وقايع فاجعه بار اخير درکشور

محمدآجان غلجی

 

فاجعه بدخشان باور نکردنی ووحشتناک است 

 

فاجعه گیچ کننده طبیعی در ولسوالی  ارگوی بدخشان  با ابعاد وسیع تلفات و ویرانی ها که مطابق ارقام ارایه شده  بیش از  ۲۷۰۰ هموطن عزیز را با رانش  زمین  در دو مرحله به تفاوت یک ساعت طی دقایقی به کام مرگ فرو برد و صدها زخمی بجا گذاشت ؛ حادثه شوک کننده غیر قابل باور است ؛ این فاجعه  در نوع خود حد اقل  در حافظه نسل ما بی سابقه است ؛ مردم ماکه  چند دهه جنگ و خونریزی را با تلفات روزمره وبی وقفه تجربه کرده وطی  این مدت روز خوش وبی داغ را ندیده اند ؛ وقوع فاجعه های  بزرگ اینچنینی را جز بی مهری طبیعت و ذالجلال ج  نسبت به بندگانش در خطه ما چه چیز دیگر می توان  عنوان وقبول کرد ؛ چرا از این بی مهری ها  و تا چه زمانی ؟ زیرا از سویی  دست طالبان ؛ قوماندانان ؛ مفسدین ؛ زورمندان  و جنگ سالاران  جهادی تنظیمی  را برای جان گرفتن مردم مظلوم ما باز گذاشته تا  هر طوری میل دارند  بتازند ؛ بدرند ؛ بکشند ؛  واز جانبی آفات نابود کننده پیهم طبیعی را نازل می فرمایند ؛ آیا مردم ما تا این سرحد  گناه کار و سزاوار  سرزنش و مجازات اند ؟

 ملت مظلوم افغانستان طی صده های متمادی  جز اطاعت و بنده گی صادقانه  و تحقق بی چون وچرای اوامر خداوندی  به قیمت سر و مال شان  نه تنها طغیان و بی امری یی  نکرده  که حتی به فکر همچو بدعت ها نشده اند و لی پاداشها اکثرا چنین بوده است 

خداوند عالمیان در زمینه بهتر علم و وقوف دارند ؛ خود نیک میدانند چه زمانی بر آفات  بی شمار دامنگیر ما خاتمه خواهد بخشید و چه زمانی مارا  چون سایرین  توان مقابله با آفات  ؛ غلبه بر جنگ و بی اتفاقی  ؛ دست یافتن به صلح و برادری حقیقی  و اعمار جامعه متحد و پیشرفته آرمانی  را ارزانی خواهد داشت

بهر صورت  ؛ هیچ نوع همدردی  نمی تواند تسلی بخش چنین فاجعه بزرگ باشد  ؛ از ایزد  متعال برای هر مومن  از دست رفته در این واقعه  بهشت برین تمنا برده ؛ به بازماندگان سوگوار قربانی ها  ؛ بدخشانی های شوکه شده ؛  و همه  مردم  به ماتم نشسته افغان  تسلیت گفته  ؛ آرزوی خالصانه مینمایم  که دیگر شاهد  هیچ فاجعه طبیعی در هیچ گوشه وطن نباشیم ؛ انشاله

 

انفجار گاز در یک معدن ذغال سنگ دره صوف بار دیگر قربانی گرفت 

 

عمده ترین معادن ذغال سنگ در شمال  کشور و مربوطات ولایت سمنگان  موقعیت دارند ؛ دهها معادن خورد وبزرگ ذغال در ولسوالی دره صوف واقع اند ؛ این معادن که ازکیفیت بالا برخوردار و  در دل سلسله کوه ها به امتداد صد ها کیلو متر تا بامیان وشاید هم فراتر از ان دوام  دارند ؛ هم چنان چند معدن ذغال سنگ در ولسوالی رویی  دوآب سمنگان  موجود است ؛ به استناد سروی های قبلی وکنونی  همچنان پهنا ووسعت  ساحات ذغال دار  صد هاهزار ملیون تن ذغال در این محدوده وجود دارد که نه تنها  برای ده ها سال بخشی از انرژی مورد نیاز افغانستان را تامین خواهد کرد  ؛ که در اینده ظرفیت صدور به مارکیت های  منطقوی را نیز داراست ؛ در گذشته ها این  معادن صد ها کارگر داشت  وطور منظم  از جانب دولت  استخراج صورت میپذیرفت ؛ طی سه دهه جنگ و بی نظمی این معدنیات عمدتا غیر فعال ومتروک بوده ؛ صرفا مردم محل غرض رفع نیازمندی شان  اندکی ذغال استخراج میکردند .

 

با استقرار رژیم کنونی به ریاست حامد کرزی در ۱۳ سال قبل ؛ برگشت قسمی مهاجرین محل  ؛ وضع نابسامان اقتصادی ساکنین اطراف این معادن  و تقاضا برای ذغال در بازار داخلی و کشور همسایه پاکستان ؛  بعد سالها رکود توجه تجار وسرمایگذاران ملی و محلی را جلب  نموده  ؛ عده زیاد متشبثین در این عرصه  از جمله در معدنیات  ذغال سنگ ولسوالی های دره صوف و رویی دوآب سمنگان به نحوی سرمایگذاری و کاوشهای عمدتا بدوی وغیر ستندرد که بازدهی سریع و سود های گزاف با سرمایه گزاری اندک را تضمین کند شروع بکار کردند ؛ در سالهای اول اکثرا زورمندان خود بدون اطلاع واجازه دولت طوریکه میخواستند به کاوش و استخراج دست یازیدند تا اهسته آهسته  دولت و وزارت معدن با وضع قوانین ومقررات  و ایجاد تشکیلات در ولایات ؛ معدنیات کشور واز جمله معادن ذغال را به متشبثین به اجاره و قرارداد دادند که بر پایه آن استخراج کننده گان طبق توافق و قرارداد پول معینی را در بدل مقدار معین  ذغال استخراج شده به دولت میپردازند ؛ البته در قرارداد ها موضوعات  تامین شرایط  ایمنی ؛ عدم  استخراج غیر فنی  که معدن را تخریب نماید  ؛ شرایط قابل قبول کار برای کارگران وامثال آن  درج میگردد که با توجه به  شرایط نا مطمین وطن   ؛ فساد بی حدو حصر کنونی  و بی حرمتی عملی به قانون وتطبیق آن ؛ ناشی از فساد همه گیر ؛ تحمیل اراده و منافع زورمندان محلی بجای قانون ومواد قرارداد و امثال آن عملا  زمینه های تطبیق مواد قرارداد ها رامنتفی ساخته ؛ فقط منافع اقتصادی  و شخصی قراردادی ها ؛ زورمندان و مامورین  فاسد نظارت کننده دولتی به اصل تبدیل وجانشین موادو محتوای قرارداد میگردد ؛ در چنین وضعیتی  شرایط ایمنی کار برای کارگران حتی با توجه به سنگینی  وخطر آفرینی اش تضمین پرداخت مزد بخورونمیری هم وجود ندارد ؛ از بیمه صحی ؛ مداوا ومرخصی  کارگران  خبری هم نیست و نه کسی در زمینه فکر واحساس مسولیت مینمایند .

طوریکه یاد اوری شد نه از سوی  کارفرما ونه هم ارگانهای مسول دولتی به شمول وزارت معدن  توجه حد اقلی به مسایل بسیار حیاتی مانند تامین شرایط ایمنی کار کارگران ؛ ازجمله استحکامات لازم ضروری  ؛ وسایل نه پیشرفته که معمولی کار و براوردن نیازهای ابتدایی حد اقل تا الحال صورت نگرفته ؛ که در نتیجه  چندین بار فاجعه های غم انگیزی  از جاندادن کارگران  طی سالهای اخیررا به علت نابسامانی های برشمرده  شاهد بودیم  ؛ طی شش ماه اخیر تنها در سمنگان دو حادثه از این دست رخ داد ؛ شش ماه قبل در معدن آبخورک ولسوالی رویی دو اب در اثر حادثه ای ۲۷ تن کشته و ۳۰ نفر دیگر زخمی شدند که علتش را نبود استحکامات لازم برای جلوگیری از حادثه  نامیدند و تازه روز چهرشنبه دهم ثور ۱۳۹۳ در معدن خصوصی  دهن تور واقع ولسوالی دره صوف۲۴ تن هلاک و چندین تن لادرک اند ؛ علت واقعه انفجار گاز ترکیبی در ذغال قلمداد شده است ؛ جالب اینکه والی سمنگان میگوید  این معدن خصوصی متروک بوده و مالک ان بدون اجازه دولت خودسرانه آنرا احیا و حفاری غیر حرفوی مینمود ؛ همچنان   علاوه میدارد که چندین معدن خصوصی دیگر نیز در منطقه موجود و حفاری غیر حرفوی  میشوند .

اول اینکه در قانون اساسی و قانون معادن همه معادن کشور ملکیت دولت هست نه اشخاص  ؛ پس این معادن شخصی از کجاشد ؟  که مسول درجه یک ولایت خود اعتراف به  موجودیت معادن خصوصی در ساحه مسولیتش مینماید و بر خلاف صراحت قانون اساسی کسی جلوش را نمی گیرد ؛ دوم با وصف حوادث فوق تدابیری برای  جلوگیری از تکرار فاجعه های دلخراش  گرفته نمی شود  ؛ همه  مسولین  منحیث ناظر رفتار میکنند ؛ سوم مالکین معادن خصوصی  با خیال راحت به غارت بیت المال  ادامه داده مگر کسی لااقل تا امروز اقدامی برای جلو گیری وبازپرس از ایشان نکرده اند .

متاسفانه در سرزمین مان  کسی پند نمی گیرد ؛ از حوادث ووقایع نمی آموزند ؛ تجارب گذشته را استفاده نمی نمایند ؛ تدابیر بازدارنده غرض جلوگیری از فاجعه ها را نمی گیرند ؛ دست اندرکاران امور احساس مسولیت نمی کنند ؛ هر چه را به قضا وقدر گذاشته  تکرار فاجعه ها را به تماشا می نشینند و مهمتر اینکه پرسان مرده است ؛  زیرا  با استقرار نظام کنونی  از بازپرس  در هیچ زمینه خبری نیست  ؛ نه مکافاتی برای عمل نیک  وجود دارد نه هم مجازاتی برای عمل زشت ؛ غفلت  وخیانت عمد دیده شده است بنا هر متخلف ؛ زورمند ؛ فاسد ؛ غاصب  ؛ فریبکار و امثال شان با آرامش خاطر و جرات کامل به منفعت جویی ؛ قانون ستیزی  ؛ تخطی ها و تاختن به منافع ؛ مال و جان شهروندان ادامه داده بدینترتیب قدم به قدم این رویه و فرهنگ نحص را با گذشت هر روز دارند نهادینه میسازند

اگر میخواهیم از وضع ناهنجار کنونی رهایی یابیم  ؛  به صلح و ارامش برسیم ؛ در راه پیشرفت ؛ ترقی و تعالی  گام بگزاریم ؛ به خود کفایی اقتصادی دست یابیم و مانند ملل و ملت های کامیاب  به ترقی و خوشبختی نایل آییم  ؛ باید خود ها را تکان دهیم ؛ سر عقل اییم ؛ متحد شویم و با نابسامانی های موجود چون تن واحد غرض رفع شان الی غلبه بر انها مبارزه عقلانی و طولانی نماییم  ؛ دست اندر کاران ملک و نظام باید بازی و بی توجهی به زندگی شهروندان را جدا کنار گذارند ؛ وزارت معدن و مراجع انفاذ قوانین  جمع ارگانهای امنیتی باید از حوادث بوقوع پیوسته درس گیرند و با احساس مسولیت و اتخاذ تدابیر منطقی و عملی جلو وقوع همچو فاجعه ها را در آینده بگیرند  دولت در مجموع مسولیت خویش بداند تا با تدابیر مشخص نه تنها در معادن بلکه در همه امو ر جلو مرگ ومیر افغانها ناشی از بی غوری ها  و قانون شکنی ها را بوسیله طرح وتطبیق پلانهای سنجیده شده وعلمی  بگیرند ؛ تا خدا ناخواسته در اینده شاهد چنین فاجعه های دلخراش نباشیم

 

 


بالا
 
بازگشت