خوشه چين

 

دریای کابل

درکشورما،درمراحل مختلف بیگانه تف کرده است.درفرجام توبه گفته تف خودرا واپس لیسیده اند.

 روسیه میراث خوار((اتحاد شوروی سابق))به دلیل ترس ازحضور بنیاد گرایی در صحنۀ سیاسی،درمرزهای جنوبی اش((شش جدی 1358))دست به حمله زد. سرانجام،با کنارزدن متحدان ووابستگان سیاسی اش درمنطقه وجهان،ورو آوردن،به مجاهدین،پوزبه خاک مالید،میدان رارها کردورفت.اما موقف امریکا امریکا علاوه برتف کردن،اخ می کند وبعد تف.برای داشتن پایگاه دائمی تقلی می ورزد تابه لیسیدن«تف» دیده شود که چه زمانی،برای لیسیدن خود آماده گی میگیرد.

ناکام دوساله ازمکتب خارج میشود

عاملی که به وضعیت فوق سروسامان بخشیده است،شکستن شیشۀ(( حزب وطن&دموکراتیک خلق))افغانستان ومتحدانش به یکصد وچند توتۀ سیاسی است. خصوصاٌ انانی که به نهضت میهنی پشت وپا زدند وازایجاد ورشد نهضت میهنی دروجود نخبگان متعهد به امرآبادی دارای یک« کشور»آزاد مستقل، وغیروابسته،پشت پازدند.

عیاران برای پرکردن این خلا وارد میدان شده اند

 ((خردمندان))که اتفــــاق کرده اند

درروی دشمن به قفــــــاق کــرده اند

بعد ازمشوره زعیمی برگــــــزیده اند

چون خادم دین«سرش پپاق»کرده اند

درانتخابات سال 2014 بُرد واقعی با کسی است که برموضع سیاست های کهنۀ خاندان اهل یحی تجدید نظرنموده وراه آشتی وصلح را ازین راه به پیش ببرند.

حق بده حق بگیرآشنایی ات مفت

امیرحبیب الله خادم رسول الله مستحق گنبد مرمرین است

ببینید که دریای کابل مره درکجا میبرد.درابتدا هدفم ازمعرفی کابل بود،کابل روزگارانی داشت،ازخود شاهان وپادشاهانی داشت،درآن زمان ،طبعیت همرایش سازگاری داشت دراطراف کوهایش نم نم باران وبه خرواربرف ذخیره می کرد. ((کابل بی زرباشد وبی برف نه))ازین بابت شهرکابل دریای خروشانی داشت.چون نام کابل درتارک تاریخ با قلم زرین حک گردیده است،دریای کابل دستم را بگرفت،به سوی خود کشاند:گوشم راگرفت توداد توداد،بالآخره توداد.گفت که شما سیاست مداران وسیاست گذاران بی خرد وبی عقل چه وقت به خود می آیید.ازمه بیاموزید،ماجمع قطرات باران ازلای چشمه های کوتل «اونی»ازقهرتاریکیها،بیرون آمده وازروشنایی ومحبت آفتاب الهی بی نصیب نمانده،یا هویا منهوگفته((زنده گی صفراست))درشهرکابل نام با مسمی دریای کابل را کمایی کرده،ازراه تنگی ابریشم،گذرکرده دریایهای دیگری،چون دریای غوربند وپنجشیر،علی شنگ وعلی نگارودریای کنر،درمسیرحرکت باما یکجا همدست وهم صدا گردیده زمانی که ازمنطقۀ خط نام نهاد((دیورند))عبور مینماییم،آنطرف خط دیورند بازبه نا م دریای کابل یاد میشوم، به آبیاری وسرسبزی،زمین های خشک وبایر کار آمد میشویم وما بقی وارد بحرهندگردیده درعمق بحر باعث پرورش نهنگ می گردیم.بازهم تکرار مینمایم که ما قطرات باران ازعمق چقری های بیرون میشویم وشما درعقمق چقری ها داخل میشوید.چرا؟شما انسانها چرا خود سرنوشت خود را با دستان خود گره نمی زنید.

قـُطـُروقـَطـَر

سرنوشت خط دیورند،وخطهای شمال وغرب کشور،به حیث زخم نا سور،حیات ملیونها انسان را گرفته روان است،تصامیم پیاپی ماسکو((26 سرطان 1352،هفت ثور1357-6جدی 1358و8ثور1392))هریک درذات خودزخم های ناسور دیگری است  که برزخم دیورندچون((زخم شادی))اثرگذاشته است.حملۀ آی اس آی پاکستای وبوجود آمدن نظام طالبانی،وبعداًحضوروحملۀ امریکا درپیشا پیش این حمله به بهانۀ عصامه بن لادن، وراندن نظام سیاسی طالبان،ونصب نمایندۀ امریکا،همانا زخم ناسور خط دیورند است:

بعضاٌ سیاست مداران،مصروف چرندو پرند اند. بناٌ قطربه گونۀ تصامیم،خط دیورند ومعاهدۀ گندمک وسائرتصامیم  تعین سرنوشت ملت افغانستان درخارج ازکشوراست،بناٌ عملی شدن این گونه تصامیم زخمناسوری است که اثرات مخرب جانبی دارد.

به من گفته شد که مقاله ها را طویل وثقیل می نویسی،ازثقلتش کاسته نشود مگرکوشش کن طویل نباشد.

قطر،قطر(عمق)دارد وقُطُر(عمق فاجعه)درقطربه محلی اشاره داده شده است،تاکه امتداد فاجعه را پایانی نباشد.

قـُطـُروقـَطـَر

عقب کمپیوتر که نشستم،گفتم وای خدا، وای خدا

رازدل گفتم به پشتون وتاجک وسایراقوام جدا جدا

«استاد محمد آصف مایل»شخصیت دل سوزومهربان بود،به پیشرفت ترقی وتعالی کشورش علاقه مند بود.او می اندیشید که معارف چراغی است رهنما به سوی ارتقا،اوبه این نتیجه رسیده بود که،برای ذهنشین شدن مطالب وبا سواد شدن،اطفال باید که دقیقاٌ به متودولوژی تعلیم وتربیه مبادرت ورزید یعنی اگر اطفال با سواد شدند باید که ازتربیت لازم برخوردارشوند.بناٌ نظمی را با محتوای زیرین،نمکی ساخته تا اطفال ازخواندن مطلب لذت ببرند.ولی معلم مکلف است که مفاهیم را کلمه به کلمه بیان بدارد.

موش وقروت

موشکی درخیـــال حلـــوا شد
ســرکنـــــــدوی آردبـــالا شـــــد
درتلــک تنتــلی قـــروت بدیــــد
رنگش ازترس جان سفید پرید
گفت هر گز نمی روم ســـویش
لیکن از دور مـــــی کنم بویش
روی گشتاند موشک حیــــــران
تا شود سوی غار خویش روان
لیک بـــــوی قروت روغن دار
ماند پاهای موشک از رفتـــــار
باز بــــر گشته و بروتــــک زد
دلش از شوق آن قروتـــــک زد
گفت از دور مــــی کنــم بــویش
میزنم بوسه بر سر و رویـــــش
دور دور قروت مــــی گــــــــردید
دلش از شوق و ترس مــی لرزید
نا گهـــــــــــان پای موشک نادان
خورد بر گوشه تلک لــــــــــرزان
خیز از جـــــا نمود آن بی جـــان
بر گرفـــت حلق موشک نــــــادان
در تلــــک زار زار مـــی نالــــید
روی خود بــــر قروت مــی مالید
موش در ساعتی کـــه جان میـداد
گفــــت بر نفس فتنه لعنـــــت باد
«استاد محمد آصف مایل»

مگرامروزمیتوان به حیث مواد درسی تازه وبکراستفاده کرد وبه سیاست گذاران این((اطفال سیاسی)) کودن وناعاقبت اندیش.عرضه کردودرسیاست باسواد ساخت.

موش وقروت

موشکی ره به جوال گندم داشت
چشم خود را به مال مردم داشت

خط سرخ((کشورهای متجاوز))

چوچۀ موش

شخصی  که ملوس به انحطاط اخلاقی شده ودرخدمت اجنبی قرارگرفته باشد.

قروت

ژیوپولیتیک،منابع سرشارطبعی

تلک:

عبارت است ازحدوداربعۀ یک سرزمین

سازندۀ تلک((انگلیس& امریکا))

گوید:

دست ازطلب برندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید

 

تاریخ کشور،رهنمای آموزش سیاسی است.

موش

موشکــــــی درخیـــال حلـــوا شد
ســرکنـــــــدوی آردبـــالا شـــــد
درتلــک تنتــلی قـــروت بدیــــد
رنگش ازترس جان سفید پرید
گفت هر گز نمی روم ســـویش
لیکن از دور مـــــی کنم بویش
روی گشتاند موشک حیــــــران
تا شود سوی غار خویش روان
لیک بـــــوی قروت روغن دار
ماند پاهای موشک از رفتـــــار
باز بــــر گشته و بروتــــک زد
دلش از شوق آن قروتـــــک زد
گفت از دور مــــی کنــم بــویش
میزنم بوسه بر سر و رویـــــش
دور دور قروت مــــی گــــــــردید
دلش از شوق و ترس مــی لرزید
نا گهـــــــــــان پای موشک نادان
خورد بر گوشه تلک لــــــــــرزان
خیز از جـــــا نمود آن بی جـــان
بر گرفـــت حلق موشک نــــــادان
در تلــــک زار زار مـــی نالــــید
روی خود بــــر قروت مــی مالید
موش در ساعتی کـــه جان میـداد
گفــــت بر نفس فتنه لعنـــــت باد
«استاد محمد آصف مایل»

شهادت یک عیارماتم نه بلکه جشن است((چون احمد شاه مسعود)) و((عبدا لعلی مزاری)) افتخاراست برای نسلهای بعدی.کسی که دراشتباه غرق شده است.درحالت نزع سیاسی ازکم تجربگی خودش، برای شنوندگانش تحفه میدهد.  شکورعیاراست می گوید که مرا با سیاست بازارچه کاراست؟((خوشه چین))معلم فزیک،قانون جاذبه،قانون حرکت((سرعت، تعجیل،تأخیر، انرژی، جریان،شدت،مومنتها را))میداند وبه اساس محاسبات دقیق ریاضی احیاناٌ اشتباهی دروقت تدریس صورت می گیرد همراه دستمال((آب چشم)) خودرا همراه پشت دست ((آب بینی)) خودرا پاک نمی کند.بلکه با تخته پاک تخته را پاک مینماید تاکه سوال را صحیح حل نماید.

بعضاٌ نطاقان وسخن وران به دهلی میمانند میان خالی، دهلی که درگردن دهلچی قرارگرفته است می کوبد،صحنه را به نفع خود می چرخاند.اما دانشمندا وخرد مندان،چون سنگ باظرفیت سنگین صدایی تولید نمیکنند.مگرآفریده های گرانبهای شان طبعیت را به نفع انسانیت به رقص می آورد.حقیقت بر این است که مهرسکوت برلب هارا بشکنیم، حقیقت را بگوییم که نه تو، ونه مه ونه او،آنچه را که به حیث اعتقاد پذیرفته ایم،وآن تعهدات را که به مردم بیچاره داده بودیم،به اندازۀ سرسوزن دراجرای مناسک عقیدتی عمل نکرده ایم.وبه آن تعهدات داده شده براجرای عمل وفا نکرده ایم. 

  زمانیکه روشن فکر،درسیاست بی حیا شود،ووجدان را پامال نماید.وراه انحطاط اخلاقی درپیش گیرد.مبدل به دزد چراغ به دست شود.                           ماشین غول پیکر اهداف سیاسی اقتصادی وفرهنگی جهان بیگانه راچون گاوهای قلبۀ یوغ برسرشانه بپذیرد.درآبخوربیگانه کنجاره بخورد مست ومغرور گشته،شاخ برزمین پدری بخلاند وذریعۀ شاخ،آبادی را به ویرانه تبدیل کند. وخودرا افغان معرفی نماید.برملت شریف ونجیب کشورمان ننگ است،که به حرفهای این دهل های میان خالی که درگردن متجاوز قراردارند.گوش فرادهند.  به امید آن روزیکه همه هم صدا شوند وبگویند که دیگرحق اشتباه را نداریم.

با احترام

 


بالا
 
بازگشت