خوشه چين

 

جبهۀ رستاخیزملی؟

علم را میتوان گدایی کردولی صلح گدایی نمیشود.صلح را باید که پیاده کرد،صلح جزراه تسلیم به اصول وقواعد ریخته شده توسط مردم ازقاعده به رأس قدرت است.نه فرمایشی ازرأس قدرت به سوی قاعده.هرزمانی که دولت ها راه آشتی با ملت هارا پیشنهاد داده اند.راه زوال درپیش گرفته اند.یعنی این توده ها بوده اند که صلح را اساس گذاشته اند.

مردم ازاشغال کشورم رنـــــج می برد

اشغال گرراضی است،فـراوان گنج میبرد

کشور جادۀ استراتیژیک کشورگشایان است

هدف را ازطـــــــــــــریق دریای پنج میبرد

بلی!هموطن عزیز:

انانکه((داخلی)) درموجودیت اشغال گران سود میجویند، ازمبارزگرفته تابه ارتجاع  مبلغین منافع کشوربیگانه اند.

رنج ما،همیــــن اکنون وا بسته بـــــه اشغال است

یگان کس نوکـــــــــــر،سگ وشگـــــر،شغال است

کی،جی،بی دیروز،را ببین،نوکر،آی،اس،آی گشتـــه

دوچشم داردآن بی حیا،دربالای چشمانش دوخال است

راه علاج

درسلسله جنبان بهارگلهارا سردرسـرهم دیـدم

چیده،پهلو به پهلو،همـــردیف،کنارهــم دیــدم

گــــــــــل مژه ،گــــل زرد،گــل رُز،گل ریحــان

نویسندگان،شاعران،ادیبان را شبیه شمع دیدم

 بلبلان«عیار» اطراف سبدگل،غزل خوانی داشتند

آزاده گان باوجدان را«لالۀ سرخ»محکـــــم دیدم

انسانهای شریف،ازهرگروه حلقه وارد درصحنـــه

مجاهد،شعلۀ جاوید،کلیه وطن پرست راتاپرچم دیدم

ملت گیرآمده درعذاب،گفتند رفع اشتباه ثواب است

زخــــم«انواع» جدایی را،بسته به مرهم دیــــدم

تیرپه هیـر،نکوننوات او«مرد»بگوگذشته راصلوات

،سرها را درحکم سرتعظیم به فرود روی گلم دیدم

بیرون شدن ازبحران را، نخبـــــگان مدد آمــــد آخر

بنیاد((رستاخیزملی))رسالت«عیاران»است،قدم دیدم

شمع دان آزادی است.هفت کوه بلند اومرد وطـن

قلۀ هفت کوه را،چراغ افروخته به غیر،ماتم دیدم

صف بسته اند،خنیاگران آزادی،یکی پهلوی دیگر

سرود آزادی خلـــــق را با آهنگ منظــــــــم دیدم

 استراتیژی ما

راه ما راه دورودرازاست.سفرحد اقل یک صد ساله را درپیش روداریم.تابه کشور،پیش رفته مترقی ومتحول،مستقل، آزاد غیروابسته برسیم،خط کشی های زمان امیرعبد الرحمن خان شمال جنوب،شرق وغرب ملغی اعلان می گردد.                                           ثمرقند وبخارا((پنجده))مشهد ونیشاپور،پشتونستان وبلوجستان،مردمان دارای دین وآیین وفرهنگ مشترک اند.درحافظۀ تاریخ ثبت است.                                                        اگراین طرف رانمی خواهی،آن طرف،کوشش کن درخانۀ زنبورهم دست نزن!

بدست آوردن آن همه بنیاد های((تاریخی،جغرافیایی، مادی ومعنوی)) که ازدیربعد بدین سومرحله به مرحله، ازما گرفته شده است.خاینین ملی وسیله شده اند وما را درمرزهای جدایی،مذهب شیعه وسونی،وانواع مرزهای تصنعی دیگرتا به الحال نگه داشته اند، مردم بیچاره درآتش این همه فتنه گری ها ی شوم می سوزند.مسؤلیت فرماندهی این وظایف بس سنگین وسترگ برسر شانه های،جسورترین، اصیل ترین ،دانا ترین،آگاه ترین،با تقوی ترین، فرزند ان کشور سنگینی نمی کند.وازدست دادن آن همه ناخواسته های سرحدی ،وقراردادن آن مسؤلیت دراختیار باشرف ترین وبا عزت ترین وبا فرهنگ ترین مردم این کشوردر جغرا فیای محدود،تصنعی که باعث جدایی((پشتونهای لروبر،تاجک های سه کشور، قزاق، قرغز، ازبک،ترکمن، های آن بر واین بر))میباشد.

تاکتیک ما

درآغاز،آزادی کشورازاشغال، وبعدش طی وطریق پله های،مراحل تکامل اجتماعی،بربنیاد سلسله مراحل تاریخی. همبودی وهمبستگی اقتصادی درسطح داخلی ومناسبات بین المللی،،خیزش  وپرش،ازوسایل اقصاد کهن برای گرفتن وسایل اقتصاد مدرن،با اصلوب قانونمندیهای علمی وتخنیکی،ترصد،پیش روی وعقب نشینیها ی مؤقت وگذرا.

هموطنان عزیز!سرزمین ما،سرزمین مهاجران است.مهاجرانی که درمدت جنگهای طولا نی،ازکشور بیرون رانده شده اند.بیگانگان را باید بیرون کشید،تاهموطنان ما دوباره به وطن آبایی خود برگردند.سرزمین ما سرزمین شهدا است که وارثان حقیقی آنها دروطن تسلط داشته باشند.نوکران بیگانگان را ازقدرت به زیر کشید.آنها با خونهای شهید انشان سرزمین سوختۀ خویش را آبیاری نمایند تاکه وطن شان دوباره سرسبز، وباغهای ویران شدۀ وسیلۀ دستان اجانب به تاکستان مبدل گردد.

«رستاخیز ملی»حرکت وجنبش وطن است

غریو،خلقها،زمان اوجش،نــاشکــــن است

نگویید که:

شعلۀ راشعله برسر،پرچمی را خاک برسر

جنبش،چپ تکه تکه،شیشۀ ناشکن است

وطن مادراست،جنبش چــپ وطن، فرزنــدان او

پیش قراولان رستاخیز((عیاران))یخ شکن است

عیاران محبت میدهند،به توبه اوبدون آنکه ازتوچیزی طلب نمایند. تا که قلبها را تسخیر ورام نمایند.

بگویید که زمان عوض شده:

وطن مادراست«رستاخیزملی»عـــــــــزت مادر

عزت مادردرصورت«هفت کوه» وطن است

به سیرت گربیابی،مادر وطن را انسان شریف

نخبگان رسالتمند جمع،روی فرش وطن است

گویند:

خلق این کشور،با توت وتلخوان ساخته اند

با چوب وتبرسرنیزه بردشمــــــن تاختـــه اند

روشن فکر،آن دوران باهمت وبامورال بوده اند

عزت وشرف وطن را دربدل پــــــول نباخته اند

یک دست ویک صداهمه بندۀ خدا است،چهاریار

این وطن خانۀ او،توومن است باهم ساخته اند

بدین حساب اکیداً پیشنهاد میگردد که تمامی،روشن فکران، شخصیت های مستقل،آزاد اندیش،اتحادیه ها ،گروه ها وحلقات واحزاب سیاسی راست وچپ، که به خاطر آزادی واعتلای کشور می اندیشند درچوکات جبهۀ(( رستاخیزملی))به خاطر آزدی واعتلای کشور،تنظیم وتکلیف خودرا روشن بسازند.عقیده برآن است که مرم افغانستان باید برای رسیدن به هدفهای ملی که باعث سعادت وآسایش فرد فرد مردم ما می گردد،انفرادی،یا گروهی متحد شوند. هدف:همه دریک جهت به منظورحصول استقلال، وانکشاف آتیۀ کشورباشد. موجودیت احزاب آن هم درافغانستان عقب نگه داشته شده ثابت ساخت که،تفرقه ها وتشتت ها را سبب شد،حزب به دوگره،به چهارگروه،وهشت گروه وگروه های دیگر، تا حدی که برسرکسب قدرت وبه دست گرفتن حاکمیت سیاسی  دعوا ها صورت گرفت وجنگها تاسرحد ویرانی کشور وتباهی ملت پیشرفت. اگرمیدان جاذبه را به کمک همدیگر وسیع بسازیم،امکان جنگ وستیز برسرقدرت ضعیف وحتی ازمیان برداشته میشود.

با احترام

 

 

 


بالا
 
بازگشت