نصیرمهرین

 

              علیه فرهنگ خشونت  

این خبر را شنیدم که:

       شوهر جفاکارِ ستاره خانم ،بینی و لب او را برید. شتابناک  کوتاه نوشتی را تهیه دیدم که در پایان می آید.

 

                            

این عکس را از فیس بوک نویسنده واندیشمند گرامی، آقای میرحسین مهدوی برداشته ام.

 

وقتی این خبر را می شنویم؛ اندک زنان ودختران دیگری نیز به یاد مان می آیند، که دستان بی رحم با کارد ستم ،گوش وبینی ایشان را بریده است. گفتم اندک. زیرا پذیرفتنی نیست که ما از همه جفا ها وخشونت های اعمال شده در خانواده ها وهمه مناطق کشور،مطلع باشیم. این سخن را با تحکم می گویم. زیرا در خلال صحبت ها ؛ هنگامی که از سخن ، سخن روئیده است،بار ها از خفه کردن ها، از مشت ولگد زدن ها، استفاده از بشقاب نان ویا گیلاس چایی که بر روی زن زده شده است . . . گفته شده است. پس بسیار اند آنانی که قربانی خشونت شده اند، اما، کسی از فریاد وفغان در گلو خفتۀ آنها نشنیده است.        
وقتی می بینیم که چنین مورد استثنایی نیست ، بلکه در سرتاسر جامعۀ ما بیداد گری آن سایه دارد، راه جویی بیشتر وبهتر یا تأثیر گذار تر را ایجاب می کند.
     
این خشونت که مایه هایی از تربیه وپرورش مرد سالارانه وزن ستیزانه دارد، از پرورش خشونت آمیز گسترده تری نیز تغذیه می کند، که دیریست کلیت فضای جامعۀ ما را متأثر نموده است. بنابرآن کاهش وجلوگیری از آن به اتخاذ برنامه های آموزشی، حقوقی وامنیتی نیز نیاز دارد. دولت ملزم است که در چارچوب مبارزۀ عمومی با خشونت ؛ قوانین مدنی را طرح وتدوین ورعایت کند. اما، هنگامی که دل در بند برادری و دوستی با محافلی باشد، که با فرهنگ بی احترامی به زن اخته شده اند،ناگفته پیدا است که به بازگشت خفقان زای پیشینه خدمت می شود. زیرا یکی از ابعاد زشتی های طالب، اِعمال تبعیض علیه زنان است. واگر طالب در قدرت نیست، دارندگان ذهنیت مشابه با او، امروز صدای نفرت انگیز تحقیر زن را کم بلند نکرده اند. در چنین اوضاع مسلم است که مرد پرورش یافته با فرهنگ تحقیر زن،دست وپای باز دارد که گوش وبینی، لب و گلوی زن را ببرد. واگر کار به محکمه می کشد، چه بسا جناب قاضی چشمک رضایت آمیز نثار مرد خشونت کار نیزبکند. 
             
از سوی دیگر، یکی از مراجع طرف توجه، مشخصا درعرصه مبارزه با خشونت خانوادگی ،نهادهای مدنی، فرهنگی واجتماعی، وشخصیت هایی استند که راه و رفتار مدنیت آمیز را پذیرفته اند. ایجاد رشته های همکاری و هماهنگ نمودن فعالیت های قلمی وعملی میان آنها، به این امیدواری می افزاید که زنان کشور از زیر بار چنین فشار طاقت سوز رهایی بیابند. واکنش های که همیشه واز جمله پس از عمل ظالمانۀ شوهر ستاره، از طرف تعدادی ازشعرا ، نویسندگان ومدافعین حقوق زنان، تبارز یافت جای تحسین دارد. بازتاب موضوع در شعر بعضی عزیزان وبرخی رسانه ها ،همه حاکی از شکل گیری مؤثر تر مقاومت علیه عاداتی است که جامعه و زنان ودختران کشور را می آزارد.

 

 


بالا
 
بازگشت