محمد حیدر اختر

 

نمونه هایی از شعرهای "انقلابی"  اعضای خلق و پرچم ویا

شاعران وابسته  به اتحاد شوروی سابق

 

در مبحث  گذشته  یاد آوری گردیده بود  که شاعران ونویسنده گان وابسته به گروه های خلق و پرچم از آنچه در گذشته نوشته اند پشیمان نیستند. مگر مداحی ها و روس ستایی های سابقه را تجدید چاپ هم نمی کنند. شاید گذشت زمان و زنده گی در کشورهای غربی طرز دید شانرا تغییر داده و یا به اصطلاح یکی ازآنها تجدید تربیت شده و از گذشته خود  شرمنده اند. فعلا قوم پرستی می کنند و بعضا در بعضی مجالس و محافل  افتخار کنان می گویند که درزمان زمام داری شان  زمینه رشد  به  موسیقی وشعر وادب بیشتر میسربود  ولی هیچ گاهی یاد آوری نمی کنند که شعر وادب را به کدام سو سوق دادند. واضح است به مداحی و روس گرایی .  این گونه  نویسنده گان وشعرای  نوکرمنش و مزدور روسیه شوری آنچه  را که در انها روسها را مدح وصفت کردند تجدید چاپ نمی کنند  ونمی خواهند در نشرات خارج مرزی انتشار یابد، ولی از سرودن وگفتن آنها هم اظهار ندامت نمی کنند. مثلی که از شکنجه، اعدام ، مجبور به مهاجرت کردن مردم، اظهار ندامت نمی کنند.

بخاطر اینکه نسل فعلی واینده، به شمول اولادها ونواسه های شان، اینها را بهتربشناسند، یگان پارچه اشعار به اصطلاح انقلابی این مداحان ونوکرصفتان را انتشار می دهیم . در یاد داشت گذشته نمونه های از اشعار از بارق شفیعی ، اسد الله حبیب( عضو کمیته مرکزی و رئیس پوهنتون کابل که استادان ومحصلان زیادی در وقت قدرت وی عذاب دیدند)،  دستگیر  پنجشیری را انتشار دادیم .  در این جا می خواهیم  نمونه اشعار قادر ابهر، پژوهان گردانی و عظیم شهبال را مطالعه کنید تا با اهداف ومرام و وظیفۀ آنها بیشتر آشنا شوید وبدانید که این یاوه سرایان به چه اندازه خود را کوچک ساخته ودر خدمت  روس ها قرار داشتند.

داکتر میرعبدالقادر ابهر

میر عبد القادر ابهر در خواجه سیاران چاریکار به دنیا آمده تحصیلاتش را در ولایت پروان به پایان رسانید واز محرریت روزنامه پروان آغاز به کار نمود. بعدا به کابل آمد و در مربوطات وزارت اطلاعات وکلتور ایفای وظیفه  کرد.با استفاده از یک بورس تحصیلی شش ساله به شوروی رفت بعد ازتحصیلات در شعبات مختلف وزارت اطلاعات وکلتور کار کرد.بعد ازسقوط  رژیم دست نشانده شوروی به آلمان پناهنده شد و درسال  2008 در شهر آخن آلمان مرد .

این هم نمونۀ از اشعارش  تحت عنوان  ( سپاه صلح ) که در رویۀ 143 در مجموعۀ شعر  ( گلبانگهایی برای صلح وسپیده ) درسال 1365 خورشیدی  در مطبعۀ حزبی انتشار یافته است  .

             سپاه  صلح

 زمانه می رود به پیش

وما به پیش می رویم

به سوی آرمان نیک و بی زوال توده ها

که زیر یوغ درد زای  برده گی کشیده اند

چه بی حساب رنج ها

زجور وکینۀ سیاه کار ها

به روی کرۀ زمین

            #      #       #

و ما روانه ایم

زمانه میرود به پیش

 و ما به پیش می رویم

 به سوی دشت ها و تپها و کوهسار ها

 به ماورای ابرها

و درفضای بی گران آسمان

به جستجوی اختران

 به لابلای زنده گی  خلق ها

به هرکجا به هر طرف

 که آفتاب  آتشین انقلاب

طلوع می کند

   #        #        #

و ما روانه ایم

زمانه می رود به پیش

وما به پیش می رویم

به سوی شو و شوق ها

 به سوی آن سرودها ، ترانه ها ، نشاط  ها

 به سوی عشق های جاودانه  می رویم

و عاشقانه میرویم

که تا زسینه های توده های رنجبر

به گوش های هیچکس

زهیچ شهر وروستا

فغان و درد و بی عدالتی

دگر طنین نیفگند

که ما به راه خلق ها روانه ایم

 زمان زمان ماست

جهان جهان ماست

جهان صلح و زنده گی جاودان

 از آن ماست

وما سپاه جاودانه ایم

 سپاه صلح این زمانه ایم .

عنایت پژوهان گــردانی

 عنایت پژوهان گردانی  درسال 1332 هجری خورشیدی  در شهر ایبک ولایت سمنگان  متولد شده  تحصیلات خود را درلیسه ایبک به پایان رسانیده  وتحصیلات عالی اش را در انستیوت پولی تخنیک در رشته  تکنالوژی وکمیا به پایه اکمال رسانیده است . گردانی  بعداز "پیروزی مرحلۀ نوین انقلاب  ثور" ( تجاوز شوروی ونصب ببرک به اریکه قدرت ) به سرودن شعر آغاز کرد.  نخستین مجموعۀ شعری اش به نام  کودک می رزمد درسال 1363  چاپ شد.  بعدا دو مجموعۀ دیگرش تحت عناوین  باخلوت ارغوان ها و من باد را بوسیدم  ازطرف اتحادیه نویسنده گان وشعرای رژیم دست نشانده منتشر شده است .

دراین جا از رویۀ 33 شعری از مجموعۀ شعری ( با خلوت ارغوانها ) را انتشار می دهیم که تحت عنوان ( لاله های سرخ  سنگر) گفته است.  "شاعر" دراین شعر برای خواهران همرزمش پیمان می بنند که  از سنگر برنخواهد گشت . ولی روزی رسید که سنگر را رها کرده  وحتی از کشور پا به فرار نهاد و درآلمان " امپریالیستی "  پناه آورد .

 لاله های سرخ  سنگر

 ز راه لاله های سرخ سنگر بر نخواهم گشت

به جان همرهان راه بی برگشت خواهر جان !

اگر دست پلیدی ،  خون (( شمله )) (( فاضله ))

صد های دیگر ریخت

هزاران قامت مغرور  دیگر سر کشید وموج افزون گشت

و تو ای داغدل انسان

و تو ای همسفر ، خواهر ، برادر !

عزیزانت بیا آور

رفقانت را که ره بردند و راه سرخ بگشودند

کنارت زنده گی کردند وجان خویش بسپردند

عزیزانت بیاد آور

براه شوکت جاوید شان مردانه رهبسپر

به میدان باش و باور کن

 ز راه لاله های سرخ برنخواهم گشت

خواهر جان ! 

  ( کال 10 حوت 1360 )

عظیم شهبال

عبدالعظیم شهبال  به سال 1314 هجری خورشیدی دریک فامیل روشنفکر  تهیدست متولد شده پدرش عبدالحبیب نام داشت . شهبال از سال 1341 خورشیدی  به سرودن شعر آغاز کرده است  اشعار او به صورت پرا گنده  در اکثر جراید مجلات کشور به صورت جدا جدا به نشر رسیده است.

از عظیم شهبال تا به حال دو گزیده  شعری بنام های ( چراغ لاله ) درسال 1364 وآتش پرومته  به سال 1366 خورشیدی اقبال چاپ یافته است و هم  یک  مجموعۀ به  نام  (کورۀ آتش ) آمادۀ چاپ  دارد .( 1 )

 پرچم وخلق  عنوان شعر غزل گونۀ از عظیم شهبال را در این جا می آوریم که در رویۀ ( 23 ـ 24 ) مجموعۀ شعری وی تحت عنوان ( چراغ لاله ) که درسال 1364 خورشیدی در مطبعه دولتی انتشار یافته و شاعرا آنرا به کار گران ، دهقانان و زحمتکشان وطن  اهدا کرده است در این شعرخیال می کند  به سوی یک زنده گی نو پیش خواهد رفت و آرزوی پیروزی  همرزمانش  یعنی خلقی هاو پرچمی ها را باطمطران بیان داشته است :

 پرچم و خلق

تا بر افراشت پرچم خود دوستان خلق

آتش گرفت جان ودل دشمنان خلق

ازهرطرف  مقابل این برق خصم سوز

باهم یکی شدند همه رهزنان خلق

لیکن درین نبرد علیه ستمگران

پیروزی و ظفر بود آینده  زآن خلق

بی شبه این سیاهی و ظلمت بسر رسد

خورشید تابناک دمد ز آسمان خلق

کاخ وبنای ظلم شود بی گمان خراب

در عرصۀ مبارزۀ بی امان خلق

مارا به سوی زندگی نو برد به پیش

پیروز باد پرچم رزمنده گان خلق

کابل  1347

..................................................................

1)     خلص بیوگرامی عظیم شهبال از کتاب  سیما ها و آوا ها  تالیف  دانشمند گرامی  محترم  نعمت حسینی  گرفته شده است  . 

 

 

 


بالا
 
بازگشت