وطنفروشی ، شاخ و دم ندارد!


بقلم الف. جوانشیر

اگر لویه جرگه ، مظهر اراده ملی است  چگونه، چند نفر سران قومی« معامله گر» و « پلو خور» که به فرمان یک رییس جمهور دست نشانده،با این تعجیل و شتاب، داخل یک خیمه جمع گردانیده میشوند، مظهر و نماینده سی میلیون افغان شمرده خواهد شد ! کدام کودک این دروغ رسوا را می پذیرد!
لویه جرگه ها، گویا برای  دفع خطرات عظیم و صیانت از تمامیت ارضی و استقلال کشور، تدویر می شده، نه اینکه ، برای « اشغالگران  خارجی » تسهیلات قانونی و « پایگاه نظامی» فراهم کند و پروسهء اشغال را،نهادینه و همیشه گی سازد!
تقاضای مکرر کرزی از صدراعظم پاکستان برای رهایی « ملا برادر» وحتا به تعویق افگندن  مکررسفر رسمی به کشور همسایه تا اخذ قول مساعد برای رهایی  دستیار سابق ملاعمر ، و پس از رهایی، فوکس شدن زندگی  خصوصی این آدم بوسیله ارگ کابل، نشان میدهد، که حامد کرزی بهر صورت، حتا به زور سوته و به گونه صوری و تصنعی میخواهد با بخشی از سران طالب ، به مصالحه دست یابد ، و گویا قدرت را با طالبان « تقسیم» کند!
درین صورت ، انتخابات ، مثل انگشت ششم، امری زائد و بیهوده خواهد بود.
از دیگر سو، رهبر طالبان در پیام عیدانه اش، امضای توافقنامه امنیتی را، سر آغاز یک جنگ طولانی دیگردر افغانستان دانسته است،  پس کرزی که هم صلح با طالبان را میخواهد و هم  تداوم اشغال خارجی را ، آیا ا ین دلبستهگی به « تناقضات» و اتلاف وقت   نیست؟
 گمان میبرم چانه زنی ها ومانور ها برسر امضای سند امنیتی با امریکا نه به دلیل در خواست« تضمین صلح و امنیت بیشتر   و شفاف تر» از ایالات متحده است، بلکه گویا در  پشت پرده لفاطی ها ،مساله ء مداومت حکومت   وقدرت سیاسی کرزی و خاندان کرزی، مطرح است ،  مستقیم یا غیر مستقیم!

بهر حال ، امضای چند آدم بیخبر از زوایای پنهان یک قضیه را با حیله و تردستی گرفتن ، کاری دشوار نیست.اما تداوم اشغال اجنبی را رسمیت و قانونیت دادن،  چهر ه اهریمنی استعمار را آرایش کردن ، یک خیانت ملی است. این کار فقط از دست یک  رییس جمهور«گماشته» بر می آید و بس .

برخی نویسندهگان ساده لوح ( یامزدور)، این روز ها برای امضای پیمان امنیتی میان کابل و واشنگتن، سینه چاک میدهند و این سند  غلامی را نسخهء خوشبختی ملت افغان جا میزنند، آقای نعیم بارز ( نویسنده دائمی افغان- جرمن) از همین قماش است. نعیم بارز در مطلبی که عنوان آن کذب محض و متن آن ، خواب وخیالی مضحک است ، در پراگراف اخیر چنین میگوید:
«در پایان مؤفقیت این توافقنامه را که از لحاظ دیپلماسی توسط آگاه ترین سیاست مدارها و میهن پرستانی چون محترم دوکتور رنگین دادفر سپنتا و محترم دوکتور اشرف غنی احمد زی و زیر نظر خردمندانه رئیس جمهور کرزی صورت گرفته به همه افغان های خواهان امنیت و صلح در افغانستان تبریک و تهنیت می گویم. »
عنوان مطلب مضحک ایشان چنین است:

«سرانجام رئیس جمهور کرزی خواست هایش را بر دولت امریکا قبولاند!»
اما واقعیت این است که سپردن مجدد پایگاه های نظامی به یک کشور خارجی ( حتا بصورت کوتاه مدت) چهره عنعنوی افغانستان صلحجو و غیر منسلک را عوض میکند و  مخالفان مسلح بیرحم و ارتجاعی  را قیافه ای مشروع، انسانی و نجاتبخش میدهد!
یک دولت ملی   پس از اعاده  استقلال و حیثیت کشور، می توانست ، بدون حلقه غلامی کسی را به گوش افگندن، از هند وچین و شرق و غرب ، برای عمران کشور ، سرمایه و ساز و برگ، جلب و فراهم کند ،چه حاجت به پکت و  پایگاه عسکری!
کار کرزی ، نه صلح و امنیت آوردن، بلکه فروش عریان خاک آبا و اجداد است:

 به عشق رياست ، وطن می فروشم
 وطن را چو يک پيرهن می فروشم


 من آن نره شيرم(!) که اولاد خودرا
 به روباه پر مکروفن می فروشم


 همه تاروپود کلاهم ، دسيسه است
 وطن را به زير چپن می فروشم !

 

 


بالا
 
بازگشت