا برعکس.

 

موتلف مي پذيريم!

اداره ائتلاف خنده گرا در با در نظر داشت تحولات جاري کشور و در راستاي ارايه تعريف جامع از وحدت ملي از جانب مقامات بالا، حاضر به ائتلاف با هر نوع حزب و جريان سياسي- فرهنگي بر اساس اصل زرين مردم سالاري که همان " فيفتي- فيفتي" باشد، موتلف مي پذيرد.
شرايط پذيرش:

1- نظام ما همان نظاميست که شخص بنده مي پذيرم در مورد اين اصل هيچ معامله نمي شود.
2-
در راس کار شخص من و يک نفر مهمتر از من مي باشد، درين مورد حرفي براي معامله نيست.
3-
باقيمانده پست ها را " فيفتي- فيفتي" مي کنيم. تمام متحدين پشت پرده، هواداران معلوم و مجهلول ما، متملقين، کرسي پرستان، و کساني که براي ما خواب مي بينند سهميه شان از فيفتي مربوط شما حواله است.
4-
مسئوليت انقياد واحيانا سرکوب همه مخالفان بدوش شماست.
5-
هر حزب که در حال حاضر و آينده بوجود مي آيد سهميه اش از فيفتي شما پرداخته مي شود.
6-
وحدت ملي آن چيزيست که ما مي خواهيم.
7-
بنده در هر زمان و مکاني حق انحصاري لغو، تعديل و بدگويي در باره هرنوع ائتلاف بويژه نوع " فيفتي- فيفتي" آن را براي خود محفوظ مي دارم.
8-
با در نظر داشت شرايط بالا تا دير نشده بشتابيد و در قدرت خدا داد اداره خنده گرا شريک شويد.
9-
و اگر نشديد هم ما ادامه خواهيم داد جهان با ماست چون يک نفر با ماست!

 

حزب جديد التأسيس ترازو

جناب پرفيسور، جلالت مآب، الحاج استاد دوكتور مديون، شما در حزب جديد التأسيس ترازو چه منصبي داريد؟
-
من شاقول هستم، يعني هر دو پله ترازو را سخت محكم مي‌گيرم تا خطا نخوره!
-
استاد شما به عنوان يك روشن فكر انتخابات را چي رقم ارزيابي مي‌كنيد.
-
ولَه يك رقمي مي‌شه ديگه! مهم نيست!
-
چطور مهم نيست؟
-
آخي ما همو پله كه زيادتر و گران‌تر شد ما همو طرف هستيم.
-
داكتور صاحب، نظرتان درباره‌ي حقوق زنان چيست؟
-
هيچي خوب هستند. شايد در دولت آينده يك وزارت آشپزخانه هم جور كنيم.
-
باز چي مي‌كنيد؟
-
هيچي براي وزرا يك كورس آشپزي مي‌مانيم و آشك يادشان مي‌تيم.
-
چرا رئيس صاحب!
-
آخي كه غذاي خارجي بسيار بد رقم در ذوق اين مردم شيشته!
-
استاد الحاج مديون، نظرتان در مورد ديگه احزاب چيست؟
-
هيچ كدامش به ما نمي‌رسه!
-
ما در مابين هستيم و هر دو سو را مي‌بينيم. ديگه اين كه اونا 700 تذكره را خريدند.
-
راست مي‌گين!
-
آ، خي دروغ مي‌گم؟ رئيس يك حزب كه دروغ نمي‌گه!! گنا داره!
-
شما كارت‌ها را چطور كرديد
-
هيچي، ما پول نداشتيم، از فاميل‌هاي خود جمع كرديم
-
پس حزب شما فاميلي است؟
-
ني‌! خاله‌ي عمه‌ي زن برادرم كه فاميل نمي‌شه!
-
خو، خدا خيرت بته. راست مي‌گي.
-
استاد شاقول، نه ببخشيد داكتر مديون.
-
آيا شما مديون هستيد؟
-
نه! هيچ كس در اين دنيا مديون كس ديگر نيست.
-
نظرتان درمورد جنگ‌هاي داخلي چيست؟
-
هيچي يك گپي شد خلاص شد. نمي‌فامم شما جورناليستا چرا ايقه در اين گپ،‌گپ مي‌زنين.
-
داكتر صاحب شما از تحصيلات خود بگويين.
-
مه، 4 سال در طب دانشگاه كابل خواند. باز رفتم هند. 7 سال در طب حيوانات خواندم. باز رفتم امريكا 11 سال در طب انگل شناسي جانوران دريايي با تخصص كوسه ماهي خواندم. باز يك مدت در كلينيك سگ‌شناسي دانشگاه هاروارد درس دادم. باز به اتيوپي رفتم و روي بيماري مسري مالارياي كرم‌هاي ابريشم تحقيق كردم. و باز در پايان به مدت 8 سال فقط اخبار بي‌بي‌سي را گوش مي‌كردم. حالي كار سياسي مي‌كنم وفعال سياسي هستم.
-
صحيح!!
-
شما اگر در انتخابات رأي بياوريد چه خدماتي براي شهروندان افغانستان انجام مي‌دهيد؟
-
اول براي همه‌ي مردم نان را رايگان مي‌كنم. بعد آب، بعد برق، بعد هم اراضي قبرستان‌ها را.
-
بيشتر توضيح بدهيد. لطفاً
-
مردم ما كه هستند گشنه هستند. نه كه چشم گشنه باشند. راستي گشنه هستند. كل مردم كه پيتزا خورده نمي‌تانه. ما نانوايي‌ها را رايگان مي‌كنيم تا هر كس هرچه قدر نان دلش شد بخرد و بخورد.
-
شما يعني دولت اين كار راخواهد كرد.
-
ني! ما يك دستور مي‌دهيم به نانواها. كه نان را مفت بدهند.
-
مگه مي‌شه؟
-
آ. اگر نشد درون تنور ميندازيم.
-
داكتر صاحب شما به عدالت اجتماعي معتقديد.
-
بله.
-
به دموكراسي چطور؟
-
بله به همين خاطر گفتم كه اين اصل دموكراسي و پلوراليزم است كه نانوايي ها رايگان شود.
-
استاد شما در يك دنياي ديگه چكر مي‌زنين
-
بله دنيا يك دهكده است. و جهاني شدن اتفاق مي‌افتد. مه در همي حالي در يك دهكده‌ي ايالت ماساچوست هستم.
-
خدا به خير كنه! استاد بسيار تشكر الهي كه غم آخرتان باشد. خدا شفا بته!

 

اجاره مند وي

باز مجلس سماوار سر مندوي گرم بود، دو كاندار ها يك يك آمده در گرد و گوشه نشسته بودند.
معلوم ميشد كه كدام گپ مهم پيشروي است كه هر كس با يكي ديگر پس پسك داشت.
حاجي باز محمد گاو ميش فروش با تمام دو كانداران منطقه شان يك طرف نشسته بودند، در ميان آنها آغاي روغن فروش، كر بلا يي قربان، سيد رحمت ميداني و خليفه عين الدين لغماني هم ديده ميشدند. در كنج ديگر سماوار دارو دسته جوس فروش ها به سر كرده گي اشرف كله روغني و عبدالحق و مقصوم كم بين چار زانو نشسته بودند. در يك گوشه ديگر يك تعداد دوكانداران تازه كار هم پوز گرفته بودند چيز جالب لباس اين جماعت بود ، يكي پكول پاكستاني ، يكي لنگوته عربي، ديگري شبكلاه ايراني و يك تعداد ديگر كه بسيار به محيط سماوار بيگانه معلوم ميشدند نكتايي لندني و سه تكه امريكايي و شال و شلوار اروپايي به برو پاپوش هاي عجيب و غريب به پا كرده بودند.

يك دانه چلم كلان در وسط ميدان بود، هر كس كه نو بتش ميشد آنرا كش كرده با اداي مخصوص طرف مردم ديده گپ ميزد. ظاهرا سخن برين بود كه چطور اتفاق و يكد لي بين همه دوكانداران بازار پيدا شود كه به خير و فايده همگي تمام شود. اما در ميان اين گفتار خير خوا هانه بعضا قريب ميشد كه يخن يك ديگر را پاره كنند.
مثل اين كه اين جمع براي كوفتن حريف هاي خود خوب ميدان را يافته بودند، چپ و راست طعنه و كنايه بود كه مي باريد و مثل ضرب المثل بود كه به جان يك ديگر حواله مي كردند.
يك نانخوري كه تصادفي درين سماوار دا خلشده بود نمي فهميد كه چي گپ است و چرا بيرو بار است، آهسته از شاگرد سماوار چي پرسان كرد: خيريت اس، اي چي جم جمك اس؟ شاگرد آهسته گفت: اجاره مندوي پوره شده، مندوي در همين روز ها از سر قرار داد ميشه، اي مردم جمع شدن تا چند چند يك جا شون و مندوي ره اجاره بگيرن، خيرو خلاص. نوشته: يتيم بچه

 

يك خبر سري از سرويس خبري وزارت كشور

افغانستان پناهنده مي پذيرد!
در پي كاهش قيمت مواد مخدر، به خصوص ترياك در كشور، جمع كثيري از معتادان كشورهاي همسايه ميل به پناهندگي كشور بزرگ افغانستان از خود نشان داده اند. يكي از اهالي دود چنين مي گويد كه سال گذشته، عرضه كم و تقاضاي بالا در بازار بين المللي باعث افزايش قيمت تا 400 دالر شده بود، اما امسال به شكرانگي خدا!! و توجه عده اي از مقامات محلي و ... كيلويي 80 دالر پيدا مي شود.
رئيس انجمن معتادان در ادامه مي افزايد: اين خود نوعي اهتمام به گسترش دموكراسي و مبارزه با نقض حقوق بشر در افغانستان است. از قرار معلوم، درياي كابل بهترين سرپناه و محل سكونت پناه جويان از كشورهاي ديگر خواهد بود. گفته مي شود يك كاروان از ياران دم و دود در راه ورود به افغانستان است!

 

يك طنز كهنه و تاريخ سياسي ما!

حتما طنز معروف تعاريف سياسي مكتب هاي سياسي را با دو گاو خوانده ايد، اينجا روايت محلي آنها آمده است:
دوره شاهي - شما و گاو تان را مي دوشند و حق اعتراض نداريد.
جمهوري – گاو تان از وضع ناراضي است و شما كم كم راديكال مي شويد.
دوره خلق – شما را مي كشند واز خون تان گاو تانرا رنگ مي كنند.


پرچم – شما در زندان پلچرخي خاك مي خوريد و گاو تان در" سلخوز" حومه مسكو با" ماركسيزم- لينينزم" آشنا مي شود.
دوره مجاهدين- شما و گاوتان در گير مي شويد و گاوتان كابل را به راكت مي زند.
طالبان – گاو تان بجرم عدم مراعات حجاب شرعي شلاق مي خورد و خودتان را قتل عام مي كنند.
دوره موقت- شما و گاوتان موقتا در همزيستي مسالمت آميز بسر مي بريد.
دوره انتقالي- وضع درهم و برهم مي شود شما و گاوتان يكديگر جنگ سالار و غربسالار مي ناميد. و نهايتا هر دو ايتلاف نموده برگرده هاي ملت سوار مي شويد.
روس ها- شما را اشرار مي خوانند و گاو تان بمقام بزرگ دولتي ارتقا مي كند.
پاكستان – شما را پوليس مي گيرد و گاو تان به استخدام "آي اس آي" در مي آيد.
ايران – شما در اردوگاه "سفيد سنگ" تحقير و شكنجه مي شويد و گاوتان در بوستان سراي سپاه پاسداران درس" ورود انقلاب" مي آموزد.
آمريكا – شما متهم به تروريسم مي شويد و گاو تان شعار دموكراسي مي دهد.
انگيس- از شما و گاو تان القاح نسل مي نمايند و نامش را مي گذارند" نسل سوم".
آسياي ميانه- گاو تان بدليل خويشاوندي عزت مي شود و خودتان را" بقه" هاي آنجا شاخ مي زنند.
شعلهء جاويد-شما و گاو تان سه فركسيون سياسي مي سازيد.
راوا- شما به گاو تان دشنام مي دهيد و گاو تان به شما فحش مي گويد.
القاعده- گاو تان در خدمت تروريزم بين المللي قرار مي گيرد، و طي يك عمل انتحاري شما را مي كشد.
بي بي سي- گاو تانرا شستشوي مغزي مي دهند و او شما را مانع دموكراسي مي داند.

 

سرهنگان!(هشت ثوري ها)


قبل از من خليلزاد طالع شما را ديده بود. شما در اوجي روبه حضيض قرار داريد.
شيشه هاي سياه موتر هاي لوكس شما مانع از ديدن شاهكار هاي قبلي تان مي شود واز پياده گردي مي ترسيد.
آخرالامرسعي تان براي حفظ چند وزارت كليدي به ناكامي منجر خواهدشد.

از انقلابيگري روي به لابيگري خواهيد آورد. همه مي دانند که تلاش هاي شما براي حفظ مقام تان قرباني ها زياد مي خواهد که در نهايت خودتان آخرين قرباني چاق و چله متحدين فعلي تان خواهيد شد.
با تغييرات كه تكنوكرات هاي كهنه كار در نظام چور ملي خواهند آورد، ما شاهد چور بين المللي خواهيم بود، چون شما مشخصات لازمه آنرا نداريد سهم شما ازين گنج باد آورد ناچيز خواهد بود..
برادران و عمو زاده هاي تان كه به شغل جنرالي مشغول اند، عليه شما كودتا سفيدي را براه خواهند انداخت.
در آينده نه چندان دور يك اخطار ديگر از جانب امريكايي ها دريافت مي كنيد اگر آنرا جدي نگيريد عواقب بدي برايتان خواهد داشت.
طي شش ماه آينده تعداد نكتايي پوشان شما زياد خواهد شد كه با واكنش منفي دسمال داران مواجه خواهد شد. اصطلاح "جنگ سالار نوين" يعني جنگ سالار نكتايي پوش در مطبوعات رواج مي يابد، البته شما بروي مبارك تان نخواهيد آوريد ولي عاقلان دانند...
تيوري تفكر نوين سياسي شما همراهان تان در عمل نلكام مي مي شود.
شعار مردم سالاري و حكومت دموكراتيك بهترين شوخي سياسي شما پنداشته مي شود. شديدا با بحران رهبري مواجه خواهيد شد.
با استفاده ازنفوذ قابل ملاحظه در قدرت، قسمت هاي مهم از شهر كابل را بنام خويش يا اقارب تان قباله خواهيد كرد. از ناحيه وسايل ترانسپورتي مشكل شما سالها قبل رفع شده بود.
تنها همكاري مشهود امريكايي ها بعد از بيرون راندن طالبان با شما همانا راه اندازي يك رستوران مشترک "مك دونالدز" در شهر كابل خواهد بود. با متحدين سابق تان شكر رنجي ها زياد مي گردد. عملكرد تان در وزارت هاي انحصاري تان نا موفق است.

خطر جاني از نوع ترور يكي از بزرگان شما را كه منصب خيلي كلان نظامي دارد، تهديد مي كند.
خلص مطلب آنكه عاقبت تان بخير!

 

قمار باخته ها!(هفت ثوری ها)

بازگشت قطعات نا محدود اتحاد شوروي وقت ضربه خرد كننده اي به شما و كشور شوراها بود. اين رويداد تاريخي را به شما تسليت و به ملت خود تهنيت مي گويم!
وضعيت شما خيلي خراب است، تلاش هاي رفقا كشتمند وگلابزوي براي وحدت دوجناح ( شايد هم بيشتر!) ح.د.خ.ا بشكست مواجه خواهد شد.

جناح هاي دخيل قدرت در كابل بشما خوشبيني چنداني ندارند. شايد اميدواري تان آن باشد كه باگذشت چند سال مردم كارنامه هاي درخشان و فرامين شوراي انقلابي را بفرامو شي بسپارند و با توجه به كردار ناصواب جنگ سالاران و تكنوكرات هاي غربي يكبار ديگر قرعه فال بنام شما افتد، دل به اين اميد واهي نبنديد چون مردم هنوز تراژدي انقلاب ثور و مرحله نوين و تكاملي آن را فراموش نكرده اند.
مناسبات خانوادگي شما همچنان تيره خواهد بود، علاوه بر مادر و خانم تان كه هميشه مخالف ايديولوژي تان بودند اينك پسر و دختر تان كه با دانش نوين مغرب زمين مجهز شده اند بشما مي خندند. سخنان كشيده و مطنطن تان نه تنها چنگي بدل نمي زنند بلكه نشانه حواس پرتي و پر گويي تان است.
از اثرشكايت چند تن از قرباني هاي دوره حاكميت تان و فعاليت گروه هاي مدافع حقوق بشر و سخن چيني دوستان سابق حزبي تان، وضعيت پناهندگي تان هم متزلزل شده است. بعضي ها مي گويند كه سابقه بد شما در "اگسا"، "كام" و "خاد" افشا شده و اسم شما در فهرست جنايتكاران جنگي ثبت شده است.
جلسات حزبي و شعار هاي دموكرات منشانه و اعلاميه هايتان آب در هاون كوبيدن است.
در جايي ضمن سخنراني تان از دست آورد هاي انقلاب ظفرنمون ثور دفاع خواهيد كرد و از كمك هاي برادرانه اتحاد شوروي وقت قدرداني خواهيد نمود اما با افشا مدارك و اسناد قرضداري هاي افغانستان از اتحاد شوروي سابق و روسيه امروز مردم بدرستي خواهند فهميد كه علاوه بر ويراني كامل وطن مليارد ها دالر هم بايد بخاطر گل روي شما به بازماندگان تجاوز بپردازند.
اميد چنداني براي راه اندازي كودتاي ديگري نداشته باشيد چون تاريخ اينگونه كار ها گذشته است.
هر چند در اروپا غربي چند دوست روشنفكر مشرب دست و پا كرده ايد بايد توجه داشته باشيد كه اروپايي ها خيلي زرنگ تر از شمايند.
تنها نقطه اميدوار كننده براي شما آنست كه مدد معاش شما تا وقتي كه امپرياليزم جهانخوار باشد كه يقينا هست، حواله خواهد بود.
در مصرف مشروبات الكلي و دخانيات افراط نكنيد.
خلص مطلب اينكه تاريخ شما گذشته است.

 

بزرگان، مفاهيم و شعار هاي جديد

 

حامد كرزي- حكومت مركزي قوي
محمد قسيم فهيم- ملت سازي
محمد يونس قانوني- تفكر نوين سياسي
محمد حنيف اتمر- همبستگي ملي
احمد ولي مسعود- آجنداي ملي
انوارالحق احدي- وحدت ملي
عبدالحفيظ منصور- مردم گرايي
حاجي محمد محقق- عدالت اجتماعي
اشرف غني احمدزي- منابع كمك دهنده
هدايت امين ارسلا- افغان اصيل
دكتور عبدالله- جامعه جهاني
خانم سيما ثمر- وركشاپ حقوق بشر
داي فولادي (حلاميس سابق)- استبداد و دموكراسي
سيد مخدوم رهين- اهل حق را مشكل اندر مشكل است

 

مصاحبه با دموكراسي به سبك تلويزون دولتي

 

س- لطفا خود را معرفي كنيد!
ج- اسم من دموكراسي ملقب به مردم سالاري و اسم خانوادگي ام جامعه مدني است.
س- چه شباهتي بين خود و فلم "تيري نام" مي بينيد؟
ج- در كشور شما شباهت هايي با فلم تيري نام پيدا كرده ام، جوانان شما موهاي خود را به شكل بچه فلم تيري نام مي سازند و پيران شما ادا و اطوار طرفداران من را دارند.
س- خوبترين خاطره تان در زندگي چه بود؟
ج- خوبترين خاطره زندگي من از تاسيس كميسون دولتي تسويد قانون اساسي كشور شما شروع و با توشيح آن ختم شد.
س- چه كساني طرفدار واقعي شماست؟
ج- در ديگر كشور آدم هاي معمولي اما خوشبختان در كشور شما وضع فرق مي كند.
س- لطفا توضيح بدهيد؟
ج- من اسم نمي برم اما علايم و نشانه ها را بيان ميدارم هر كس اين صفات عالي را نداشت حق گرفتن نام مرا ندارد.
س- بفرماييد!
ج- مشخصات طرفدار من: سابقه كار در شركت هاي نفتي، پشتيباني از نيروهاي مترقي مثل ملا وكيل احمد متوكل، شركت در ترافيك جدي مواد مخدر، اندكي عرق قبيله اي( اگر بيشتر باشد زهي سعادت)، عضويت دريكي ازجناح هاي خلق و پرچم، القاب نظامي بزرگ، داشتن موترها لندلروزر ( نوع سفيد آن با شيشه ها سياه)، قرابت به اراكين دولتي، معاش دالر، مالكيت انجو، داشتن بلند منزل هاي متعدد در كابل و...
س- ما مي توانيم خود را طرفدار شما بشماريم؟
ج- برو گمشو! بعد از انتخابات دموكراسي را نشانت خواهند داد.
س- پيام شما به كانديد هاي رياست دولت چيست؟
ج- غير يك نفر به ديگرانش اخطار مي دهم فضولي نكنند. تا من هستم ازين هوس ها نكنند.
س- و آن يك نفر نازدانه كيست؟
ج- خودش است.
س- اسم مباركش؟
ج- آنكه خيلي مخلصش هستم.
س- مگر او مخلص شما نيست؟
ج- او بچه گپه فهميده بزن. ما كجا و او كجا!
س- شما در كابل در كجا اقامت داريد؟
ج- در خانه دوستان، اكثرا نزد (؟!) هستم.
س- آينده خود را در افغانستان چگونه مي بينيد؟
ج- بخير ما و شما بعد از انتخابات گپ مي زنيم.
س- در اخير اگر كدام آهنگ فرمايشي داشته باشيد؟
ج- همو آهنگ احمد ظاهره كه مطلعش اينست: "من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد" را نشر كنيد!
س- حتما اين را نشر خواهيم كرد، ولي شما رنگ تان زرد شده و مي لرزيد.
ج- لطفا سوالهاي سياسي نكنيد.
و اينهم آهنگ فرمايشي دموكراسي با صداي احمد ظاهر:
من نگويم كه مرا ازقفس آزاد كنيد
قفسم را برده بباغي و دلم را شاد كنيد

 

 

فال حافظ براي بزرگان

 

محترم حامد كرزي:
ديدم بخواب خوش كه بدستم پياله بود
تعبير رفت و كار به دولت حواله بود

محترم مارشال فهيم:
بارها گفته ام و باردگر مي گويم
كه من دلشده اين ره نه بخود مي پويم

محترم استاد خليلي:
به جان پير خرابات و حق صحبت او
كه نيست در سر من جز هواي خدمت او

محترم استاد شهراني:
روزگاري شد كه در ميخانه خدمت مي كنم
در لباس فقر كار اهل دولت مي كنم

محترم هدايت امين ارسلا:
با مدعي مگوييد اسرار عشق و مستي
تا بيخبر بميرد در درد خود پرستي

محترم محمد يونس قانوني:
ديدي كه يار جز سرجور و ستم نداشت
بشكست عهد و زغم ما هيچ غم نداشت

محترم حاجي محمد محقق:
چه لطف بود كه ناگاه رشحه قلمت
حقوق خدمت ما عرضه كرد بر كرمت

محترم اشرف غني احمدزي:
نقد صوفي نه همه صافي بيغش باشد
اي بسا خرقه كه مستوجب آتش باشد

دكتور رهين:
سال ها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق ميكده از درس و دعا ما بود

محترم دكتور عبدالله:
هركه شد محرم دل در حرم يار بماند
وانكه اينكار ندانست در انكار بماند

 

وزیر شدن آسان است

 

طبیب حا ذق میفرماید:
کاریست بس سا ده و سهل .
اول درست گپ نزدن به زبان مادری را می آموزی !
سپس یک پاسپورت خارجی می گیری! اگر امریکایی باشد بهتر!
در اخیر پرتاب با پراشوت را فرا میگیری و آماده پرتاب می شوی !
غالباً دیر در انتظار نمی مانی. به ویژه اگر وزیری خود را کاندید ریاست جمهوری کند!

 

خواب نامه

 

خواب در قديم ضد بيداري بود اما امروز ها در اثر پيشرفت علوم انساني از قبيل دپلوماسي و چاپلوماسي معني مترادف بيداري دارد.
گويند خواب ها هم انواع و اقسام زياد دارد و نظر به خاستگاه اجتماعي و سياسي شخص تعبير مي گردد.
درين شماره بخشي از رساله خوابنامه مولانا پله بين را نقل مي كنيم:

ديدن مرد قره قل پوش
هرگاه بيننده مرد قره قل پوش را ديد كه كانديد مقام بزرگي است، نشانه فزون خواهي يا لااقل حفظ وضع موجود مي باشد. بيننده بايد خواب خود را در يك اجتماع بزرگ قسمي بيان كند كه مرد قره قل پوش آنرا بشنود. شايد گره گشاي مشکلش گردد.

حفظ مصطلحات اداري و علمي موجود علمي
اگر كسي در خواب ديد كه در مصوبه قانون اساسي اين عبارت افزوده است نشانه رشد دموكراسي وعدالت اجتماعي است. بايد خواب خود را به كسي نگويد.
و قسمي وانمود كند كه او گنگ خواب ديده و عالم تمام كر است.

دستبرد در قانون اساسي
اگر كسي خواب بيند كه در قانون اساسي دست برده اند نشانه امير عادل و منصف است. و اگر بيند كه مطبوعات درين باره نوشته اند بداند كه هيچ تاثيري ندارد چون گوش دموكراسي بيچاره در مصاف با تروريزم آسيب جدي ديده است.

وزارت هوانوردي ملكي و توريزم
اين خواب تعبير ناخوشايند دارد. بيننده را خطر بزرگي از نوع ترور تهديد مي كند كه كابينه حتي يك روز را هم عزاي عمومي اعلان نمي كند.

وزارت دفاع
تعبيراين خواب باخت سياسي و معامله گري است كه نهايتا عاقبت خوب ندارد. بيننده بايد به خدا رجوع نموده و توبه كند.

وزارت ماليه
معني اين خواب افلاس و ورشكستگي اقتصادي است و ايضا نشانه خانه جنگي و تفرقه است بيننده بايد خيرات زياد نمايد.

وزارت امورخارجه
اگر كسي در خواب ديد كه وزير خارجه شده است يا وزير خارجه فعلي را در خواب بيند او را سفر هاي زياد پيش آيد. و لباس ها نو يابد و عمر به نيكويي گذراند.

وزارت معارف
اگر شخصي وزير معارف بخواب بيند داند كه او باز يك قرباني ديگر خواهد داد.

وزارت اطلاعات و فرهنگ
اگر شخصي ديد كه وزير فرهنگ شده است، نشانه آنست كه توبه كند و گوشه گيري نمايد و صوفي شود و باقي عمر را در خانقاه گذراند.

وزارت انكشاف دهات
هرگاه شخصي بيند كه وزير انكشاف دهات شده است بايد سخت احتياط كند زيرا نشانه تفرقه ملي است.

 

 

من خواب ديده ام

 

به تقليد شعر معروف فروغ فرخزاد و بياد جاودانه اش
من خواب ديده‌ام كه كسي مي‌آيد
وقتي كه خواب نبودم ديده‌ام
كسي مي‌آيد
كسي مي‌آيد
كسي ديگر
كسي بهتر
كسي كه مثل هيچكس نيست، مثل رهبر نيست، مثل طالب نيست، مثل وزير
نيست،
کسي مثل غرب سالار، غوغا سالار، قبيله سالار، جنگ سالار نيست‏
مثل با با نيست، مثل كرزي نيست
او حتي مثل بلر، بوش، رامسفلد، پاول، نيست‏
و مثل آنكسي‌ست كه بايد باشد
و قدش از درخت‌هاي قصر سفيد هم بلندتر است‏
و صورتش
از صورت ارسلا هم روشنتر
و از برادريک نفر ‏
كه رفته است
و رخت تجاري پوشيده است ‏
و تمام بلند منزل هاي شهر كابل مال اوست‏
و نصف پارك وزير اكبر خان مال اوست، نمي‌ترسد
و از خود يک نفر هم كه تمام اتاق‌هاي منزل ما مال اوست‏
وتمام تانك ها ي قراضه ارتش ملي مال اوست
وچند پست هاي كليدي مال اوبود
‏ نمي‌ترسد
و مي‌تواند
تمام دزدي هاي "ان جو او" ها را‏
با چشم‌هاي بسته بخواند
و مي‌تواند حتي هزاردلار را‏
بي‌آنكه كم بيآورد پيش "اداره جلب سرمايه گذاري" دکتوراشرف غني بردارد‏
و مي‌تواند از "آي ام اف" و "بانك جهاني"، هر چقدر كه لازم باشد، پول نسيه بگيرد‏
و مي‌تواند كاري كند كه بازسازي
كه خواب بود‏
و خواب است
‏ مثل صبح سحر بيدار شود
دوباره دروازه هاي "اداره جلب سرمايه گذاري"
پلمب شود
آخ . . .‏
چقدر بازسازي خوبست‏
چقدر نوسازي خوبست‏
چقدر ارتش ملي خوبست
چقدر شعار ندادن خوبست
و من چقدر دلم مي‌خواهد
كه وزير
مثل اميرالمومنين
يك دو چرخه قراضه داشته باشد‏
و هيچ محافظ
و من چقدر دلم مي‌خواهد
كه وزيران را پياده ببينم
ودر جرايد كابل كاريكاتور وزيران را ببينم‏
و خود وزيران را در تلويزون بينم‏
آخ . . .‏
چقدر وزيران را ديدن خوبست‏
چقدر باغ بالا رفتن خوبست‏
چقدر مزه‌ي نان خوبست‏
چقدر مندوي كابل خوبست‏
چقدر كاريكاتور وزيران خوبست ‏
چقدر خود وزيران خوبند‏
و من چقدر از همه‌ي چيزهاي خوب خوشم مي‌آيد
و من چقدر دلم مي‌خواهد
كه سبيل هژمونيست ها را بكشم‏
‏ ‏
چرا من اينهمه كوچك هستم
كه در خيابان‌ها گم مي‌شوم
چرا بوش كه اينهمه كوچك نيست‏
و در خيابان ها هم گم نمي‌شود
كاري نمي‌كند كه آنكسي كه بخواب من آمده‌ست، روز آمدنش را
جلو بيندازد
و مردم محلة هاي كابل
كه خاك باغچه هاشان هم خونيست
و آب حوض‌هاشان هم خونيست
و تخت كفش‌هاشان هم خونيست
چرا كاري نمي‌كنند
چرا كاري نمي‌كنند
‏ ‏
چقدر آفتاب زمستان تنبل است
‏ چقدر كابينه ما تنبل است
چقدر لويه جرگه تنبل است
من پله‌هاي پشت بام را جارو كرده‌ام
و شيشه‌هاي پنجره را هم شسته‌ام
چرا آقاي جاويد فقط بايد
در خواب، خواب ببيند
‏ ‏
من پله‌هاي پشت بام را جارو كرده‌ام
و شيشه‌هاي پنچره را هم شسته‌ام
‏ ‏
كسي مي‌آيد
كسي مي‌آيد
كسي كه در دلش با ماست، در نفسش با ماست، در صدايش با ماست
كسي كه آمدنش را‏
نمي‌شود گرفت
و دستبند زد و به زندان انداخت
و روز به روز
بزرگ مي‌شود، بزرگتر مي‌شود
كسي كه از رامسفلد، از فهيم ، از خليلزاد، نمي ترسد
كسي از کرزي، از اشرف غني، وازخليلي نمي ترسد

‏ ‏
كسي آتش بازي نمي كند
کسي که ديکته نمي کند
کسي که به ريش ما نمي خندد
و سفره را مي‌اندازد
و نان را قسمت مي‌كند
و موافقتنامه بن عدول نمي کند
و لويه جرگه را سياست مي‌كند
و رهبران را سياست مي‌كند
و جنگ سالاران را سياست مي كند ‏
و تكنوكرات ها، دموكرات ها را سياست مي كند
ونرادان تفكر نوين سياسي را سياست مي كند
و باباي ملت را سياست مي كند ‏
و باباي ملل را سياست مي كند‏
وبعضي ها را مي كشد!‏
و جلابان بازسازي را سياست مي كند‏
و مدرنيست هاي نسل ديروز و پست مدرنيست هاي نسل امروز را سياست مي كند

و گمركات هرات را قسمت مي‌كند
و گمركات بلخ را قسمت مي‌كند
و گمركات قندهار را قسمت مي‌كند
و گمركات تورخم را قسمت مي‌كند
و "ان جو او ها" را مي بندد و قسمت مي كند و سياست هم ايضا مي كند!‏
و خانه هاي فرماندهان را قسمت مي‌كند
وپول هاي شاهزاده هاي نفتي را قسمت مي‌كند
و پارك وزير اكبر خان را قسمت نمي كند
و ساحه هاي سبز شهر را قسمت نمي كند
و هزار و هشت صد ميليون دلار سال گذشته را ‏
از حلق "ان جو او" ها مي كشد
و شهردار را بر دار مي زند
و هر چه را كه باد كرده باشد قسمت مي‌كند
و سهم ما را هم مي‌دهد
من خواب ديده‌ام . . .
من عکس آقاي جاويد، در بيداري خواب ديده ام...‏
اما راستش چنين كسي نخواهد آمد...‏

 

لطفاً توجه کنید به اخبار داخلی

 

محترم مدیر مسئول با سفیر کشور فیجی ملاقات کرد. در این ملاقات روی مسائل ذیغلاقه تبادل نظر صورت گرفت.
محترم معاون اول مدیر مسئول با سفیر کشور فیجی ملاقات کرد.
محترم معاون دوم مدیر مسئول با سفیر کشور فیجی ملاقات کرد.
محترم مسئوول امور فرهنگی هفته نامه با سفیر کشور فیجی ملاقات کرد.
محترم مسئول امور خارجه هفته نامه با سفیر کشور فیجی ملاقات کرد.
محترم مسئول امور مالی هفته نامه با سفیر کشور ملاقات کرد.
و در اخیر توجه تان را به یک خبر نه چندان مهم جلب می کنیم. 10 تن از خوانندگان توسط افراد نامعلوم دشمن مجهول در .... به قتل رسیدند.
پایان اخبار و حال توجه کنید به اخبار اشاره یی

 

خواب آقای جاوید

آقای جاوید وزیر انتقالات در روز عاشورا در یکی از تکیه خانه در حضور آقای کرزی سخنرانی کرد و خوابش را تعریف کرد. سخنگوی ائتلاف "لویه خنده" نیز در این رابطه تبصره ای دارد، که بی رابطه با اخبار تلویزیون افغانستان نیز نیست.

آقای جاوید وزیر انتقالات (ترانسپورت) خواب دیده است، که وحدت ملی تأمین می شود.
آقای جاوید خواب دیده است، که آقای کرزی شخصیت محبوبی است.
آقای جاوید خواب دیده بود، که آقای محقق را برکنار می کنند، به همین دلیل خواب دیده است، که آقای کرزی بهترین رئیس جمهور آینده کشور است.
آقای جاوید خواب بود، که این خواب ها را تعریف کرد. اگر بیدار بود، می دانست روز عاشورا بهترین زمان برای تمجید از آقای کرزی نیست.
آقای جاوید خواب دیده است، که در کابینه بعدی نیز وزیر انتقالات خواهد بود. مبصران سیاسی معتقدند، در صورت ادامه چنین خواب ها آقای جاوید شانس خوبی برای پیشرفت دارد

 

مردان روز جهانی زن را در افغانستان جشن گرفتند

صدف فاضلی
(
گزارش نیشدار از صدف فاضلی)
مارچ امسال بهتر از سال گذشته در افغانستان تجلیل شد. سال بعدهم بهتر از امسال تجلیل خواهد شد و سال بعدتر هم بهترترتر از سال بعد برگزار خواهد شد.

8به گزارش شاهدان عینی در این روز زنهای زیادی در کنار جاده ها منتظر مانده بودند، زیرا موترها ها و بس ها لبریز از مردان بودند.
به گزارش شاهدان دیگر تمام تالار های بزرگ شهر پیشاپیش ریزرف شده بود و در روز 8 مارچ محافل بزرگداشت روز زن با حضور پرشور مردان در این تالارها برگزار شد. مردان در این روز از مظلومیت زنها گفتند و از این که زنها ظریفند و نحیفند و ضعیفند با این حال برای آنها حریفند و رقیبند.
همچنین آنها افزودند: همه زنها- به استثنای زنها و دختران خودشان- می بایست از آزادی که حق آنهاست برخوردار شوند و آزادانه در جامعه فعالیت کنند. به شهادت آخرین شاهدان عینی، برخلاف آنچه اعلام شده بود، نه تنها در روز 6 و 7 مارچ بس های شهری برای زنان رایگان نبود، بلکه روز 8 مارچ زنهای حاضر به پرداخت کرایه نتوانستند جایی بروند، زیرا تمام جاده های مهم شهر به خاطر گل روی مردهای مقامدار کشور که شتاب داشتند در محافل روز شرکت کنند، مسدود بود. در این میان تمام انواع موترها که مشغول انتقال مردان برای شرکت در تجلیل از روز زن بودند، رایگان کار می کردند.

 

توجه نمایید به اخبار تلویزیون کابل!!!

- محترم کاکای مدیر مسئوول از صحت خویش تلفونی اطمینان دادند.
-
محترم مدیر مسئوول با صاحب امتیاز هفته نامه ملاقات نمودند. درین ملاقات محترم صاحب امتیاز از پشتیابی کامل خویش به محترم مدیر مسئوول اطمینان دادند.
-
محترم توپ سالار معاون مدیر مسئوول با پرسونل خدماتی هفته نامه دیدار نموده و از رشد دموکراسی درهفته نامه قدر دانی نمودند.

- محترم مدیر مالی هفته نامه با نماینده "You No, We!" ملاقات نموده از شفافیت حسابی خود گزارش داند.
-
محترم مدافع معاون بخش فرهنگی هفته نامه ائتلاف خنده گرا رابه جنگ سالاری متهم کرد.
-
محترمه صدف فاضلی مسئوول امور زنان هفته نامه ورکشاپ حقوق زنان در در آشپزخانه دفتر افتتاح نمودند. ایشان طی سخنانی خواهان حق خود شدند.
-
محترم سرآشپز هفته نامه از تهیه غذاهای لذیذ اطمینان داد.
پایان اخبار داخلی حالا توجه کنید به اخبار خارجی.


بالا
 
بازگشت