جلال بايانی

تحليل از جلال بايانی

مارچ 2013

[ریشه‌ يابی اعتیاد و مبتلا شدن جوانان به شراب ، سگرت و مواد مخدره ]


ریشه يابی اعتیاد و مبتلا شدن جوانان را باید در عدم مهارت آنان در مقابله با مشكلات جستجو كرد .
امروزه كمتر كسی را می‌شناسیم كه با واژه اعتیاد آشنا نباشد و عوارض و خطرهای آن را نداند. این بلای خانمان‌سوز مبتلا به شراب و چرس به تمام جوانب زندگی فرد از شغل و موقعیت اجتماعی تا زندگی خانوادگی و سلامت روحی و جسمی آسیب می‌رساند. اما چرا هر روز آمار آن رو به افزایش است؟ آیا بیان این همه عواقب سوء بس نیست و باعث روی گردانی جوانان نخواهد شد؟ كجای كار اشكال دارد؟ با این همه معتاد چه كنیم؟ آیا آنها از دست این بیماری خلاص خواهند شد؟ چرا با اینكه این همه درباره خطرهای اعتیاد تاكید می‌شود اما هنوز باعث پیشگیری از آن و انزجار جوانان نسبت به آن نشده است؟
از نظر علمی همیشه پیشگیری بر درمان مقدم بوده است اما در این‌باره شواهد نشان می‌دهد كه اثربخشی خیلی كمی در قسمت پیشگیری وجود داشته است علت مبتلا بودن خود والدين است که با گسترش محافل باده نوشی جوانان خود را به شراب نوشی دعوت نموده و هم پيمانه ميشوند. باوجود دوره‌های آموزشی برای افراد در معرض خطر می‌بینیم كه میزان اعتیاد كم نشده است چون اعتیاد به این راحتی قابل پیشگیری نیست و آگاه كردن فرد يا افراد تازه به دوران رسيده و برداشت نادرست از آزادی جامعه از خطرهای اعتیاد و نشان دادن چهره معتادانی كه به آخر خط رسیده‌اند، كافی نیست. زیرساخت‌هایی كه به رشد اعتیاد منجر می‌شوند، پیچیده‌اند و تلاش‌های انجام شده در این‌باره موثر نبوده است.
ببینید همه این معتادان خوب می‌دانند فلان ماده چه عواقبی دارد و حتی این برنامه را هم می‌بینند اما چون پشت اعتیاد منطقی وجود ندارد، در عمل برخی‌ها حتی دوست دارند سریع‌تر بمیرند و يا فرزندان خود را طرف مرگ سوق ميدهند چون برای حل مشكلات‌شان راه‌حلی ندارند و اين پدران فاسد و مادران هرزه از گسترش و ايجاد محافل بادهنوشی برداشت نادرست دارند و گويا خود ها را آزاد منش ، متمدن و تنوع پسند ميدانند و نه ميدانند که محافل باده نوشی جوانان به حلقه های مريانا کشی ، دود کردن چرس و تزريق هيروئين کشانيده کشانيده ميشود . مصرف و نوشيدن شراب حتی لذتی هم به آنها نمی دهد بهمواد نشه آور ديگر رو می آورندد بلكه سرپوشی برای ناتوانی آنها در حل مسایل‌شان است. فاميل های تازه به دوران رسيده که گذشته محروميت های اجتماعی ، محيطی و اقتصادی داشتند و يک باره و خدا داده از همه امکانات بهرمند ميشوند همه كسی كه به اعتیاد روی می‌آورد و به انواع مواد نشه آور مبتلا ميشوند که سر آغا اش شراب و انتها يش هيروئين است و به شدت به مشكل روانی مبتلا ميشوند که عامل اساسی اين جوانان والدين مبتلا ، اطرافيان و برداشت غلط و نا درست از آزادی اجتماعی ميباشد به نظر می‌رسد جوانان کم دانش ، بی بند و بار در زیرساخت به مشكلاتی چون افسردگی پنهان، اضطراب پنهان و ناتوانی در حل مسایل اجتماعی و فردی زندگی دچارند و به دلیل مهارت‌هایی كه به آنها آموزش داده نشده، قربانی شده‌اند.
ـ انسان‌ها صفاتی دارند و تفاوت آنها در گوناگونی صفات‌شان است. احساس تسلط بر امیال و احساسات در همه یكسان نیست. یك محور را در نظر بگیرید. در یك سوی این طیف یا محور، كسانی هستند كه احساس می‌كنند همه كارها در زندگی از قبیل حس غم یا خوشحالی، عصبانیت و غیره در اراده خودشان است یعنی مركز اراده فعال‌شان درونی است. در سوی دیگر طیف كسانی هستند كه می‌گویند خیلی از عوامل و جریانات زندگی از عهده ما خارج است و اغلب می‌گویند: <دست خودم نیست. عصبانی می‌شوم، می‌خندم یا غمگینم.> این صفت با این‌كه به قول شما در افراد نهاده شده است اما شكل‌گیری آن به روش‌های تربیتی والدین بستگی دارد. شما اگر به فرزندتان بیاموزید مسوول كارهایی كه انجام می‌دهد نه خود آنها بلکه آزادی ، بی بند باری ، عدم کنترول ، هرزگی والدين است که به خاطر نمايش متمدن بودن با جوانان خود و فرزند خود هم باده و هم پيک شده در حقيقت اين والدين عمدأ جگر گوشه خود را به طرف مرگ سوق داده و فردای که دور از والدين به مواد نشه آور ديگر نيز مبتلا ميشوند ، خانواده های است که باد نوشی را با والدين آغاز نموده در خلوت ديگر دست به دود کردن چرس و مريانا زده و مسول همه والدين است . يک مادر و پدر سالم و با عزت اگر که سطح عالی دانش ، کمال ، عزت ، باور قرار داشته باشد چه در غرب مقيم باشد و چه در شرق هرگز و هرگز وجدان سالمش به ا اجازه نه ميدهد که با فرزند بالغ خود اگر پسر يا دختر باشد پيک جنگ دهد و باده نوشی نمايند .

 

 


بالا
 
بازگشت