پرتو نادری

 

نوروز باستان و هم‌گرایی منطقه ای

مقدمه: نخستین بار این چند نکتۀ پیش‌نهادی را در دومین کنفرانس جهانی گفتگو‌های امنیتی هرات که در آن نماینده‌گان دیپلماتیک و نهاد‌های پژوهشی نزدیک به سی کشورمنطقه وجهان  اشتراک داشتند، درماه میزان سال جاری خورشیدی  1392 بیان داشتم. می خواهم این نکات را یک‌بار دیگراین جا مطرح کنم.  انتظار می رود که این نکات بتواند برای دولت افغانستان و نهاد‌های پژوهشی دیگر که در پیوند به هم‌گرایی منطقه‌یی کار می کنند، بتواند توجه برانگیز باشد.

افغانستان بخشی ازیک حوزۀ بزرگ تمدنی است. امروزه این حوزۀ بزرگ تمدنی به کشور‌های گوناگونی بخش‌بندی شده است. در پیوند به تمام داشته های فرهنگی وتمدنی این حوزه می توان گفت که این داشته‌ها به همه آن کشور های تعلق دارد که از همین حوزه برخاسته اند. هیچ کشوری نمی تواند ادعا کند که به تنهایی پدید آورندۀ این همه فرهنگ و مدنیت گسترده است. همه کشور‌های این حوزه در تمام پدیده‌های فرهنگی و تمدنی این حوزه شریک اند. این اشتراک منافع فرهنگی و تمدنی خود می تواند زمینه های بیشتر تفاهم وهم‌گرایی منطقه یی را در این حوزه پدید آورد.

یکی ازاین اشتراکات درمنطقه همانا جشن نوروز است. جشن یک حوزۀ بزرگ تمدنی،  وقتی این جشن به یک حوزه متعلق است، پس تنها جشن این یا آن کشور نیست؛ بلکه جشن همه‌گان است.  من  این جا کشورهای این حوزۀ بزرگ تمدنی  را می خواهم به نام کشورهای حوزۀ نوروز یاد کنم.  قرار است سال آینده 1393خورشیدی جشن جهانی نوروز در تپۀ پغمان درکابل برگزار شود، ظاهراً دولت تلاش دارد تا نوروز را به گونه‌یی که شایستۀ آن است برگزارکند. در پیوند به چگونه‌گی استفاده از نوروز در جهت هم‌گرایی منطقه ای می‌خواهم این چند پیش‌نهاد زیرین را مطرح کنم:

·        در گام نخست، کشورهای حوزۀ نوروز، می توانند بنیادی را زیرنام بنیاد منطقۀ نوروزباستان، پایه گذاری کنند. رهبری این نهاد باید به گونۀ دورانی  به پیش برده شود. وهرساله یکی ازکشورهای عضو حوزۀ نوروز،  آن را رهبری کند. این بنیاد  باید همه ساله جشن نوروز را به گونۀ یک میراث تاریخی و فرهنگی مشترک تجلیل کند!

·         بنیاد منطقۀ نوروز باستان، درگام بعدی می تواند شبکۀ نماینده‌گی خود را درتمام کشور‌های حوزۀ نوروز پایه گذاری کند. به زبان دیگر کشور‌های حوزه می توانند هرکدام بینادی  را به نام نوروز باستان ایجاد کنند. بینادهای نوروز باستان در یک جهت در میان هم دارای پیوند‌های کاری و تفاهم فرهنگی خواهند بود؛ بل درجهت دیگر باید با بنیاد منطقۀ نوروز نیز پیوند داشته باشند

 ·        بنیاد منطقه‌یی نوروز باستان می تواند در جشنواره‌های نوروزی برای نویسنده‌گان وآفرینش‌گران  عرصه‌های گوناگون فرهنگ جایزه های ادبی – هنری  و تقدیر نامه ها ارائه کند. این جایزه‌ها و تقدیرنامه‌ها از نشانی بیناد منطقۀ نوروز باستان داده می شود، نه از نشانی کشوری که ریاست دوره ای آن را به پیش می برد.

·        بنیاد منطقۀ نوروز باستان می تواند دو نشریه داشته باشد، زیرنام « نوروز باستان». این نشریه هابهتراست به گونۀ مجله های یک ماهه ، دوماه و یاهم سه ماهه به نشرات داشته‌باشند. یکی از این نشریه‌ها یکی به زبان‌های کشورهای عضو نشر خواهد شد و نشریۀ دیگربه زبان انگلیسی خواهد بود. در نشریۀ انگلیسی گذشته از نوشته‌هایی به زبان انگلیسی، باید ترجمۀ بخشی از نوشته‌های نشریۀ نخستین  نیزبه نشر برسد. ترجمۀ آثار ادبی و فرهنگی نویسنده‌گان منطقه به زبان انگلیسی زمینۀ معرفی ادبیات و فرهنگ منطقه در سطح جهان را فراهم می سازد.

·        درجشن‌واره های بنیاد منطقۀ نوروز باستان، باید بازار و نمایش‌گاه نوروزی راه اندازی شود. در این نمایش‌گاه‌ها گذشته ازنمایش کتاب‌ها می توان بخشی‌های از صنایع دستی و دیگر تولیدات فرهنگی کشور‌های خوزه را به نمایش گذاشت. شاید در یک ارزیابی بعدی بتوان زمینه‌های آن را فراهم ساخت تا چنین نمایش‌گاه‌ها وبازارهایی به گونۀ دوامدار به کار خود ادامه دهند.

·        هزینه پایه گذاری بنیاد منطقۀ نوروز باستان و شبکۀ آن را درگام نخست باید کشورهای حوزه بپردازند؛ اما درگام بعدی هیچ تردید نمی تواند وجود داشته باشد که سازمان ملل متحد، یونسکو و شماری از سازمان های امداد جهانی که در جهت نگهداری میراث‌های جهانی کار می کنند،  در امر کشورهای حوزه را کمک خواهند کرد.

·        هم اکنون در مرزهای شماری ازکشورهای منطقه بازارهای به نام بازارهای مشترک وجود دارد، کشورها می توانند این بازار‌ها را به نام بازارهای مشترک نوروز باستان نام‌گذاری کنند.

·        من فکر می کنم خیلی شایسته خواهد بود تا کشور‌های حوزۀ نوروز درمرکزیا یکی از شهرهای بزرگ خوش خیابانی را به نام نوروزباستان، نام‌گذاری کنند! من فکر می کنم بهترین جایی که در افغانستان  باید آن را به نام نوروز باستان نامگذاری کرد، تپۀ پغمان است، این تپه باید به نام تپۀ نوروزباستان نام گذاری شود.  پس از این همه ساله جش نوروز به گونۀ رسمی در این تپه برگزار خواهد شد. به همین گونه می شود چند خیابان‌ دیگر را در شهر کابل و چند شهر مهم دیگر کشور به نام خیابان نوروزباستان نام‌گذاری کرد.

·        اگر بخش خصوصی تشویق شود، این امر ممکن است که بعضی از ساختمان‌های بزرگ به نام کاخ نوروز باستان نام گذاری شوند. به همین گونه در بعضی از هوتل های بزرگ مانند انترکانتینتال، کابل سیرینا و صافی لند مارک و جا های دیگری سالون های به نام سالون نوروز باستان نام‌گذاری شوند.

·        وزارت اطلاعات و فرهنگ می تواند یک از جوایز ادبی – هنری خود را به نام جایزۀ نوروز باستان نام گذاری کند و به همین گونه دولت می تواند نشانی را به نام نشان نوروز باستان ایجاد کند و همه ساله این نشان را برای شماری از فرهنگیان و آنانی که در جهت هم گرایی قومی و منطقه ای و پژوهش‌های فرهنگی کار کرده اند، بدهد.

نکتۀ اخرین این که درسالیان اخیر تا نوروز با سرود سبز خوش  از شهرها و دهکده ها، می گذرد شماری آن را سنگ باران می کنند. طالبان هرگونه جش نوروز را حرام اعلام کردند، پیش از آن در دوران مجاهدان نیز نوروز رنگ وبویی نداشت، درسال های اخیر شماری می خواهند آن را از حوزۀ فرهنگی افغانستان حذف کنند. گاهی کسانی آن را جشن کبرگان می دانند و شمار دیگر با سبک مغزی آن را جشن بیکانگان! گاهی هم تلاش شده است تا با نام گذاری‌های دروغین ، سیمای راستین نوروز را جعل کنند!

از این نقطه نظر نوروز در افغانستان به مانند شمار از ساحات باستانی، بناهای تاریخی در خطر نابودی قرار دارد. هنوز این هراس وجود دارد که شماری از افراد و حتا بلند پایه گانی می خواهند آن را چنان تندیس های بودا در ذهن تاریخ متلاشی کنند. این در حالی است که نوروز این سبزینه پوش فرخ پی ، در این سرزمین وهمه کشورهای این حوزه  پیش از تاریخ نفس کشیده است. او از سرزمین های ابهام آلود اسطوره‌ها می آید و منزل‌های دوری را در تاریخ پشت سرگذاشته و به ما رسیده است. شاید افغانستان در این زمینه نیاز داشته باشد تا گروه های دفاع از نوروز باستان را نیز پایه گذاری کند!

سپاس بر شما باد

قوس 1392 خورشیدی

شهر کابل

 

 


بالا
 
بازگشت