رسولی

 

تهاجم فرهنگی وشیوهای مقابله با آن

وقتی سخن از تهاجم فرهنگی به میان می‏آید، این سؤال به ذهن خطور می‏کند که تهاجم فرهنگی چیست؟ آثار و عواقب تهاجم فرهنگی کدام است؟ و دهها سؤال دیگر که فرصت  برای ذکر آنها نیست. پیشینۀ تهاجم فرهنگی را از دوران رنسانس اروپا که روشنفکران غربی در مقابل حاکمیت کلیسا و استبداد بیش از حد آن قیام کردند و دین را از سیاست جدا ساخته، می‏دانند . بدیهی است ما فقط به ذکر اینگونه برداشت‏ها و نظریه‏ها راجع به پیشینۀ تهاجم فرهنگی می‏پردازیم و در صدد اثبات و یا رد نظریه‏های فوق نیستیم که آن خود حوصله‏ای دیگر می‏طلبد. آنچه که در اینجا می‏توان به آن استناد کرد، تأثیرات تهاجم فرهنگی است که به خصوص در یک دهه اخیر جامعه مارا مورد هجوم قرار داده است. در این سال‏ها برخی از فرنگ برگشتگان، فرهنگ غربی را با خود به همراه آوردند و آن زمان جامعۀ مسلمان افغانستان  خود را گرفتار غرب‏زده‏ها و غرب‏گرایانی دید که هیچگونه سازشی با فرهنگ اسلامی و ملی خود نداشتند.    

تهاجم فرهنگی یکی از مهمترین خطراتی است که جهان اسلام بخصوص کشور ما را مورد تهدید قرار داده است. ضرورت مقابله با تهاجم فرهنگی بر کسی پوشیده نیست و اگر افرادی خود را به حال تغافل و تجاهل بزنند و هیچ عکس العملی در برابر آن نشان ندهند، از اهمیت موضوع چیزی کاسته نمی‏شود.

تهاجم فرهنگی از جمله مباحث خیلی جدی ومشکل آفرین در کشور های جهان بخصوص کشور های اسلامی تلقی  میشود که مشکلات ونابسامانی های فراوان فکری ، روانی وارزشی را در تمام کشورها بخصوص جهان اسلام بوجود آورده است ، این پدیده آسیب های فراوان را در ابعاد مادی ومعنوی زندگی مسلمان ها وارد کرده است .

تهاجم فرهنگی بیشتر در مواردی استعمال می‏شود که مربوط به جنبۀ معنوی یک جامعه است. آنچه از یک فرهنگ مورد هجوم قرار می‏گیرد عبارت است از: ارزش‏ها و باورها.

تهاجم در ارزش‏ها اینگونه است که ارزش‏های یک فرهنگ دیگر بخواهد وارد یک جامعه دیگر شود.. به عنوان مثال: نماز، روزه، جهاد، شهادت، امر به معروف و نهی از منکر و ... به عنوان ارزش در یک جامعۀ اسلامی شناخته شده‏اند. ممکن است در جامعه‏ای دیگر و یا یک جامعۀ غیر اسلامی، ضد ارزش شمرده شوند؛ لذا اگر فرهنگ خاص آن جامعه به جامعۀ ما رسوخ کند، می‏تواند این ارزش‏ها را نزد ما ضد ارزش جلوه دهد که در وضعیت فعلی بدتر ازاین هم شده است بنام دموکراسی ، آزادی بیان ، حقوق زن ودیگر پدیده های که در ظاهر خوب به نظر مینماید اما در باطن با اساسات اسلام فرسنگ ها فاصله دارد وهزاران اهداف ضد انسانی ، اسلامی وشرم آور رادریک جامعه اسلامی در حال نهادینه ساختن است وبرای هیچ انسان عاقل پوشیده نیست ، شما فقد دریک شبانه روز به برنامه های مبتزل وضداخلاقی رسانه دقت کنید در میابید که در این کشور چه جریان دارد وما به کجاروان هستیم وصدها مثال دیگر که پرداختن به همه آنها فرصت زیاد میخواهد و این خود تهاجم است. 

اگرچه نمیشود در یک یا دومقاله اهمیمت موضوع را بیان نمود اما تلاش خواهد شد برای خوانند گان عزیز قابل فهم باشد در ابتدا تعریف از فرهنگ میآوریم همچنان روی تهاجم فرهنگی ، تبادل فرهنگی وموضوعات مرتبط بحث خواهد شد .

 ازفرهنگ در حدود دوصدوپنجاه تعریف ارایه شده است اکثرازدانشمندان به این برداشت از فرهنگ اتفاق نظردارند .
مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ را فرهنگ می‏نامند. وتبادل فرهنگی ملت‏ها نیز در طول تاریخ در بستری طبیعی ادامه داشته برای تازه ‏ماندن معارف و حیات فرهنگی بشرکه امری ضروری است ، جامعه‏
ی انسانی را در مسیر سعادت واقعی به پیش می‏برد.

 اما آنچه امروزه مشکل‏ساز شده  است "تهاجم فرهنگی" یا غلبه‏ی یک فرهنگ بر سایر فرهنگ‏هاست که نمونه‏ی بارز آن روند روبه گسترش تسلط فرهنگ غرب بر سایر فرهنگ‏ها به ویژه فرهنگ اسلامی در یکصد سال اخیر است. تفاوت عمده‏ی تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی در این است که در تهاجم فرهنگی برای فرهنگ موردهجوم امکان انتخاب وجود ندارد.
حیات بشری همواره با فرهنگ توأم بوده است و ملتی که فرهنگ مخصوص به خود نداشته باشد، مرده محسوب می‏شود؛ علاوه بر این، یک فرهنگ برای تکامل خود باید توانایی تبادل با سایر فرهنگ‏ها و جذب عناصر مثبت آن را داشته باشد؛ بنابراین، تمام فرهنگ‏ها باید در تعامل با یکدیگر باشند، تا بتوانند در مجموع  بشر را به پیشرفت مطلوب برسانند.
در عصر حاضر که نظام سرمایه‏ داری به سرپرستی آمریکا ، با تک‏ قطبی شدن جهان و فروپاشی رژیم شوروی سابق، یکه ‏تاز عرصه‏ی جهانی شده‏است، به شکل‏های مختلف می‏کوشد تا نظرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را به تمام کشورهای جهان تحمیل کند و فرهنگ واحدی متناسب با منافع درازمدت خود بر جهان حاکم سازد. از طرف دیگر سایر ملت‏ها نیز در برابر این زیاده‏خواهی برای حفظ و پاسداری از فرهنگ ملی و بومی خود مقاومت می‏کنند. در این میان فرهنگ اسلامی توانسته است در صد سال اخیر در برابر این هجوم مقاومت و اصالت خود را حفظ کند.
بدیهی است طرّاحان "نظم نوین جهانی" که با هزاران ترفند توانسته‏اند یک ابرقدرت نظامی، نظیر شوروی سابق را از سر راه خود بردارند و سبب فروپاشی کمونیسم در سطح جهانی شوند، مایل نیستند با قدرت جدیدی در برابر منافع خود مواجه گردند.یا یک گروه سیاسی به نام جهان اسلام.  قدرتی که از نظر فرهنگی با داشتن ارزش‏های قوی، نظیر خداپرستی، ظلم‏ ستیزی، برادری، مساوات و عدل، می‏تواند در برابر فرهنگ غربی قد علم کند؛ لذا چون می‏دانند که از مقابله‏ی مستقیم با ایدئولوژی اسلامی بجای نخواهند رسید ، می‏کوشند با ترفندی قدیمی، به طور غیرمستقیم، در ارکان جوامع اسلامی، از جمله جامعه‏ی افغانستان رخنه کنند وبه اهداف زشت خود نایل شوند و آن ترفند چیزی نیست جز "تهاجم فرهنگی".
تهاجم فرهنگی :
امروزه با توجه به رشد فکری و آگاهی عمومی ملت‏های جهان، نفوذ و سلطه و به‏دست آوردن مستعمرات از راه لشکرکشی‏های نظامی، به آسانی امکان‏پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‏های زیادی را بر مهاجمان تحمیل می‏کند؛ به همین سبب، بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده‏اند. این کشورها معمولاً اجرای مقاصد خود را با عناوین تبلیغ مذهبی، رواج تکنولوژی، ترویج زبان، انجمن‏های خیریه، سوادآموزی وبدتر ازاینها پیاده کردن پدیده یی بنام دموکراسی به عنوان مطلوب ترین نظام سیاسی ، به عبارت دیگر، به نام سیاست‏های فرهنگی و فرهنگ‏ پذیری انجام می‏دهند اما در کشور ما هم در طول تاریخ تهاجم فرهنگی به شیوه های مختلف موجود بوده اما در یک دهه اخیر به اوج خود رسیده است که البته خیلی کار ساز وویران گر هم بوده که تاثیرا ت منفی وویرانگر آنرا هرعاقلی میتواند به خوبی احساس نماید .
بدین ترتیب، استعمارگران، اکنون به این نتیجه رسیده‏اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها،بخصوص کشورما نفوذ در فرهنگ آنان است . آنان می‏خواهند ارزش‏های مورد پسند خود را ارزش‏های مترقی جلوه دهند و جای‏گزین معیارهای بومی و فطری ملت‏ها سازند و، از این طریق، بدون هیچ دغدغه‏ای به آینده‏ی منافع خود در این کشورها مطمئن باشند که البته خیلی هم کار ساز بوده .
درتهاجم فرهنگی" یک مجموعه‏ی سیاسی یا اقتصادی، برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان‏های فرهنگی آن ملت هجوم می‏برند. در این هجوم، باورهای تازه‏ای را به زور و به قصد جای‏گزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد کشور می‏کنند .

تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی
تبادل فرهنگی ملت‏ها در طول تاریخ به شکلی طبیعی وجود داشته و عاملی برای رشد و تعالی مستمر فرهنگ ها بوده است. تبادل فرهنگی برای تازه‏ ماندن معارف و حیات فرهنگی بشر امری بسیار ضروری است و جامعه انسانی را در ارتقای ارزش‏ها و پیمودن مسیر سعادت واقعی به پیش می‏برد. این جریان فرهنگی دو سویه است و هنگام قوت و توانایی ملت‏ها صورت می‏گیرد. در این روند، ملت‏ها با هدف ترویج ارزش‏های بشری، به تبلیغ ایده‏آل‏ها و معیارهای خود می‏پردازند و نیز عناصر و مفاهیم برجسته‏ی فرهنگ‏های دیگر را وام می‏گیرند.
گسترش اسلام در برخی از مناطق جهان
از نمونه‏های قابل استنادی است که پیامدهای مثبت تبادل فرهنگی را برای جامعه‏ی بشری به خوبی اثبات می‏کند. در تبادل فرهنگی هدف اصلی باردار کردن و کامل کردن فرهنگ ملی واسلامی است و از این دیدگاه، تردیدی نیست که در برخورد با فرهنگ غرب نیز تبادل صحیح فرهنگی نتیجه مثبت خواهد داشت .

بنابراین، اساسا تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی در دو جهت مخالف قرار دارند. تبادل فرهنگی فرایندی متقابل و طبیعی است و با رضایت طرفین صورت می‏گیرد؛ ولی تهاجم فرهنگی یک طرفه، غیرداوطلبانه و سلطه‏گرانه است و اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی دارد. معرفی، انتقال و جای‏گزینی ارزش‏ها در تهاجم فرهنگی طبیعتا تحمیلی است. در حقیقت در تبادل فرهنگی، هدف کامل کردن فرهنگ ملی واسلامی  است، ولی در "تهاجم فرهنگی" هدف ریشه ‏کن کردن و از بین بردن فرهنگ ملی واسلامی  است .
به طور خلاصه، تفاوت تهاجم فرهنگی و تبادل فرهنگی را می‏توان در موارد ذیل دانست:
1. در تهاجم، هدف تخریب است، اما در تبادل فرهنگی هیچ کدام از دو فرهنگ قصد تخریب فرهنگ مقابل را ندارد و هدف انتقال و نشر فرهنگی است.
2 ـ در تهاجم، یک ملت برای جای‏گزینی فرهنگ خود، به نحوی ظالمانه سعی در ریشه‏کنی فرهنگ مقابل دارد، اما در تبادل فرهنگی چنین نیست.
3 ـ در تبادل فرهنگی، همواره جنبه‏های مثبت و انسانی مطرح است؛بدین معنا که دو طرف قصد بارور کردن، تکامل بخشیدن و ارتقای یکدیگر را دارند؛ در حالی که در تهاجم فرهنگی اهدافِ خیرخواهانه در میان نیست. بلکه بی‏هویت کردن و ایجاد سلطه، مدنظر است.
4 ـ در تهاجم فرهنگی، قصد نابودی و غرض سیاسی دخیل است و مهاجم بقای فرهنگ مقابل را به هیچ عنوان نمی‏پذیرد.
ویژگی‏های تهاجم فرهنگی
اساسا "تهاجم فرهنگی" در مقایسه با تهاجم نظامی یا اقتصادی، دارای ویژگی‏های منحصر ه فردی است. تهاجم فرهنگی معمولاً نامرئی و نامحسوس است؛ دراز مدت و دیرپاست؛ ریشه‏ای و عمیق است؛ همه‏جانبه است و دارای برنامه و ابزارهای گسترده است کارساز و خطرزاست. علاوه بر این‏ها، "تهاجم فرهنگی" همانند کار فرهنگی، یک کار آرام و بی‏سر و صداست و قربانیان آن بیش‏تر قشر جوان هستند .
در تهاجم نظامی، دشمن با تجهیزات و امکانات نظامی وارد جنگ می‏شود، اما در تهاجم فرهنگی نیازی به لشکرکشی و هزینه‏های هنگفت نظامی نیست؛ هم‏چنین دشمن در این تهاجم برای تحمیل حاکمیت فرهنگ خود از همه‏ی حربه‏های سیاسی ـ اقتصادی، نظامی، روانی و تبلیغاتی بهره می‏گیرد. در "تهاجم نظامی" تنها بخشی از مرزها و سرزمین‏های مجاور در تیررس مستقیم دشمن قرار می‏گیرد، اما در "تهاجم فرهنگی" سلاح‏های مخرب دشمن تا عمق خانه‏ها پیش می‏رود و ذهن و قلب انسان‏ها را نشانه می‏گیرد. به همین دلیل است که پس از جنگ جهانی دوم، آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرده بود که: بزرگ‏ترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر اذهان انسان‏ها .

مراحل تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی در دو مرحله‏ی عمده صورت می‏پذیرد که در هر یک راه‏های خاصی مدنظر قرار می‏گیرد:
الف) تخلیه‏ی فرهنگ خودی
در قانون طبیعت، وقتی در فضایی خلأ ایجاد شود، نزدیک‏ترین نیروی موجود، آن خلأ را پر می‏کند. هر پدیده‏ی جدید، یا در جایی حضور می‏یابد که قبلاً خلأ وجود داشته و یا در آن محیط، خلأ ایجاد می‏کند. لذا تخلیه‏ی فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‏رود. ایجاد خلأ فرهنگی، خود با روش‏ها و شیوه‏های مختلفی صورت می‏گیرد که عمده‏ترین آنها عبارت‏اند از:
1. ایجاد تردید نسبت به بنیان‏های اعتقادی و ارزشی از طریق: سست نمودن اعتقادات عمومی، سست نمودن ارزش‏های اخلاقی، دین‏زدایی، بی‏ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین؛
2. ترویج فساد؛
3. فرقه‏گرایی؛
4. نفوذ نگرش غربی و ازخودبیگانگی؛
5. تکوین روشن‏فکری وابسته.
هدف اصلی از این مرحله، قطع رابطه‏ی فرهنگی کشورهای مسلمان با گذشته‏ی پرافتخار خویش است. این مرحله معمولاً با ظرافت و دقت فراوانی طراحی و اجرا می‏شود و فرق اساسی آن با تهاجم نظامی، مشخص نبودن چهره‏ی مهاجم است. بدین شکل که عناصر تعلیم دیده با القای شبهات و دسیسه‏های شیطانی، مردم را نسبت به میراث علمی و فرهنگی خویش بی‏اعتنا و دلسرد می‏کنند.
ب) تثبیت فرهنگ بیگانه
به کار گماردن افراد وابسته و ایجاد نهادها یا تأسیسات مختلف بین‏المللی و ملی، از کارهایی است که در این مرحله انجام می‏شود. به طور کلی، در این مرحله سیاست‏هایی که دشمن به اجرای آنها اصرار می‏ورزد، به شرح ذیل است:
1. برپایی شبکه‏ها و مؤسسات شبه فرهنگی  
2. تجزیه‏ی فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه‏های متفاوت اجتماعی، تحریک اقوام با گویش محلی، تحریک اقلیت‏های مذهبی و...
3. تحریف تاریخ؛
4. تغییر خط و زبان؛
5. حذف و تبدیل میراث‏های فرهنگی

ابزارهای تهاجم فرهنگی :
مهاجمان فرهنگی مسائل و مفاهیم مورد نظر خود را به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می‏کنند. مهم‏ترین ابزار مورد استفاده در تهاجم فرهنگی عبارت‏اند از:
1. آموزش، زبان،

2. کتب و نشریات: انتشار کتاب بدون در نظر گرفتن تطابق آن با فرهنگ بومی

3. تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات:

4. ترویج کالاهای لوکس مصرفی و الگوهای تجمل‏گرایی:
5. شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه بر روی البسه:
6. پوستر و عکس: یکی از روش‏های زیرکانه‏ی "تهاجم فرهنگی" چاپ و توزیع پوسترها و عکس‏هایی است که با رنگ و لعاب خاصی در دست‏رس جوانان قرار می‏گیرد.
7. نفوذ مستشرقین: مستشرقین با نگاه خاص و گزینشی به فرهنگ‏های غیرغربی به جای معرفی صحیح این فرهنگ‏های غنی، سعی کرده‏اند به نوعی با این شناخت زمینه‏ی تسلط فرهنگ غربی را مساعد سارند
.

راهای مقابله با آن :

برای مقابله و مبارزه با "تهاجم فرهنگی" راه‏های بسیار زیادی در زمینه‏های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی موجود است تمام افراد ساکن در یک جامعه اسلامی مسولیت دارند درهماهنگی با تمام نهاد ها  وآگاهی دقیق از جریان های موجود  در جامعه دست به اقدامات عملی زده وجلوی فعالیت دشمنان اسلام در این کشور را بگیرند ملت که در طول تاریخ توانسته است  قدرت های بزرگ همچون شوروی سابق را باجهاد مسلحانه از پای در آورند امروز هم باور دارم با جهاد غیرمسلحانه میتوانند با آگاهی دقیق از برنامه های ویرانگر دشمنان اسلام واین سرزمین  ، ایمان کامل به خدا ج وارزش های والای اسلامی  به عنوان یک ملت واحد  این هارا نابود سازند .
یکی از موارد مهم و اساسی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت ابعاد و ریشه‏های آن است؛ زیرا زمانی می‏توانیم در برابر این پدیده برنامه‏ریزی کنیم که از دشمن مهاجم و برنامه‏های او اطلاع کافی داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعی خود را به‏کار گیریم. در این تهاجم اساس باورهای اعتقادی ، ایمانی و بنیان فکری و ارزش‏ها ی اصیل جوامع  اسلامی توسط مهاجمان جهانی مورد حمله قرار گرفته است و لازمۀ مقابله و خنثی نمودن تهاجم فرهنگی شناخت صحیح و دقیق آن و سپس شناخت راه‏های مقابله با آن است. هوشیاری و هماهنگی و همکاری ملت های مسلمان و مبارز جهان می‏توانند بهترین نقش را در این زمینه ایفا کرده و از سنگرهای اعتقادی و ارزش‏ها و باورها و احساسات انسانی، اسلامی دفاع کنند. 

در نتیجه آنچه در مجموع می‏توان به آن دست یافت این است که بر اساس نظم نوین جهانی، تهاجم فرهنگی غرب علیه سایر فرهنگ‏ها در حال انجام است و این امر با گسترش تکنولوژی ارتباطات، شدت، سرعت و پیچیدگی بیش‏تری پیدا کرده است. غرب  که داعیه‏ی سرپرستی جهان را در سر می‏پروراند و خواستار نظامی تک‏ قطبی هستند، هیچ فرهنگ رقیبی را که مخالف این سیاست باشد، تحمل نخواهد کرد. قطعاً فرهنگ اسلامی از این قاعده مستثنا نخواهد بود .

از آن‏جا که تهاجم فرهنگی فرایندی فرهنگی است، باید با ابزارهای فرهنگی با آن مقابله کرد و از مبارزه با ابزار خشن پرهیز نمود؛ یعنی تولیدات فرهنگی متناسب با فرهنگ ملّی و دینی را باید گسترش داد و از نیروهای متعهد و دلبسته به کشور در ساخت این تولیدات کمک گرفت؛ و سپس با بهترین روش‏ها این تولیدات را به جوانان عرضه کرد. علاوه بر این به جای آن‏که بخواهیم در برابر تهاجمات غرب به صورت تدافعی عمل کنیم، از قبل ریشه‏های فرهنگی خود را قوی سازیم و حالتی تهاجمی به خود بگیریم. چون علت اصلی ورود مظاهر فرهنگ غربی به کشور ما، عدم توسعه در زمینه‏های فنی، اقتصادی و سیاسی میباشد، بکوشیم با نیروهای متخصص و استفاده‏ی مناسب از پیشرفت‏های فرهنگ مادی غرب، مقدمات پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را در تمام زمینه‏ها فراهم آوریم. قشر جوان که معمولاً آسیب‏پذیرترین اقشار در برابر تهاجم فرهنگی هستند، باید مورد توجه بیش‏تری قرار گیرند و تأمین نیازهای جسمی و روحی آنان در اولویت‏های اول برنامه‏های کلان کشور باشد. مسئولان کشور باید  به منظور ترویج عملی فرهنگ دینی و ملی در تمام زمینه‏ها، نمونه‏ای از این فرهنگ را در زندگی خود پیاده کنند و در عمل نشان دهند که پای‏بند به ارزش‏های والای اسلامی هستند.

 

 


منابع:
1.ـ داوری اردکانی، رضا، 1379؛ "تبادل فرهنگی و فرهنگ جهانی غربی"، چاپ اول،
511.ـ ابراهیمی، پریچهر، 1367؛ تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب،
21.ـ هدایتخواه، ستار، 1377؛ تهاجم فرهنگی، چاپ اول،
23.ـ رفیع، جلال، 1373؛ فرهنگ مهاجم، فرهنگ مولد، چ اول
24 سروش،( رویارویی فرهنگی در دوره معاصر)، چاپ اول،.

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت