مهرالدین مشید

میلاد پیامبر اسلام”ص” به مثابه درخشش نور در ظلمت

چه مولودى که گلبانک خرد را تا آسمان وحى بالا برد

 

باز هم یادى از میلاد پیامبر بزر گوار اسلام، مولودى که گلبانک خرد را تا به آسمان و حى بالا برد و په مثابه نورى در نور، جهان بشریت را از جهل، خرافات و استبداد رهایی بخشید. حالا که  سخن از آگاهى به عظمت یک انسان بر گزیده است که  پیام آور راستین آزادى، خرد گرایى، عدالت پرورى، دشمن سیاهى و جور، آشتى ناپذیر با همه بدى ها و زشتى ها بود که با مقاومتى مدبرانه و پایان ناپذیر و استقامتى پایدار، بر ضد جهل و خرافات ایستاد. بهترین عزیزان و یاران خویش را از دست داد، اما هرگز کوله بار رنجها خمی بر ابرویش  نیاورد. بصورت خستگى ناپذیر مبارزه را بنابر اصل تکلیف الهى مکلفیت فنا نشدنى خود خواند. محمد”ص” به مثابه مردى مصمم و استوار چنان در سیماى بزرگترین انسان روى زمین جلوه کرد و در آسمان گیتى چون خورشید زنده گی بخش طلوع نمود و فرا راه آدمى را با چراغ ایمان و جرقه عقل روشن کرد. اول و آخرزندگى را در معنى دین جاودان نمود، تمدن بشرى را وارد مرحله جدیدى کرد کوثر را در مفهوم سمبولیک آن عصاره و فشرده جمیع مدنیت هاى بزرگ تاریخ عنوان کرد و شتر را در برابر دستاورد تمدن جدید به قربانى گرفت. تاریخ بشریت را وارد مرحله تازه یى کرد نه تنها بر معنى تسلسل پایان ناپذیر تاریخ تاکید نمود، بلکه بر تداوم اصالت مندانه تمدنهاى بزرگ در طول و ناگستنى آنها در عرض مفاهیم بکرى ارایه داد. در شرایط بسیار تاریک جهانى گامهاى تازه ییرا در راستاى گفتگوى فرهنگ ها، خشونت زادیى و همزیستى مسالمت آمیز برداشت. ایشان شیوه واقعى زندگى دینى را از آسمان به زمین آورده و در معنى معراج نه تنها مرز مدنیت هاى بزرگ ادیان را از میان برداشت، بلکه با نفى هر گونه خیال پردازى، موهوم نگرى و خرافى اندیشى بادیدگاه فراتر از بعد چهارم پیوند استوارى بین معنویت و مادیت برقرار کردو زنجیر هاى حیات واقعى دینى را از زمین تا آسمانها به اهتزار در آورد.رسالت بزرگ آدم را در آزمون الهى به اثبات رساند و پرده اوهام نامریى را نه تنها ازفرا راه انسان بر داشت، بلکه حتى سد هایى را که در بین ملک و انسان حایل گردیده بودند و باعث ایجاد سو تفاهم ملایک نسبت به انسان گردیده بودند، با منطق عالى انسانى ویران کرده و طرح جدیدى از مناسبات را بین ملک و آدم ریخت. به این ترتیب عظمت انسان را تا به آسمان ها کشانده، مجال پرواز آدم را در معنى واقعى آن آماده کرد و شاهراه باور مندى را از زمین تا آسمان بوجود آورد که براى انسان بعدى باعث کشودن رمز واره هاى حیات گردید.

او بود که مقام انسان را بالاتر از پرواز ملایک، حتى فراتر از آن “آنچه اندر و هم ناید” بالا  برد و آگاهى آدم را بر همه اسمأ عالم به اثبات رسانید. محمد”ص” پیامبر بر حق و عدالت، با پیام جاودانه خود انسانرا فارغ از تعلقات رنگ، نژاد، ملیت و زبان محکوم آزادى خوانده و حى و عقل را بالا ترین میزان براى بهره بردارى از قلمرو آزادى، در جهت اعتلاى ارزش هاى معنوى و مادى، تا رسیدن به حقوق و آزادى هاى معقول انسانى قلمداد کرد.او در تاریکترین جامعه عرب که در آن فقر زبانه میکشید،  ظلم بیداد میکرد و جهل و خرافات آرامش روحى و سعادت مردم را به اسارت گرفته بود. شجاعانه و بى هراس قیام کرد و با این قیام دلاورانه نه تنها جامعه خرافى و بت پرست عربستان را بلکه مردم سراسر جهان را رستگار نمود و چون نورى در ظلمت درخشش کرد که با طلوع خود جهان تیره و تار را نورانى نمود. *هرگاه جوامع غربی را در ساختار های قراردادی و تحمیلی آن مورد مطالعه قرار بگیرد، از چهار دیواره های طلایی و پرزرق و برق آن پرده برداشته شود و انسان اسیر در انحصار ماشینیزم آن مورد تحلیل قرار بگیرد. بصورت آشکارا دریافت خواهد شد که که پیامبر بزرگوار رهایى بخش انسان و اسلام در شرایط آنروز معنى حقیقى جامعۀ سالم را در مستواى آزادى انسان از بند بندگى ها ارایه داد و تصویر واقعى یى از آن برجا گذاشت. محمد “ص” نمونه واقعى از نظام مردم سالارى را در تصویر دیگری ارایه نمود ؛ البته تصویری که خداسالاری وخدامحوری را به گونۀ فراتر از مردم سالاری به نمایش گذاشت. در واقع مسیر راستینی را از آغاز تا انجام ، بصورت فشرده یعنی جامعۀ اکمل و اتمم را  به مثابۀ نوری در نور در نهایت ساد گى اما بسیار زیبا و دلپذیر به بشریت به ارمغان آورد که تا بش نور آن تا جاودانه ها در تاریکترین زوایاى حیات انسانى تا بان و پر درخشش خواهد بود. او توانست تا بصورت نمادین نظام اسلامی را مطابق به شرایط آن روز ارایه کند. شاید شماری ها بگویند که چگونه ممکن است که نظام عصر پیامبر را با نظام های دموکراسی کنونی مقایسه کرد. بدون تردید چنین مقایسه یی مقدور نیست. بدون تردید دموکراسی دارای مولفه هایی است که نمی توان آن را با نظام آن روز مقایسه نمود واما آنچه مسلم است، این که پیامبر اسلام در شرایط خیلی دشوارتر از امروز در اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به مراتب نابسامان توانست سنگ بنای یک نظام نوپای انسانی و اسلامی را در جزیرۀ عرب بنیاد نهد. شبۀ جزیره یی که بیداد، جهل و خرافات در آن به اوجش رسیده بود، آشکار است که ایجاد اصلاحات و انقلاب در چنین جامعه یی دشوارتر و خطرناکتر از هر جامعه یی است. ممکن دستاورد های آنروزی پیامبر برای انسان امروز پرسش برانگیز باشد و اما برای انسان آنروز ایده آلی بود که نظیرش در جامعۀ بشری تکرار نشده بود و در روزگار پیامبر استثنایی و بی بدیل بود. هرگاه اصولی را که پیامبر برای شناختن یک نظام سالم برجا گذاشت، عملی میگردید و تاکنون بالنده می شد. ما امروز شاهد یک نظام اسلامی می بودیم که از بسا جهات از دموکراسی غرب برتری می داشت.

ارزش هایی چون آزادی بیان، آزادی اقتصادی، حقوق بشر و حکومت مردم سالاری در محور خدا سالاری  به گونۀ خیلی متعالی در آن بارور می شد؛ یعنی ارزش های عالی انسانی جای بی ارزشی هایی چون سکس و برهنگی وشور آفرینی زن در تالار های بیروح بروژوازی پر می نمود و حیثیت و وقار زن از چنگال بیرحم کپیتالیزم رهایی پیدا می نمود و بالاخره انسان از اسارت ماشینیزم رهایی پیدا می کرد. اسارتی که امروز انسان غرب بیرحمانه اسیر بی ارزشی هایی پرزرق و برق آن است . انسان امروز غرب زیر بار ارزش های مادی فرهنگ آن ضجه نمی کشید و به قهقرا نزول نمی نمود. چنانکه سال ها پیش سارتر فیلسوف اکزیستنسیالیست فرانسه یی گفته است، غرب را فاجعۀ فرهنگی سخت تهدید می کند و برای نجات از این فاجعه به فرهنگ جدیدی نیاز دارد تا نظام بدیل را در غرب بوجود آورد.این تنها غرب نیست که از نبود یک فرهنگ ارزشمند در زیر سیطرۀ نظام سرمایه داران بزرگ رنج می برد؛ زیرا امروز در غرب مفاهیمی چون آزادی بیان ،حقوق بشر و دموکراسی ابزار هایی بیش برای نابودی و حق کشی انسان مظلوم نیست. تنها غرب را فاجعه تهدید نمی کند و چنین فاجعه یی دارد، جهان اسلام را نیز سخت تهدید می نماید؛ زیرا جهان اسلام را نوعی خلای فرهنگی نیز تهدید می نماید؛ زیرا انحراف از قرآن کریم و سنت پیامبر جهان اسلام را نیز در یک خلای خطرناک قرار داده است. خلایی که با حکومت معاویه آغاز شد و ملوکیت جای خلافت را گرفت و اصل استبداد وخرافات پرستی و قبیله گرایی جای اصل  شورایی و حکومت مردمی را دراسلام گرفت و از آن زمان تا کنون  ادامه دارد.کشور های اسلامی تحت سیطرۀ شاهان جبار، عیاش و مستبد و رییسان جمهور مزدور و فروخته شده هر روز بیشتر از روز دیگر ضعیف شده و طعمۀ آتش کشور های استعماری و قدرت های استکباری می گردند. حال امید آن می رود که روز مولود پیامبر به مثابۀ آغاز تازه یی باشد که ناقوس های رهایی بخش در سرزمین های اسلامی به صدا درآیند و نعره های پرشکوه و با وقار الله اکبر برای حاکمیت جهانی توحید و رهایی انسان از بند بنده گی ها گوش مظلومان را به نوازش می گرفت؛ اما به عکس از روز مولود استفادۀ ابزاری می شود و صرف با چند کفگیر حلوا و خطبه خوانی های بی محتوا از آن استقبال به عمل می آید. در حالیکه روز مولود پیامبر نماد تولد تازۀ ارزش های جدید دینی است؛ البته برای رستگاری و رفاۀ مادی ومعنوی انسان و تحکیم و استقرار بیشتر نظام الهی در زمین؛ هر مولود باید شاهد یک رستاخیر جدید مسلمانان باشد، برضد جور و استبداد و بی عدالتی ها و غارتگری های بی رویه ، تا باشد که جرس عدل الهی در زمین خدا طنین  انداز شود و نوید تازه یی برای انسان مظلوم در راستای رهایی او از چنگال بیرحم استعمار،  استبداد،  خرافات، غارت و فساد باشد.  در آنصورت جا دارد که به این سخن بزرگ : چه مولودی که گلبانگ خرد را تا آسمان وحی بالا برد .

و فخر و مباهات بیکران را برای بشریت به ارمغان آورد. هرگاه در برابر داعیه و راۀ پیامبر رسالت خود را فراموش کنیم و دساتیر او را زیور زنده گی فردی، سیاسی و اجتماعی خود نگردانیم؛ ترس آن می رود که نه تنها میلاد پیامبر (ص) به مثابۀ درخشش نور  در ظلمت، مجال روشنایی و روشنگری را از دست خواهد داد؛ بلکه فاجعه بار تر از آن اسلام و ارزش های دینی مانند گلی پیش چشمان ما بیرحمانه پرپر خواهد شد. از این رو هدف اصلی برگزاری مولود در واقع تجدید پیمان با پیامبر خدا است که باید حاکمیت قانون و سنت پویای او را در زمین جشن گرفت و بر آتش نبرد بر قابیلیان و نمرودیان تاریخ بیشتر افزود و دست هابیل تاریخ را با مروت فشرد و بر پیروزی ها و رزم آوری های صادقانه اش صد ها آفرین گفت. برگزاری این روز زمانی ارزشمند است که هر سال دستاورد های حکومت الهی در زمین را با تولدی دیگر هرچه شکوهمندتر جشن گرفت و به استقبال پیروزی های تازه رفت . در غیر این صورت روز مولود جز تکراری از تکرار ها و روز دیگری از روز های خدا در زمین است که انسان ناگزیر محکوم به زیستن در آن است و بس .

 

 


بالا
 
بازگشت