په اروپا کی دمیـشـته افغانانو د تولنو فدراسـیون

   فدراسـیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا

Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe         


 

روزلشکرکشی روسها، سیاه ترین صفحه درتاریخ معاصرافغانستان!

 

ششم جدی 1358(27 دسمبر1980) وچهاردهم فبروری 1989 روزهای آغاز وانجام اشغال افغانستان توسط روسهاست. ششم جدی فاجعۀ تکاندهندۀ بودکه پیامدهای دیرپا وعواقب خونین ومخرب آن محدود به سالهای اشغال نماند وآنݘه طی سه ونیم دهۀ اخیربروطن ومردم ما میگذرد، بصورت مستقیم یا غیرمستقیم محصول تجاوزعریان نظامی روسهای اشغالگربدعوت "حزب دموکراتیک خلق افغانستان" (ح.د.خ.ا) به وطن افغانها بود. ارتش سرخ بعدازپیروز بدر آمدن ازجنگ جهانی دوم لشکر شکست ناپذیرپنداشته میشد. اشغال سهل ݘکوسلواکیا توسط نیروهای ارتش وک.گ.ب نمایش دیگری از قدرت این بزرگترین نیروی نطامی(ازلحاظ تعداد عسکرووسایط جنگی) در جهان بود. لئوندبریژنیف بعداز مشوره  با عدۀ انگشت شماراعضای بیروی سیاسی "حزب کمونیست" با اتکا به ستون پنجم خویش یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان (شاملپرݘم وخلق) تصمیم به زورازمایی با افغانهای سلحشورگرفت. کتابهای نوشته شده توسط جنرالهای شکست خوردۀ روس حکایت ازین دارند  که ببرک کارمل وسایر رهبران سفیرشدۀ پرݘم، در ارتباط تنگاتنگ باسازمان بزرگ استخبارات اتحاد شوروی وقت(ک.گ.ب) منظمأ درجلسات بزرگ حزبی، لشکری واستخباراتی روسها حضور مییافتند وبرای اشغال کشور ابائی شان لابی میکردند. ازجانب دیگر حفیظ الله امین وگروه تره کی با شادمانی بیش ازحد، شاهد پائین شدن طیارات نطامی بیشمار روسها در میدانهای خواجه رواش، بگرام، شیندند وعبوروسایط نظامی روس از حیرتان بودند. ایشان فکر میکردند که "رفقای مسکو" بلاخره به درخواستهای مکرر شان جواب مثبت داده وقطعات در خواستی نظامی شان را به کابل فرستاده اند.  بلاخره گروه کارمل همراه با مثلث خلقی وطنجار-گلابزوی-سروری، در رکاب قوای اشغالگرروس وارد کابل شدند. تانکیستهای روسی بعد ازکشتار "رفیق" شان حفیظ الله امین، بزرگترین ݘهاراهی های شهرکابل را اشغال کردند. بعد از طلوع افتاب مردم شریف کابل که ازمان جنگ دوم افغان-انگلیس به بعد تانکیست خارجی را درپایتخت کشور خود ندیده بودند، دݘارشوک اعصاب شدند وآنݘه را باݘشمان از حدقه برامده میدیدند، باورکرده نمیتوانستند. (بزودی آنها برین حالت فایق آمده وقیام عمومی سوم حوت را برگزارنمودند). روسهای سوار به این تانکها ازیکسومردم عادی مقیم کابل را میدیدند که باݘشمان خشم آلودبه آنان مینگریستند. وازجانب دیگر دختران وابسته به "سازمان دموکراتیک زنان افغنستان" را که با دسته های گل به نیروهای اشغالگرخوش آمدید میگفتند. بسیاری ازین دختران معصوم بوده معنی این حرکت خودرا نمیدانستند. آنهاتحت تأثیرتبلیغات"اترناسیونالستی" رهبران روس پرست خود بودند. رهبرانیکه "دوستی بااتحاد شوروی را شرط وطنپرستی" میدانستند وحاضربودندافغانستان را صد بارݘون گوسفند به پیش پای "ارتش سرخ" قربانی کنند، که کردند. بعد ازاشغال روسها میکانیزمی برای تحت کنترول نگهداشتن هردوجناح (ح.د.خ.ا) سنجیدند. قیمومیت پرݘمیها را به "مشاورین" ک.گ.ب. سپردند وقیمومیت خلقیها را به "مشاورین" وزارت دفاع شوروی. تصادفی نبود که اسدالله سروری با وصف آنکه سلطانعلی کشتمند وخانمش را در اگسا بشدت شکنجه کرده بود، در پست معاونیت کشتمند(صدراعظم) مقررشد وکشتمند جرأت هیݘنوع اعتراض علیه این تصمیم را نداشت. (کتاب خاطرات سیاسی کشتمند).

با اشغال افغانستان روسها دو هدف را دنبال میکردند: رسیدن به آبهای گرم باابقای رژیم ستون پنجم شان (ح.د.خ) درافغانستان وجلوگیری ازتبدیل شدن افغانستان به یک تهدید برای جمهوریهای آسیای میانۀ شوروی. روسها بعد از ده سال بمباردمان وحشیانۀ قرأ وقصبات افغانستان، کشتاردومیلیون انسان بیگناه و مهاجرساختن هشت میلیون افغان، متحمل شکست مفتضحانۀ نظامی-سیاسی واقتصادی شده در تمام اهداف خویش ناکام شدند. گرومف آخرین نظامی متعلق به سپاه 40 اتحادشوروی در افغانستان، بیست سال بعد ازخروج درمراسم گل گزاری بر پای بنای یادبود نظامیان روسی کشته شده در افغانستان درشهر ماسکو گفت: "با اتکا به تجارب خویش به ایالات متحده مشوره میدهیم از ارسال نیروی بیشتر به افغانستان بپرهیزد. در افغانستان راه حل نظامی وجود ندارد".  

دراخیرمیخواهیم نکاتی را ازکتاب "افغانستان پس از بازگشت سپاهیان شوروی" که توسط جنرال داکترقارییف سر مشاوراعلای نجیب الله در مورد کودتای ثورودورۀ حکومت پوشالی نجیب الله برشته تحریر درآمده است نقل قول کنیم. میکوشیم عبارات مرتبط بهم را ازصفحات مختلف دریک پاراگراف جمع نموده با ذکرصفحه عبارات را ازهم جدا سازیم. قارییف مینویسد: "در واقع چرخش اپریل یک کودتای نظامی بود"(صفحه16)... " این حرکت از همان آغازکدامین پایگاه اجتماعی جدی نداشت" (صفحه 19)..."ناسازگاری برنامه های انقلابی با روح جامعه، تلاش برای تحمیل این برنامه ها باروشهای ستمگرانه وزور، تنشها ومبارزه آشتی ناپذیرمیان گروهکهای "خلق" و"پرچم"  درمیان حزب وبیدادگری های گروهی دربرابرروحانیون ولایه های گسترده مردم، نیروهای انقلابی را درچشمان توده ها هرچه بیشتربی ارج میگردانید"(صفحه17)... مشاوران شوروی که درارگانهای حزبی ودولتی کارمیکردند، نیزنمیتوانستندجدأ برپیشامدها تأثیر واردکنند. در گام نخست مشوره گیرندگان آنها زیر هیچگونه فشار نمیخواستندویا اینکه ترس داشتند در بین مردم بروند" (صفحه 19)... "در مجموع جنگ در افغانستان به پیمانه بسیاربه پر تنش شدن رویارویی های نیروهای مختلف اجتماعی-سیاسی  درکشوروتشدید بسیاری دیگر ازپدیده های منفی مساعدت کردکه در سر انجام منجربه فروپاشی اتحادشوروی ونابسامانیهای دیگری که ما امروز به آن دست وگریبان هستیم گردید" (صفحات 29 و30)  

گذشت سی وسه سال نتوانسته است خاطرات تلخ اشغال وسالهای متعاقب پر از خون وآتش کشورشان توسط  روسها را ز حافظه مردم افغانستان بزداید. مردم دستهای آلوده به خون وجنایت روسها، رهبران ح.د.خ.ا وافسران قوای مسلح رژیم دست نشانده روس راخوب بیاددارند وازعواقب فاجعه بارآن هنوزهم رنج میبرند. اینکه بقایای حزب منحل شدۀ "دموکراتیک خلق"  به واقعیت های فوق پشت میگردانند، تغیری درتاریخ پر از خون وخیانت حزب شان وارد ساخته نمیتواند. جلادان نازی هم ادعای بیگناهی میکردند ومیکنند. داعیۀ عدالتخواهی تا زمان تطبیق عدالت گریبانگیراین دژخیمان تاریخ خواهد بود.

 

 

"کمیتۀ حقوق بشر فارو"

 

 


FAROE, Post Box 707,   2300 AS,   Leiden,     www.afghandiaspora.org,    

faroe_af@hotmail.com

 


بالا
 
بازگشت