فریبا آتش صادق

 

شعر  از ماشا کلیکو

برگردان : فریبا آتش صادق

درد دوری از میهن

وقتی خانه میگویم، میگویم خواب

خانه ای قدیمی دیگر وجود ندارد

وقتی دوری از خانه میگویم

منظورم از هزاران ناگفته ایست

که در غربت برایم خفه کننده اند

ما تنها از خانه بیگانه ایم

تنها این درد ماندنیست

و خانه دور است

 

آلمان

19.09.2013

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

شعراز : ارنیدر رستی ـــ شاعرآلمانی

بر گردان :  فریبا آتش صادق

 

آزادی

 

آزادی

میدرخشد.

از دور دستها

روشنی میدهد همچو

هزاران ستاره

راستی، آزادی چیست؟

با واقعیت می ایستد هنگامی که دگران زانو میزنند

آنهایی را که فرار میکنند به خود میکشاند

و به خود میخندد

جدیت با  ضعیف الاراده ها

ایستادگی با ناتوانان

در زخمی شدن نگریستن

در زندگی روی پا ایستادن

در خموشی دیگران، فریاد زدن

نابرابری ها را آشکار  کردن

در برابر دروغها صادق بودن

خود و دیگران را گول نزدن

زندگی را از چشم دیگران دیدن

 

پا نگذاشتن بالای نعش ها

به وعده ها وفا کردن و وفا راها نگهداشتن

با نا ملایمات جنگیدن

به چهره ماسک نزدن

 و هم از پرسشهای  نا مناسب  پرسیدن

و بسیاری  نا گفته های دیگر .....

آزادی را  به دست آوردن ساده نیست 

خم و پیچ جاده  ها را باید پیمود

پا گرفتن از جاده های باریک

اگر میخواهی خویش را از نا ملایمات برهانی

وعده های دروغین را باور مکن

و آنچه را که سیاست و اقتصاد  به تو میدهد دوری کن

در این راه بهترینها میمیرند

آنها ترا به زنجیر ها میبندند

آزادی هراس را عاجز میسازد

آزادی هراس را عاجز میسازد

اگر تو آن را بدست بیاوری

رسیدن به آزادی  راه پر سنگ است و نا هموار

پا هایت در این راه زخم میبردارند

و در این راه پر خار باید بی هراس گام زنی

و در بسیاری راههای سخت برای  راحتی آرزو ها میکنی

برای بسیار اشک ها  گریه میکنی

با اعتماد باش که درین راه تنها نیستی

 پس آزادی چیست؟

با چی میتوانی راحتی را بدست بیاوری

میخواهم یک پاسخ بدهم

یگانه آزادی

زندگی است

و زندگی آزادی است

 

آلمان

06.09.2013

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت