محمدعوض نبی زاده

 

نا یب سالارمحمد حسین خان پیکارجوی رزمگاه میوند وغزنیگک

افغانستان مردان مبارزنظامی همراه با خصوصیات روحی , رزمی و اخلاقی منحصربه فرد که سرشار از غرور ,شکوه مندی , سر فرازی و جوانمردی  و قهرمانانی به سر بلندی و استواری کوه های بابا,هندوکش و پامیر  را در دامن خویش پروریش داده است. هر کدام ازین چهره های شا خص ضد استبدادی نقش ورسالت فدا کارانه وجا نبازانه خود ها را بطور شایسته ایفا ء نموده ، که درمیان مردم کشور، جايگاه فراموش ناشدني دارند . از جمله شاد روان  نایب سالار محمد حسین خان نيز يکي از بزرگمرداني است که نمي توان، مبارزات فداکارانه او را درجنگ استقلال طلبانه ی میوند وتار ومار نمودن لشکرامیر عبدالرحمن خان در نبردغزنیگگ را نا دیده گرفت. نا یب سالارمحمد حسین خان فرزند محمد بیگ مسکونه ی اصلی قریه سبز چوب ولسوالی جاغوری ولایت غزنی بوده است او بنا بر رشاد تی که داشت در جنگ میوند علیه قشون انگلیس شرکت نمود که با نشان دادن شجاعت و دلیری درین جنگ  باو جود انکه وی بشدت زخمی بود در جبهه ی جنگ باقیماند ودر ردیف غازیان محاز میوند مقام وموقعیت پیدا کرد .

 بعد از جنگ میوند نا یب سالارمحمد حسین خان  بخاطر تبارز شجاعت و دلیری اش درهنگام جنگ زبان زد جنگ اوران همان وقت قرار گرفت  و این شهرت نظامی او توجه امیر عبدالرحمن خان را بخود جلب نمود و امیرکابل , محمد حسین خان را اول به رتبه جنرالی ارتقا و بعدا به رتبه نایب سالاری ترفیع داد و او را به همراه پسر عمویش سردار محمد اسحق خان فرزند امیر محمد اعظم خان که بحیث حکمروای بخش شمال توظیف شد ه بود به مزار شریف اعزام و بر اساس فرمان امیرکابل نایب سالارمحمد حسین خان به صفت فرمانده و قوماندان  سپاه و لشکر سردار اسحق خان تعین گردید. امیر عبدالرحمن خان چهره ی جنگ طلب  و مستبد بود و برای نابودی حریف های سیاسی  مربوط به خاندان و نزدیکان خود نیزرحم نداشت وهموراره دست به اقدامات گوناگون سرکوب گرانه میزدکه از جمله برای نابودی سردار اسحق خان پسر عمویش که خود را مستحق  تاج وتخت کابل بشمارمیاورد دست به اقدام جنگی علیه پسرعمویش  زد که درین لشکر کشی دو پسر عمو , نا یب سالارمحمد حسین خان  در  راس  قشون منظم مردم هزاره  به صفت فرمانده لشکر سردار محمد اسحق خان حاکم بلخ که علیه امیر عبدالرحمن پسر کاکایش  اعلام جنگ نموده بود قرار داشت و نایب سالار غلام حیدر خان فرماندهی نیروهای  امیر کابل را به عهده داشت .

 بتاریخ 22 ماه محرم سال 1306 قمری جنگ شدیدی میان نیروهای  امیر عبدالرحمن خان و  لشکر سردار محمد اسحق خان به قوماندانی نایب سالار محمد حسین خان  در منطقه ی تنگی تاشقرغان که به محاربه ی غزنیگگ ولایت سمنگان شهرت  یافت  در گرفت ودر جریان این جنگ نیروهای نایب سالار محمد حسین خان بر لشکر امیر عبدالرحمن خان به فرماندهی نایب سالار غلام حیدر خان غا لب  و پیروز شده ولشکر امیر کابل را متلاشی نموده بود. نایب سالار محمد حسین خان بعد از پیروزی در نبرد غزنیگگ ولایت سمنگان  خواست  برای سردار محمد اسحق خان پیام پیروزی  و موفقیت نیروهایش را بوسیله قاصدی خبر دهد در حالیکه سردار محمد اسحق خان جریان جنگ را از نقطه ی مرتفع مشاهده میکرد اما از زیادت گرد و غبار که ازمیدان جنگ  بلند میشد رویداد ها را بخوبی تشخیص داده نمی توانست  هنگامیکه سپاهیان کابل  به سپاه سردار اسحق خان پیوسته بودند و افراد نظام میخواستند بسوی جایگاه او جهت ادای احترام بروند. ولی سردار محمد اسحق خان تصور کرد که سپاهیانش شکست خورده  و انان برای دستگیری او بسویش هجوم اورده اند  لذا او از ترس  پا به فرار گذاشت  و با یاران نزدیک  خود از انجا دور شدند که متاسفانه گریز  وفرار اشتباه امیزسردار محمد اسحق خان  بنام شکست او تلقی گردید بنا بر جبن وترسی  که این سردار ترسو وجبون داشت قبل از رسیدن قاصد به  قرار گاه او فرار را برقرار تر جیح داده وهمراه با نیروهای نزدیکش  بسرعت هرچه تمام بسوی  انطرف دریای امو گریز کرد و میدان جنگ پیروزشده و امارت بدست اورده ی افغانستان را براساس جبن وترس خود ازدست د اد.

 و این امر باعث شد  تا سپاهیان شکست خورده امیر کابل  مجددا دورهم جمع شده  وباعث  ضعف روحیه ی سپاه سردار اسحق خان گردید وهنگامیکه نایب سالار غلام حیدر خان فضا را این گونه دید  طور عاجل نیروهایش را مجددا بسیج کرده و حمله را بالای نیروهای نایب سالار محمد حسین خان شدت بخشید چون سردار اسحق خان از صحنه جنگ قبلا فرار نموده بود که باپخش خبر فرارسردار اسحق خان - عساکرداخل جبهه ی جنگ  همراه با نایب سالار محمد حسین خان مورال جنگی خودها را ازدست داده واکثرا رو به فرار گذاشتند  ودر نتیجه جنگ غزنیگک به نفع نایب سالار غلام حیدر خان خاتمه یافت .وقتی همه گریختند ولی نایب سالار محمد حسین خان منحیث فرمانده  و سپه دار توران زمین فرار از جنگ را عار و ننگ دانسته  و به تسلیم شدن  تن  میدهد .

                              یوسف ریاضی در کتاب بحر الفوائید   درباره شجاعت او چنین میگوید.

سپه دار توران محمد حسین                          چودیدانکه خصم امد از جانبین

                               به پیکار دشمن کمر بست باز                           که ناید شکستی به ان سر فراز

                                ندانست  که سردار بگریخته                          غم ودرد شان برهم امیخته

سپه سالارنام اور بی نظیر                            محمد حسین ان یل شیر گیر

بخود عیب دانست یا ننگ وعار                         که از نزد دشمن نماید فرار

      به تسلیم تن داد شد دستگیر                               مر اورا سپه دار جیش امیر

     نگه داشت با عزت واحترام                               بسا طی براو چید اندر خیام

نایب سالار محمد حسین خان بعد از تسلیمی به لشکر امیر عبدالرحمن به کابل فرستاده شد و مورد تحقیق قرار گرفت- ازینکه امیر عبدالرحمن خود او را به اطاعت از سردار محمد اسحق خان امر داده بود واز طرف دیگر نایب سالار غلام حیدر استدعای عفو اورا از امیر نمودوامیر از قتل او صرفنظر کرد. نایب سالار محمد حسین خان در قلعه ی فتوح کابل زندانی شد. بعد از مدتی  که او در زندان سپری نمود با استفاده از اسپان جرار کمند خاصه  که در نزدیکی های محبس  قرار داشت فرار کرده و در بخارا نزد سردار محمد اسحق خان فراری رفت و در همان جا مسکن گزین شد.

  امیر عبدالرحمن نیز در کتاب تاج التواریخ در رباره شجاعت و کار دانی نایب سالار محمد حسین خان مینویسد که سردار محمد اسحق خان کم جرئت بود چنانچه پدرش همین حالت را داشت.شخصا سردار اسحق خان جنگ نکرد ولی صاحب منصبان نظامی او اشخاص برجسته و منتخب بودند که خودم به محمد اسحق داده بودم ...... تماما اشخاص شجاع و مجری بودند مثل نایب سالار محمد حسین خان و کرنیل فضل الدین و دیگران.

چند تن از محاسن سفیدان جاغوری ازقول صفدر علیخان جاغوری از اسلاف مرحوم نایب سالار محمد حسین خان  روایت میکردند که بعد از رسیدن او در نزد سر دار محمد اسحق خان سالهای چندی را درکنار سردار مذکور در شهر بخارا زیست مینمود ولی در سالهای اخیر عمرش او با فقر وتنگ دستی مواجه گردیده بود. نایب سالار محمد حسین خان ه به سن  هشتاد ویک سالگی در شهر بخارا پدرود حیات گفت یادش گرامی  و روحش شاد باد.

   رویکردها ---. شماره ششم ماه قوس وجدی سال  1367 شمسی مجله غرجستان  ارگان  شورای  مرکزی ملیت هزاره.

                     کتاب ترکیب قومی در ساختار ملی مردم هزاره نوشته ی ج جلال اوحدی.   

 

                          برخی یادداشت های شخصی صاحب قلم.                          بیست وچهارم - ماه – نوامبر- سال - 2013

 

 


بالا
 
بازگشت