مهرالدین مشید

 

تروریزم یک پدیدۀ سیاسی و محصول انحطاط فکری و نبود قرائت پویا از دین است

تروریزم  در اسلام یک پدیدۀ سیاسی و ضد دینی است

در این شکی نیست که تروریزم در اشکال مختلف آن زیرنام تمامی فرهنگ ها و ادیان، بویژه در اسلام یک پدیدۀ سیاسی و ضد دینی بوده و محصول انحطاط فکری و نبود قرائت پویا و بالنده از دین است. هرچند مفاهیم ترور، تروریزم و تروریست هنوز درست تعریف نشده است و اما در کل یک پدیدۀ سیاسی و ایده ئولوژیک است که دین با آن سازگاری ندارد؛ زیرا دین به قول داکتر سروش" فربه تر از ایده ئولوژی" است . شاید در بستر ادیان مختلف حرکت های گوناگون سیاسی و ایده ئولوژیک شکل بگیرند و اما این به معنای پشتیبانی دین از آنها نیست؛ زیرا دین با داشتن توانایی هایی برهان برداری، انعطاف و تحمل پذیریی،  گنجایی ها و ظرفیت های به مراتب سرشارتر از ایده ئولوژی را دارد. دین با داشتن نیروی بالندۀ قرائت پذیری قدرت عبور از تنگنا های ایده ئولوژیک وسیاست های استبدادی، خشن  و من درآوردی را دارا است؛ اما این ظرفیت بالقوۀ  دینی باید به بالفعل تبدیل شود تا از حالت  ایستایی و رکود به سوی تحرک و پویایی کشانده شود. یگانه لوکوموتیفی که می تواند، فرمان انحطاط زدایی و رکود افگنی را در قلمرو دین صادر کند؛ همانا قرائت نو به نو از دین است. قوت تحرک این لوکوموتیف بسته به ظرفیت های هر دین است که به چه میزانی اصول و متون آن ظرفیت تاویل و تفسیر را داشته و چقدر توان انعطاف پذیری در برابر نیازمندی های تازۀ بشری و پیشرفت ها در حوزههای مختلف فناوری و ارتباطات  را دارد؛ زیرا تحولات شگرف و گسترده در جامعۀ بشری قوت دین را در انعطاف پذیری های آن مورد تایید قرار می دهد و آن را به آزمون می کشاند. برگ برنده را در دست دینی می بیند که با ایجاد ریفرم های متفاوت اقتصادی و سیاسی بقای خود را تضمن می کند. در واقع ایجاد ریفرم و اصلاحات در دین نه تنها پایه های دین را تقویت می بخشد؛ بلکه بر میزان سازش و آشتی پذیری آن با شرایط مختلف نیز می افزاید. هرچند اصلاح دینی و ایجاد اصلاحات در دین دو مفهوم متفاوت است.

اصلاحگری دینی به فرایندی گفته می‌شود که افرادی در درون دین با ارایه نظریات جدید  و قرائت تازه  و یا اقدامی عملی برای زدودن خرافات، زنده نمودن ارزش های تازه و برجسته نمودن مفاهیم کتاب مقدس و برگشت به اصل عقاید پیام آوران دین و بویژه احیای ارزش های ماندگار معنوی زمان پیامبر همت مینمایند. هرچند شماری ها بدین باور اند که  شاید بتوان گروه دیگری ازاصلاح گران نو اندیش راکه سعی در تطبیق آموزه‌های دینی با مبانی جامعه‌شناسی وانسان‌شناسی مدرن را دارند، در شاخه دیگر آن قرارداد.

در مورد  کلمۀ اخیر احیاگری دینی را نیز به کار برده اند؛ احیاگری دینی[۱] یعنی زدودن غبار خرافات و بدعت و تحریف از چهره دین و توجه به ارزش های فراموش شدۀ دین و پیراستن زواید آن است. بنابراین، احیاگری، حرکتی است که دین را از خطر وعارضه رهایی می بخشد . هرازگاهی که عارضه یی نصیب دین شود، احیاگر باید وارد عرصه شود و با قرائت جدید به رفع آن بپردازد. احیاگر در عرصه احیاگری دینی یا به تعبیری دیگر روشنفکر دینی با  دو تشخیص مهم روبه ‌رو است : اول  تشخیص درد و بعد تشخیص درمان و علاج بیماری اجتماعی است؛ یعنی روشنفکر طبیب حاذق جامعه است تا با تشخیص درد های اجتماعی، نسخۀ درست برای درمان آن ارایه کند . بدین ترتیب، اساس کار احیاگری را می‌توان در «دردشناسی» و «درمانگری» خلاصه کرد. از این رو است که احیاگری و اصلاح‌گری بسی سخت و جانکاه، اما لازم و ضروری است و زاد و توشه مناسب خود را می‌طلبد. [۲] بسیاری از احیاگران و مصلحان اجتماعی و سیاسی مسلمان از این عوارض و دردها سخن گفته‌ اند و احیاگری آنها نیز برای درمان دردها بوده است. اقبال لاهوری می‌گفت تفکر اسلامی پانصد سال است که دچار رکود شده است و برای احیای آن، اجتهاد را تجویز می‌کرد. مرتضی مطهری وجود خرافات و بدعتها و تحریف مفاهیم دینی را از جمله آفات جامعه اسلامی می‌دانست، از این رو پیشنهاد می‌کرد که فکر دینی ما باید اصلاح شود و اصول و مبانی مذهبی به صورت صحیح و واقعی خود به افراد تعلیم و القا شود.[۳]

ایجاد اصلاحات در دین در واقع ادامۀ اصلاح گری است که پروسۀ احیا گری را تسریع می بخشد و روند جامعه سازی دینی را سرعت قابل ملاحظه یی می دهد . در غیر این صورت انحطاط و رکود جامعۀ اسلامی را فرا گرفته و فاجعه های ویرانگر وخطرناکی جهان اسلام را فرا می گیرد. تندروی های دینی از جمله پی آمد های آن می باشد که گسترش تروریزم در جهان اسلام در واقع برخاسته از گرایش های تندروانه است.

هرچند تروریزم  و هراس افگنی در جهان اسلام علل و عوامل زیاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد که مداخلۀ کشور های استعماری در جهان اسلام بحیث یکی از عوامل آن به حساب می رود. مداخلات منطقه یی و چهانی در کشور های اسلامی و سرکوب جنبش های انقلابی، اصلا ح طلب و میانه رو اسلامی در این کشور ها سبب شد تا  جنبش های یادشده از صحنۀ فعال سیاسی به عقب زده شوند و جریان های تندروانه جای آنها را بگیرد. به گونۀ مثال مداخلات کشور های پاکستان و ایران و تماشا گری کشور های غربی سبب شد تا تنظیم های جهادی با یکدیگر شوند و بر سر اخذ قدرت به رقابت بپردازند. نظامیان پاکستان زمانی که پیروزی مهرۀ خود را در افغانستان ناممکن دید. با رویکردی دیگر و فریب جدید حرکت طالبان را بوجود آورد. نه تنها این که امریکا و سعودی را نیز قناعت داد و به دام خود کشاند تا بالاخره پاکستان قادر گردید تا با استفاده از  پول سعودی و طرح و برنامۀ امریکایی کانال خوب تهیه و تدارکات طالبان شود. نظامیان پاکستان برای عقب زدن اسلام سیاسی و از صحنه راندن گروههای جهادی پیشین، سلفی های طالبانی را زیر نام احیای شریعت تشکیل داد. با تشکیل حرکت طالبان از سوی پاکستان، فضا برای فعالیت های عرب های افغان دوباره مساعد شد و در نتیجه جنبش القاعده تحت رهبری اسامه در پاکستان تشکیل شد. رهبران القاعده و طالبان تحت نوازش گرم و مهمان نوازی های صمیمانۀ نظامیان پاکستان توانست تا دو سال قبل در ایبت آباد پاکستان مصؤون و مطمین زنده گی کند و تمام فعالیت های نظامی و سیاسی خویش را از آنجا تا زمانی رهبری نمود که بوسیلۀ نیرو های خاص امریکایی کشته شد.

کشته شدن او نه تنها به تروریزم و تندروی نقطۀ پاسان گذاشت؛ بلکه تروریزم به مثابۀ زخم سرطانی از پاکستان به تمام جهان و بویژه به کشور های مصر، عراق، سوریه، لیبیا، نایجیر و سودان ...  سرایت نمود و امروز جنبش سلفی زیر نام دولت اسلامی عراق و شام (داعش) مجهز با اسلحه و تجهیزات پیشرفتۀ امریکایی بعد از سقوط شهر های موصل و کرکود به دروازههای بغداد رسیده است؛ اما در این میان نباید فراموش کرد که انحطاط فکری در جهان اسلامی بویژه در کشور های جنگ زده بستر خوبی برای رشد و تقویت حرکت های تندورانه و سلفی است. تروریزم محصول تندروی های دینی بوده که از اسلام استفادۀ ابزاری می نمایند. تندروی ها محصول انحطاط فکری و فرهنگی در جهان اسلام است. در جامعه یی که انحطاط فکری و رکود حاکم بود. چنین جامعه یی کشتزار خوب و مساعد برای هر حرکت تندروانه و افراطی است؛ زیرا افراطی ها بیشتر از جهل و  بی خبری مردم سؤ استفاده  می کنند و به شکار آنان مبادرت می ورزند.

امروز می بینیم که افراطیت دینی در جهان اسلام رو به گسترش بوده و شگفت آور این که در عقب این تندروی ها به نحوی دستان امریکا دخیل است. چنانکه جنگجویان داعش مجهز با اسلحه و تجهیزات امریکایی هستند و این نشان میدهد که امریکا با یک تیر دو نشان را هدف گرفته است. از یکسو اعلان حمایت از دولت عراق می نماید و از طرف دیگر برای  جنگجوان داعش اسلحۀ پیشرفته می دهد. معلوم است که در عقب این بازی توسعۀ افراطیت به منظور بدنام سازی اسلام راستین است که از راهکار های استراتیژیک امریکا به شمار می رود.

یگانه راۀ موثر و با تروریزم و هراس افگنی و حامیان پیدا و پنهان آنان،  توسعۀ فکری و فرهنگی در جهان اسلام است.  درست جهان اسلامی زمانی به توسعۀ فرهنگی و فکری دست می یابد که دانشمندان و علما برای تقویت بنیاد های اصلاح گری و احیاگری و تشخیص درست درد و تشخیص درمان به قرائت روشن و پویا از قرآن کریم مبادرت ورزند تا در نتیجۀ هدایات آیات الهی بیماری های اجتماعی را بصورت درست تشخیص نمایند و بعد نسخۀ لازمی برای علاج بیماری های آن ارایه کنند. در این صورت ممکن است که  با زدودن انحطاط فکری و فرهنگی در جهان اسلام  ممکن است که مردم را با مبارزۀ منطقی و معقول در برابر تروریزم ترغیب به مقاومت نمود و بدین ترتیب گلیم تروریزم را که محصول انحطاط فکری و فرهنگی در جهان اسلام است ، به کلی برچید و جهان اسلام و بالاخره جهان بشری را از شر آنان رهایی بخشید. یاهو 

 

1-        Hawzeh.net http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx

2 -  اقبال لاهوری محمد، احیای فکر دینی در اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، کانون نشر و پژوهشهای اسلامی. ص10.

3 -   مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، ج2، تهران، انتشارات صدرا، ص 144

 

 


بالا
 
بازگشت