اجماع ملی از نگاه  نگهبانان مافیای حاکم !

مکثی بر سخنان متولی مقتدر روضه شاه ولایت مآب حضرت علی (رض)

قسمت پنجم و آخیر

 محمد امین فروتن

در چهارمـــــین بخش این نوشتار،  تازه ترین سخنان ستر جنرال عطأ محمد نورخلیفه و متولی مقتد ر روضه شاه ولایت مآب حضرت علی کرم الله وجهه را که در پیام خود به مناسبت بزرگداشت از نوروز سال  ۱۳۹۲ هجری شمسی انتشــــار فرموده  بودند نقل نموده  بودم . اکنون نیز در پنجمین و آخرین قسمت این نوشتاریکباردیگر آن بخشی از سخنان گُهر باری ازجلالتمآب متولی پر قدرت روضه شریف را که حاوی طرحی بازهم بنام ضرورت « اجمــا ع مـــلــی » به نشر سپرده است برشته تحریردراورم .وقتی  جلالتمآب ستر جنرال عطا محمد نور متولی پرقدرت روضه  شریف  آنگاهی که از نوروز به حیث یک فرصت طلائی استفاده کرد و نوشت :

« من برای مقابله با چالشها و حل مسایل مطروحه ملی در شرایط کنونی، خصوصاً به منظور مدیریت خوب بعد از سال ۲۰۱۴  و نجات کشور از بحران، رسیدن به یک اجماع ملی را پیشنهاد کرده ام. هدف من از اجماع ملی، متمایز از طرح ها و اجماع ملی دیگران ، تاجگذاری برسرخود و یا فرد مورد نظر من نیست. بزرگان و نمایندگان واقعی ملت هر کس را که مطرح کنند ما از او حمایت میکنیم در اجماع ملی که من مدنظر دارم بزرگان همه اقوام و مناطق کشور، اعضای مجلسین شورای ملی، نهادهای جامعة مدنی، سران مجاهدین، احزاب سیاسی، متخصصین، فرهنگیان، سیاسیون، نمایندگان مهاجرین و افغانهای مقیم در خارج کشور، زنان، جوانان، همه طرفهای مطرح به شمول اپوزیسیون سیاسی و در صورت امکان مخالفین مسلح اشتراک و حضور خواهند داشت؛ لازم است جهت رسیدن به این اجماع ملی، دولت و حکومت جمهوری اسلامی افغانستان با تفاهم طرفهای مطرح، جامعة مدنی، احزاب سیاسی و اپوزیسیون سیاسی، جلسه یی را تدویر و زمینه ایجاد کمیسیون تدارک همایش بزرگ برای اجماع ملی را طوری مساعد سازند که هیچ یک از طرفها، اقوام، مناطق، سازمانها، گروهها و شخصیتهای اثر گذار ملی، خود را بیرون نبینند. ».... ........ میدانیست که چه می فرمائند ؟

 ا و البته هرگز از این اندیشه غافل نبود که فراهم آورئی شرائط پیشنهادی وی یکی از بزرگترین چالش های است که دامنگیر جامعه ما شده و نیمی از دنیا با هزینه صدها میلیارد دالر" نا قابل ! " و حضور صدها هزار نظامی مجهز با پیشرفته ترین سلاح ها بیش از یک دهه کشتار  و به خاک و خون کشید ن ها هرچه زور میزنند به جائی نه میرسند ! چگونه ممکن است با پیچاندن یک  نسخه  تعویذ گونه ای  موهوم برای همه بیماری ها ی مزمن که در دوران بیش از یک دهه عمر  در جانهای  نحیف و جنگ زده مردم افغانستان به هیولای مهلکی مبدل شده است و روح و روان این مردم فقیر را می آزارد مفید واقع گردد ؟ گمان نه میکنم که جلالتمآب متولی پُرقدرت  و در عین حال ثروتمند روضه شریف  صدای خونین ناکامی های « سلطنت استخاره ای» مافیای حاکم را نه شنیده باشد مگر با ؤجود آن ارائیه چنین طرح ودکتورین « اجماع ملــی » که به یقین کامل از سوی یکی از بزرگترین اهرم های  عرصه سیاست مافیائی حاضر در افغانستان  دیکته شده است تعجب آور است . اگر بنا باشد کسانی در لباس نگهبان و متولی  منافع مردم ،  آگاهانه و یا هم در بی خبریی کامل  همدست دشمنان انسان و انسانیت شوند، طبیعی است تا آن گاه که طرح ها ی خود را با الهام از نظام بورژوازیی مافیائی حاکم هرچند بنام اصلاح جامعه و حل بحران بیان میکند تیوریی مستقل وبخصوصی  در زمینه راه حل برای بیرون رفت جامعه از بحران را ندارد ، البته چون کلیه مسائلی که در طرح پیشنهادیی جناب نور بیان گردیده است  تفسیر دست آورد های است  که عملکردهای جناب عطامحمد نور متولی روضه شریف وسائر روضه خوانان نظام سرمایه داریی مافیای حاکم را نیز احتوی میکند زیرا  طرحی را که بنام و امضای  جلالتمآب عطامحمد نور  والی بلخ  منتشرشده است ، تفسیرمکمل اما مبهم و پارادُکسیال ِ همان دکتورینی  بنام اجماع ملی است که قبلأ از جلالتمآب زلمی خلیل زاد به پیشواز انتخابات آئنده  ریاست جمهوری در افغانستان در گفتگو با روزنامه هشت صبح ارائیه گردیده است . زیرا تصویر و تحلیل دقیق این طرح با اضافه برخی شخصیت ها و مجامع حقوقی وحقیقی  ای که بصورت نمائیشی و تزئنی بیان شده است حاوی همان  اجزأ و مفراداتی است که طی بیش یک دهه عمر بصورت  غیر عادلانه و مافیایی  در کالبــد ی بنام         « دولت جمهوری اسلامی  افغانستان» حاکمیت  داشته  است . وقتی در طرح  جناب متولی روضه شریف که  حین بیان ساختار  اجماع ملی مفرادات و اجزای این ساختار  را در نوشتار خود که به بهانه نوروز منتشر شده است  خواندم و مطالعه نمودم به یاد حکایتی افتیدم که حین انتقال  و قاچاق باروت با قاچاقبران واقع شده بود ! اما نخست آن قسمتی از فرمائیشات جناب عطأ محمد نور والی پرقدرت بلخ که به ارتباط بحران در جامعه ساختار « اجماع ملی »  به نام و امضای وی منتشر گردیده است

ساختار :

اجماع ملی با حضور طیف‌ها و طبقاتِ زیر تشکیل می‌شود :

«ـ حکومت افغانستان ـ رهبران محترم جهادی ـ اعضای شورای ملی ـ اپوزیسیون سیاسی ـ گروه‌ها و احزاب سیاسی ـ اپوزیسیون مسلح ـ جامعۀ مدنی ـ شخصیت‌های شهیر و شناخته شده ـ زنان سرشناس ـ جوانان خبره و آگاه ـ علمای جیّد و مؤثر ـ دانشمندان، متخصصان (در صورتی که از سوی گروه‌ها راه نیابند) ـ شعرا و نویسنده‌گان (در صورتی که از سوی گروه‌ها راه نیابند) ـ اهل خبره (در صورتی که از سوی گروه‌ها راه نیابند) ـ نماینده‌گان معلولان کشور»

اما آن حکایت پولیس و قاچاقبران باروت که قبلأ از آن یاد آوری بعمل آمد  چنین است   .

میگویند دسته ای از قاچاقبران باروت که از سوی مأموران امنیتی و پولیس مجبور به توقف شده بودند وقتی پولیس در محموله های شان باروت که انتقال آن ممنوع بود  کشف کردند  و راجع به آن از ایشان پرسیدند  که این  ماده سیاه رنگ چیست ؟  سردسته ای از باند  قاچاقبران درپاسخ گفتند ؛ که قربان این" زیره "(۱) است! وقتی پولیس این پاسخ را شنیدند دستور دادند که جهت اطمینان آنرا آتش زنند ،و این کار باید سردسته باند انجام دهد وخود آن ماده سیاه رنگی  را آتش زنند تا معلوم شود که زیره است یا باروت ؟  وقتی سردسته ای از باند قاچاقبران  گوگرد (۲) را در تماس با باروت  آتش زد شعله های آتش چنان  بلند شد که دود و شعله های آن چشم سردسته قاچاقبران را نیز فرا گرفت ؛ اما در عین حال با صدای بلندی میگفت : که قربان نه گفته بودم که زیره است ؟  اکنون حکایت فاجعه میهن ما نیز با آخرین عکس العمل آن قاچاقبر باروت شباهت دارد  که آتش فاجعه و بحران همه جا را گرفته است و چشم همه را سوختانده است با آنهم آن را زیره میخوانند !!

نمایان ترین پهلوی پارادُکسیال و متضاد درساختار طرح اجماع ملی جلالتمآب متولی روضه شریف که بدون شک توضیح و تشریح همان طرح جناب خلیلزاد است  آن جا و آنگاه نمایان میگردد که بجای بازنگری بنیادی و اصلاحات ساختاری درجامعه  و هم آهنگی آن با شرائط تاریخی ، فرهنگی و ارزشهای معتبر ملی ، نهاد ها ، مراجع و شخصیت های حقوقی و حقیقی را که خود فرآورده هاو تولیدات یک دهه نظام سرمایه داریی مافیای اند و هنوز هم در دفاع از سیستم حاکم جانفشانی میکنند . کاملأ طبیعی است که پیشنهاد جناب عطا محمد نور در کسوت یکی از شرکای فعال مافیای حاکم با بدست آوردن سرمایه های چند صد میلیونی حتی نزدیک به ملیاردها دالر " ناقابل و زبان بسته !!!!!   " حکومت افغانستان ،رهبران جهادی،اعضای شورای ملی، اپوزیسیون سیاسی ، گروه‌ها واحزاب سیاسی ، اپوزیسیون مسلح ، جامعۀ مدنی ، شخصیت‌های شهیرو شناخته شده، زنان سرشناس،جوانان خبره و آگاه ،علمای جیّد ومؤثر، دانشمندان، متخصصان (درصورتی که ازسوی گروه‌ها راه نیابند)  شعراونویسنده‌گان(درصورتی که ازسوی گروه‌ها راه نیابند) اهل خبره(درصورتی که ازسوی گروه‌ها راه نیابند) نماینده‌گان معلولان کشوررا مناسب ترین میکانیزم برای حل بحران در جامعه بنامند .       اما جان کلام اینجا ست که برای چند لحظه ای هم اگر  فرض کنیم که همین جماعت پیشنهادی جناب نورمتولی روضه شریف مناسب ترین اجماعی است که میتوانند بحران را حد اقل مهار سازند ، حضور متراکم ومصلحت آمیزاکثر نهاد های  شامل درساختار تشکیلاتی پیشنهادیی جناب نور درمغائیرت با شرائطی است که وی آنرا با افزودن پسوند " درصورتی که ازسوی گروه ها راه نیابند!! "         شرط گذشته است ! زیرا چه کسی نه میداند که امروز از برکت مصلحت های مافیائی هر آنکه توان دارد بالاخص  اکثر رجال و رجاله های  که جناب متولی روضه شریف آنرا حلال  مشکلات همه عالم می دانند   فقط برای کسب و بدست آوردن  ثروت های به باد آورده با مشغولیت در یک مقام و پُست اکتفا نه میکنند بلکه در تب شدید  بیماریی ثروت و شهرت خود را برای بسیاری از مقامات مافیائی مناسب میداند و سر انجام در آرزوی " نان  ونام " سر از " ریأ " ست چندین ارگان بیرون می آورد . وچه کسی نه میداند که اکثریتی از  رجال و شخصیت های  مذهبی  که در گذشته ء نه چندان دور مبارزه با اشغالگران روسی را به دلیل افکار و اندیشه های کمونیستی که در مغائرت با فطرت تاریخی  انسان جامعه افغانی می شمردند و اسلام را یگانه راه حل برای بشر امروزی می دانیستند چگونه در نظام بورژوازیی مافیایی حاکم بر افغانستان ذوب گشتند ؟ و چگونه جناب عطا محمد نور حضور آنها را که  یکی از عوامل عمده بحران کنونی بحساب می آیند ، طائفه ای میدانند که در ساختار اجماع ملی باید حضور داشته باشند ؟ جالب آنجاست که تک تکی از همین گروه جهادی ها ی دیروزی ،  دسته ها ، احزاب و جبهاتی  از مریدان سربه کف خویش را رهبری میکنند که بحیث  بازو ی اصلی و توجیه کننده حضورمافیای حاکم بر کشور عمل میکنند .

 البته علی الرغم شهرکسازی های فراوان  چندین طبقه ای وچندین میلیاردی ، و شرکت های گوناگون تجاری اعم از نفت وگازوادویه ومشارکت با زلمی خلیل زاد ستون فقرات مافیای حاکم وغیره که  جلالتمآب عطامحمد نورمتولی ثروتمند روضه شریف ازآن سرپرستی میکند بطرف وی کلوخ بزرگ باشد !!!!

یار زنده صحبت باقی

۳۱ مارچ ۲۰۱۳

۱ : زیره نام تخمی است سیاه رنگ که اشپزان جهت معطر ساختن گوشت آن را بکار میبرند

۲ : نام ماده ای است که از اسید سلفوریک ساخته شده وبرای آتش دادن بکار ګرفته میشود

                

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

" اجماع ملــی " یا « ما فیائی ملی ؟ » آیا میتوان گِره را با گِره باز کرد ؟

قسمت چهارم :

وقتی این بخش نوشته ام را می نویسم هنوز هم از پنجره های  اتاق کارم  هوای معطر نوروز ی که قرنهای دراز است برهمه جشن های جهان فخر فروشی میکند وبه همه ما خاطره ء خویشاوندی انسان با طبیعت را باز گو میکند  میوزد  لهذا  این جشن طبیعت را  به همه انسان های آزاده که در اوج  پیچیده گی ها ی تمدن مصنوعی معاصر نیاز به بازگشت و  بازشناخت طبیعت و کائینات را حیاتی ترمیبینند و احساس  میکنند  ، یکبار دیگر مبارکباد میگوئیم .

 

درقسمت های قبلی عوامل و زمینه های وضعیت آشفته ء کنونی در افغانستان بویژه نقش و حضور مستقیم سهمداران شرکت ها و کارتل های نفتی بین المللی و برخی ازرجا ل برجسته اقتصاد بازار آزاد آنهم  به شیوه و روش کاملأ  مافیائی در پروژه  انهدام ملتهای  باستانی شرق منجمله افغانستان را در حوزه مسأله حقوق زنان و ارتباط آن با قانون اساسی جدید افغانستان و « طرح اجماع ملی » به بررسی گرفته بودیم از آنجائیکه مسأله تأمین حقوق زنان در جوامع بشر بویژه در کشور افغانستان  که زن  یکی از پایه ها و ستون های اصلی  نظام  خانواده محسوب میشود بحث مانرا نیز از همان قسمت  به بررسی میگیریم . مسأ له حقوق زن و نقش وی در تاریخ که  یکی از پیچیده ترین مسائل تاریخ به شمار می آید امروز بخصوص از استقرار نظام شبه بازار  آزاد در افغانستان به شکل یک معضله شدید روحی در بحران کنونی مطرح شده و به مشاهده میرسد .شتاب غارت ثروتهای ملی تحت عنوان         " بازار آزاد " هرچند برخی از مهمترین ارکان مافیای حاکم را به همه چیز و در همه جا ها  متوصل ساخته است ،برخی از توده های وسیعی از مردم بویژه  محروميت عميق، گسترده سياسي و فرهنگی  زنان، به مثابه يكي از نتايج اجتناب نا پذير اين وضعيت به بار اورده است .

جالب و سخت غم انگیز است که بحران کنونی آن چنانکه در غرب آغاز شده و آنچنانکه قدرتهای نیرومند حاکم بر قرن بیست ویکم تشویق و ترغیب اش میکنند در سراسر جامعه بشری و در همه محدوده ها و حتی حصار های بسته و متحجر مذهبی و سنتی شیوع پیدا کرده است و کمتر جوامع سنتی ، فرهنگی و تاریخی عقب نگه داشته شده شرقی منجمله افغانستان که بحیث  یک جامعه بسته مذهبی شناخته شده است در برابر این سیل مهاجم فرهنگ بورژوازی ایستاد گی کنند . زیرا غالبأ مقابله و مقاؤمت در مقابل چنین شبه مدرنیسم خاص و مهاجمی که بیش از یک دهه حیات جامعه وکشور ما   بنام دموکراسی ، اقتصاد بازار آزاد وسائر نهاد های حقوق بشر به شکل مافیائی و غارتگرانه با دلالی یگ گروه نسبتأ اکثریتی از شبه روشنفکران و تحصیل کرده گان افغان تباری که از بدو حوادث تلخ و درد ناک گذشته به آنسوی آبها رفته بودند سر نوشت انسان جامعه ما را در دست گرفته است امر محتملی به حساب می آید .

 اینکه گفتم بعد ازحوادث آسفناک یازدهم سپتمبرو سقوط رژیم القاعده بنام "امارت اسلامی افغانستان " توجه به مسأله زن بصورت  حساسیت برانگیزی نسبت به همه دوره های تلخ و شرین گذشته در افغانستان مطرح شد بخاطر این است که با سقوط رژیم طالبان که هنوز مردم افغانستان سر از دامان سنگ تحجر و نگاه طالبانی به زندگی برنداشته بودند که « هیپنوپیدیای ۱» آنسوی دریا روح مردم ما را تسخیر کرد و با چهره های نا مرئی مگر به یاریی راه بلدان شبه روشنفکر بومی با سقوط رژیم طالبان بنام دموکراسی – بازار آزاد – حقوق بشر بویژه بنام  حقوق تلف شده زن با گفتمان شبه لبرال در جوامع عقب مانده تنها در حوزه تقسیم غنائیم مادی با « نقشه راه بازار آزاد! » وبه اساس فورمول تاریخی « نصف لی و نصف لک !» سرنوشت جامعه را دردست گرفتند . در طول بیش از یا زده سالی که از تولد این رژیم مافیائی در کشور ما میگذرد یکی از شعار های آن که به عنوان بزرگترین و مقدس ترین  دست آورد  محسوب میکنند همانا شعار تأمین آزادی ها وحقوق زن در افغانستان همچنان آزادی مطبوعات است که  همیشه در خطبه های انتخاباتی ارکان و پایه های اساسی این رژیم بصورت شگفت انگیز  بیان میگردند . البته بیان اینگونه فضائیل و «کرامات استبداد دموکراتیک !» ماسوا از شعار های کاملأ دیکته شده ای است که هفته ای یک یا دومرتبه ازسوی مردان اول مملکت سرداده میشود و داد وبیداد های « من آنم که رستم بود پهلوان .» براه می اُفتند . درچنین شرائط و روزگاری که هنوز هم انسان  باشنده ء این سرزمین با شعار های دروغین ، وپیشرفت مصنوعی در زمینه تحقق دموکراسی ، حقوق زن وعدالت اجتماعی دست و پنجه نرم میکند ،پیچاندن هرگونه نسخه ای و درهرنوع  زرورقی به شمول بسته ای بنام « اجماع ملی!»  و یاهم هر زهر ومار دیگری به معنای امضای سند مرگ یک ملت تاریخی و باستانی است که از هزاران سال بدینسو در حوزه تمدنی  شرق حیات داشته است . البته نباید فراموش کرد که گروه اندکی از چپاؤلگران و غاصبان و صاحبان شرکت های تجاری در نظام مافیائی مطلقه غلیظ  حاکم  بر سرنوشت افغانستان که از یک دهه بدینسو  در راه غارت سرمایه های مادی ومعنوی مردم افغانستان دربرابراعمال قدرت زورگیران و ستم پیشه گان هیچ گونه حد و مرزی را نه میشناسند  و به جزمنافع شخصی و تجاری که درمتابعت به قوانین اقتصاد  بازار آزاد مافیائی یا بازار "آزار" و مشروعیت ازاین معادله معیوب و ظالمانه ای   که هرکه « بیشتر غارت کرد بیشتر مستحق است » صاحب جاه وجلالی شده است نه می اندیشند  و قتی خبری از گرسنه گی توده های فقیری را بشنوند ، به مؤعظه های از کاردینال های مذهبی و تکرار فضائل گرسنه گی به مثابه آزمون الهی بر بنده گان مخلص اش متوصل میشوند که گویا  فقر وگرسنه گی  از بزرگترین آزمون های الهی است که بر بنده گان پاک اش روا داشته میشوند . !! وبه قول این توجیه کننده گان مذهبی فقر  باید به هرنوع  سرنوشتی که در اذل از سوی خداوند (ج) نگاشته شده است رضایت داد و آنرا پذیرفت !

 از سوی دیگر تعارض آمیز بودن هر نوع گفتمان بورژوازیی مافیایی با حل عادلانه مسأله ملی وهرگونه پارادایم  قومی و ناسیونالیستی منجمله  پروژه ملت سازی   حتی اگر همه روشنفکران و تحصیل کرده گان افغانستان و جهان در دفاع از نظام بورژوازیی در صحنه حضور یابند نه میتوانند آن تعارض را بپو شانند و انکار کنند  زیرا در اقتصاد بورژوازی اصل بر منفعت  مادی استوار است توجه و هزینه کردن سرمایه و ثروت در راه ملت و ملت سازی با حل عادلانه و انسانی مسأله ملی بزرگترین مانع در راه پیشرفت اقتصادی محسوب میشود ، لهذا از جمله نکاتی که والاحضرت زلمی خلیل زاد در طراحی استراتیژیی بنام  «اجماع ملی » به عنوان مانیفیست دست آورد های یازده ساله رژیم مافیائی مگر بصورت منطقی و قابل نقد   ارائیه نموده است روی همین محور تکیه دارد .

 لهذا باید حل  بسیاری از پرسش ها ی که در ذهن تحلیلگران اوضاع تاروتاریک کنونی کشور خطور میکنند از سخنان و فرمائیشات نیرومند ترین  نگهبانان مافیای حاکم  بر افغانستان باید قضاوت کرد و در یافت.چنانچه آخیرأ و به مناسبت بزرگداشت ازجشن نوروز درقسمتی ازپیام ستر جنرال عطأ محمد نور والی مقتدر ولایت باستانی بلخ چنین میخوانیم :

« من برای مقابله با چالشها و حل مسایل مطروحة ملی در شرایط کنونی، خصوصاً به منظور مدیریت خوب بعد از سال ۲۰۱۴  و نجات کشور از بحران، رسیدن به یک اجماع ملی را پیشنهاد کرده ام. هدف من از اجماع ملی، متمایز از طرح ها و اجماع ملی دیگران ، تاجگذاری برسرخود و یا فرد مورد نظر من نیست. بزرگان و نمایندگان واقعی ملت هر کس را که مطرح کنند ما از او حمایت میکنیم در اجماع ملی که من مدنظر دارم بزرگان همه اقوام و مناطق کشور، اعضای مجلسین شورای ملی، نهادهای جامعة مدنی، سران مجاهدین، احزاب سیاسی، متخصصین، فرهنگیان، سیاسیون، نمایندگان مهاجرین و افغانهای مقیم در خارج کشور، زنان، جوانان، همه طرفهای مطرح به شمول اپوزیسیون سیاسی و در صورت امکان مخالفین مسلح اشتراک و حضور خواهند داشت؛ لازم است جهت رسیدن به این اجماع ملی، دولت و حکومت جمهوری اسلامی افغانستان با تفاهم طرفهای مطرح، جامعة مدنی، احزاب سیاسی و اپوزیسیون سیاسی، جلسه یی را تدویر و زمینه ایجاد کمیسیون تدارک همایش بزرگ برای اجماع ملی را طوری مساعد سازند که هیچ یک از طرفها، اقوام، مناطق، سازمانها، گروهها و شخصیتهای اثر گذار ملی، خود را بیرون نبینند. »....

ادامه دارد

 

۱ : عملیه آموزش خواب مصنوعی

 

قبلی

 


بالا
 
بازگشت