نامه ی سرکشاده به آقای بارک اوباما،رئیس جمهورِ امریکا

 

آقای رئیس جمهور ! با ابرازسلام واحترام به جناب شما، ما جمعی ازفرهنگیان وروشنفکران افغانستان می خواهیم دید گاه ها ونظریات خود راجع به اوضاع کشورمان را که درآن امریکا نیزدرگیرشده است،باجناب شما درمیان بگذاریم.ازنگاه ما، کشورشما که درسال2001، بخاطر جنگ علیه تروریسم ،تحقق دموکراسی،حقوق بشروحکومت قانون، اداره ی تروریستی ای طالبان- القاعده را برانداخت.درحقیقت،اقدام بجا ودرستی کرد که مورد ستایشِ جهانیان بویژه مردم ، فرهنگیان وروشنفکران افغانستان قرارگرفت.متاسفانه،پس ازبراندازی آن اداره ی تروریست پرور،سیاست کارانِ نا بکارومتعصب، مدیرانِ نادان ، جنگ سالارانِ تباه کار، اِن جی اوکا ران وقاچاقبرانی به قدرت رسیدند که خلاف اهداف اعلام شده ی جامعه ی جهانی عمل نموده، باعث نا امید ی مردم وفربه شدنِ تروریستان شدند. ازاین رو،اکنون میوه ی تلخِ کارکرد غیردموکراتیک آن تیم نابکار را مردم افغانستان وجامعه ی جهانی می چینند! زمانی که ازکارکرد نا مردمی ای دسته ی فاسد حاکم برکابل سخن به میان می آید،به این معنا نیست که کارهای سازنده ی در افغانستان نه شده است.بلی، کارهای دربخش های دولت سازی وبازسازی صورت گرفته است که درمقایسه باکمک های جامعه ی جهانی، ناچیزمی باشد.ازسوی دیگر،کاستی ها وکم کاری ها درعرصه ی حکومت داری وبهره برداری های ناروای زورمندانِ دولتی ازموقعیت شان، بحرانِ اعتماد درمنا سبات حکومت ومردم ایجاد کرده است. بحرانی که با نزدیک شدنِ زمان بازگشت نیروهای نظامی “ناتو”و”آیساف” ازافغانستان، تروریستان راگستاخ وباعث ایجاد سردرگمی درمیان افغان ها شده است.روشن است که چنین حالتی،دستاورد جامعه ی جهانی را پس از2014، دچارتهدید می نماید. دراین باره که سیاستِ افغانی جامعه ی جهانی به حکومت داریی خوب وریشه کن کردن تروریسم نه انجامیده وفساد  مالی گسترده درحکومت کابل ناامیدی درمیان افغان ها ایجاد کرده است،اکثرآگاهانِ افغان،به این باوراند که حکومتِ فاسد کرزی مسئول درجه اول می باشد. بنا براین،اجازه بدهید مطا لبِ زیر را که به فایده ی هردو کشور می دانیم ، حضورشما پیش کش نمائیم.

پیشترازهمه، لازم می دانیم نگاهی به ریشه ی دشواری های کنونی افغانستان که کشورشما درآن گیرافتاده وبا وجود هزینه های بی شمارمالی ازجیب مالیه دهند گان امریکای دستا وردی بسیارشکننده دارد، بیند ازیم.ازاین سبب، می خواهیم  به آگاهی جناب عالی برسانیم که ریشه ی مشکلاتِ کنونی افغان ها وجامعه ی جهانی درافغانستان،سیاست بازان واطلاعاتی های افغانِ استخدام شده توسط دستگاه جاسوسی پاکستان / آی اِس آی می باشد که با ابرازوفاداری به واشنگتن وخد مت گاری به اسلام آباد،هم به ویرانگریی پاکستان درافغانستان کمک کردند وهم توسط جورج بوش درکابل به قدرت نصب کرده شدند. افرادی بظاهردموکرات وتکنوکراتِ  بی خبرازبروکراسی که بخاطرندا شتن پایگاه مردمی، مجبورهستند زیرچترحمایتی شما با شند؛ اما کارکرد شان تا کنون به سود تروریسم ،ورشکستگی سیاست افغانی جامعه ی جهانی ونا امید یی مردم افغانستان، تمام شده است.به سخن دیگر،این ها کسانی می باشند که جیب خود را ازکمک های امریکا پُر وکار برای طالبان و پاکستان می کنند. دراین زمینه که، این قبیله گرایانِ تمامیت خواه دراطلاع دهی وکمک رسانی به امریکا وفاداربودند یا به پاکستان،ازبحث ما بیرون است.اما،این قدرگفته می توانیم که تاکنون به سود پاکستان وزیان امریکا وافغانستان عمل کرده اند!

بنابراین، می خواهیم با یاد آوری ازنام آن ها، نامه را دنبال نمائیم:اشرف غنی احمد زی، رحیم وردک،حامد کرزی،انوارالحق احدی،هدایت امین ارسلا وزلمی خلیلزاد(اگرچه نفراخیری وابسته به آی اِس آی نیست، اما بخاطرگرایش تمامیت گرایانه ی سمتی،کمک به نوکران پاکستان نمود) و…که همگی دارای ذهنیتِ تمامیت خواهانه ی گروهی- قومیمی باشند؛ دررابطه به مسایل ورخدادهای افغانستان، به شبکه ی اطلاعاتی کشورشما، دروغ گفته وضع غیرقابل پیش بینی- کنونی را ایجاد کرده اند.وضعِ نا امید کننده ی که درصورت ادامه، فروپاشی ای حکومتِ کابل وشکست جامعه ی جهانی وپیروزیی تروریسم را رقم می زند.جالب این است که،این ها دیگرگرایش های سیاسی افغانستان را که خواستاردوستی با امریکا میباشند؛ دشمن، و تنها خود را که هیچ نوع پایه مردمی ندارند، دوست امریکا معرفی کرده اند. قابل یاد آوریست که، مردم افغانستان با اکثریت قاطع از روند دموکراسی و حضور نیرو های  جامعه جهانی در مبارزه علیه تروریزم حمایت می کنند. متآسفانه، اشخاصی که در   با لا ازآن ها نام برده شد، مردم افغانستان را منحیث تهدید به شما معرفی کرده ودر صدد امتیازطلبی شخصی وگروهی خود شان از جامعه ی جهانی می باشند.

آقای رئیس جمهور! بخاطرترکیبِ شکننده ی قومی وحکومت های نا سا زگار با خواستِ قوم ها، افغانستان آزمون های تلخی را پشت سرگذاشته است که برای بهبود سیاست افغانی کشورتان، آگاهی جناب شما درزمینه خالی ازفایده نخواهد بود. بطورنمونه،ا زنگاه تاریخی، زمانی که عرب های اموی درخراسانِ بزرگ که افغانستان کنونی مرکزآن می باشد، دست به تعصبات قومی- زبانی زدند، فارسی زبان های خراسان  زیرفرماندهی ابومسلم خراسانی دست به خیزش زده امپراتوریی آن ها را سرنگون، ونخست، باعث برآمدنِ عباسیان؛ ودوم، باعث قدرت گرفتن خانواده های بومی ای بویه، صفاری، طاهری، فوشنجی، سامانی، غزنوی وغوری شدند. ازنظرتاریخی- سیاسی، جای فخر است که خانواده ها ی نامبرده حکومت های را شکل دادند که بسیارپیشرفته ترازحکومت های عربی بودند. بدبختانه، پس ازهجوم چنگیزخان که خراسان ازنظری تمدنی- فرهنگی ضعیف شد، مدت ها این منطقه گرفتارحکومت های خان خانی گردید. پس ازآن، روسیه ی تزاری وهند بریتانیا به بازیی بزرگ درمنطقه دست زدند که دستاورد آن ها حکومت متعصب وستمگر امیرعبدالرحمن خان وخانواده ای اوبود. با این که حکومت خانواده ی نامبرده مدتِ نیمه سده دوام کرد، اما، زمام داریی او، پسرونواسه اش ازنظرساختاری-اقتصادی-فرهنگی دستاوردی ناچیزی داشتند که علت آن ،نابکاریی حکومت ها وتناقضات قومی- قبیلگی ای جامعه بود.

درنتیجه، دراخیردهه ی سوم سده ی بیستم، اول،تاجیک ها وپشتون های غلجای حکومت امان الله خان را سرنگون کردند وسپس نادرخانِ محمد زای به کمکِ هند بریتانیا، حکومت حبیب الله کله کانی تاجیک تباررا برانداخت وخانواده ی نادرخان پس از 49سال حکومت که شیوه ی حکومت داریی آنها عبدالرحمن خانی وقوم- قبیله گرایانه بود، توسط حزب دموکراتیک که اکثریتِ هیئت رهبریی آن راپشتون های غلجای بدوش داشتند، برانداخته شد. زمانی که حزب دموکراتیک بخاطرکشمکش های درونی که ریشه دربرداشت های ایدئولوژیک وتفاوت فرهنگ های- شهری- روستای- قبیلگی- قومی وخیزش مذهبی داشت، به تشکیل حکومت باثبات وتامین کننده ی منافع شوروی، موفق نشد؛ ازاین رو، مسکودرهفته ی پسینِ ماه دیسامبر1979،به اشغال افغانستان دست زد.شایان توجه است که، ترکیب ناهماهنگ قومی وگرایشات ایدئولوژیک- قبیلگی ای گروهِ حاکم، هم باعث فروپاشی ای حکومت ها وهم باعث ایجاد دشواری برای حامیانِ بیرونی ای آنها ومردم افغانستان شده است. وضعی که اکنون درافغانستان، قابل دید می باشد. ازهمه مهم تراین که، سیاست افغانی مسکو، درجهت تضعیف پاکستان به حمایت ازقبایل پشتونِ غلجای که60درصد نفوسِ پشتون های افغانستان راتشکیل میدهند،بود. درواقع،سیاستِ افغانی اتحاد شوروی ازاین سبب شکست خورد که درجامعه ی چندقومی ما به سود قوم پشتون کارمی کرد.ازاین رو، گرایش حکومت به سوی بی موازنگی قومی سبب شد که مبارزانی ازتاجیک ها،زیرفرماندهی (احمدشاه مسعود، اسماعیل خان)،ازبک ها، زیرفرماندهی (ژنرال دوستم)،هزاره ها،زیرفرماندهی (کشتمند ومزاری) وپشتون های محمد زای، زیرفرماندهی(ملانقیب الله آخوند زاده، فرمانده جهادی قندهار، ژنرال علومی وژنرال اکرم،فرمانده قول اردوی قندهار)،حکومت طرفدارمسکو، زیر رهبریی داکترنجیب الله را برانداختند.

پس ازفروپاشی حکومت وابسته به شوروی درکابل، بازهم گرایشات قومی- ایدئولوژیک درساختارهای گروهای جهادی، سبب جنگ های باهمی  آن ها شد که نتیجه ی آن ویران شدن کابل وبرآمدن طالبان ازشاخه ی قبایل غلجایی- پشتون به کمک پاکستان وعربستان بود که دربرابرآن ها، فارسی زبان ها،ازبک ها،هزاره ها وبرخی پشتوزبان ها، دست به ایستادگی زده مانع تحکیم سلطه ی زمین سوخته ی طالبان القاعده- آی اِس آی شدند.

جناب رئیس جمهور! آنچه که بازتاب داده شد، نماد وضعیتِ پیچیده ی چند قومی- چند مذهبی افغانستان با چنان پیشینه ی می باشد.پیشینه ی که جامعه ی جهانی وحکومت قبیله گرا- مافیازده ی کرزی را بادشواری های کنونی روبروساخته است. ازهمه اندوه بار تراین که، حکومت قبیلگی- جنگ سالاری- مافیایی کرزی قصداً به دشواری های جامعه ی جهانی درکشور ی باچنان پیشینه ی بی اعتمادیی قومی- سیاسی افزوده است.

جناب رئیس جمهور! دقت نمائید که کشورشما وحکومت فاسد کرزی باچه دشواری های درافغانستان روبرومی باشند! دشواری های که اتحاد شوروی وحکومتِ دست نشانده اش رابه شکست واداشت واکنون جامعه ی جهانی رابه چالش گرفته است! همچنان، توجه داشته باشید که پس ازفروپاشی رژیم کمونیستی درماه آوریل1992،پاکستان درجهت برآوردن منافع نا پاک خود،اختلاف پشتوزبان- دری زبان وایران کشمکشِ سنی- شیعه را درجهتِ تعمیق بحران درافغانستان براه انداختند؛ و افرادی متعصب ونالایقی که که پس ازبراندازیی اداره ی طالبان، درماه ژانویه2002، درکابل به قدرت بالاکشیده شدند، بخشی ازبرنامه ی جنگ اندازیی قومی- مذهبی ای پاکستان وایران، بویژه اولی، درکشورما بودند.ا فرادی پس مانده ونابکاری که بخا طرفساد وسوء استفاده ازقدرت وفایده رسانی به طالبان، بد شواری های جامعه ی جهانی درافغانستان افزوده اند.اکنون که، درکنارپیچیدگی ای ترکیب قومی افغانستان، ازمتعصبان نام گرفته شد،لازم است که کارنامه وپایگاه مردمی شان هم بازتاب داده شود. همین که کرزی، پس ازنصب شدن به قدرت، نیازبه نگهبا نانی امریکای داشت وتاکنون نتوانسته است بدون کمک ناتو- آیساف به قندهار، جای پیدایشِ خودش برود، دال براین است که کشورشما در جامعه ی با چنان پیچید گی ای قومی، بالای چه کسی وهمراها نِ قبیله گرا – پس مانده اش که پایگاه مردمی- صفری دارند، حساب با زکرده است؟ جالب این است که کرزی  وخلیلزاد ودیگرتکونوکرات های نادانِ همکارشان این ذهنیت را درافغانستان ومحیط دیپلماتیکِ مقیم کابل پراکنده اند که امریکا طرفدارحکومت پشتوزبان ها می باشد؛ ودرمیان پشتوزبان هاهم دیدیم که، این واپس گرایانِ تمامیت خواه؛ بجای تقویه ی حکومت مرکزی، باعث فربه شدنِ دوباره ی تروریسم طالبانی شدند. درواقع،کارکرد نادرست این تمامیت خواهان سبب شده است که افغانستان افزون بردست وپنجه نرم کردن با طالبان، گرفتار فاسد ترین دستگاه های اجرایی، عدلی وقانون گذاری شود.

اگرکمی به پیشینه ی سیاهِ این پس مانده های تمامیت خواهِ دارای وفاداریی چند گانه به منابع اطلاعاتی – بیرونی نگاه کنیم، روشن می شود که پیش ازنصب شدن به قدرت، آن ها به هدایت آی اِس آی، این وظیفه را درواشنگتن ولندن بدوش گرفته بودند که به شبکه های اطلاعاتی امریکا وانگلیس، راجع به افغانستان گزارش های نا درست داده باعث عدم همکاریی آن ها با افغان های غیرپشتوزبان وپشتوزبانِ مخالفِ طالبان- القاعده وآی اِس آی، شوند. درعوض، نظامی های پاکستانی برای آنها وعده داده بودند که پس ازبراندازیی غیرپشتون های مخالفِ طالبان والقاعده، بویژه تاجیکان، کمک به قدرت گیریی آن ها درکابل نمایند. سیاستی فریب کارانه ی که بجای نصب آن ها بقدرت،افغانستان را به پایگاه تروریسم جهانی مبدل کرد وتروریسم هم در11سیپتامبر2001 وپس ازآن، دروازه ی هرامریکای راتک تک و افغان ها وامریکای ها را زیانمند ساخت! ازاین رو، برای روشنی اندازیی هرچه بیشتر، ازکارنامه ی دیروزِاین قبیله گرا های دوگانه باز می آغا زیم تا به شناختِ کارنامه ی کنونی شان که به فربه شدن دوباره ی تروریسم زیراثر پاکستان، کم نتیجه شدنِ سیاست افغانی ای جامعه ی جهانی و لرزان شدنِ نظم نیم بندِ کشورما انجامیده است، هرچه بهترآشناشوید!

جناب رئیس جمهور! واقعیت این است که، این واپس گرایان پس ازنصب شدن به قدرت، دراول ماه ژانویه ی2002،برخلاف خواست جامعه ی جهانی وافغان ها،بکارهای زیردست زدند:

نخست، برنامه ریزی نمودند تا به کمک جبهه ی جهانی علیه تروریسم، بویژه امریکا، نظام سیاسی ای تک قومی- تک صدای را با دورساختن سیاست کاران، فرهنگیان وروشنفکران قوم های غیرپشتون که اکثریت قاطع جامعه ی افغانستان را تشکیل میدهند، دوباره روی صحنه بیاورند.سیاست دشواروبد فرجامی که مردم افغانستان، آن را پس ازآزمون های درد ناک، پشت سرگذا شته بودند.

درادامه ی سیاست نا مبرده، تکنوکرات های نام نهاد ومتعصب نصب شده دردستگاه ریاست جمهوری ووزارت ها، بدومین کارخود دست زدند که با هزینه ی پول های گزافِ مالیه دهند گانِ کشورهای غربی، تصویب یک قانون اساسی تمرکزگرا، مانند قانون های اساسی استالین ،هتلروپل پت، وتحمیل آن برمردم افغانستان می باشد. قانون اساسی ای که در 52ماده ی آن پس ازتصویب گردهمای بزرگ، توسط این متعصبان، تغییرآورده شد. تغییرقانون ستیزانه ی که که درهرجا معه ی دموکراتیک، دست     اند رکا رانِ آن باید داد گاهی وبزندان فرستاده شوند. طرفه این که، قسیم فهیم، یونس قانونی وعبدالله، ازبقایای شورای نظار، باخیانت به غیرپشتون های افغانستان، در تصویب قانون اساسی که  قدرت را کاملاً به تمامیت خواهان پشتون می سپرد، کمک نمودند تا خود معاون ،رئیس تشریفاتی پارلما ن ووزیرشوند. زمانی که قانون اساسی  نا مبرده به اجرا درآمد، یا افغانستان، زیرنام دموکراسی، دارای قانون اساسی ای ناسازگار بادموکراسی شد؛ پشتونیست های کثرت گرایی ستیز  وارد برهه ی سوم کارنامه ی غیردموکراتیک خود شدند که حاکم کردن برتریی قوم شان بر نهادهای دولتی می باشد. دراین راستا، واپس گراترین ومتعصب ترین افرادِ وابسته به قبیله های پشتون ازدرون افغانستان،ازپاکستان وکشورهای غربی وارد کرده شدند تا قبیله گرایی درحکومت تنومند وملیت های غیرپشتون درساختاردولت کمرنگ کرده شوند. بطورنمونه، یوسف پشتون ازپشتونیست های واپس گرا،زلمی هیواد مل، کمونیستِ قبیله گرا، فاروق وردک ،عمرزاخیل وال،عمرداود زی وکریم خرم، از بنیاد گرایانِ پشتونیستِ حزب اسلامی حکمتیار، جیلانی پوپل، افغان ملتی و…دردستگاه دولت گرد آوری ، تشویق وکمک شدند تا یک حکومتِ قبیلگی ای غیرپشتون ستیزرا با شعاردموکراسی درجامعه ی چند قومی افغانستان استوارنمایند. ازهمه مهم تراین که، این دسته ی قرون وسطایی ازروزِ نصب شدن به قدرت تاکنون، بجای مبارزه علیه تروریسم،علیه غیرپشتون ها مبارزه کرده اند.اگرامروز، طالبان دوباره به بخش های ازولایت های جنوب غرب- جنوب شرق افغانستان بازگشته اند،عامل آن کمکی می باشد که این تاریک اندیشان به آن ها کرده اند، نه  پایگاه مردمی شان! طرفه این که، این قبیله گرا ها، بدون اجازه ی آی اِس آی، به ولایت های خود رفته نمی توانند! بطورنمونه، رحیم وردک، وزیرپیشینِ دفاع ومشاورکنونی کرزی، فاروق وردک، وزیر معارف وکریم خرم، رئیس دفترکرزی، هرسه ازولایتِ وردک می باشند، اما به آن ولایت رفته نمی توانند؛ ودیگروزیران قبیله گراوتمامیت خواه حکومت کرزی، هم مانند هم فکرانی وردکی شان به ولایت های خود سفرکرده نمی توانند! ازهمه خنده دارتراین که، بجای این که به ولایت های خود رفته علیه تروریسم مبارزه نمایند، درکابل،باهزینه ی کمک های جامعه ی جهانی، به اختلافات قومی- زبانی دامن زده درجهت ناتوان سازیی دولت وتقویتِ طالبان کارمی کنند.دریک مورد دیگرهم، یعنی حمله درپوششِ خودی ها علیه ارتش، پولیس وامنیتی های افغان، ناتووآیساف، آگاهانه در گزینش وکارگماریی حمله کننده ها، دخیل می باشند.بطورنمونه، وزارت معارف زیرپوششِ مدرسه های اسلامی، ازپول مالیه دهندگان امریکای، طالب وتروریست پرورش میدهد. درواقع،ا ین ها جیب خود را ازکمک های جامعه ی جهانی پُر وکار برای طالبان می کنند.ازجانب دیگر، درهزینه ی کمک های اقتصادی جامعه ی جهانی در12سال گذشته، این آقایان بخش بزرگ کمک های بیرونی ومنابع درونی کشورما را بدلیل  قومی- قبیلگی ، درجنوب وجنوب شرق کشور،در پروژه های هزینه کرده اند که،یا توسط طالبان ویران شده است، یا مقداربیشتری پول های واریزشده درپروژه ها را خود به جیب زده اند.

جناب رئیس جمهور! آیا این عمل سمت گرایانه، بی عدالتی به دیگربخش های افغانستان که باربزگ جنگ علیه تروریسم را بدوش می کشند، نمی باشد؟ ازاین سبب، جزچند سرک بی کیفیت، دردیگربخش ها، کارهای بنیادی نشده است که وضع تاسفبارشاهراه وتونل سالنگ، نماد آن می باشد. باوجود سمت گرایی درهزینه ی کمک های جامعه ی جهانی وناتوانی ای سمت گرایان درپیدا نمودنِ پایگاه مردمی درولایت های هم مرزپاکستان، می بینیم که برای انتخابات ریاست جمهوریی سال آینده، کسانی می خواهند کاندید شوند که هم مسئول این همه حق تلفی ها می باشند وهم نمی توانند به ولایت های خود سفرنمایند! 

باتوجه به کارکرد نامردمی ای متعصبانِ سمت گرا که بازتاب داده شد، برای فرهنگیان وروشنفکران این سوال مطرح شده است که آیا با شیوه ی غیردموکراتیک وتمامیت خواهانه ی حکومتِ کرزی، می توان جامعه ی افغانستان را ازچنگال تروریسم وپس ماندگی بیرون وبه سوی دموکراسی،تحقق اعلامیه ی جهانی حقوق بشر،حکومت قانون وآزادیی بیان که خواست کشورهای کمک کننده نیزمی باشد، رهبری کرد؟ واقعیت این است که هیچ گروهی به اندازه ی تمامیت خواهان،جنگ سالاران وقاچاق چیانِ نصب شده بقدرت درافغانستان، با دموکراسی و حقوق بشر،بویژه حقوق زن وحکومت قانون دشمنی ندارد! اگرمبارزه علیه حقوق بشریی افغان ها، بویژه حقوق زنان درکشورما به اوج رسیده است، بدون گمانه زنی، باید عامل اصلی آن را دررفتارمتعصبانِ حاکم، تفنگ داران ومافیای همکارشان جویاشد! بنابراین، تمامیت خواهانِ سمت گراوبریده ازمردمِ سمت خود اززمانِ نصب شدن بقد رت تاکنون، بجای کوشش درجهت اداره سازی،حکومت قانون ومبارزه علیه تفنگ بدستان، غاصبانِ دارای های عامه ودولتی ومافیای مواد مخدر،علیه دموکراسی وحقوق بشر،بویژه نقش دیگرقوم ها، درساختاردولتی مبارزه کرده اند.ازاین رو،پیا مدِ کارکرد آن ها، ازدونگاه برای تهیه کنند گانِ این نامه دارای اهمیت می باشد:نخست،برایی دارودسته کرزی،تمامیت خواهی وتقویت نمایشی زبان پشتو،نتوانسته کمک به محبوبیت آن ها درمیان پشتوزبان ها نماید.زیراکه، قوم وزبان برای این سمت گراها، نه احساس وپیوند زبانی – عاطفی- هویتی که درصورتِ دیگرستیز نشدن پسندیده می باشد،بلکه به ایدئولوژیی سیاسی ای نابرد بارتبدیل  وباعث ناتوانی حکومت درجامعه ی چند قومی ما و تقویه ی طالبان والقاعده  شده است.دوم، تمامیت خواهانِ مستقردردستگاه دولت؛بجای این که، درجهتِ استوارسازیی نهادهای دولتی ،علیه تروریسم وتاریک اندیشی مبارزه نمایند،به جنگ علیه غیرپشتون ها،بویژه تاجیکان دست زدند.کارکردِ مردم ستیزانه ی که همسویی شکننده ی مردم را ناتوان وکمرطالبان وپاکستان را درکشورما، بسته است. افزون براین ها، دوکارننگینِ زیرنیزتوسط متعصبان تاریخ زده روی دست گرفته شد: نخست، خلاصه کردن نقش تاجیکان دربخش های کم اهمیت قدرت دولتی به یک جناح کوچک وبی دانش از تفنگ دارانِ فاسد وغارتگرِ بازمانده ازدوره ی جنگ علیه طالبان.درواقع،این گونه خلاصه کاریی نا روا، جنگ علیه دیگرتاجیکان،بویژه جامعه ی فرهنگی- روشنفکریی آن ها راکه نیروی بزرگِ فکری- سیاسی درافغانستان می باشند، درپی داشت. بنابراین، زمانی که حکومت کرزی باقوم گرایی نرم وریاکارانه، برای مهارروشنفکرانِ تاجیک، هزاره وازبک وبخشی ازفرهنگیان پشتون که به دموکراسی و حقوق بشرباوردارند، ازبقا یای تفنگ دارانِ نام نهادِ جهادی ای غرق درفساد ونادانی بهره برداری می کند، دال براین است که این دستگاه فاسد بیشترازدیگرقشرها، آگاهان ، فرهنگیان وروشنفکران را دشمنانه، هدف گیری نموده است! بطورنمونه، نخست، دارودسته ی غارتگروزمین خوارفهیم وکریم خلیلی، به حیث نمایند گان تاجیکان وهزاره ها، توسط کرزی توظیف شدند؛ ودرگام دوم،استخدام و سرزنش ازبک ها بنام ملیشه،دردستورکارفاشیست ها قرارگرفت.البته، برخورد باهزاره ها که ازتبعیض دوچندانِ مذهبی- نژادی رنج می کشند، بهانه ها ودلیل های دیگری، ازجمله پیوستگی ای مذهبی به ایران را نیز دربردارد؛ ایرانی که کرزی پشتون تبا ر ودیگرمقام های بالایی پشتوزبان درحکومتش درسال2010،ازمعاش بگیران آن ازآب درآمدند که جناب شما درجریان هستید!

جناب رئیس جمهور! ما بخوبی می دانیم که دارودسته ی تمامیت خواهِ گرد آمده درحکومتِ کرزی، مبارزه با دیگرقوم ها را به این خا طرروی دست گرفتند تا دوکارزیررا به کمک جامعه ی جهانی انجام دهند: نخست،مانند گذشته، حکومت تک قومی برقرارنمایند.دوم، درصورتی که دراین امرموفق نشوند، جاده سازی برای بازگشت طالبان کنند. سیاستی که تاکنون ادامه دارد. چون بسیاریی قبیله گرا ها، ازجمله خود کرزی، پیشترعضوطالبان بودند، بنابراین، راه هموارکردن برای طالبان یک فریضه ی قبیلگی به نظرمی رسد. بطورنمونه، کرزی درسفراخیرخود به پاکستان، هدایت های ازآی اِس آی گرفته است که باتغییربرخی چهره ها دردولت، ازجمله، وزیرداخله واقوام وقبایل ورئیس امنیت ملی، آغازشده است. هدایت های که عملی کردن آن ها درکوتاه مدت ، ماندن خودش را درقدرت تضمین می کند؛اما دربلند مدت، بازگشت طالبان را درجهت منافع پاکستان وزیان افغان ها وامریکا ممکن می سازد. درغیرآن،اخلال گری درفرایند برگزاری انتخاباتِ ریاست جمهوری که گردهمایی سمتی درجهت تعویق انتخابات تاسال2018، نمادِ آن وکمک به بازگشت طالبان  که خواست پاکستان ومخالف منافع افغان ها وجامعه ی جهانی می باشد.درواقع، این گونه تغییروفاداری برای قدرت وثروت ،ازسنت قبیلگی برمی خیزد.ازاین سبب که، تغییر وفاداری بخاطرپول وقدرت جزءِ جدایی ناپذیر سنت قبیلگی می باشد که تجارب تلخ بریتانیای کبیرواتحاد شوروی درافغانستان گواه آن می باشد

جناب رئیس جمهور! امیدوارهستیم که کشورشما ازتجارب تلخ هند بریتانیا واتحادشوروی درافغانستان ، بهره برداریی درست کرده بتواند.

  ازآنجا که، حکومت های نامردمی افغانستان متکی برقدرت های بیرونی مانند،هند بریتانیا واتحاد شوروی بوده ودرزیرسایه ی آن ها علیه مردم ،بویژه اقوام غیرپشتونِ کشور زورگفته اند که اخیرین زورگویی را طالبان به کمک ارتش پاکستان ودالرهای نفتی شیخ های عرب کردند. اگرزیان های زورگویی حکومت های واپس گرا را دربخش های گونه گون جامعه ی افغانستان ارزیابی ومقایسه نمائیم، بدون شک، بیشترازدیگربخش ها، درعرصه ی زبان وفرهنگ زیان بارتمام شده است. چون حکومت های تمامیت خواه- سمتی ای پیشین، بخاطرحضورنیرومند فارسی زبانان وزیرساختِ تاریخی- فرهنگی- زبانی ای آن ها، نتوانسته بودند نهادهای دولتی را پشتونیزه نمایند. بنابرآن، متعصبانِ گرد آمده درحکومت قبیلگی  کرزی درزیرسایه ی ناتو وکمک های مالی- سیاسی ای جامعه ی جهانی، دست بکارشدند تا ماموریت ناکام پد رانِ  واپس گرا- متعصب خود را پیروزنمایند.اینجا است که برنامه ی دیگرستیزانه ی آن ها وارد چهارمین برهه ی خود، یعنی پشتونیزه کردن وزارت های زیراداره شان می شود.دراین راستا،دستگاه ریاست جمهوری، وزارت های مالیه،تجارت،معارف،مخا برات،خارجه،داخله ودفاع تا اندازه ی زیادی درسطح بالاپشتونیزه وازکارمندان نادان ،متعصب ومتمایل به طالبان پُرکرده شدند واگردرپست های چندی درنهادهای نامبرده، غیرپشتون ها باقی ما نده اند،آن پست ها بی اهمیت می باشند.جالب این است که،پشتونیزه کاری درزمانی صورت می گیرد که قبیله گرایان، هم ازوحدت ملی سخن می گویند وهم ازجا بجا شدنِ افراد کارشناس ودموکرات دیگرقوم ها حتا قوم خود شان درساختاردولت هراس دارند.همچنان، همکارانِ بالادست وزیردستِ این قبیله گرایان باکمای کردن معاش های دالریی ماهوارِ چندین برابرِمعاش های ماهواردیگرکارمندان دولت،درسه خط، بکارگماشته شدند:نخست،شماری ازآن هاهوشیارانه به نفع طالبان کارمی کنند.دوم،شماری دیگری آن ها درسفارت های خارجی درکابل وسفارت های افغانستان دربیرون می کوشند ازراه های گونه گون هم اطلاع رسانی ای دروغ نمایند وهم مانع کاریابی ودریافت بورس های تحصیلی برای غیرپشتون ها شوند.سوم،دسته ی سوم آن ها درپوشش نهادهای پلیس،دفاع وامنیت، دست به ترورعلیه نیروهای جامعه ی جهانی وافغانی می زنند.این است وحدت ملی خواهی ازگونه ی  دارودسته ی کرزی! برای همه ی آگاهان علوم سیاسی وجامعه شناسی روشن است که پدیده ی ملت، به معنای کنونی اش ازانقلاب فرانسه ریشه گرفته است؛ ودرکشورهای پس مانده، ملت سازی تنها باتوزیع عادلانه ی ارزش های مادی ومعنوی درمیان مردم توسط دولت میسرمی شود.به سخن دیگر،درصورتی که درجامعه ی چند قومی افغانستان،حکومت بازتاب ترکیب اجتماعی شود،گام نخست، درجهتِ ملت سازی برداشته می شود.آزمونی که فاشیست های دیروزوامروزافغانستان، برضد آن کارکرده ومی کنند.فاشیست های دریشی پوش وریشو- طالبی که دیروزبه کمکِ هند بریتانیا ، اتحاد شوروی وپاکستان،به حقوق غیرپشتون هاتجاوز کردند وامروز،می کوشند به کمک جامعه ی جهانی، برنامه ی کورودیگراندیش ستیزانه ی خود را پی گیری نمایند.سیاست نا روای که هم بحران اعتماد درمناسبات حکومت ومردم آفریده است وهم برای پاکستان موقع فراهم کرده است تا بی پروا، حتا به حضورپُررنگِ نظامی- سیاسی جامعه ی جهانی، درجهت فربه نمودن تروریسم طالبی- القاعده ی به پیش براند.جناب رئیس جمهور! ماسیاست سمت گرایانه ی این متعصبان رانه تنهابزیان دیگرقوم ها،بلکه بزیان پشتون های افغانستان هم می دانیم.بطورنمونه،تروریسمی طالبی ای که اکنون درافغانستان،بویژه دوطرف مرز کشورما وپاکستان یا منطقه ی اغلب پشتون نشین ادامه دارد؛ چیزی نیست، مگرنتیجه ی سیاستِ قبیله- سمت گرایانه ی آن ها.

باتوجه به کارنامه ی سیاه وغم انگیزسمت گرایان،جنگ سالاران وقاچاق چیان مواد مخدر که بادست بالاشان درحکومت کابل،تمام تلاش های جامعه ی جهانی درجهت دولت سازی،تحقق دموکراسی،حقوق بشر،حکومت قانون ،بازسازی ومبارزه باتروریسم را در12سال گذشته کم اثروطالبان را فربه تر ساخته اند، ماجمعی ازروشنفکران وفرهنگیانِ افغانستان ازجناب شما،می خواهیم که: درجهت مهارتروریسم،بازگشت صلح،تامین ثبات وامنیت،تضعیف مافیای زمین ومواد مخدر درافغانستان، پیش وپس از2014، دست به اقدامات زیربزنید:نخست، حکومت فاسد ودرمانده ی کرزی ازشکم یک انتخابات تقلبی ، فساد گسترده ی اداری- مالی، نبود احزاب سیاسی وکرختی ای جامعه ی مدنی بیرون آمده است که بقای آن را نه طالبان وتروریسمِ، بلکه فساد وقبیله گرایی، غصب زمین های دولتی وشخصی ومافیای مواد مخد ر تهدید می کند. بنا براین، ازجناب شما می خواهیم که کمک نمائید تا انتخابات ریاست جمهوریی سال آینده بدورازتقلب کاری های حکومت برگزارشود.دوم،اجازه ندهید که مهره های سوخته وشریک درفسادِ حکومت کرزی دوباره به قدرت برسند.اگرکرزی درامضای معاهده ی استرا تژیک با کشورشما روزگذ رانی وبهانه تراشی می کند، نه درجهت منافع ملی،بلکه به این خاطراست که می خواهد درفرایند انتخابات درجهت بالاکشیدن  مهره های سوخته ی مورد نظرخود ازجناب شما، تضمین بگیرد.سوم، به آگاهی ای جناب عالی رسانیده می شود که بخشی بزرگِ کمک های جامعه ی جهانی، بجای بازسازیی اقتصادی، دولت سازی ومبارزه باطالبان وتروریسم،درجهت قبیله سالاریی کرزی ورفقای فاسد او ومبارزه علیه روشنفکران وفرهنگیانِ افغانستان هزینه شده است.ازاین سبب، ازشما می خواهیم که پس ازاین، کمک های کشورتان به افغانستان، طوری واریزشود که بجای فایده رسانی به متعصبان ، جنگ سالاران وغاصبانِ زمین که درپُرکردن جیب های خود با جامعه ی جهانی ودرعمل ،کارکرد شان به نفع تروریسم (طالبان- القاعده) ودیگرنیروهای عقب مانده تمام شده است ، به نفع ملت افغانستان که خواستاردوستی با امریکامی باشد، هزینه شود.همچنان،شبکه ی امنیتی کشورشما می داند که قبیله گرا ها ، جنگ سالاران ، مافیای مواد مخدرونهاد کاران غیردولتی که چهارضلعِ حاکم برحکومت کابل را تشکیل میدهند، چقدر پول های کمکی جامعه ی جهانی، بویژه کشورشما را غارت وبه بیرون انتقال داده اند.درصورت امکان، بازگردانی ای پول های نامبرده خواست ما وهمه ی افغان ها می باشد! دررابطه به غصب زمین های دولتی وشخصی،هم مردم ما وهم نمایند گان جامعه ی جهانی درکابل می دانند که:خانواده ی کرزی،قسیم فهیم،کریم خلیلی و عبدالرسول سیاف،سهم شیررا درغصب ها وبازارسیاه کردن زمین دارند.(افزون برغصب گری ها،کرزی وفهیم، دررسوای کابل بانک، سهم عمده ی دارند.)درواقع،بازارسیاه زمین وهیرویین،پُردرآمد ترین بازاردرافغانستان به شمارمی آید؛ وازتا راج پروژه ی شیرپور توسط مافیاوتکنوکرات های نام نهادی حکومتی درکابل که زمینِ آن مربوط به وزارت دفاع بود، وتاراج زمین های وزارتِ نا مبرده درقندهارتوسط خانواده ی کرزی وساختن پروژه ی”، عینو”، همه آگاهی دارند.چهارم،جناب رئیس جمهور! باید توجه نمائید که تمامیت خواهان،جنگ سالاران،قاچاقبران،نهاد کاران غیردولتی ودیگر متحدان شان باوجود این که دردولت سازی وجنگ علیه تروریسم ناکام شده اند؛اما،خود باندهای تروریستی دارند ودربرابرمردم ازتروروستمگری کارمی گیرند.بطورنمونه،اکثرافغان ها می دانند که کرزی وفهیم،دسته های تروریستی دارند وپشتوزبان ها وفارسی زبان های مخالف خود وطالبان را بی شمارترورکرده اند.دررابطه به نقض حقوق بشر، بویژه حقوق زنان، این خاینان وهمکارانشان با رواج چند زنگی ، ازد واج های اجباری،تجاوزهای بی شرمانه ی جنسی، بد ترین نمونه ی نقضِ حقوق زنان را براه انداخته اند که خود سوزی ،خود کشی وفرارزنان ازخانواده ها دستاورد آن می باشد.درواقع، رفتاری که این ها با زنان  می کنند،تفاوتی چندا نی بارفتار زن ستیزانه ی طالبان دربخش های زیراداره شان ندارد.پنجم، جناب شما می دانید که کرزی وهمکا ران واپس گرای او ازیگانه چیزی که هراس دارند، برآمدن حزب های سیاسی ای مدرن ،جامعه ی مدنی ورسانه های آزاد می باشد.ازاین رو، به نفع امریکا وافغانستان است که درجهت برآمدنِ احزاب سیاسی وجامعه ی مدنی ورسانه های آزاد که ماهم دراین راستا، مبارزه می کنیم، کمک نمائید.درحقیقت،این پدیده های مدرن می باشند که می توانند بادیگرگون کردن ساختارِ زمختِ سنتی، کمک بزنان ومردان این آب وخاک نمایند.جناب رئیس جمهور! اگر به این پیشنهاد های ما ارج قایل شوید،بدون شک، هم به فرایند ملت سازی درافغانستان کمک می کنید وهم دربراندازیی تروریسم، دیگرنیروهای اجتماعی- فرهنگی ای جامعه را درشهرها وروستاهای افغانستان بسیج می نمائید.ششم، حضورجناب شماعرض می شود که نهاد کمک رسان امریکا / یواِس آی دی،درشمالِ کابل،شمال،مرکزوغرب کشور، یاحضورندارد،یا این که حضوربسیارکمرنگ دارد؛ازاین رو،مردم مناطق یاد شده ازآن گلایه دارند.پرسمانی که درآن، حکومتی های قبیله گرا وفاسد را مقصرمی دانیم. بنابراین،خواستارتوجه جدیی شما درزمینه،می باشیم.هفتم،آقای رئیس جمهور! ازجناب شما می خواهیم که صدای  مظلومانه ی مردم افغانستان را که از36سال / 13هزارروزجنگ،رنج ها،ماتم ها ومصیبت ها دیده،سه میلیون شهید وزخمی وچهارمیلیون آواره دارند،وبه حکومت خوب ، کار،نان وامنیت نیازمبرم دارند وازرئیس جمهورِ فاقد چشم اندازی مانند کرزی ویاران سود جویش زیان های فراوانی دیده اند را بشنوید ووجدان بیدارجامعه ی انسانی هم چنان شنوایی را حکم می نماید! روشن است که هیچ مردمی به اندازه ی افغان ها نیازمند به تحقق عدالت،حکومت قانون،حقوق بشر، آزادی وبرابری نمی باشند! مردمی که درزیرسایه ی حکومتِ موردِ حمایتِ جامعه ی جهانی هم مورد ستم گریی سمت گرایان،جنگ سالاران،قاچاقبران وغاصبان واقع شده برای رسیدن به ساحل مراد،حکومتی می خواهند که درآن بدورازتبعیض ها وتعصب های قومی- قبیلگی ومذهبی زندگی نمایند! وبزرگ داشت ازمبارزه ی تبعیض ستیزانه ی مارتین لوترکینگ ونلسن ماندیلا،ایجاب می کند که درمبارزه ی مردم بویژه روشنفکران وفرهنگیان افغانستان درراستای تحقق عدالت،برابری وبرادریی انسان هابه کمکِ آن ها بشتابید! هشتم،جناب رئیس جمهور! قانون اساسی- ریاستی ای کنونی بسیارتمرکزگرا- استالینی وبرای جامعه ی چند قومی ای مانند افغانستان نمی تواند سازنده باشد.بنابراین،ماطرفدارتغییرآن به یک قانون اساسی پارلمانی می باشیم وپیشترهم کشورما چنان قانونی را درقالب دیگری تجربه کرده است.ازاین رو،خواستارکمک جناب شما درزمینه می باشیم.نهم، جناب رئیس جمهور! طوری که بااصرارگفته شد،جامعه ی افغانستان، جامعه ی چندقومی می باشد وهمه ی قوم ها حقوق خود را می خواهند.حقوقی که به هیچ صورت ؛ حضورجنگ سالاران وشماری ناچیزِافراد کهنه سال،مفلوک وتاریخ تیرشده ازتاجیک ها،هزاره ها،ازبک ها،ترکمن ها،نورستانی هاوپشه ای ها،دربخش های کم اهمیت دولتی،تامین کننده ی آن شده نمی تواند وتااین حقوق برآورده نشود،صلح وثبات به افغانستان برنمی گردد.لذا،توجه جناب عالی رادرزمینه خواهانیم.دهم واخیـــری، فرهنگیان وروشنفکران افغانستان وجهان به شمول سیاست مدارانی مانند جناب شما،می دانند که ازدوره ی پس ازجنگ دوم جهانی  وعصراستعمارزدایی، کوشش درجهت تغییرمرزهای جغرافیای کشورها پایان پذیرفته است.ازاین سبب، کمک نمائید که برپایه ی اصول همزیستی مسالمت آمیزودرمطابقت با معیار های جامعه ی جهانی،مسئله ی نزاعی- مرزی میان افغانستان وپاکستان حل شود.دراین صورت،یک مانع عمده ازسرراه تامین صلح وثبات درکشورما  برداشته می شود.پس ازآن، راه به سوی نابودیی تروریسم وتحقق حکومت داریی خوب درافغانستان هموارمی شود وحکومت داریی خوب هم درجامعه ی چند قومی ما ازتامین آزادی وحقوق برابرِتمامِ قوم ها درروشنای منشورجهانی حقوق بشربرمی خیزد،نه دموکراسی ای قبیله- جنگ سالار- مافیازده ی کنونی که افغان ها درجهت رهایی ازآن می کوشند ونه اندیشه ی بنیاد گرایانِ مذهبی وتروریستانِ طالبی- پاکستانی.

پیروزوسرافرازباشید!

جمعی ازفرهنگیان وروشنفکرانِ افغانستان

 

 

 


بالا
 
بازگشت