سنجر غفاری

 

 دو قدرت جهان در تلک انگلیس

بخش چهارم

اپریل سال 1992یا آغازفصل جدید وبا ز، برای خواستها واهداف نا مشروع استخبارات پاکستان، صعودی وایران که درعقب این اهداف ا نگلیس و امریکا قرار گرفت .

تاریخ صراحت دارد که  همیشه شورش ها و بغاوت ها درکشور ما زیرپرچم و اندیشه های اسلامی از بیرون مرزهای کشورما انجام پذیرفته است به خصوص از سمت جنوب و شرق کشور اما آغاز مصیبت در اپریل 1992 از شمال بسوی شرق و از شرق بسوی شمال کشانیده شد ،ه رشد و انکشاف نمود .    بتاریخ 27 اپریل 1992حضرت مجددی با کاروان بزرگ از هوادارانش هنگا میکه نزدیک تورخم رسید جنرال جاوید ناصررئیس استخبارات  پاکستان درتورخم با ایشان ملاقات وخداحافظی سیاسی نمود  مجددی زمانی به کابل رسید که نقاط کلیدی شهر کابل بدست رقبای استخبارات پاکستان که هرگرچنین تصوری را نداشت  افتیده بود وحزب اسلامی تحت قیادت حکمتیار را جهت سرکوب رقبایش موظف شد 25 اپریل مردم ما و جهان شاهد آغاز خونین ترین جنگ های کوچه بکوچه درپایتخت کشوربودند که 27  اپریل  1978 پیروزی انقلاب ثور به 28 اپریل 1992  به پیروزی انقلاب اسلامی همراه با غارت وچپاول همه داروندار بیت المال لقب اش را به انقلاب اسلامی تعویض کرد. داستان دوانقلاب را میدانیم وامی گذاریم به قضاوت تاریخ ونسل های بعدی ما که امروز تشخیص دارند وفردا بهترازامروز خواهند دانست که اسباب ناراحتی و ناملایمات افکارواندیشه های ملی مردم افغانستان از کجا سرچشمه  گرفته و آب از کجا گل آ لود می گردد. اگر گذشته تاریخ کشورخویش نظر اندازی نمایم سر نخ بدست  می آید درسنه 1851 میلادی درشهر دیوبند ایالت اتراپردیش هند برتانیوی شخصی بنام مولوی محمد قاسم هندی برای نخستین بار مدرسه ای رابنام دیوبندی اساس گذاشت . کشورهند برتانیوی که تحت سلطه امپراطوری انگلیس ها قرارداشت  جمعیت مسلمانان  بیشتر بود و انگلیس ها از این ناحیه سخت در حراس بودند تا این که دیدیم  مسلمانان هندرادرسه کشورمسلمان نشین پاکستان ، بنگله دیش و هند  پارچه نمودند و بعدآ جنگ های مختلف مذهبی و سیاسی رادراین کشورها به نفع شان الی امروز ادامه داده ومیدهند که مدرسه دیو بندی ازابتدای تآ سیس مرکز تعلیم و تربیه دینی نه  بلکه محل شستشوی مغزی و مدرسه تحریک احساسات مذهبی و عقید تی نوجوانان و جوانان بوده است که در نام ولباس ملا  مولوی ، حضرت ، پیر ، مرشد ، شیخ و مجاهد فارفان دارند که خوبترین ارمغان مدرسه  دیوبندی در کشور مارا میتوان از دوره شاه امان الله  ، بغاوت حبیب الله کلکانی ، حضور مجدد محمد نادر شاه در افغانستان ،اغتشاش ملای لنگ و بغاوت های ضد  محمد ظاهرشاه درپکتیا ومناطق قبایلی ،شورش وبغاوت علیه جمهوری محمد داود و بعدآ در ایام جنگ سرد و بلاخره جنگهای تنظیمی در کابل و طهور طالبان الی امروز که منجر به حضور نظامی امریکا در افغانستان گردید همه اگاه هستیم که نظام شاهی را گدائی می نامیدند و جمهوری را کافری که بلاخره انقلاب اسلامی را هم مشاهده نمودیم که چه ؟.....

چنانچه محترم حامد کرزی در ختم لویه جرگه مشورتی آخیر فرمودند « اشغال اشکار ختم گردید ، اشغال پنهان شروع شد » بلی  تفاوت میان جهاد و مقاومت مردم افغانستان با اشغالگران تاریخ کشور شان الی بغاوت گران بسیار اشکا را میباشد . « جهاد را مردم افغانستان نمودند و برنده بیگانه ه شد ، درعرصه سیاست ناکام شدیم و زیرپای» « حامد کرزی پایان روز جرگه مشورتی  »  . آغازبازی روی سرنوشت ملی وکشوری مردم افغانستان  از حصول استقلال سیاسی  1919 الی امروز ادامه دارد .   همین اکنون بیش از چهل هزار مدرسه دیبندی در سراسر پاکستان فعال است و محصول قرن 21 این مدارس انتحاری ها میباشد که در زمینه همه مسلمانان جهان وافغانستان قضاوت وتشخیص خویش را نموده و دارند .جنگ های اول الی سوم با انگلیس ها دشواری های بزرگی بود که فرزندا ن و مجاهدان واقعی ملت افغان بدوش کشیدند و تاریخ پرافتخاری رابرای ما گذاشتند اما افسوس که بنام دین و آئین اسلامی همیشه بیگانه توانست تا شمشیر کینه وعداوت خویش را بوسیله ما برعلیه برادر و هموطن ما مورد استفاده عملی خویش « کشتاربی رحمانه افغان به وسیله افغان » ویرانی خانه ما بدستان خودما را عملی نمایند که بازهم برمی گردیم به اصل واقعیت های که از شمال کشور بسوی جنوب مارا مورد استفاده خویش قراردادند  تا اینکه بازی شکل اصلی خویش را گرفت  .

 فروپاشی اتحادشوروی وقت اثرات ناگواری رادرجنگ های داخلی و تنظیمی بالای کشورومردم ما و جهانیان ازخود بجا گذاشت آنانیکه در پای توافقنامه ژینو چون تظمین کنند گان و ناظرین امضا و تعهد داشتند بتاریخ 13 سپتامبر 1991 در پای یک قطعنامه ای دیگری امضآ و قطع ارسال اسلحه به دولت افغانستان و مجاهدین را تصویب نمودند ، از مسولیت های بعدی بیرون شدند و مشروعیت این جنگ را تشخیص نکردند که دولت برحق است یا مخالفین ، درجنگ سرد افغانها ازدوطرف یعنی دولت و نیروهای ضد دولت وسیله  اهداف بیگانه گردیدند و سرنوشت ملیونها انسان درافغانستان به بد بختی ها و ناباوریهای  گره خورده باقیست که نمیتوان به آن راه حل یافت .هم اکنون بنام بقایای رژیم کمونستی هزاران کادرملی و سرمایه های معنوی« افغانستان» فاقد کادرهای مسلکی که امروز اشد ضرورت به ایشان است آواره دیارغربت گردیده و درکشورهای مختلف جهان منجمله  فدراسیون روسیه بدون کسپ حقوق و امتیازات حقوقی که باید کمشنری های عالی سازمان ملل متحد در امور پناهنده گان و مهاجرین برای شان قایل می گردید  محروم هستند به منظور این که در نظام دولتی  وقت وظیفه  داشتند و مصدر خدمت گردیده اند . همچنان بسیاری ازمجاهدین واقعی نیز درزمره این گونه اجراات و تعصبات ضد منافع ، ارمان و اهداف انسانی در کشور های مختلف جهان از حقوق و امتیازات  مهاجرت و حق پناهنده گی محروم گردیده اند  این است بزرگترین اثرات ناگوارو بدبختی بزرگ ملی افغانها که جنگ سرد برپیکرانسانهای که ملیونها  یتیم و بیوه زن در این جنگ از خود بجا گذاشتند،  همه بنیاد های هستی ملی مردم افغانستان به کام خواست ها و اهداف دو ابرقدرت وقت فنا گردید امروز به دیده فراموشی سپرده شد است  و کشور های که برای مقاصد شان انبارهای اسلحه را بدست مخالفین دولت وقت و حاکمیت موجوده گذاشته  اند همه مصروف برچیده شدن طرح ها و برنامه های بعدی شان که منجر به اشغال نظامی افغانستان گردید ه است و هنوز هم خواستار این هستند تا ملت افغان برای همیشه خانه و کاشانه خویش را برای رسیدن به اهداف بلند و بلند تر شان در خدمت این دشمنان عزت و افتخار ملی ما ، دشمنان وحدت و تفاهم بین ال افغانی ما و بلا خره دشمنان امنیت وآرامش خانه همگانی ما قرار بدهند .در تلاش وآن میباشند و طی چهردهه بنام کمونست ، مجاهد وطالب افغانهارا به جان هم انداختند واز خون ریزی برادربه وسیله برادرش درافغانستان خویش را امپراطورزمان ساختندو درهرگوشه وکنار این کره خاکی  پایگاه نظامی ومراکز تروریستی شان را توصعه و گسترش داده اند و با در گروگان گیری احساسات مذهبی وعقیدتی یکعده ازانسانهای که محروم ازلذت سواد واقتصاد قرارگرفته اند به نام تروریست ها معرفی و امریکا  ومتحدین خویش را موظف به جنگ تروریزم بین المللی دانستند و کمر بسته  اند که معلوم نیست این تروریستان بین المللی ازکدام سیاره به زمین افتیده اند و ازکدام اقمارتسلحا ت واکمالات می گردند  . 

 بازیهای شیطانی واستخباراتی انگریزها درمنطقه ادامه دارد بدین شیوه و تخنیک افغانستان به هیچ وجه  اقمار کدام یک از کشورهای منطقه و جهان نخواهد گردید  و دور نگهداشتن مردم افغانستان از واقعیت های ملی و کشوری شان باعث آن گردیده است که افغانستان برای همیشه در خوان گرگانش قرارگرفته ،قربانی بدهند ومتحمل خسارات مادی ومعنوی گردیده ازکاروان تمدن بشری عقب نگهداشته شود .   این است پیام و نکوهش بزرگ برای همه  .   پایان                                                                         ماخذ : 

  خلاصه تاریخ افغانستان  .

 افغانستان در مسیر تاریخ نبشته میر علام محمد غبار .

    افغانستان در پینج قرن آخیر نبشته  میر محمد صدیق فرهنگ

 و یاداشت های شخصی خودم . 

  با درود و حوصله مندی فراوان به شما  علاقمندان مطالعه . با ابراز سپاس وامتنان از محترم جرات گرداننده موفق وگرانقدر سایت وزین اریائی .  

 سنجر غفاری مسکو 7 دسامبر 2013

 

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

بخش سوم  

بدون شک وقتی فراررسید که افغانستان و مردمش دیگر برای شوروی سابق آن ارزشی راکه قبل از ورودقوت های نظامی اش دراین سرزمین داشت فراموش گردید.و طراحان استراتیژی برای افغانستان ومنطقه دیگردرصحنه سیاست وتصمیم گیری وجود نداشتند لیونید الیج بریژینوف ، کاستانتین چرنینکو  و اندروپوف سیاست مداران قوی و طراحان بازیهای بزرگ جهانی ومنطقوی به ابدیت پیوستند و نفوذ کاری شان دردستگاه اداره کاهش یافت ،درست  بتاریخ 25 فبروری 1985 کنگره27 حزب کمونیست اتحاد شوروی تدویریافت ومیخائیل گربا چوف منشی عمومی حزب کمونست و صدرهیت رئیسه عا لی شوروی وقت افغانستان را زخم خونین برای شوروی خواند ؟ با آغاز برنامه « پرسترویکا » به وسیله میخائیل گرباچوف درسال 1986 بعدازستعفآ استراری و جبری ببرک کارمل و تدویر پلینوم هجدهم کمیته مرکزی ج. د خ .ا. بتاریخ 4.5.1986 زمینه بیشترتبلیغات غرب درجنگ سرد علیه شوروی وقت میسر گردید. تصامیم کنگره 27 جزب کمونیست شوروی ، افغانستان  را وارد مرحله داغ و دشواری قرارداد ، رهبری وصفوف ح. دخ ا درحالت فوق العاده و بحرانی قرارگرفتند . « تعغیر جدی وآ نی در کادررهبری حزبی ودولتی ، انتخاب راه دشواروبرگشت به آینده نامطلوب درشرایط دشوارجنگ ومقابله با امپریالیزم وقت که برعلیه نیروهای چپ درافغانستان به مقابله وانتقام برخواسته بودند48 کشور غربی علیه حاکمیت دولتی طی 24 ساعت تبلیغات ونشرات ضد نظام و حاکمیت درافغانستان را ادامه میدادند ورژیم وقت را دست نشانده شوروی ،افغانستان را کشوراشغال شده معرفی می نمودند وسازش های پشت پرده با نیروهای تاریک وکشورهای امپریالستی وقت روی حل قضایای خونین و بحرانی درافغانستان آغاز گردید . بتاریخ 5 11 1986مجموعه عمومی سازمان ملل متحد با اکثریت 122 رای خروج نیروهای نظامی شوروی راازافغانستان تقاضآ نمود . میخایل گرباچوف ،افغانستان ومردمش را با همه دارو ندارش به نهنگ وقت « ارتجاع منطقه پاکستان ،امریکا ،انگلیس وسعودی »  تحفه داد . واقعیت ایت است که تاریخ سیاسی اتحاد جما هیرشوروی وقت چنین اشتباه مصیبت آفرین برای مردم و کشورشورا ها را درحافظه خویش ندارد . چنانچه باریس گروموف قوماندان ارشد نیروی چهل شوروی سابق طی مصاحبه ای ابراز نموده بود که رفتن مادرافغانستان یک اشتباه و بیرون شدن ما ازافغانستان به این شکل اشتباه دیگری بود .  20 جولای سال 1987 دوکتورنجیب الله درمسکوبا میخائل گرباچوف صدرهیت رئیسه شوروی وقت دیدار نموده سیاست مصالحه ملی اهداف و برنامه های بعدی حکومت خویش را بیان داشت وازتاریخ 15 جنوری 1987 آتش بس یک جانبه را با مخالفین دولت اعلان نموده  مگرجنگ وادامه خشونت ها به وسیله ارتجاع منطقه به امرحتمی و اخذ انتقام ازافغانها ومردمان شوروی وقت مبدل گردیده بود که متآسفانه از جانب رهبران شوروی وقت دقت لازم صورت نگرفت و مشاهده گردید که انتهای سیاست پرسترویکا  چه دشواری های را برای شوروی وقت ، افغانستان ومنطقه بوجود آورد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  

 زلمی خلیل زاد مشاور وزارت خارجه امریکا در سال 1980  گفته بود : -  ابعاد سیاسی بین امریکا و پاکستان در مورد افغانستان این است  .اول  این که امریکا نقش بزرگی در جلب همکاری بعضی کشور ها بازی کردودراین قسمت به خصوص  سهم عربستان سعودی بسیارمهم بود که تقریبآ نصف مصارف جنگ وکمک ها را برضد شوروی پرداخت . یقینآ که سرویسهای جاسوسی انگلیس با شیوه های خاص کاری خویش که بربنیاد سه اصل عمده استوار است در جنگ سرد ومقابله دو قدرت جهانی فعال گردید .نخست جمع آوری اطلاعات ،بعدآ اهداف کوتا مدت وثانیآ اهداف بلند مدت بود که بربنیاد این معادله    توانست شوروی وقت و امریکا رادر منطقه به انتقام از ویتنام بکشاند .  

انگلیس درتقسیم بین المللی کارجنگ سرددرافغانستان حمایت مالی مدارس مذهبی را بدوش کشورهای  سعودی وامارات متحده عربی واگذارنمود ، حمایت تسلحاتی را امریکا و خود برعهده گرفت و کشور پاکستان را به هم آهنگ کننده کمک ها وادامه دهنده آموزش های نظامی ، جاسوسی و تخریبی تحت نظر خویش به حفظ  داشت  . ولیام کیسی رئیس سازمان استخباراتی امریکا « سیا »در سال 1986 به پیشنهاد سازمان استخباراتی پاکستان «ای .اس . ای » مبنی بر جلب و جزب عرب ها در جنگ ا علیه شوروی وقت موافقت نمود . و بربنیاد این اسناد درسال 1987 رهبران پاکستان روی ایجاد دولت بنیاد گرآ درکابل که رابطه نزدیک با پاکستان داشته باشد باهم مشورت نمودند . بتاریخ 14 . 4 1988 توافقات زینو بین افغانستان و پاکستان بنآ بر فشارکشورهای غربی  بالای رهبری شوروی وقت به امضآ رسید و در پای این توافقنامه وزرای خارجه شوروی و امریکا نیز امضآ نمودند و جدول زمانی خروج نیروهای شوروی ازافغانستان الی یکسال تنظیم شد ونخستین دسته از سربازان نظامی اتحاد شوروی وقت بتاریخ 15 می سال 1988 از شهر جلال آباد  بسوی کشور شان عودت نمودند .بتاریخ 27 جنوری سال 1989 کشورهای غربی و جاپان سفارت خانه های خویش در کابل را بستند و 21 فبروری 1989 دوکتور نجیب الله حالت اضطراررا درکشوراعلان نمود و کابینه داکترحسن شرقق منحل گردید که این تصمیم داکتر نجیبالله برای رهبران شوروی قابل پیش بینی و تحمل نبود . در هفتم مارچ 1989استخبارات  نظامی پاکستان باحمایت قوماندانان ورهبران حکومت موقت مجاهدین ساخت پشاور به شهر سرحدی جلال  آباد حمله بزرگ را سازمان دادند که به شکست دوراز محاسبه کشورهای غربی و نظامیان پاکستان مواجع گردید ودفاع مستقلانه قوای مسلح رژیم دوکتور نجیب الله برای همسایه ها  منجمله پاکستان و ایران قابل تحمل نگردید . استخبارات پاکستان بتاریخ 10 مارچ سال 1989اولین جلسه حکومت موقت مجاهدین رادر منطقه شیوه ولایت پکتیا تدویر نمود و درهمان روز یگانه کشور « عربستان سعودی » این حکومت را به رسمیت شناخت امریکا آقای پیتر تامسن را بتارزیخ 7 . 4 . 1989به صفت سفیر خویش دراین حکومت معرفی داشت جنرال حمید گل و جنرال جاوید ناصرروئسای استخبارات پاکستان به صفت مشاورین ارشد این حکومت تعین گردیدند  و بتاریخ 5 . 8 1989 گلبدین حکمتیاربه دستور ای .اس . ای پاکستان حکومت موقت مجاهدین را طی کنفرانس مطبوعاتی بی اعتبار خواند و خود از پست  وزارت خارجه این حکومت استعفآ داد.  درمارچ 1990به کمک مالی شیخ عرب اسامه بن لادن تلاش صورت گرفت تا کودتای گلبدین تنی قدرت سیاسی را درکابل برای بنیاد گرایان بسپارند که به ابتکاراستخبارات قوی نظام دوکتور نجیبالله خنثی گردید .  بعد از شکست کودتا در داخل حکومت چند پارچگیهای جدید بر بنیاد این مانوراستخباراتی کشورهای غربی وهمسایه بوجود آمد.  بازی انگلیس وامریکا در منطقه به شدت خویش ادامه داشت و رهبران شوروی وقت نیز تلاش نمودند تا با این بازی همگام شوند که بتاریخ  21. 5 سال 1991 سرمنشی سازمان ملل متحد طرح 5 فقره ای را برای حل منازعات افغانستان  پیشنهاد نمود این  زمانی است که امریکا و متحدانش در بازی بین المللی در جنگ عراق و ایران ، نجات کشور کویت از چنگال عراق ،  جهت حمله برعراق برای تشکیل متحدین را می نمایند و برای نخستین بار کشور شورا ها دراین جنگ تماشاگر و ساکت ماند . که بعدآ   کشور های اروپای شرقی و بلاک سوسیالیزم زیر ضربات نیروهای ضد شوروی وقت قرار گرفتند و فروپاشی شوروی آغاز گردید و دراگست سال 1991 کودتای نیم بند غربی ها در مسکو برنامه های را بوجود آورد که بازی بزرگ انگلیس به قیام خویش رسید و بتاریخ 11 نوامبرسال 1991 نخستین هیت مجاهدین تحت ریاست برهان الدین ربانی به دعوت حکومت شوروی وقت به مسکو آمدند و ملاقات ها ، دیدو بازدید ها با مقامات عالی دولتی شوروی وقت طی  اعلامیه مشترکی مواضیع شان را در قبال قضایای بعدی در افغانستان اعلام نمودند که مورد خشم داکتر نجیبالله وسرعت بخشیدن عملیه فروپاشی اتحاد شوروی وقت گردید وزمینه های سازش و لغزش نظام قانون درافغانستان تحت رهبری حزب وطن وقیادت دوکتورنجیب الله بدست مخالفان خارجی وداخلی به نفع ارتجاع منطقه وپیروزی امریکا ، در برآورده شدن اهداف انگلیس ها مساعد گردید .بتاریخ 15 جنوری1992 شهر حیرتان ، 15 مارچ 1992 ولایت سمنگان و بتاریخ 18 مارچ 1992 شهر مزارشریف ، بتاریخ 14. 4 1992 میدان هواهی بگرام سقوط نموده و نیروهای جنبش اسلامی جنرال رشید دوستم ، جنرال مومن و جمعیت اسلامی افغانستان با نیروهای حزب وحدت اسلامی تحت حمایت ایران در اتحاد مشترک با  سازمان آزادبیک در حال ای که پلان صلح ملل متحد به مرحله توافق و اجرای آن رسیده بود به شکست مواجع گردید و در لیل 16 بر 17 اپریل 1992 دوکتور نجیب الله به خانه ملل متحد پناهنده شده و حوادث و رخداد های بعدی آن منجر به آغاز جنگ داخلی درکشور بتاریخ 25 اپریل 1992 گردید و استخبارات پاکستان توانست از میان رهبران جهادی برای مدت دوماه حضرت مجددی را به کابل بفرستد که حضرت مجددی بتاریخ 28 اپریل 1992 رسمآ بنابر فیصله ها و برنامه  صلح ملل متحد ازمرحوم فضل الحق خالقیار صدراعظم وقت دولت قانونی افغانستان در قصر استور وزارت خارجه در حالیکه صد هاتن از ژورنالستان بین المللی و معاونین ریاست جمهوری افغانستان قاض القضات  ویکعده از اعضای کابینه ، روئسای مجلسین  شورای ملی و سنای افغانستان حضور داشتند قدرت و حاکمیت دولتی رابه حضرت مجددی  رسمآ تفویض نمودند . 

حضرت  صبغت الله مجددی به پیشگاه مردم افغانستان و جهانیان جوابده هستند  که چرا قدرت را تسلیم شدند و چه شد اختیار و صلاحیت های دولتی  وسرنوشت مردم افغانستان که بتاریخ 28  اپریل 1992 تسلیم شدند  ؟    ادامه دارد

  سنجر غفاری  مسکو 30 نوامبر 2013                                  

 

+++++++++++++++++++++++

 

بخش دوم

دهه هشتادو نود! افغانستان وارد مرحله انتقام انگلیسها از فرزندان صدیق و مجاهدان واقعی راه سعادت ملی به وسیله جواسیس داخلی و مهرههای خاص اجنبیها گردید. متخصصین  جنگ های پارتیزانی، کارشناسان و مترجمان  ای که به زبان پشتو ودری مسلط بودند از کشورهای انگیس وامریکا به پاکستان وارد گردیدند وهربخشی از تنظیم های جهادی را تحت قیمومیت خویش درآوردند و با نظامیان واستخبارات پاکستان همنوا گردیده و شعبات مشخص استخباراتی را ایجاد ودربخشهای تبلیغات و پروپاگند رادیو و نشرات خاص رادرسرا سر جهان به خصوص کشورهای اسلامی برای جذب جوانان مسلما ن به صفوف جنگجویان افغان جهت رسیدن به اهداف بعدی اماده نمودند و جنگ تبلیغاتی، استخباراتی،سیاسی و نظامی رادرافغانستان ومنطقه راه اندازی کردند . انگلیس اهداف برنامه خاصی را دراین بازی بزرگ دنبال نمودند ،حزب محافظه کار انگلیس تحت قیادت  خانم مارگریت تاچرازسال 1979 الی سال 1990 درپیش برد اهداف خاص قرارگرفت . صدراعظم تاجر از نظردرایت سیاسی وپا فشاری برسیاست های اقتدارگرایانه اش هم ترازو با وینسن چرچل بود . 

 پیش کش نمودن چنین سیاست واجراات وی مشهور به تاجریزم گردید. تاچرباشاه ایران نیز در اوایل سال1979 ملاقات نموده وازایران بازدید کرد . خانم تاچردرسال 1976 علیه سیاستهای شوروی وقت قرارگرفت . روزنامه های شوروی درواکنش به اولقب با نوی آهنین رادادند که مایه مسرت وی گردید. تاچرسیاست سردرگم امریکارا تشخیص نموده بودوانگلیس با امریکا دشواریهای خاص خویش رادارند مانند کودتای سال 1953علیه داکتر مصدق صدراعظم ملی گرای ایران که آزادی و منافع ملی  ایران را می خواست . داکتر مصدق صنعت نفت ایران را ملی ساخت که مورد خشم وغضب انگلیسها قرار گرفت ودردام امریکا ئی ها سرنگون گردید اورا به اتهام کمونیست بودن از میان برداشتند این زمانی بود که انگلیس ها منافع خویش را درایران ومنطقه خلیج با حضورامریکا درتوازن نمی دید چونکه که امریکا با کشورسعودی قرارداد نفت 50 در 5 را بست ودرایران صنعت نفت به وسیله داکترمصدق ملی اعلام گردید که جزئیات این کودتای انگلیسها را تاریخ دانان وزارت خارجه امریکا در کتابی تهیه دیده و قرار بود این کتاب در سال 2006  هنگامی که مناسبات  امریکا و انگلیس درعراق به کندی آن گرائیده بود نشر گردد متآ سفانه برای خواننده گانشالی امروز محبوس گردید. 

دیدگاه انگلیس ها درمورد امریکائیان چنین است« امریکایی ها پول دارند ،مگرماهوش وذ کاوت  » . بنآ ذکاوت خویش را درجنگ سرد  به وسیله امریکا علیه شوروی وقت درافغانستان با پول وامکانات امریکا ئیان که ازسراسر جهان با امکانات شیخ های عرب و اهل سعود مسلمانان و احساسات شان رادر گرو خویش قراردادند وعلیه حضورنظامی شوروی از جنوری 1980 الی امروز در افغانستان و منطقه نیروی بزرگ وارادتمندی را دریک حرکت توانمند و بنیادی در چوکات جنگ ایدیالوژی اسلام برضد کمونیزم و بعدآ« جنگ اسلام برکفر » را راه اندازی نموده بنیاد گرائی اسلامی را بوجود آوردند که درزمینه میتوان مکثی نمود. به یقین که پول ازامریکا وذ کاوت تا اکنون ازانگلیس است ، درعراق ، یوگوسلاویا ، اقفانستان ، بعدآ عراق ،لبیا وسوریه امریکا را باخویش همگام و همنوا نگهداشته است بعداز ختم جنگ سرد تونی بیلر صدراعظم انگلیس توانست تا پای امریکا را دوباره به مسایل افغانستان بکشاند . چرچل زمانی به جنرال دوگول رئیس جمهورفرانسه گفته بود.« در سیاست ورهبرد بهتر است درکنار قوی قرار بگیری » ودریکی ازسخنانش چرچل خود گفته بود امریکا همیش بی برنامه است ... اکنون در قضایای پیچیده اوضاع  افغانستان ومنطقه به صراحت مشاهده می گردد که جنگ امریکا با تروریزم  والقاعده ، طالبان و القاعده ، صلح امریکا با طالبان و تروریزم  نمایانگر آن است که چرچل تشخیص نموده بود . و امروز چنان هویدا می گردد که سیاست های امریکا در افغانستان ، پاکستان و نطقه تحت تآ ثیرسیاست ها و اهداف پشت پرده انگلیس ها قراردارد.

 بتاریخ21اپریل 1986 ایالات متحده امریکا بدسترس چریک های تربیت شده در جنگ علیه شوروی وقت درافغانستان راکت های مدرن ضد هوائی استنگر را قرارداد و نظامیان و استخبارات پاکستان اکثزیت این راکت ها را برای دفاع هوائی خویش مخفی نمود ه خاصآ برای رهبران تنظیم های تحت نظارت خویش توزیع نمود و بعدآ امریکا بعداز ختم جنگ سرد این راکت هارا به قیمت گزافی دوباره از رهبران وقوماندانان جهادی خریداری نموده که بیان حضور نظامی اش را درافغانستان می نمود که  بر بنیاد این مطلب انگلیس و پاکستان توانستند تا درتشویق مجدد امریکا به منطقه جنبش طالبان و القاعده را به منظور خواست های شان در آسیای میانه  اماده دیده بودند و به مقاومت شدید جبهه ضد طالبان به حمایت هند ، ایران وروسیه مواجع بودند برای امریکا دهلیز دیگری را بازنمودند و با استفاده از امکاناتمادی ومعنوی شیخ های عرب  توانستند در بازی انتقال نفت جمهوریت های آسیای میانه بسوی پاکستان ، هند و اهداث پروژه یونیکال  به منطقه دلگرمی امریکارا بسوی جمهوریت های آسیای میانه جلب نمود که امریکا در ابتدای ایجادگروه طالبان تلاش ها و تماس های مخفی و دوراز دید استخبارات پاکستان وانگلیس را با طالبان و القاعده ازسال 1996 الی امروزحفظ داشته که میتوان ازناکام شدن برنامه نقش محمد ظاهر شاه در ایجاد یک حکومت موقت و بعدآ عبوری در افغانستان که با ترور ملا بورجان دردروازه های کابل و قتل مرموز دوکتور نجیبالله در مهمانخانه سازمان ملل متحد در کابل به شکست مواجه گردیده و خشم رهبران امریکا و سعودی را نسبت به ترور ملابور جان و ورود طالبان مسلح بداخل کابل در آن زمان  برانگیخت . 

 زمانی انگلیس ها تلاش نموده تا به همکاری جنرال محمد ضیا الحق و جنرال اختررئیس ای.اس . ای پاکستان حکومت کابل را از میان برداشته ونما ز شکرانه خویش را بدین مناسبت درمسجد پل خشتی ادا نمایند اما این تلاش ها به وسیله ریزرف های امریکا دراردوو استخبارات پاکستان ناکام گردید ، جنرال ضیا الحق و جنرال اختر دریک صانعه سازمان داده شده هوائی بتاریخ 17 اگست1988همراه با سفیرامریکا دراسلام آباد وچند تن ازجنرالان مشاوریت نظامی امریکا دراردوی پاکستان ازبین رفت و پلان های بعدی انگلیس خنثی گردید وبعدآ مشاهده گردید که چه حوادث دیگری درهند علیه خانواده گاندی، درافغانستان تعغیرات در سطح رهبری ودستگاه دولتی وحزبی بوجود آمده تا منجربه عقد توافقات ژینووفراهم آوری زمینه خروج نظامیان شوروی وقت ازافغانستان مساعد گردید.    ادامه دارد.   پایان بخش دوم

    سنجر غفاری 23 نوامبر 2013

 

 

+++++++++++++++

بخش اول

از دید انگلیس ها افغانستان  کلید آسیا شمرده می شد . اما  به منظور این که امریکا ئیان  به افغانستان حضور نیابند «  وینستن  چرچل »  صد راعظم انگلیس در سال 1943 افغانستان را برای امریکا ئیان سرزمین انکارشده توصیف نموده بود .  

 روسیه نیزدرمقابل اهداف واستراتیژی انگلیسها درافغانستان بسوی امپراطوری هندبریتانیوی توجه داشتند رهبران مختلف حکومات افغان درگرواهداف استراتیژیکی روسیه وانگلیس ازآغازقرن هفدهم الی امروز قراردارند .« پتر کبیر» امپراطورروسیه درسال 1703پلان توسعه امپراطوری خویش را بسوی آبهای گرم طرح و سازماندهی نمود بعدآ این مفکوره برای اکثریت رهبران روسیه به یک اصل مبدل گردید انگریزها سه مرتبه درافغانستان جنگ و ویرانی رابرمردم وکشورما تحمیل نمودند وبا تحریک احساسات ملی واسلامی دردوطرف دیورند علیه سعادت ملی مردم افغانستان و انتخاب راه آینده  سرنوشت ملی ما قرار گرفت . درسال 1837 ویتکوویچ نماینده روسیه به کابل آمده و با امیر دوست محمد خان  وارد مزاکره و ایجاد مناسبات نیک گردید که مورد خشم انگلیس ها قرار گرفت و با امیر دوست محمد خان جنگ ومناقشه های جدیدی را پیش گرفتند .  بعدآ در جنوری1878هیت دیگری روسی تحت ریاست جنرال ستولتیوف به کابل آمده با مقامات دولتی افغانستان ملاقات های داشتند که به میل انگریز ها قرار نگرفت و خشونت را پیشه نمودند . بتاریخ 21 فبروری 1919امان الله خان در کابل اعلان پادشاهی نمود و به تاریخ 7 اپریل همین سال امان الله خان پیامی به رهبران کشور های شوروی ، امریکا ، جاپان ترکیه ، فرانسه  وایران فرستاد که برای برقراری مناسبات نیک و همکاری های متقابل و انکشاف دوستی  میان مردمان این کشورها اشاره شده بود ولی برای انگلیس ها بی نهایت رنج آوروتحریک کننده بود که بعدآ  بتاریخ 4 می 1919 جنگ سوم افغان انگلیس که به جنگ استقلال افغانستان مشهور است  توسط انگلیس ها آغاز گردید . اکتوبر 1919 هیت افغانی تحت ریاست محمد ولی خان به مسکو رفت و با مقامات آن کشور ملاقات نمودند  بعدآ بتاریخ18سپتامبر 1920 نخستین پیام امیر امان الله خان به وسیله ماشین پخش که به وسیله روس ها به امیر تحفه گردیده بود به برلین پخش گردید  و نخستین توافقنامه دوستی میان افغانستان و شوروی درمسکو بتاریخ 28 فبروری 1921میان شاه امان الله و رهبران  شوروی وقت به امضآ رسید که برای ا نگلیسها قابل تحمل نبود برعلاوه لویه جرگه جلال آباد  بتاریخ 10، 4 ، 1923، بازگشائی مناسبات سیاسی و دیپلوماتیکی میان فرانسه ، افغانستان ، المان و افغانستان  بتاریه دهم  اپریل و دسامبر سال 1923، تآ سیس لیسه امانی درسال 1924 درکابل شوک و درد دیگری برای انگلیسها درافغانستان بود که باید انگریزها به اقدام ضد امان الله خان وایجاد موانع بزرگ علیه نفوذ کشورهای شوروی ، فرانسه ، امریکا والمان و سایرکشورهای که تصمیم داشتند تادرافغانستان مناسبات نیک ایجاد نمایند متوصل گردید.  متعاقبآ انگلیس ها از شورش قوم منگل در سال 1924 تا قیام ملا عبدالله مشهور به ملای لنگ  در ماه می 1924 برای سقوط نظام امانی اقدامات خویش را آغازنموده و احساسات مذهبی وغرورملی افغانها را دردوطرف دیورند در گرو اهداف ضد ملی ما قرارداد.

حل مناقشه سرحد میان شوروی وافغانستان بتاریخ 15 ، 8 سال 1924زنگ خطری برای انگریزها بود بعدآ لویه جرگه مورخ 28، 8 ، 1928 که منجر به تصویب قانون اساسی و بیرق سه رنگ افغانستان گردید . انگلیس زمینه شورش مردم شینواربتاریخ 11، 11 سال 1929 را فراهم آوری نمود و  بتاریخ 14 ، 10 ، 1929 نادرشاه ازهند آماده  بسوی کابل نمودند و بتاریخ 14 ، 12 1928 حبیب الله مشهور به بچه سقا به وسیله انگریز ها اماده حمله به کابل می گردد و انگریزموفق میشود تا بتاریخ 18 جنوری سال 1929 رژیم امانی را ورشکست ساخته وحبیب الله خان رادرکابل  به قدرت برساند ونادرشاه را برضد حبیب الله خان دوباره برقدرت دولتی وپیش برد اهداف بعدی خویش آماده ساخته خادم دین رسول الله حبیب الله را به وسیله نادرشاه از صحنه بیرون می کشد وبه همین ترتیب ازحرکت ملی وسعادت همگانی مردم افغانستان انتقام می گیرد و جلوگیری می نماید .محمد نادر شاه نیز تلاش دارد تا با همسایه های خویش از درمصالحه و سیاست بی طرفانه  به پیش برود و بعد از اینکه بتاریخ 24،6 سال 1931 بداخل 9 ماده معاهده عدم تجاوز متقابل و بیطرفی میان افغانستان و شوروی را به امضآ می رساند و انگریز نمی خواهد تا نادرشاه با روسها نزدیک باشند نادرشاه بتاریخ 8، 11 ، 1933 به قتل میرسد و محمد ظاهرشاه پسرش به پادشاهی میرسد که اقتدارسلطنتی در میان خانواده نادرشاه و برادرانش مرحله خاصی را دنبال می دارد . جبرو ستم خانواده اهل یحیی.به خصوص سردارمحمدهاشم خان با خانواده قاتل نادرشاه و نهضت های ضد سلطنتی  ، محمد داود شهزاده بیداروضد استبداد خانواده رابه دام دشمنان سلطنت پیوند میدهد ، شوروی وقت ، امریکا وانگلیس  چون مثلت خاص وارد بازی بزرگ درافغانستان ومنطقه میگردند بتاریخ 16 ، 6، 1946 معاهده سرحدی برمبنای خط تالویگ میان شوروی و افغانستان به امضآ میرسد افغانستان وارد مرحله توازن میان شوروی وامریکا قرارمی گیرد وانگریزها شدیدآ مرقب اوضاع میباشد تا اینکه محمد ظاهرشاه به امریکا مسافرت می نماید و قبل ازآن به شوروی نیز سفرنموده  بود .ایجادعلایق ومناسبات نیک رهبران افغان با امریکا و شوروی برای انگریزها ناخوش آیند میباشد و تحریکات ضد شاه درمناطق جنوبی و شرقی افغانستان به وسیله اعمال پاکستان دامن زده میشود وایران نیز تلاش دارد تا موضوع آب هلمند را درافغانستان مورد بحث قرار بدهد وافغانستان در گیر یک بحران طبیعی خشک سالی  قرارمی گیرد که بحران آفرین بوده و ریزرف های شوروی وقت موفق میگردد تا چهره سیاسی واستراتیژیکی اوضاع افغانستان رابه نفع خویش به وسیله سردارمحمد داود درماه جولای سال 1972 تفیر بدهد .  قدرت  شاهی به جمهوری جوان تحت قیادت سردار محمد داود افغانستان و منطقه را در تعغیر و تهدید جدی برای انگریز ها  مبدل میسازد، انگلیس  وامریکا ،سعودی ، ایران ، مصر، عراق و ترکیه همه در جهت ایجاد یک کمربند جدید ضد استراتیژیکی علیه شوروی وقت تعهد و پیمان می بندند و پاکستان را به یگانه مرکز انسجام نیروهای اسلامی ضد شوروی مبدل ساخته. دقت نمائید ساللیان 197الی سال 1977 افغانستان ومنطقه برای کشورهای ضد شوروی خیلی ها قابل توجه و دقت ایشان قرار گرفت و درهمین سالها رهبران کشورهای هند ،پاکستان، ایران، امریکا و شوروی ازافغانستان و محمد داود ازاین کشورها دیدارو تمایلاتی خاص خویش راداشته است .  به خصوص بازدید محمد نعیم برادرسردارمحمد داود به صفت نماینده خاص رئیس جمهورافغانستان ازامریکا بتاریخ 29 ، 6 ، 1976 و مسافرت  رئیس شورای وزیران شوروی وقت  « بورگورنی » از افغانستان بتاریخ 9 ، 12 ، 1975 و باز دید سردار محمد داود در اپریل 1977 از شوروی وقت ، بازدید  بوتوصدراعظم پاکستان از افغانستان درجون 1977 وکودتای تاریخ 9، 9 1977 جنرال محمد ضیالحق درپاکستان ، اوضاع افغانستان ومنطقه را برضد شوروی ،امریکا به نفع انگلیسها درتعغیرخاص قرارداد. بازی بزرگ انگلیس با روی کارآمدن جنرال ضیا درپاکستان برضد شوروی وقت وحضورامریکا دراین بازی وقتی جدی وثابت گردید که رهبران حزب دیموکراتیک خلق افغانستان به زندان افتیدند و کودتای بنیاد گرایان اسلامی که به همکاری انگلیس ها و ای . اس . ای پاکستان درافغانستان قبل از سقوط نظام سردارمحمد داود بدست نظامیان ح. د. خ افغانستان باید صورت می گرفت ناکام گردید وقیام 7 ثورسال  57طوفان جدیدی بود که آتش انگلیس و امریکا ، سعودی و پاکستان را علیه شوروی ها افروخته ترنمود. انگلیس آغازگر بازی بزرگ به وسیله پلان های خویش توانست تا از حادثه مورخ 14 فبروری سال 1979که منجر به اختطاف وترورسفیرامریکا درکابل ادلف دبس گردید خشم امریکا را بیشتر نموده وپای رهبران این کشوررا برضدشوروی درافغانستان بکشاند ، مصارف پولی را بیشتر بدوش امریکا و کشور های سعودی انداخته و بتواند سایر مسلمانان رااز کشورهای عربی و افریقائی برضد اهداف شوروی و بعدآ امریکا در اختیار خویش داشته باشد که امروزمی بینیم که چنان است  .  

 بعداز این که  شوروی وقت بتاریخ 22دسامبر 1979 نخستین دسته از سربازانش رادر میدان هوائی بگرام مستقر نمود و بتاریخ 27 بر 28 دسامبر حفیظ الله امین به وسیله قطعه خاص شوروی ها به قتل رسید ونظام جدید به رهبری ببرک کارمل درکابل روی کارآمد نظامیان شوروی وقت درتمامی قلمرور  افغانستان مسلط گردیدند و جیمی کارتر رئیس جمهور امریکا و رهبران کشور های غربی افغانستان را کشور اشغال شده اعلام نمودند و کمک های مالی ، سیاسی و نظامی برای رهبران  تحت حمایت انگلیس – پاکستان تشدید گردید وبتاریخ 21دسامبر 1980 رونالد ریگن رئیس جمهور امریکا تاریخ 21مارچ را بنام روز هبستگی با مردم افغانستان اعلام نمود که درظاهر برای انگریزها خوش آیند نبود امادرواقعیت  امرمیتوان گفت که پای امریکا و شوروی وقت درتلک انگریزهادر منطقه کشانیده شده بود . 

ادامه دارد     

 

 سنجر غفاری     

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت