داکتر خلیل ودا

 

یادداشت مترجم:

در تاریخ بشری جاسوسی یا خبرچینی یکی از باستانی ترین و در عین زمان پلشتترین پدیدهها بشمار میرود. هنوز در کمونهای اولیه سران بعضی ازاین جماعتها که حرص تملک کمونهای دیگر را داشتند، نخست به جمعآوری اطلاعات لازمی از حریفان شان پرداخته و سپس آنها را بازور و نیرنگ بخود ملحق میکردند، که این خود راهی بود بسوی برده گیری و ایجاد سیستم برده داری.

 با ایجاد دولتها و بویژه جوامع بردگی سیستم جمعآوری اطلاعات نیز پیشرفته تر شد. چنانچه در دولتهای گونه گون از مصر تا خراسان، از فارس تا روم، از هند تا چین، از بغداد تا بلخ وغیره ساختارها و افراد مسئولی برای انجام امور اکتشافی و جمعآوری اطلاعات درون و بیرون کشور وجود داشتند. این کار در قرون وسطا و پسانها در جوامع سرمایه داری از اهمیت جدی برخوردار شد، چون دول استعماری در سدههای 18-20 به مستعمرات نو، نیروی ارزان کار، مواد خام کم بها و بازارهای فروش فرآوردههای صنعتی شان نیاز داشتند، بناً برای مرامهای سیاسی و استراتیژیک  شان کارهای اطلاعاتی اولیه و فعالیت منظم استخبارتی را پیش میبردند.

چنانچه دورههای پیش و پس از جنگهای اول و دوم جهانی نیز پر از بازیها و جنگهای استخباراتی قدرتهای بزرگ بود.

  در قرن بیست و سدهء کنونی کار استخبارات و جاسوسی با پیشرفته ترین تکنالوژی و همزمان با زشتترین اشکال و پوشش در اقصا نقاط جهان و بویژه کشور ما کماکان جریان داشته و دارد. جنگ کنونی افغانستان که بیش از سه دهه دوام دارد نمونهء روشنی از جنگها و بازیهای استخبارتیست؛ که منشأ آن به سالهای پیش از ثور 1357 میرسد. در این بازی گستردهء سیاسی- نظامی و استخباراتی در افغانستان شبکه های گونه گون از ایالات متحده، روسیه، هند، پاکستان، فرانسه، آلمان، انگلستان، ترکیه، عربستان سعودی، امارات، قطر و ایران تا ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان ذیدخل اند.

لشکر کشی 27 دسامبر 1979  شوروی به افغانستان که نتیجهء یک بازی گسترده و بغرنج شبکه های استخباراتی و رقابتهای امریکا و شوروی وقت بود، نمونهء واضح همچشمیهای اطلاعاتی، نظامی و سیاسی میباشد. 

اینروز (ششم جدی 1358) روز فراموش ناشدنی در تاریخ افغانستان و اتحادشوروی پیشین بشمار میرود. پیرامون این حادثهء تاریخی- نظامی مقالات و پژوهشهای بیشماری تهیه و نشر شده اند، مگر تا هنوز گفته های ناگفتهء زیادی و پرسشهای بی پاسخ بیشماری نزد مردم و بویژه پژوهشگران جوان افغان و کشورهای شوروی سابق در این زمینه وجود دارد.

شوربختانه بخشی از رهبران دست اول آنزمان شوروی و افغانستان اکثراً با مهر سکوت برلب از دنیا رفتند و جمعی هم که هنوز زنده اند، بنحوی حاضر به درمیان گذاشتن خاطرات و اندیشه هایشان پیرامون حوادث آنروزگار نیستند. با این وجود گه گاه کسانی از افراد رده یکم دولت شوروی پیشین و بویژه نظامیان فرهیخته دهن گشوده، یا قلم گرفته و یادوارههایشان را پیرامون حوادثی که به لشکرکشی به افغانستان انجامید، با رسانه ها  ومردم در میان میگذارند.

ترجمهء حاضر جستاری در این راستا از تارنمای روسی «اشد محرم» که روزنامه یی با همین نام را نیز مدیریت میکند، میباشد که تجربهء غنی در امر پژوهشهای تاریخی- سیاسی و اجتماعی را داراست.

قابل یاددهانی میدانم که اسناد پیوست این نبشته که توسط خودم ترجمه شده و قبلاً در سایتهای افغانی و ایرانی بنشر رسیده اند، بخاطر ارتباط به محتوای مقاله در زیر اضافه شده اند.

دکتر خلیل وداد،  دسامبر 2013 دِنهاگ (لاهه) هالند

 

http://www.sovsekretno.ru/articles/id/3939/

Спецслужбы: игра в войну

Опубликовано: 25 Ноября 2013 19:35, 02808   "Совершенно секретно", No.12/295

 

****

 

بازیها در جنگ شبکه های جاسوسی

در افغانستان

 

25 نوامبر 2013،.... 02808

تارنمای «اشد محرم» شماره مسلسل 12/295

سی و چهار سال پیش تجاوز شوروی به افغانستان صورت گرفت. بیشترینه اسناد مربوط به آمادگی این تهاجم ازبین برده شده اند.

بتاریخ 12 دسامبر 1979 یک گروه خیلی محدود از اعضای بیروی سیاسی کمیته مرکزی ح. ک. ا.ش. یکی از تصامیم سرنوشت ساز در تاریخ کشور ما (مراد از اتحادشوروی پیشین و روسیهء امروزیست. مترجم) پیرامون گسیل نیروهای مسلح به افغانستان را گرفت. پس از آن اعضای دفتر سیاسی که با تصمیم نامبرده ربطی نداشتند، نیز آنرا امضأ نمودند. بتاریخ 25 دسامبر 1979 واحدهای ارتش شوروی «رسماً» به افغانستان داخل شدند. 27 دسامبر همانسال قطعات ویژه «سپیتس ناز» گِ. ار. او.[1] مربوط قرارگاه ستر درستیز وزارت دفاع شوروی یکجا با گروپهای خاص کا.گ.ب. شوروی با یک حملهء شدید محل استقرار رییس دولت افغانستان حفیظ الله امین را در کابل تسخیر کردند. همزمان افراد ویژهء کا.گ.ب. نظر بدستور اندروپوف (رییس آنزمان ادارهء استخبارات شوروی، مترجم) امین را نابود کردند (گرچه خواهش شخصی او شالودهء رسمی لشکرکشی شوروی بود). ظاهراً این نابودیِ جسمی مهمترین مرام از جملهء اهداف این تهاجم بشمار میرفت. همزمان واحدهای چترباز (کماندو)، قطعات گارنیزون کابل را محاصره کرده، کنترول نقاط کلیدی پایتخت افغانستان چون قرار گاه ستردرستیز، شبکه های مخابراتی، رادیو- تلویزیون، وزارتهای داخله، اطلاعات و غیره را بدست گرفتند.

از نگاه تخنیکی نتایجِ نخستینِ عملیات بینظیر و حتی «باکمترین خونریزی» برایما مؤفقیت آمیز بوده و قطعات ما توانستند بسرعت کنترول پایتخت افغانستان را بگیرند. از سوی دیگر اردوی افغانستان در قرارگاههای خویش باقیمانده- دولت تغییر یافته و «نفر ما» که پیشتر از این بدون کدام مشکلی از مسکو انتقال داده شده بود، مطابق فیصلهء پیشین به کرسی زمامداری کابل، تکیه زد.

مگر پس از آن حوادث طوریکه پیشبینی شده بود، انکشاف نکرده- جنگی درازمدت و خونین آغاز شد که نه تنها به تباهی افغانستان انجامید، بلکه به عامل تضعیف و بالآخره به یکی از فاکتورهای زوال اتحادشوروی نیز تبدیل شد.

از صورت جلسات بسیار نادر بیروی سیاسی پیرامون افغانستان که تعداد محدودی در آنها شرکت داشتند، برمیآید که تصمیم گیری اعضای آن در گام نخست معقولانه بود: کابل تقاضای اسلحه و قطعات را مینمود، مگر در کرملین برای جنگ کسی عجله نداشته و حتی دگمهای ایدیولوژیکی نیز در این راستا مؤثر نبودند. چنانچه لیونیدایلیچ بریژنف بتاریخ 19 مارچ 1979 با عصبانیت در این مورد گفته بود:« دولت آنها در حال سقوط است و ما باید در آنجا بجایشان جنگ را پیش ببریم.» و یوری اندروپوف خاطرنشان ساخته بود: «رهبری (افغانستان، مترجم) نمیتواند نیروهایی را که آنرا پشتیبانی میکنند و بالای آن نیروهایی که میشود اتکأ کرد، تشخیص دهد...آنها مخالفان سیاسی را تیرباران میکنند.» و بقول کریلنکو: «ما به آنها همه چیزها را دادیم- و چه چیزی حاصل شد؟ هیچ چیز مفید و مثبت. این آنها اند که تیرباران همگانی بیگناهان را انجام داده، سپس خود را برائت داده و بما میگویند که گویا ما در زمان لینن نیز مردم را تیرباران میکردیم. شما به این مارکسیستها بنگرید!»

با اینهم این امر باعث آن نشد تا بیروی سیاسی به اقداماتی دست نیازد. چنانچه هنوز بتاریخ 17 مارچ 1979 وزیر دفاع شوروی اوستینوف (که همزمان عضو بیروی سیاسی نیز بود، مترجم) به همکارانش خاطر نشان ساخته بود: دو گزینهء اقدام نظامی تهیه شده است- یا در یک شبانه روز به افغانستان بصورت فوق العاده مخفی فرقهء کماندو (چترباز، دیسانت) همزمان با یک غند موتوریزه را باید فرستاد و یا اینکه میشود دو فرقه را به افغانستان داخل کرد.

بتاریخ 7-8 جولای 1979 کندک 111 (کماندو) مربوط به فرقهء 105 گاردی- دیسانتی به بگرام وارد شد. همزمان نخستین گروههای ویژهء کا. گ. ب. شوروی نیز در افغانستان جابجا گردیدند. سپس دفعتاً هدف از حمایتِ رژیم درحال زوال به تغییر رهبری افغانستان با دستهای شوروی و گسیل قطعات و نیروهای گسترده مسلح- دگرگون شد. مگر پرسش در اینجاست که چرا؟ و برای چه چیزی این همه لازم بود؟ دلیل اصلی این تصمیم چه بود؟ پاسخ روشن به این پرسش تا امروز علیرغم گذشت سالها، تغییر رژیمها و سینه های پر از خاطرات وجود ندارد.

 راستش در نقش خاطره نویسان اکثراً چکیستها (استخباراتچیهای شوروی، مترجم) هویدا میشوند. طوریکه معاون اول ادارهء 1 (پ.گ.او.[2]) مربوط به کا. گ. ب. جنرال ودیم کریپچِنکو با صراحت میگوید: «سالها گذشتند، حکومتها تعویض شدند و آن آمران که همه را بسکوت وامیداشتند، بنوشتن یادوارههایشان آغاز کرده، در تلویزیون برآمد نموده و مصاحبه کردند.  پرسش برانگیز است که در پیشآهنگی خاطره گوییهای پیرامون افغانستان نه جنرالهای ارتش بلکه دقیقاً کارمندان پیشین کا. گ. ب. که از پنهان نگهداشتن مطلق گذشته خسته شده و خواستند «سکوت را بشکنند.» بروز نمودند، یا شاید برای دیگران تحلیف نظامی ارتش هنوز معتبر است.»

راستی دربارهء اخیرالذکرها: مقامات عالی فرماندهی اردوی (شوروی) مانند رئیس ارکان قرارگاه ستردرستیز مارشال نیکولای اگراکوف، معاون یکم وی مارشال سرگی اخرامیییف، رییس ادارهء عمومی اوپراتیفی ستردرستیز (جنرال شتاب) ارتش دگر جنرال والنتین وارینیکوف، قوماندان عمومی قوتهای زمینی ایوان پاولوفسکی، سرمشاور نیروهای مسلح افغانستان تورن جنرال لیف گُریلوف... مخالف گسیل نیروها بودند. چنانچه جنرال نیروهای هوایی واسیلی مکاروف که در آنزمان در قرارگاره ستردرستیز (جنرال شتاب) کار میکرد، پسانها نوشته بود: «همکاران ما که در آنوقت در جنرال شتاب کار میکردند، - نه تنها اشتیاقی به این کار نداشتند، بلکه در حلقهء محدود برخلاف این امر اقدام عملی هم میکردند...»

سررشته داران نظامی شوروی دقیقاً میدانستند که «هیچ سود نظامی- استراتیژیک از این کمپاین نصیب ما نمیشود.» بناً «چرا به این گونی پهناور سنگی که نه راه آهن و نه راه دریایی داشته، انتقال مهمات جنگی، وسایل مادی- تخنیکی و جابجایی قوتها چنان دردآور است که حتی نواسه های ما با یادآوری آن خواهند گریست؛- داخل شویم.» مگر زمانیکه رییس ستاد ارتش (جنرال شتاب) اگراکوف تلاش کرد وزیر دفاع را در مورد بیهودگی گسیل قطعات به افغانستان معتقد سازد، او چنین مخالفت کرد: «شما میخواهید بیروی سیاسی را درس بدهید؟ یگانه مسوولیت شما- اجرای دساتیر است!».

چنین مینمود که در مقامات بالایی اطلاعات تازه یی رسیده بودند که باعث تأثیر در جو آنزمان شدند، البته منبع آنها کا.گ.ب. بود، بناً لازم است دوباره به قول چکیستها (افراد کا.گ.ب.، مترجم) بخاطر درک آغاز همهء مسایل رجوع شود. ودیم کریپچنکو تأیید میکند که «پس از تغییر حاکمیت بتاریخ 27 دسامبر 1979- بهمهء اشتراک کنندگان این عملیات توصیه شد، همه چیز را فراموش کرده و اسناد اوپراتیفی را نابود سازند. من نیز یادداشتهای کاری ام که در آنها نه تنها بحساب روز و ساعت بلکه حتی دقیقه همه چیز ترتیب و محاسبه شده بود، پیرامون حوادث افغانستان در دسامبر 1979 را نیز نابود کردم.»

همچنان لیونید شیرباشین مسوول ادارهء اطلاعات کا.گ.ب. در افغانستان در میان سالهای 1989-1991 نیز چنین اندیشه یی داشته و میگوید: «اسناد گواهی دهندهء جریان تصمیمگیری پیرامون سقوط ح. امین، ایجاد دولت تحت رهبری ببرک کارمل و دخول نیروهای شوروی در افغانستان وجود ندارد. بقول دوستانم نسخه های انگشت شمار دساتیر که بعضاً یگانه ورق دستنویس بوده،  بدستور شخص اندروپوف ازبین برده شدند.» از همین روست که شیرباشین با کنایه میگوید: «تاریخ نگاران کمپاین جنگی- سیاسی افغانستان باید از اسناد نامطمئن، اسناد رسمی و یا اقوال شاهدان عینی بهره بگیرند.»

مگر این شاهدان عینی چه چیزی را میتوانند پیشکش کنند؟ ولادیمیر کریوچکوف که در آنزمان رییس بخش پ.گ.او. بود نوشته است: «ایالات متحده، انگلستان، آلمان و برخی کشورهای دیگر به افغانستان بویژه به نواحی شمالی آن علاقمندی نشان میدادند.». «از طریق کا.گ.ب.  و گ.ار.او اطلاعات نگران کننده یی در مورد نیات درازمدت ایالات متحده امریکا برای استفادهء سرزمینهای همجوار با مرزهای جنوبی ما مواصلت میکرد.». و اینکه گویا «برای خنثی نمودن خطر از مرزهای جنوبی باید اتحادشوروی در جمهوریهای آسیای میانه به یک لشکر (اردو) بسنده نکرده و باید سیستمهای مدافعه با زیربناهای گران آنرا توسعه داده  وحتی سیستم مدافعه هوایی اش را بهتر سازیم».

کریوچکوف دربارهء گ.ار.او با نیرنگ مینویسد:« اگر از طریق استخبارات نظامی (ارتش، مترجم) چنین اطلاعاتی بنحو دیگری مواصلت میکردند، شاید در آنصورت موضعگیری رهبری نظامی هم طور دیگری میبود. مگر حتی ارائه اطلاعات توسط اوستینوف در جلسهء محدود رهبری آنوقت قرارگاه ستر درستیز (ستاد کل ارتش شوروی) که گویا «مراد ایالات متحدهء امریکا ایجاد حاکمیت بی چون و چرای آن در افغانستان و همزمان ایجاد پل ارتباط از پاکستان به ایران است.» نیز آنان را متقاعد نساخت. کارشناسان با اعلام این مسأله که «گویا باید از استقرار راکتهای برد متوسط ایالات متحده در خاک افغانستان و در همسایگی مستقیم مرزهای اتحادشوروی جلوگیری کرد»، بهت زده شدند، چون این یک چرند نظامی بی پایه بود.

مگر آیا کریوچکوف برای این ادعایش یعنی «دسایس امریکا»، سند دارد؟ او خود میگوید که «به ما منظماً اطلاعاتی دربارهء گسترش فعالیت یکعده کشورهای غربی در افغانستان مواصلت میکرد. چنانچه در فعالیتهای شان ایجاد مواضع حاکم و جو ضدشوروی برجستگی داشت.» وی پافشاری مینماید که «درنظرنگرفتن این امر ناممکن بود». به آمر برجستهء آنزمان کا.گ.ب. نمیشود اعتماد کرد. مگر چنین شبهه یی نزد هرکس بمیان میآید: شاید، همه چیز توسط «مخالفان» آماده و پلان شده بودند که حتی شورویها متوجه آن نشدند؟ حتی کریوچکوف طور ضمنی خاطر نشان ساخته که رهبری کا.گ.ب. طور ناگهانی از حمایت امین صرفنظر کرد: «ما در بارهء اینکه شخص امین خطر واقعاً جدی برای سرنوشت انقلاب افغانستان است، اختلاف نظر داشتیم». چرا چنین بود؟ فقط به این دلیل که (مطابق اطلاعات افراد اندروپوف) امین شیوهء استبدادی حکومت را پیشه کرده بود؟ مگر جنرال کریپیچنکو بیاد میآورد، که چگونه در نوامبر 1979 کریوچکوف او را نزد خود خواسته و برایش  در بارهء امین گفته بود: «دیکتاتور افغان، بمثابهء یک فاشیست، فرد خیره سر و جلاد مردم افغانستان تبارز کرد». مگر چیز مهمی که کریوچکوف به او گفت این بود: «فاکتهایی وجود دارند مبنی براینکه او آماده است، در سیاستش به سوی ایالات متحده چرخشی ایجاد کند».

مارشال اوستینوف وزیر دفاع اتحاد شوروی که در زمان او لشکرکشی به افغانستان صورت گرفت. عکس از مقالهء حاضر))

جنرال نیکولای لیونوف (در آنزمان معاون رییس ادارهء اطلاعات و تحلیل پ.گ.او. وابسته به کا.گ.ب.) خاطر نشان ساخته که «امین به همهء گناهان متهم میشد». مگر مهمتر از همه آن بود که او در هنگام تحصیل در امریکا میتوانسته به چنگ سی. آی. ای. بیافتد.» دفتر کا. گ. ب. در کابل منظماً خبر میداد که گویا او حسابات بانکی و داراییهای شخصی خود را به توکیو انتقال میداد.

همچنان این مسأله که او دارد بیک ضد شوروی تبدیل میشود، موضوع اصلی تلگرامهایی بود که از کابل مواصلت میکردند.» واسیلی کیسنیک افسر عالیرتبهء کا.گ.ب. (در آنزمان دگرمن بوده و پسانها تورن جنرال شد، مؤلفان) که در آنزمان عملیات حمله بالای کاخ امین را از طریق اداره اش هدایت میکرد، بیاد میآورد که چگونه جنرال دروزدوف که معاون کلیسنیکوف برای رهبری گروپ ویژه (سپیتسناز) کا. گ. ب. تعیین شده بود، هنگام بیانیه در برابر اشتراک کنندگان عملیات گفت: «که امین اجنت سیا میباشد.» در مورد این ادعا که «امین اجنت سی. ای. ای. است.»شرکت کنندهء دیگر این عملیات والِری کوریلوف نیز یادآوروی نموده است. شخص جنرال دروزدوف که در آنزمان رییس ادراهء «ث» (استخبارات مخفی) گ.پ.او. وابسته به کا. گ. ب. بود، پسانها دربارهء دسایس سیا گفته و حتی اقوال بعضی از جاسوسان امریکایی را نقل مینماید که گویا با اشتیاق شبکه های اجنتوری شان را در افغانستان گسترده ساخته و «اینطور بسادگی افغانستان را به روسها واگذار نمیکنند.» بگفتهء او «استحکام مواضع ایالات متحده در افغانستان باعث نزدیکی امریکا به دنیای غنی ذخایر تاجیکستان، که در آنجا تمام عناصر جدول مندلییف وجود دارند، میشود.» بناً در آن زمان مسأله روی «لزوم دفاع از مرزهای جنوبی کشور و حفاظت از دسترسی خلق شوروی به منافع درازمدت انرژی و ثروتهای دیگر پامیر بود.»

بصورت عموم همه اش به یک چیز پایان مییابد: امین- اجنت خطرناک سی. آی. ای. ست، که بزودی بسوی ایالات متحده خیز میزند. حتی خود امریکاییها حاضر اند، شخصاً منابع زیرزمینی پامیر را تسخیر کرده و گویا راکتهای خویش را در آنجا جابجا کنند. مگر یک نکته هنوز واضح نیست، چرا اجنت سیا به کرملین زاری میکرد، هرچه زودتر قطعات شوروی را جهت کمک به افغانستان داخل نمایند؟ و چرا دربارهء موشکهای «پرشنگ» امریکایی که گویا بزودی در افغانستان مستقر میشوند، فقط چکیستها (افراد کا.گ.ب.، مترجم) خبر میدادند، درحالیکه نظامیان (شوروی) چیزی نمیگفتند؟

ازسویی این ادعا نمیتوانست طور هوایی توسط مأموران اطلاعاتی شوروی و رهبری آن مطرح شود! بهرحال اطلاعاتی ولو درست یا نادرست درمورد اطمینان و اعتبار این یافته ها که توسط شبکه های اجنتوری با عرق و خون بدست آمده باشند، باید موجود میبودند. و یا شاید این اطلاعات با زیرکی واریز شده بودند...

رییس پیشین سیا رابرت گیتس در خاطراتش بنحوی تذکر داده که سی. آی. ای. کمک به مجاهدین افغان را چندین ماه پیشتر از ورود نیروهای شوروی به افغانستان آغاز کرده بود. زمانیکه در آغاز سال 1998 خبرنگار «لِه نویل ابسرواتور»[3] از مشاور پیشین امنیتی ایالات متحده زیبگینیو برژینسکی در اینباره پرسید، او اعتراف کرد: «بلی بنابر روایت رسمیِ تاریخ، سی.آی .ای. کمک به مجاهدان را ... پس از تهاجم ارتش شوروی به افغانستان آغاز کرد.» برژینسکی اقرار کرد، «ولی در واقعیت هنوز در 3 جولای 1979 رییس جمهور کارتر نخستین دستور مبنی بر کمک سری به مخالفان رژیم هوادار شوروی در کابل را صادر کرد. و من در همانروز به رییس جمهور یادداشتی نوشتم که در آن به او واضح ساختم که بنظرم این کمک باعث مداخلهء نظامی شوروی خواهد شد.»

از برژینسکی پرسیده شد، شما هوادار این عملیات مخفیانه بودید. شاید شما خودتان خواستار ورود شورویها به جنگ بوده و به این مسأله دامن میزدید؟ پاسخ: نه تماماً اینسان نیست. ما شورویها را بمداخله تحریک نکردیم، ولی ما آگاهانه امکان آنرا که آنها دست به چنین کاری بزنند را گسترده میساختیم. مگر زمانیکه مداخلهء شورویها عملی شد، فرانسویها بهت زده تأکید میکردند، آنها (شوریها، مترجم) برضد مداخلات سری ایالات متحده مبارزه میکردند، ولی به آنها کسی باور نمیکرد. مگر این یک واقعیت بود.

پرسش (ژورنالیستان، مترجم): «آیا شما امروز از کار گذشتهء تان پشیمان نیستید؟»

- پشیمانی، از  چی؟ این عملیات سری عالیترین اندیشه بود. این طرح تأثیرش را در جلب شوروی به دام افغانستان نشان داد و شما میگویید، که من ازین بابت باید نادم باشم؟»

مگر طوریکه منابع دیگر خاطرنشان میسازند، ادارهء کارتر مسأله کمک از کانالهای سری به مجاهدان افغان را حتی در آغاز می سال 1979 بررسی کرده بود. و در بهار همان سال برژینسکی نه تنها اقداماتی در راستای تضعیف نفوذ شوروی در «حیاط عقبی» شان را مطرح کرد، بلکه کارتر را معتقد ساخت، که گسیل مخفی بخشی از اسلحه به مجاهدان را تایید کند. راستش اینها هنوز تفنگهای کهنهء بریتانوی «لی اینفیلد» 7،7 ملیمتری[4] بودند. مگر اصل گسیل این سلاحها مهمتر از محتوای آنها بود، چون مخالفان رژیم کابل دانستند که در پشتیبانی آنها دولت بزرگی قرار دارد. اطلاعات اجنتوری البته که به مسکو نیز مواصلت کرده بودند. البتهء تخمه های طرح این عملیات تنها به برژینسکی خاتمه نمییابد. رابرت گیتس در یادوارههایش نوشته که، هنوز در 28 مارچ سال 1979  آرنولد هوریلیک[5] کارمند سیا و کارشناس امور اتحادشوروی، یادداشت کاری اش را به رییس آنزمان سی. آی. ای. تورتیر پیشکش نموده و چندین گزینهء انکشاف اوضاع پیرامون افغانستان را مشخص نمود. نتیجه گیری او چنین بود: گسترش جنبش مقاومت شورویها را مجبور میسازد، مداخله نمایند. فقط پس از چند روزی معاون برژینسکی، دیوید آریون در کاخ سفید جلسهء کمیتهء ویژهء همآهنگ کنندهء امور افغانستان را تدویر کرد. نتیجه: ایالات متحدهء امریکا باید دربرابر اتحادشوروی در منطقه مقابله کند. نمایندهء پنتاگون والتر سکولومب نیز ازین فراتر رفته و پیشنهاد کرد «شورویها را باید به مُرداب ویتنام کشید.»

بتاریخ 6 اپریل سال 1979 در جلسهء همان کمیته ولی اینبار تحت ریاست خود برژینسکی عرصه های گستردهء امکانات عملی از تحویلدهی اسلحه تا کمک به پرورش جنگجویان به بحث گرفته شد. این گروپ به سیا سپارش کرد، کمک «غیرنظامی» به مخالفان رژیم را آغاز کند. بتاریخ 24 اپریل هوریلیک دوباره به رییس سیا یادداشتی دربارهء کمکها نوشت. آنسان که هویداست جیمی کارتر نخستین دستور مربوط به چنین کمکی را بتاریخ 3 جولای امضأ کرد. همزمان کاخ سپید دقیق میدانست که کمک نامبرده بدون تردید مداخلهء نظامی شوروی را در قبال میآورد. آیا همه چیز در همین راستا محاسبه شده بود؟

ساده لوحی خواهد بود اگر پنداشته شود، که این مبارزهء شدید از نظر تیزبین کا.گ.ب. بدور میماند. حتی میتوان تصور کرد که جلب این توجه در زمرهء وظایف لینگلی بود. مگر چند و چون این کار و اینکه از طریق کدام کانالها صورت میگرفت- امریست مربوط به عرصهء تخنیکی. مهم آنست که در پاییز 1979 مأدونان اندروپوف زنگ خطر را بصدا در آوردند: دشمن به در خانه رسیده است! چون امین را نیز بدام افگنده و او را وادشته اند تا به ازدیاد تماسهایش بپردازد. و در نتیجه علناً فریاد میزدند: امین در این اواخر با بریوس امستوتز[6] کاردار سفارت امریکا در افغانستان زیاد ملاقات میکند.

21 دسامبر اینمین گذارش داد: « تا تجاوز شوروی 15 ساعت باقیمانده است.» همچنان برژینسکی بیاد میآورد: «آنروز وقتی شورویها رسماً از مرز عبور کردند، من به رییس جمهور کارتر نوشتم: «اکنون ما امکان آنرا داریم تا به اتحادشوروی جنگ ویتنام خودش را بسازیم.»

طوریکه ژورنالیست و پرودیوسر مشهور جورج کرایل امریکایی نوشته بود: «نخستین محمولهء مخفی اسلحه برای شورشیان افغان شامل هزار میل تفنگ و مهمات مربوطه از تسلیحات ساخت شوروی تهیه شده بود، که بطور ویژه در سی. آی. ای. برای چنین روزهای مبادا حفظ میشد.» و پس از «چند روز بعد از تجاوز (شوروی) کانتینرها از قرارگاه مخفی شان از سنت انتونیو به اسلام آباد در اختیار استخبارات رییس جمهور ضیأالحق برای توزیع در میان مجاهدین قرار گرفت.»

نیرنگ کارش را کرد. اتحادشوروی «ویتنام خود» را نصیب شد. و طوریکه برژینسکی با رضایت خاطر نشان ساخته بود، «در جریان تقریباً دهسال مسکو مجبور بود، جنگی را پیش ببرد که از توان حکومت بالا بوده و در ادامه این جنگ باعث شکست روحیه و بالآخره زوال امپراتوری شوروی شد...»

چنین مینماید که عملیات ویژهء «ویتنام برای شورویها» نمیتوانستند مؤفقیت آمیز باشند، اگر امریکاییان بزور پای اتحادشوروی را به افغانستان نکشانده و جنگ را آغاز نکرده بودند. اگر استخبارات شوروی در این جنگ بوسیلهء این نیرنگ کشانیده شدند به معنی آنست که: در کا.گ.ب. که منبع اطلاعات کرملین بود، چالشهای جدی در رابطه به درونمایهء منابع اطلاعات، یا در امر تحلیل آنها و یا هم در رابطه به هردوی اینها موجود بود، که شوربختانه پایان غم انگیز جنگ و سرنوشت کشور گواه آنست.

*****

پیوستها و عکسهای زیربط  (که از جانب مترجم به اینجا اضافه شده اند):

 

رهبران حزبی و دولتی اتحادشوروی

لیونید ایلیچ بریژنف ۱۹۶۴-۱۹۸۲

یوری ولادیمیرویچ اندروپوف ۱۹۸۲-۱۹۸۴

کنستانتین چرننکو فبروری ۱۹۸۴- مارچ ۱۹۸۵

میخاییل سرگیویچ گرباچوف ۱۹۸۵-۱۹۹۲

 

رهبران ح.د.خ.ا. و ج. د. ا.

نورمحمد تره کی         حفیظ الله امین

 

ببرک کارمل

 

اسناد مربوطهء حزبی و دولتی شوروی در اینباره که قبلاً سایتهای آریایی، مشعل، همایون، سپیده دم و غیره به نشر رسیده اند. مترجم:

 

کارگران جها ن متحد شوید!

در جریان ۳ روز قابل برگشـــــت به کمیته مرکزی

ح.ک.ا. ش. (شعبه اسناد و ارتباط سکتور۳ میباشد)

 

کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی


اشد محرم

 

پرونده ویژه

 

شماره پ. ۱۳۷/۲۷

 

به رفقا، بریژنف، کاسیگین، گرومیکو، اوستینوف، پوناماریف، ریابوف، سکاچکوف، سِربین و سمیرتیوکوف

نقل از پروتوکول شماره ۱۳۷ جلسة بیروی سیاسی کمیته مرکزی مؤرخ ۷ جنوری۱۹۷۹.

 

پیشنهاد وزارت دفاع و کمیته دولتی روابط خارجی اقتصادی اتحاد شوروی

 

۱. طرح دستور شورای وزیران اتحاد شوروی در این مورد تصویب است (پیوست).

۲. طرح ارائه شده رهنمودها به سفارت شوروی در جمهوری دموکراتیک افغانستان تصویب است.

 

منشی کمیته مرکزی

 
۱۳- اف.

در مورد فیصله شورای وزیران اتحاد شوروی

 

شماره ای. ۴۱ مؤرخ ۷ جنوری ۷۹٫

(بشکل ریز و ناخوانا نوشته شده، مترجم)

یادداشت:

رفقا، سندِ حاضرِاشدِ محرمِ کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش نباید بدون اجازه کمیته مرکزی به کسان دیگر داده شود. کاپی برداری از اینچنین اسناد و بازنویسی آن بطور قطعی ممنوع است. رفقایی که برایشان سند ارسال گردیده باید آنرا پس از مطالعه با قید تاریخ امضأ نمایند.

 

*****

مربوط بند ۲۷ طرح شماره ۱۳۷

اشد محرم

پرونده ویژه

پیشنویس

دستور شورای وزیران اتحاد شوروی


مسکو، کرملین                   مؤرخ جنوری ۱۹۷۹

۱. در رابطه به درخواست حکومت جمهوری دموکراتیک افغانستان و بویژه دستور شورای وزیران اتحاد شوروی مؤرخ ۲۰ نوامبر ۱۹۷۸ شماره ۲۴۷۳، پیرامون مخارج سفر متخصصان شوروی جهت کار در جمهوری دموکراتیک افغانستان از حساب اتحاد شوروی فیصله گردید:

به کمیته دولتی روابط خارجی اقتصادی اتحاد شوروی دستور داده می‏شود که با جانب افغانی در مورد تهیه محل اقامت، موبل و وسایل لازمی برای کارشناسان شوروی و مترجمان شان، ترانسپورت برای امور کاری شان و خدمات صحی از حساب طرف افغانی تماس بگیرد.

۲. مصارف مربوط به سفرکاری کارشناسان شوروی در افغانستان مطابق به دستورالعمل فعلی شورای وزیران به روبل شوروی از تخصیص دولتی در بودجه دولتی اتحاد شوروی بحساب کمکهای بلاعوض به کشورهای دیگر و به اسعار خارجی بحساب پلان دولتی تخصیصهای کمیته دولتی روابط خارجی اقتصادی اتحاد شوروی محاسبه شود.

رئیس شورای وریران اتحاد شوروی
کاسیگین. ا.

۱۴- ری.

پ.اِ

- در چپ سند با قلم اضافه شده است: پ. ای.ف. /۳۸

 

*****

مربوط بند ۲۷ پروتوکول شماره ۱۳۷

اشد محرم

بدون ذکر پرونده

 

کابل


به سفیر اتحاد شوروی

شماره ویژه ۹۷۸. حفیظ الله امین ویا شخص دیگری را که صلاحیت پذیرش شما را داشته باشد، دیده به او اطلاع دهید که تقاضای جانب افغانی در مورد ارسال کالاهای مورد استفاده عامه و اجناس ویژه به قوای مسلح تان از طریق کمیته دولتی روابط خارجی اقتصادی اتحاد شوروی و اعزام خدمتی کارشناسان شوروی به نیروهای مسلح جمهوری دموکراتیک افغانستان بدقت مورد بررسی قرار گرفته است.

بایشان بگویید که حکومت اتحاد شوروی بر اساس روابط دوستانه موجود میان کشورهای ما به استحکام قوای مسلح افغان با شرایط نهایت سهل کمک مینماید. اجناس ویژه و فالتو به ارزش ۲۵ درصد اصل جنس با کریدیت سالانه ۲ درصد و پرداختن آن در ۱۰ سال در اختیار تان گذاشته میشوند. باید خاطرنشان گردد که جمهوری دموکراتیک افغانستان از امکانات بهتری نسبت به کشورهای دوست دیگر که به آنها نیز اجناس ویژه داده می‏شود، برخوردار است.
به ایشان توضیح دهید که برمبنای اصل جدی ما همه اجناس مورد استفاده عامه ازجمله موترها و هلیکوپترهای هوانوردی ملکی صرف نظر از اینکه این اجناس در نیروهای مسلح استفاده میشوند یا در مؤسسات دیگر فقط از طریق کمیته دولتی روابط خارجی- بازرگانی اتحاد شوروی مطابق شرایط تجارتی ارسال میشوند
همچنان بگویید که حکومت اتحاد شوروی فیصله نموده براساس خواست جانب افغانی همه کارشناسان شوروی را که برای کار در قوای مسلح جمهوری دموکراتیک افغانستان میآیند از حساب دولت شوروی ﺍعزام نماید.

از اقدامات خویش تلگرافی اطلاع دهید

 

-آ. ام. ۱۵

پ.ای.

 

*****

 

 

در جریان ۳ روز قابل برگشـت به کمیته مرکزی ح.ک.ا. ش. است.

   

به اعضای اصلی و علی البدل بیروی سیاسی کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش. ارسال شده است .                                                      

(شعبه اسناد و ارتباط سکتور ۱)             

شماره ۱۱۴۹۹

 

اشد محرم

پرونده ویژه

 

یادداشت مذاکرات[7]

آ. ن. کاسیگین، آ.آ. گرومیکو، دِ. ف. اوستینوف، ل.ن. و پوناماروف با نورمحمد تره کی

۲۰ مارچ سال 1979

آ.ن. کاسیگین. بیروی سیاسی به ما دستور داده تا روی همه مسایلی که شما با اهمیت میدانید، بحث نموده و با شما تبادل نظر نماییم. طوری که من قبلاً گفتم از ساعت ۱۸ تا ۱۸.30 ملاقات شما با ل. ای. بریژنف ترتیب شده است.

در آغاز میخواستیم رشته سخن را به شما بدهیم، اما از آنجایی که از سوی شما یک پرسش اصلی مطرح شده است بناً من از بیان نظر ما آغاز کرده و سپس با دقت بسیار به شما گوش میدهیم.

قبل از همه باید بگویم که دوستی میان اتحاد شوروی و جمهوری دموکراتیک افغانستان نه به اقتضاهایی مؤقتی بلکه برای سده‏ها بنیانگذاری شده است. ما به مبارزه تان برضد همه دشمنانی که در حال حاضر علیه شما میجنگند و علیه آنانی که در آینده مواجه خواهید شد، کمک میکنیم.

ما با دقت حوادث و اوضاع را در کشورتان دنبال کرده چنان راه کمک به شما را که پاسخگوی دوستی ما و روابط تان با کشورهای دیگر باشد، انتخاب کرده ایم. راههای حل معضلات شما می‏توانند، گونه گون باشند، مگر بهترین آنها راهی خواهد بود که اعتبار (اتوریته) دولت شما را در نزد مردم نگهداشته، به مناسبات افغانستان با کشورهای دیگر صدمه نرسانده و پرستیژ بین المللی کشورتان را خدشه دار نسازد. نباید اجازه داد تا چنین معلوم شود که گویا شما نمی‏توانید خود مشکلات داخلی تان را حل کنید و بناً ارتش خارجی را بکمک خواسته اید. میخواستم تجربه ویتنام را نمونه بیاورم. خلق ویتنام جنگ سختی با ایالات متحدة امریکا را تجربه کرد و اکنون با تجاوز چین مبارزه می‏کند، اما هیچکس آنها را به استقاده از اردوی بیگانه متهم نمی‏تواند. ویتنامیها خودشان با شجاعت از میهن خویش در برابر تجاوزات اشغالگران دفاع می‏کنند. ما فکر میکنیم که در کشورتان نیروی کافی وجود دارد که علیه ضد انقلاب عمل کند. فقط آنها را باید واقعاً بسیج کرده، قطعات جدید نظامی ایجادکرد. ما با شما تیلفونی گفته بودیم که به ایجاد قطعات جدید نظامی بدون درنگ باید آغاز کرد، چون آموزش و آماده شدن آنها مدتی را در بر میگیرد. مگر همین حالا هم شما نیروی لازم را برای کنترول اوضاع بمیان آمده دارید. فقط کار را درست انجام دهید. مثلاً هرات را اگر (در نظر) بگیریم. چنین معلوم میشد که همه چیز نابود شده، دشمن به آنجا مسلط گردیده و شهر به لانه ضد انقلاب مبدل شده است. مگر زمانی که شما بطور جدی مسئله را دنبال کردید، کنترول اوضاع بدست شما آمد. ما همین لحظه اطلاع حاصل کردیم که بساعت ۱۱ صبح شهرک نظامی هرات جایی که فرقه شورشی ۱۷ پیاده مستقر بود پس از بمباردمانهای هوایی بدست کندک کماندو که از حمایت تانکهای آمده از قندهار برخوردار بودند، افتاده است.

قطعات وفادار به دولت موفقیتهای شان را گسترش داده و پایه دار میسازند.

ما وظیفه خود میدانیم که شما را در برابر چالشهای احتمالی بین المللی محافظت نماییم. ما به شما از همه راههای ممکن- چون ارسال تجهیزات، مهمات، اعزام خدمتی افراد که بتوانند در امور نظامی و اقتصادی کشور به رهبری تان ممد واقع شوند، گسیل کارشناسان برای آموزش پرسونل نظامی تان جهت استقاده از سلاحهای جدید که ما در اختیارتان میگذاریم، کمک خواهیم کرد. گسیل قطعات نظامی ما به خاک افغانستان دفعتاً باعث تحریک جامعه بین المللی شده و عواقب منفی شدید و گسترده را بمیان میآورد. این در واقعیت نه تنها برخوردِ با امپریالیزم جهانی بلکه جنگِ با مردم خویش خواهد بود. دشمنان مشترک ما فقط منتظر هستند، تا قطعات نظامی شوروی در خاک افغانستان مستقر شوند. این امر به آنها بهانه خواهد داد تا گروههای مسلح مخالف را به کشورتان ارسال نمایند. میخواهم باز هم تأکید نمایم که ما با دقت همه جوانب این اقدام را مطالعه نموده به این نتیجه رسیدیم که گسیل قطعات ما اوضاع کشور تان را نه تنها بهتر ساخته بلکه برعکس باعث وخامت آن خواهد شد. نباید این واقعیت را نادیده گرفت، که در آنصورت قطعات ما اجباراً نه تنها با متجاوزان خارجی بلکه با بخشی از مردم شما باید بجنگند و توده‏های خلق چنین چیزی را نمیبخشند. برعلاوه به محض آنکه قطعات ما از مرز عبور کنند، عملاً چین و کشورهای متجاوز دیگر برائت حاصل می‏کنند.

ما به این نتیجه رسیده ایم که در مرحله کنونی بهترین حمایت مؤثر از شما شیوه‏های تأثیر سیاسی بالای کشورهای همسایه با اعطای کمکهای گسترده به شما میباشد. از این راه ما به نتایج بهتر تر نسبت به گسیل قطعات ما خواهیم رسید. ما عمیقاً معتقدیم که با راههای سیاسی انتخاب شده توسط ما و شما ما به دشمن غالب میشویم. ما با شما صحبت کردیم، که داشتن روابط خوب با ایران، پاکستان و هند به نفع افغانستان میباشد تا به دیگران بهانه مداخله به امور تان را ندهید. آنچه مربوط ماست، ما امروز دو سند را به رهبران ایران و پاکستان گسیل نموده و در آنها با جدیت تام خاطر نشان میسازیم، تا آنها در امور درونی افغانستان مداخله ننمایند. این کار را ما به تنهایی بدون کشاندن شما به آن انجام میدهیم.

ن. م. تره کی. از شما به خاطر توضیح مشروح موضع رهبری شوروی در رابطه به مسئله‏یی که میخواهم مطرح نمایم، جداً سپاسگذارم. من هم با شما رُگ و راست همانند دوست صحبت میکنم. ما در افغانستان نیز فکر میکنیم که چالشهای سیاسی بمیان آمده باید در گام نخست از طرُق سیاسی حل شده و اقدامات نظامی جنبه کمکی داشته باشند. در عرصة سیاسی ما به بعضی اقدامات متوسل شده و معتقد شدیم که اکثریت مردم با ما هستند. پس از بیانه توضیحی رادیویی من در باره حوادث هرات در اکثریت شهرهای کشور در جریان فقط یک روز ۱۰۲ مظاهره تدویر یافت، که اشتراک کنندگان آنها شعارهایی را در جهت محکومیت خمینی و ایادی اش حمل میکردند. این امر ما را معتقد ساخت که دشمنان داخلی ما چندان زیاد نیستند. همچنان ما از خبر مربوط به اینکه بخشی از نظامیان قطعه شورشی اسلحه را بزمین گذاشته اند، خوشحال شدیم.

از سوی خود میخواستم خاطر نشان سازم، که مناسبات کشورهای ما روابط عادی میان دو دولت نیستند. این روابط بر اساس طبقاتی بنا شده اند، آنها بر شالوده وحدت ایدیولوژیکی و سیاسی بنیانگذاری شده اند. در کشور ما همانند شما قدرت به طبقه کارگر و دهقان تعلق دارد، که آن را از دست اشراف و فیودالان ربوده اند. انقلاب ما باعث عکس العمل خصمانه دشمنان طبقاتی ما شد. دگرگونیهای انقلابی اجرأ شده توسط ما برای آزادی دهقانان از یوغ سودخواران، خوانین و فیودلان، توزیع زمین به کشاورزان بیزمین و غیره اقدامات باعث گسترش نفوذ حکومت در میان خلق افغانستان شده وباعث واکنش مثبت در بین مردم پاکستان و ایران گردید. این امر ترس را در وجود نیروهای ارتجاعی این کشورها ببار آورد، که در نتیجه آنها اعمال تخریبی شان علیه کشور را تشدید نموده، دامنه تبلیغات دروغین شان گسترش داده و به ارسال باندهای تروریستی آغاز کردند. پروپاگند آنها از آنجا شروع شده که آنها ما را متهم به ترک اسلام کردند. سپس آنها به ما اتهام تمام گناههای کبیره را چسپاندند. تبلیغات پاکستانیها در مورد اقدامات ما برای آزادی زنان بخاطر مقام شایسته آنان در اجتماع پر از تحریف و دروغ است. زمانی که ما به اصلاحات ارضی پرداختیم، محافل حاکمه پاکستان متوجه شدند که این امر تأثیر انقلابی بالای مردم پاکستان دارد، به سیاست سبوتاژ و تخریبکاری متوسل شدند. حکام پاکستانی از موج تظاهرات همبستگی سراسری در کشورشان با شعارهای «زنده باد جمهوری دموکراتیک افغانستان!»، «زنده باد تره کی!» بهراس افتادند. به کشور ما نه تنها «اخوانیهای» فراری پس از انقلاب افغانستان، بلکه قطعات منظم اردو را که ملبس به‏یونیفورم نظامی افغانی بودند، گسیل کردند، که مشغول پیشبرد سبوتاژ و تخریبکاری اند. پس از سفر من به اتحاد شوروی و عقد قرارداد فوق العاده مهم میان ما امپریالیستهای امریکا و غیره مرتجعین به جمهوری دموکراتیک افغانستان سخت خشمگین شدند. ایشان میدانند که افغانستان برای ابد ازدست غرب رفته است. رسانه‏های ایالات متحده امریکا، پاکستان و ایران با تبلیغات پر از افترا ما را دشنام دادند. دوستی مستحکم افغانستان با اتحاد شوروی علت اصلی فعالیتهای ضد افغانی امپریالیستها و مرتجعان میباشد.

ما امروز با شما در مورد اینکه افغانستان روابط دوستانه با پاکستان، ایران و هند داشته باشد، صحبت کردیم. مگر نیل به این هدف کار دشواریست، چون ایران و بویژه پاکستان نمیخواهند مناسبات دوستانه با ما داشته باشند.

آ. ن. کاسیگین. همین لحظه ما پیام ضیأالحق را گرفتیم که طی آن او گفته که حوادث افغانستان موضوع داخلی این کشور اند و پاکستان به آنها ربطی ندارد. در اعلامیه آمده که حکومت پاکستان به ۳۵ هزار افغان آمده از افغانستان فقط کمک بشردوستانه را تا زمانیکه اقدامات آنها به روابط میان پاکستان و افغانستان لطمه نزند، ارائه مینماید.

ن.م. تره کی. آنها فقط در زبان از بشردوستی (هومانیزم) میگویند، در حالیکه عملاً اردوگاههای تخریبکاران را بر علیه ما تشکیل می‏دهند.

آ. ن. کاسیگین. شما فکر نکنید که ما ساده لوح هستیم و به تمام گپهای ضیأالحق باور میکنیم، بهر حال اعلامیه صادر شده و این در قبال خویش مسئولیتها را دارد.

پاناماروف: ظاهراً این اعلامیه ضیاالحق واکنشی ست به مقاله روزنامه پراودا.

آ. ن. کاسیگین. البته پاکستانیها ناراحت شده اند. آنها احساس کرده اند که نه تنها شما بلکه ما نیز آنان را زیر فشار قرار داده ایم.

ن.م. تره کی. پراودا بموقع مقاله مربوط به تقبیح توطئه‏ها علیه ج.د.ا. را نشر کرد. مقاله مذکور بالای همسایگان ما تأثیر شایانی داشت. من البته با شما موافقم، که باید به اقدامات سیاسی متوسل شد و جنگ چیزی پر مخاطره (ریسک آمیز) است. من تأکید به این مسئله را که چرا پاکستانیها، ایرانیها، امریکاییها و چینیها اعمال تخریبکارانه را علیه ما پیش میبرند، اضافی میدانم. من میخواهم فقط اذعان کنم، که ما دوستان شما بودیم و هستیم، و هیچگاهی با هیچکسی مانند شما نزدیک نخواهیم بود. ما از لنین آموخته بودیم و میآموزیم. ما بخوبی توصیه لنین را در مورد ایجاد مناسبات با دول همسایه میدانیم. ما برای ایجاد مناسبات خوب با همسایگان تلاش مینماییم، اما ما را امریکاییها با موج شدید تبلیغاتی واعمال تخریبی شان علیه دول مترقی مانع میشوند. آنها این چنین سیاستی را علیه جمهوری جوان شوروی در گذشته انجام داده و اکنون بر ضد کوبا، ایتوپیا، موزمبیق و یمن جنوبی اجرا مینمایند. ما برضد این توطئه‏ها ایستادگی میکنیم، میکوشیم کشور را نه با اسلحه بلکه با کسب اعتبار ما در میان خلق وبا اجرای دگرگونیهای انقلابی- دموکراتیک به نفع زحمتکشان اداره نماییم. برای نیل به این اهداف ۲۰۰ میلیون افغانی خرچ کرده ایم. مردم این را درک نموده و احساس می‏کند، کی دوستش و کی دشمنش است. زمانی که آنها متوجه شدند، پروپاگندشان علیه حکومت ما در میان مردم جذبه گسترده ندارد، روحانیون تاکتیکهای شان را تغییر داده و فریاد زدند، که افغانستان وابسته شوروی، طرفدار کمونیزم شده و اینکه در افغانستان ۱۰ هزار نفر شوروی جابجا شده که گویا همه امور را اداره می‏کنند.

با این گفته‏هایم میخواستم تأکید کنم که ما از گسیل جواسیس از ایران و پاکستان تشویش داریم، گرچه پیامهای تان به زعمای پاکستان و ایران بسیار مفید بوده و تأثیر مثبت خواهند داشت.

آ. ن. کاسیگین. ما خبر نو دیگر هم داریم. دولت ایران دستور داده که همه کارگران خارجی باید آن کشور را پیش از ۲۱ اپریل ترک کنند و کارگران خارجی تا تاریخ ۲۱ جون باید از آنجا خارج شوند. در اعلامیه در رابطه به کارشناسانی که وجود شان ارزش ویژه‏یی برای اقتصاد ایران دارد، آمده که مسئله آنها طور جداگانه و انفرادی بررسی می‏شود.

ن.م. تره کی. این بیانیه شاید در رابطه به امریکاییها صادر شده است. ما اطلاعاتی داریم که ایران کارشناسان امریکایی را که تخصص مونتاژ هلیکوپتر را دارند، دوباره بکار گماشته است.

آ. ن. کاسیگین. بلی، ماهم این را شنیدیم، اما تعداد کارشناسان ما در ایران بیشتر از امریکاییها ست. اگر قرار باشد که کارشناسان ما هم ایران را ترک کنند، بزرگترین کارخانه میتالوژی شان با یکعده مؤسسات دیگر فلج خواهد شد. و چه تعداد افغان برای کسب و کار در ایران اند ؟

ن.م. تره کی. تعداد آنها کمتر از ۲۰۰ هزار نیست. آنها در حدود ۵-۶ سال پیش در زمان داوُد و حتی پیش از آن رفته اند. اگر آنها را اخراج کنند، شاید زیر نام کارگران افغان برای ما مخربین را نیز گسیل نمایند، چون از چهره افراد مشکل است، تعیین کرد کی افغانی و کی ایرانی ست. من میخواستم مشکلات اردوی افغانستان را نیز مطرح کنم. ما میخواستیم هلیکوپتر های زرهی، تعداد بیشتر موترها و وسایل رزهدار، رزهپوشهای محاربوی و وسایل مخابراتی عصری را بدست آوریم. همچنان اگر امکانات اعزام پرسونل خدماتی مربوط به آنها نیز بررسی شود، کمک خیلی عالی برای ما خواهد بود.

ف.د. اوستینوف. مطلب تان شاید هلیکوپترهای می- ۲۴ باشد، که پوشش زره دارند. شش بال از چنین هلیکوپترها را در ربع چهارم سالروان طی ماههای جون- جولای در اختیار تان خواهیم گذاشت. ممکن موعد رساندن آنها را بتوانیم تسریع ببخشیم.

ن.م. تره کی. ما به چنین هلیکوپترها نیاز شدید داریم، بناً بسیار خوب خواهد شد تا آنها یکجا با پیلوتان شان وارد شوند.

آ. ن. کاسیگین. البته ما میتوانیم متخصصانی را که وظیفه عملیه خدماتی این هلیکوپترها را در میدانهای هوایی انجام دهند، بفرستیم، اما، واضح است که اینها عمله جنگی نخواهند بود. ما در این مورد با شما پیش ازاین صحبت کرده ایم.

ف.د. اوستینوف. شما باید پیلوتهای خود را تربیه کنید. نزد ما افسران شما آموزش میبینند، و ما می‏توانیم فراغت آنان از تحصیل را تسریع بخشیم.

ن.م. تره کی. شاید بهتر باشد پیلوتان هلیکوپتر را از هانوی و یا جاهای دیگر مانند کوبا خدمتی بگیریم؟

آ. ن. کاسیگین. طوری که قبلاً گفتیم، ما به ویتنام بسیار کمک کرده ایم و میکنیم، مگر ویتنامیها هیچگاهی موضوع اعزام پیلوتهای ما را تقاضا نکردند. آنها خود میگفتند که فقط کارشناسان تخنیکی ضرورت دارند، و عمله جنگی خویش را خودشان تنظیم مینمایند. نزد ما اکنون ۴۰۰ افسرافغانی مشغول آموزش اند، که شما لست آنان را دارید. شما از میان شان افرادی را انتخاب کنید و ما کار آموزش سریع شان را انجام خواهیم داد.

ن.م. تره کی. ما میخواهیم تا ارسال هلیکوپترها زودتر عملی شود. ما شدیداً به آنها نیاز داریم.

آ. ن. کاسیگین. ما تقاضای تان را بازهم بررسی خواهیم کرد، ما ارسال سریع هلیکوپتر ها را نیز انجام خواهیم داد.

ف.د. اوستینوف. ولی شما باید همزمان در مورد پیلوتهای این هلیکوپترها نیزبکوشید.

ن.م. تره کی. البته، ما این را انجام میدهیم. ولی اگر ما آنها در میان خود نتوانیم بیابیم، پس آنان را در کشورهای دیگر جستجو خواهیم کرد. دنیا بزرگ است. اگر شما به این موافق نباشید، ما پیلوتها را در میان افغانهایی که نزد شما درس خوانده اند، جستجو خواهیم کرد، مگر ما به انسانهای وفادار ضرورت داریم، چون در بین افسران افغانی که قبلاً جهت تحصیل به اتحادشوری رفته بودند، اخوانیها و هواداران بیشمار چین اند.

آ. ن. کاسیگین. البته رسیدگی به افرادی که نزد ما تحصیل می‏کنند، کار شما ست. اخوانیها را ما می‏توانیم بکلی برگشت بدهیم و کسانی را که شما بالایشان اعتماد دارید، می‏توانیم، بطور مستعجل آموزش دهیم تا زودتر فارغ التحصیل شوند.

ف.د. اوستینوف. امسال ۱۹۰ تن افسر افغان فارغ میشوند، که از میان شان ۱۶ نفر پیلوت طیارات دیگر و ۱۳ تن پیلوت هلیکوپتر اند. از طریق سرمشاور نظامی ما در افغانستان جنرال گوریلوف ما لست فارغ التحصیلان را نظر به مسلک شان به شما ارئه خواهیم کرد. شما خود می‏توانید، افراد مطلوب تان را انتخاب کنید.

ن.م. تره کی. خوب است، ما اینکار را خواهیم کرد. مگر چالش مسئله در اینست که ما افرادی که وابسته به ضد انقلاب اند، را نمیشناسیم. ما فقط میدانیم که در زمان داوُد به اتحاد شوروی اعضای سازمان اخوان المسلمین و شعله‏یی های هوادار چین را جهت تحصیل به اتحاد شوروی میفرستادند. ما میکوشیم این موضوع را پیگیری کنیم.

آ. ن. کاسیگین. شما ظاهراً در جریان مسئله گسیل تخنیک نظامی با در نظر داشت آن فیصله‏یی که ما دیروز شام در کابل به اطلاع تان رسانده ایم، نیستید؟ در این فیصله از ارسال مقدار بزرگ اسلحه، رساندن ۱۰۰ هزار تن گندم و ارتقای ارزش خرید گاز طبیعی افغانی از ۲۴ به ۳۷ دالر از هر ۱۰۰۰ مترمکعب تذکر رفته است. آیا شما فرصت خواندن این اسناد را یافتید یانه؟

ن.م. تره کی. نه، ظاهراً فرصت آنرا نیافتند تا به من گذارش دهند.

آ. ن. کاسیگین. شاید این سند همزمان با پرواز شما به کابل رسیده است. اینک آنچه که در این سند تذکر رفته. در ماه مارچ به شما ۳۳ عراده واسطه زرهی (ماشین محاربوی) بِ. اِم. پِ. ۵ فروند هلیکوپتر می ۲۵، ۸ فروند می ۸ و همچنان ۵۰ عراده زرهپوش بِ.تِ. اِر. و۶۰ پ.ب. ۲۵ عراده موتر رزهدار کشف، ۵۰ دستگاه مدافعه هوایی دارای قابلیت تحرک و دستگاه ضد هوایی «ستریلا» تسلیم داده خواهد شد. قبلاً بروز ۱۸ مارچ ۴ فروند هلیکوپتر می ۸ را ارسال کرده ایم و بتاریخ ۲۱ مارچ ۴ فروند دیگر را نیز خواهیم فرستاد. اینها همه کمک بلاعوض اند.

ن.م. تره کی. از این کمکهای تان سپاسگزارم. من در کابل از نزدیک با این کمکها آشناخواهم شد. اما اکنون میخواستم به شما بگویم ارسال ۱۰۰ هزار تن گندم بما کافی نیست. پاییز امسال ما حاصل نا کامل خواهیم داشت، زیرا زمیندارانی که ملک شان را ازدست داده اند، آنرا کشت نکرده و در بعضی موارد کشت را نابود کرده اند.

آ. ن. کاسیگین۱۰۰ هزار تن گندم به شما در مرز طوری تحویل داده خواهد شد که شما توان تسلیمی و انتقال آن را در کشور داشته باشید. شما شاید در انتقال گندم مشکل داشته باشید، چون بقول کارشناسان ترانسپورت، مراکز انتقالی شما در کوتلها فقط توانایی گذار۱۵ هزار تن گندم در ماه را دارند. تا این ۱۰۰ هزار تن مورد پروسس قرار گیرد، ما میبینیم در اینده چه کرده می‏توانیم.

ن.م. تره کی. پاکستان قبلاً وعدة ارسال ۲۰۰ هزار تن گندم را داده بود، مگر پسانها به قولش پشت پا زد. همچنان ترکیه از ارسال ۷۰ هزار تن خودداری کرد. ما حد اقل ۳۰۰هزار تن گندم ضرورت داریم.

آ. ن. کاسیگین. شما که آماده خرید گندم پاکستانی بودید، به این معنی ست که شما پول دارید؟ ما می‏توانیم برای شما گندم امریکایی را بخریم و به شما در افغانستان تحویل دهیم. مثلاً ۲۰۰ هزار تن گندم برابر است به ۲۵ میلیون روبل (مساوی به ۴۰ میلیون دالر).

ن.م. تره کی. برای ما مشکل است چنین مبلغی را پیدا کنیم.

آ. ن. کاسیگین. هر قدری را که پیدا کردید ما در برابر آن به شما گندم پیدا میکنیم.

ن.م. تره کی. اگر ما بتوانیم هزینه مربوطه را پیدا کنیم، در آنصورت از شما میخواهیم در قسمت گندم ما را کمک کنید. ما همچنان تعویق پرداخت قرضه‏های قبلی ما با سود آنها را نیز از شما میخواهیم. بودجه نظامی ما با در نظرداشت تمدید مهلت این پرداخت محاسبه شده است.

آ. ن. کاسیگین. ما با کمک بلاعوضِ تخنیک جنگی به بودجه نظامی تان کمک کردیم. ما بازهم در مورد اینکه تعویق بعضی قرضه‏های تان را عملی سازیم، فکر خواهیم کرد. ما موضوع را بررسی کرده و به شما در مورد نتایج آن خبر میدهیم.

 ن.م. تره کی. ما به‏یک رادیو استیشن توانمند ضرورت داریم، که بتواند کار تبلیغات ما را در سراسر جهان ممکن سازد. استیشن ما توانایی کمی دارد. در حالیکه اعلامیه پر از دروغ یک روحانی توسط رسانه‏های غربی به همه دنیا پخش می‏شود، صدای رادیوی ما تقریباً شنیده نمی‏شود.

پاناماروف. ما از جانب خود اقدامات قاطع را در جهت تبلیغ دستآوردهای ج.د.ا. عملی ساخته و بدشمنان شما پاسخ دندان شکن میدهیم. از مقاله پراودا در اینمورد گفتیم. در شماره امروز آن بیانیه شما درج شده است. این اعلامیه از طریق رادیو به ایران، پاکستان و دیگر کشورها نیز پخش خواهد شد. بنابراین ما ناتوانی استیشن رادیویی شما را با اینوسیله جبران میکنیم.

ن.م. تره کی. پشتیبانی تبلیغاتی شما برایما ارزش زیادی دارد، مگر ما میخواهیم که دنیا صدای خود ما را بشنود. بناً از شما میخواهیم به ما در امر ساختمان استیشن رادیویی با توان ۱۰۰۰ کیلو وات کمک کنید.

آ. ن. کاسیگین. ما این مسئله را بررسی کرده، با کارشناسان مشوره مینماییم، تا جایی که من میدانم، ساختن استیشن رادیویی زمان کافی را دربر میگیرد.

پاناماروف. ما در جمله مشاوران حزبی تان کارشناس تبلیغات (پروپاگند) را میفرستیم. شما می‏توانید به او تصورات تان را بگویید تا از طریق کشورهای سوسیالیستی پشتیبانی گسترده تبلیغاتی تأمین شود.

 ف.د. اوستینوف. در رابطه با گسیل بیشتر تخنیک محاربوی ضرورت اعزام اضافی مشاوران و کارشناسان نظامی به افغانستان بمیان می‏آید.

ن.م. تره کی. اگر شما میپندارید که چنین چیزی لازم است، پس ما آن را میپذیریم. آیا اجازه نمیدهید که ما پیلوتها و تانکیستهایی را از کشورهای سوسیالیستی دیگر نیز استفاه کنیم؟

آ. ن. کاسیگین. وقتی از کارشناسان نظامی ما میگوییم، مرام ما تخنیکرانی اند که خدمات وسایل محاربوی را انجام می‏دهند. من نمیدانم، چرا مسئله پیلوتها و تانکیستها بمیان می‏آید. این پرسش برای ما غیر مترقبه است. و من فکر میکنم، که غیر ممکن است، کشورهای سوسیالیستی تن به چنین کاری دهند. مسئله گسیل کسانی که از تانک شما بالای مردم تان آتش کند، چالش جدی سیاسی ست.

ن.م. تره کی. ما میبینیم، چگونه افغانهایی که قبلاً جهت تحصیل نزد شما آمده بودند، را استفاده کنیم. شاید، از شما بخواهیم، آنعده را که خود ما انتخاب میکنیم، آموزش دهید.

ف.د. اوستینوف. البته ما آنها را به تحصیل میپذیریم.

آ. ن. کاسیگین. با نتیجه گیری از مذاکره امروز می‏توان اذعان کرد، که وظیفه داریم تا موضوع کمک به رادیواستیشن توانمند را بررسی نماییم. همچنان مسئله گسیل عاجل وسایل و تخنیک محاربوی بعهده ما است. شما انتخاب پیلوتهای هلیکوپترهای تان از میان افسران تحصیل کرده نزد ما را انجام میدهید. اگر شما خواست و تقاضای دیگری داشتید، می‏توانید، آنرا از طریق سفیر اتحادشوری و سر مشاور نظامی برسانید. ما خواستهای شما را بدقت بررسی کرده و بطور مطلوب پاسخ خواهیم داد.

ما همچنان توافق کردیم که برای دفاع از ج.د.ا. در برابر مداخلات امپریالیستی و توطئه‏های ارتجاعی به اقدامات سیاسی متوسل شویم. ما از تأثیر سیاسی بالای آنان استفاده خواهیم کرد. مطبوعات ما نیز کمک دایمی به ج.د.ا. خواهند کرد.

برای ما پراهمیت است، که شما بالای گسترش زیربنای سیاسی رژیم تان کار کرده، بکوشید میان حکومت و مردم بیگانگی بمیان نیآید. و در پایان حرف نهایی. این را من نه برای مباحثه بلکه همچون آرزومندی میگویم، با کادرهای تان با احتیاط و مواظبت برخورد نمایید. کادرها را باید محافظت کرده و با ایشان برخورد ویژه باید داشت. برخورد با دید وسیع با هر انسان مهمتر از آنست که او را مُهر بدنامی زد.

 ن.م. تره کی. آیا حرف تان روی افسران و جنرالان است؟

آ. ن. کاسیگین. هم در مورد افسران، هم در مورد جنرالان و همچنان فعالان سیاسی. مگر باور کنید این را من نه برای مباحثه بلکه فقط همچون نظر ما میگویم.

ن.م. تره کی. ما بصورت عموم با کادرهای خویش بخوبی برخورد میکنیم. اما حوادث هرات نشان دادند، که در میان ما «اخوانیها» نفوذ کرده اند ولی به آنانی که واقعاً با ما اند برچسپ نمیزنیم.

آ. ن. کاسیگین. ما علیه شما هیچ ادعایی نداریم، ما فقط میگوییم که اشتباه در سیاست کادری گران تمام می‏شود. ما این را از تجربه خویش میدانیم. در زمان استالین، شما میدانید، بسیاری از افسران ما زندانی بودند. و وقتی جنگ بوقوع پیوست، استالین مجبور شد آنان را به جبهه بفرستد. اینها در جنگ همانند قهرمانان واقعی عمل کردند. بسیاری از آنان به سرداران بزرگ نظامی تبدیل شدند. ما در امور داخلی تان مداخله نمیکنیم، مگر میخواهیم، نظر خود را در خصوص مواظبت از کادرها ارائه کنیم.

ن.م. تره کی. تا آنجایی که من از صحبتهای امروزی فهمیدم، شما ما را کمک کرده و کمک خواهید کرد، مگر شما ما را در مقابل متجاوزان ضمانت («گرانتی») نمیکنید.

آ. ن. کاسیگین. اینچنین سطحی ما این موضوع را با شما بحث نکردیم. ما از مرحله کنونی و اینکه حالا شیوه‏های دفاع سیاسی از کشورتان تأثیر بیشتر دارند، میگوییم. شما نباید چنین برداشت کنید که گویا ما شما را به سرنوشت خودتان رها خواهیم کرد.

ن.م. تره کی. سه نوع حمایت وجود دارد- سیاسی، اقتصادی و نظامی. شما دو نوع کمک را بما میدهید، اما شما چه خواهید کرد، اگر ببینید کشور ما از خارج مورد تجاور قرار میگیرد؟

آ. ن. کاسیگین. اگر تجاوز مسلحانه بخاک تان از خارج صورت گیرد، این حالت بکلی دیگری ست. ولی اکنون ما همه کار را بخاطر آن انجام میدهیم تا تجاوز صورت نگیرد. ومن فکر میکنم ما به این امر قادر خواهیم شد.

ن.م. تره کی. من این را برای آن میگویم که چین با جدیت پاکستان را برضد ما تحریک می‏کند.

آ. ن. کاسیگین. وقتی تجاوز صورت گیرد، حالتی بکلی متفاوت بمیان می‏آید. چینیها به این موضوع در نمونه ویتنام معتقد شده اند، و به اصطلاح پشت دست شان را دندان میگیرند. آنچه مربوط به افغانستان است، ما به اقداماتی جهت حفاظت آن از تجاوز متوسل شده ایم. من پیشتر از ارسال پیامی مرتبط به این به رئیس جمهور پاکستان، خمینی و نخست وزیر ایران تذکر دادم.

ن.م. تره کی. اعضای بیروی سیاسی ما از سفر من به مسکو آگاه اند. در بازگشت به کابل من باید از نتایج مذاکرات ما بگویم. آیا می‏توانم بگویم، گه اتحاد شوروی به ج.د.ا. کمکهای سیاسی و غیره‏یاری ها را انجام خواهند داد.

آ. ن. کاسیگین. بلی، هم کمک سیاسی و هم کمک بزرگ از راه نظامی در عرصه‏های دیگر.این فیصله بیروی سیاسی ما ست. در این مورد به شما رفیق ل. ای. برژنف در جریان ملاقات تان که پس از ۱۰ دقیقه صورت میگیرد، خواهد گفت. من فکر میکنم، که شما با اطمینان از حمایت ما و مطمئن از اقدامات تان به افغانستان برخواهید گشت.

ن.م. تره کی. نهایت خرسندی اش را از مذاکره دایر شده ابراز نموده و از کمک و پشتیبانی وسیع به افغانستان در لحظات دشوار آن سپاسگذاری می‏کند.

ترجمه متن توسط رفیق و. پ.  کوزین اسپیرانت اکادمی دیپلماسی وزارت امورخارجه اتحاد شوروی صورت گرفته و توسط مشاور شعبه شرق میانه وزارت امورخارجه اتحاد شوروی رفیق اس. پ. گاوریلوف نوشته شد.

 ۲۱.اش. سال ۷۹

شماره آ. ک. ۷۸۹ ث ث.

شمارگان ۳۰

21.3.79

 

 

*****

قابل برگشـــــت به کمیته ح.ک.ا. ش. است.            

به اعضای اصلی و علی البدل بیروی سیاسی

کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش. ارسال شده است.

(شعبه اسناد و ارتباط سکتور ۱)             

شماره پ ۴۸۹

اشد محرم

 

پرونده ویژه

یادداشت مذاکرات[8]

یادداشت مذاکرات ل. ای. برژنف با نورمحمد تره کی

 

 

۲۰ مارچ سال ۱۹۷۹

در مذاکرات آ. ن. کاسیگین، آ.آ. گرومیکو، دِ. فِ. اوستینوف، و ب..ن. پوناماروف اشتراک داشتند.

ل. ای. برژنف. رفیق عزیز تره کی، من از آمدن تان به نزد ما بسیار خوش هستم. مگر- میخواهم این را پنهان نکنم که- در روزهای پسین با نگرانی مراقب اوضاع افغانستان هستیم. از گفتگوهای شما با رفقای ما برمی‏آید که رفقای افغانی ما شخصاً از این امر جداً نگران اند.

در حال کنونی وظیفه عمده، طوری که ما میبینیم- عبارت از، گذاشتن گامهایی در جهت اصلاح اوضاع بمیان آمده و رفع عواملی که ساختمان جامعة نوین را در جمهوری دموکراتیک افغانستان تهدید می‏کنند، میباشند. البته نه تنها به رفع خطرات تهدید، بلکه به استحکام دستآوردهای انقلاب ثور نیز باید دست یازید.

بدون شک، هم نزد ما و هم نزد شما پرسش بمیان می‏آید: این گامهای اتخاذی کدامها باید باشند؟ بعضی از اقدامات را من اینجا نام می‏برم، مگر ادعا ندارم که این فهرست نهایی و کامل است.

آنطور که معلوم می‏شود، زیربنای اتکای حزب و دولت را وسیعتر باید ساخت. در اینجا در گام نخست مسئله اتحاد حزب تان، اعتماد متقابل، وحدت ایدیالوژیکی- سیاسی صفوف آن از پایین تا بالا پر اهمیت میباشد.

مهم است که در مورد امکان جبهه ملی تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان بمثابه رهبری شناخته شده مردم نیز اندیشیده شود. ما فکر میکنیم که این جبهه می‏تواند سازمانهای اجتماعی- سیاسی را درخود بسیج ساخته و به کارگران، دهقانان، بورژواهای خرده و میانه، روشنفکران، متعلمان، جوانان و اقشار پیشتازِ زنان متکی باشد. مرام این جبهه می‏تواند، اتحاد نیروهای ضد امپریالیستی و ملی- میهن پرست در مبارزه با ارتجاع داخلی و خارجی باشد. همزمان این جبهه می‏تواند، به وسیله مهمی در جهت پرورش سیاسی مردم و جلب آنها به پروسه انقلابی تبدیل شود.

در نواحی روستایی خوب خواهد بود، که (البته با در نظرداشت تقریبی تجارب ما) کمیته‏های بینوایان را از میان دهقانان کم زمین، بیزمین و مقروضان با هدف مبارزه با فیودالان و زمینداران- سرمایه دار ایجاد کرد.

و، البته باید کوشید، تا اردو در دفاع از حاکمیت مردمی- انقلابی بایستد و در این راه از هیج چیز دریغ نباید کرد. اینکه چطور آنرا در اوضاع بمیان آمده تطبیق کرد، خودتان بهتر میدانید.

مثلاً فقط در یک مورد اگر بگویم. مهم است که در میان کادر قواندانی تان احساس اطمینان به موقعیتِ مستحکم بمیان آید. اگر رهبری اردو زود زود تعویض شوند، نمی‏توان ازآن توقع زیاد داشت. و این تشویشی ست بجا، چون تعویض کادرها با بازداشتها همراه است. چون بسیاری از قوماندانان با دیدن اینکه همکاران شان زندانی شده و نابود میشوند، شخصاً اطمینان به آینده را از دست می‏دهند.

البته این به معنی آن نیست که در برابر کسانی که واقعاً اسناد جدی ضدیت با حاکمیت انقلابی برعلیه شان وجود دارد، از شدت کار نگرفت. اما این سلاح تیز تک را باید با بسیار دقت و هوشیاری بکار برد.

 در خصوص آنکه در هرات چه گذشت، به جزئیات نخواهم پرداخت. رفقای ما در مذاکره با شما به این مسئله تماس گرفته اند. البته که نورمال شدن اوضاع در این شهر تأثیر مثبتی بالای همه کشور داشته و حلقات معین مخالف دولت انقلابی را نیز متأثر خواهد ساخت.

چطور می‏شود به این امر دست یازید؟ رگ و راست میگویم: چنین بر میآید که شما از عهده کار سیاسی- توده‏یی برآمده نمی‏توانید. ظاهراً کار تخریبی که توسط گروههای گونه گون مخالف نظام جدید منجمله روحانیون مرتجع پیش برده می‏شود، بمراتب فعالتر و گسترده تر از آن کار سیاسی است که توسط نمایندگان حزب در محلات پیش برده می‏شود. این مسئله بسیار مهم نه تنها مربوط به هرات است، بلکه به کل کشور تعلق میگیرد. ما این را از تجربه شخصی خود از سالهای نخست پس از انقلاب اکتبر و بعد از آن میدانیم.

بدون شک باید در میان روحانیون کار لازمی را باید انجام داده و حد اقل تلاش نمود که بخشی از روحانیون اگر علناً در دفاع از حکومت قرار نمیگیرند، اقلاً در مخالفت از آن نیز قرار نگیرند. اگر به این امر نایل شوید، کار عالی خواهد بود. بهترین راهِ رسیدن به این هدف نمونه‏های مشخصی ست که حاکمیت جدید تلاش کند، به روحانیون نشان دهد، آنها را بصورت عموم و همچنان رهبران شان را مورد تعقیب قرار نمیدهد، بلکه فقط آنانی را بازداشت خواهد کرد که بر ضد نظام انقلابی قرار میگیرند. ما فکر میکنیم که هر گامی در این راستا مفید خواهد بود.

اکنون در مورد پرسش شما که در صحبت تلفونی با رفیق کاسیگین و سپس در اینجا در مسکو در خصوص اعزام قطعات نظامی اتحاد شوروی به افغانستان مطرح کرده بودید. ما این مسئله را طور همه جانبه بررسی کرده، دقیقاً آنرا ارزیابی نمودیم و من به شما به صراحت میگویم: این کار را نباید کرد. این کار فقط آب را به آسیاب دشمنان شما و ما خواهد انداخت. شما در مورد این مسئله با رفقای ما صحبت مفصل داشتید. و آروز برده می‏شود، که شما تصورات ما را در اینباره درک مینمایید.

مگر، اعلام علنی این مسئله توسط شما یا ما مبنی بر اینکه ما برنامه انجام آن را نداریم، در لحظه فعلی بدلایل معینی لازم نیست.

حزب و دولت شوروی ما به شما همه کمکهای سیاسی را انجام خواهند داد. از جمله ما همین اکنون به کشورهایی چون ایران و پاکستان با جدیت توصیه می کنیم، تا جلو هرنوع مداخله در امور افغانستان را بگیرند.

رفقا به شما از تصمیم ما گفته اند، که بصورت عاجل تجهیزات و تسلیحات جدید را با کمکهای مادی به افغانستان انقلابی ارائه خواهیم کرد. خوب خواهد بود، که کمک اقتصادی شوروی از ین قبیل و اعطای ۱۰۰ هزار تن گندم از طریق رسانه‏ها بشکل لازم به سمع مردم افغانستان برسند. این امر پیش از همه برای استحکام مواضع دولت افغانستان لازمی ست.

آن تسلیحات و تخنیک نظامی را که ما اکنون طور اضافی میدهیم، بشکل محسوس توان رزمی اردوی افغانستان را بالا خواهد برد. مگر این امر وقتی ارزش دارد که سلاحها در دستهای مطمئن باشند، نه در دست دشمنان.

مطابق به خواهشهای شما ما به افغانستان تعدادی مشاور و کارشناس هم نظامی، هم غیر نظامی و هم در عرصه‏های دیگر فرستادیم. نزد شما بیشتر از ۵۰۰ جنرال و افسر ما کار می‏کنند. طوریکه بمن گذارش دادند، شما از کار متخصصان و مشاوران شوروی راضی هستید. و این خوب است. اگر لازم باشد ما طور اضافی یکعده کارشناسان حزبی و همچنان حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ افسر دیگر را نیز خواهیم فرستاد.

حق با من نخواهد بود اگر من به‏یک مسئله دیگر که ما بادقت بالای آن فکر کردیم، تماس نگیرم. چرا، با وجود وخامت اوضاع افغانستان و گسیل هزاران نفر مسلح از ایران و پاکستان به کشورتان مرزهای شما با این ممالک باز مانده و حتی حالا هم بسته نیستند؟ با صراحت به شما میگویم، ما در اتحاد شوروی به کسی چنین اجازه‏یی را نمیدهیم. این امر به نظر ما غیر عادی ست و آن را باید اصلاح کرد.

و بالآخره میخواستم به شما بگویم، که در اوضاع بمیان آمده کنونی نقش اساسی را جلب اکثریت توده‏ها بوسایل سیاسی و اقتصادی در حمایت از شما خواهد داشت. بازهم اذعان مینمایم، که باید مجموعه راههای ممکن را بررسی نموده و آنهایی را که باعث تشویش قانونی مردم شده و احساس مخالفت شان را ببار میآورد طرد کرد.

اجازه دهید ابراز اطمینان نمایم که شما حوادث بمیان آمده را زیر کنترول در میآورید. بشما پیروزی میخواهم، رفیق تره کی، پیروزی تان را در مبارزه برای استحکام دولت انقلابی در افغانستان، در امر دفاع از دستآوردهای انقلاب ثور آرزو مینمایم.

ن م. تره کی. از شما بخاطر دادن امکان سفر دوباره به اتحاد شوروی دوست و ملاقات با رهبری اتحاد شوروی و شخصاً با شما رفیق برژنف با هدف تبادله نظریات پیرامون مسایل مورد علاقة دو کشور همسایه سپاسگذارم. من مشورهها و نظریات صریح رفیق برژنف را در جریان مذاکرات دوجانبه ما خیلی ارج میگذارم.

آنچه مربوط به ایجاد جبهه متحد ملی می‏شود، باید بگویم که این جبهه عملاً بشکل ساختاری از سازمانهای حزبی، جوانان، اتحادیه‏های صنفی و غیره سازمانهای اجتماعی تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق وجود دارد. به همان شکلی که در بعضی از کشورهای دوست سوسیالیستی وجود دارد، که به‏دلیل عقبماندگی اقتصادی و عدم آمادگی سطح رشد سیاسی بعضی از مناطق کشور نمی‏تواند در زندگی اجتماعی- سیاسی افغانستان تثبیت شود.

 اکثریت توده‏های زحمتکش و روشنفکران افغانستان ارزش برنامه‏ها و اقدامات مشخص ما را در جهت تجدید حیات اجتماعی- اقتصادی درک مینمایند. متأسفانه بعضی مخالفان هموطن ما و نارضیان خارجی در حال حاضر همانند گذشته تلاش می‏کنند، دستآوردهای معین رهبری جدید پس از انقلاب ثور را در راستای ساختمان جامعة سوسیالیستی در آینده بدنام سازند. بعضی از دشمنان ما، همانطوری که حوادث هرات نشان دادند، تلاش می‏کنند، حاکمیت جدید مردمی را نابود کرده، افغانستان را به گذشته فیودالی باز گزدانند. در چنین شرایطی رهبری کشور نمیتواند به اقدامات نهایی در برابر این افراد و گروهها دست نیازد، البته در برابر بعضی از روحانیون، شعله‏یی ها و غیره اشخاص که علناً با دولت نوین مردمی سر مخالفت دارند، در مطابقت کامل با قانون برخورد شده و هیچ متهم بدون ارتکاب جرم بازداشت نمی‏شود. این اقدامات شامل حال یک گروه بسیار کوچک افراد مخالفان علنی رژیم می‏شود.

تجربه تاریخ نشان میدهد که با دشمنان سوگندخورده نظام پیشرو جدید، که علناً و اکثراً مسلحانه در برابر دستآوردهای خلق بپا میخزند، باید با قاطعیت و بدون تزلزل مبارزه کرد.

در این اواخر دشمنان خارجی ما عمدتاً ایران، پاکستان، ایالات متحده و بریتانیا فعالیتهای تخریبی شان را علیه ما تشدید نموده اند، که در چندین راستا پیش برده می‏شود. آنها تبلیغات مختلفی را براه انداخته، گروهای ویژه جواسیس، کارشکنان و تروریستها را آماده مینمایند. این کشورها مناسبات دوستانه و همسایگی نیک کشورهای ما را نیز به باد انتقاد میگیرند.

خلق افغانستان جنگ با ایران و پاکستان را نمیخواهد، واگر آن صورت بگیرد، به نفع شان نخواهد بود- پشتونها و بلوچها در آنصورت به نفع افغانستان بپا خواهند خاست. میخواستم بگویم که نقش اساسی را در اعمال تخریبی ضد افغانستان عناصرِ مخالف منجمله افغانهای مقیم پاکستان، رهبری کنونی آنجا با کمک چین بازی می‏کند. حزب و دولت ما با خونسردی به این تلاشهای جانب پاکستان پاسخ داده و نمیخواهد مناسبات پاکستان- افغانستان بدتر شود.

مسئله بستن مرزهای ما با ایران و پاکستان بسیار مشکل است. ما آنرا بعلت نداشتن وسایل کافی انجام داده نمی‏توانیم. برعلاوه بستن سرحدات افغانستان- پاکستان باعث نارضایتی هم پشتونها و بلوچهای پاکستان و هم از افغانستان خواهد شد که میان خویش روابط محکم قومی داشته و بالآخره به ضرر حیثیت دولت کنونی افغانستان تمام خواهد شد.

مگر باوجود اینهمه دشواریهای عینی موجود و مداخلات ارتجاع داخلی و خارجی انقلاب افغانستان بتدریج و با ثبات به راه ساختمان زندگی نوین خواهد رفت. در این امر رهبری افغانستان به تجارب غنی اتحاد شوروی دوست اتکأ نموده و روی پشتیبانی و حمایت بموقع شان حساب می‏کند.

با استفاده از فرصت، از شما رفیق عزیز لیونید ایلیچ برِژنف و دیگر رهبران اتحاد شوروی از زمینه سازی چنین فرصت که توانستیم روی مسایل مهم حزب و دولت ما تبادل نظر کنیم، سپاسگذاری مینمایم. صحبت امروز بما آن امکان را داد تا یکدیگر را بهتر بشناسیم. رهبری افغانستان و مردم آن به کمک همه جانبه اتحاد شوروی ارزش زیادی قایل اند. سفر کوتاهم به اتحاد شوروی، ملاقات با شما، بدون شک نتایج مثبتی را ببار خواهند آورد. در این باره من به همرزمانم پس از رسیدن بکابل اطلاع خواهم داد.

به شما رفیق عزیز لیونید ایلیچ، به رهبران دیگر اتحاد شوروی سلامتی کامل و بهروزی آتیِ خلق دوست شوروی را آرزو مینمایم.

در این مذاکرات مشاور منشی عمومی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی ای. اِم. ساموتیکین حاضر بود.

مترجم مذاکرات (کوزین و. پ.)

۳۰ نسخه

21-03- 97

 

****

 

مربوط  بند  پ.۱۷۶/  ۱۲۵  مؤرخ۱۲-  ۱۲-۱۹۷۹

بتاریخ  ۲۶  دسامبر  ۱۹۷۹  (در  حالیکه  رفقا  بریژنف  ل.  ای.،  اوستینوف  دِ.  ف.،  گرومیکو  آ.  آ.  و  چرننکو  ک.  او.  در  داچه[9]  حاضر  بودند)،  درمورد  اجرای  مصوبه  .۱۷۶/۱۲۵  مؤرخ۱۲.۱۲.۱۹۷۹  کمیته  مرکزی  ح.ک.  ا.  ش.  رفقا  اوستینوف،  گرومیکو  و  اندروپوف  گذارش  دادند.

رفیق  بریژنف  ل.  ای.  بعضی  نظریاتش  را  ارائه  کرده  ضمناً  برنامه  اقداماتی  را  که  رفقا  برای  آینده  نزدیک  در  نظر  دارند،  تأیید  کرد. 

چنین  فیصله  شد  که  کمیسیون  بیروی  سیاسی  با  همین  ترکیب  و  در  همین  راستا  برای  اجرای  پلان  طرح  شده  عمل  نموده  و  هر  گام  اقداماتی  اش  را  بسنجد.  درباره  مسایلی  که  پیرامون  شان  باید  تصمیم  گرفته  شود،  باید  بموقع  به  کمیته  مرکزی  ح.ک.ا.  ش.  پیشنهادات  لازم  ارائه  شود.                   

 

امضای  چرننکو  ک.

 

۲۷-۱۲-۱۹۷۹-

شماره ۱۳-  او.  پِ.  (یک  برگ)

 

****

 

اشد  محرم[10]

پرونده  ویژه

 

تحت  ریاست  رفیق  ل.ای.  بریژنف.

حاضران  جلسه:  م.  آ.  سوسلوف،  و.و.  گریشین،  آ.  پ.  کریلنکو،  آ.  یا.  پلشه،  دِ.  اف.  اوستینوف،  ک.  او.  چرننکو،  ی.  و.،  اندروپوف  ی.  و.،  گرومیکو  آ.  آ.،  تیخونوف  ن.آ.  و  ب.  ن.  پوناماریف.

 

مصوبه  کمیته  مرکزی  ح.ک.ا.ش. 

 

پیرامون  اوضاع  «آ»[11]

۱.نظریات  و  اقدامات  رفقا  اندروپوف  ی.و.،  اوستینوف  ک.  او.،  و  گرومیکو  آ.  آ.  تأیید  اند..

آنان  اجازه  دارند،  در  جریان  اجرای  این  اقدامات  اصلاحات  فرعی  را  عملی  نمایند.

مسایلی  که  فیصله  کمیته  مرکزی  را  لازم  داشته  باشند،  باید  بموقع  به  بیروی  سیاسی  ارائه  شوند.

مسئولیت  اجرای  تمام  این  اقدامات  بعهده  رفقا  اندروپوف  ی.و.،  اوستینوف  ک.  او.  و  گرومیکو  آ.  آ.میباشد.

۲.  رفقا  اندروپوف  ی.و.،  اوستینوف  ک.  او.  و  گرومیکو  آ.  آ.  مؤظف  اند،  بیروی  سیاسی  کمیته  مرکزی  را  از  جریان  اجراآت  خویش  اطلاع  دهند.

  ۹۹۷  اوپ.  (ص.۱)

  منشی  کمیته  مرکزی  ل.  ای.  بریژنف، 

پ.  ۱۷۶/  ۱۲۵  مؤرخ  ۱۹۷۹.۱۲.۱۲ 

 

*****

 

 

کارگران جهان متحد  شوید!                         در  جریان  ۳  روز  قابل  برگشـــــت  به  کمیته  مرکزی 

                                                            ح.ک.ا.  ش.  (شعبه  اسناد  و  ارتباط  سکتور  ۱)  است.

کمیته  مرکزی حزب  کمونیست  اتحاد  شوروی

اشد  محرم

پرونده  ویژه

شخصاً

شماره  پ.  ۱۷۷/۱۵۱

به  رفقا،  بریژنف،  اندروپوف،  گریشین،  گرومیکو،  کریلینکو،  کاسیگین،  کونایف،  پِلشهِ،  رومانوف،  سوسلوف،  تیخونوف،  اوستینوف،  چِرنینکو،  شیربیتسکی،  علییُف،  گُرباچف،  دیمیچف،  کوزنِتسوف،  ماشیروف،  پوناماریف،  رشیدوف،  سولومنتسف،  شواردنادزه،  دولگیخ،  زیمیانین،  کاپیتونوف  و  روساکوف.

نقل  از  پروتوکول  شماره  ۱۷۷  جلسه  بیروی  سیاسی  کمیته  مرکزی  ح.  ک.ا.ش.مورخ  ۲۷  دسامبر  سال  ۱۹۷۹ 

 

در  مورد  اقدامات  ما  پیرامون  انکشاف  اوضاع  در  افغانستان.

۱.  طرح  دساتیر  به  سفرای  اتحاد  شوروی  در  برلین،  بوداپست،  پراگ،  صوفیه،  هاوانا،  اولان  باتور،  هانوی  (    ضمیمه  شماره  ۱)  تصویب  است.

۲۲.  طرح  دساتیر  به  همه  سفرای  اتحاد  شوروی  در  رابطه  به  انکشاف  اوضاع  پیرامون  افغانستان  (پیوست  شماره  ۲)  تصویب  است.

۳.  طرح  دساتیر  به  نماینده  اتحاد  شوروی  در  نیویارک  (پیوست  شماره  ۳)  تصویب  است.

۴.  طرح  اطلاعیه  آژانس  تاس  تصویب  است  (پیوست شماره  ۴). 

۵.  تیلگرام  تبریکی  به  رفیق  ببرک  کارمل  رئیس  شورای  انقلابی،  منشی  عمومی  کمیته  مرکزی  حزب  دموکراتیک  خلق  افغانستان و  صدر  اعظم  جمهوری  دموکراتیک  افغانستان  تصویب  است  (پیوست شماره۵).

  ۶.  مربوط  به  پشتوانه  تبلیغاتی  (پروپاگندی)  اقدامِ  ما  در  افغانستان  تصویب  است  (پیوست شماره  ۶). 

۷.  متن  نامه  کمیته  مرکزی  به  سازمانهای  حزبی  ح.ک.ا.ش.  تصویب  است  (پیوست شماره  ۷). 

۸.  متن  نامه  کمیته  مرکزی  ح.ک.ا.ش.  به  احزاب  کمونیستی  و  کارگری  کشورهای  غیر  سوسیالستی  تصویب  است  (پیوست شماره  ۸).

منشی  کمیته  مرکزی

 

*-  تذکر:  (بشکل  ریز  و  ناخوان  چاپ  شده). 

رفقا،  سندِ  حاضرِاشدِ  محرمِ  کمیته  مرکزی  ح.ک.ا.ش  نباید  بدون  اجازه  خاص  کمیته  مرکزی  به  کسان  دیگر  داده  شود.  کاپی  برداری  از  اینچنین  اسناد  و  بازنویسی  آن  بطور  قطعی  ممنوع  است.  رفقایی  که  برایشان  سند  ارسال  گردیده  باید  آنرا  پس  از  مطالعه  با  قید  تاریخ  امضأ  نمایند. 

۲۷  اِر.  ای. 

اِ.  اِف. 

*****

پیرامون ماده۱۵۱ پروتوکل شمارهء ۱۷۷

اشد محرم

پیوست شماره ۴

اعلامیه تاس

مدت مدیدی است که مداخله در امور داخلی کشور همسایه و دوست اتحاد شوروی جمهوری دموکراتیک افغانستان از خارج، منجمله با بکارگیری مستقیم نیروهای مسلح ادامه دارد. بر همه هویداست که هدف این مداخلات شکست نظام دموکراتیکی ست که در نتیجه پیروزی انقلاب اپریل۱۹۷۸ مستقر شده است. مردم افغانستان و نیروهای مسلح آن با قاطعیت این اقدامات تجاوزی را دفع نموده، توطیه‏های مخرب علیه دستآوردهای دموکراتیک، استقلال و حاکمیت ملی افغانستان نوین را خنثیَ میسازند.

مگر اقدامات تخریبی از خارج مرزهای افغانستان ادامه داشته، با گذشت هرروز پهنای گسترده تر گرفته و کماکان دسته‏های مسلح و سلاح به این کشور گسیل می‏شود.

در شرایط تجاوزخشن خارجی رهبری جمهوری دموکراتیک افغانستان از اتحاد شوروی طی دوسال گذشته مکرراً تقاضای کمک به مردم افغانستان را در امر دفع تجاوز نمود.

اتحاد شوروی منتظر بود که دشمنان خلق افغانستان آخرالامر به هوشدارهای جوانب افغانی و شوروی متوجه شده، به ندای عقل گوش داده و به تلاشهایشان برای خفه نمودن روحیه آزادی و استقلال مردم افغانستان خاتمه می‏دهند. با دریغ این امر جامه عمل نپوشید ومداخله خارجی برای خلق افغانستان غیر قابل تحمل شده و ابعاد و اشکال گسترده تر را گرفته است.

در چنین شرایطی رهبری دولت افغانستان دوباره از اتحاد شوروی تقاضای جدی کمک در امر مبارزه علیه تجاوز خارجی را نمود. اتحاد شوروی با اتکأ به همسانی منافع هردو کشور و مسایل امنیتی که همچنان در معاهده دوستی، حسن همجواری و همکاری مؤرخ 5 دسامبر سال۱۹۷۸ مشخص شده و بخاطر حفظ صلح در این منطقه به درخواست رهبری افغانستان لبیک گفته و تصمیم گرفت قطعات محدود نظامی را برای انجام وظایفی که رهبری افغانستان میخواهد، گسیل نماید. این عمل اتحاد شوروی همچنان با منشور سازمان ملل منجمله با ماده ۵۱ آن که حق دول برای دفاع منفردانه و یا گروهی را جهت دفع تجاوز و استقرار صلح مشخص ساخته، مطابقت دارد.

البته که پس از رفع عواملی که باعث این اقدام اتحاد شوروی شده اند، این دولت مصمم است، نیروهایش را از افغانستان بیرون کند.اتحاد شوروی بازهم تأکید مینماید یگانه آرزویش همانند گذشته دیدن افغانستان بمثابه یک کشور مستقل، غیر وابسته است که سیاست همزیستی مسالمت آمیز و صلح را پیش برده و با استواری وجایب بین المللی خویش را مطابق منشور سازمان ملل متحد احترام و رعایت مینماید.

 ۲۷ نسخه

 *****

پیرامون ماده۱۵۱ پروتوکل شماره۱۷۷

 

اشد محرم

پرونده ویژه

پیوست شماره ۵

 

به رفیق ببرک کارمل

منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان،

رییس شورای انقلابی و صدراعظم جمهوری دموکراتیک افغانستان

بشما بمناسبت انتخاب تان بحیث منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، رییس شورای انقلابی و صدراعظم جمهوری دموکراتیک افغانستان ازصمیم قلب تبریک میگویم.

بنمایندگی از رهبری اتحاد شوروی و از نام خودم پیروزی تان را در کار پهناور و حجیم تان به نفع خلق دوست افغانستان خواهانم.

اطمینان دارم که که در شرایط کنونی مردم افغانستان می‏تواند از عهده دفاع از دستآوردهای انقلاب اپریل، استقلال، آزادی و افتخارات ملی افغانستان برآید

 

ل. بریژنف

 

۲۷ نسخه 

 

 

*****

 


 

[1] - ادارهء عمومی کشف وزارت دفاع شوروی (مترجم) Г.Р.У. -

[2] .-  ادارء استخبارات خارجی شوروی. مترجم П.Г.У -

[3] -Le Novel Observator-

[4] - Le Enfield 7,7 mm  این تفنگها در افغانستان به سیصدو سه بُر شهرت داشتند و در آنوقت پولیس افغانستان با آن مسلح بود.-

[5] - Horlick-

[6] - Amstutz -

[7] - این یادداشت توسط اشتراک کنندگان مذاکرات بازنگری نشده است.

[8]- این یادداشت توسط اشتراک کنندگان مذاکرات بازنگری نشده است.

[9] - داچه در زبان روسی به خانة اییلاقی عمدتاً دور از شهر گفته می‏شود (مترجم).

[10]- در متن سند که دستنویس است، امضاهای اعضای دفتر سیاسی: اندروپوف، اوستینوف، گرومیکو، پِلشهِ، سوسلوف، گریشین، کریلینکو، چرننکو، تیخونوف و شیربیتسکی (ظاهراً بتاریخ ۲۶ دسامبر ۱۹۷۹) و در پایین همه امضای بریژنف دیده می‏شود. (مترجم)                   

[11]-)     حرف «آ» ظاهراً مخفف افغانستان است (مترجم

 

 


بالا
 
بازگشت