توریالی رزاقیار

 

گاهنامه شهر مزارشریف

پرتو خاطره ها :

دهکده خواجه خیران (خیر آباد )از توابع بلخ باستانی ، که به ُیمن ظهور و حضور آرامگاه خلیفه چهارم اسلام حضرت علی کرم الله وجهه (530 خورشیدی مطابق 1136 میلادی )  در سینۀ آن به شهرمزارشریف مسما گردیده است دارای چنان جایگاه و وجاهت فرهنگی و تاریخی میباشد که پرداختن به آن - هر چند بار ها و تکرار ها – مایه مباهات و مشحون از  درون مایه گرانسنگ هویتی خواهد بود .

 نگارنده در دامن آبی و فیاض همین شهر بیشتر از چهار دهه  نفس کشیده و شاهد دوره  های انکشاف ورشد ابعاد عدیده حیات این قلب پُرنور و تپنده بلخ بامی و نامی بوده است .       امروزه زمانی که به « جوره گنبد آبی » ، خیابان ها ، ساختمان ها و دیگر ساز و برگ های عمرانی و انکشافی شهر چشم می دوزیم سیمای باستانی و شرقی آن دیگر در ذهن ما جلوه و تجسم پارینه اش را ندارد . ای کاش تطبیق نقشه ها و برنامه های توسعوی و انکشافی شهری در سال های دور و نزدیک به بهای جبران ناپذیر از دست دادن « هجده چمن » ، « باغ حضور » ، « سلامخانه » ، « چای خانه » ها ، « بازار سرپوشیده بهاءالدین » ،  « تیمچه » ، « تزر » ، « تل خیران » ، « بالاحصار » ، « مدرسه خواجه خیران » ، « مدرسه دیوان بیگی » ، « مدرسه شاه نقشبند » ، « نقاره خانه » ، « دخمه سنجری » ، « دخمه شاهان » ، « برج گلزار » ، « حجره ها و چله خانه ها » ، « مهمان سرای بلدیه » ، « لنگر خانه » ها و خانقاه ها نمی گردید که شاعر و صوفی وارسته غلام نبی عشقری را این چنین به فریاد آورد :   

یا سخی آن شهر و بازارت چه شد ؟ 

آن دکان ها و دکاندارت چه شد  ؟ 

هر سماوار خانه ات دنبوره داشت   ؟  

آن جوان بازان بیکارت چه شد  ؟            

حوض سرپت یک قلم مسدود ماند  ؟ 

ابره و ماغوت گلدارت چه شد    ؟  

من خوب بیاد دارم که نهر خروشان شاهی و جویبار های جاری از آن ، کاج ها ، پنجه چنار ها ، بید ها و سپیدار های سبز و قامت افراشته ، گلشن های معطر ، خیابان های تمیز و آب پاشی شده و هوای پاکیزه شهر چگونه با فرحت افزایی ذهن ها و روان های شهریان را به نوازش می گرفت . فراموش نکرده ام که آداب و فرهنگ متعالی شهر نشینی ، خیر اندیشی ها ، نوعدوستی ها و با همی ها شیرازه اجتماعی را درین دیار فیض آثار ، صفا و جلال پسندیده بخشیده بود و بازرگانان وشخصیت های خییری چون زنده یاد سید شاه خان و دیگران چگونه در روزگار تنگدستی ها به یاری و دستگیری مستمندان می شتافتند .

  به یادم هست که خانقاه ها ، مدارس ، مکاتب و جماعت خانه های این شهر به مثابه کانون های هدایتگر و پُر عطوفت آموزش و پرورش فرزندان این مرز وبوم را از هر نوع افتراق ، تعصب ، خصومت ، خشونت و ضرر رسانی به همدیگر ، جامعه و بیت المال برحذر می داشتند و امامان مساجد ، مدرسین ، خبره گان ، اهل معارف ، کلانتران گذر ها و شهریان همه در کنار هم و دست بدست هم از منابع آبی ، پل ها ، پلچک ها ، راه ها ، اشجار مثمر و زینتی ، تاسیسات عامه ، مکاتب و محیط زیست حراست و در گردهمایی ها فضایل و مکارم اخلاقی را تبلیغ میکردند . خوب ناگفته پیداست که شهر مزارشریف بویژه طی سال های پسین به همت دوستداران و عاشقانش به یک شهر توسعه یافته و عصری مبدل شده و درین مسیر با متانت گام بر میدارد ، اما بسیار شایسته و بایسته بود که داشته ها ی تاریخی و سیمای باستانی و شرقی این مرکز و قلب بلخ کهن همچنان حفظ  میگردید .   

گاهنامه :                                               

آرامگاه حضرت علی کرم الله وجهه خلیفه چهارم اسلام بار نخست در سال 530 خورشیدی مطابق 1136 میلادی در زمان سلطان سنجر سلجوقی در محله تل خیران که بعد ها بنام تل علی شهرت کسب کرد ( در موقعیت شمال غربی چهارباغ روضه مبارک ) کشف و گنبدی فراز آن اعمار گردید.  اما این گنبد در سال 601 خورشیدی مطابق 1212 میلادی در اثر هجوم چنگیز منهدم و ناپدید شد . کشف دوم آرامگاه در زمان سلطان حسین بایقرا در سال 855 خورشیدی مطابق 1507 میلادی اتفاق افتاد . امیر علی شیر نوایی وزیر دانشمند سلطان که با مولانا عبدالرحمان جامی ومولانا حسین واعظ کاشفی به بلخ آمده بودند ، با سرایش این چکامه ظهورمجدد آرامگاه را به تکریم نشست :   

بزم می در کام دُرد آشام بلخ آمد پدید 

این همه آغاز از انجام بلخ آمد پدید

گوهری غایب شد اندر قعر دریای نجف     

وین زمان از قبته الاسلام بلخ آمد پدید 

شامیان را بعد ازین قدر علی پیدا شود

کاین فروزان شمع اندر شام بلخ آمد پدید

ثانی خلد برین یعنی مزار شاه دین 

در مقام لازم الاکرام بلخ آمد پدید          

عین آب زنده گی از کوفه می جستند خلق

ای سکندر بین که اندر جام بلخ آمد پدید

رو (فنایی ) بزم عرفان از مزار شاه جوی  

سکه شا هنشاهی در نام بلخ آمد پدید 

میر غلام محمد غبار مورخ شهیر کشور می نگارد : « در نیمه اول قرن دوازده میلادی روایتی در دهن عام افتاده که شخصی در عالم رویا به کشف مرقد خلیفه چهارم در محل مزار کنونی موفق شده و مردمان به ساختن مقبری جسارت کردند و سلطان حسین از اولاد تیمور در 1481 م بنای جدید حالیه را در آنجا تعمیر نمود . از آن بعد به رونق شهر مزارشریف که قبلا قریه یی بنام ( خیر ) بیش نبود ، بیافزود . این ترقیات شهر جدید در قرن نزده او را رسما پایتخت ولایت قرار داد . »  

پس از ظهور دوباره آرامگاه ، سلطان حسین پادشاه تیموری هرات به بلخ آمد و اساس یک شهر را پیرامون آرامگاه در قلب دهکده خیران گذاشت .   

بر درت آمد گدای بینوا سلطان حسین  

رحم کن بر حال این مشتاق ای شاه کرام 

 دهکده یی که نسبت نبود آب و زراعت روز های دشواری را از سر می گذراند و این دشواری نیز بزودی با کشیدن نهر جدید « نهر شاهی » از دریای بلخ و جاری شدن آب در آن از میان برداشته شد و درست شکل گیری مزارشریف به حیث یک شهر از همین سال آغاز یافت .  

شاه امان الله (1919 – 1929 م ) در سفری به بلخ این شهر را رسما مزارشریف نام گذاری کرد و از آن به بعد شهرمزارشریف به حیث مرکز ولایت بلخ و ولایات همجوار از اهمیت و شهرت زیادی برخوردار گردید .  

تطبیق نقشه جدید شهری در زمان پادشاهی محمد ظاهرشاه ( 1933 – 1973 م )  شهرمزارشریف را در کنار شهر های بزرگ کابل ، قندهار و هرات قرار داد . 

      شهر قدیم مزارشریف دارای بازار سرپوشیده ( بهاالدین )، بالاحصار و شش دروازه به نام دروازه های شادیان ، خلم ، سیاه گرد ، یخدان ، قبادیان و چغدک بود که  این دروازه ها تا سال 1336 خورشیدی نیز قسما پابر جا بودند اما در همین سال در اثر تطبیق نقشه جدید شهری با تعداد دیگری از بنا ها و آبده های تاریخی تخریب و از میان رفت .  

   شهرمزارشریف مرکز ولایت بلخ که از شهر کابل مرکز افغانستان 425 کیلومتر و از شهرستان بلخ 15 کیلومتر فاصله دارد بعنوان بخشی از آریانا و خراسان بزرگ ، مهد تمدن های کهن ، خطه ی پر جاذبه ی گردشگران و باستان شناسان جهانی ، خانه ی دین ، دانش و خرد ، گهواره و خاستگاه دانشیان و متفکران بلند آوازه و سرزمین نامور پوست قره قل ، قالین ، ورزش باستانی بزکشی و بستر رود خروشان بلخاب ، به افغانستان شهرت و موقعیت ویژه ی استراتژیکی در قلب آسیا بخشیده است .    این شهر در سال 1948 میلادی چهل هزار نفوس ، در  سال 1950 میلادی هفتاد و پنج هزار ، در سال 1991 میلادی سه صد و پنجاه هزار و در سال 1992 میلادی بیشتر از پنجصد هزار نفوس داشت اما در حال حاضر بگونه ی تخمینی یک میلیون نفر با تنوع اتنیکی وزبانی  را در 10 ناحیه و شهرک های مسکونی در آغوش خود جا داده و شهرت آن بنام احیا گر راه تاریخی ابریشم و بحیث یک حوزه بزرگ فرهنگی و مرکز رو به رشد علمی ، صنعتی ، اقتصادی و تجارتی  بار دیگر فراتر از مرز ها رفته است که موجودیت دانشگاه بزرگ دولتی بلخ ، فرودگاه بین المللی مولانا جلال الدین محمد بلخی ، خط آهن ،  پل دوستی فراز دریای آمو و بندر تجارتی شهرک مرزی حیرتان  به این شهرت بیشتر از پیش افزوده است  . شایان ذکر میباشد که طی سال های پسین در کنار سایر عمرانات و انکشافات شهری اعمار دروازه ها ، کتیبه ها ، یادگاه ها ، مناره ها و برپایی باشکوه جشن نوروز ، این شهر را وارد مرحله ی نوینی از خود شناسی و غنا بخشی هویتی کرده است که قامت افرازی دیوار فرهیخته گان  و یادگاه های مولانا جلال الدین محمد بلخی ، حکیم ناصر خسرو بلخی ، رابعه بلخی ، امرعلیشیر نوایی  و مناره های بیشمار دیگر در خیابان ها و چهار راه های نو احداث  شهر ، نماد ها و گواه های زنده یی اند ازین رستاخیز فرهنگی و هویتی که من بدین وسیله آنرا ارمغان گاهنامه فردای این شهر نورانی و فیاض می دارم .

سرچشمه ها :   

 سالنامه1387  بلخ        نشر کرده مقام ولایت بلخ  

جریده بلخ      تالیف : محمد مومن بلخی   

جغرافیای تاریخی افغانستان      مولف : میر غلام محمد غبار    

انکشاف امروزی شهرمزار شریف       مولف : سلطان محمد انصاری

  حریم حرم مرتضوی          نویسنده : عبدالقیوم انصاری 

یاد داشت های نگارنده                                                                             

 

 


بالا
 
بازگشت