محمد آجان غلجی


 

دراوج خرافات!

خرافات از پیدایش انسان ها و تشکل جوامع بشری به نحوی با زندگی بشریت زیسته  و با تکامل زندگی ؛  تغیر شکل داده یا بعباره دیگر همگام با پیشرفت بشریت به نوعی تکامل نموده  است ؛ که عمدتا بر پیشرفتهای انسانها اثر منفی گذاشته به کندی  تحولات  انجامیده و در مواردی کنار سایر عوامل منحیث عامل مانع پیشرفتها عمل نموده و باعث بدبختیهای فراوانی طی زندگی برای جوامع بشری گردیده است . خرافات  انواع گوناگونی دارد چون  عقاید خرافی  دینی مذهبی  در جوامع مختلف  از باور به خدایان  متفاوت در برهه های  جداگانه  بعید و قریب  زمانی گرفته تا اعتقادات به پیشوایان مذهبی در ادیان گوناگون  ؛ باور ها به  خرافات عرفی و عنعنوی بی  مفهوم و بیشمار  که  همواره و هرزمان موانعی را بر سر راه پیشرفت و تمدن بشری و تلاشهای بهزیستی  انسانها فراهم گردانیده باعث بسا فجایع و سیه روزی جوامع انسانی در تاریخ  شده است .

جامعه ما نیز  عاری از این امر نامیمون نبوده که متاسفانه  بیشتر از سایر جوامع ملوث و تاثیر پذیر از همین ماجراست ؛ جهالت ؛ بیسوادی ؛ بی خبری از دستاوردهای علمی   و تحولات اجتماعی  جهانی ؛ بستر مساعد زیست ؛ تداوم و رشد و نموی  انواع خرافات و باور های پوچ و  بیهوده را مهیا میسازد ؛ که نسلهای گذشته  از وجود  چنین باورها رنج بردند و نسل امروزی نیز شاهد  اثرات ژرف ویرانگر باورهای خرافیست ؛ همین باور های مزخرف در قرن بیست و یکم ؛ که جهانیان به اوج پیشرفت  در عرصه های گوناگون زندگی دست یافته  اند  ؛  جامعه ما نه تنها دست خوش دگرگونیهای منفی در این جهت است   که متاسفانه انواع خرافات  در مسیر نشو نمو و ترویج  بیشتر و موقعیت  بهتر قرار گرفته ؛ یعنی زیر نام دین و مذهب ؛ عرف و عادات و رسوم منحط کهن  ؛  بیداد و ناروایی بر مردم میرانند که در مقایسه با وضعیت سایر جوامع باور کردنش سهل نیست ؛ چون برخوردهای غیر انسانی با زنان ؛ اطفال ؛ تهیدستان  ؛ جاگزینی زیارت ؛ تعویض ؛ جادو و دم و دعای پیر و ملا به جای مداوای بیماران ؛  

کف شناسی  ؛ طالع بینی ؛ بستن و بازکردن بخت و ده ها و صدها  خرافه از این دست  بر روان جامعه تسلط شوم  خویش را تداوم بخشیده که هیچ کدام  سازگاری و مطابقت با تعالیم و اساسات دین اسلام نداشته  که با وضاحت مغایر ان نیز هست ؛  با دریغ مزورانه زیر نام اسلام  زندگی و تداوم نموده و مینماید ؛ مگر مدعیا ن و  سردمداران دین ومذهب در روشنی تعالیم اسلامی منحیث مکلفیت دینی و وجیبه اسلامی حقایق در زمینه را نه تنها بیان و بازگو نکرده که کتمان نیز  نموده اند ؛ زیرا عده زیاد این مدعیان خود در زمینه ذینفع اند واز شکرانه اش منفعتی به جیب میزنند و بدین وسیله وجایب اسلامی خودها را عمدا نادیده گرفته و دوام و ترویج بیشتر خرافات را یاری میرسانند ؛ که امروزه صدمات وارده خرافات در جلوگیری از پیشرفت بر جامعه به هیچوجه کمتر از اثرات سو فساد ؛ جنگ ؛ تروریزم و مواد مخدر نیست  که بیشتر هم هست .

اعتقاد به دم و دعا ؛ تعویض و جادو به جای مداوا را در گوشه وکنار وطن همه میدانند ؛ که نسل به نسل  عناصر ةگ و طفیلی در اذای قربانی شدن صحت و سلامت مردم  با تذویر و فریب عوام  ؛  زندگی  بی عزتی را  اختیار و بار دوش جامعه بوده اند ؛ از اینکه  اکثر بیماریها ابتدا روانی بوده ؛ بعدها  پیشرفت نموده و به امراض  گوناگون  شناخته شده مبدل میگردد ؛  همچنان هر نوع بیماری تشویشهای روحی را بصورت طبیعی  ببار می اورد ؛ بیمارانی که به پیر و ملا و جادوگر و یا زیارات  با عالمی از امید مراجعه مینمایند ؛ اینها نیز با تیز زبانی و شیرین گفتاری عوامفریبانه  ؛ با بهره برداری از معلومات نسبی ابتدایی  ؛ در مورد امراض و تکالیف معمولی و متداول حرفهای  میزنند که مراجعین شان را تسکین و امیدوار ساخته تعدادی ؛ از تعویض و شویست را به انها میدهند وشرایط سنگین تطبیق رهنمود ها و پرهیز های مغلق را توصیه میکنند تا در صورت شکایت احتمالی بیمار او را به عدم تطبیق درست توصیه ها یا رعایت غیر دقیق پرهیز متهم  ساخته توجیهی برای براآت خویش  دست و پا میدارند ؛ باور  بیماران  به  انها ؛  خود فشار مضاعف بر مریض را موقتا کاهش داده  باعث احساس ارامش نسبی میگردد  که مریضان بیچاره فکر میکنند  از برکت دم و دعا یا تعویض ةگماران  به شفای نسبی دست یافته اند ؛  بهر صورت چنین اعتقادات ناقص و مزخرف پیشینه طولانی  و انواع بیشمار دارد  که همه بدرجات متفاوت از ان اگاهی  و چشم دید دارند و مطلبی نیست نا اشنا .

 انچه  باعث این نوشتار مختصر میشود چشم دید  بنده در سفر های اخیرم به افغانستان است  که چگونه این طفیلی های مردم فریب  با  پیشرفت تکنالوژی  فعالیتهای  فریبنده شانرا عیار و همگام ساخته  و مردم در خواب غفلت  و جهالت رفته را بهتر از گذشته شکار نموده  و بدینوسیله به زندگی ننگین  و ذلتبار خویش ادامه میدهند .چند ماه قبل ضمن سفر به یکی از ولایات غربی کشور به عیادت مریضی ازدوستان رفتم   ؛ وضع او خیلی خراب بود ؛ درست حرف زده نمیتوانست  ؛ بدون کمک راه رفته نمیتوانست و شکایات زیادی از حالت بیماری داشت  ؛ از خانواده اش پرسیدم داکتران در مورد مریضی اش چه میگویند ؛ جواب دادند تکلیف او چیز دیگر است که داکتران وطبابت کمکش نمیتواند ؛  گفتم چرا تو ضیح دادند او جند دارد  ؛ جند ها هم از نسل  بد ترین کفار اند ؛ بعد از اجراآت شان در زمینه تداویش  بازگو کردند  که  او را به زیارتهای  پیر بابا در نوشهره ؛ زیارتهای غزنی ؛ کویته و کجا و کجا برده اند ؛ همچنان  نزد ملاهایی در لوگر قندهار ؛ کویته و مناطق دیگری غرض  دم و دعا و گرفتن تعویض و شویست برده اند که گویا بعضا مفید واقع گردیده  ؛ از  ملایی در اطراف کویته تعریف کردند که بسیار ملای خوب وقوی است ؛ هر باری که بیمار را انجا برده ایم نتیجه مثبت  بدست اورده ایم ؛ من تلاش کرده توضیح دادم که به داکتر وشفاخانه مراجعه کرده تا دیر نشده  مریض را معالجه نمایند و به  اضافه گویی های ملا ها وقعی نگذارند ؛ لیکن انان چنان باور مند به انها بودند که نمی شد قناعتشان داد  ؛  من انجا بودم که حالت بیمار بدتر شد و خانواده اش به ملای کویته زنگ زده  وضعش را توضیح دادند  ؛ فورا پسرش به شهر رفت و عاجل بر گشته بار دیگر به ملای کویته ای زنگ زده نمره حواله سی هزار کلداری را به او داد ؛ متعاقبا ملا گفت تیلفون را به گوش بیمار نزدیک سازید تا دعایی در گوشش بخوانم انشاله خوب میشود ؛ کنجکاوی نموده ماجرا را پرسیدم ؛ گفتند هر گاهی تکلیف  بیمار بیشتر میشود در تدبیر عاجل به ملای کویته زنگ میزنیم  ؛ بعد از پرداخت شکرانه اش از طریق حواله که حد اقل سی هزار کلدار معادل بیش از سه صد دالر میشود ؛ ملا او را از طریق تیلفون دم نموده وضعش بهتر میگردد ؛ گفتند ملا هر دو ماه یکبار مریض را میخواهد و از نزدیک دعا میخواند که شکرانه دعا های حضوری یکصد هزار کلدار است  . بیمار متذکره متاسفانه اکنون مرده است ؛ شاید در تداوی  زنده میماند ؛ البته مخارج دم ودعای امروزی به قول چنین بیماران کمتر از تداوی در بیمارستانها نیست

برای من این تذویر یعنی دعا از راه دور بوسیله تیلفون عجیب به نظر رسید  ؛ مگر بعدا  چند مورد دیگر عین وضعیت را در دو ولایت شمال افغانستان نیز بر خوردم ؛ که ملایانی از لوگر و پاکستان به همین ترتیب بعد از دریافت شکرانه ذریعه حواله بوسیله تیلفون  در گوش بیماران دعا میخواند ؛ یک تن  شاید جدی ویا  به شوخی اظهار داشت که   ملایان  به خاطر اسانی کار شان و غریبی بیشتر در صدد ان اند تا طریقه یی دریابند که در پهلوی استفاده از تیلفون ممبعد بوسیله انتر نیت  بتوانند دعا نموده  ؛ مخصوصا تعویض و شویست بفرستند  ؛ شاید برای برخی دوستان چنین چیزی باور کردنی نباشد مگر با تاسف همین  خرافات حقیقت امروز برخی از جامعه ماست ؛ در روزگاری  که  دیگران به پیش رفته از خرافات و مزخرفات فاصله میگیرند ولی  بخشی از جامعه اطرافی ما  در قرن بیست و یکم نه تنها مشتاق ان  باقیمانده که به رشدش نیز بدین ترتیب زمینه سازی مینمایند 

 

 

 


بالا
 
بازگشت