سنجر غفاری

 

آیا نوازشریف شریفانه به افغانستان آمده بود؟

با زی شطرنج میان امریکا ، پاکستان و دولت افغانستان وارد مرحله  حسا س خویش گردیده است 

سر نوشت طالبان ، دولت موجوده کابل ٍ وتشکیل  نظام جدید بعد کرزی در افغانستان به نفع کی است؟  این  سه موضوع عمده وحیاتی برای امریکا ومتحدانش ، برای روسیه وهمسایه ها « ایران ، پاکستان ،چین، هندو جمهوریت های آسیای میانه » به تشویش های منطقوی مبدل گردیده وقابل دقت می باشد . بدون شک حضورنظامی شوروی وقت درافغانستان ومنطقه اهداف بلند مدت داشت  که حضور نظامی امریکا وناتو نیزدرافغانستان ومنطقه هم مانند است، یقینآ که بازی آغازشده به منظوررسیدن به اهداف بلند، حفظ قدرت  سیاسی ، نظامی ،اقتصادی کشور های بزرگ درمنطقه برای مردم افغانستان سیاست واستراتیژی جدید نیست ، چنانچه فریزر تیتلر وزیرمختار دولت انگلیس درسال1950 در کتا ب خویش بنام « افغانستان » نبشته بود « قبایل سرحدی مسلح و مهیب اند،وهرآن امکان حمله وسرازیرشدن به اتفاق افغانستان درسرزمین هندوستان موجود است ، این خطرفقط به وسیله ضم و یکجا شدن دودولت افغانستان و پاکستان با یکدیگر به هر شکل ای که باشد میتواند رفع گردد و لونظر به اختلافات روحی واقتصادی،سیاسی وملی ،اختلاط آن دوکشورممکن به نظرنرسدمعهذآ تاریخ حکم می کند که این اختلاط عملی گردد واگر این عملیه بشکل صلح آمیزانجام  نگیرد  با قوت عملی خواهد  شد زیرا اگر افغانستان و پاکستان بواسطه این اختلاف ویا مرزخرافاتی خط دیورند منقسم و دوپارچه باشد حالات مساعد برای انقلاب و موقع مناسبی برای روس ها فراهم خواهد شد » این است اهداف ودورنمای امریکا  انگلیس برای آینده سیاسی واستراتیژیکی شان درمنطقه که باید افغانستان و پاکستان باهم یک کشور دارای یک سیستم و نظام واحد کشوری باشند که ریمونت کنترول هردو بدست ایشان قرارداشته باشد .  نوازشریف بسیار بشکل آرام و با دیپلوماسی جدید  نه مانند گذشته ها که با لباس و تفکرپاکستانی  به افغانستان آمده بود بلکه دراین سفرکرکترخاص خویش را به همراه داشت .بعد ازملاقات با بارک اوباما ومقامات بلند پایه انگلیس به دیدارحامد کرزی شتافت ، بازدید نوازشریف همانند بازدید ذلفقارعلی بوتو صدراعظم پاکستان از افغانستان در که در 17 جوزای سال 1355 شمسی مطابق سال 1975 میلادی بنآ به دعوت سردار محمد داور ضعیم ملی وقت مردم افغانستان صورت گرفت شباهت  زیادی دارد . 

 بوتو دراین سفر ابرازنموده بود « من به افغانستان مسافرت کرده ام تا مشکلی که بین دوکشور موجود است حل گرددماراجع به این مشکل تبادل افکارکردیم ومذاکراتیکه درفضای صمیمانه ودوستانه صورت گرفت زمینه خیلی مساعدی رابرای درک حقایق این موضوع فراهم ساخت» متعاقبآ سردارمحمد داود   چنین فرموده بودند«درطول چندروزمسافرت شاغلی بوتوازافغانستان مزاکرات مادریک فضای دوستانه صورت گرفت طرفین موقف همدیگررابه خوبی وحسن صورت درک نمودند. به برادران پاکستانی توسط شما وهمراهان تان اطمینان میدهم که ملت افغانستان  جذ دوستی  و برادری  با ملت  پاکستان  آرزوی دیگری ندارد » واقعیت تاریخ واصل همسایگی چنین  است که دوستی ملت افغان با ملت پاکستان بی غرضانه واستوار براصل احترام و تفاهم  بوده ، متآسفانه مداخله درامورداخلی کشورماازجانب نظامیان و استخبارات آن کشورهمیشه و دوامدارمیباشد که جانب پاکستان هیچگاهی درقول وقرار خویش صادق و پابند نبوده است .این بارنوازشریف مانند بوتوخواستارایجاد تفاهم ودرک متقابل ازپرابلم های دو کشوررا تشخیص داشته و بیان نمود امید وارهستیم تا با سرنوشت بوتو به وسیله استخبارات کشورش دراین بازی بزرگ که به وسیله انگلیس و امریکا راه اندازی گردیده است گرفتار نگردد. 

نباید فراموش نمودکه درسال 1943 روزولت رئیس جمهور وقت ایالات متحده امریکا پاتریک هولی باتجربه ترین مشاور نظامی خویش رادر افغانستان فرستاد تا استحصال منافع نماید  که برای انگلیس ها این بازدید یک شوک بزرگ بود  که مبا دا شوروی ها و امریکا ئیان باهم در افغانستان متحد گردند و بسوی آب های گرم بشتابند همین بود که درسوم جولای 1947  از بدنه هندبرتانیوی کشور پاکستان متولدشد ومناطق  قبایل آزاد، مسلح و مهیب ای که افغانستان داشت صد بزرگ دربرابرهرگونه نفوذ نظامی هردو کشور بزرگ جهانی به وسیله انگریزایجاد شد والی امروز به شکلی آن انگریز این مناطق را تحت حفظ خویش  دارد .  دیدارنواز شریف هیچگونه پیام مثبت خویش رادر جهت برگشت ثبات و تآمین صلح درافغانستان به همراه نداشت . نواز شریف توان تصمیم گیری درختم جنگ وبرگشت ثبات به  افغانستان   راندارد وتنها این امکان را دارا است تا درایجاد تفاهم  وفراهم  آوری زمینه  برگشت حکمتیاردرعرصه قدرت دولتی و نظام آینده کشورنقش ایفا نماید وهمچنان یکعده ازطالبان ای که با افکار و نفوذ پاکستان درافغانستان همنوا هستند درآشتی میان اقوام مختلف دردو طرف دیورند که طی چند سال آخیر باهم ناراضی شده اند را در یک تفاهم موقتی به منظور رسیدن به اهداف بعدی نظامیان و استخبارات پاکستان در افغانستان و منطقه نقش بدهند و بعدآ اهداف وعناصرخاص خویش را درقدرت و حاکمیت بعدی شامل نمایند .  

 گر چو نرگس نیستی شوخ وچو لاله تیره دل 

پس دو روی و ده زبان  همچون گل وسوسن مباش. 

سنجر غفاری مسکو 8 دسامبر 2013

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت