محمد علی مهرزاد

 

مي گويند روشنفكران وجدان جا معه خود مي باشند!؟

انتخاب داوطلبانه استبداد نظا مهای خود کامه در افغا نستان را،در پهنه تاریخ در اشکال گونه گون ، مردم ما به قیمت جان خود پذیرفتند؛ چه حکوما ت استبدادی، چیزی نیست جز قدرتی توده های مردم که با میل ورغبت ورضایت اجباری ویا اختیاری خود به حاکمان نظام تفویض می کنند !؟ چرا حکوما ت مستبد ودکتا تور جز اطاعت وانقیاد داوطلبانه توده ها اصلاً پایگاه مردمی ندارند ، مردم بنا به دلایل به اطاعت وانقیاد تن می دهند ، اگر چنین نبود ،هیچ  مستبد ودکتا توری دوام نمی آورد . بنا بران ، برای آن که حکومتی از حما یت عامه مردم برخوردار با شد با ید مردم هرزما نیکه خواسته باشند از آن حکومت سلب اعتماد کنند ؛ در صورتیکه توده ها نتوانند به دکتاتوری وکج روی های حکومت پا یان دهند ، بدون شک فرمان برداران ، خود بنا بر خواست ورضایت خود به اطاعت وفرما نبرداری تن داده اند ! با ید اند یشمندان وروشنگران جامعه ما  روی عوامل علل ودر پی در یافت جواب این سوال باشند ؛ که اصولاً مردم افغانستان در طول تاریخ وبه ویژه درین سه دهه اخیر به اسارت و انقیاد و بردگی اختیاری، مستبد ین داخلی را پذیراشده ا ند ؟  در مقا بل این همه بی عدالتی ها ، از قشرروشنگر واند یشمندان توقع می رفت تا در باره چشم انداز موضوع انقیاد عمومی در برابر حکومت های استبدادی افکار مردم مارا روشن ،ودر جهت دادن خواســـت های مردم  بســــوی  ازاد اند یشی کاری می کرد ند ولی دریغ که کوتا آمده اند ! وتا اکنون این موضوع مغشوش وتاسف آور است .با یـد به این آمر حیا تی  توجه همه روشنــــفکران را د ر جهت بیداری اذهان بی خبران ازین خواب غفلت وبی تفاوتی در مقابل حواد ثی که در داخل کشور ودر سرحدات می گذ رد متمرکز ساخت ، که چگونه انبوهی از انسا نهای کشورما در روستا ها ، شهرها ، ملیت ها ، زیر فشار وظلم جباران داخلی وهمسا یگان ما چون ایران ،پاکستان تعدادی کشته وعده ای کثیری عذاب می کشند ؟ جز قدرتی که خود مردم با این جباران داده ا ند قدرتی دیگری ندارند ، در حالیکه این تاراجگران سرما یه مادی ومعنوی و دشمن جان ومال وناموس اقوام باهم برادر به حمایه قدرت مندان خارجی وهمسا یگان خون آشام وکینه توزچون ایران وپاکستان قادر اند به مرد م ما اسیب جبران نا پذیر برسا نند !بازهم تحمل  وبی رغبتی ما ادامه دارد ، بدون شک این وضعیت حیرت آورومعما گونه است !در حالیکه به قدرت عمومی نظر انداخته شود وملیون ها نفریکه در بد بختی وفلاکت وزیر یوغ اسارت وشرایط فقروسایه سنگین سنتهای دست وپا گیر وپذیرش بردگی اختیاری وبا لاخره سیاست اطاعت در مقابل این همه بی عدالتی های حکومات دیروز وامروز حیرت آورنیست ؟ایا در این انقـیاد همه گیر وبردگی ا ختیاری پیش آهنگان نهضت های اجتماعی شریک جرم نیستند ؟ اگر قبول این همه اعمال استبدادی ناشی از ترس وتوافق عوام نا آگا هانه باشد ، پس روشنفکران ما چرا افـــکار عامه را بسوی بیداری وازاد اند یشی از انقیاد واطاعت کور کورانه  وباورهای غلطی که از مراجع قدرت های پوشالی به حیث نمایندگان و جبهات شخصیت سازی کاذب چون مزدوران استعمار در لباس مذهب  به حق مردم ما روا می دارند ، کاری باید انجام شود ؛ اگربه پذیریم که صد یا هزارنفر جاه طلب وبوالهوس واختلاسگر می توانند در مقا بل این همه مردم قد علم کنند ؛ ولی مردم افغانستان عدم همکاری با این ستمکاران تما یلی به قیام ملی علیه زور گویان ومتجا وزین به حریم پاک کرامت وحیثیت وشرافت جامعه ما ندارند ؟ ایا این ناشی از ترس وعدم اگاهی از قدرت خود اند ؟مگراین پیش آهنگان نهضت های سیاسی ومد نی قادر نیستند در برابرسلطه گران از مردم دفاع کنند ؛!

در تعريف روشنفكري شرط لازمي نيست كه روشنفكر،اكا دميسين يا دانشمند علوم اجتماعي باشد ؛ روشنفكركسي است كه درد مردم وشناخت از مردم را با خود داشته باشد ، روشنفكرنبايد به مردم بگويد كه زبان من را بفهميد ، در حاليكه اين روشنفكر است كه بايد زبان مردم را بفهمد وبا اين زبان با مردم سخن بزند ، چه در غير ان درين چند سال اخير به تجربه رسيد كه چگونه روشنفكران از مردم فاصله گرفتند ، اين نتيجه بحث هاي انتزاعي بود كه نتوانستند ارمان هاي خودرا نهاد ينه بسازند.البته ضمن داشتن روحيه ارما نگرايي بايد از ارمان بسوي واقعيت ها پل زده شود، ودر غير ان انسان بحالت ارمان گرا مي ماند؛ نهايتاً سعي شود تا آنچه آموخته ايم نبايد به شكل انتزاعي ان را بكار گرفت ، از ديد انتقادي به مسا يل برخورد داشته باشيم وهميشه اين تحليل نزد روشنفكران ما خواهد بود كه  بدون بستر فرهنگي  تاثير هرنوع  حرف زدن به مثابه باد هوا مي  ماند  ، اين توانا يي  الزاماًً در ما وجود داشته باشد  كه بكدام فيصدي مي توانيم اند يشه هاي ديگران را در عمل مطا بق شرايط عيني جامعه پياده كنيم .

 با تاسف ودريغ كه با گذشت تقريباً يكصد سال اخير صرف با چرا ها و شعارهاي انتزاعي سپري شد وبه چگونگي نجات ازين بن بستها كاري صورت نگرفت، در مقابل تاوان جبران نا پذير عزيزان خودرا از دست داديم ؛ واز همه مهمتر وسوگمندانه كه تاريك انديشان در هر مقطع زماني با داشتن بستر سازي گوي سبقت را از روشنفكران ما ربودند. هرزما نيكه ما از جامعه مدني وتحولات بنيادي صحبت مي كنيم بايد قبل از همه روي بستر فرهنگي وروشن كردن مسير راه براي رسيدن به هدف كار شود ؛ چه در غير ان مشعلي را كه روشن مي كنيم  اگر نقشه رسيدن به ان  بينش  لازم را با خود نداشته باشد، تنها دانش بي بينش اصلاً كارايي ندارد  مشعل كه برافروخته شده زود خاموش ميشود. به اين حقيقت تن داد كه صرف به خواندن چهار تا كتاب انسان  اگاه نمي شود ؛ درست است كه معلومات آفاقي بدست مي آيد ولي وقتي وارد جامعه مي شويم هيچ بستري فرهنگي وجود نداشته باشد تمام روابط آلوده است وچگونه مي شود اگاهي را تبلور بخشيد ، البته در همچو شرايطي روشنفكر فقط مجبور است كه عذاب وجدان بكشد .

پس درينصورت نظرات ما شكل عيني را به خود بگيرد وكارشناسي شود ، بدون شك به اين معنا نيست كه روشنفكر استراتيژيست وتكنيشين حرفوي باشد وكار تئوري را رها كند ؛ اما بايد در كنار تئوريسني يك مقدار كار تخنيكي هم ضرورت است تا بتواند ايده خودرا اجرايي ودر عمل پياده كرده بتواند ودنبال راهكار باشد.

درین مورد جامعه شناسان را عقیده بر اینست که که یکی از عوامل  اطاعت انسان در دوران کودکی ان است که چون هنوز قوای عقلی وقدرت تمیز در او رشد نکرده با ید از والدین اطاعت کند .اما وقتی به رشد عقلی می رسیم باید به عنوان یک انسان بالغ و ازاده تا بع خرد وعقل خود باشیم ،نه تا بع کسی دیگر .در مبارزات اجتماعی به غیر از خشونت می توان برای غلبه بر مستبد ین ومستکبران از توافق ضمنی وسکوت خود در مقا بل جباران امروز صرف نظر کنیم ، در ان صورت عدم همکاری با زور گویان فلسفه عدم خشونت (( گاندی)) می تواند اثرات ملموسی داشته باشد ؛ یکی از راهای موثر ومکن است . لازم نیست فرما نروایی مستبد را به زور عقب برانیم ، کافی است اورا از تکیه گاههای مالی ، محروم و اهرم های قدرت را از اوسلب کنیم .هرقدر توده ها بیشتر تسلیم ومطیع شوند ، ستمگران مستبد قدرت بیشتر کسب می کنند ،وقتی تصمیم بگیرید که دیگر برده نباشید ، بی درنگ ازاد می شوید ،(( گاندی )) عقیده داشت که شرط نیست با زور و فشار فزیکی ، ستمکاران را از اریکه قدرت به زیر بکشید ، بلکه عقیده داشت که فقط کافی است به حمایت خود از انها پا یان دهید ؛انگاه خواهید د ید که چگونه بی ستون ،این پیکره عظیم چون ببرهای کاغذی به لرزه می افتند و سقوط می کنند                                                 . 

 مردم افغانستان درین سه دهه اخیر به انواع دکتا توری مواجه شده اند: از جمله د یکتا توری موروثی خا ندان شاهی ، دیکتا توری دوم توسط کود تا های نظامی که به زور اسلحه بقدرت می رسند ، سوم دیکتا توری انتخا با تی به (اصطلاح ) توسط خود مردم است که عاقبت منتخب خودشان به حیث دکتا تور منحصر به فرد تبد یل می شود !در حالیکه مردم افغانستان با این سه اهرم سلا ثه بهترین فرصتهای اجتماعی خودرا گذ شتا نده وهنوز این سلسله مراتب برسرنوشت ما حاکمیت  می کند  ، تمامی احاد جامعه را در  گرو خود گرفته است !؛ طوریکه صدها هزار وملیونها نفر هم وطن ما با این ریسمان دکتاتوران رنگارنگ پیوند خورده ، به ان متصل اند واز حمایت و پشتیبا نی واعطا یی حق السکوت تحت عنوان قوم ، زبان ، منطقه ، ومذهب ، تنظیم وائتلاف های نا مقد س وشکننده جباران داخلی وخارجی که بحیث نمایندگان دروغین وشخصیت های کاذ ب بر شا نهای زخمی وبلا کشیده اقوام باهم برادر ساکن در افغانستان سوار اند؛و  از طوفان فرداها هرگز حراس ندارند ؛ چه بد بختا نه ازین اطاعت و رضامندی اجباری واختیاری ناشی از عدم اگاهی ،اکثریت مردم ما، این دکتا توران تفنگ سالار باخبر اند وازین طریق از سودهای سرشار مادی برخوردار اند. باهم چو فضا یی تاریک ودرد آورعده ای نقش اقمار قدرت مندان زر وزوررا یدک می کشند، بدون شک با این وضع تعدادی ارازل واوباش ولمپن های که در لبا س مذهب خودرا جا زده اند ، تمامی کسا نی اند که در طمع ثروت اندوزی وجاه طلبی می سوزند ؛ گرداگرد انها جمع می شوند وبه تحکیم قدرت این زورگویان تفنگ بدست وزر پرستان که از خون همین مردم تغذیه می کنند ، تا در (( غنایم )) سهمی داشته با شند ودر نظام حاکم وزیر ، رئیس جا یگاه خودرا تثبیت کنند !  پس با این  حالت موجود که استبداد و(سیاست اطاعت و بردگی اختیاری ) وبی تفاوتی سنتی که به حیث عاد ت تبدیل شده ، چگونه می توان مبارزه کرد ؟ وچطور می شود مردم را متقاعد ساخت که برای از بین بردن استبداد رضا یت اختیاری وسیاست اطاعت ازاین نمایندگان دروغین ومعا مله گر  سلب  اعتماد کرد، به فکر انتخابا ت اینده که بی نهایت قابل توجه است در انتخاب خود تجد ید نظر واز تکرار این همه اشتباهات  باید درس آموخت وچگونه باید جلوگیری کرد ؛ مربوط  به شما است که خودرا حد اقل یکبار که شده بیا ازما یید که چقدر توانمند  وباور مند هستید.؟؟

اگرتحلیل وارزیا بی دقیق وهمه جانبه صورت بگیرد ،همه مردم تحت تاثیرعادت وسنتهای کشنده( سیاست اطاعت وبردگی اختیاری) قرار نمی گیرند ؟، چه به نظر کارشناسان سیاسی وجامعه شناسان واقع بین ، همواره عده ای از نخبگان تیز هوش وباور مند وجود دارد که واقعیت اموررا به خوبی درک می کنند و همیشه انها بیش از د یگران می فهمند وسنگینی یوغ را بر گردن خود حس می کنند ، به اسا نی نه در گذشته ونه هم در شرایط حسا س فعلی تسلیم نشده و نمی شوند ، وپیوسته در صدد گسستن زنجیر اسارت بردگی اختیاری واجباری اند ؛ تا جامعه را از توافق  نا اگاهانه وبی تفاوتی در مقا بل این همه بی عدالتی وخشونت وارداتی اگاه ونجات دهند . چنین افراد در کشور ما در گذشته بحیث پیش آهنگان نهضت های مترقی قرار داشته اند ؛البته این امید واری وجود دارد که اخلاف شان فعلاً در همه جاه  حضور فعال دارند؛ اگر وضع ازین حالت بد ترشود وازادی بکلی در کشور تهدید شود بازهم این قوغ های زیر خاکستر چون شعله های اتش افروز تاریکهارا  روشن ، ودر افشای این خا ئنین  ملی دست بکاراند ، تا مردم خود به حیث قدرتهای توان مند ؛ این تا بوهارا از کرسی ناز ونعمت و دربستر خشونت لانه کرده اند به زیر کشند، به شکل  متحد وعدم همکاری با این زور مداران ؛ اطاعت  اختیاری خودرا باز پس ستا نند .!

البته با این سیاست بازیهای قدرت های بین ا لمللی وخاینین ملی داخلی که درراه تضعیف وتحمیق مردم بر بد نه وحد ت ملی در داخل توسط یک تعداد محدود ومعدود براه انداخته شده ، بازهم می خواهند تا نا امیدی وبی تفاوتی را برای حال وآینده در وجود ضعیف النفسان سرما یه گذاری و تزریق کنند؛ اگر ما با وجدان برخاسته وعزم راسخ  بپا خاسته تصمیم بگیریم وبه رسالت خود عمل کنیم ؛ هرگز شکستی در کار نیست ! پس وظیفه ی اشکار این نخبگان شجاع ، مصمم ودانا ایجاد  نهادهای مقاومت نهادهای مد نی را فعال تر وتقویت ببخشیم وهنوز دیر نیست بایدعلیه این بی عدالتی وخشونت سازمان یافته وزورگویان بی مسئولیت دست بکار شویم ، از طریـــق اموزش و افشا یی حقا یق ، اگاهی دادن، توانمندی خلاق از دست رفته ی مردم که در خدمت نظامهای مستبد گذشته وامروز بکار رفته وفعلاً هم توسط مزدوران استعمار در لبا س مذهب ( ( جنگ مذهب علیه مذهب )) را سازما ندهی وبراه انداخته اند باز گردانده و اسطوره ها وتوهما ت را که حکومت های د یروز وامروز القا ءکرده  وفعلاً در کشورما جریان دارد  اذهان مردم را روشن وبا ورهای غلطـی که ایادی استعما رگران در طول تاریخ بکار برده اند بزدایئد. البته دور از انتظار نیست که محصلان جوان وجستجوگرآگاها نه وبا شنا خت علمی از جامعه دیروز و امروز، وبصورت کل اشنا یی با تاریخ گذشته این کشور دانش پرور، ومهد علم ومعارف وبا داشتن دانشمندان که در سطح منطقه وجهان تحولی شگرفی را بوجود آورد ند ، کلید عمل اگاهانه خود سازند و(( اب رفته را بار دیگر به جوی)) باز گردانند ؛ اما در مقا بل این هم دور از انتظار نیست که یک تعداد تحصیل کردگان جوان وجستجوگرو راد یکا ل دوآتشه به اقتضا یی شغلی پر در آمد ودارای مزایای عا لی ، به وضع موجود بپیوندندکه با تاسف تعداد هم اکنون پیوسته اند ؛ وبه محا فظ کاری سنتی جامعه ما، راحت طلبی را داوطلبا نه پذیرفته وتبد یل شده اند .؟! با اینکه می دانند که حکومت های مستبد سه دهه اخیر مغایر منافع ومصالح اکثریت مردم عمل کردند وفاجعه آفرید ند ؛ پـــس ایـــن ((رضا یت واطاعت وبردگی اختیاری)) چگونه پدید آمد واکثریت مردم مارا بحالت بی تفاوتی در مقا بل این همه دسیسه ها وفتنه گریهای دشمنان داخلی وخارجی  قرار داده است .؟

بدون شک این بی تفا وتی ناشی از قدرت مافیا یی تبلیغاتی وشبکه های استخباراتی قدرتهای استعمارگر و مداخله گرهمسا یگان چون پاکستان وایران است ،که اذهان توده های عظیم کشور مارا نشا نه گرفته است .اهرم اجرایی ان توجیه کننده گا نی ازموده وخبره اند کارشان موجه جلوه دادن چهره ی مستبدان است . ابزار انـها ما نند مذهب ، موســـسا ت خیریه ، صحنــه سازی، ایجاد القأ ت، وتوهما ت اید یولوژیک و... که امروز حاکمان برای فریب وجلب رضا یت مردم ما در افغا نستان به کار گرفته اند.

شناخت از حامیان حکوما ت مستبد در افغانستان در هر مقطع زما نی چهره بدل نموده سنگر تبد یل می کنند ، از جمله نخستین حامیان دولت ها ی استبدادی ووابسته را افراد نادرست ، که طبقه ی نسبتاً فعال و پرشماری را تشکیل می دهند ،اینها دولت را به مشا به ابزار، برای کسب قدرت جاه طلبی وسود جوی مادی می انگارند ، ودومین حامیان دولت های ضد منافع ملی را ساده لوحان یا فریب خوردگان ، طیفی وسیع وگسترده را شامل می شوند که بد ون ترد ید ، هریک ازانها به این دلیل که از حق رآی ونظربرخوردارند وازین حق به همان اندازه استفاده می کنند که دیگران بنا به حق خود در غارت و چپاول انها آزاد ند در کمال  ساده اند یشی تصور می کنند؛ گروه سوم حامیان دولت های مستکبر را گروهی که تا اندازه ی به بدی ها وشرارت های حکومت واقف اند ؛ اما راه بیرون رفت را نمی دانند ؛ واگرهم بدانند ، طور جدی حاضر به قربا نی کردن منافع شخصی خود برای ایجاد تحول ودگرگونی نیستند .! صرف تعداد درتاریخ کشور نشان دادند که نام مقد س آزادی نمی تواند به عنوان پوششی برای هر عمل سخیف به کار رود .

اکنون که بحرانات اقتصادی واجتماعی وسیاسی وفرهنگی انقدر در وطن ما در حال شکل گرفتن است وهدف این همه بحرانا ت سرانجام بحرانات اخلاقی را می خواهند در جامعه ما ایجاد کنند ؛ برای جلوگیری آن هشیاری وبیداری ازین غفلت ها می تواند مارا بسوی اهداف ولای انسا نی برسا ند .

بیا ئید تا فرصت هست ، به خا طر سر افرازی وعشقی که به انسان وانسا نیت به قول بزرگ مرد کشور وجهان (( مولانای بلخ)) وعشق که به خوبی ها داریم وبه خاطر وطن محبوب ومردم حق شنا س ا فغانستان خداوند توانا را ستا یش کنیم که یگا نه شاهد کردار ها وتنها داور منصف وعادل خطاها وگناهان ماست ، از اعماق قدرت مردم به درستی وراستی پیوند حرف وعمل ایمان داشته باشیم ؛ چرا هیچ چیز به اندازه ی استبداد ودکتا توری با کرامت وبزرگی خداوند (ج) وشرافت انسان کشورما در ضد یت نیست . یقین دارم زورگویان وخا ینین به ملت نه تنها درین د نیا مجازات شان را امروز ویا فردای نه چندان دور شاهد خواهیم بود و در روز رستاخیز به عدل الهی  رجوع  واستدعا می کنیم تا این منا فقین د ین ودولت را به کیفر اعمال  شان برسا ند .

 

 


بالا
 
بازگشت