فضل الرحیم رحیم

طنز

از قلم : فضل الرحیم رحیم

جشن سرتاسری فساد !!!

در جمله کار های ابتکاری در این ده ، دوازه سال اخیر مثل راه اندازی حشر چور زمین های مردم و دولت از طرف مقامات ، راه اندازی هفته رشوه  کمک به مقامات بی بضاعت ، تجلیل از سالگره احراز مقام اول تولیدو قاچاق مواد مخدره و غیره و غیره  یکی هم راه اندازی جشنی بنام " جشن سرتاسری فساد " است از ده سال به اینسو طی مراسم خاص و راس به اشتراک سرکرده های فساد گر ، مسوولین فساد پیشه  و چاپلوسان فساد پرست ، در سالون مجلل و باشکوه فساد آباد دایر می گردد . امسال هم پیوسته به گزشته از جشن سرتاسری فساد، درفضای بی خیالی از غم مردم و در هوای گرم و گرم فساد بار تجلیل به عمل آمد. خبرکنار اعزامی خبرگزاری بی خبر باش ، با استفاده ازمفید ترین نسخه و درمان گرهمه مشکلات قانونی و غیر قانونی یعنی تادیه کم کمکی رشوه و اندک اندکی و اسطه بازی اجازه اشتراک و تهیه گزارش از این محفل بزرگ و معتبرو خیلی ها مهم و سرنوشت ساز را بدست آورده و از داخل سالون فساد آباد گزارشی تهیه و از شفاخانه چهارصد بستر فرستاده  که توجه شما را به آن معطوف میداریم 

متن گزارش

بر سر دروازه سالون فساد آباد ، شعاری آویخته شده که در آن نوشته اند " فرخنده و همیشه باد جشن سرتاسری فساد پیشگی " در پایان این شعار نوشته اند . فسادگران بی چشم ، فسادپروران بی حیا ، چاپلوسان فسادپرست بی شرم ، به جشن سرتاسری  فساد ، خوش آمدید .  داخل سالون هم با شعار های مزین شده که در آنها می خوانیم " تا ما فساد پیشته ها هستیم فساد  است  و خواهد بود . افتخار به ما فساد گران و فساد پیشه ها که مقام اول فساد را در سطح دنیا با نام وطن ما پیوند زدیم ، فساد ادامه زندگی ما فساد پیشه ها ست . بی فساد زندگی ما فساد گران به خاک برابر می شود . به پیش بسوی راه اندازی فساد پیشگی های کلان ، کلان . به امید روزی که فساد غالب و قانون مغلوب همیشگی گردد . " در همین حال که شعار ها را می خواندم تصادفاً با سرگرده فساد پیشگان که خود را فساد پور پول دوست ، معرفی می کرد ملاقی شدم با اختنام از فرصت گفت و شنودی بسیار مختصر پیرامون جشن سرتاسری فساد با جناب شان انجام داده ام که امید مورد توجه تان واقع شود . جناب فساد پور پول دوست ، از شما تشکر که برایم موقع دادید تا مصاحبه ء با شما داشته باشم . قابل تشکر نیست بگو چی می خواستی از من پرسان کنی ؟ پول دوست صاحب ، در مورد تاریخچه ء این جشن به علاقمندان خبرگزاری بی خبرباش ، اگر معلومات دهید کاری کلانی و خیر بی پایانی انجام میدهید ؟ بنام خدای که مرا سرگرده فساد پیشه ها آفریده ، تاریخ این جشن پرشکوه بر می گردد به ده ، یازده و یا دوازده سال قبل که سیل اسعار خارجی در وطن ما سرازیر شد این سیل کسی را بخاک و خون نشاند وکسی را از خاک خیستاند اما این سیل با ما ها چی کرد می فهمی یا نی او خبر کنار جان ؟ نی نمی فهمم ، سیل  آمده وجدان ما فساد پیشه ها را از بیخ و ریشه با خود بُرد و ما شدیم فساد پیشه های بی وجدان ، اینه  بخاطر آزادی از اسارت  وجدان و صاحب شدن بی وجدانی متلعق هر سال همین تاریخ را بنام جشن سرتاسری فساد تجلیل می کنیم که در واقعیت مرگ وجدان های خود و بی وجدانی خود را جشن می گیریم . امید وارم که پاسخ شما را داده باشم . یک بندل دالری تشکر از شمافساد پور صاحب که با شفافیت کامل به پرسشم پاسخ گفتید. در همین لحظه گوینده ء برنامه روی ستیژ آمد و همه را  به آغاز قسمت اول جشن سرتاسری فساد چنین فرا خواند . حاضرین عالیقدر از کتگوری های مختلف فساد حاضر درسالون فساد آباد ، حضور شما را در این جشن باشکوه خیر مقدم می گویم . شما خود میدانید و مثل من به این باور هستید حتمن که احترام به حق بزرگان ما موجب خوشنودی روح و روان وجود شان می گردد به همین معمول مروج و احترام بمقام پیشوای ما در ابتدااز شیطان جان می خواهیم تا پیام خود را به مناسبت این جشن بزرگ ایراد نمایند. خوانده گرامی با شنیدن نام شیطان باور کنید دست و پایم بی حال شد قریب بود که فرش زمین شوم ولی با تکیه به دیوار خود را کم کمکی استوار گرفتم  چراغ های سالون همه خاموش شد ند در تاریکی تمام صدای که کاملاً شباهت به صدای  ما انسان ها داشت  پیامش چنین  آغاز نمود :  یاران و همراهان فساد پیشه خوش وقتم که خود را در جمع شما و شما را در کنار خود عاری از وجدان های انسانی می بینم .جشن فساد جشن ما و جشن تمام فساد پیشه های دنیا است این جشن را برای شما و همه فساد پیشه ها تبریک و تهنیت عرض میدارم امید وارم در جشن آینده کمیت بیشتر با کیفیت بی وجدانی بهتر را با خود داشته باشیم و جناره قانون را در هدیرهء آبایش خوانده فساد  برجایگاهء قانون تکیه زند . سلامتی فساد ادامه ء حیات ماست . جشن تان فرخنده باد . از اینکه با تلاش های خستگی ناپذیر تان وطن تانرا در مقام اول مبتلا به فساد قرار دادید از شما ابراز تشکر می کنم . تا جشن بعد . در همین لحظه چراغهای سالون روشن شد . فکر می کردم شیطان را می بینم با قد بلندک می خواستم میز خطابه را ببینم  در کنارم کسی که ایستاده بود گفت چی را می خواهی ببنی ؟ گفتم شیطان را . وی که با تعجب به چشمانم نگاه می کرد برایم گفت کور هستی مره نمی بینی . با شندین و دیدن وی از خود رفتم  وقتی به هوش آمدم خود را در سرویس عاجل شفاخانه چهار صد بستر یافتم .

پایان گزارش     14/12/2013

 

 


بالا
 
بازگشت