نجیب الله عظیمی

 

درامه های انتخاباتی در افغانستان

از اکتوبر سال 2001 به اینطرف ، یعنی اضافه تر از 13 سال به اینطرف، امریکا و متحدان غربی آن کتلهء وسیعی از جنگ سالاران (تفنگ داران و تفنگ بدستان)، قلدران، خود سر و گردن کلفت، (قانون شکنان و قانون گریزان) یعنی آنکه همه (راکت زنان و راکت پرانان)، خلاصه اینکه، همه آدم کشان حرفوی ، حیله گران سرکش و تمام عیار را در بُن جرمنی کله به کله نموده و توسط سفیر آن زمان شان جناب آقای خلیل زاد ادارهء را بنام «حکومت موقت» به رهبری جناب بنام آقای کرزی ایجاد نمودند.

 

کرزی هم منحیث یک شخص حیله گر (فردی که از اول الی آخری زمام داری اش نه تنها کدام موقف معین و ثابت سیاسی اختیار نه نمود، برخلاف با براه اندازی بازی های خجالت آور سیاسی طی سیزده سال حکمراویی یکه تاز خویش و بالاخره خوردن نان و نمک امریکایی ها و متحدان غربی آن  با فرستادن تبریکی به انتخاب مجدد بشرالسد اولتر از همه به نمکدان امریکایی ها و متحدان غربی آن

      خود را نیز نمود)

 

امریکا و متحدان غربی آن با سرمایه گذاری های هنگفت بالای ادارات گوناگون(مُلکی و نظامی) افغانستان و تکیه بالای افراد و اشخاص (بدون تعُهد و داشتن مسولیت های اخلاقی به مردم افغانستان) با آنکه لنگان ، لنگان، ولی هنوز به پروسهء بازسازی (مجدد) آن کشور ادامه داده روانند.

 

امریکا و متحدان غربی آن، از همان آوان هجوم شان به افغانستان تا به امروز می کوشند، و مشترکآ تلاش دارند، که در قدم اول به مردم افغانستان و از آن طریق توسط رسانه های سمعی و بصری در افغانستان به جهانیان نشان بدهند، که در اثر کُمک و همکاری های همه جانبه و بی دریغ آنها افغانستان و مردم آن به سوی(دموکراسی و مردم سالاری) روان گردیده اند و این پروسه تا حدودی خصلت برگشت ناپذیر را نیز به خود گرفته است؟؟؟

 

امریکا و متحدان غربی آن تاکُنون چند باری تلاش نمودند، که از این جنگ سالاران (تغیر ناپذیر) شخصیت های مثبت سیاسی تیار نمایند و از همان لحاظ از همان ابتدا درامه های گوناگون را تحت عناوین گوناگون، چون ایجاد ادارهء موقت و ادارهء انتقالی و بعدش هم حکومت انتخابی و غیره را براه انداخته و سازمان دهی نمودند. ، تا اینکه این جنگجویان به دموکراسی خو گرفته و یا حد اقل در این زمینه عقیده پیدا نمایند؟

 

اولین تلاش به اصطلاح ( آزاد و دموکراتیک) آنها در بُن بود، در آنروز ها که آقای کرزی هنوز یگانه فرد مورد اعتماد شان بود، خواستند که گویا او را از طریق براه اندازی یک نظر خواهی به فهم امریکایی ها (دموکراتیک ) به مسند قدرت برسانند، که در نتیجهء آن نظر خواهی موصوف با بدست آوری (دو رای) به اصطلاح امریکایی موفقانه انتخاب گردیده و به سوی کابل فرستاده شد؟؟؟

 

تلاش دوم آنها در سال 2004 بود که امریکا بازهم با براه اندازی به اصطلاح انتخابات (آزاد و دموکراتیک) در کابل و سایر ولایات افغانستان همین جناب را در مطابقت به متل مشهور میان مردم افغانستان که (در شهر کور ها یک چشمه پادشاه است) جناب شان با چشمک زدن به امریکایی ها به اصطلاح امریکایی (برندهء انتخابات ) گردیده و ایشان مجددآ به مسند قدرت قرار داده شدند.

 

تلاش سوم آنها در سال 2009 بود، که با کشانیده شدن انتخابات به دور دوم و قرار گرفتن جناب کرزی مقابل وزیر دولت آن زمانش جناب آقای عبدالله عبدالله با میانجی گری جناب کری در این کُشتی گیری صلح آمیز انتخاباتی دست آقای کرزی بالا و مسابقه به نفع جناب آقای کرزی طوری دموکراتیک به فهم امریکایی ها خاتمه بخشیده شد.

 

جناب کرزی هم بدون بدست آوری 1+50 و بدون کدام احساس شرم و سر خورده گی زمام امور را مجددآ بدست گرفته و به اصطلاح برادران قندهاری به (پادشاهی) شان ادامه داده و تاکنون که حتا دو ماه و چند روز هم از ختم دور سوم سلطنت شان می گذرد، بدون تمدید از جانب کدام مرجعه و یا اُرگان با صلاحیت در کشور به پادشاهی بدون تمدید شان ادامه  داده روانند.

 

گذشته از تمام دغل کاری های و ناهنجاری های که در دوره های قبلی به اشتراک جناب کرزی غرض انتخاب حتمی شان براه افتادند، بیاید این بار به این فاکتور توجه نماید، که در هر دو  دوری انتخاباتی، چه به تاریخ شانزده هم حمل و چه به تاریخ بیست چهارم جوزا سال 1393 این بار بدون اشتراک جناب کرزی در انتخابات صورت گرفته اند و نتایج آن از طریق رسانه های آزاد کشور به نشر سپرده شده اند!

 

کمیسیون مستقل انتخابات:

عبدالله عبدالله نامزاد دور دوم انتخابات «خواستار به حالت تعلیق درآوردن وظیفه رییس دارالانشای کمیسیون مستقل انتخابات شده است.» این درخواست پس از آن مطرح می شود، که در روز برگزاری دور دوم انتخابات، آقای امرخیل توسط پولیس کابل «متهم به انتقال غیرقانونی صندوق‌های رای به منظور تقلب به نفع یک نامزد خاص شد.»

گرچه کمیسیون مستقل انتخابات غرض انجام اصلاحات، پنج هزار کارمند خود را بدلیل دست داشتن شان در تقلب در انتخابات دور اول، از کار برکنار کرده و بجای آنان کارمندان جدیدی را استخدام نمودند، ولی بازهم آقای عبدالله عبدالله «برکناری کارمندان سابق و استخدام کارمندان جدید کمیسیون انتخابات را سوال برانگیز خواند و گفته هنوز معلوم نیست، که این افراد برچه مبنایی برکنار و استخدام شده‌ اند.»

 

کمیسیون شکایات انتخاباتی:

کمیسیون شکایات انتخاباتی می‌گوید «هر دو ستاد انتخاباتی از کارمندان کمیسیون مستقل انتخابات شاکی‌بودند.» تاکنون نیز این شکاکیت پا بر جای خود باقی مانده است؟

چنان که در دور اول انتخابات، به همان ترتیب در دور دوم نیز« بیشترین شکایت از کارمندان کمیسیون مستقل انتخابات ثبت گردیده اند.»

 

انتخابات و طالبان:

وزارت امور داخله کشور می گوید: «فردی که انگشتان رنگ شده 11 شهروند کشور را قطع نموده بود در یک عملیات نیروهای امنیتی کشته شد. این فرد در خشک آبه ولسوالی کشک رباط سنگی ولایت هرات توسط نیروهای امنیتی کشته شده است.»

در گزارش آمده است که:« طالبان 11 شهروند هراتی را پس از رای دهی ربوده و انگشتان رنگ شده شان را قطع نمودند. در میان این آسیب دیدگان 8 پیر مرد نیز شامل است.»

طالبان با نشر اعلامیه ای گفته اند که:« قطع انگشتان این شهروندان هراتی کار آنان نبوده است. طالبان بیان می کنند، که این دسیسه ای برای بدنام کردن آنها می باشد.»

 

موسسه انتخابات آزاد و عادلانه افغانستان :

اکثرآ از افغانها این موسسه را بنام (فیفا) نیز یاد می نمایند، آنها در آخرین گزارش شان باوجودی که از مدیریت کمیسیون مستقل انتخابات در برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۴ جوزا ابراز رضایت کرده اند، اما می‌گویند که:« میزان تقلب‌ها در دور دوم از دور اول کمتر به‌ نظر نمی‌رسند.»

آقای نادری می گوید: «براساس آن‌چه که فعلا در اختیار داریم می‌توانیم بگوییم، اکثر مواردی که در دور اول اتفاق افتاده بود، متاسفانه در این دور هم اتفاق افتاده است.»

این نهاد ناظر بر روند انتخابات در گزارش ابتدایی خود می‌گوید که: « تاخیر در باز شدن و بسته شدن برخی از محلات رای‌دهی، کمبود مواد انتخاباتی، پایین بودن کیفیت رنگ ،دوام کمپاین در جریان رای‌دهی، ممانعت از ورود ناظرین به محلات، رای‌دهی زیر سن، مداخله مسوولان حکومتی، رای دادن مردان به نیابت از زنان، مسدود ماندن شماری از محلات در روز برگزاری انتخابات، پر شدن صندوق‌های رای به‌ صورت غیرقانونی و هم‌ چنین تهدیدهای امنیتی توسط تروریستان و زورمندان و دخالت به نفع نامزد مورد نظر از جمله موارد مهمی از تخطی‌ها، تقلب‌ها و کاستی‌ها در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری بوده‌اند.»

 

با بررسی این روند در افغانستان سوال های ذیل در ذهن انسان خطور می نمایند:

گرچه که اکثرآ از بازیگران سیاسی امروز در افغانستان متشکل از «جهادیون سابق + تکنوکرات بازگشت کرده از امریکا و غرب» بوده اند و صرف عدهء محدودی از جوانان تحصیل یافته در کشور های همسایهء افغانستان و یا خارج از افغانستان مثلن در اروپا و یا هم در داخل کشور در میان آنها نیز دیده می شوند .

مگر طوریکه دیده می شوند اکثری از جوانان به صفت سخن گویان این و یا آن جنگ سالار و یا تکنوکرات ایفای وظیفه نموده و یا آنکه در پُست های نه چندان اثر گذار دولتی کار و فعالیت دارند ، که به توانند پروسه ها را به جهت مثبت آن تغیر و سمت دهند.

از جانب دیگر طوریکه دیده می شود، تعداد آنها آنقدر هم زیاد نیستند ، که به توانند در تغیبر پروسه ها سهم فعال گرفته و از جانب دیگر به گمان اغلب ممکن از توانایی آنها بدور باشند، که به توانند با جهادیون درافتاده و کاری را به نفع مردم کشور شان به پیش به برند.

بنآ جهادی ها + همین تکنوکرات ها اضافه از یک دهه می گردد، که مشغول جمع آوری پول های کلان بوده و از یک دهه به اینطرف با بدست آوری پول های هنگُفت و کلان (باد آورده از امریکا و غرب) در ادارات متخلف کشور مشغول کارآنهم اکثرآ (تحصیل پول) بوده و هستند.

همین جهادی ها + همه تکنوکرات ها هیچگاهی پی کاری صادقانه به افغانستان و مردم آن نه بوده ، چون هیچ گاهی کدام تعهُدی را به مردم خویش نه داده بوده اند؟

هرگاه یک عدهء محدودی از آنها با اعتماد به نفس به پیکار صاقانه میرفت و تعهُدی را برای ملت و مردم خود می داد، و از صدق دل برای تغیر واقعی در کشوری خویش کار و مبارزه می نمود، امروز افغانستان و مردم آن در همین جا قرار نمی داشت، که اکنون قرار دارد؟

باوجودیکه اضافه از یک دهه می گردد، که (جهادی ها + همین تکنوکرات ها) در اهرام های مختلف قدرت حضور بهم رسانیده و ادارات مختلف مُلکی و نظامی کشور را در قبضهء خویش دارند، ولی هیچگاهی مقابل مردم خویش صادق نه بوده و خود در تمام بی بند و باری ها و بی عدالتی گوناگون سهم مستقیم و یا غیری مستقیم داشته اند.

همین (جهادی ها + همین تکنوکرات ها) با وجودیکه دعوای براه اندازی و رهبری روند های مردمی را به خاطر تامین دموکراسی و مردم سالاری در کشور دارند ، البته به (شیوه های امریکایی آن)،  ولی با آنهم همهء ایشان مشترکآ در عقب همهء این بی قانونی ها(اختلاص های سرسام آور و چور و چپاول های بی سابقهء دارایی های عامه) قرار داشته و دارند.

بالاخره زمانیکه سوال تعین یک زعیم بعد از پادشاهی سیزده سالهء کرزی به شمول یکه تازی های او طوری انتخابی به میان آمده است، بازهم همین جهادی ها به اشتراک مستقیم همین تکنوکرات های بدون تعُهد به ملت و مردم دست به « تقلُب های گسترده، خلاف منافع ملی مردم افغانستان» زده ، ولی از اعتراف به آن انکار ورزیده و در آینده ها نیز خواهند ورزید؟

آیا می توان در تاریخ انکشاف چند صد سالهء کشورهای دیگری جهان چنین مثال های را مشاهده نمود و با خاطری آرام به خاطر آورد، که با پیش گیری بی عدالتی ها، عدالت در کشور ها تامین گردیده باشند؟

پس چرا مجاهدین  به اشتراک همین تکنوکرات در افغانستان چنین نموده و رهبری چنین خیانت ها را بدوش گرفته و مردم گروگان گرفتهء افغانستان را به خاطر تحقُق خواست های نامشروع شان به اجرا و انجام چنین بی بند و باری ها به شمول تقلُب های گُسترده به عقب خود می کشانند؟

آیا می توان با اتخاذ روش های ضد دموکراتیک و ضد مردمی به ایجاد  جامعهء دموکراتیک و مردم سالار دست یافت؟

این چگونه مکتبی است، که تاکُنون هیچ دنیایی دیگر آنرا تجربه نه نموده ، ولی دست اندرکاران سیاست در افغانستان همین اکنُون بی درنگ در پی آن روانند؟؟؟

با تحریر رباعی از سعدی به دلخوری خویش خاتمه داده و از به رُخ کشی خطاهای دست اندر کاران سیاست در افغانستان (کشوری که زمانی در آنجا تولد گردیده و چشم بدنیا گشوده بودم ) برای یک مدتی اجتناب ورزیده و به امید آنکه روزی اندرکاران سیاست در افغانستان به مدارج بلند و عالی انسانی، چون(انسان دوستی، وطن پرستی ومردم سالاری ) دست یابند!

آن کس که خطای خویش بیند که رواست

                                                                                                        تقریر مکُن صواب نزدش که خطاست

آن روی نمایدش، که در طینت اوست

                                                                                                        آئینه کــج جـــــــــــمال نه نماید راست

 

نجیب الله عظیمی

 

المان 19 جون سال 20014

 

 


بالا
 
بازگشت