هدایت حبیب

 

سال نو مبارک!

علم دولت نوروز به صحرا برخاست
زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
بر عروسان چمن بست صبا هر گهری
که به غواصی ابر از دل دریا برخاست
تا رباید گله‌ی‌ قاقم برف از سر کوه
بزک تابش خورشید به یغما برخاست

( سعدی )

        حلول سال ۱۳۹۲ را به همه هم ميهنان عزيز رنجديده و ستم کشیده کشورم تبریک و تهنيت می گویم. سال نو را به همه ی شهروندان ميهنم، سال صلح و امنیت، دوستی و صميميت، استدعا می نمایم.

        مردم افغانستان ازدیرین زمانه ها بدينسو، روز اول سال نورا، بنام میله ی نوروز، روز دهقان، یا جشن دهقان تجلیل کرده اند. هريک از شهروندان اين سرزمين، درولایات مختلف کشوراز هفته ها پیش برای  روز اول سال آمادگی میگیرند: لباس نو میدوزند، هفت میوه و غذا های گوناگون تهيه می نمايند. دهقانان در آن روز، بهترین پیداوار و داشته های خود را به نمایش می گذارند. زنان شال های نو به سر می کنند. به تپه ها و سبزه زار ها سبزه لگد و میله میروند. البته بنابر عنعنه و آب وهوا درهر ولایت، شکل برگزاری جشن ها، میله ها و خوشی ها متفاوت است       

        باید گفته شود، که با درد و دريغ که در این سالهای خون وآتش، اشتعال جنگ های زندگی برانداز، درد سرهای زیاد فردی واجتماعی برای مردم ما بارآورده وامکان وفضای سرور و شادمانی را ازایشان گرفته است. جشن ها، میله ها و خوشی ها به اصطلاح به زمانی بی غمی مطرح بود. سوگمندانه بعد از گسترش بال های نامیمون واپسگرایان به کشور، ملوک الطوائفی وفرهنگ غنیمتگیری؛ یعنی  اخاذی، مافییایی، گروگانگیری مسلط شده است. خنده از لب های مردم رخت بر بسته است. ملیونها تن خواب لباس نو را نمی بینند. سفره ها از نان تهی شده است. مردم بی نوای ما به جای غذا نگرانی، دل واپسی، دلهره و اندوه میخورند. به عوض آب صحی، اشک چشم یتیمان و بیوه زنان وخون دل خویش را می نوشند. بجای لباس کفن می پوشند. به عوض اعمار منازل رهايشی، قبر می کنند. به جای میله ها وجشن ها، به ماتم سراها و عزای عزیزانشان گردهم می آیند.

 عاید شان ازگداییِ ملی و بین المللی تأمین می گردد. جای کشت وزرع پخته و گندم و ميوه های خشک و تر را تولید، صدور و استفاده ی مواد مخدر گرفته است. گفته می شود، که مردم در اکثر مناطق به اساس بسیار مجبوریت دست به قیام زدند، چون دروازه تعلیم و تحصیل به روی فرزندان شان بسته بود، درس خواندن برای شان جرم و گناه بود؛ معلم و شاگرد بودن برای شان جرم و گناه بود؛ داشتن کلنیک صحی و داکتر برای تداوی مريضان شان جرم و گناه بود؛ کار ومزدوری جرم و گناه بود. دولت در شکست دادن دشمنان صلح و سعادت مردم شریف ما به شمول ناتو با یکصدو پنجاه هزار سربازان اشغال گر مستقر در کشور ناکام ماند؛ ازجانب ديگر جنگ هم به شدت جریان دارد؛ منازل مردم بمبارد مان می شود؛ کشتار، زخمی و معیوب شدن مردم ملکی بشمول زنان، اطفال ادامه دارد؛ فساد گستردۀ بی نظیر بی سابقه در جامعه حاکم است؛ از اينرو مردم خواهان خاتمه بخشيدن به اين زندگی طاقت فرسا استند.شرایط عینی برای دیگرگونیِ بنیادی در کشور کاملاً آماده است، سوگمندانه که شرایط ذهنی بدست حامیان طالبان قرار دارد وبزودی به نفع آنها تغیيراتی رونما خواهد گردید. دراین صورت جامعۀ ما واقعاً به قهقرا سقوط خواهد نمود. راه نجات، فقط گردهمآیی همه نیرو های ملی ومترقی کشور می باشد.

       با احساس ژرف آن همه درد ها و رنج های کشور، به پیشوازسال نو، بايست وطنپرستان راستین گردهم آمده در نهضت هایی دمکراتیک و احزاب ملی و مترقی افغانستان وحدت و اتحاد باهمی خويش را تأمين نمايند. توقع میرود، که در این بهار جزایر جدا شده از پیکر حزب دموکراتیک خلق افغانستان بدور يک طرح (پلاتفرم مشترک) که دربرگيرندۀ عمده ترين و اساسی ترين خواستهای سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی جامعۀ افغانستان بوده برای تمامی نيروی های ملی و دموکراتيک قابل قبول و برای توده های زحمتکش ميهن ما زندگی نو و تازه ببخشد؛ اختلافات و تفاوت های سلیقوی را کنار گذاشته با تامین وحدت گام های استوار برداشته گرد هم آيند، تا خادمان صدیق مردم افغانستان، از نگاهِ چونی و چندی نیرومندتر گردند و وعده ی وصل نزدیکتر شود.

      تجلیل از روز اول سال و بویژه انتخاب این موقعِ زمان؛ یعنی، اول بهار دلالت به فرهنگ پر بار با معنا و منطقی مردمان سر زمین آریانای کهن می نماید. در بهار است، که همه رستنیها و زمین از پژمردگی وخزان زده گی و خواب ژرف زمستانی  برمی خیزد و به خود جان دگر و تکان تازه میدهد.

بهار، آب، علوفه و غذایی زنده جانها را به ارمغان می آورد. درختها با کشيدن برگ وشگوفه سرسبز و معطر می شوند. طبیعت وچرخ اجتماعی انسان را به آغازجدی ترفرا می خواند.

       اگربه رسم ورواج مردمان مختلف دراین روز توجه کنیم چند عنصر مشترک مشاهده  می شود: آب نشانۀ پاکیزگی؛ آیینه نشانۀ خودشناسی وتوجه به امکانات خود و هفت میوه نشانۀ استفاده از طبیعت برای توانمندی انسان و سبزی نشانۀ  باوربه رویش وامثال آن. در کشور مان، در دوران حاکمیت طالبان، برگزاری جشن نوروز این روز باستانی شور بختانه ممنوع بود.

        بنابرآن منطقی و سزاوار است، که آغاز بهار، روز اول سال نو باشد. چنانچه به اساس همین اهمیت تاریخی و عقلانی بوده است، که بنا بر پیشنهاد کشور آذربایجان وپشتیبانی افغانستان، ایران، تاجیکستان، ترکمنستان وچند کشوردیگر در ۲۳ فبروری سال ۲۰۱۰ مجمع عمومی ملل متحد در هفتاد یکمین نشست خود روز ۲۱ مارچ را به حیث نوروز و روز جهانی پذیرفت. یعنی نوروز ـ سر از سال ۱۳۸۹ ـ به مثابه ی جشن جهانی شناخته شده و ثبت گردیده است. خبر منتشر شده از جانب سازمان ملل متحد در باره اهمیت جشن نوروز آمده است: «نو روز برای بیش از ۳۰۰ ملیون نفر در مناطقی از بالکان، منطقه دریای سیاه، قفقاز، آسیای مرکزی، سراسر خاور میانه و امریکای شمالی نقاط دیگر جهان جشن گرفته می شود» تاریخ شاهد این بوده است که مردم در کشور های تاجکستان، افغانستان، آذربایجان، هندوستان، بنگلادیش، نیپال، تاتارستان، چین غربی، قزاقستان، ترکیه، بوتان، ترکمنستان، ایران، ترکستان چین، قزقستان، تبت، پاکستان، و ملت کرد...از جشن خجستهٔ نوروز به مثابه میراث فرهنگی بشری با شور شعف تجلیل می کنند.

       صرف نظرازآن که قراین وشرایط کنونی ملی وبین المللی ورشد قضایا تا چه حدی به خوش بینی مجال می دهند، آرزو آن است که سال پیشرو را سال صلح، امنیت و سال بهروزی و پرمیمنت به مردم کشورخود آرزوکنیم.

 

  ز باغ‌ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
تو را مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید
چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پنداری همی خوش‌تر ز پار آید
وزین خوش‌تر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی

  (منوچهری)

 

هدایت حبیب

۲۰ مارچ ۲۰۱۳

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت