ناصرکوشان

 

سوء اثرهای بزرگنمایی پاکستان در حل بحران افغانستان

ذیدخل بودن پاکستانی ها در قضایای افغانستان بعد از خروج نیروهای شوروی از افغانستان خیلی ها ملموس بوده ولی خام نگری سیاست ریزان خارجی ما در بزرگنمایی رول پاکستان در ارائه نسخه حل بحران افغانستان به این کشور بیشتر از پیش جسارت امتیاز طلبی ها و حتی درین اواخر فرمایش نظام سیاسی به افغانستان را داده است. متأسفانه مسؤلین درجه اول دستگاه دپلوماسی خارجی افغانستان تجویز لازم از آسیب پذیری های پاکستانی ها در منطقه نداشته و هر گاه فرمایش و تهدید از طرف پاکستان بالای ما تحمیل شده ، حکومت بی پاسخ و سکوت اختیار کرده است. خیلی هم مبرم است که اگر پاکستان قادر به تهدید امنیت ملی افغانستان و هم پیمانان استراتیژک ما است و هر لحظه دارد وحشت و تفرقه فرقه ای را در کشور ما دامن میزند ، درست در صورت موجودیت یک حکومت مسؤل و حاضر جواب در کابل ما هم هر لحظه با استفاده از شیوه های متعدد می توان امنیت ملی پاکستان را تهید بالقوه کرد تا اینکه انعطاف پذیری  لازم در سیاست خارجی این کشور در مقابل افغانستان بوجود آید.

به گونه مثال ، وقتی راکتی از طرف حزب الله لبنان و یا هم حماس بر اسرائیل شلیک میشود ، درست در یک عمل متقابل اسرائیلی ها همزمان مواضع حزب الله و حماس را هدف قرار می دهند ، این شیوه از لحاظ حفظ هویت ملی یک کشور و جلوگیری از حملات مشابه دشمن خیلی ها حایز اهمیت است ، چنانچه چند پیش وقت یک زندانی هندی در یکی از زندانهای پاکستان مورد ضرب و شطم قرار میگیرد و بلاخره به قتل میرسد ، درست همچو یک صحنه در یکی از زندانهای هند در برابر یک زندانی پاکستانی عملی می گردد. 

متأسفانه سیاسیون و نظامیان پاکستانی از شناخت دقیق که از اکثریت چهره های موجود سیاسی افغانستان دارند به بسیار ساده گی به احزاب مربوط به این اشخاص رخنه کرده و با هر کدام با کارت منحصر به فرد هر یک بازی می کنند. بدبختانه در طول 12 سال اخیر رئیس جمهور و اکثریت نزدیک او به بزرگنمایی پاکستان و لبیک گفتن به هر خواست نامشروع این کشور مقصر بوده و یکبار هم آسیب پذیری های این کشور را از دید افغانستان با سیاسیون و نظامیان این کشور برملا شریک ساخته نتوانسته اند.  هر بار به دامن پاکستان شتافتن ، گاهی به صدراعظم ، مذهبیون و نظامیان این کشور دست عذر دراز کردن و گاهی هم یگانه راه حل صلح پایدار در افغانستان را مبتنی بر عزم پاکستان دانستن خود به این کشور جسارت کاذب امتیاز طلبی ایجاد کرده است.  اگر پاکستان قادر به حل بحران افغانستان می بود باید تا حال مشکل اش را با طلبای پاکستانی یکطرفه میکرد که چنین نتوانسته است ، بنا قضیه پیچیده تر از آن است که تصور میشود. از طرف دیگر کشوریکه خود با یک تهدید روزافزون افراطیت پنجه نرم میکند ، هیچوقت مایل نخواهد شد تا مشکل کشور همسایه اش را بر مشکل داخلی اش ترجیح داده و آن هم در موجودیت منافع ملی اش در استقرار هرج و مرج در کشور همسایه مطبوع اش.

از یکطرف در طول تاریخ جهان همواره در اکثریت از کشورها گروه های باغی ، نظم عامه و استقرار نظام را تهدید کرده اند اما قاطعیت در رهبری این کشورها در سرکوب کردن قطعی این گروهک های آشوب گر رول مرکزی را بازی کرده و هیچگاه با یک دشمن قسم خورده و غیر عقلانی نمیشود از در عذر و امیتاز دهی پیش آمد. اگر حکومت های آینده افغانستان به این فکر باشند که دعوت های بی پاسخ به تجدید حملات مرگبار بر اهداف ملکی و نظامی طلبا و دیگر گروهک های یاغی خاتمه خواهد داد ، این یک تحلیل سطحی از بغرنج بودن مشکلات افغانستان و تقویت ذهنیت جنگی در این گروه ها می باشد.

مثال خوب در سرکوب کردن مخالفین درین اواخر برخورد دولت سریلانکا با ببرهای تامیل بود ، این گروه مانند مخالفین فعلی کشور دست به حملات انتهاری و تخریبی در سرتاسر این کشور و حتی کشور همجوار هندوستان میزدند و همواره نظم عامه و امنیت روانی جامعه را برهم می زدند ، طور که همه دیدیم ، نظامیان این کشور در یک اقدام بی سابقه در یک رویارویی از قبل طرح ریزی شده رهبر و تمامی یاغیان این گروه را نابود کرده و فعلا اثر از ببرهای تامیل دیگر دیده نمی شود ، حال اگر با همچون گروه های که هیچ تعهد به ارزشهای ملی یک کشور ندارند و دارند هر روز از مردم قربانی میگیرند راه جز ستیز و نطفه کنی به پیش گرفته نشود عاقبت امر یک اقلیت بی هویت درد سر اکثریت نفوس یک کشورخواهد شد که همین اکنون این حالت مصداق روان فعلی در کشور است.

در اخیر میخواهم وانمود سازم که از جمله وظایف مبرم نیروهای امنیتی یک کشور بخصوص اردو و نهاد های اطلاعاتی محاسبه دقیق از تمامی نیروهای آشوب گر در کشوربوده و بدون تعلل از تمامی حرکات مخرب امنیت ملی کشور در نطفه آگاهی حاصل نموده و دایره فعالیت را به این گروهک ها تنگ نمایند. در اکثریت از کشورهای جهان نهاد های امنیتی و استخباراتی کشورهای متذکره در مورد ساختار ، حرکات و نفوذ در بطن گروه های اخلال گر در کشورهای شان معلومات دقیق داشته و پلان های تخریبی این گروه ها را خیلی قبل از اجرایی شدن آن دفع می نمایند ، بوجود آمدن همچو ذهنیت در بین نیروهای امنیتی و استخباراتی افغانستان با همکاری مردم راه را بسوی مهار شدن حملات تخریبی در کشور هموارخواهد کرد.

 

به قلم :  ناصر "کوشان"

واشنگتن ، ایالات متحده امریکا

November 2013

  

 


بالا
 
بازگشت