فرهاد خليلی

 

دلایل و اهداف  ISI از مدیریت و حمایت  گروه های جهادی

سه دهه جنگ و نا آرامی ،ویرانی،مهاجرت و آوارگی میلیونی ،کشته شدن هزاران انسان این مرز وبوم  و ایجاد زمینه ی  دخالت کشور های خارجی در امور داخلی کشور در نتیجه نابخردی رهبران سیاسی و نظامی کشور رقم خورده است که  از آنجمله همسایه جنوب شرقی افغانستان  با استفاده از سازمان اطلاعاتی اش به شکل نامرئی با استفاده از گروه های وابسته به خود  تلاش کرده است تا رژیمی را در افغانستان حاکم سازد تا منافع آن را تأمین کند.

کودتای 26 سرطان 1352 سردار محمد داؤد با همکاری گروه های چپی خلق و پرچم  و بلند پروازی های  قبلی سردار محمد داؤد در قبال مسئله ی پشونستان و حقوق بلوچ هاو وجود تعدادی از افسران تحصیل یافته در شوروی نگرانی های عظیمی را برای رهبران پاکستان و حتی رژیم شاهی آنزمان ایران بوجود آورده بود.

پیروزی انقلاب سرد  سردار داؤد که با برخورد شدید با گروه های اسلامی همراه بود باعث شد سران  جنبش اسلامی از افغانستان فرار و  راهی پاکستان گردد ، سازمان استخباراتی پاکستان با حمایت از آنها نخستین حمله را بر ضد حکومت داؤد به راه انداخت ، اقدامات اینچنین سردار محمد داؤد را واداشت تا با پاکستانی ها کنار بیاید و سازمان(آ اس آ)را مطمئن ساخت که حمایت از گروه های ضد حکومتی افغان ثمر بخش می باشد.

بعد ها کودتای جنرال ضیأ که با دستگیری و اعدام ذوالفقار علی بوتو  همراه بود ،محکومیت جهانی و انزوای سیاسی رژیم وی را به همراه داشت که باعث تقویت تندرو های اسلامی و گروه های جهادی و گسترش  نفوذ آنها در دستگاه جاسوسی و سایر سازمان های نظامی پاکستان گردید.

کودتای کمونیستی در افغانستان و سپس تجاوز سربازان اتحاد شوروی به افغانستان و هجوم سیلی از مهاجرین به سوی مرز های کشور های همسایه بویژه پاکستان زمینه ی را فراهم ساخت تا پاکستان به عنوان پایگاه مقاومت ضد شوروی با آموزش و تمویل گروه های جهادی که به همکاری مالی عربستان و کمک تسلیحاتی و مالی ایالت متحده ی امریکا همراه بود زمینه خروج سربازان شوروی از افغانستان را فراهم آورد.

بدست گیری قدرت توسط جهاد گران و آغاز جنگ های داخلی برای کسب قدرت باعث سرخوردگی گروه های همفکر مذهبی شان در پاکستان و عدم موفقیت گروه های مورد نظر پاکستان باعث شد سازمان استخباراتی پاکستان در صدد ایجاد گزینه ی جدید در عرصه ی نظامی افغانستان شود.

ایدۀ جنرال نصیرالله بابر در بکار گیری گروهی از طالبان مدارس مذهبی پاکستان جهت محافظت از کاروان تجارتی پاکستان که رهسپار کشور های آسیای میانه  بود و قبلاً از سوی جنگ سالاران غارت شده بود ،موفقیت در حفاظت از این کاروان هسته ی نخستین ایجاد طالبان بشمار می رود،

تجهیز و تمویل طالبان که با حمایت گسترده پاکستان و حظور همرزمان پاکستانی  و القاعده شان همراه بود باعث موفقیت سریع آنان در عرصه ی نظامی افغانستان گردید.

سوال در این جاست چرا گروه های مذهبی در پاکستان برای برپایی نظام مبتنی بر شریعت اسلامی در کشور خودشان جهاد نمی کنند در حالی  که نظام اداری پاکستان دنباله رو جهان غرب است.

از دید (آ اس آی) که با همآهنگی  و حمایت گروه های مذهبی و جهادی پاکستانی  همراست  برپایی و تحکیم نظام اسلامی همفکر با پاکستان در افغانستان میتواند آنها را در مقابله با هند دشمن دیرینه ی پاکستان و بخصوص رهایی کشمیر تحت کنترل هند که از زمان استقلال خود در سال ۱۹۴۷ تا كنون سه بار برای آن با هم جنگيده اند و در سه بار شکست را تجربه نموده است  یاری شایانی برساند و وجود نظام طرفدار پاکستان در افغانستان  با توجه به روابط گذشته ی افغانستان و پاکستان و علایق نزدیک افغانستان با هند میتواند مقامات پاکستان را از بابت هند آسوده خاطر سازد.

از جانب دیگر وجود چنین نظامی نه تنها مشکل آفرین برای پاکستان از بابت مسئله ی دیورند   و دشمن دیرینه ی پاکسان هند نخواهد بود بلکه می تواند مددگار پاکستان نیز باشد .

موجودیت رژیم اسلامی در افغانستان که فاقد روحیه ی ملی گرایی بوده بلکه بر گزینه ی امت اسلامی آنچنان که پاکستان می خواهد تاکید داشه باشد و پاکستان را به عنوان برادر بزرگتر بپذیرد از جمله سیاستی بوده است که پاکستان از زمان حکمرانی نظامی ها به رهبری جنرال ضیاالحق به دنبال آن بوده است.تا روحیه ی  ملیت گرائی در افغان ها تضعیف گردد و در مقابل آن روحیه ی امت اسلامی تقویت شود و مرز های موجود  میان افغانستان و پاکستان به روحیه ی یک امت اسلامی تلقی نموده و دیگر از حقوق پشتون ها و بلوچ ها حرفی میان آورده نشود و پاکستان جهت کسب این مقاصد از تمامی گزینه هایش استفاده کرده است.

 ایجاد این چنین شرایطی که منطقه را تحت تاثیر قرار میدهد  می تواند به کشمکش های منطقه ای  و فرا منطقه ای بیشتر بینجامد زیرا روسیه و جود نظام مذهبی افراطی که افراط گرایی را به آسیای میانه صادر کند تحمل نخواهد کرد.

از جانب دیگر تغیرات آنچنان که لازم وضعیت کنونی افغانستان است صورت نگرفته است عدم تغیر رهبران سنتی که از سی سال گذشته تا کنون بر سرنوشت مردم افغانستان حاکم بوده و کشور های همسایه از طریق همین رهبران سنتی حیط ی نفوذ خود را گسترش و اقدامات مورد نظر شان را اعمال می نمایند باعث استمرار مشکلات فراوانی برای کشور گردیده است.

آنچه که مایه ی امید واری است تا بار دیگر حوادثی که بعد از سقوط رژیم دکتور نجیب الله به وقوع پیوست دوباره تکرار نشود وجود نسل جوان است اما به نظر می آید رهایی از شر رهبران گذشته برای دولت افغانستان نیز چالش آفرین بوده است چنانچه مارشال فهیم معاون اول ریاست جمهوری افغانسان در مصاحبه ی با بی بی سی اظهار داشته بود که از مقامات آمریکایی خواسته است تا بودجه ی را در اختیار دولت افغانستان قرار دهد تا رهبران سنتی کنونی را که در ادارات دولتی مشغول بکار هستند  با پرداخت حقوق بازنشستگی برایشان با جوانان تحصیل یافته جایگزین سازند تحقق چنین برنامه ی به آرمش و ثبات کشور کمک شایانی میکند .

 

 

 


بالا
 
بازگشت