په اروپا کی دمیـشـته افغانانو د تولنو فدراسـیون

   فدراسـیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا

Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe         


۸ مارچ ۲۰۱۴

 

بیشترین فشاربلایای سه ونیم دهۀ اخیر را مادران متحمل شده اند!

به مناسبت روز بین المللی زنان

دوازده سال بعد ازدرگیری جامعۀ بین المللی در افغانستان تغییرات وارد شده در وضع زنان از سطح به عمق انتقال نیافته است. برای پایداری تغییرات اجتماعی که درسطح باقیمانده و به اعماق جامعه برده نشده اند، هیچ تضمینی وجود ندارد. بهمین دلیل تشویش زنان آگاه افغان از اینکه آیا حق سهمگیری زنان افغان در زندگی اجتماعی وسیاسی که در قانون اساسی فعلی افغانستان تضمین شده است، در همین حد تضمین قانونی هم باقی خواهد ماند یا مورد دستبرد برندگان احتمالی انتخابات سال 2014 قرار خواهد گرفت، یک تشویش بجا میباشد. آرزومندیم حکام آیندۀ افغانستان از تعقل لازم برای حفظ حقوق قانونی زنان افغانستان برخوردار باشند. وسایل مؤثرفشاربرای دفاع از حقوق زنان رسانه ها، جامعۀ مدنی، سازمانهای حقوق بشر بین المللی ونهادهای حقوق بشر افغانها در خارج از کشورمیباشند. فارو از زمان حاکمیت طالبان بدینسو از حقوق زنان دفاع فعال نموده ودر آینده فعالیت خود درین زمینه را گسترش خواهد داد.

نشرمصاحبه ها ی مادران ۲۱ سربازکه توسط عمال پاکستان در ولایت کنربه قتل رسیدند، یکبار دیگربرشهامت و پایداری زنان قهرمان افغانستان صحه گذاشت واین واقعیت تلخ را نیز به تماشا گذاشت که مادران باید برعلاوۀ سایر زحمات،  رنج وسایرفشارهای ناشی ازاز دست دادن فرندان وشوهران مبارز شان را نیز تحمل کنند. برای این مادران وزنان شعری از علی شریعتی را بحیث تحفۀ روز بین المللی زنان انتخاب کرده ایم که در ذیل تقدیم میگردد.

مادر نگاه خسته و تاریکت
با من هزارگونه سخن دارد
با صد زبان به گوش دلم گوید
رنجی که خاطر تو ز من دارد
دردا که از غبار کدورت ها
ابری به روی ماه تو می بینم
سوزد چو برق خرمن جانم را
سوزی که در نگاه تو می بینم
چشمی که پر زخنده ی شادی بود
تاریک و دردناک و غم آلودست
جز سایه‌ی ملال به چشمت نیست
آن شعله‌ی نگاه، پر از دود است
آرام خنده مــی زنــی و دانم
در سینه‌ات کشاکش طوفان است
لبخــنـــد دردنـاک تو ای مـــادر
سوزنده تر ز اشک یتیمان است
تلخ است این سخن که به لب دارم
مادر بلای جـــان تو مـــــن بودم
امّا تو ای دریغ گمان بردی
فرزند مهربـان تو من بودم
چون شعله‌ای که شمع به سر دارد
دائم ز جســم و جـــان تـو کاهیــدم
چون بت تو را شکستم و شرمم باد
با آن که چون خــــدات پــرستیــــدم
شرمنده من به پای تو می افتم
چون بر دلم ز ریشه گنه باریست
مــادر بــلای جان تو من بودم
این اعتراف تلخ گنــــه باریست

 

 

 (کمیتۀ حقوق بشرفارو)

 


FAROE, Post Box 707,   2300 AS,   Leiden,     www.afghandiaspora.org,    

faroe_af@hotmail.com

 


بالا
 
بازگشت