محمد حیدر اختر

 

                رسالت رسانه ها درقبال جنایت کاران

 

همه آگاهی یافتند که لست پنج هزارتن از آن هموطنان ما که در زمان  رژیم سفاک ومتکی به  اتحاد جماهیر اشتراکیه سابق ، توسط دستگاۀ جهنمی اکسای خلقی ها به شهادت رسیده اند ، نتیجه تحقیقات مقامان هالندی ،از طریق روزنامۀ هشت صبح درکابل انتشار یافت . برعلاوه کسانی که نام  عزیزان شانرا  درلست دیدند و داغ واندوه گذشته  برای شان بار دیگر تازه شد ،باعث تاثر و اندوه عمیق برای  همه هموطنان در داخل وخارج کشور نیز گردید .

 روزنامه هشت صبح با نشر این موضوع رسالت خویش را درمقابل مردم داغ دیده و رنج کشیده  خود به نحو حسن اجرا کرد، به تعقیب آن این خبر سرخط تمام بسیاری ازنشرات یعنی تلویزیون ها ، رادیو ها و تمام  روزنامه ها ، هفته نامه ها و مجلات  وهمچنان  وبسایت ها و فیسبوک های شخصی نیز قرار گرفت وبه صفت داغترین موضوع  در سراسر جهان تکثیر گردید .

           دیده شده است که بعد ازسقوط رژیم دست نشانده شوروی سابق درافغانستان درسال 1992  میلادی و فرار اعضای حزب دموکراتیک خلق از آن کشور وسرازیر شدن  آن ها درکشور های اروپایی ، امریکاو استرالیا ، نخست خودرا جمع و جور کرده  وبه تعقیب آن تلاش زیاد به خرچ داده ومی دهند تا بتوانند بالای جنایات چهارده سالۀ شان خاک انداخته  وتوجۀ مردم شریف افغانستان و همچنان جهانیان را به جنایات تنظیم های جهادی سابق معطوف نمایند . این گروۀ نا به کار دراروپا و امریکا برعلاوۀ فعالیت سیاسی  پنهان وعیان، به فعالیت های فرهنگی آغاز نموده  وبا نشرات خارج مرزی که توسط هموطنان ما درکشورهای مختلف  فعالیت  داشته ودارند خویش را نزدیک ونزدیکتر ساخته بانوشتن مقالات ، اشعار  به نام های اصلی و بعضا هم به نام های مستعار پرداختند .

گرداننده گان هفته نامه ها ، ماهنامه ها و تلویزیون ها و حتی وبسایت ها نزدیک شدن آنها را جدی نگرفته  به همکاری شان لبیک گفتند و مضامین شانرا پذیرفتند .  با تاسف می بینیم که اعضای بلند پایه حزب دموکراتیک خلق در تلویزیون های که از داخل افغانستان نشرات دارند منحیث  آگاهان سیاسی ، نظامی ، اقتصادی  وتجارتی  ظاهر می شوند و نظریات به اصطلاح مدبرانه شانرا به کمال افتخار ارائه می دارند واصلا به روی خویش نمی آورند که در گذشته چه بلای برسر افغانستان و مردم رنج دیده آن اورده اند که تاامروز روی آرامی را ندیده اند .  گرداننده گان برنامه ها  ایشان را منحیث شخصیت های آگاه با القاب پر طمطران  برای بینندگان شان معرفی می دارند واز ایشان شخصیت های دروغین ساخته و می سازند .

حتی بعضا دیده شده که یکی از اعضای برجسته حزب دموکراتیک خلق که عضویت  سازمان جاسوسی  کی جی بی را نیز داشت با خرید سه چارساعت وقت برنامه، دریکی از تلویزیون های خصوصی درکابل مصاحبۀ انجام داده وبا چرب زبانی  مانند موسیچۀ بی گناه تمام اتهاماتی را که بالایش وارد بوده واست  با چشم سفیدی و دیده درایی رد نمود.

پس از فروپاشی رژیم مردم کش خویش، نفوذ وهمکاری  را با تنظیم های جهادی روی دست گرفتند. نقابی که در روی سیاه گذاشتند، نقاب  قومی بود.

بعداز سقوط رژسم  طالبان و روی کار آمدن حکومت انتقالی اکثر اعضای حزب دموکراتیک خلق که درکشور های اروپایی پناهندکی شان قبول نشده ویا اینکه از مقام وموقف گذشته که داشتند به دور مانده بودند دوباره به کشور رفته با شناخت و ساخت وبافت های که داشتند در ادارات دولتی  ، پارلمان  و دیگر عرصه ها به کار و فعالیت آغاز نموده  وحتی بعضی از اعضای شناخته شده آن ها که به نقض حقوق بشر درجنگ های افغانستان متهم هستند در پهلوی رهبران جهادی سابق به تشکیل احزاب سیاسی نیز پرداختند .

موسسه یا دفتر حقوق بشر درافغانستان  که وظیفه اش گرفتن حقوق حقه مردم افغانستان است باوجودیکه شناخت کامل از هر یک شان داشته ودارند واسناد ودوسیه های شان در دفتر موجود نیز می باشد  خموشی اختیار کرده وهیچ گاهی سد راه فعالیت های سیاسی ایشان نگردیده است .

در خارج از کشور نیز ازاوضاع نامساعد دیگران به نفع خود سؤ استفاده بعمل آورده اند. زیرا دیده می شود که در تلویزیون های خصوصی که ازطریق امریکا  به سراسر جهان پخش می شود بازهم چهره های اعضای حزب دموکراتیک خلق  در برنامه های مختلف  دیده شده  وحتی بعضی ها با گذشته حزبی  وفعالیت در دستگاه جهنمی خاد برنامه تهیه می کند ودر مقابل پرداخت یک مقدار پول  به تلویزیون های خصوصی نشرات دارند که با استفاده داز آن دربرنامه هایش گزارشات ، مصاحبه ها و فعالیت های رفقای حزبی خویش را زیرکانه پخش میکنند.                                            

بافراهم شدن شرایط و دست یافتن به تکنالوژی  مدرن به خصوص اینترنت درسراسرجهان امکانات فعالیت های فرهنکی ازطریق  وبسایت ها و صفحات اینتر نتی و بلاک ها برای همه مهیا گردید ازاین امکانات تعداد کثیری از هموطنان ما نیز استفاد برده و به فعالیت فرهنگی ازطریق اینترنت وباز نمودن صفحات اینترنتی در خدمت مردمش شان قرار گرفته اند . درجمله وبسایت های که ازطرف  افغانستان ها  باز شده دیده می شود  که طرفداران  نورمحمد تره کی ، حفیظ الله امین ،  ببرک کارمل  و داکتر نجیب  هر کدام به رسته  خود نشرات داشته  واز رهبران سیاسی خود با القاب بلند بالا یاد آوری نموده و هرکدام آنها را قهرمانان کشورمعرفی نموده ازجانب دیگر یکی برسر دیگری کوبیده و جنایات و اشتباهات گذشته را یکی بر گردن دیگری می اندازد ولی تاکنون هیچ کدام شان حاضر به این نشده است که مسؤولیت  قتل وقتال ، شکنجه و آزار واذیت مردم شریف افغانستان را بدوش گرفته وبه جنایات واشتباهات خویش  سر بگذارند .

اعضای حزب دموکراتیک خلق ، برعلاوه که درصفحات مربوط خود شان  یکی برعلیه دیگر می نویسند بعضی از ایشان دروبسایت ها ی که گرداننده گان شان  گذشته را به باد فراموشی سپرده و دراین مسایل بی اعتنا وبی مسؤولیت برخورد می کنند مقالات شانرا به نام وعکس های شان وبعضی هم قسمی که گفته آمدیم به نام های مستعادر انتشار می دهند طول مثال  یکی از خادیست های دانشگاۀ طب کابل به نام مستعار دریکی از وبسایت ها که من نیزبعضا همکاری  داشتم مطلبی ارسال داشته بود که منتشر شد . من با دیدن مطلب و عکس آن شخص  از روی همکاری  بسیار مودبانه  و واقعا دلسوزانه  نام اصلی وتخلص و گذشته  آن شخص را  نوشته وبرای گردانند وبسایت ارسال داشتم  . مسؤول وبسایت با بسیار بی اعتنایی درجواب ایمیل من نوشت که نوشته این شخص مورد علاقه من می باشد  به گذشته اش کاری ندارم وبرایم بی اهمیت می باشد .

ازاین موضوع نزد خود چنین نتیجه گرفتم یا اینکه  مسؤول وبسایت قبلا روابط و ارتباطات سازمانی داشته ویا اینکه انسان جبون وترسووبی خاصیتی می باشد که به اصطلاح عامیانه از تپ تپ پای هراس دارد .

چیزی  دیگری که در شرایط امروز افغانستان و به خصوص در مطبوعات سراسری ورسانه ها رخنه کرده  مسایل قومی وزبانی ونژادی می باشد که با تاسف همه چیز های دیگر را تحت شعاع خویش قرار داده است  . اگر یک جنایت کار و یا شکنجه گر  روابط  قومی ونژادی با یک نویسنده داشته باشد ، آن نویسنده باوجودیکه  به مسایل وارد هم است از  تمام جنایات آن شخص چشم پوشی نموده به طرفداری و دفاع آن شخص  می براید و به بازی کلمات حتی به دشنام طرف مقابل متوسل شده می خواهد  اتهامات و بار جنایت و شکنجه  را از شانه های شخص مورد نظرش  برطرف کند .

چون موضوع درباره  رسالت نویسنده گان و رسانه  ها می باشد بهتر آن است که مثالی از این گونه روابط  بیاوریم  :

یکی از نویسنده گانی را می شناسم که درزمان زمام داری حزب دموکراتیک خلق  بندی شده ومدتی را عقب میله های زندان پلچرخی سپری نموده است .ولی امروز نظر به این علاقه که دوتا دوسیه دار او را بازی داده وپیش انداخته اند نوشته های را درطرفداری آنها چاپ میکند که آنها هم صفتش را کنند.  تمام  جنایات گذشته را  کنار گذاشته  بالای شخصیت های محترمی که شکنجه گران و قاتلان را معرفی کرده اند زبان درازی وقلم پردازی میکند. و  گاهی به نام مستعار ، یا زیر نام  یکی از خانم های که سابقه حزبی وهمکاری با شکنجه گران دارد ،  نوشته میکند. آدمی که خبرندارند، پرچمی ها درغیاب شان ریشخند میکنند که فلانی را استخدام کردیم. البته اگر پشت پرده رابطه دیگری بوده آن را به خداوند و اطلاعات مردم مطلع میسپاریم.

این جانب مثل تعدادی که وفا به عهد دارند، همیشه گفته ام که آنانی که با دیده درایی  می خواهند سیاهی را به مردم شریف وطن، سفید نشان بدهند، تلاش عبث وبیهوده دارند.  درصورتی که تمام مردم شریف افغانستان  سیاهی وسفیدی  را به خوبی ازهم تفریق کرده می توانند .

در ارتباط با لست 5000 نفری از قربانیان رژیم وحشت ودهشت، در بارۀ بی پروایی ها ، بی مسؤولیتی ها وفراموش کردن وظیفۀ مقدس مبارزه با اشخاصی نوشتم که سابقۀ جنایتکارانه دارند. ولی قابل تذکر است که شهادت بیگناهان را این  5000 نمی سازد. ده ها وصدها هزار شهید شده اند. سوم حوت 58، ثور59 ، بمب انداختن های که هزاران قریه وده را خراب وبه خاک یکسان کرده است. بعد از حفیظ الله امین خون آشام بود. خاد داکتر نجیب – روسها دست بردار شکنجه واعدام نشد. ده ها محبس و پلچرخی  دیگر وجود داشت. باید لست آنها هم به نشر برسد.

نشر لست  پنج هزار شهید برای مردم ما اگر رنج آور بوده است امیدوار کنند ه هم  است  برای اینکه بالاخر حقیقت جای خودرا می گیرد واگرآنانی که بخواهند حقایق را کتمان نموده و گذشته شان را پنهان نمایند ویا اینکه بالای جنایات گذشته شان خاک بیاندازند،  بالاخرچلوصاف اش از آب می براید وروزی خواهد رسید که جواب گوی همه جنایات شان باشند.  چنانچه امروز اکثر اعضای حزب دموکراتیک خلق  از خجالت  سربالا کرده نمی توانند ونزد مردم خویش خجل هستند .

پس آنچه گفته آمدیم،  تمام رسانه باید  قبل از همه منافع علیای مردم شریف افغانستان را مد نظر بگیرند وبرای آنعده از کسانی که  درنقض حقوق بشر  درافغانستان  دست داشتند زمینه فعالیت های فرهنگی  راندهند،آنها را معرفی کنند. به هر دوره وبه هر حزب وتنظیمی که مربوط بوده اند. بگذارند که در جای خود وبا خود باشند. خودرا در نزد رسانه های غیر حزبی پت ومخفی نکنند. آنها باید از خود انتقاد کنند. از گذشته انتقاد کنند. تا اولادشان هم آنها را بشناسند.

رسانه ها وظیفه دارند که فعالیت های وحشیانه انتحاری ها و با داران شان را محکوم کنند. استخدام کنندگان انتحاری ها، از دین مقدس اسلام، از پسماندگی اطفال وجوانان ازجهالت شاخه های القاعده وطالبان افغانستانی وپاکستانی استفاده سوء کرده اند. این ها همه وظیفه رسانه های با رسالت است نه رسانه های که خود را با جانک لالیش گفتن مشغول ساخته اند.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت