دزدان نماند رمقی به اتحادیه کارگران

ازهرسوگرد شرینی چون خر مگسان

 

زمزمه در هر جا انداخته بی احساس قاسمک        

که با محمود کرزی جایداد اتحادیه کرده تقسیمک

در روی صحنه آوردند کاکو نیازی چرسی         

 چوآل کرزی شهره هست به مردارخواری

کاکو جان نیازی حقه باز مداری               

 با آل کرزی روابط داری آفتابی

برای غارت اتحادیه بیچاره کارگران      

تیز کردی دندان همجو کرگسان

تو تاجر بی احساس حریص و کودنی   

ترا قاسمک موش جای داده بالاخری

راه تو کجا و راه کارگران کجا     

تا کی در پی فریب مردم بی نوا

تو شرم نداری زین همه بی حیایی        

به ریش بابه همیشه کردی بازی

قرار داد نمبرپلیت موترگرفتیبا حیله 

 در چراگاه فساد هستی با تنبه و تیله

بهر چپاول ساختی اتحادیه کارگری     

با پول حرام ، دام خام می گستری

تو دست برده ای خانه زنبور  

کارگران میکشند دندانت به انبور

نعیمیار رشوه خوار ریس ناحیه شاروالی   

نماینده کارگران شده با  بازی چاروالی

داده انتقال حق العضویت یکصد هزار افغانیگی 

 پول بیچاره کارگر بحساب کاکوی دانگهی

کاکوی بی سواد ماهر در  قاچاق هیروهین   

به نوکران هزینه کرده پول ها را در خورجین

به بهانه روز کارگر برنامه خرید در تلویزون   

 در دروغ وحیله چابک همچون  رود جیحون

لاجرم در عقب این ماجرا هست استعمار سیاه    

تا نفاق افگند در سپاه کارگران بی پناه

همبستگی خلق کارگرما تابندهباد 

 دشمنان اش سیه روی و شرمنده باد

در پیوند با این خامه بی وزن و بی قافیه سروده دیگری را نشر مینمایم که در نکوهش کل ارباب قدرت گفته شده است.زیرا از کثافت کاری دستگاه استعماریست که وضیعت همه زحمتکشان رنج و خواریست

 

ای شغال گنده خشتک

خواهی دید که افتاد دمت لای تلک

بد جنس جد اندر جد دزد

کار نا کرده چه میخواهی مزد

بی شرافت به کدام استحقاق

معادن را میکنی قاچاق

کارگران را سرآمد حوصله

داشتند از حضرت آقا گله

گفتند اندر ارزان گردیده گران

زنده گی سخت شد بهر زحمتکشان

جنس بدل رائیج بازار شد 

کارگر بی آب و نان بیکار شد

پیشه ور ها خسته جان و خسته دل

بهر روزی زن و بچه خجل

ای حکومت ،ای بلای جان ما

ای بلای ملت جانان ما

ای سوار لکسس سوار بر گرده خلق

ای نبوده فکر نان و کار خلق

ای ندیده فقر را در هیچ حال

نا کشیده روی زردی از عیال

ای نرفته دست خالی خانه ات

ای ندیده گریه ای در دانه ات

ای ندیده گشنگی را هیچ بار

ای نگفته بچه ات  ، بابا نهار

ای ندیده معنی فقر و فشار

کودک بیمار و زن هم بار دار

ای حکومت دشمن ملت تویی

فقر و جهل و ترس را علت تویی

بگذرد این روز های تیر و تار

قرنها نامت بماند یادگار

قرنها یاد آید از بیداد تو

کس نیارد جز به لعنت یاد تو

 

پیام آخر :

کارگران عزیز آگاه باشید و احتیاط کنید که فروش نه شوید

نهنگ باش ، به دریای بیکران زمان       نه اشتری که شوی بسته در پی خران

ارش جمشید از کابل

 

 

 


بالا
 
بازگشت