از "آریانا" چه بهتر !

 

به خدمت وکلای محترم لویه جرگه

تصویب قانون اساسی

 

یادداشت: این مقاله در همان روزهای تدویر جرگۀ کبیر تصویب قانون اساسی کشور نوشته شد و با نام مستعار "شاه پور" که نام پسرم هست، به جریدۀ "پنجره" فرستاده شد و در همان روز ها بچاپ رسید، و در یکی از جلسات جرگۀ کلان، از طرف مولوی محمدی – احتمالاً پسر محمد نبی محمدی – به جلسه ارائه شد، و نویسندۀ مقاله را فحش گفت. مدیر مسؤول جریدۀ پنجره، آقای جاوید فرهاد بود که ایشان نیز بخاطر نشر این مقاله از جانب مقامات دولتی اخطار دیدند و تحت فشار قرار گرفتند.

 

علی شاه صبّار، کابل

18 اپریل، سال 2011میلادی

 

اینک لازم دیدم تا عین مقاله را به ادارۀ محترم سایت آریایی، که تبارز دهندۀ خواستهای ملت شریف کشور ما با اقوام متعدد آن است، بفرستم تا به نشر برسد، زیرا اخیراً باز که به بهانۀ انتخابات، اقوام مختلف کشور ما از طرف دیوانه های منصب ریاست جمهوری به گروگان گرفته میشوند، خواستم اذهان مردم و خاصتاً روشنفکران و متفکرین را به این امر معطوف نمایم.

 

بعد اظهار سپاس بی پایان بدربار خالق لایزال و اظهار مبارکباد به شما وکلای محترم، میخواهم یک موضوع بسیار مهم و وطنی را به شما و به لویۀ جرگۀ تاریخی پیشنهاد نمایم، خاصتاً در این مرحلۀ حساس تاریخی کشور. اما موضوع آنقدر اساسی، ظریف و حساسیت برانگیز است که نمیتوان بدون مقدمه و آماده ساختن ذهنیتها، یکی و یکباره اصل مسئله را پیشنهاد نمود.

بنااً در اول میخواهم بخدمت وکلای محترم بعرض برسانم که هر کدام شما یقیناً تمام خصوصیت، علاقمندی و تمایلات ذهنی مردم سراسر کشور خویش را میدانید و این را هم میدانید که جنگهای طولانی و طاقت فرسا و بطور خاص جنگهای ده سال اخیر، ذهن و معنویت مردم ما را خیلی تخریش نمود و این خراشیدگی هنوز کاملاً التیام نیافته است. لذا طرح هر مسئله ولو بسیار قانونی، واقعی و مسلم هم که باشد، بازهم در مقابلش عکس العمل شدیدی تبارز داده میشود. روی این ملحوظ مردم خویش را و وکلای محترم را به آن دعوت مینمایم که لطفاً در مقابل هر پیشنهادی از خود صبر و حوصله مندی نشان بدهند، آن را دقیق بشنوند، بخوانند، در موردش خردمندانه باندیشند و بعداً واکنش خود را چه مثبت و یا منفی، با درایت خاص نشان دهند.

مردم ما با تأسف و خاصتاً در سالیان اخیر عادت کرده اند که هر چیز را با زور و دعوا و خشونت پاسخ گویند، یک موضوع ساده را مثال می زنم: در شهر، قانون وجود دارد، ترافیک هست، لوایح ترافیکی وجود دارد که قانون شکنان امور ترافیکی را مجازات نماید. ولی با تأسف وقتی در شهر در میان رانندگان عرادجات یک حادثه ترافیکی بوقوع بپیوندد، دفعتاً دو دریور و یا دو جانب قضیه از درون واسطۀ خویش خارج شده بدون این که مراحل قانونی را مدنظر داشته باشند، بجان هم می افتند و مشت و لغت را نثار همدیگر مینمایند، در حالی که مسئله میتواند بدون خشونت هم حل گردد، یعنی کدام جانب گناهگار است، ترافیک مسلم می سازد و آن را مجازات مینماید، کدام جانب خساره دیده که قانوناً خساره اش تأدیه خواهد شد و دیگر جائی برای زد و خورد و ایجاد دشمنی باقی نمیماند و از طرف دیگر معلوم است که هر دو جانب قصداً مرتکب این تصادم نشده اند و حوادث و تصادمات گاه و ناگاه اتفاق می افتد.

بهمینگونه صدها مثال را میتوان برشمرد و از همین سبب هم در امر ارائۀ پیشنهادی، بدون اینکه خصمانه پاسخ و یا عکس العمل بوجود آید، بسیار دوستانه، برادرانه و با پیشانی باز حتی جواب رد و یا منفی را عرضه نمود و اکنون جای آن دارد که افغانها هم از خود فرهنگ خاص خود را تبارز دهند. کمی به موضوع نزدیک میشویم ولی ناگزیرم مقدمۀ دیگری را هم بمیان بکشم، تا در رفتن بطرف اصل مطلب، راه هموار تری را داشته باشیم.

در افغانستان، که یک کشور رو به انکشاف و یا بهتر بگویم که یک کشور فقیر است، از رهگذر دستآوردهای مادی، خاصتاً در قرنها و سالیان اخیر بطرف صفر تقرب جسته ایم، البته به تناسب سایر کشورهای چه پیشرفته و چه هم همسایه ها. ولی آنچه که داشته ایم افتخارات معنوی ما در طول تاریخ دراز مدت ما بوده است، که امروز همۀ ما به آن می بالیم و حتی هر کدام از هر قومی که بوده ایم، در داخل و در خارج، در مجالس و محافل، روی تاریخ پنج هزار سالۀ خود، سخن رانده ایم و از این تاریخ طولانی بمباهات یاد نموده ایم.

پس وقتی مسئله چنین است، در این تاریخ پنج هزار ساله، ما که بوده ایم؟ چه هویتی داشته ایم؟ و این چه مانعی بوده که آن هویت را اکنون نداریم و یا چه مانعی وجود دارد که آن هویت را نداشته باشیم؟ تا جائی که همۀ ما معتقد هستیم و میدانیم، هویت ما، هویت آریایی بوده که نه تنها ما بلکه همسایۀ های ما و حتی کشورهای دورتر از ما، به این هویت ما می بالند و در داخل هم اگر هر قومی به مشکلی دچار شود، بدون تأمل به نسخۀ "آریانا" و یا "آریایی" مراجعه میکند و آن را دوای خوبی برای درمان ملی خویش می یابد.

اکنون فکر میکنم به اصل موضوع نزدیک شده ایم: ما اکنون هم به کشور فعلی خود افتخار میکنیم و به نام کشور خود هم می نازیم، ولی این را هم درک کرده ایم که نام اخیر کشور ما، گاه گاهی برای ما مشکلی ایجاد کرده و در تفرقۀ ملی ما ممد واقع شده است. مؤرخین ما، بصورت واضح خاطر نشان نموده اند که کلمۀ "افغان"، اطلاق می شود بر یک قوم خاصی در کشور ما که بر مبنای آن در یک مقطع معین تاریخی و آنهم در تاریخ معاصر، بر یک کشور کثیرالملیت این نام نهاده شده است، که اگر انصاف بخرچ بدهیم، پس در مقابل سایر قوم های دیگر بی انصافی نموده ایم، یعنی هویت تاریخی – در مجموع کل مردم و به خصوص اقوام دیگر غیر پشتون – کشور خود را از نظر دور برده ایم.

این امر مسلم است که اکنون هم در جهان هر ملتی میکوشد تا خود را به فرهنگ و هویت تاریخی خود، پیوند دهد. بهترین مثال را ما از ایران می زنیم؛ کشور امروزی ایران در گذشته ها نامهائی داشته که نام اصلیش عراق بوده، فارس بوده و عراق عجم بوده که در ادبیات جهانی امروز هم به فارس یا پارس و فارسی و پارسی انعکاس می یابد، ولی ملت فارس بهتر دانسته تا نام کشورش را ایران انتخاب کند و از این نام که میراث ناب خودشان نبود، خیلی بهره گرفته، حتی که افتخارات تاریخی ما را در افتخارات خود با داشتن این نام عجین ساخته اند و کسی نمیتواند بگوید که، ای برادر چرا؟! در حالی که نام ایران برای ملت فارس، تاریخی کمتر از یک قرن عمر دارد.

لهذا اگر من بصفت یک افغانستانی حق این را داشته باشم که در طرح قانون اساسی آینده و یا به لویه جرگه پیشنهاد نمایم که بالای نام کشور ما یکبار دیگر فکر شود و اگر نام قدیمی، تاریخی و افتخار آفرین "آریانا" بر کشور کبیر ملت عزیز افغانستان خود، پیشنهاد نمایم، چه گناهی را مرتکب خواهم شد؟

در صورت داشتن نام "آریانا" همه اقوام ما آرامش روحی خواهند یافت، هویت ملی با افتخارتری خواهیم داشت، خود را بگذشته های تاریخی خود پیوند محکمی خواهیم زد، حساسیت هیچ قوم ساکن در افغانستان عزیز بر انگیخته نخواهد شد، از تبلیغات معین اقوام مختلف در مقابل همدیگر مصئوون خواهیم بود و هیچ کارد دشمن، دیگر دسته نخواهد یافت.

من امید وارم که به این پیشنهاد پاسخ عجولانه داده نشود، این پیشنهاد بهیچوجه خصمانه نیست، نفی نمودن هویت ملی هیچ قومی خدای نخواسته مطرح نیست، و بعد تعمق همه جانبه، باید در مورد تصمیم گرفته شود.

ما این را هم میدانیم که کشور افغانستان بعد از پیروزی اسلام، نام خراسان را داشته، ولی بنا بر ملحوظات معینی، از پیشنهاد این نام ابا ورزیده ایم، زیرا دانسته ایم که به مصلحت ملت افغانستان نیست، با آنکه این نام هم، مورد قبول همۀ ملت بوده و حتی از جانب همسایه های شرقی و جنوبی نیز تا سالیان اخیری به این نام – بعد از آنکه نام افغانستان بر کشور ما نهاده شده بود – هم یاد شده است، ولی از آنجائی که قوم معینی از این نام بهره زیادتری می برد، ما از آن رد شده ایم. و من الله توفیق.

 

                                                                                                                       شاه پور آریایی

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت