کلیم الله  نا ظر  ــ  فرانسه

 

 گویندگی صحیح

 و 

حذر از غلط نویسی

 

دورۀ کهولت و پیری انسان مستلزم عینکها و آلات شنوائی یا سمعک میباشد، تا که بتوان به حدی دید و شنید. چون توان تحرکات دماغی مانند مطالعۀ دوامدار کتب، خوانش مجلات، روزنامه ها، سائر آثار طباعتی و نشراتی و یا همچنان استماع اخبار، تبصره ها و اعلانات بشکل طبیعی یعنی با چشم باز و گوش شنوا میسر نیست. پس همان ابزار مصنوعی یعنی عینک و گوشکی بمقام بارز و شاخصی قرار میگیرند تا مقداری خوب دید و خوب شنید. همان است که در گوشۀ نشسته، باصطلاح لم داده، و ضمن کاربرد آلات مذکور از شنیدن رادیو و بطور اهم از تلویزیون که سمعی و در عین زمان بصری نیز میباشد، میتوان حظ برد، رفع عطش کرد و اضافه برآن چیزی های آموخت. توقع در این است که مانند اشخاص نورمال و علاقه مند از منابع ذکر شده، گفته های صحیح را بدرستی شنید و نوشته های صحیح را بدرستی خواند، نه اینکه غلط ها را (مقصد از اشتباهات نیست) پیهم و به تکرار مقابل شد.

خوب، اشتباهات عادی طباعتی چون پس و پیش شدن و یا کمی و زیادت یک حرف در کلمه ای، هرچند کلمه را دگرگون و جمله را بی موازنه خواهد ساخت، ولی بازهم بحیث سهو طباعتی قابل تحمل و اصلاح است. اما اگر بزعم خود، برای آسانی کار و یا خدا ناخواسته عدم فهم و از آنهم بدتر اگر قصدی، طور تحمیلی و یا جهت حصول رضایت برخی ها، چنین عملی را مرتکب شد، به یقین سزاوار بخشایش نمیتواند باشد. دیگر حوصله سررفته و ناگزیر که این غلطی ها را نه تمامأ، بل یگان یگان و بشکل نمونه برشمرد.

در بخش سمعی، خصوصأ و زیاده تر در اعلانات و بعضأ در اخبار، چون عرضۀ کلمه "عرصه" زیاد بازار یافته، آنرا کمتر در محل درست و زیاد تر به ترکیب غیر درست بیان میدارند. طور مثال: در اعلانهای تجارتی و تکت فروشی، انتقال پول، بیمه و سائر حالات شنیده میشود که در "عرصه وقت" پول به...، در "عرصه وقت" تاوان از جانب مقابل گرفته شده...، در"عرصه وقت" شما را بمقصد میرساند... و امثال آن. حالانکه مقصد آنها از "اسرع وقت" است، نه به مفاهیم "عرصه معارف"، "عرصه فعالیت تجارتی" وغیره. نباید "اسرع وقت" را که معنی اش سرعت و یا زودی وقت است به جای "عرصه" که بمعنی زمینه، ساحه و ازین قبیل میباشد، جاگزین آن ساخت. نکات ذکر شدۀ بالا در تلویزیونهای آریانای کابل و امریکا شنیده شده که تاهنوز متواتر جریان داشته، هیچ مرجعی مسئول را نمیتوان سراغ نمود که مکلف اصلاح آن باشد و یا به آن وقعی گذارد.

در قسمت بصری، تلویزیونهای افغانستان، با گویندگی اورانوس"مصمم" در اخبار 8 شب شبکه آریانا، از اینکه "اسرع وقت" صحیح تلفظ و کلمۀ "عرصه وقت" بگوش نرسید، نفس آرام کشیده شد. اما جالبِ تأثربار این بود که در نوشتۀ خبر به قسمت زیرین پرده تلویزیون چون خلاصه خبر در حال گذشتن میباشد، آن کلمه باین شکل نوشته شده بود: "اصرح". پس معلوم شد که خبرنگار و یا نویسندۀ خلاصه متن خبر، بجای "اسرع وقت" کلمات "اصرح وقت" را بزعم خویش مرجح و یا صحیح دانسته و میتوان مدعی شد که از کلمه "اسرع" و سائر حالات آن چون "سرعت و تسریع" آگاهی نداشته تا صحیح بنویسد که این وضع از مدرک سمعی، گویندگی نطاقه را نیز بضرر مواجه ساخت... اگر فکرشود که مقصد از " صریح و صراحت" بوده در جمله دکر شده با کلمه "وقت" مفهوم نمیدهد. خوب، اگر معنی و ریشه لغات و محل استعمال آنها را در نظر گرفت نه تنها کمک به ارائه درست ادبیات شده، بلکه برای آنانیکه خواهان آموزش باشند به یقین، مفید و نیز تعلیم خوبی خواهد بود. به همین ترتیب بازهم درعین تلویزیون، در "90 دقیقه"، محترم نصیر "فیاض" که مبحث جالب سیاسی و انتقادی تهیه دیده شده بود، موضوعات چندگانه آن که خوانده و نوشته شد ازینکه در تلفظ فهمیده نمیشود سئوالی نیست، اما مضحکه را در تحریر آن میتوان دید چون کلمات "التظامی" بجای "التزامی" و یا "کثر" بیلانس و کمبود... بجای "کسر" بیلانس. و بازهم خصوصأ تلفظ کلمه "حقوق ها" از زبان دکتور ځلمی رسول نامزد ریاست جمهوری سال 93 در"90 دقیقه" دیگر... و ازهمین قبیل چون کلمات "مشکلاتها"، "مسائل ها"، "افراد ها"، " اسناد ها" و "مواد ها" در پروگرام نانوائی و دیگر برنامه ها... چنانچه در گفتاری هیجانی میشوند، برای مهم و برجسته نشان دادن، کلمه "مشکلاتونه" از زبان یکی از نامزدان دیگر ریاست جمهوری نیز شنیده شده است، اگر به خطا نرفته باشم، ښاغلی محمد شفیق گل آغا شیرزی یا شیرزوی بوده است چرا که بهر دو تخلص در نوشته های زیر پرده تلویزیون ها رقم زده شده. نه، اشتباء نکرده ام چه نامبرده در مناظره انتخاباتی، تحت عنوان "ملی مناظره " در تلویزیون ملی افغانستان دو، سه بار" مشکلاتونو" گفته رفت، اخیرأ در آن اصلاحات آورده و یکی یا دو بار "مشکلات" گفت. ببینید که چه اندازه مشکل داریم، چه اشتباهی و آنهم در چه مرحله، محل و زمان حساس...

در اخیر نوشته رسیده بودم و میخواستم طومار "صحیح و غلط" را ببندم که تصادفی برنامه "سلام، صبح بخیر" محترم (غروال) از تلویزیون ملی با مصاحبه جناب وزیر عودت مهاجرین، محترم جماهیر "انوری" در حال پخش بود. با شنیدن کلمه نادرست "مشکلاتها"ی وزیر صاحب علاقه مند به استماع مصاحبه، تا اندازه ای از آن شدم. در ظرف پنج دقیقه، پنج بار "مشکلاتها" شنیدم، باز "مشکلات" و در اخیر "مشکل" شنیدم. صرف نظر از فهم و قواعد ادب، ادبیات، صرف و نحو، کرده همه را کنار ماندم، این نتیجه گیری و این معنی برایم حاصل شد که به ادبیات وزیر صاحب "مشکل" ="بندش"، "مشکلات"="مشکل" و"مشکلاتها"="مشکلات". با این محاسبه و سنجش اختراعی بدانکه جهان علم، ادب، ادبیات بشمول صرف و نحو همه شگوفان و گلزار شده و وجبی برای شکوه و انتقاد باقی نخواهد ماند. خوب، این فقط یک تذکر ناچیزی بود و میرویم به مابقی موضوع... ولی همین چند لحظه قبل از "تمت بالخیر" این نبشته، به آواز همان محترمه (مصمم) در اخبار شنیده شد که... "ادای دِین ملی..." بعوض "ادای دَین ملی...". خواستم خودم را تسکین بدهم که صحیح نه شنیده ام، ولی برخلاف خانمم مرا مطمئن ساخت و گفت شنیدی که این نطاقه چه گفت؟ حال، پس  شما بگوئید که اگر " ادای دِین ملی " بگوئیم چه معنی از آن خواهیم داشت و دگران چه خواهند آموخت؟ و یا در جای دیگری، رأی دادن در انتخابات را "امانت الهی" خطاب کردن.

باز هم لازم یاد آوریست که اعلان تجارتی، یعنی فروش اپارتمانهای شهرک آریا در شبکه جهانی آریانا و تلویزیون ملی افغانستان، زیر عنوان زیبای "آگاهی ویژه"، از اورگانهای "ادلی" و قضایی یاد کرده...که بدون هیچ شک و شبهه مقصد اعلان کنندۀ مذکور از ارگانهای "عدلی" و قضائی است. جالب است که اگر اشتباه صورت گرفته، بایستی با گذشت زمان، ملاحظه آن و با درک غلطی فوری اصلاح میگردید اما نه، بهمان شکل دوام دارد شاید که  تا محو اعلان و فروش تمام اپارتمانها و یا اینکه مردم قبول کنند که کلمه اورگان"عدلی" به آن رنگی که نوشته اند یعنی اورگان"ادلی" هم بازار خرید دارد. و یا از این قبیل که شاید انجینیر "علی مدد" را، انجینیر"علی مدت" در زیر پرده تلویزیون معرفی کردن اهمیتی نداشته و گناهی نخواهد بود؟ و یا ابراز عدد "صد" به "سد" که درینصورت، بیچاره کلمه "سد" بمعنی "بند و مانع" زیر صد خروار خاک برود تا جالب و مورد نظر بعضیها بدون منطق و مجوز ادبی درآمده باشد. 

موازی به جنجالهای بالا چون مصطلحات، القاب، رتب و غیره که به پښتو رایج است و مطابق حکم قانون اساسی مملکت مانند دری زبان رسمی و دولتی ماست و تازه لسانهای چند دیگری همپایه به آنها افزوده شده، طوریکه در نوشتن لسان دری توجه شود که باید درست نوشت تا بیمعنی نگردد. در نوشتن پشتو هم که در یک جمله فارسی جاه می یابد، بایستی صحیح نویسی آن به شدت تمام رعایت گردد. مثلأ "ځلمی" را "زلمی"، "پوهنځی" را"پوهنزی" و علی الخصوص "څارنوال" را که خصوصأ به آن علاقه مندم، به کلمه بیمعنی "سارنوال" نوشتن نه تنها آنرا بی مفهوم میسازد بلکه در نافهمی دیگران نیز کمک میکند، چه نویسنده باشد و یا خواننده ایکه آنرا بپذیرد. اگر این حرکت در اصل خود نافهمی و یا (خدا ناخواسته) قصدی نباشد، با کوچکترین تکلیف که در دکمه ماشین تایپ از فارسی به پشتو رفته و حرف مورد نظر (څ) را نوشته و واپس به مقام دری برگشت، مشکل حل شده و نیز انتقادی در زمینه موجود و مورد ی نخواهد داشت. و بهمین ترتیب "لوی څارنوالی" را به "دادگستری کل" و یا "تعقیب عدلی" را که در قاموس و اصطلاحات حقوقی ولو ریشه لسان دیگری داشته باشد به "پیگرد" عوض کردن کدام حاجت و زیبائی نخواهد داشت و نه کدام وزنی به آن خواهد داد. چرا از لغات و کلمات موزون و مانوس زبانهای شامل حیطۀ قانون اساسی مملکت خود رفع مشکل نکرده و خود را چنان ناچار بنمایانیم که " یار در خانه و من گرد جهان میگردم" ؟

هرچندیکه زمینه یا عرصۀ غلط نگاری روی پرده تلویزیون و یا شنیدن کلمات مجزا از معنی واقعی آن رو به تزاید است و سخن را بدرازا میکشاند، مگر تذکار موضوع آخری را نخواستم ناگفته مانده و بگذرم که در اعلان "انتخابات93"، ښاغلو قدیر"مرزائی" و لطیف "محمود" پیشکش معلوماتی خویشرا که در زمان انتخابات تعهد میدارند، لطیف "محمود" شعار میدهد: رأی دادن در انتخابات حق و تکلیف ماست. درین قسمت صرف همینقدر یاد آوری باید کرد که در تعریف، متن و محتوای علم حقوق اگر مراجعه شود، دو بخش حق و وجیبه شامل میباشد یعنی "حق" که امتیاز و مفاد است و "وجیبه" مکلفیت یا وظیفه. باید درک درست نمود که رأی دادن و اشتراک در انتخابات مانند سپری نمودن خدمت زیر بیرق نیست که در قوانین اساسی قبلی وجود داشت و مکلفیت ووجیبه قانونی بود که گریز از آن و یا بجا نیاوردن آن سبب مویده یا جزا میشد، بلکه رأی دادن و اشتراک در انتخابات حق است آنهم حق اختیاری و بهیچ صورت اجباری نمیباشد که آنرا "تکلیف" نامید، اما اگر اختیاری و تشویقی نامید گنجایش دارد. خلاصه نباید فردی را مکلف و مجبور به ادای امری نمود در استعمال حقی که اختیاریست نه وجیبه و بحالت اجباری. البته تشویق و ترغیب ابنای وطن که بسن قانونی خویش رسیده باشند از بکاربرد این بخش حقوق خویش اگر خواسته باشند استفاده کنند، آنها را آگاه ساختن از این حق شان و سعی استفاده از آن کاملأ مجاز و بجاست، اما آنرا "امانت الهی" عنوان دادن در خبر دیگری، ایجاب نظر و قضاوت خواننده های محترم را میکند، چنانچه در بالا هم اشاره گردید.

با تذکار مشت نمونه خروار نه بلکه ذرۀ از هزار اکتفا کرده، مراقبت و جلوگیری این اعمال را بدوش وزارت اطلاعات و فرهنگی میدانم که در جمله سائر فعالیت های اصلاحی، تنویری و حتی که گفته میشود ابتکاری خویش در بعضی امور، اداره ای با صلاحیت و در عین حال فهیمی را فعال میساختند و یا بسازند تا بروز چنین تشوشات را که بعضأ بسیار جدی هم میباشد، مرفوع داشته و بدین وسیله نوجوانان و یا هم کهن سالانیکه میخواهند درست بنویسند، صحیح بیاموزند و درست بشنوند بجای مایوسی، آنها را تشویق و عوض بیعلاقگی، خود مایۀ آموزش و علاقه مندی شان گردند چرا که وزارتخانه مذکور ضمن سائر وظایف خود از طریق نامه نگاران، مبصرین و سخنگویان خویش حیثیت مربی، معلم و آموزگار اخباری در عرصه علم و اد ب را داشته و همچون قاموسی بوده و میتواند در رفع این معضل و همرنگهای آن، رهنمای خوبی باشد. البته هیچگاه خوش آیند نخواهد بود وضع و وجود قاموسی که خود غلط انتشارات کند و هم غلط تعلیم دهد. متأسفانه از جانب دیگر، ازعمر این نهاد باصطلاح فرهنگی چندان وقت زیادی نمانده تا بخود آمده، بجنبد و عمل شائسته ای در زمینه های بیان شده و امثال آن انجام دهد و یا شاید حتی گوشی به آن فرا ندهد.

خود هم نمیدانم چه ها نوشته و چه ها گفته ام و چه اندازه اشتباهات در زمینه هایکه بشما عرضه داشته ام، مرتکب سهو شده ام. بهرصورت، امید است که عرایض بالا مورد قبول واقع گردیده، غلطی ها اصلاح شده و دیگر امثالش تکرار نگردند. در غیر آن، به اجبار باید گفت که بهتر است این عینک ها که چشم و دید اصلی نیستند و آلات شنوائی یعنی گوشکی ها که گوش سالم و شنوای نیستند، دیگر وجود شان هم لازم نیست تا فرهنگ غلط گوئی وغلط نویسی مروجه به صدمه مواجه نشده، در کمال آرامش از نوآوری های خود گل و گلزاری برپا کرده و دور از چنگال نقد و ارزیابی، بازهم چنانکه دلخواه شان باشد به جلو بروند.

                                             *

 


بالا
 
بازگشت